محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829149143
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) نويسنده: طاهره ترابی* ماهیت خاص انقلابها از یکسو و ویژگیهای متمایزکننده انقلاب اسلامی از سایر انقلابها از سوی دیگر، فرصتی مغتنم برای تحلیلگران سیاسی ــ اجتماعی پدید آورد تا با تامل در واقعه انقلاب اسلامی به گونهای نو، عمق تحولات سیاسی ــ اجتماعی را دریابند. از جمله این موارد، توجه به مفهوم جدیدی از «قدرت» و اجزای تشکیلدهنده آن میباشد. حادثه مکمل این روند جدید فهم قدرت، رخداد جنگ تحمیلی بود که در فاصله کوتاهی از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست که این امر موجب شد در زمان طولانیتری، لایههای پنهان و عوامل موثر و نامرئی تغییرات سیاسی اجتماعی، قابل تشخیص و شناسایی گردند. در نوشتار زیر اهمیت و تاثیر آرمانگرایی در ایجاد و بازتولید قدرت ملی در دوران دفاع مقدس بررسی گشته است.بسیاری از تحلیلگران، ایدئولوژی را عامل مهم متحد کردن مخالفان علیه رژیم کهنه تعریف میکنند. ایدئولوژی غالباً در یک فرایند انقلابی خود را بازنمایی مينمايد و تسلط پیدا میکند. البته در مورد انقلاب اسلامي ايران، این امر ریشه در ساختار اجتماعی ــ فرهنگی دوره پیش از انقلاب نيز دارد. درواقع، تعبیر ایدئولوژیک رهبران جمهوري اسلامي از فرایند انقلاب و اهداف آن را میتوان عامل سرخوردگیهای گروههای شرکتکننده در انقلاب از وضع پیشین و درخواستهای آنها دانست.همانگونه که در تعاریف آمده، وظیفه ایدئولوژی ارائه دستورالعملی ماندگار و ناشی از یکپارچه کردن مجموع تجربیاتی است که از طریق تلفیق و متوازن کردن مسائلي همچون نیازهای اقتصادی، ضرورتهای ژئوپولتیک، افکار عمومی داخل و توان ظرفیتهای دولت به واسطه نخبگان حکومتی حاصل میشود. البته نقش و وظیفه، مستلزم یک هویت، و تعیینکننده جهتگیری دولت نسبت به همسایگان (دوست یا دشمن)، قدرتهای بزرگ (از جمله تهدیدکننده یا حامی) و نظام دولت (شامل تجدیدنظرطلبها یا طرفداران وضع موجود) است. گرچه، مدیریت وظیفه ایدئولوژیها بر دوش نخبگان با کفایت قرار دارد، اما هنگامی که وظيفهاي ساخته و پرداخته شود، معیارهای مشروعیت و عملکرد سیاست خارجی را مشخص میکند که تاحدودی نخبگان را در محدودیت قرار میدهد. همچنین این وظيفه به اجتماعی شدن نسل آینده تصمیمسازان نیز کمک میکند. ازاینرو، ایدئولوژی با وجود برخی از تغییرات در رهبری و محیط، میتواند انسجام خاصی به سیاست خارجی دهد.کارکرد ایدئولوژی در تحولات انقلابیایدئولوژیها درواقع «چارچوبهای آگاهی» هستند که تفسیری از جهان را به منظور عمل بر طبق آن در اختیار انسان قرار میدهند. البته همانطور که ویلر و زولشان اشاره میکنند، در دوران پیش از انقلاب، که ویژگی آن وجود گروههای متعدد بدون «تقاضا» یا نارضایتی روشن و مشخصی است، ابتدا ایدئولوژیهایی ظهور مييابند که برای پذیرفته شدن باید به رقابت در «بازار عقاید» برخیزند. این مساله در مورد تحولات انقلابی ایران به گونه مشهودی تحلیلپذير و در خور ملاحظه میباشد. گروههای انقلابی مختلف، در دوران قبل از انقلاب، درگیر مجادله سیاسی با حکومت و رقابت ایدئولوژیک با یکدیگر بودهاند. آنان در طي رقابتهای ایدئولوژیک نتوانستند به تعادل و ائتلاف دست یابند. کشور ایران دارای قابلیتهای گسترده و فراگیری برای ائتلافسازی میباشد و از جمله این موارد میتوان به قابلیتهای ایدئولوژیک، توانمندیهای نظامی و تحرک ایران برای نقشآفرینی بینالمللی اشاره كرد، علت اصلی این امر را میتوان ناشی از شرایط و قابلیتهای هژمونیکسازی در ایدئولوژی انقلاب اسلامی دانست.ایدئولوژی انقلاب اسلامی توانست نیروهای سیاسی مختلفي را که با الگوهای اسلامی و رهیافتهای امام خمینی(ره) هماهنگی داشتند، با یکدیگر متحد نمايد و به موازات آن زمینههای ایجاد ایدئولوژی مسلطی را فراهم آورد که راهنمای سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد. این روند با فراز و نشیبهایی تاکنون تداوم یافته است. شايان ذكر است كه توجه به ویژگیهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی، که بر ایدئولوژی اسلام استوار بوده، تاحدودی ایران را از دیگر واحدهای سیاسی مستثنا ساخته است. ایدئولوژی اسلام، که اساس سیاست امنیتی ایران قرار گرفته، همواره مانند شمشیر دولبهای عمل نموده که از یک سو، نگرانی سایر کشورها را در پی داشته و حالت تهدیدزایی پیدا کرده و از سوی دیگر، با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی و لزوم حفظ و تداوم آن بدون از دست دادن محتوای انقلاب، بهترین راه ممکن برای حفظ موجودیت انقلاب و کشور تشخیص داده شده است.عناصر ایدئولوژیک در رفتار سیاست خارجی ایران بعد از انقلابویژگی مکتبی بودن و اسلامی بودن انقلاب ایران و محوریت ایدئولوژی اسلامی در آن، خصوصاً در دهه اول انقلاب، در جاهای دیگر و مقاطع مختلف کمنظیر است. انقلاب ایران با انقلابهای جهان، چه در جهان سوم و چه در کشورهای بزرگ، متفاوت ميباشد، زیرا بر یک ایدئولوژی مذهبی تاکید داشته است.زمانیکه ایران از قابلیتهای ایدئولوژیک موثر و سازندهای برخوردار باشد، طبعا در ایجاد هماهنگی منطقهای و بینالمللی تاثير بيشتري خواهد گذاشت. کشورهای خاورمیانه، بعد از افول پانعربیسم، در وضعیت خلأ سیاسی و استراتژیک قرار داشتند. آموزههای اسلامی و همچنین قالبهای اسلام سیاسی میتوانست چنین مطلوبیتهایی را برای کشورهای خاورمیانهای فراهم آورد.[1]به این ترتیب، قالبهای ایدئولوژیک با شاخصهای فرهنگی و تمدنی ایران پیوند یافت. ایدئولوژی را میتوان یکی از عناصر اصلی ترکیبشونده با فرهنگ سیاسی و همچنین قالبهای ژئوپولتیکی ایران در دورانهای مختلف سیاسی دانست. البته تحرک ایدئولوژیک ایران با قالب اسلامی از اواخر دهه 1970 رشد بیشتری پیدا کرد، و اين امر به آن منجر شد كه ایران، پس از پيروزي انقلاب اسلامی، به عنوان سخنگوی یک آرمان ظاهر شود.ایدئولوژیکگرایی و سیاست صدور انقلابنظامهای سیاسی مبتنی بر ایدئولوژی قابلیتهای تحرک فراملی را در خود جای میدهند. جمهوری اسلامی ایران نیز در سالهای اولیه انقلاب، یکی از موارد مهم تامین امنیت خود را گسترش رابطه با ملتهای اسلامی میدانست. اگرچه ایران ارتباط مناسبی با دولتها داشت، اما به موازات آن با نهضتهای آزادیبخش، حتی غیرمسلمان، نیز روابط حسنه برقرار کرده بود. درواقع فرایندهای ایدئولوژیکگرایی را میتوان عامل انسجامدهنده سیاسی و بینالمللی به شمار آورد. حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز زمینههای لازم برای ائتلافگرایی استراتژیک پیشبینی شده و بر آن تاکید گشته است.نکته اساسی، در سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران، طی سالهای نخست انقلاب، این است که دیگر منابع قدرت، عمدتاً در خدمت ایدئولوژی و گسترش آن قرار گرفتند؛ درحالیکه بسیاری از دولتها، از ایدئولوژی در جهت خدمت به ناسیونالیسم بهره ميبردند. ایدئولوژی اسلامی اساساً زمینه ائتلاف جمهوری اسلامی ایران را با جنبشهای آزادیبخش و نیز کشورهای اسلامی فراهم آورد. به طور کلی، شرایط عمومی نظام سیاسی ایران به گونهای بود که بسترهای لازم را برای ائتلاف در برابر تهدیدات جهان غرب ایجاد میکرد.تمامی کشورها به گونهای گريزناپذیر دارای سیاست خارجی نامرئی و همچنین عملیات پنهانی میباشند. نیکسون در کتاب «1999 پیروزی بدون جنگ» بر این امر تاکید میکند که اقدامات سیاست خارجی امریکا انواع زيادي از رفتارهای سیاسی و بینالمللی را در بر دارد. به طور کلی، عملیات پنهانی میتواند مطلوبیتهای ویژهای برای سیاست خارجی کشورها ایجاد کند. این مساله، در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ماهیت ایدئولوژیک پیدا کرد و از این طریق به مشروعیت موثرتری دست یافت. در زمینه سیاست تهاجمی مبتنی بر ایدئولوژی انقلابی، توجیه گردانندگان امور این بود که امکانات و عناصر قدرت، همچون جمعیت، منابع طبیعی و...، در صحنه جهانی مطلوب و لازم است؛ اما، به این دلیل که نظام انقلابی جمهوری اسلامی پیامآور یک ایدئولوژی بود و نیز آرمانها و اهدافش با منافع قدرتهای بزرگ در تقابل جدی قرار داشت، آسیبها و خطرهايی که متوجه جمهوری اسلامی میشد بسیار فراتر و متفاوتتر از تهدیدات معمولی تلقی میگشت. درواقع بهترین الگویی که رهبران انقلاب اسلامی ميتوانستند پيگيري كنند این بود که مواردی را به کار گیرند که در محاسبات معمول و عادی نگنجد و آن تکیه بر ایدئولوژی اسلام براي دفاع از کشور بود.تاثير ایدئولوژی در مشروعیتسازی دفاعتاکید بر ایدئولوژی انقلاب اسلامی تا آخر جنگ پایه اصلی دفاع از کشور قرار گرفت. رسانهها و کارشناسان غربی نیز به این نکته ادغان داشتند و نوشتهاند: «کسانی که سعی میکنند طبق قواعد با ایرانیان بازی کنند، دستشان سوخته است. ما آموختهایم که با ایران نمیتوان مانند یک کشور معمولي کنار آمد.»[2] این امر نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران از الگوهای ایدئولوژیک برای متنوعسازی رفتار سیاست خارجی خود بهره گرفته است. در چنین شرایطی، درک قواعد بازی با دشواریهایی همراه است.دليل اصلی چنین فرایندی را میتوان اهميت عوامل ایدئولوژیک در رفتار سیاسی و استراتژیک ایران دانست. این امر با توجه به قواعد ناشی از قدرت در نگرشی رئالیستی و همچنین در رهیافتهای واقعگرای جدید مفهوم چندانی نداشت، زیرا ایران انقلابی از ایدئولوژی خاصي بهره میگرفت که عامل ایجاد تحرک علیه تهدیدات غربی بود. ایدئولوژی انقلاب اسلامی توانست زمینههای لازم را برای بسیج نیروهای اجتماعی فراهم آورد. این نیروها، با الهام از ایستارهای انقلاب اسلامی، توانستند، در برابر تهاجم ترکیبی کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ به ایران اسلامی، مقاومت نمایند.[3]بهرهگیری از عوامل ایدئولوژیک در حوزه سیاست خارجی ایران، از یک سو، به تحرک در رفتار منطقهای منجر گردید، از سوی دیگر، قواعد بازی بینالمللی را که قدرتهای بزرگ تنظیم كرده بودند، به چالش فراخواند، و در نهایت به مقاومتگرایی در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران منجر شد. به این ترتیب میتوان به این جمعبندی رسید که ایدئولوژی مهمترین بُعد سیاست امنیتی ایران در سالهای اولیه انقلاب اسلامی بود. گاهی نیز عملگراییهای تاکتیکی در مقاطع کوتاه به چشم میخورد؛ از جمله رابطه با سازمان ملل و نزدیکی محسوس به کشورهای خاورمیانه. به طور کلی، باید تاکید كرد که عملگرایی در رفتار سیاسی و امنیتی ایران هیچگاه به معنای نادیدهگرفتن ایدئولوژی نبوده است. عملگرایان همواره تلاش کردهاند به نتایج موثرتری در رفتار بینالملل دست یابند و از این طریق، زمینههای حداکثرسازی قدرت سیاسی و همچنین تاثیرگذاری شاخصهای ایدئولوژیک را در قابلیتهای ملی ایران فراهم آورند.بازسازی ایدئولوژی از طریق رویکرد آرمانگراییدر دوران جنگ، فرایندهای ایدئولوژیک از اهمیت ویژهای در سیاست خارجی ایران برخوردار شد. مهمترین هدف ایدئولوژیک ایران، مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی و تهاجم نظامی عراق بود. به این ترتیب، به هرگونه ابزار نظامی و استراتژیک برای مقابله در برابر عراق و امریکا، در چارچوب ضرورتهای ایدئولوژیک، توجه ميشد.آرمانگرایان، بیش از سایر نظریهپردازان، در جهت ائتلافگرایی تلاش نمودهاند. آنان همبستگی کشورها را از طریق نهادهای بینالمللی و سازمانهای فراحکومتی پیگیری میکنند. اگر رئالیستها بر دولتها، به عنوان عامل ائتلاف، تاکید ميكنند، آرمانگرایان آن را ناشی از اراده سازمانهای بینالمللی میدانند. تفاسیر آرمانگرایان از روابط بینالملل بر پیشنهادهایی متمرکز است که وودرو ویلسون (Woodrow Wilson) برای اصلاح جهان در متن جنگ جهانی اول مطرح ساخت. براساس این تفسیر، کشوری چون امریکا فارغ از هرگونه سودای ژئوپولتیک است و صرفاً رسالتی پرشور برای ایجاد دنیایی بهتر دارد.بنابراین، امریکا و سایر قدرتهای بزرگی که دارای سودای هژمونی یا برتریجویی بینالمللی باشند، میتوانند نهادهای بینالمللی را برای حداکثرسازی همکاری، مشارکت و ائتلاف ایجاد نمایند. سازمان ملل در جهت چنین فرآیندي تاسيس شد. از آنجا که ایران درصدد است به حداکثرسازی قدرت خود از طریق ابزارهای متنوع بینالمللی مبادرت ورزد، بدیهی به نظر میرسد که از رویکردی تازه و برتر در قبال امنیت جهان هواداری کند که شدیداً براساس روشهای دستهجمعی تهیهشده به سود کل جامعه بینالمللی باشد، و در کالبد یک چارچوب نهادینه جهانی متجلی شود. این اندیشهها به طرح پیشنهادهایی برای ایجاد فضای مبتنی بر همکاری نیازمند میباشد.از آنجایی که نظریهپردازان رئالیست در ساختار سیاسی و امنیتی امریکا جایگاه ویژهای داشتند، رویکرد آرمانگرایانه و کشورهایی را انكار ميكردند که براساس چنین مفاهیم و اندیشههایی تلاش مينمودند تا تضاد کشورها را نادیده انگارند و آنان را از طریق نهادهای بینالمللی به ائتلاف همگانی فراخوانند. به این ترتیب، امنیت دستهجمعی حق دولتها را برای مبادرت به جنگ و ایجاد اتحادیههای ساختاریافته برای حفظ صلح از طریق «توازن قدرت» (Balance of Power) محدود میکرد و به سود قربانیان تجاوز، واکنشی پذیرفتهشده و موثر از خود نشان نمیداد. از آنجایی که آرمانگرایی در اساس تلاش ميكرد تا نهادها و روشهای قانونمند «امنیت دستهجمعی» (Collective Security) را به عنوان بنیاد مناسبات بینالمللی به جای اندیشه توازن قوا بنشاند، یکی از مطلوبیتهای آرمانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشد.رویکرد ایدئولوژیکگرای جمهوری اسلامی ایران را میتوان نمادی از آرمانگرایی انقلابی دانست. رویکرد آرمانگرایانه غرب بر نشانههایی از قانونگرایی تاکید ميكند، درحالیکه ایدئولوژیکگرایی و آرمانگرایی جمهوری اسلامی ایران به قواعد الهی و همچنین برتری آن نسبت به حقوق موضوعه توجه ميكند. به این ترتیب، آرمانگرایان نیز، همانند سایر رهیافتهای امنیتی و بینالمللی، درصدد بودند تعادل و ثبات منطقهای را به وجود آورند. آنان چنین فرآیندی را از طریق الگوهای مبتنی بر همکاری دستهجمعی و همچنین تلاش سازمانیافته نهادهای بینالمللی پیگیری میکردند. در چنین شرایطی میتوان نشانههایی از مشارکت برای منافع جمعی و اقدامات داوطلبانه را ملاحظه كرد. این تلاش اولیه برای غلبه یافتن بر پویشهای قدرتمدارانه نظام دولتها به دلایلی شکست خورد: از جمله اینکه دیگر دولتهای بزرگ جهان، بهویژه قدرتهای اروپایی، کنار گذاشتن رویکردهای مبتنی بر توازن قدرت را در قبال صلح و ثبات هرگز امری ممکن یا مطلوب نمیدانستند و هواداری امریکا را از ترتیبات امنیت دستهجمعی به طرزی نگرانکننده سادهلوحانه میشمردند. از نظر آنها، این هواداری احتمالاً بازتاب دوربودن ایالات متحده از رقابتهای خطرناکی بود که خود دولتهای اروپایی طعم آن را چشيده بودند. اما پایان تلاشهای آرمانگرایانه برای ائتلافسازی را نمیتوان به منزله از بین رفتن جهتگیری ائتلافگرایی در سیاست خارجی و امنیتی کشورها دانست.تمامی واحدهای سیاسی دارای اهداف و مطلوبیتهای میباشند که آن را از طریق مشارکت با دیگران تامین میکنند. بنیانهای فکری رئالیستها، نئورئالیستها، سازندهگرایان و همچنین آرمانگرایان در مورد ائتلافگرایی یکسان میباشد. تمامی آنان بر ضرورت مشارکت بازیگران برای نیل به اهداف مشترک تاکید ميكنند. رویکرد مبتنی بر ایدئولوژیکگرایی جمهوری اسلامی ایران، زمینههای لازم را برای همکاری با سازمانهای انقلابی فراهم آورد. به طور کلی باید اين مساله را مدنظر قرار داد که آرمانهای انقلابی و ایدئولوژیک بر ضرورت تحول بنیادین در روابط سیاسی و استراتژیک تاکید دارند. به عبارت دیگر، هرگونه آرمانگرایی ایدئولوژیک ایران انگیزه اسلامی برای حمایت از گروههای انقلابی محسوب میشد.از اواسط آبان 1358، میتوان نشانههایی از حمایت موثر و رسمی دولت ایران را از جنبشهای آزادیبخش مشاهده کرد. جهتگیری امنیتی ایران در این دوران را باید ائتلاف با گروههای رادیکال دانست. سیاست خارجی ایران طی سالهای 1360ــ1367 از سیاست دفاعی و جنگ با عراق جدا نیست. ساختار سیاسی کشور براساس عمل به فضیلت شکل گرفته بود و با توجه به اهداف ارزشی اسلام انقلابی و ساختار سیاسی کشورهای مسلمان، اکثر این کشورها رابطه خوبی با ایران نداشتند. همه کشورهای عرب، به جز سه کشور سوریه، لیبی و الجزایر، در کنار عراق قرار گرفتند. ایران ضمن ادامه جنگ، به نهضتهای آزادیبخش کمکهای سیاسی و فرهنگی مینمود و از این طریق سعی ميكرد بر قدرتهای بزرگ و دولتهای حامی عراق در منطقه فشار وارد آورد.جنگ تحمیلی، فضای جدیدی از ائتلافگرایی امنیتی ایران با نیروهای فروملی و جنبشهای آزادیبخش را بهوجود آورد. در شرایطی که دولتهای منطقهای و همچنین قدرتهای بزرگ تمایل چندانی به همکاریگرایی امنیتی با ایران نداشتند، طبیعی بود که ایران به سوی کشورهای منطقهای تمایل نشان نمیداد.در شرایطی که نهادهای بینالمللی به اهداف سیاسی ایران توجهي نداشتند و از سوی دیگر، به دلیل آنكه حقوق واقعی اين كشور را قدرتهای بینالمللی نادیده ميگرفتند، زمینه برای حمایت ایران از جنبشهای انقلابی و گروههای سیاسی رادیکال بهوجود آمد. اگرچه قالبهای آرمانگرایانه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران جنگ تشدید گردید، بازتاب و انعکاس آن را میتوان در حمایت موثر از گروههای انقلابی و مجموعههای سیاسی دانست که با قواعد موجود در نظام بینالملل، همخوانی و هماهنگی ندارند.شواهد نشان میدهد که به هر میزان، فشارهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران، در دوران جنگ تحمیلی، افزایش مییافت، جهتگیری سیاست خارجی ایران به گونه فراگیرتری در جهت حمایت از گروههای انقلابی تثبیت و سازماندهی میشد. این امر در حالی تداوم مییافت که منافع و مطلوبیتهای مشهودی در کوتاهمدت بهوجود نمیآورد.اصول سیاست خارجی ایران، در این دوران، بر گسترش روابط با کشورهای جهان سوم، بهويژه با کشورهای مسلمان، مبتني بود، اما این کشورها، آموزههای جدید ایران، مبنی بر امکان ادامه حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بدون اتکا به قدرتهای بزرگ، را ناباورانه و با دیده حیرت مینگریستند. از سوی دیگر، حمایت بیدریغ ابرقدرتها از عراق موجب شده بود كه ایران از طریق اقلیت طرفدار خود به این حکومتها فشار آورد. به همين دليل، شورای همکاری خلیج فارس ابتدا به بهانه همکاریهای اقتصادی بین اعضا، اما درواقع به منظور مقابله با نفوذ فکری یا فیزیکی انقلاب اسلامی ایران، تاسيس شد.نهادهای سیاسی و اجتماعی در ایران را میتوان مراکز تولید اندیشه انقلاب دانست. بنابراین، چنین نهادهايی میتوانستند آثار و نتایج خود را به سایر حوزههای اجتماعی منتقل نمایند. شکلگیری گرایش امنیتی جدید را میتوان نیاز دولت انقلاب به جلب حمایت بازیگران جدید و نیروهای رادیکال دانست.روند فوق نشان میدهد که دولت موقت دارای رویکردهای امنیتی کاملاً متفاوت با جهتگیری سیاسی گروه مخالف در ایران میباشد. در این دوران تضادهای منطقهای کشور افزایش یافت. طبعاً گرایش ایران در این مقطع زمانی را میتوان براساس حمایت موثر از نیروهای انقلابی و آزادیخواه در کشورهای مختلف دانست. در چنین شرایطی، استراتژی دفاعی جمهوری اسلامی براساس «بازدارندگی موثر» شکل گرفته است. اینگونه بازدارندگی، پیوند عمیق و موثری با «دفاع» و «مقاومت در برابر تجاوز» دارد.گروههای انقلابی نیز، در ازای همکاریهای سازمانیافته ایران، بر ضرورت مشارکت انقلابی با جمهوری اسلامی تاکید ميكردند. اگرچه در دهه اول انقلاب، واحدهای سیاسی خاورمیانه و همچنین کشورهای غربی از عراق حمايت میکردند، تحولات بعدی نشان داد که سازمانهای انقلابی میتوانند پشتوانه مطلوبی برای حمایت از آرمانهای انقلابی جمهوری اسلامی به شمار آیند. این گروهها در حوزههای جغرافیایی گستردهای قرار داشتند و در نتیجه میتوانستند به عنوان سرپنجههای تحرک انقلابی ایران عمل نمایند.در دوران جنگ تحميلي، سه سطح تهدید در برابر جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. محور اصلی تهدیدات، به کنش قدرتهای بزرگ علیه ایران مربوط بود. بهطورکلی، جلوههای تهدید ياد شده، در این مقطع زمانی، بيشتر در مورد نتایج حاصل از جنگ تحمیلي بود. دومين سطح تهديد از سوي کشورهای منطقه بود كه طي هشت سال جنگ تحميلي، همهجانبه از عراق حمايت كردند. از سوي ديگر، نیروهای اپوزيسيون، همانند منافقين، و همچنين گروههايي همانند كومله و چريكهاي فدايي و نيز گروههای تجزيهطلب، مانند جمعيت عربي خوزستان و حزب دموكرات كردستان، درصدد بودند با بنیانهای امنیتی جمهوري اسلامي ايران مقابله نمايند. این نیروها عمدتاً فعالیتهای خود را براساس حمایت سایر بازیگران انجام میدادند. اقدامات آنان عمدتا به نیروهای غیردولتی مربوط بوده است که خود به تنهایی عناصر موثر تهدید به حساب نمیآمدند.جنگ تحمیلی توانست در فضای سیاسی منطقه خاورمیانه تجدیدنظر بوجود آورد. در این شرایط، نیروهای انقلابی حوزه خلیج فارس درصدد برآمدند از ساختار حکومتی خود مشروعیتزدایی سیاسی كنند. این امر مطلوبیتهای بیشتری برای آرمانهای سیاسی انقلاب اسلامی فراهم آورد. واکنش ایران اسلامی نسبت به جهان غرب در افزایش انگیزش مبارزاتی این نیروها موثر بوده است.این نیروها، در سالهای اولیه انقلاب اسلامی، از فراگیری گستردهای برخوردار بودند. تهدیداتی همانند سازمانهای افراطی، که با جمهوری اسلامی ایران تعارض دارند، در این سطح طبقهبندی میشوند. اینگونه نیروها میتوانند دارای ماهیت دینی، یا اینکه گونههای دیگری از تفکر باشند. چنین نیروها و سازمانهایی توانستند سطح تعارض در نظام بینالملل را گسترش دهند. شواهد سیاسی دهه 1980، بیانگر آن است که نیروهای انقلابی از تنوع برخوردار بودند.سازمانهایی آزادیبخش و نیروهای انقلابی در قالب گروههای هویتی فعاليت میکنند. هویتگرایی را میتوان به عنوان زمینهای برای حداکثرسازی مشارکت سیاسی گروههای انقلابی علیه کشورهای غربگرا دانست.جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران را میتوان نشانهای از تلاش امریکا برای مقابله با اصولگرایی ناشی از انقلاب اسلامی ایران دانست. بهطورکلی، اصولگرایان دارای نگرش ضد وضع موجود بودند و به همین دلیل با رویکردهای منطقهای و بینالمللی امریکا نیز مخالفت ميكردند. در چنین شرایطی، امریکا و ایران در وضعیت تعارضی قرار گرفته بودند و در همين جهت، اقدامات بسياري براي حداکثرسازی سطوح درگیری انجام میگرفت.در این مقطع زمانی، امریکا و اتحاد شوروی نمادهایی از تهدیدات امنیت ملی برای جمهوری اسلامی محسوب میشدند. به همین دلیل است که جهتگیری امنیتی ایران نیز در جهت مقابله با دو قدرت بزرگ جهانی سازماندهی شده بود. در همين چارچوب، میتوان بر عوامل ایدئولوژیک انقلاب اسلامی تاکید كرد. این عوامل مقابله همزمان با قدرتهای بزرگ را توصیه میکرد.دیدگاه غالبی که از اواخر دهه 1980 در مسکو ظاهر شده بود، بنیادگرایی به شکل ایرانی را بیش از آنکه یک فرصت برای شوروی بداند، یک خطر مییافت. لیکن در این دیدگاه، چشماندازهای ژئواستراتژیک خوشبینانه دوقطبی غالب، در دوران برژنف، هرگز مورد قبول نبود. بهترین حامی این دیدگاه، آراباژان بود.[4]گروههای هویتی توانستند سطح گستردهتری از رقابت و مجادله سیاسی را بهوجود آوردند. به عبارت دیگر، میتوان نشانههایی را مدنظر قرار داد که نگرانی دولتهای بزرگ از تهدیدات ناشی از گروههای سیاسی رادیکال افزایش یافته است. حمایت ایران از جنبشهای آزادیبخش و همچنین گروههای سیاسی رادیکال را باید اقدام موثری برای حداکثر سازی مقاومت در برابر تهدیدات غرب دانست.چنین فرایندی، برای اهداف و مطلوبیتهای امنیتی کشورهای غرب، تاحدی مخاطرهآمیز به نظر میرسد. به همین دلیل از اواسط دهه 1980، آنان آرمانگرایی ایرانی را مورد پذیرش قرار دادند. از اواسط دهه 1980، سطوح مجادلهگرایی جمهوری اسلامی علیه کشورهای غربی کاهش یافت. آنچه در جهت ابتکار مک فارلین آغاز شده بود، میتوان گامی به منظور بازسازی روابط ایران و کشورهای غربی دانست. در این شرایط، تضادهای ایران و اتحاد شوروی تاحدزيادي افزایش یافت.به هر میزان گروههای سیاسی در جمهوري اسلامي ایران از قالبهای ایدئولوژیک بیشتری بهره میگرفتند، و تعهد فراگیرتری نیز نسبت به گروههای انقلابی احساس میکردند. لیبرالها گرایش چندانی نسبت به نیروهای انقلابی از خود نشان نمیدادند، درحالیکه گروههای رادیکال و همچنین نیروهای چپ بر ضرورت حمایت از جنبشهای آزادیبخش وقوف بیشتری داشتند. در ايران نيز مانند تمامي كشورها، نيروهاي سیاسی با يكديگر رقابت دارند، اما آنچه مسلم است، نقش انكارناپذير اين نيروها در تمامي دورانهاي تاريخي، به ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران، ميباشد. درواقع ميتوان گفت كه اين انقلاب اسلامي بود كه توانست به طور واضح و روشن دستهبندی جدیدی در برابر لیبرالها ایجاد نماید. بهطوريكه حتي آراباژان نيز سه گروه عمده در انقلاب اسلامی ایران را لیبرالها، روحانیون و نیروهای چپ میداند، ولی معتقد است که اشتباهات جدی و اساسی جناح چپ نه به علت ناتواني در متحد شدن، بلکه ناشی از خودداری لیبرالها در همکاری با حکومت بختیار و نیز خودداری نیروهای چپ از کمک به لیبرالها بوده است. آراباژان، اظهارات خود را با این فرض آغاز کرد که امامخمینی(ره) دارای پایگاه مردمی بود و در میان گروههای چپ یا لیبرال، هیچکس نمیتوانست برای اجراي نقش یک رهبر فرهمند و پرجذبه با ایشان به مبارزه برخیزد.به نظر او، چپها و لیبرالها به جای تلاش برای ایجاد یک نظام بورژوا ــ دموکراتیک میبایست به دولت بختیار کمک میکردند تا جنبههای بینظم انقلاب اوجگرفته را بپوشانند و از این طریق جلوی پیروزی انقلاب اسلامی را بگیرند. چنین رویکردی نمیتوانست مورد پذیرش گروههای چپ لیبرال در ایران واقع شود، زیرا تمامی گروههای سیاسی نسبت به ضرورت مقابله با رژیم شاه اتفاقنظر داشتند. آنان بر این اعتقاد بودند که دوران تاریخی رژیم شاه پایان یافته است و در نتیجه هرگونه حمایت از این رژیم، به جلوههایی از ارتجاع منجر خواهد شد. تمامی گروههای اجتماعی و نیروهای سیاسی ایران چنين نگرشي داشتند. حمایت گروههای انقلابی از جنبشهای آزادیبخش توانست جلوههایی از پیوند بین رویکرد تجدیدنظرطلبانه سیاسی جمهوری اسلامی و انقلابیگرایی فزاینده در کشورهای خاورمیانه فراهم آورد. این گروهها، با افزایش قدرت سیاسی جمهوری اسلامی ایران، حیات دوبارهای یافتند.[5]شاخص های قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلیقدرت ملی عامل حداکثرسازی قابلیتهای نظام سیاسی محسوب میشود. کشورهایی که نتوانند قدرت ملی خود را افزایش دهند، طبیعی است که از سیاست خارجی محدود، مرحلهای و فرسایشپذير برخوردارند. بنابراین قدرتسازی نیز یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود.یکی از شاخصهای اصلي سیاست خارجی هر کشوری، موضوع قدرت ملی آن واحد سیاسی میباشد. ائتلافسازی بدون متعادلسازی عناصر قدرت ایجاد نمیشود. مطالعات انجامشده درباره قدرت در روابط بینالملل نشان میدهد که آن (قدرت) ترکیبی از تواناییهای بهدستآمده از منابع داخلی و فعالیتهای بینالمللی میباشد. براساس این مطالعات، قدرت از سه منبع سرچشمه میگیرد: طبیعی، اجتماعی ــ روانی، و ترکیبی از این دو عامل. اهمیت هر یک از این منابع، با توجه به نوع مراودات بینالمللی و شیوه اعمال قدرت، که به عنوان سیاست ملی انتخاب شده است، متفاوت میباشد. بدیهی است که هرچه دامنه مناقشه وسیعتر و مقاصد قهرآمیزتر باشد، اجزای تشکیلدهنده قدرت با پیچیدگی بیشتری همراه خواهند شد.بنابراین هرگونه رفتار سیاست خارجی به فعالسازی عناصر قدرت ملی نیاز همهجانبهای دارد. شناخت عناصر قدرت ملی میتواند زمینه و فضای محیطی را برای حداکثرسازی قابلیتهای ایران فراهم کند. به همین دلیل است که میتوان نشانههایی از قدرت را در سير ائتلاف شناسایی كرد و آن را در فرایند سیاست خارجی به کار گرفت.در میان منابع طبیعی قدرت، موقعیت جغرافیایی از اهمیت خاصی برخوردار است. تا چند دهه قبل، موقعیت جغرافیایی، به طور گسترده، مهمترین جزء مستقل قدرت تلقی میشد، ولی در عصر جنگهای موشکی و هوایی تا حد زیادی از اعتبارات این تئوری کاسته شده است. با وجود این، جغرافیا و موقعیت ارضی هنوز هم از عناصر پایدار طبیعی محسوب میشود. در همین خصوص، جمهوری اسلامی ایران نيز توانسته است قابلیتهای بالقوه خود را ارتقاء دهد و آن را برای مقابله با تهدیدات منطقهای به قدرت تبديل نماید.پی نوشت ها : * دانشجوی دکترای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی[1]- Nikki R. Keddie, Iranian Revolution Comparative Perspective in Islam Polotocs and Social movement, Edmond Berk: Lopidus, 1980, P. 299[2] - Alexander M. Haig, Caveat: Reagan and Foreign Policy, New York, MC Millan, 1984, P. 78-79 [3] - Nikki R. Keddie, Op. Cit, P. 300[4] - Ahmad Hashemi, The Crisis of the Iranian state, Adelphi Paper, 196, New York, Oxford university Press, 1995, P. 45 [5]ــ ريچارد هرمن، «نقش ايران در ادراكات و سياستهاي اتحاد جماهير شوروي 88ــ1964»، نه شرقي، نه غربي، ترجمه ابراهيم متقي و الهه كولايي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1379، صص65ــ64ادامه دارد ..../خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]
صفحات پیشنهادی
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1)
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1)-مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) نويسنده: طاهره ترابی* ماهیت خاص انقلابها از یکسو و ویژگیهای ...
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1)-مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) نويسنده: طاهره ترابی* ماهیت خاص انقلابها از یکسو و ویژگیهای ...
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2)
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2)-مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) نويسنده: طاهره ترابی* عوامل موثر در روند قدرتسازي ايران اسلامی 1ــ ...
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2)-مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) نويسنده: طاهره ترابی* عوامل موثر در روند قدرتسازي ايران اسلامی 1ــ ...
وحدت تنها براي اهداف مقدس،مطلوب است
وحدت تنها براي اهداف مقدس،مطلوب است-به گزارش ايرنا، آيت الله محمد تقي مصباح ... (1) از اين رو متوليان حوزه و دانشگاه بايسته است تا در قالب كاربست ديپلماسي . ... مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2)-مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع .
وحدت تنها براي اهداف مقدس،مطلوب است-به گزارش ايرنا، آيت الله محمد تقي مصباح ... (1) از اين رو متوليان حوزه و دانشگاه بايسته است تا در قالب كاربست ديپلماسي . ... مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2)-مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع .
ایدئولوژی و سیاست خارجی
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) ازاینرو، ایدئولوژی با وجود برخی از تغییرات در رهبری و محیط، میتواند انسجام خاصی به سیاست خارجی دهد.کارکرد ...
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) ازاینرو، ایدئولوژی با وجود برخی از تغییرات در رهبری و محیط، میتواند انسجام خاصی به سیاست خارجی دهد.کارکرد ...
بدون كمك حوزه نمیتوان دولت اسلامی پدید آورد
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) البته در مورد انقلاب اسلامي ايران، این امر ریشه در ساختار اجتماعی ــ فرهنگی دوره پیش از ... البته نقش و وظیفه، مستلزم ...
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) البته در مورد انقلاب اسلامي ايران، این امر ریشه در ساختار اجتماعی ــ فرهنگی دوره پیش از ... البته نقش و وظیفه، مستلزم ...
نکاتی مهم درباره ناخن هاي مصنوعي
مباني تطبیق پذيري قوانين اسلامي با تحولات اجتماعى (2) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) ...
مباني تطبیق پذيري قوانين اسلامي با تحولات اجتماعى (2) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) ...
هفت قانون طلایی در طراحی خودرو با اندازه متوسط
مشروح نطق ساليانه باراك اوباما /1/ · /تصويري/آخرين سخنان ... بررسی سرامیک های مورد استفاده در صنایع دندانسازی (1) ... مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) ...
مشروح نطق ساليانه باراك اوباما /1/ · /تصويري/آخرين سخنان ... بررسی سرامیک های مورد استفاده در صنایع دندانسازی (1) ... مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) ...
نسخهي چند خضاب مفيد
مباني تطبیق پذيري قوانين اسلامي با تحولات اجتماعى (2) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) ...
مباني تطبیق پذيري قوانين اسلامي با تحولات اجتماعى (2) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) ...
ماه رمضان و اولين حكومت نظامي در اصفهان
ماه رمضان و اولين حكومت نظامي در اصفهان اولين حكومت نظامي در دوران انقلاب اسلامي، در شهر اصفهان شكل گرفت. ... مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) ...
ماه رمضان و اولين حكومت نظامي در اصفهان اولين حكومت نظامي در دوران انقلاب اسلامي، در شهر اصفهان شكل گرفت. ... مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) ...
اينترنت در جهت اهداف سلطه گران
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) · مباني تطبیق پذيري قوانين اسلامي با تحولات اجتماعى (2) ...
مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (2) · مقاومتگرایی ایدئولوژیک در دوران دفاع مقدس (1) · مباني تطبیق پذيري قوانين اسلامي با تحولات اجتماعى (2) ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها