واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > متقی، ابراهیم - فلسفه جهاد، شهادت، ایثار، توحید و قیامت، همه از عوامل محرک و تقویتکنندهای هستند که جوانان ایرانی، در این دهه، با استفاده از آنها، چگونگی مقابله با یک جنگ نابرابر را سامان دادند. این ایدئولوژی ریشهای هزاروچهارصدساله دارد. گراهام فولر در این زمینه مینویسد: «تمدن کهن و قابلیت ایرانیان ایجاب میکند که این کشور به یکی از پیشرفتهترین کشورهای خاورمیانه تبدیل شود.» قالبهای گفتمانی جمهوری اسلامی ایران براساس شاخصهای مقاومت شکل گرفته بود. در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، هرگونه ائتلافسازی، براساس شاخصهای هویتی و ایدئولوژیک، سازماندهی شده بود. در این دوران، گفتمان ائتلافمحور، برای مقابله با شرایط اُبژگی مبتنی بر اقتدار قدرتهای بزرگ و همچنین برخورداری از حق متفاوت بودن، سازماندهی گردید. به این ترتیب، قالبهای ایدئولوژیک با شاخصهای فرهنگی و تمدنی ایران پیوند مییابد. ایدئولوژی را میتوان یکی از شاخصهای اصلی ترکیبشونده با فرهنگ سیاسی و همچنین قالبهای ژئوپولتیکی ایران در دورانهای مختلف سیاسی دانست. تحرک ایدئولوژیک ایران با قالبها و قواعد اسلامی از اواخر دهه 1970 رشد بیشتری پیدا نمود. ایران، پس از انقلاب اسلامی، به عنوان سخنگوی آرمانگرای دنیای انقلابی ظاهر شد. این آرمان، که از اسلام شیعی ناشی میشد، توانست بین ملتهای سنیمذهب نیز نفوذ کند. ویژگی مهم انقلاب در شعار «نه شرقی و نه غربی» متبلور بود که قطب جدیدی را به نام «قطب سوم» مطرح میساخت. دیدگاه امامخمینی(ره)، مبنی بر دادن عنوان استکبار به شرق و غرب، سرلوحه سیاستهای کلان ایران بعد از انقلاب قرار گرفت. این سیاست انقلابی ایران، ازیکسو، نقطه اتکای ملتها و گروههای اسلامگرا شد، زیرا از نظر آنها انقلاب اسلامی ایران برای نخستینبار چارچوبهای رایج را شکسته بود. از سوی دیگر، دولتهای محافظهکار منطقه و ابرقدرتها نیز به شدت از گسترش ایدئولوژی اسلام انقلابی نگران بودند، چراکه انقلاب اسلامی ایران نه تنها در بعد ملی دارای برنامههای خاص حکومتی بود، بلکه در بعد جهانی نیز با توجه به جهانشمولی مکتب اسلام، افکار و اندیشههای خاصی را به همراه داشت که نوعی نظم جهانی را عرضه میکرد. در نگرش جدید، تسلط یکجانبه قدرتهای بزرگ بر کشورهای اسلامی نفی میشد. بنابراین هر گروه و مجموعهای از بازیگران که دارای رویکرد انقلابی بودند یا اینکه مخالف وضع موجود محسوب میشدند در گروه ائتلافگرای ایران قرار داشتند. گروههای ائتلافگرا دارای رویکرد رادیکال بوده و به این ترتیب تلاش کردهاند با نشانهها و شاخصهای سوژگی غرب و امریکا مقابله نمایند. کشورهایی که در فضای گفتمان ائتلافمحور با ایران قرار میگرفتند، نیازمند ارائه نشانههایی بودند که آنها را در مقابله با ابژه قرار دهد. به عبارت دیگر، سوژه جدیدی ایجاد شده بود که سوژههای فرعی را فرامیخواند تا از فضایی که برای آنها ساخته شده بود عبور نماید و در نتیجه، برای به نمایش گذاشتن هویت خود، با فضایی مقابله کنند که مبتنی بر اقتدار بازیگران سنتی نظام بینالملل میباشد. گفتمان ائتلافمحور مبتنی بر نشانههایی از مقاومتگرایی بود. به همان گونهای که فوکو از اصطلاح «سلطه» برای نمایش قدرت استفاده نمود، در ادبیات سیاسی و بینالمللی ایران نیز واژههایی همانند استکبار جهانی تولید گردید. در این شرایط، هرگونه مقاومت و ستیزش باید در مقابله با گفتمان مسلط قرار گیرد. ایدئولوژی انقلاب اسلامی و فضای گفتمانی سیاست خارجی ایران زمینه مقابله با فضای گفتمانی مسلط ناشی از کنش قدرتهای بزرگ را فراهم نمود. رابرت روتشتاین، بر این اعتقاد است که هدف اتحادها، تسهیل دستیابی به اهداف موردنظر از طریق ایجاد تعهد خاص برای تعقیب آن اهداف است. اتحادها، تاحدی با انعقاد یک معاهده کتبی، به تعقیب این اهداف مشروعیت میبخشند و این تعهد احتمال تعقیب اهداف را افزایش میدهد، زیرا اتحادها موقعیت جدیدی بهوجود میآورند که برای دو طرف پشتکردن به یکدیگر را دشوار میسازد. این امر به دو دلیل انجام میگیرد: یکی اینکه اعضای اتحاد در صورت بیحرمت ساختن تعهد خویش به پیمانشکنی شهرت خواهد یافت و دیگر آنکه موقعیت جدید آنها معمولاً در خارج واکنشی برمیانگیزد؛ واکنشی همچون ایجاد یک اتحاد خنثیکننده متقابل که به تقویت پیوندهای اتحاد اول میانجامد. از این گذشته، به اعتقاد روتشتاین، یک اتحاد ممکن است با وادار ساختن تصمیمگیران دشمن به قائل شدن اعتبار بیشتری برای طرف مقابل (یعنی اتحاد یاد شده) باعث شود وضعیت خاصی تثبیت گردد. ائتلافگرایی در سیاست خارجی باید در قالب هویت، نشانهها، و نیز اهداف یکسانی انجام پذیرد. هریک از شاخصهای سهگانه یادشده، میتواند زمینههای لازم را برای ارتقای ائتلاف فراهم آورد. اگر هویت تغییر یابد، ائتلاف گفتمانی نیز کارکرد خود را از دست میدهد. از آنجاییکه تمامی واحدهای سیاسی دارای محدودیتهایی میباشند، ازاینرو هرگونه ائتلاف یا همکاری منطقهای را میتوان براساس اهداف سیاست خارجی کشورها مورد توجه قرار داد. زمانیکه واحدهای سیاسی دارای اهداف ملی یکسانی باشند، در فضای ائتلافسازی قرار میگیرند. شایان توضیح است که ایجاد ائتلافهای منطقهای و بینالمللی همواره به قدرتسازی منجر نمیشود. در بعضی از موارد میتوان نشانههایی را ملاحظه کرد که واکنش سایر بازیگران در برابر ائتلافهای منطقهای را بهوجود میآورد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 533]