تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806346061




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش انتظار در پويايى جامعه اسلامى


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش انتظار در پويايى جامعه اسلامى
نقش انتظار در پويايى جامعه اسلامى نويسنده:ابراهيم شفيعى سروستانى عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصيت‏حضرت صاحب الامر عليه السلام، باعث‏شده است كه در طول هزار و اندى سال كه از غيبت كبرى مى‏گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرايشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى كه داشته‏اند، از منظرى خاص به تحليل شخصيت و تعيين جايگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درك و تصور خود از اين موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصيت آن يگانه هستى تلقى كند. در اين ميان جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان و معنى با طرح موضوع خليفة‏الله و انسان كامل و همچنين نقشى كه حجت‏الهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبه‏ها غفلت ورزيدند. گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام و پيشواى مردم به عهده دارند هيچگونه مسؤوليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند و تنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنند تا خود بيايند و امور مردم را اصلاح كنند. عده‏اى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبيعى و طبيعى وجود مقدس حضرت حجت عليه السلام، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظيفه خود رااين دانستند كه با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند. اما در اين ميان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى كه بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعيين وظيفه و نقش مردم در دوران غيبت‏برآمدند. در اين ديدگاه هم مساله خلافت الهى انسان كامل مطرح است، هم به جايگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظيفه‏اى كه مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجيل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است. شايد بتوان امام راحل امت، رضوان‏الله تعالى عليه، را به عنوان درخشان‏ترين چهره از گروه اخير ذكر كرد. ايشان با صراحت‏به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى كه از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و ديدگاه خاص خود را در اين زمينه چنين مطرح ساختند: (البته اين پر كردن دنيا رااز عدالت، اين را ما نمى‏توانيم بكنيم، اگر مى‏توانستيم مى‏كرديم. اما، چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تكليفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، اما نمى‏توانيم بكنيم، چون نمى‏توانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت عليه السلام...)(1) در جائى ديگر نيز ايشان درباره مفهوم (انتظار فرج) مى‏فرمايند: (انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيداكند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهيه شود.)(2) براى روشن‏شدن بيشتر ديدگاه اخير، در اين مقاله، در ضمن سه گفتار روايات مربوط به (انتظار موعود) را مورد بررسى قرار مى‏دهيم تا روشن شود كه: 1- انتظار چه ضرورتى دارد؟ 2- فضيلت آن چيست؟ 3- چه وظايفى در عصر غيبت‏بر عهده منتظران است؟ وجوب انتظار در تفكر شيعى انتظار موعود، با خصوصياتى كه در اين تفكر براى آن برشمرده شده، به عنوان يك اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسيارى از روايات شيعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصريح شده است. كه از جمله مى‏توان به روايات زير اشاره كرد: 1- محمدبن‏ابراهيم نعمانى در كتاب (غيبت) به سند خود ازابوبصير روايت كرده است كه روزى امام صادق عليه السلام خطاب به اصحاب خود فرمودند: (الا اخبركم بما لا يقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى، فقال: شهادة ان لا اله ‏الا الله، و ان محمدا عبده و (رسوله)، و الاقرار بما امر الله، والولاية لنا، والبرائة من اعدائنا - يعنى الائمة خاصة - والتسليم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانينة، والانتظار للقائم،عليه السلام)(3) (آيا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هيچ عملى را جز به آن از بندگان نمى‏پذيرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اينكه هيچ شايسته پرستشى جز خداوند نيست و اينكه محمد صلى الله عليه وآله وسلم بنده و فرستاده او است، و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولايت ما، و بيزارى از دشمنانمان - يعنى خصوص امامان - و تسليم شدن به آنان، و پرهيزكارى و اجتهاد و اطمينان و انتظار قائم عليه السلام) 2- ثقة‏الاسلام كلينى در اصول كافى به سند خود از اسماعيل جعفر روايت مى‏كند كه روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر عليه السلام، وارد شد و صفحه‏اى در دست داشت. حضرت باقر عليه السلام، به او فرمود: (هذه صحيفة مخاصم سال عن الدين‏الذى يقبل فيه العمل.فقال: رحمك الله، هذا الذى اريد، فقال ابو جعفر عليه السلام: شهادة ان لا اله‏ الا الله. وحده لا شريك له، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولاية لنااهل‏البيت، والبرائة من عدونا، والتسليم لامرنا، والورع، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة، اذا شاءالله جاءبها).(4) اين نوشته مناظره كننده‏اى است كه پرسش دارد از دينى كه عمل در آن مورد قبول است. آن مرد عرض كرد: حمت‏خداوند بر تو باد همين راخواسته‏ام. پس حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام، فرمود: گواهى دادن به اينكه خدا يكى است و هيچ شريكى براى او وجود ندارد، و اين كه محمد بنده و رسول او است، و اين كه اقرار كنى به آنچه از سوى خداوند آمده، و ولايت ما خاندان و بيزارى از دشمنان، و تسليم به امر ما، و پرهيزكارى و فروتنى، و انتظار قائم ما، كه ما را دولتى است كه هر وقت‏خداوند بخواهد آن را خواهد آورد. 3- شيخ صدوق در كتاب (كمال‏الدين) به سند خود از عبدالعظيم حسنى روايت مى‏كند كه: (روزى بر آقايم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين ‏بن‏ابى ‏طالب:، وارد شدم و مى‏خواستم كه درباره قائم از آن حضرت سؤال كنم كه آيا همان مهدى است‏يا غير او پس خود آن حضرت آغاز سخن كرد و به من فرمود): (يا اباالقاسم،ان القائم منا هوالمهدى الذى يجب ان ينتظر فى غيبتة و يطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى‏).(5) (اى ابوالقاسم بدرستى كه قائم از ماست و او است مهدى كه واجب است در زمان غيبتش انتظار كشيده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومين (امام) از فرزندان من است‏). روايات بالا و بسيارى روايات ديگر - كه در اين مجال فرصت طرح آنها نيست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غيبت دلالت مى‏كند، اما حال بايد ديد كه انتظار كه اين همه بر آن تاكيد شده و يكى از شرايط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى‏شود - چه فضيلتى دارد و شخص منتظر چه وظايفى بر عهده دارد. فضيلت انتظار در روايات وارد شده از ائمه معصومين عليهما السلام، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده كه گاه انسان را به تعجب وامى‏دارد كه چگونه ممكن است عملى كه شايد در ظاهر ساده جلوه كند از اين چنين فضيلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظايفى كه براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر اين فضيلت را روشن مى‏سازد. در اينجا به پاره‏اى از فضائلى كه براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقية‏الله‏الاعظم بر شمرده شده اشاره مى‏كنيم: 1- مرحوم صدوق در كتاب (كمال‏الدين) از امام صادق عليه السلام، روايت كرده كه آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - كه بر آنها درود باد - فرمود: (المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيل‏الله‏)(6) (منتظر امر (حكومت) ما، بسان آن است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد) 2- در همان كتاب به نقل از امام صادق، عليه السلام، روايت ديگرى به اين شرح در فضيلت منتظران وارد شده (طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته و المطيعين له فى ظهوره اولئك اولياء الله‏الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون‏)(7) (خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولياء خدا هستند، همانها كه نه ترسى برايشان هست و نه اندوهگين شوند). 3- مرحوم مجلسى در كتاب (بحار الانوار) به سند خود از اميرالمؤمنين،عليه السلام، نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: (انتظرواالفرج و لاتياسوا من روح‏الله فان احب الاعمال الى‏الله عزوجل انتظارالفرج‏)(8) (منتظر فرج باشيد و از رحمت‏خداوند نااميد نشويد. بدرستى كه خوشايندترين اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است‏). 4- همچنين مرحوم مجلسى روايت ديگرى را به سند خود از فيض بن مختار نقل مى‏كند كه در آن امام صادق،عليه السلام مى‏فرمايند: (من مات منكم و هو منتظر لهذاالامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه، قال: ثم مكث هنيئة، ثم قال: لا بل كم قارع معه بسيفه، ثم قال: لا والله كمن استشهد مع رسول‏الله صلى الله عليه وآله وسلم)(9) (هر كس از شما بميرد در حاليكه منتظر اين امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم عليه السلام در خيمه‏اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه‏اى درنگ كرده، آنگاه فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشير بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون كسى است كه در ركاب رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، شهيد شده باشد.) وظايف منتظران در اينكه شيعيان در دوران غيبت چه وظايفى بر عهده دارند سخنهاى بسيارى گفته شده است و حتى در بعضى از كتابها، تا هشتاد وظيفه براى منتظران قدوم خاتم اوصياء، حضرت بقية‏الله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است.(10) اما، از آنجا كه تبيين همه وظايفى كه شيعيان در عصر غيبت‏بر عهده دارند در محدوده يك مقاله نمى‏گنجد، ما در اينجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بيان آن دسته از وظايف مى‏پردازيم، كه توجه به آنها مى‏تواند در رشد و بالندگى و پويايى جامعه اسلامى مؤثر باشد: 1- شناخت‏ حجت ‏خدا و امام عصر عليه السلام اولين و مهمترين وظيفه‏اى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبت‏به وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است. اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم و ائمه معصومين عليهما السلام، نقل شده، آمده است كه: (من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية‏)(11) (هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد،به‏مرگ‏جاهلى‏مرده است‏). جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان، با طرح موضوع خليقة‏الله و انسان كامل و... تنها به جنبه فراطبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبه‏ها غلفت ورزيده‏اند. و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از فضيل بن يسار نقل مى‏كند آمده است كه: (سمعت اباجعفر عليه السلام، يقول: من مات و ليس له امام فميته ميتة جاهلية، و من مات و هو عارف لامامه لم‏يضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو مع‏القائم فى فسطاطه.)(12) (شنيدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر)،عليه‏السلام، مى‏فرمود: هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد مردنش مردن جاهليت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيش‏افتادن و يا تاخير اين امر (دولت ال محمد: او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم، عليه السلام، با آن حضرت باشد.) توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع ناخت‏حجت‏خدا رهنمون مى‏سازد، چنانكه در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب (كمال‏الدين) نقل كرده، مى‏خوانيم: (اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك‏اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى تبيك لم اعرف حجتك‏اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى‏اللهم لاتمتنى ميتة جاهلية و لا تزع قلبى بعد اذ هديتنى...)(13) پي نوشت:(1) صحيفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمينى، قدس سره...)، تهران، سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج 20، ص 198 -199. (2) همان ماخذ، ج‏7، ص 255. (3) النعمانى، محمد بن ابراهيم، الغيبة، تهران، مكتبة الصدوق، بى‏تا، ص 200، ح‏16 (4) الكلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365، ج 2، ص 22، ح‏13. (5) الصدوق (ابن بابويه)، ابوجعفر محمد بن على بن الحسين، كمال‏الدين و تمام النعمة، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1395 ق، ج 2، ص‏377، ح 1. (6) همان ماخذ، ج 2، ص 645، ح‏6. (7) همان ماخذ، ج 2، ص‏357، ح 54. (8) المجلسى، المولى محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء،1403 ق، ج 52،ص‏123،ح‏7. (9) همان ماخذ، ص‏126، ح 18. (10) ر. ك: الموسوى الاصفهانى، ميرزامحمدتقى، مكيال المكارم فى‏فوائد الدعاء للقائم، قم، مدرسه‏الامام المهدى، بى‏تا،3، ص 104 به بعد. (11) المجلس، المولى محمد باقر، پيشين، ج 8، ص 368 و ج 32، ص 321 و333; همچنين ر. ك: القندوزى حافظ سليمان بن ابراهيم، ينابيع‏المودة، تهران، اسوه‏1416 ق، ج‏3، ص 372. (12) الكلينى،محمدبن‏يعقوب، پيشين، ج 1، ص 371، ح 5. (13) الصدوق، ابو جعفر محمد بن على بن الحسين، پيشين، ج 2، ص 512. منبع:مرکز تخصصی امام مهدی(علیه السلام)/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن