واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زندگی نامه ی شيخ ابوالصلاح حلبى رحمت الله علیه ولادت: تاريخ ولادت او همانند ديگر بزرگان فقه و ادب و علم , درست مشخص نيست و با مسلم گرفتن تاريخ وفات او, احتمالا ولادت او در حدود سال 347 دراواسط قرن چهارم هجرى صورت گرفته بـاشـد نام او تقى بن نجم الدين بن عبيداللّه حلبى و شهرتش تقى الدين فقيه بزرگوار و شيخ جـلـيـل القدر, فاضل , محدث ,مفسر, ثقه و مورد اعتماد و يكى از بزرگان و مشايخ اماميه در قرن پـنـجـم هـجرت مى باشد او در مقام علم و عمل به منزلت بس شامخ نائل آمده است تحصيلات او پيش سيد مرتضى علم الهدى و شيخ طوسى صورت گرفته است . شيخ ابوالصلاح , او نيز اهل شامات است شاگرد سيد مرتضى پس از درگذشت او,شاگرد شيخ طوسى بوده است در ريحانة الادب مى نويسد كه او شاگرد سلا ر بن عبدالعزيز آتى الذكر نيز بوده اسـت اگـر ايـن نسبت درست باشد مى بايست ابوالصلاح سه طبقه را شاگردى كرده باشد كتاب مـعروف او در فقه , الكافى است در سال 447 ه ق درگذشته است اگر عمر او صد سال بوده است و در سال 447هم وفات كرده باشد, او ازهر دو استادش بزرگسال تر بوده است شهيد ثانى او را خليفة المرتضى في بلاد الحلبيه خوانده است 1. عصر زندگى او: حـلب شهر بسيار بزرگ و معمور و پرنعمت و پرجمعيت از ديار شام مى باشد و هم اكنون نيز از شـهـرهـاى پـرجمعيت و آباد سوريه مى باشد آب و هواى خوش و نعمت فراوان دارد و در كتابهاى مذهبى نيز آمده است كه ابراهيم خليل الرحمن گوسفندهاى خود را در آنجا به چرا مى برد و شير آنـهـا را روز جـمـعـه در راه خدا تصدق مى نمود خداوند متعال اين شهر را با بركت و خيرات توام سـاخته است محصولات كشاورزى در آنجا به وفور و فراوانى به عمل مى آيد و دو محل هم درآنجا به عنوان انتساب به ابراهيم خليل الرحمن مورد زيارت مردم قرار دارند اين شهر داراى كتابخانه ها و كـتـابـفـروشيهاى معتبرى است كه نشان عميق بودن رشدفرهنگى در اين شهر مى باشد كه از روزگاران گذشته سابقه داشته است 2 . آرى حلب سابقه ديرينى در پرورش رجال علم و دين دارد و شخصيتهاى علمى و تاريخى متعددى منسوب به آن نقطه مى باشند كه فقيه بزرگوار و نامدار ما,شيخ ابوالصلاح , تقى بن نجم الدين بن عبيداللّه حلبى نيز نخستين و آخرين آنان نيست بلكه افراد ديگرى نيز در فقه و حديث از اين مركز عـلـمـى بـرخاسته اند كه موردمطالعه قرار خواهند گرفت و هم اكنون درصدد شرح حال يكى از پروردگان اين شهرقرار داريم و گاهى در مورد او و يكى ديگر از همشهريانش حلبيان به كار بـرده مـى شود و مقصود از آن دو همين ابوالصلاح تقى الدين و حمزة بن على حلبى معروف به ابن زهره يكى ديگر از فقيهان نامور اماميه برخاسته از آن ديار مى باشد (كه شرح حالش خواهد آمد). اساتيد او: او تـحـصـيلات عاليه خويش را پيش فقيه بزرگوار, علم الهدى (م 436) و شيخ بزرگوار طائفه , شـيـخ طوسى (م 460) انجام داد و اندكى نيز از محضر عالم بزرگوارعبدالعزيز ديلمى معروف به سلا ر تلمذ نموده است و از طرف سيد مرتضى علم الهدى به تدريس و قيام به وظائف دينى و شرعى در بلاد شام و حلب منصوب گرديده است از اين رو او را خليفة المرتضى (نماينده سيد مـرتـضـى ) نـيز گفته اند آنچنان كه پس از درگذشت او از سوى شيخ طوسى نيز در آن مقام ابقا شده است و نيابت او راپذيرفته اند, از اين رو به او خليفة الشيخ نيز مى گويند. موضوع نيابت كه در مورد ابن براج نيز گذشت , نشان دهنده بسط يد علما وفقها, و وجود آثار مـرجـعـيت و تقليد در آن نقاط همانند امروزين مى باشد كه مراجع عاليقدر تقليد نمايندگانى از سوى خويش در اطراف و اكناف تعيين مى نمودند تا درامر مراجعات مردم سهولت و تسريعى ايجاد كـرده بـاشـند و مشكلات دينى مردم توسط آنان حل شده باشد و در مبادله درخواستهاى خويش دچار وقفه نشوند. گفتار بزرگان در حق او: 1ـ مـرحـوم مـيـرزا عبداللّه افندى صاحب رياض العلما شرح حال او را به اختصار در كتاب خويش آورده است و مى نويسد: او شـيـخ تـقى الدين بن نجم الدين بن عبداللّه الحلبى , شاگرد سيد مرتضى علم الهدى و شيخ طوسى , و استاد قاضى ابن براج حلبى مى باشد با اينكه او از شاگردان شيخ طوسى است , باز نام او را در كتاب فهرست خويش آورده است و گفته است اوپيش ما و پيش سيد مرتضى درس خوانده است 3 سپس او را توثيق كرده است و اين امر نشانگر عظمت شان و اعتبار اوست . 3 ـ عـلامـه مـتـتبع مرحوم ميرزا محمد باقر خوانسارى (ره ) مؤلف روضات , درتاليف منيف خود فصلى را در مورد زندگى اين فقيه نامدار بازگشوده است و مطالبى را در مورد او بازگو مى كند كه بخشى از تقريرات او را در ذيل مى آوريم او مى گويد: فقيه نامدار و بزرگوار, ابوالصلاح تقى الدين بن نجم بن عبداللّه حلبى , فقيه ومورد اعتماد اهل رجـال از اعـيان اماميه و از مشاهير فقهاى حلب و موصوف به خليفة المرتضى است و آن بر اساس نيابتى است كه از سوى استاد بزرگوارش داشته است ,آن چنان كه ابن براج از سوى شيخ طوسى اعـلـى اللّه مـقـامه داشته است اين گونه نيابت بر اساس قضاوت يا جنبه نيابت در تدريس داشته است , چون هر دو نيابت مورد نص و تصريح قرار گرفته اند اين امر نشانگر عظمت و شان اين فقيه بزرگوار مى تواند باشد 4 . توثيق بزرگان : ايـن فقيه بزرگوار مورد توثيق بزرگان فقه و فقاهت قرار گرفته است شيخ طوسى در الفهرست خـويـش و شـيـخ مـنـتـجـب الدين نيز در فهرست خويش , و ابن شهرآشوب در معالم العلما او را ستوده اند. ابـن داود صـاحـب رجـال گفته است : او داراى عظمت قدر و از بزرگان شيعه است محقق در المعتبر او را به عنوان اعيان فقهاى ما توصيف كرده است . در كـتـاب امـل الامـل در مـورد او آمده است : ابوالصلاح حلبى كه ابن براج از اوروايت مى كند, مـعاصر شيخ طوسى بود و او مورد وثوق , عالم , فاضل , فقيه و محدث بوده است و كتابهايى دارد, و كـتـاب تـقريب المعارف او بسيار نيكو و زيبا است و من كتاب الكافى او را مشاهده كرده ام كه ابواب فقهى را به صورت منظم آورده است وكتاب بسيار زيبا و مورد استناد در فقه ماست و بيش از بـيـسـت هـزار سطر مى باشد, ولى آن نسخه اى را كه من مطالعه كرده ام , سكته ها و سقطها در بـردارد, و تنها نسخه اى است كه از آن كتاب در دست مى باشد و كتاب المعراج كه در مورد حديث است , به اونسبت داده مى شود, شايد مؤلف آن ابوصالح حلبى باشد, نه ابوالصلاح 5 . گفتار صاحب مجمع البحرين: طـريـحى مى نويسد: نام صاحب گفتار ما تقى بن نجم الدين مى باشد و هر وقت تقى به صورت مطلق گفته شود, منظور ايشان مى باشد. در مجمع البحرين هنگامى كه نامى از سلا ر مى برد, در شرح حال او مى نويسد:ابوالصلاح حلبى نـيز از او فرا گرفته است , و هنگامى كه از شهر حلب مورداستفتا و پرسش فقهى قرار مى گرفت , در پاسخ مى گفت : پيش شما تقى وجوددارد يعنى به او مراجعه كنيد. گفتار صاحب معجم رجال الحديث : مـرحـوم آيـة اللّه العظمى خويى در شرح حال او كلام شيخ طوسى را مى آورد كه او پيش ما و سيد مـرتـضـى درس خوانده است , فرد موثقى است و داراى تاليفاتى مى باشد اسامى كتابهاى او را اين چنين نام مى برد: 1 ـ البداية (در فقه ). 2 ـ الكافى (در فقه). 3 ـ شرح ذخيره سيد مرتضى (در كلام ) 6 . آثار و تاليفات: او داراى آثـار و تاليفات متعددى است كه نوعا در زمينه فقه و كلام مى باشد واسامى برخى از آنها به اين ترتيب مى باشد:. 1 ـ البداية (فقه). 2 ـ تقريب المعارف (كلام ). 3 ـ دفع شبه الملاحدة (كلام). 4 ـ شرح ذخيره استاد خود, علم الهدى (كلام ). 5 ـ الشافيه . 6 ـ العده (فقه ). 7 ـ الكافى (فقه ). 8 ـ اللوامع (فقه ). 9 ـ المرشد فى طريق المتعبد (احكام ). وفات: او پـس از يك عمر طولانى و پربركت كه همه را در راه خدا و احياى شريعت اوصرف نمود, در صد سالگى به سال 447 ه ق در شهر حلب به رحمت ايزدى شتافت و در همانجا مدفون گرديد. پی نوشت:1آشنايى با علوم اسلامى , ص 297. 2ديدار از حلب در سال 1357ه ش ـ شام سرزمين خطابه ها و خاطره ها, انتشارات نويد اسلام . 3 رياض العلما, ج5, ص 464 ـ ريحانة الادب , ج 7 , ص 161. 4 روضات الجنات , ج 2 , ص 113 . 5 روضات الجنات , ج 2 , ص117 . 6 معجم رجال الحديث , ج 3 , ص 377 , كد معرفى 1913 . منبع:فقهاى نامدار شيعه عقيقي بخشايشي/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]