محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826063923
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی نويسنده:محمد علی قاسمی چکیدهشرایط ویژه عصر امام حسین علیهالسلام و تقابل گفتاری و عملی آن امام معصوم با حکومت وقت، سبب اهمیت تحقیق و کاوش در مشروعیت حکومت دینی از منظر آن امام همام گشته است.حکومت ومردم به دلیل رابطه آمریّت از سوی حاکمان و تمکین از سوی مردم، لازم و ملزوم یکدیگرند و مشروعیت حکومت مستلزم حکم به لزوم فرمانبرداری مردم از آنان است.منابع مشروعیت به سه قسم منبع الهی، باورها و سنّتها و مردم تقسیم میشوند که در بیان پیامبر و امامان و خود آن حضرت علیهمالسلام وجود دارند.مبانی مشرعیت نیز دارای سه بخش عمدهاند: الف. ذاتی که همان حکومت نخبگان است؛ ب. اعطایی که از سوی مردم و یا از سوی خداوند صورت میپذیرد؛ ج. کارکردی که دارای دو بخش عمده نظریه «عدالت» و نظریه «سعادت و ارزشهای اخلاقی» است. این پژوهش مشروعیت ذاتی و اعطایی و کارکردی را در رابطه با امام حسین علیهالسلام مورد کاوش قرار میدهد تا اثبات شود که مشروعیت ذاتی به دلیل صفات ویژه امام حسین علیهالسلام و اعطایی براساس سخنان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام پیش از وی و کارکردی نیز به دلیل اهداف قیام آن حضرت و بیانهای او از ویژگیهای حاکمان، برای آن امام همام ثابت و پابرجاست. تنها نکتهای که علت عدم تحقق خارجی ولایت آن حضرت گشت این بود که مقبولیت مردم ـ رکن دوم و مهم هر حکومتی ـ به وقوع نپیوست. نامهها، سخنان و خطبههای آن حضرت از توجه آن حضرت به بُعد لیاقت و صلاحیت و مبتنی بودن این استعداد به مقبولیت مردمی حکایت دارند.امام حسین علیهالسلام در موارد بسیاری برای اثبات شایستگی خود برای حکومت و ولایت حکومتی، به قرابت با پیامبر و ویژگیهای خود، به صورت حّقانیت مطلق، استدلال نموده است. امام خود را منصوب از سوی پیامبر و خداوند، و همچنین قیام و حقّانیت حرکت خویش را پیامد پیروی از خدا و رسولش عنوان میکند. افزون بر این، بیعت و دعوت کوفیان به صورت ظاهری، تکلیف شرعی بر امام معیّن کرد که میبایست برای اصلاح جامعه و جلوگیری ازبدعتها و اضمحلال دین و برپایی حکومت دینی، قیام نماید.با توجه به همه این موارد، امام بر اهمیت جایگاه مردم درتحقق خارجی ولایت حاکمان مشروع و منصوب، تأکید مینماید؛ چنانکه در صحنه عاشورا نیز بارها فرمودند که ای سپاهیان و مردم کوفه، اگر یاریام کنید، شما را در راه هدایت قرار میدهم و اگر یاریام نمیکنید و از دعوت خویش برگشتهاید، من هم از شما منصرف میشوم.سخنان و رفتار پیامبر صلیاللهعلیهوآله درباره حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به عنوان مشروعیتبخشی پیشینی و توجه امامان علیهمالسلام به گونههای متفاوت به قیام عاشورا به عنوان مشروعیتبخشی پسینی، در طیف وسیعی در صدد بیان مشروعیت الهی و حقّانیت قیام امام حسین میباشند.مقدّمهبهرغم ضرورت و گریزناپذیری نهاد حکومت در جوامع بشری، در مورد متولّیان، شرایط و صفات آنان همواره اختلافاتی بروز کرده است. در تاریخ اسلام نیز بهرغم اجماع فراگیر در جمع رهبری مذهبی و سیاسی در پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، پس از ارتحال آن حضرت، اختلافات شدیدی در مورد حاکم جدید و صفات او بروز کرد و به تعبیر شهرستانی در ملل و نحل: «بزرگترین اختلاف در میان امت اسلامی اختلاف در امامت بوده است و در مورد هیچ مسألهای همچون امامت شمشیرها برهنه نگشته و خونریزی صورت نگرفته است.»(1)اهل سنّت این عقیده را انتخاب نمودند که خداوند درباره رهبری پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآله هیچ دستوری صادر نفرموده است، بلکه این خود مردم هستند که در تمام عصرها، هر کسی را بخواهند به عنوان رهبر جامعه خویش انتخاب میکنند(2)، و یا هر کس که حکومت را به دست گرفت اطاعتش واجب است.در مقابل این اندیشه، شیعیان با اعتقاد به نصب امام از سوی خداوند متعال و ابلاغ آن توسط حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله ، با نگرش ویژهای به حکومت و مسائل سیاسی پرداختند و هیچگاه و در هیچ زمان حکومت را رها شده تلقّی نکردهاند.(3)تعریف «حکومت» و «مشروعیت»«حکومت» در اصطلاح، به معنای تسلط بر جامعه و به دستگیری اموری است که جنبه عمومی دارند.(4) و با صرفنظر از اختلافهای فراوانی که در تعریف «حکومت»، به ویژه «حکومت دینی»، رخ دادهاند، به صورت کلی میتوان گفت: در هر جای عالم که دولتی به آموزههای دینی خاصی گردن نهد و مرجعیت آن را بپذیرد و دغدغه انطباق با تعالیم آن را داشته باشد، حکومت دینی تشکیل شده است و اگر مراد از «دین»، دین اسلام باشد، مراد از «حکومت» حکومت دینی مبتنی بر قرآن و روایات است.(5) (6) (7)اما پرسش اساسی این است که چه کسی حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت را دارد؟ حاکم باید دارای چه شرایط و ویژگیهایی باشد؟ و مردم از چه کسی یا کسانی باید پیروی کنند؟(8)منابعمشروعیتحکومتاز دیدگاه امام حسین علیهالسلامگونههای مشروعیت که در نظامهای متعدد مشاهده میشوند، جدای از ملاکهای ویژهای که دارند، از منابع متفاوت و سرچشمههای گوناگونی به وجود میآیند که برخی وحی، پارهای عقلانیت، گروهی سنّتها و عرف رایج را سر منشأ ایجاد مشروعیت حکومتها میدانند.1. برخی ملاکهای مشروعیت را در آموزههای وحیانی و تعالیم الهی میدانند؛ چه اینکه بر اساس شناخت صحیح نسبت به انسان و نیازهایش، حکومت مشروع را برای او ترسیم نمودهاند، تا آنجا که شرایط حاکم، بلکه شخص حاکم را برای تصدّی امر حکومت بیان نمودهاند.(9) (10) (11)ایشان در جواب عبدالله بن جعفر، که از امام درخواست کرد از این سفر، که سبب کشته شدن او و مصائب اهلبیت علیهمالسلام است، صرفنظر کند، نوشتند: «انّی رایتُ رؤیا فیها رسولُ اللّهِ و اموتُ فیما بأمرٍ انَا ماضٍ له علّی کان اوبی»؛(12) پیامبر را در رؤیا مشاهده کردم که مرا فرمانی دادند که به دنبال اجرای آن هستم، چه به ضرر من باشد یا به نفع من.همانگونه که مشاهده میشود، امام خروج خود را بر خلیفه وقت به امر پیامبر صلیاللهعلیهوآله منتسب مینماید و خود را صاحب حق میداند. اگر در این مقام توهّم شود که رؤیا دارای حجیّت شرعیه نیست، باید گفت: رؤیای امام معصوم و مصون از خطا، هیچگاه با افراد معمولی مقایسه نمیشود و همیشه از غلط و اشتباه به دور است.در این نگرش، قدرت حاکمیت بر مردم از سوی خداوند تعیین و توزیع میشود. حاکمان قدرت حاکمیت خویش را از سوی خداوند دانسته، مالکیت ذاتی را از آن خداوند میدانند؛ به این معنا که همه قدرتهای جهان و از آن جمله قدرت حاکمیت در امور سیاسی، از خداوند است. بنابراین، کسی بدون اجازه او حق دخالت در هیچیک از این امور را ندارد، مگر از سوی خداوند چنین امری به او تفویض شود، که این حقیقت چندین بار در قرآن یاداوری شده است.(13)مبانی مشروعیت حکومت از دیدگاه امام حسین علیهالسلاماندیشمندان و فلاسفه سیاسی مبانی گوناگونی در باب حق حاکمیت یک فرد بر جامعه ارائه دادهاند. البته برخی عواملی چند را در عرض یکدیگر در مشروعیتدهی به حاکم بیان کرده، و برخی دیگر به عواملی ویژه در این زمینه اشاره نمودهاند. برای نمونه، ژان بدن، فیلسوف فرانسوی، انتخابات و آراء مردم، وراثت، قرعه، جنگ و الهام از سوی خداوند را از عوامل مشروعیت دانسته و به دست آوردن حکومت از غیر این روشها را از مصادیق ستمگری دانسته است.(14)1. نص الهی و پیامبر صلیاللهعلیهوآله ؛2. تعیین فردی از سوی خلیفه، برای خلافت به صورت مستقیم یا به صورت تعیین گروهی که خلیفه را از بین خودشان انتخاب نمایند؛3. اجماع اهل حل و عقد؛4. از راه قهر و غلبه.(15)مبانی مشروعیت:الف. ذاتی: مشروعیت حکومت نخبگاناز سوی خداوند (الهی)ب. اعطایی:از سوی مردم (مردمی)نظریه عدالتج. کارکردی:نظریه سعادت و ارزشهای اخلاقیالف. مشروعیت ذاتی: در این اندیشه، چون حکومت بر دیگران نیازمند مهارت، دانایی و توانایی است، بنابراین، نخبگان یک جامعه، که داناترین افراد برای اداره جامعه هستند، دارای حق حاکمیت ذاتی بر جامعه هستند، بر این اساس، افلاطون حکومت را حق فیلسوفان، که نخبگان جامعه در آن عصر بودند، میدانست.(16)1. مشروعیت الهی: در این فرض، تنها حکومتهایی مشروع خواهند بود که حق حاکمیتشان منسوب به خداوند بوده باشد و این حق به گونهای عام یا خاص از سوی او به کسی واگذار شده باشد. در این مقام، اگر فردی مورد تأیید مردم قرار گیرد، ولی حکومت وی الهی نباشد، حاکمی غیرمشروع است و حکومت وی دارای حقّانیت نیست.(17) (18)(19)(20)ج. مشروعیت کارکردی: همانگونه که از این عنوان برمیآید، مشروعیت در این اندیشه نه مبتنی بر شایستگیهای فرد است و نه مبتنی بر حق حاکمیت از جانب کسی یا کسانی، بلکه اگرچه حاکم به صورت زور و غلبه، متصدی امر حکومت شود، ولی همین اندازه که در فرایند حکومت درصدد باشد جامعه را به سوی کمالات آرمانی هدایت کند، حایز مشروعیت خواهد بود. البته این مشروعیت پسینی است و دارای دو بخش عمده میباشد:1. نظریه «عدالت»: در این تلقّی، اگر حکومتی برای عدالت تلاش کند، مشروع است و در حقیقت، این عدالت است که سرچشمه الزام سیاسی از سوی حاکمان و اطاعت از سوی مردمان است.2. نظریه «سعادت و ارزشهای اخلاقی»: در این رویکرد، حکومتی مشروع است که در صدد برقراری ارزشهای اخلاقی و سعادت برای افراد جامعه باشد. در غیر این صورت، حکومت دارای مشروعیت نیست.(21)امام حسین علیهالسلام و مشروعیت ذاتیبا صرف نظر از دیگر مشروعیتها، اگر چنین مشروعیتی را برای حکومت لحاظ کنیم، میتوان از سخنان امام حسین علیهالسلام نسبت به ویژگیهای خویش و نیز سخنان امامان دیگر درباره ایشان، مشروعیت ذاتی حضرتش را، که ریشه در اوصاف کمالی آن امام همام دارد، برداشت نماییم. امام حسن علیهالسلام درباره اوصاف برادر بزرگوارشان میفرمایند: «الحسینُ اعلمنا علما و اثقلنا حلما و اقربنا من رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله رحما، کان فقیها قبل ان یخلق و قرأ الوحی قبل ان ینطق.»(22)امام حسین علیهالسلام نیز در جایی خویشتن را نسبت به امر حکومت، صاحب حق میداند و حقّانیت خود را نسبت به یزید اینگونه تبیین میفرماید: «ابی علیٌّ خیرٌ من ابیه... جدّی رسولالله صلیاللهعلیهوآله خیرٌ من جدّهِ، و انا خیرٌ منه و احق بهذا الامر.»(23)امام حسین علیهالسلام و مشروعیت اعطاییاعتقاد شیعیان در پرتو سخنان امامان معصوم علیهمالسلام بر این بینش استوار است که امامان معصوم همانند پیامبر گرامی اسلام دارای حقّانیت در حکومتداری میباشند و این حقّانیت را در طول حق حاکمیت الهی، و تفویض شده از سوی وحی الهی میدانند؛ چنانکه روایات متواتر در ذیل آیه شریفه «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» (نساء: 59)، بر این امر دلالت میکنند و در تفسیر المیزان در ذیل این آیه چنین آمده است: «در تفسیر برهان از ابن بابویه و وی نیز به سند خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده است: وقتی خداوند این آیه شریفه را بر پیامبر نازل فرمود، به آن حضرت گفتم: یا رسولالله، خدا و رسولش را شناختیم، اما "اولیالامر" کیست که خداوند اطاعت از او را نیز دوشادوش اطاعت خدا و رسول قرار داده است؟ حضرت فرمود: ای جابر، آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد هستند؛ اولشان علی بن ابیطالب و سپس حسن و بعد حسین و...، که حضرت نام تک تک امامان را بردند.»(24)بنابراین، اگرچه مردم به آنها روی نیاورند و نسبت به اوامر آنان تمکین نکنند، ولایت و حق حاکمیت آنان بر اساس مشروعیت الهی و اعطایی ثابت است. در نتیجه، اقبال و موافقت عمومی مردم در نظام سیاسی اسلام زمینهساز اعمال حق حاکمیت حاکم مشروع (امام) است؛ زیرا اگر حاکم مشروعی همچون پیامبر صلیاللهعلیهوآله مورد پذیرش و تمکین از سوی مردم قرار نگیرد، مجبور است از مکّه فرار کند و به غار پناه ببرد. اما همین پیامبر وقتی مورد حمایت مردم مدینه قرار میگیرد، قادر میشود مکّهای را که زمانی به اجبار آن را ترک کرده بود، فتح کند. ولی پیامبر اکرم در هر دو زمان مشروعیت حکومت داشتند، اما تنها پس از هجرت، این حق حاکمیت جلوه عملی پیدا کرد.امام حسین علیهالسلام نیز دارای مشروعیت الهی بودند که در لسان وحی و زبان پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمده است. امام حسین علیهالسلام درباره امامت و حق حکومت امام حسین علیهالسلام چنین میفرماید: «اما علمتَ انَّ الحسین بن علی علیهالسلام بعد وفاةِ نفسی و مفارقة روحی جسمی امام من بعدی و عندالله ـ عزّوجلّ ـ اسمه فی الکتاب.»(25) این روایت گرانسنگ نیز شاهدی است که امامت و ولایت امام حسین علیهالسلام و حقّانیت ایشان در حکومت، در کتاب الهی ثابت است. اکنون جای بیان این نکته است که اگر مردمی سر در گروی اطاعت وی نهادند و بر حمایت از وی بیعت کردند و نامههای فراوان دال بر اعلام وفاداری فرستادند و به عبارت دیگر، زمینه اعمال حاکمیت ایشان را فراهم نمودند، آیا وظیفه امام جز قیام و تلاش در این زمینه است؟امام حسین علیهالسلام و مشروعیت کارکردیگرچه با وجود مشروعیت اعطایی خداوند به امام حسین علیهالسلام ، که نشانگر مشروعیت ذاتی ایشان نیز هست، نیازی به اثبات مشروعیتهای دیگری نیست، ولی اگر بخواهیم با دیدگاه مشروعیت کارکردی هم به قیام امام حسین علیهالسلام بنگریم، آن را مشروع خواهیم یافت؛ زیرا خود حضرت در بسیاری از موارد، اساس قیامش را برقراری قسط و عدل تبیین، و اعلام میکند؛ چنانکه در نامهای که به اهل کوفه نگاشتند، خود را صاحب حق دانستند و در ذیل نامه، امام را کسی معرفی کردند که اقامه قسط و عدل در سرلوحه کارهایش قرار داشته باشد: «فلعمری ما الامام الاّ... القائم بالقسط.»(26) (27)(28)(29) (30)امام حسین علیهالسلام و مراتب ولایت حکومتیاگر امور اساسی فراگیر بخواهند در جامعه به اجرا درآیند، نیازمند سه مرحله اصلی هستند؛ مثلاً، اگر فردی بخواهد حایز عنوان «پزشک» شود و در جامعه به درمان افراد بپردازد، باید سه مرحله عمده را بپیماید که از آنها به مرحله «حقّانیت»، «قانونیت» و «مقبولیت» تعبیر میشود. در مرحله «حقّانیت»، شخص باید با فرا گرفتن راز و رمز این حرفه و کاردانی در آن، شایستگی درمان افراد را بیاید و خود را از عموم افراد جامعه در این دانش متمایز سازد. پس از این مرحله، زمانی میتواند به صورت رسمی به طبابت بپردازد که از سوی نهادی که متصدی بهداشت جامعه است، جواز طبابت اخذ نماید تا به مرحله «قانونیت» برسد، و در مرحله سوم و پس از احراز صلاحیت و دریافت مجوّز طبابت، اگر هیچ کسی به این پزشک مراجعه ننماید و طلب درمان نکند، اگرچه این شخص پزشکی شایسته و قانونی است، اما نخواهد توانست قانونیت و حقانیت خویش را در جامعه اعمال کند؛ چون دارای «مقبولیت» نخواهد بود.همانند این تصویر، از سوی برخی نویسندگان درباره ولایت صورت گرفته است:1. ولایت در مرحله استعداد و صلاحیت (به مفهوم آنکه شخص حاکم دارای صلاحیتهای لازم ولایت و حکومت باشد)؛2. ولایت در مرحله جعل و اعتبار (به مفهوم آنکه منصب و مقام ولایت از ناحیه کسی که ولایت را داراست برای حاکم واجد صلاحیت اعتبار شود)؛3. ولایت در مرتبه سلطه و فعلیت (به مفهوم آنکه قدرت و امکانات به صورت بالفعل از سوی مردم به حاکم واجد صلاحیت واگذار گردد.)(31) (32)امام حسین علیهالسلام و ملاکهای حقّانیتامام ملاکهای متعدد و متفاوتی را در این زمینه بیان میدارند که آنها را میتوان به سه بخش عمده تقسیم کرد:الف. قرابت و نزدیکی با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهبه وفور در سخنان حضرت ابیعبدالله علیهالسلام مواردی یافت میشوند که حقّانیت خویش را به صرف قرابت به پیامبر مستند مینمایند: «نحنُ اهلُ بیتِ محمدٍ اولی بولایةِ هذاالامر علیکم من هؤلاءِ المدعین»؛(33) ما اهلبیت هستیم که به حکومت بر شما از اینان که مدعی آن هستند، مقدّم هستیم.و در جای دیگری میفرماید: «کُنّا اهلَه و اولیائَه و اوَصیائَه ورثتهُ و احَقَّ النّاسِ بمقامهِ فی الناس.»(34) (35)(36)البته تقریر این نمونه از حقّانیت در سخن امام حسین علیهالسلام به این معنا نیست که حقّانیت حضرت منحصر در قرابت و نزدیکی با پیامبر صلیاللهعلیهوآله است، بلکه این نکتهها در مقابل کسانی مانند لشکر حرّ و بزرگان و اشراف بصره گفته شده تا آنان به خود آیند، اگرچه خودشان به این ملاکها واقف بودند و آن را باور داشتند.ب. ملاک شایستگی و فضایلامام حسین علیهالسلام در مواردی نیز به ملاک شایستگی و اوصاف کمالی خود اشاره نموده، آنها را ملاک حقّانیت خویش بیان داشته است، «انا خیرٌ منه و احقُّ بهذا الامر»؛(37) من بهتر از اویم و به این امر (حکومت) سزاوارترم. (38)پیامبر گرامی اسلام نیز در روایتی به شایستگی امام حسین علیهالسلام برای امامت و رهبری امّت اشاره فرموده، دلیل آن را شایستگی و بهترین خلق بودن ایشان معرفی میکند: «خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امام المسلمین و حجةٌ علی خلقه.»(39)حقّانیت مطلق یا نسبی: در برخی روایات ـ که پیشتر ذکر شد، و نیز پارهای دیگر از احادیث ـ امام علیهالسلام در تبیین حقّانیت خویش، از کلمه «احق»، «خیر» و مانند آن استفاده کردهاند. این کلمات، که به عنوان صفت تفضیلی از آنها یاد میشود، ممکن است موهم این باشند که سیدالشهدا علیهالسلام ـ خویش را اولیتر، بهتر و سزاوارتر از یزید میدانند؛ بنابراین، یزید هم سزاوار است، اما امام علیهالسلام سزاوارترند. پس حقّانیت، نسبی است.این نکته توسط صاحب تفسیر المیزان مورد توجه قرار گرفته است: «"احق" اسم تفضیل است، حق اسم تفضیل این است که همیشه معنایش با مفضّلٌ علیه همراه باشد. وقتی میگوییم "زید شجاعتر از عمرو است"، باید عمرو هم شجاع باشد، و گرنه این سخن غلط است.»(40)1. همیشه صیغه «احق» دلالت بر معنای اسم تفضیلی ندارد؛ همانگونه که تفاسیر معتبر قرآن اسم تفضیل وارد شده در آیه «و بعولتهنَّ احقُّ بردّهنّ فی ذلک» (بقره: 228)، را به معنای اسم فاعل و صفت مشبّهه معنا نمودهاند؛ زیرا هیچ کسی غیر از شوهر حق مراجعه ندارد تا شوهر سزاوارتر باشد، بلکه این حق منحصرا از آن همسر است. برای نمونه، تفسیر شریف لاهیجی میفرماید: «"احقُّ بردّهنّ" یعنی حقیقٌ بردّهنّ؛ یعنی سزاوارند به اینکه رجوع به آن زنان مطلّقه نمایند؛ زیرا غیر زوج را در زمان عدّه حقی بر زوجه نیست تا آنکه زوج احق از او باشد، و بیضاوی نیز گفته است: افعل در اینجا به معنای فاعل است.»(41)(42)(43)(44)(45)ملاک قانونیت حق حکومت امام حسین علیهالسلامملاک قانونیت یکی از عمدهترین ارکان مشروعیت به حساب میآید؛ به این معنا که منصب حکومت باید از سوی کسی که صلاحیت اعطا داشته باشد، به فردی تفویض گردد؛ همانگونه که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غدیر خم، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را از جانب خداوند به ولایت امر مردم منصوب فرمود. صد البته این مرحله نیازمند تمکین عملی مردم نیست، بلکه به صرف نصب، قانونیت ولایت تحقق مییابد؛ همانگونه که ولایت پدر بر اموال طفل از جانب خداوند تفویض میشود، هرچند دیگران از اعمال چنین ولایتی جلوگیری نمایند.امام حسین علیهالسلام و سایر امامان بعد از ایشان نیز از چنین حقانیتی در حکومت برخوردارند، و از سوی خداوند برای حکومت بر مردم تعیین شدهاند؛ چنانکه پیشتر ذیل آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» بیان شد.در خصوص امامت امام حسین علیهالسلام به برخی روایات دیگر نیز اشاره میکنیم:پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله درباره امام حسین علیهالسلام میفرماید: «فامّا الحسین فانّه مِنّی و هو خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امامُ المسلمین و هو حجةاللهِ علی خلقهِ، امرُه امری و طاعتُه طاعتی، فمَن تبِعه فانّه منّی و من عصاه فلیس منّی.»(46)امام حسین علیهالسلام ، خود، نیز آنگاه که معاویه ایشان را به خطبه خواندن بر منبر فراخواند، درباره نصب خویش برای جایگاه امامت فرمود: «نحنُ حزب الله الغالبون و عترةُ نبّیهِ الاقربون و احدُ الثقلینَ اللّذینَ جعلَنا رسولُ الله صلیاللهعلیهوآله ثانَی کتابِ الله فیه تفصیلَ کلِّ شیءٍ فاطیعونا فانَّ طاعتنا مفروضةٌ اذ کانت بطاعةِ اللّهِ و رسوله مقرونةٌ، قال اللّهُ تعالی: "اطیعوا اللّهَ و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.»(47) (48)در روایت دیگری ـ که در مباحث پیشین نیز به آن اشاره شد ـ امام علیهالسلام در پاسخ به عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب، اساس قیام و خروج خویش را مستند به فرمان رسول خدا میسازد و میفرماید: «انّی رأیتُ رؤیا فیها رسول اللّه و اُمرتُ فیها بامرٍ انا ماضٍ له علیّ کان اوبی»؛(49) من پیامبر را در خواب دیدم و در آن رؤیا به امری فرمان داده شدم که بدان اقدام میکنم، چه به زیانم باشد یا به سودم.از مجموع آنچه از روایات ذکر شد، اینگونه استفاده میشود که امام حسین علیهالسلام علاوه بر حقّانیت و شایستگی بر این مقام، از جانب خداوند نیز نصب شدهاند و امامت ایشان جنبه قانونیت نیز پیدا کرده است.امام حسین علیهالسلام و دعوت و بیعت کوفیانپس از رسیدن به این دستاورد که امامان و از آن جمله امام حسین علیهالسلام دارای مقام عصمت و حایز شایستگی و صلاحیت در زمینه حکومت بودهاند (و در نتیجه حقّانیت آنان ثابت شد) و نیز انتصاب ایشان به ولایت حکومتی از جانب خدا بوده است (یعنی حایز ملاک قانونیت بودهاند) و در مجموع، مشروعیت حاکمیت آنها ثابت گردید؛ نوبت به بررسی نقش مردم در تحقق حاکمیت آنها میرسد.به عنوان مقدمه، باید گفت: تحقق یک نظام مستلزم وجود دو رکن اساسی است که عبارتند از: حاکم و مردم؛ به عبارت دیگر، اوامر حاکم و امتثال مردم. بنابراین، اگر به هر علتی یکی از این دو رکن ایجاد نشود، هیچ نظام حکومتی شکل نخواهد گرفت؛ مثلاً، اگر مردم بر این نکته توافق کنند که اوامر حکومت را گردن ننهند، در نتیجه جز نامی برای حکومت باقی نخواهد ماند. این در حالی است که هر حکومتی برای اعمال حاکمیت خویش و تحقق آن نیازمند اقبال و پذیرش مردم است؛ چه اینکه هرچند متصدّیان حکومت از برترین و سزاوارترین افراد در حکومتداری باشند، اما تا وقتی مردم آنها را نپذیرند، هرگز حکومتی تأسیس نمیشود و تحقق خارجی نمییابد. بنابراین، اگرچه مشروعیت حکومت در بینش اسلامی و حسینی، زاییده مقبولیت مردمی نیست، اما اعمال حاکمیت آن، که قبلاً مشروعیت یافته است، پیامد اقبال و پذیرش مردم است.امام حسین علیهالسلام نیز به رغم آگاهی از پیامد قیام عاشورا و با توجه به اینکه خود را مشروع و حقدار حاکمیت میدانستند، چون خود را با نامههای فراوان و اعلان بیعتهای متعدد از سوی مردم مواجه، و زمینه اعمال حاکمیت را به صورت ظاهر فراهم میدیدند، درصدد برآمدند، به مدد اقبال مردمی و وجود یاوران متعدد، در سایه تشکیل حکومت به احیای ارزشهای فراموش شده بپردازند، و جامعه اسلامی را به سوی رشد و صلاح هدایت نمایند و یا دستکم، تصویر درستی از آنچه باید در مقابل ظلم صورت پذیرد، ارائه نمایند.جایگاه مردم از دیدگاه امام حسین علیهالسلامامام حسین علیهالسلام در سخنی جامع، در نامهای به بزرگان بصره به سه نکته «حقّانیت و شایستگیهای خویش»، «قانونیت» و «جایگاه مردم در تحقق حق حاکمیت» اشاره میفرمایند: «خداوند محمّد صلیاللهعلیهوآله را پیامبر بر خلقش برگزید... و ما اهل، دوستداران، جانشینان و وارثان او هستیم... میدانیم که ما از کسانی که این امر را بر عهده گرفتهاند، به این حقی که مستحق آنیم، سزاوارتریم... و اگر شما سخن مرا بشنوید و فرمان مرا اطاعت کنید، به راه رشد و تکامل هدایتتان میکنم.»(50) (51)و باز امام علیهالسلام در نامه دیگری که برای مردم کوفه نوشتند، پس از حمد و ثنای الهی، به جایگاه مردم در تحقق فعلی حکومت اشاره کردند و فرمودند: «امّا بعدَ، فانّ کتابَ مسلم بن عقیل جائَنی یخبرنی بحس رأیکم و اجتماعِ مُلئکم علی نصرنا و الطلب بحقّنا فسألت الله ان یُحسن لنا الصنع... فانّی قادمٌ علیکم فی ایامی هذه ان شاءاللّه.»؛(52) اما بعد، نامه مسلم بن عقیل به دست من رسید و به من خبر داد که نظر و دیدگاه شما و اجتماع شما در یاری و طلب حق ما تحقق یافته است. پس خداوند را میخوانم که در کارمان نیک بخواهد... پس در همین ایام به سوی شما میآیم. انشاءالله.در این فرایند، امام همانند پدر بزرگوارشان عمل نمودند که هنگام پذیرش خلافت، اساس قبول این مسند را به تمام شدن حجت برایشان به سبب وجود یاران در تشکیل حکومت دینی صالح، مستند نمودند: «ولولا حضورُ الحاضر و بلوغُ الحجةِ بوجود الناصر... لألقیتُ حبلها علی غاربها.»(53) (54)این سخنان بر این نکته تأکید میورزند که امامان، به ویژه امام حسین علیهالسلام به جایگاه مردم در تحقق آن حق الهی و مشروع خویش توجه نمودهاند و مردم را به عنوان رکن دوم و مهم تحقق حاکمیت فعلی به این امر مهم فرا میخوانند، و از آنان میخواهند تا در این وظیفه خویش کوتاهی نکنند.امام علیهالسلام در خطبهای که برای سپاه حرّ ایراد نمودند، ضمن یاداوری حقّانیت خود و گوشزد نمودن قرابتشان با پیامبر صلیاللهعلیهوآله خود را سزاوار این مقام معرفی کردند و آن را حق مسلّم خویش خواندند: و نیز بر نقش مردم در تحقق عملی حکومت و ولایت تأکید فرمودند: «من بدین دلیل به سوی شما آمدم که خواستار حاکمیت من، که در این باب صاحب حق هستم، میباشید، ولی اگر بیعت خویش را در تمکین از اوامرم شکستید و حاضر به یاری من نیستید، من دیگر از حرکت به سوی شما صرفنظر میکنم و (به خاطر از بین رفتن مقدّمات) برمیگردم.»(55) (56)بنابراین، اگر تمام مردم با یزید بیعت کنند، به گونهای که مقبولیت فراگیر پیدا نماید، به سبب وجود نداشتن حقّانیت و قانونیت در او، مشروعیتبخشی صورت نخواهد پذیرفت. علاوه بر آن، خلافت و حکومت آل ابیسفیان برخلاف نصّ پیامبر است که فرمودند: «انّ الخلافةَ محرَّمةٌ علی آل ابیسفیان»؛ همانا خلافت بر آل ابیسفیان حرام است.مشروعیتبخشی به قیام امام حسین علیهالسلامبه دلیل آنکه حاکمان جور، پس از ماجرای کربلا سعی داشتند تا این قیام را خروج علیه خلیفه وقت قلمداد نمایند و بدینوسیله، راه را بر هر قیام دیگری مسدود کنند، و از سوی دیگر، مشروعیت رفتار و قیام امامان معصوم علیهمالسلام از مفاهیم اساسی و مورد تأکید شیعه است، امامان معصوم علیهمالسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوآله زمینهساز پاسخگویی به این توطئه شدند و درصدد مشروعیتبخشی پیشینی (قبل از قیام) و پسینی (پس از قیام) برآمدند.1. مشروعیتبخشی پیشینیبه دلیل آنکه روایات پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این زمینه بسیارند، تنها به بیان یک روایت بسنده میشود؛ حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله ضمن ابراز علاقه بسیار به امام حسین علیهالسلام در موارد گوناگون، مسأله حادثه کربلا را بازگو مینمودند و بر مظلومیت ایشان میگریستند و بر قاتلان آن امام همام لعنت میفرستادند. این بیانات، که گاه برای مردم نیز تبیین میشدند، به گونهای مشروعیت امام را تضمین میکردند، تا آنجا که برخی این روایت را در صحنه عاشورا برای دیگران نقل کردند. همانگونه که سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مورد عمّار که «تقتلُه الفئةُ الباغیةُ» سبب شد که در ماجرای صفیّن و شهادت عمّار، شاهدی بر مشروعیت امام علی علیهالسلام در یک سوی نبرد و نامشروع بودن معاویه در سوی دیگر، تلقّی شود. روایت چنین است: «وقتی امام حسین علیهالسلام دو ساله شدند، پیامبر به سفری رفتند، در میان راه ایستادند و استرجاع نمودند و از چشمانشان اشک ریخت. از ایشان سؤال شد، حضرت فرمودند: جبرئیل به من خبر داد در سرزمینی به نام "کربلا"، نزدیک فرات، فرزندم حسین توسط فردی به نام یزید کشته میشود، و در همه این سفر، حضرت غمگین و ناراحت بودند، وقتی که از سفر برگشتند، بر منبر رفته، در حالی که دست راستش بر سر امام حسن علیهالسلام و دست چپش بر سر امام حسین علیهالسلام بود، سر بر آسمان بردند و عرضه داشتند: "اللّهمّ انّ محمّدا عبدُکَ و نبیُّکَ و هذان اطائبُ عترتی و خیارُ ذرّیتّی و قد اخبرنی جبرئیلُ ان ولدی هذا مقتولٌ مخذولٌ. اللّهمّ فبارک له فی قتله و اجعله من سادات الشهداء الّلهمّ و لا تبارک فی قاتله و خاذله".»(57)این بیان پیامبر صلیاللهعلیهوآله چیزی نیست، جز اعلان حقّانیت امام حسین علیهالسلام و قیامش و نامشروع بودن شخص یزید.2. مشروعیتبخشی پسینیامامان معصوم علیهمالسلام در سالهای پس از حادثه کربلا به شیوههای گوناگون سعی در القای این مطلب به مردم داشتند که قیام عاشورا مشروع، و سرور شهیدان صاحب حق و مشروعیت، و مورد ظلم ظالمان و ستمگران بوده است. از اینرو، برخی روایات، گریه و زاری بر آن حضرت را مورد توصیه و تأکید قرار داده و زیارت مزار او را دارای فضایل بسیار، تربت شریف آن حضرت را موجب شفای بیماریها، و تکریم روز عاشورا را سبب خشنودی و رضایت خداوند دانستهاند. همچنین مشروعیت امام حسین علیهالسلام را همانند مشروعیت امیرالمؤمنین علیهالسلام و نامشروع بودن یزید را نیز در ردیف عدم مشروعیت معاویه و ابیسفیان بیان نمودهاند.امام صادق علیهالسلام در روایتی این مطلب را به صراحت بیان نموده است: «انّا و آل ابیسفیان اهلُ بیتین تعادینا فی اللّهِ، قلنا صدق اللّهُ و قالوا کذب اللّهُ و قاتل ابوسفیان رسول الله و قاتل معاویةُ علیَ بن ابی طالب و قاتل یزید بن معاویةِ الحسین بن علیٍ و السفیانیُّ یقاتلُ القائم علیهالسلام .»(58)الف. زیارت مرقد شریف حضرت: در روایات بسیاری، زیارت قبر امام حسین علیهالسلام مورد تأکید قرار گرفته و ثوابهای فراوانی بر آن ذکر شده است، تا آنجا که زیارت امام سبب بخشیده شدن همه گناهان میشود.(59)امام صادق علیهالسلام به ابی عماره شاعر فرمودند: «برایمان درباره امام حسین علیهالسلام شعر بخوان، و سپس حضرت گریه کردند، به گونهای که صدایشان از بیرون منزل شنیده میشد. آنگاه امام صادق علیهالسلام فرمودند: "هرکس برای سیدالشهدا شعر بگوید و گریه کند و مردم را بگریاند، بهشت بر او واجب میشود."»(60) (61)ج. تکریم روز عاشورا: امامان همواره در عاشورا، یاد امام حسین علیهالسلام را در عمل و گفتار زنده میساختند. امام رضا علیهالسلام میفرماید: «هرکس در روز عاشورا کارش را رها کند، خداوند حاجتهای دنیا و آخرتش را براورده میکند و هرکس در روز عاشورا مصیبت زده و گریان و محزون باشد، روز قیامت خوشحال و مسرور و شادمان است و چشمش در بهشت به دیدار ما روشن میشود، و هر کس در روز عاشورا چیزی ذخیره کند، خداوند او را با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد ـ که لعنت خدا بر ایشان باد ـ محشور میکند و او را در پایینترین جای جهنم جای میدهد.»(62) (63)و در روایت دیگری، امام تربت امام حسین علیهالسلام را شفادهنده هر مرضی، جز مرگ معرفی کردهاند.(64)پي نوشت ها:1ـ ابی الفتح محمدبن عبدالکریم بن ابی بکر احمد الشهرستانی، الملل و النحل، تحقیق سیدمحمد گیلانی، بیروت، دارالصعب، 1996 م، ج1، ص 24.2ـ مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش دوم، ص 226.3ـ سید شریف مرتضی، الثانی فی الامامة، تهران، موسسة الصادق، 1407 ه.ق، ج 4، ص 174.4ـ محمد جعفری هرندی، فقهاء و حکومت، تهران، روزنه، 1379، ص 13.5ـ برگرفته از: احمد واعظی، حکومت اسلامی، قم، دفتر تألیف و نشر متون درسی حوزه، 1380، ص 32.6ـ محمدمعین، فرهنگ فارسی عمید، چ چهارم، تهران،امیرکبیر،1360،ج3،ص 4144.7ـ مصطفی کواکبیان، مبانی مشروعیت در نظام ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص 9.8ـ عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، چ دوم، تهران، نشر نی، 1375، ص 105 ـ 107/ محمدجواد لاریجانی، نقد دینداری مدرنیسم، تهران، اطلاعات، 1373، ص 51.9و10ـ علی خالقی، مشروعیت قدرت از دیدگاه امام خمینی، تهران، ستاد بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی، 1381، ص 11، 15، 16.11ـ همان / کاظم قاضیزاده، اندیشههای فقهی ـ سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، ص 109ـ120.12ـ محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسه اعلمی، ج 4، ص 280.13ـ شوری: 9و 44 / یوسف: 101 / سجده: 4 / محمّد: 11.14ـ و. ت. جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامینی، تهران، امیرکبیر، 1362، ج 2، ص 80.15ـ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، 1405 ق، ج 1، ص 268ـ269.16ـ و. ت. جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه جواد شیخالاسلامی، ج 1، قسمت دوم، ص 148.17ـ علی خالقی، همان، ص 15.18و19ـ بهاءالدین پازارگارد، تاریخ فلسفه سیاسی، تهران، زوّار، 1350، ج 1، ص 84 و ج 2، ص 268 و 269 / ج 1، ص 104.20و21ـ مجله کتاب نقد، ش 7، ص 45.22ـ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، چ سوم، تهران، اسلامیه، 1388، ج 1، ص 302.23ـ محمدبن جریر طبری، همان، ج 4، ص 355.24ـ سید محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1362، ج 4، ص 653.25ـ محمدبن یعقوب کلینی، همان، ص 301.26ـ سید محسن امین، مقتل الحسین، ص 32 / محمدبن جریر طبری، همان، ص 235.27ـ محمدبن جریر طبری، همان، ص 304.28ـ همان، ص 298 / سید محسن امین، همان، ص 81.29ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، 1403 ق، ج 44، ص 329.30ـ محمدبن جریر طبری، پیشین، ص 304.31ـ حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقهیة و فقه الدولة الاسلامیة، ترجمه محمود صلواتی، تهران، کیهان، 1367 ش، ج 1، ص 175.32ـ مصطفی کواکبیان، پیشین، ص 40.33ـ عزالدین علی بن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408 ق، ج 2، ص 552 / محمدباقر مجلسی، همان، ج 44، ص 337 / سید بن طاووس، اللهوف، نجف، مکتبة حیدریة، 1385 ق، ص 49ـ54.34ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ص 34.35ـ همان، ص 318 / خوارزمی، مقتل الحسین، قم، مکتبة مفید، بیتا، ص 234.36ـ محمدباقرمجلسی،همان،ص383/خوارزمی،همان،ص 236.37ـ محمدبن جریر طبری، همان، ص 355.38ـ محمدباقر مجلسی، همان، ص 325 / خوارزمی، همان، ص 184.39ـ گروه نویسندگان، کلمات الامام الحسین، قم، دارالمعروف، 1373، ص 12.40ـ سید محمدحسین طباطبائی، همان، ج 2، ص 348.41ـ بهاءالدین محمدالشریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1363، ج 1، ص 215.42ـ محمدباقرمجلسی، همان، ص 369 / محمدبن جریر طبری، همان، ج 4، ص 289.43ـ محمدباقر مجلسی، همان، ص 34 / محمدبن جریر طبری، همان، ص 240 / عبدالرزاق المقرم، مقتل الحسین، قم، مکتبة بصیرتی، 1394 ق، ص 159.44و45ـ محمدباقر مجلسی، همان، ص 382 / خوارزمی، همان، ص 236.46ـ گروه نویسندگان، همان، ص 12.47ـ محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 18، ص 144، حدیث 45.48ـ ابن شهر آشوب السروی المازندرانی، قم، مکتبة علّامه، بیتا، ج 3، ص 394 / گروه نویسندگان، همان، ص 12.49ـ تاریخ طبری، همان، ص 280.50ـ محمدبن جریر طبری، همان، ص 240 / المقرم، همان، ص 159 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 34.51ـ نهجالبلاغه، ترجمهوشرح علینقیفیضالاسلام، خ27،ص 96.52ـ محمدبن جریر طبری، همان، ص 289 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 369.53ـ نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه، (3)، ص 52.54ـ گروه نویسندگان، همان، ص 13.55ـ ابن اثیر، همان، ج 2، ص 552 / سیدبن طاووس، همان، ص 34 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 377.56ـ سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1404 ق، ج 1، ص 596 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 376.57ـ سید بن طاووس، همان، ص 16.58ـ شیخ صدوق، معانی الاخبار، قم، انتشارات اسلامی، 1361، ص 346.59ـ محمدبن حسن حرّ عاملی، همان، ج 10، ص 325، حدیث 19، حدیث 20 / مولی محسن فیض کاشانی، محجةالبیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 45.60ـ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، بیروت، اعلمی، ص 84.61ـ ر.ک.به: ابن شهرآشوب، المناقب، قم، علامه، بیتا، ج 4، ص 319 / محدث قمی، نفس المهموم، قم،مکتبة بصیرتی، 1405 ق، ص 492.62ـ شیخ صدوق، امالی شیخ صدوق، بیروت، اعلمی، 1980 م، مجلس 27، حدیث 4 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 284.63ـ مولی محسن فیض کاشانی، همان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 45.64ـ محمدبن حسن حرّ عاملی، همان، ج 10، ص 409 و 412.منبع: فصل نامه معرفت/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 521]
صفحات پیشنهادی
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی نويسنده:محمد علی قاسمی چکیدهشرایط ویژه عصر امام حسین علیهالسلام و تقابل گفتاری و عملی آن امام معصوم با حکومت وقت، سبب ...
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی نويسنده:محمد علی قاسمی چکیدهشرایط ویژه عصر امام حسین علیهالسلام و تقابل گفتاری و عملی آن امام معصوم با حکومت وقت، سبب ...
ویژگیهای حکومت امام علی علیه السلام
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی نويسنده:محمد علی قاسمی چکیدهشرایط ویژه عصر امام ... آن حضرت و بیانهای او از ویژگیهای حاکمان، برای آن امام همام ثابت و پابرجاست.
امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی نويسنده:محمد علی قاسمی چکیدهشرایط ویژه عصر امام ... آن حضرت و بیانهای او از ویژگیهای حاکمان، برای آن امام همام ثابت و پابرجاست.
دكترين سياسي- اجتماعي امام حسين(علیه السلام)
دكترين سياسي- اجتماعي امام حسين(علیه السلام)-دكترين سياسي- اجتماعي امام ... ولايت مداران الهي بوده است و همواره تلاش و كوشش آنان را براي برپايي حكومت ديني با مشك.
دكترين سياسي- اجتماعي امام حسين(علیه السلام)-دكترين سياسي- اجتماعي امام ... ولايت مداران الهي بوده است و همواره تلاش و كوشش آنان را براي برپايي حكومت ديني با مشك.
امام حسین علیه السلام و احیاى دین (3)
امام حسین علیه السلام و احیاى دین (3)-امام حسین علیه السلام و احیاىدین ... تشكیل حكومت اسلامىتردیدى نیست كه رسالت بزرگ همه انبیا و اولیا خدا، مبارزه با ظلم و ستم و ...
امام حسین علیه السلام و احیاى دین (3)-امام حسین علیه السلام و احیاىدین ... تشكیل حكومت اسلامىتردیدى نیست كه رسالت بزرگ همه انبیا و اولیا خدا، مبارزه با ظلم و ستم و ...
مسئولیت دینی اجتماعی در قیام امام حسین(علیه السلام)
مسئولیت دینی اجتماعی در قیام امام حسین(علیه السلام)-مسئوليت ديني اجتماعي در قيام امام ... امام حسن عليه السلام با حكومت وقت كنار نيامد؟1 ـ مسئوليت دينى حسين عليه ...
مسئولیت دینی اجتماعی در قیام امام حسین(علیه السلام)-مسئوليت ديني اجتماعي در قيام امام ... امام حسن عليه السلام با حكومت وقت كنار نيامد؟1 ـ مسئوليت دينى حسين عليه ...
عاشورا و امام حسین علیهالسلام از نگاه اندیشمندان اهل سنت
عاشورا و امام حسین علیهالسلام از نگاه اندیشمندان اهل سنت-شیخ عبدالله علایی شیخ ... در این صورت قیام حسین علیهالسلام در حقیقت اعلام نامزدی خود برای حکومت نبود؛ ... خالد محمّد خالد، از علمای اهل سنت مصر، قیام امام حسین را صرفا برای حفظ دین اسلام ...
عاشورا و امام حسین علیهالسلام از نگاه اندیشمندان اهل سنت-شیخ عبدالله علایی شیخ ... در این صورت قیام حسین علیهالسلام در حقیقت اعلام نامزدی خود برای حکومت نبود؛ ... خالد محمّد خالد، از علمای اهل سنت مصر، قیام امام حسین را صرفا برای حفظ دین اسلام ...
عامل اصلی قیام امام حسین علیه السلام چه بود ؟
آيا اگر مردم کوفه از امام حسين عليه السلام دعوت نمي کردند ، قيام امام اتفاق نمي افتاد؟ ... گرفتن از امام حسين عليه السلام به او فشار نمي آورد ، باز هم ايشان با حكومت يزيد ... بر ضد اين همه فساد و مفسدين که دين جدم را تغيير داده اند، از ديگران شايسته ترم .
آيا اگر مردم کوفه از امام حسين عليه السلام دعوت نمي کردند ، قيام امام اتفاق نمي افتاد؟ ... گرفتن از امام حسين عليه السلام به او فشار نمي آورد ، باز هم ايشان با حكومت يزيد ... بر ضد اين همه فساد و مفسدين که دين جدم را تغيير داده اند، از ديگران شايسته ترم .
زندگنامه سید الشهداء امام حسین (علیه السلام )
زندگنامه سید الشهداء امام حسین (علیه السلام )-زندگنامه سید الشهداء امام حسین ... هيچ وقت اجازه نمىدهد آنان مطيع زمامداران بيدادگرى باشند كه بنام دين بر آنها حكومت مىكنند، ...
زندگنامه سید الشهداء امام حسین (علیه السلام )-زندگنامه سید الشهداء امام حسین ... هيچ وقت اجازه نمىدهد آنان مطيع زمامداران بيدادگرى باشند كه بنام دين بر آنها حكومت مىكنند، ...
بزرگترين انگيزه قيام امام حسين(علیه السلام)
بزرگترين انگيزه قيام امام حسين(علیه السلام)-بزرگترین انگیزه قیام امام حسین ... از مردم و قدرت بنی امیه چرا امام حسین قیام کرد و مانند امام حسن با حکومت کنار نیامد؟ ... از مـنكر است كه این دو از مـهمـتـرین اركان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول ...
بزرگترين انگيزه قيام امام حسين(علیه السلام)-بزرگترین انگیزه قیام امام حسین ... از مردم و قدرت بنی امیه چرا امام حسین قیام کرد و مانند امام حسن با حکومت کنار نیامد؟ ... از مـنكر است كه این دو از مـهمـتـرین اركان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول ...
زندگی نامه امام حسین علیه السلام
زندگی نامه امام حسین علیه السلام-نسب امام حسین علیه السلام رهبر نهضت عظیم عاشورا از تباری است که نسل در نسل جزو انبیا و اولیای الهی بوده اند. پیامبر اکرم صلی ...
زندگی نامه امام حسین علیه السلام-نسب امام حسین علیه السلام رهبر نهضت عظیم عاشورا از تباری است که نسل در نسل جزو انبیا و اولیای الهی بوده اند. پیامبر اکرم صلی ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها