واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: عامل اصلی قیام امام حسین علیه السلام چه بود ؟
آيا اگر مردم کوفه از امام حسين عليه السلام دعوت نمي کردند ، قيام امام اتفاق نمي افتاد؟
آيا اگر يزيد براي بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام به او فشار نمي آورد ، باز هم ايشان با حكومت يزيد مخالفت مي كرد؟
در مورد نهضت امام حسين عليه السلام ، عده اي بر اين عقيده اند که امام به خاطر نامه هايي که از سوي مردم کوفه براي ايشان فرستاده شد و از امام دعوت کردند که براي تشکيل حکومت اسلامي به کوفه بروند، به سمت کوفه حرکت کردند و قيام کربلا پيش آمد.
سؤالي که ممکن است مطرح شود اين است که؛
آيا اگر مردم کوفه از امام حسين عليه السلام دعوت نمي کردند ، قيام امام اتفاق نمي افتاد؟
در جواب اين سؤال بايد گفت قيام امام حسين عليه السلام عوامل مختلفي داشت و دعوت مردم کوفه از امام هم يکي از اين عوامل بود ولي عامل اصلي قيام امام نبود.
بعد از مرگ معاويه در نيمه ي ماه رجب سال 60 هجري، يزيد به حاکم مدينه ( وليد بي عتبة بن ابي سفيان ) دستور داد که از حسين بن علي براي خلافت او بيعت بگيرد.
ولي امام حسين عليه السلام از اين کار سر باز زد، زيرا بيعت با يزيد نه تنها به معناي پذيرفتن خلافت شخص ننگيني مانند او بود ، بلکه به معناي تأييد بدعت بزرگي هم بود و آن تأسيس رژيم سلطنتي بود که معاويه آن را پايه گذاري کرده بود.
امام پس از چند روز مقاومت در برابر حاکم مدينه، در 28 رجب با اعضاي خانواده و تعدادي از بني هاشم، مدينه را به سوي مکه ترک کرد و در سوم شعبان وارد اين شهر شد.
اولين نامه کوفيان حدود چهل روز پس از اقامت امام حسين عليه السلام در مکه به دست آن حضرت رسيد و اين خود گواه بر اين مسأله است که حتي اگر مردم کوفه از امام حسين عليه السلام دعوت نمي کردند، امام باز هم به مخالفت خود با خلافت يزيد مي پرداخت.
از طرف ديگر اگر دعوت مردم کوفه عامل اساسي قيام بود ، وقتي که خبر رسيد مسلم بن عقيل نماينده ي امام در کوفه به شهادت رسيده است ، امام دست از سخنان و مواضع خود برمي داشت و از ادامه سفر خود صرفنظر مي کرد.
عده اي هم بر اين عقيده هستند که عامل اصلي قيام امام حسين عليه السلام اين بود که يزيد امام را وادار به بيعت با خود کرد و امام مجبور شد در مقابل اين زورگويي قيام کند.
سؤالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه آيا اگر يزيد براي بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام به او فشار نمي آورد ، باز هم ايشان با حكومت يزيد مخالفت مي كرد؟
سخنان امام در طول سفري كه آغاز كردند بيانگر اين موضوع است كه حتي اگر جهت پذيرفتن بيعت با يزيد تحت فشار قرار نمي گرفت، باز هم نهضت خود را برپا مي كرد و به مخالف با حكومت يزيد بر مي خواست.
امام قبل از حرکت از مدينه، وصيت نامه اي خطاب به برادرش « محمد حنفيه » نوشت و در آن علت قيام و نهضت خود را اصلاح امور امت اسلامي و امر به معروف و نهي از منکر ، و زنده کردن سيره ي جدش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلّم و پدرش علي بن ابيطالب عليه السلام معرفي کرد. (1)
همچنين امام حسين عليه السلام در خطبه اي که براي سپاه « حُرّ » ايراد کرد، انگيزه قيام خود را چنين شرح داد:
« مردم! پيامبر خدا فرمود: هر مسلماني با سلطان ستمگري مواجه گردد که حرام خدا را حلال شمرده و پيمان الهي را در هم مي شکند، با سنّت و قانون پيامبر از در مخالفت در آمده و در ميان بندگان خدا راه گناه و معصيت و عدوان و دشمني در پيش گيرد، ولي او در مقابل چنين سلطاني، با عمل و يا با گفتار اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که اين فرد ( ساکت ) را به کيفر همان ستمگر ( آتش جهنم ) محکوم کند.
مردم! آگاه باشيد اينان ( بني اميه ) اطاعت خدا را ترک و پيروي از شيطان را بر خود فرض نموده اند، فساد را ترويج و حدود الهي را تعطيل نموده، فيء را ( که مختص به خاندان پيامبر است ) به خود اختصاص داده اند و من به هدايت و رهبري جامعه ي مسلمانان و قيام بر ضد اين همه فساد و مفسدين که دين جدم را تغيير داده اند، از ديگران شايسته ترم ... »
يکي ديگر از خطبه هاي امام حسين عليه السلام در راه عراق در محلي به نام « ذي حُسُم » در ميان ياران خود است که فرمود:
« پيشامد ما همين است که مي بينيد. جدّا اوضاع زمان دگرگون شده، زشتي ها آشکار و نيکي ها و فضيلت ها از محيط ما رخت بر بسته است، و از فضيلت ها جز اندکي مانند قطرات ته مانده ي ظرف آب باقي نمانده است.
مردم در زندگي پست و ذلت باري به سر مي برند و صحنه ي زندگي، همچون چراگاهي سنگلاخ و کم علف، به جايگاه سخت و دشواري تبديل شده است.
آيا نمي بينيد که ديگر به حق عمل نمي شود، و از باطل خودداري نمي شود؟
در چنين وضعي جا دارد که شخص با ايمان مشتاق ديدار پروردگار باشد ، در چنين محيط ذلت بار و آلوده اي مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران را جز رنج و آزردگي و ملال نمي دانم.
اين مردم بردگان دنيا هستند، و دين لقلقه ي زبانشان مي باشد، حمايت و پشتيبانيشان از دين تا آنجا است که زندگيشان همراه با رفاه و آسايش باشد، و آنگاه که در بوته ي امتحان قرار گرفتند، دينداران کم خواهند بود. » (2)
1. مجلسي _ بحار الأنوار _ ج 44 _ ص 329 .
2. حسن بن علي بن شعبه _ تحف العقول _ ص 245 ؛ و سيد بن طاووس _ اللهوف _ ص 33 ؛ و مجلسي _ بحار الأنوار _ ج 44 _ ص 192( طبق نقل مجلسي، امام اين خطبه را در كربلا و پس از رويارويي با سپاه عمر بن سعد ايراد كرده است. )
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]