تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803170532




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اخلاق سياسي امام علي عليه السلام (با تکيه بر نامه ي مالک اشتر) قسمت سوم و پاياني


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 اخلاق سياسي امام علي عليه السلام (با تکيه بر نامه ي مالک اشتر) – قسمت سوم و پاياني
اخلاق سياسي امام علي عليه السلام (با تکيه بر نامه ي مالک اشتر)  قسمت سوم و پاياني نويسنده:سيد محمدعلي حسينيان 7. صلح مداري صلح مداري، يکي ديگر از مؤلفه هاي نه گانه شيوه حکومتي حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام در اخلاقي کردن سياست به شمار مي آيد. اهميت اين مؤلفه زماني آشکارتر مي شود که در يابيم، اساس اسلام بر صلح بنا شده است. (1) بدين ترتيب، امام علي عليه السلام به صلح محوري اسلام باور دارد و جهاد را براي اصلاح و ايجاد حيات طيبه معرفي مي کند، نه کشتن بي دليل. از اين رو، در جنگ صفين برقراري صلح را از خداوند مي طلبد.(2) و به کارگزاران خود سفارش مي کند که در کارهاي منجر به تثبيت صلح و امنيت، پيوسته با دانشمندان و خردورزان و حکيمان کشور مشاوره کنند.(3) همچنين يکي ديگر از نمودهاي اين مؤلفه در باور امام علي عليه السلام، زماني جلوه مي کند که وي گروه کارگزاران حکومتي را عاملان انصاف و مدارا (صلح) و سهل گيري مي نامد تا نشان دهد که صلح و مدارا وظيفه اصلي هيأت حاکمه به شمار مي آيد.(4) از اين رو، حضرت به زمامداران سفارش مي کند صلحي را که دشمن پيشنهاد مي کند و رضايت خداوند با آن همراه است، رد نکنند؛ زيرا آسايش ارتش و امنيت، مملکت را به دنبال خواهد داشت.(5) البته از ديگر سو، امام علي عليه السلام نسنجيده صلح نمي کرد، يعني در کنار ويژگي صلح جويي خود، از نيرنگ و حيله دشمنان غافل نمي شد و با دانش سياسي بالا، اصول اخلاقي را به اجرا مي گذاشت.(6) به همين خاطر، از زمام داران مي خواهد که آن قدر خوش گمان نباشند که به مجرد برقراري صلح، از پليدي و نابکاري دشمن غفلت ورزند (7) و در اين باره مي فرمايد: «زمام دار اسلامي نبايد فريب نمايش صلح را از دشمن بخورد و زمينه را براي جنگ پيروزمندانه دشمن فريب کار و نيرنگ باز آماده سازد.» (8)نمايش صلح ، اکنون يکي از مهم ترين دغدغه هاي حاکمان اسلامي در برابر غريبان است که با عنوان حقوق بشر دوستانه يا دخالت هاي بشر دوستانه از سوي نظامي جهاني، بر نظام اسلامي بار مي شود. بنابراين، توجه به اين گفتار حضرت، الگوي زيبايي را براي حکومت اسلامي در قرن بيست و يک به تصوير مي کشد. از اين رو، به نظر مي آيد که رهبران اسلامي ضمن سرلوحه قرار دادن صلح مداري، نبايد نقشه فريب نمايش صلح دشمن را از ياد ببرند؛ زيرا چنين راه کاري، امروزه بسيار مي تواند واقعي و مؤثر پيش برود. پس در مجموع ، صلح مداري مولاي متقيان در حکومت علوي گامي به سوي اخلاقي کردن سياست بود و يکي از سرمشق هاي اساسي اخلاق سياسي حضرت به شمار مي آمد.پيام متن:اصل، از نگاه اسلام صلح مداري است، مگر آنکه دشمن به جنگ اقدام کند يا آنکه صلح با او به هنگام جنگ، سبب تقويت دوباره او شود. 8. عهدمنديهشتمين مؤله اخلاقي کردن سياست در روش سياسي حضرت علي عليه السلام، عهد مندي است. اين عنصر به سه صورت عهد با خدا، عهد با خود و عهد با ديگران بروز مي کند که به نظر مي آيد مرز بندي دقيقي بر آن صدق نکند، ولي يک نکته مشترک در هر سه عهد هست که وفاي به عهد نام دارد. (9) از ميان پيمان هاي سه گانه، عهد با ديگران نمود بيشتري دارد. بر همين اساس، تا سخن از پيمان به ميان آيد، پيمان با ديگران به ذهن خطورمي کند. پيمان با ديگران، بر اثر نيازانسان ها به هم زيستي با يکديگر و برقراري ارتباط بروز مي کند. (10) اين نياز چنان در جامعه علوي نمايان است که حضرت امير عليه السلام پاي بندي به پيمان را تداوم دهنده حيات جامعه معرفي مي کند.(11) آن حضرت در بسياري از سخنانش از اهميت عهد و وفاي به آن سخن مي گويد. چکيده اين گفتارها لزوم وفاي به عهد و پرهيز از پيمان شکني و کاربرد خدعه و فريب کاري و دروغ است، البته در پيمان با ديگران. در اين باره امام علي عليه السلام ميان دوست و دشمن تفاوتي نمي نهد و معتقد است که زمام دار اسلامي بايد به معاهده اي که حتي با دشمنان مي بندد نيز وفا کند. (12) از اين رو، با پيشنهاد يارانش براي پيمان شکني در جنگ صفين مخالفت مي کند. از ديگر سو، در نگاه امير مؤمنان علي عليه السلام وفاداري به خيانت کنندگان، عين خيانت فرض مي شود؛ يعني باقي ماندن بر عهد به هنگام پيمان شکني ظرف ديگر، نکوهيده است.(13) در تثبيت لزوم عهد مندي امام با ديگران، مي توان به پيام وي در اين باره اشاره کرد که مي فرمايد: « به پيمانت وفادار باش، به امانت و زنهارت خيانت نکن، پيمانت را مشکن و دشمنت را فريب مده.» (14) بر اين اساس، حضرت زمام دارانش را از اين که به ملت وعده اي بدهند و بعد خلاف آن را رقم بزنند، بر حذر مي دارد.(15)دومين عهدي که در سخنان حضرت به فراواني به آن تأکيد شده عهد با خود يا تعهد به وظيفه است. اين عهد به هنگام پذيرش مسئوليت و منصب و مقام، بيشتر به چشم مي آيد؛ زيرا تعهدها و وظيفه ها بر دوش مسئولان بار خواهد شد. تعهد به وظايف وانجام دادن درست آنها در چنين ساختاري، وفاداري و تعهد افراد آن را مي رساند. به طور کلي پذيرش مسئوليت، تعهدهايي را در پي دارد که انجام ندادن آنها، از کم کاري يا بي توجهي آن مقام مسئول حکايت دارد. چنين سهل انگاري، نشان گر فريب کاري و پيمان شکني است. سومين عهد و مهم ترين شان، عهد فرد با خداي خود است. چنين پيماني به حالت دروني فرد بستگي دارد و تنها زماني کليد مي خورد که انسان به يکي از دين هاي الاهي دين دار شود. به اين معنا که افراد با پذيرش يک آيين، تکاليفي را به عهده خود مي پذيرند که عمل به آن تکليف ها با وفاي به عهد با خداوند برابر است. توجه به عهد خداوند در شيوه حکومتي حضرت علي عليه السلام، از راه عمل کردن به دستورهاي قرآن و سيره نبوي، جلوه اي از پاي بند آن حضرت به پيمان با پروردگار، (16)به گونه اي که همواره در کردار و گفتار مولاي متقيان ترس از باري تعالي موج مي زد.(17) در تثبيت چنين عهدي، امام علي عليه السلام به زمام داران خود سفارش مي کند با رعايت تقواي سياسي، قدرت خود را زير مجموعه قدرت الاهي بپندارند و از بي توجهي و خشم خدا غافل نشوند.(18) به طور کلي، پاي بندي انسان به عهد با خود و خداي خود در انجام دادن هم زمان وظايف ديني و دنيايي جلوه مي کند. به همين خاطر، وظيفه شناسان همواره در پي اداي تکليف و توجه به سجاياي انساني اند.پيام متن: وفاي به عهد، از شخصيت متعالي انسان خبر مي دهد و در جلب اعتماد و محبت شخص مقابل، تأثير بسزايي دارد. 9. مصلحت سنجياز مؤلفه هاي ديگر اخلاقي کردن حکومت سياسي علوي، مصلحت سنجي است. مصلحت، واژه اي است که انديشمندان گوناگون درباره آن نظر داده اند و هر انديشمندي در ذهن خود معنايي ويژه را قرار مي دهد و بر اساس آن داد سخن سر مي دهد. از اين رو، گزينش يکي از معناهاي متناسب با سخنان اميرمؤمنان علي عليه السلام با توضيح کوتاهي در اين زمينه همراه مي شود. دو برداشت از مصلحت در حوزه سياست، از تفسيرهاي ديگر رايج تر است. برداشت نخست به انديشمندان واقع گرايي اختصاص دارد که کارهاي غيراخلاقي صاحبان قدرت در پيشبرد امور سياسي را مصلحت مي نامند.(19) بر اين اساس، نيرنگ بازي يا عوام فريبي براي دست يابي به قدرت و حفظ آن، مصلحت معرفي مي شود (20) و با همين ابزار، برخي از حکومت ها به روي اصول اخلاقي و پاي بندي به حقيقت چشم مي بندند.(21) برداشت دوم، از انديشمندان آرمان گرايي است که مصلحت را در اولويت بندي ميان هدف ها مي دانند. (22) در اين تفسير، رعايت متقضيات زمان بر اساس اصول مشخص، مصلحت قلمداد مي شود.(23) از دو تفسير ياد شده در مي يابيم که مصلحت، در برداشت نخست با حق سرسازگاري ندارد و در برابر آن قرار مي گيرد و در برداشت دوم سازگار و هماهنگ با حق جلوه مي کند.(24)در تأييد اين گزينش مي توان به وجود عنصر مصلحت در فقه شيعه و استفاده از آن در فتواهاي اجتهادي اشاره کرد؛ عنصري ه مصلحت و مفسده امور را به همراهي عقل و شرع و تفسير مي کند و از اين راه ، به هماهنگ ساختن اصول دگرگون ناپذير و بر جريان هاي زودگذر دست مي زند. (25) با توجه به شناخت مصلحت حق جويانه و وجود آن در فقه شيعه، به جست و جوي آن در سخنان حضرت علي عليه السلام مي پردازيم . از گفتار و کردار امير مؤمنان علي عليه السلام بر مي آيد که وي به سه صورت مصلحت را مد نظر قرار مي داد. نخستين صورت به مصلحت سنجي کرداري امام در برخي رويدادها اختصاص دارد. براي نمونه امام علي عليه السلام در مسئله حکومت، پس از فوت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مصلحت را در سکوت مي ديد، (26) ولي با فوت خليفه سوم مصلحت را در پذيرش مشروط خلافت مي دانست.(27) نمونه ديگر، پذيرش حکميت در جنگ صفين است،(28) در حالي که چنين امري با اصول اساسي حضرت ناسازگار به نظر مي آمد. صورت ديگر مصلحت سنجي جانشين بر حق پيامبر، به آموزه هاي مصلحت محور وي تعلق دارد. اين آموزه ها در مفاهيمي چون چشم پوشي (29) و صبر(30) به چشم مي آيد. مصلحتي که در چشم پوشي نهفته است، چنان اثري دارد که گاه خلاف کار از عمل خود باز مي دارد. همچنين، صبر و تحمل ، مصلحت خود را با روشن شدن واقعيت ها در گذر زمان به اثبات مي رساند. از اين رو، حضرت معتقد است که از شتاب زدگي در امور بايد پرهيز کرد. (31) در نهايت، راستي و درستي، والاترين مصلحتي است که توجه مولاي متقيان را به خود جلب کرد. بدين منظور، حضرت هيچ مصلحتي را فراتر از حق و عدالت نمي داند و هيچ مصلحت بيني دروغيني را بر نمي تابد.(32) پس وي براي رسيدن به عالي ترين هدف ها نيز به ابزارهايي غير اخلاقي متوسل نمي شد (33) و هيچ مصلحت انديشي نيز نمي توانست کوچکترين انحرافي در اجراي سياست او از جاده حق به وجود آورد.(34) از اين رو، آن حضرت مصلحت حکومتش را در گرو عدالت و خودداري از ستم گري مي داند (35) و در سياستش، هيچ جايي براي نيرنگ، مجامله يا پيروي از ستم، عوام فريبي، اغتشاش و برادر کشي قرار نمي دهد.(36) بنابراين، مصلحت سنجي، يکي از مؤلفه هاي اخلاقي کردن سياست در حکومت علوي بود که با حق طلبي هيچ تضادي نداشت. پيام متن:يکي از آموزه هاي ديني، مصلحت سنجي است؛ در صورتي که به پاي مال شدن حق و تضعيف دين نينجامد و تقويت مباني ديني را در پي داشته باشد.نتيجه در زمينه پيوند اخلاق و نهادن سياست بر پايه اخلاق، حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام اخلاق سياسي خود را به گونه اي رقم زد که آرمان با واقعيت گره بخورد. آن حضرت در اخلاق سياسي خود، به عملي سازي نه مؤلفه دست زد تا واقعيت هاي گذراي زمانش را بر پايه اصول اخلاقي هماهنگ سازد. در واقع، حق طلبي امير مؤمنان علي عليه السلام در کنار عدالت محوري اش و ابزارانگاري قدرت بدون استفاده نادرست از آن براي رسيدن به حق و عدالت، سه پايه اساسي بناي اخلاقي او را شکل داد. همچنين، تقواي سياسي در قالب فردي و گروهي، همراه با توجه به جلوه هاي کرامت انساني سبب شد تا مولاي متقيان به مردم گرايي در حکومت روي آورد و پايه هاي ديگري از نظام اخلاقي – سياسي خود را بسازد. همچنان که تأکيد امام بر صلح مداري و غافل نماندن از نمايش صلح در کنار پاي بندي به پيمان هاي سه گانه، بناي اين نظام را محکم تر مي ساخت. در نهايت، مصلحت سنجي حضرت علي عليه السلام در جامعه علوي، پايه هاي اين بنا را کامل کرد تا بناي نظام اخلاقي – سياسي حضرت بر نه پايه استوار شود.بدين ترتيب، عملي سازي مؤلفه هاي نه گانه اخلاق سياسي امام علي عليه السلام در شيوه حکومت توانست چنين الگويي را به ديگر حکومت ها معرفي کند که سياست، تنها با رشد آرمان و اخلاق به سر منزل مقصود خواهد رسيد، نه با کشتن اخلاق در مسلخ قدرت و سياست. اگر چه اين الگو بيشتر نشان دهنده عملي سازي مؤلفه در درون حوزه قدرت اسلام يا کشورهاي اسلامي است، نمي تواند مانعي براي پژوهش در زمينه الگويابي اخلاق سياسي امير مؤمنان علي عليه السلام در برخورد ميان ملت هاي اسلامي و غيراسلامي و نوع رويارويي اسلام با يهوديت و مسيحيت باشد. بنابراين، بهتر است بدانيم براي جلوگيري از مرگ تدريجي آرمان در جهان، از چه راه کارهايي مي توان بهره برد. و چگونه مي توان روح اخلاقي و انساني را در بدن سياست هاي بين المللي دميد تا عمر انسانيت به سر نيايد.پيام متن:حضرت علي عليه السلام با وارد کردن مؤلفه هايي چون عدالت محوري، حق جويي و ابزارانگاري قدرت، به جهان سياست و حکومت، به آن رنگي اخلاقي و خدايي بخشيد و در نتيجه، عالي ترين نوع حکومت بر مردم را به عنوان الگو دراختيار جهانيان قرار دارد. پی نوشت:1- حکمت اصول سياسي اسلام، ص522.2-3-همان، نامه 53 ، ص407.4-همان، نامه 53، ص406.5-همان، نامه 53، ص417.6-علي، ترسيم گر سياست واقعي اسلام، ص14.7- نهج البلاغه ، نامه 53 ، ص418.8- حکمت اصول سياسي اسلام ، ص523.9- محمد تقي عبدوس و محمد محمدي اشتهاردي، آموزه هاي اخلاقي - رفتاري امامان شيعه، قم، بوستان کتاب 1383، ص ص187.10- حکمت اصول سياسي اسلام ، ص531.11-احمد مبلغي، هدف و وسيله، دانش نامه امام علي عليه السلام، ص360.12- نهج البلاغه، نامه 53 ، ص419.13- همان، حکمت 259، ص489.14- همان ، نامه 53 ، صص 416-419.15- همان ، ص419.16-همان، نامه 53، صص 403، 411، 421، و خطبه 169، ص131.17- همان، حکمت 242، ص485 و حکمت 283، ص517.18- همان، نامه 53، ص405.19- اخلاق و سياست انديشه سياسي در عرصه عمل، ص196.20- اخلاق و سياست در انديشه سياسي اسلام، ص296.21- اخلاق سياسي ، ص38.22-هدف و وسيله، دانش نامه امام علي عليه السلام، ص370.23-همان .24-اخلاق سياسي، ص38.25- عدالت حقوقي، صص 127- 130.26- نهج البلاغه ، خطبه 3، ص29.27- همان ، ص31.28- همان، خطبه 35، ص61.29- همان، حکمت 222، ص483 .30- همان، خطبه 3، ص29.31-همان، نامه 53، ص405.32- اخلاق سياسي، ص45.33- همان.34- علي ترسيم گر سياست واقعي اسلام، ص22.35- نهج البلاغه، خطبه 224، ص326-329.36- علي ترسيم گر سياست واقعي اسلام، ص13.منبع: ماهنامه طوبي/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن