تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836974588




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حقايق ايمان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حقايق ايمان
حقايق ايمان درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) متن حديث: «يا عَلى ثَلاثُ خِصال مِنْ حَقايِقِ الايمان: أَلاِنْفاقُ فِىِ الاِقْتارِ وَ اِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِكِ ، وَ بَذْلُ الْعِلْمِ لَلْمُتِعَلِّمِ» ترجمه:اى على، سه چيز از حقايق ايمان است: انفاق در زمان تنگدستى; اداى حقوق ديگران; آموزش دانش به طالبان آن.شرح حديث:حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) در اين قسمت از وصيّت، سه مطلب را از حقايق ايمان شمرده است كه بخش مهم و اساسى آن ايمان است كه در حقيقت اشاره دارد به سه قسم از انواع انفاق: انفاقهاى مالى، حقوقى و علمى.براى اين كه بدانيم مفهوم «انفاق» تا چه حد در اسلام گسترده است، كافى است كه به حديث زير ـ كه در تفسير «قرطبى»(1) آمده ـ توجّه كنيم: پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كُلُّ مَعرُوف صَدَقَةٌ، وَ ما أَنْفَقَ الرَّجُلُ عَلى نَفْسِهِ وَ أَهْلَهُ كَتَبَ لَهُ صَدَقَةٌ، وَ ما وَقى بِهِ الرَّجُلَ عَرضُهُ فَهُوَ صَدَقَةٌ، وَ ما أَنْفَقَ الرَّجُل مِنْ نَفَقةِ فَعَلى اللّهِ خَلْفَها; اِلاّ ما كانَ مِنْ نَفَقِهِ فى بُنيان أوْ مَعْصيَة; هر كار نيكى به هر صورت باشد صدقه و انفاق در راه خدا محسوب مى شود (و منحصر به انفاقهاى مالى نيست). و هر چه انسان براى حوائج زندگى خود و خانواده خود صرف مى كند صدقه نوشته مى شود و آنچه را انسان آبروى خود را با آن حفظ مى كند صدقه است و آنچه را انسان در راه خدا انفاق مى كند عوض او را خواهد داد، مگر چيزى كه صرف بنا(همچون بناى خانه) يا در راه معصيت صرف شود.(2)1- انفاقهاى مالى; «الانفاق فى الاقتار»:«اقتار»به معناى ضيق معيشت است; يعنى، انسان به هنگام تنگدستى انفاق نمايد كه خود، نشانه حقيقت ايمان است، و همين مى رساند كه او فقط خدا را رزّاق مى داند.معمولاً مردم در مواقع تنگدستى مى گويند: «چراغى كه به خانه رواست به مسجد حرام است». يا ما كه خودمان لنگ هستيم، چرا بايد به فكر ديگران باشيم. و اين گونه سخنها و منطقهايى كه در آنها نشانه هايى از ضعف توكّل است; چون متوكِّل كسى است كه در هنگام تنگدستى هم انفاق نمايد اين از نشانه هاى ايمان است; چون انفاق افراد ثروتمند، كه افتخارى نيست. ـ اگر چه خوب است ـ ولى مهم اين است كه مصداق اين فرموده الهى باشند: «و يؤثرون على أنفسهم و لو كان بهم خصاصة».در خط ايثار حضرت على (عليه السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام) و...ـ كه سوره هل أتى در باره آنان نازل شد ـ قدم بردارد. در نهج البلاغه دارد: «اِذا مُلِقْتُمْ فَتاجِرُاللّه بِالصَّدَقة; وقتى دستتان خالى شد با خدا معامله كنيد و صدقه بدهيد» چنين كارى حقيقت ايمان را نشان مى دهد. قرآن مجيد در معرّفى پرهيزگاران در سوره آل عمران آيات 133ـ136، پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى را براى آنها ذكر مى كند: «الّذين ينفقون فى الصّرّاء و الضّرّاء; آنها در همه حال انفاق مى كنند چه موقعى كه در راحتى و وسعتند و چه زمانى كه در پريشانى و محروميّتند».آنها با اين عمل ثابت مى كنند كه روح كمك به ديگران و نيكوكارى در جان آنها نفوذ كرده است و به همين دليل در هر موقعيّتى به اين كار مى پردازند. روشن است انفاق در حال وسعت به تنهايى نشانه نفوذ كامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نيست، امّا آنها كه در همه حال به كمك و بخشش مى پردازند، نشان مى دهند كه اين صفت در آنها ريشه دار است.ممكن است گفته شود انسان در حال تنگدستى چگونه مى تواند انفاق كند؟ پاسخ اين سؤال روشن است; زيرا اوّلاً، افراد تنگدست نيز به مقدار توانايى مى توانند در راه كمك به ديگران انفاق كنند، ثانياً، انفاق منحصر به مال و ثروت نيست، بلكه هر گونه موهبت خدادادى را شامل مى شود خواه مال و ثروت باشد يا علم و دانش يا مواهب ديگر، و به اين ترتيب خداوند مى خواهد روح گذشت و فداكارى و سخاوت را ـ حتّى در نفوس مستمندان ـ جاى دهد تا از رذايل اخلاقى فراوانى كه از «بخل» سرچشمه مى گيرد، بركنار بمانند. آنانى كه انفاقهاى كوچك را در راه خدا ناچيز مى انگارند براى اين است كه هر يك از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار مى دهند، و الاّ اگر همين كمكهاى جزيى را در كنار هم قرار دهيم و مثلاً مردم مملكتى ـ اعم از فقير و غنى ـ هر كدام مبلغ ناچيزى براى كمك به بندگان خدا انفاق و براى پيشبرد اهداف اجتماعى مصرف نمايند كارهاى بزرگى با آن مى توانند انجام دهند، علاوه بر اين، اثر معنوى و اخلاقى انفاق بستگى به حجم انفاق و زيادى آن ندارد و در هر حال، عايد انفاق كننده مى شود.جالب توجّه است در نخستين صفت برجسته پرهيزگاران «انفاق»، گذشت از مال و ثروت ـ آن هم در حال خوشى و يا تنگدستى ـ روشنترين نشانه تقواست.(3)2ـ انفاقهاى حقوقى; انصاف النّاس من نفسك:در اسلام حق دادنى است نه گرفتنى; يعنى، اگر كسى حقّى بر گردن تو دارد بايد خودش قاضى باشد و حقّ ديگران را بدهد; چون جمعيّتى كه حق در ميان آنها گرفتنى باشد به حقايق ايمان نرسيده اند.3ـ انفاقهاى علمى; و بذل العلم للمتعلّم:سوّمين نشانه حقيقت ايمان انفاق علم است; يعنى، علم و دانش را در اختيار طالبان آن قرار دهند. در مورد «نشر علم» بعضى فقط به كسب علم مى انديشند و در آن بسيار هم جدّى هستند، ولى در مورد گسترانيدن دانش هيچ نمى انديشند.افرادى كه ساليان دراز از بيت المال امام زمان(عليه السلام) استفاده كرده و در حوزه هاى علميّه شاگردى كرده اند، آيا احساس دين در مورد مردم نمى كنند؟ آيا نمى انديشند كه وظيفه دارند علمى را كه اندوخته اند بگسترانند؟ چرا درباره پزشكى كه به بيراهه مى رود انتقاد مى كنيم و مى گوييم از پول مردم استفاده كرده و اكنون به مردم خدمت نمى كنند و طلبكار مردمند؟ كسى كه عالم شده است نيز چنين مطلبى در مورد او صدق مى كند; چرا كه او نيز از شهريه امام زمان(عليه السلام) بهره برده و توانسته بدين درجات علمى برسد و لذا وظيفه دارد به اسلام خدمت كند.از آن گذشته، آيا احتكار فقط در مورد غذاست و در مورد غذاى روحانى احتكار مصداق پيدا نمى كند؟ آيا اسلام از محتكر در غذاى معنوى مى گذرد؟ هرگز چنين كسى بخشيدنى نيست. اين سخن را به دو دسته مى گويم:1ـ آنهايى كه تا آخر عمر بدون هدف در حوزه هاى علميّه مى مانند، سؤالم اين است شما كه در اين جا هستى هدفت چيست؟ آيا مى خواهى مدرّس يا مجتهد يا مُبَلِّغ يا محقّق يا نويسنده شوى؟ خلاصه بايد از همين الآن هدف خودت را مشخص كنى و برنامه نشر علم و بازدهى علمى را در كار خويش داشته باشى. يادم هست آن موقعى كه در نجف بودم، بعضى ها مى گفتند ما آمديم درس بخوانيم و حضرت را زيارت كنيم و در اين خاك پاك بمانيم. گفتم: اين افتخارى نيست، چون حضرت(عليه السلام) نه از شما زيارتى خواسته و نه در اين خاك پاك ماندن و مردن را، بلكه شما وقتى عالم شدى، بايد به آن مناطقى كه تشنه روحانى هستند و حتّى در تمام سال هم چشمشان به يك روحانى نمى افتد، بروى و اهداف و برنامه هاى حضرت را تبليغ كنى، چون اميرمؤمنان على(عليه السلام) در كلمات قصار نهج البلاغه مى فرمايد: «ما أَخَذَاللّه عَلَى الْجُهّال أَنْ يَتَعَلَّمُوا حَتّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَماءِ أَنْ يُعَلّمُوا; خداوند پيش از آن كه از افراد نادان پيمان بگيرد كه دنبال علم و دانش بروند از علماء و دانشمندان پيمان گرفته است كه به آنها علم بياموزند».(4) لذا علما بايد تعليم بدهند و در كنار همين درس طلبگى كه مى خوانيد بايد بذل علم كنيد و براى اسلام مفيد باشيد، امروزه بر هر عالمى لازم است كه ناطق باشد، اشخاصى را مى شناسم كه هيچ نطق و بيانى نداشتند، امّا وقتى در خط منبر و وعظ و خطابه افتادند از بهترين سخنوران شدند. بعضى ها مى گويند اگر ما در خط منبر و نويسندگى و تحقيق و... بيفتيم از درسهايمان باز مى شويم كه اين هم از وسوسه هاى شيطان است.وظيفه بزرگ دانشمندان اين است كه در تبيين فرمانهاى الهى و معارف دينى بكوشند و خداوند از همه آنها پيمان مؤكّدى در اين زمينه گرفته است; بدين معنى كه حقايق قرآن را عريان و آشكار در اختيار مردم بگذارند تا به روشنى همه توده ها از آن آگاه گردند و به روح و جان آنها برسند و آنها در تبيين و تفسير مسلمانان كوتاهى كنند، مشمول همان سرنوشتى هستند كه خداوند در آيه 187 سوره آل عمران و مانند آن براى علماى يهود بيان كرده است.از پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: «مَنْ كَتَم عِلْماً عَنْ أَهْلِه أَلْجَمَ يَوْمَ الْقيامَةِ بِلِجام مِنْ نار; هر كس كه علم و دانشى را از آنها كه اهل هستند(و نياز به آن دارند) كتمان كند خداوند در روز رستاخيز، دهنه اى از آتش به دهان او مى زند».2ـ دسته دوّم، كسانى هستند كه در حوزه هاى علميّه در تصميم گيريهايشان دايم در ترديد هستند، مثلاً چند روزى در فكر نويسندگى مى افتد و آن را نيمه كاره رها مى كند يا چند روزى در فكر سخنورى و خطابه مى افتد، نيمه كاره رهايش مى كند، و سرانجام مى گويد بروم همان درس را بخوانم، شما اگر خط صحيحى را شروع كرديد همان را ادامه بدهيد، چون انسان نبايد تا آخر عمر تجربه كسب نمايد، چون اين گونه افراد مردّد و دمدمى مزاج به هيچ جايى نخواهند رسيد و هرگز موفّق نمى شوند; زيرا مرتّباً در حال تغيير و تبدّل هدف هستند.حال كه مطلب به اينجا رسيد، كمى در باره موقعيّت دانشمندان و مقام آنها و وظيفه بزرگى كه دانشمندان و علما سنگينى مى كند و همچنين در باره نشر علم به نيازمندان بحث نماييم:1ـ موقعيّت دانشمندان: در روايتى از امام صادق(عليه السلام) به علما«مرابط» اطلاق شده است: «عُلَماءُ شيعَتِنا مُرابِطوُنَ فِى الثَغَرِ الَّذى يَلى اِبْليسَ وَ عِفاريتِهِ وَ يَمْنَعُونَه عَنِ الْخُروجِ عَلى ضُعَفاِء شيعَتِنا وَعَنْ اَنْ يَتَسَلَّطَ عَلَيْهِمْ اِبْليس; دانشمندان پيروان ما همانند مرز دارانى هستند كه در برابر لشكر ابليس صف كشيده اند و از حمله آنان به افرادى كه قدرت دفاع ندارند، جلوگيرى مى كنند».در ادامه اين حديث، مقام و موقعيّت آنها برتر و بالاتر از افسران و مرزدارانى كه در برابر هجوم دشمنان اسلام پيكار مى كنند، شمرده شده است و اين براى آن است كه آنان نگهبان عقايد و فرهنگ اسلامند، در حالى كه اينان حافظ مرزهاى جغرافيايى هستند، مسلّماً ملّتى كه مرزهاى عقيده اى و فرهنگى او، مورد حملات دشمن قرار گيرد و نتواند به خوبى از آن دفاع كند در مدّت كوتاهى از نظر سياسى و نظامى نيز شكست خواهد خورد.(5)2ـ مقام علما: مى دانيم كه مقام شهيد در اسلام والاترين مقام است، در عين حال در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «فَضْلُ الْعالِمِ عَلىَ الشَّهيدِ دَرَجَةٌ...،; عالم يك درجه از شهيد بالاتر است، و شهيد يك درجه از عابد. و برترى عالم بر ساير مردم مانند برترى من بر كوچكترين آنان است».در حديث ديگرى از امير مؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ جائَتْهُ مَنيتَّهُ وَ هُو يَطْلُبُ الْعِلْمَ فَبَيْنَهُ وَ بَيْنَ الاَنْبياء دَرَجَةٌ; كسى كه مرگ او فرا رسد، در حالى كه در طلب علم است، ميان او و پيامبران يك درجه فاصله است».مى دانيم در شبهاى ماهتابى مخصوصا شب چهاردهم ماه كه «بدركامل» است، ستارگان در نور ماه محو مى شوند، و جالب اين كه در مقايسه عالم و عابد در حديث ديگرى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده: «فَضْلُ الْعالِمِِ عَلَى الْعابِدِ كَفَضْلِ الَقَمرِ لَيْلَةَ الْبَدرِعَلى سائِرِ الْكَواكِبِ; برترى عالم بر عابد همچون برترى ماه در شب بدر، بر ساير ستارگان است».جالب اين كه عابد عبادتى را انجام مى دهد كه هدف آفرينش انسان است، ولى از آن جا كه روح عبادت، معرفت است عالم بر او برترى فوق العاده دارد. آن چه در باره برترى عالم بر عابد در روايات فوق آمده، منظور از آن فاصله عظيم ميان اين دو است و لذا در حديث ديگرى تفاوت ميان اين دو به جاى يك درجه، يك صد درجه ذكر شده كه فاصله هر درجه با درجه ديگر، مقدار حركت سريع اسب در هفتاد سال است.اين نيز واضح است كه مقام شفاعت در قيامت از آن هر كس نيست، بلكه مقام مقرّبان درگاه خداست; امّا در حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم:(6) «يَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَلاثَةٌ: اَلاَْنْبِياءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ; سه گروه در قيامت شفاعت مى كنند، پيامبران، علما و شهيدان».3ـ وظيفه بزرگ دانشمندان:از پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود:«مَنْ كَتَم عِلْماً عَنْ اَهْلِهِ ألْجَمَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِلِجامِ مِنْ نار; هر كس كه علم و دانشى را از آنها كه اهل آن هستند (و نياز به آن دارند) كتمان كند خداوند در روز رستاخيز، دهنه اى از آتش به دهان او مى زند».حسن بن عمّار مى گويد: روزى نزد (زهرى) رفتم، بعد از آن كه نقل حديث را براى مردم ترك گفته بود، به او گفتم: احاديثى كه شنيده اى براى من باز گو، به من گفت: مگر تو نمى دانى كه من ديگر براى كسى حديث نقل نمى كنم گفتم: به هر حال، يا تو براى من حديث بگو يا من براى تو حديث نقل مى كنم، گفت: تو حديث بگو، گفتم: از على(عليه السلام)نقل شده كه مى فرمود: «ما أَخَذَاللّهُ عَلى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا، حَتّى أَخَذَ عَلى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعلّمُوا; خداوند پيش از آن كه از افراد نادان پيمان بگيرد كه دنبال دانش بروند از علما پيمان گرفته است كه به آنها علم بياموزند»(7) هنگامى اين حديث تكان دهنده را براى او خواندم، سكوت خود را شكست وگفت: اكنون بشنو تا براى تو بگويم و در همان مجلس، چهل حديث براى من روايت كرد.ارزش و مقام و وظيفه دانشمندان در روايات اسلامى:1ـ از حضرت على(عليه السلام) نقل شده است كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «أَلْعالِمُ بَيْنَ الْجُهّالِ كَالْحَىِّ بَيْنَ الاَمْواتِ; دانشمند در ميان نادانان مانند زنده در ميان مردگان است».(8)2ـ حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) فرمود: «اِنَّ مَثَلَ الْعُلَماءِ فِى الاَرْضِ كَمَثَلِ النُّجومِ فِى السَّماءِ يُهْتَدى بِها فِى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ فَاذا طَمَسَتْ اَوْشَكَ أَنْ تَضِلَّ الْهُداة; مثل دانشمندان در روى زمين مثل ستارگان است كه در تاريكيهاى خشكى و دريا، وسيله راهيابى مردمند، ولى هرگاه ناپديد شدند راه يافتگان در معرض گمراهى قرار مى گيرند».(9)3ـ حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) فرمود: «اَلْمُؤمِنُ اِذاماتَ وَ تَرَكَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَيْها عِلْمٌ تَكوُنَ تلك الْوَرَقَةُ يَوْمَ الْقيامَةِ سِتْراًفيما بَيْنَهُ وَبَيْنَ النّارِ وَ أَعْطاهُ اللّهُ- تبارك و تعالى- بِكُلِّ حَرْف مَكْتُوب عَلَيْها مَدينَةً أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْيا سَبْعَ مَرّات...; هر گاه مؤمن بميرد و برگه اى كه در آن دانشى هست از خود به جاى بگذارد روز قيامت، آن برگه ميان او و آتش پرده اى خواهد بود و خداوند براى هر حرفى كه روى آن نوشته شده شهرى ـ كه هفت برابر دنياست ـ به او خواهد داد».(10)4ـ حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) فرمود: «النَّظَرُ الى وَجْهِ الْعالِمِ عِبْادَةٌ; نگاه به چهره دانشمند عبادت است»(11)5 ـ از محمد بن ابى عمير عبدى نقل شده كه گفت: امير المؤمنين على(عليه السلام)فرمود: «ماأَخَذَاللّهُ ميثاقَاًمِنْ أَهْلِ الْجَهْلِ بِطَلَبِ تِبْيانِ الْعِلْمِ حَتّى أَخَذَ ميثاقَاً مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِبَيانِ الْعِلْمِ لِلْجُهّالِ، لِاَنَّ الْعِلْمَ كانَ قَبْلَ الْجَهْلِ;خداوند از مردم پيمان نگرفته كه در جستجوى آشكار شدن دانش باشند مگر آن كه از دانشمندان پيمان گرفته كه دانش را براى آنان بيان كنند، زيرا دانش پيش از جهل بوده است»(12)پي نوشت : 1. ج 6، ص 5389، ذيل آيه 42.2. تفسير نمونه، ج 18، ص 126.3. تفسير نمونه، ج 3، ص 96ـ97.4.بحارالانوار، ج 2، ص 78.5.تفسير نمونه،ج3،ص234ـ235.6. تفسير نمونه، ج 23، ص 242ـ 243.7. بحار الانوار، ج 2، ص 78.8. وسائل الشيعه، ج 18، ص 15.9. المحجّة البيضاء، ج 1، ص 21.10. بحارالانوار، ج 2، ص 144.11. بحارالانوار، ج 1، ص 195.12. امالى مفيد، ص 49.منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن