محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853333885
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون انقلابي كه توفان آن لرزه بر اندام محاسبات رايج در تاريخ معاصر انداخت عنصري بود كه ميخواست و توانست فساد و نگون بختي كشوري را از پي و بن ريشه كن كند. و اين دگرگوني اگر بسان تشنةسراب زده از ايمان زلال خانوادههاي شهيدان سيراب نشود، هرگز تأثير خود را نخواهد بخشيد و در تاريخ نيز بازتابي نخواهد داشت و اصولا ً نبايد شهادت شهيد و بازتاب شاهد بودن خون او را جدا از صلابت و همياري خانوادهاش مورد بحث قرار داد. استقامت و پايداري خانوادههاي شهدا در راستاي پيشبرد دسلات نه تنها كمتر از خون شهيد نبوده است كه در اغلب موارد صبر و استقامت خانوادهها خون شهيد را به بار نشانده است و اينان كانونهاي شعلهور ايقلاب را جان تازهاي بخشيده و همچنان آرمان عزيزان خود را آراستهاند و آنها را مشعلي ساختهاند كه از منارههاي تاريخ براي نجات كاروان گم گشته نور افشاني ميكنند. اينان قافلههاي سنگين بار پيام خون شهيدان بودهاند و در ظلمت شب به سختي سينة سياه جادهها را شكافتهاند تا سحرگاهان شناخته شوند و مورد ستايش قرار گيرند.1 تاريخ تك تك اسامي اينان را در سينة خود روي هم چيده است تا هنگامي كه نام زيباي شهيد در ميان كجاوة خاطرات خونبارش به روي يكي از صفحات درس آموزش فرود آمد اسم اينان را نيز بر حاشيةآن ثبت كند، و چه بسيارند صفحات خاطرات شهيد و چه درخشانتر صفحات سراسر حاشيه از تلاشها و فريادهاي خانوادة شهيدان! در انقلاب اسلامي ايران و جنگ تحميلي بر آن نمونههاي بارزي از خانوادههاي پر صلابت و زنان ايثارگر ديده شدند كه تاريخ نظاير آنان را حتي در عصر رسالتهاي كهن مذهبي كمتر نشان ميدهد و امروز جهان و نيز جهان امروز با مشاهدة ايمان شگفت انگيز آنان انگشت تعجب به دندان گرفته و در هالهاي از حيرت فرو رفته است.شهيد علي اكبر عيني زاده با ميزان تحصيلات دوم نظري و پرپر شدة سومار خطاب به مادرش مينويسد: اميدوارم در هر زماني و مكاني با ايثار خون و مال و فرزنداني كه در راه خدا قرباني ميكني بتواني زينب وار با عمل و فريادهايت اين امت شهيد پرور را از خدا و خودت راضي كني. مادر جان در سرآغاز دعاهايي كه از قلبت و گلويت برميخيزد رهبر را دعا كن و از خدا ظهور هرچه زودتر ولي عصر را طلب كن. در عين حال كه دعا ميكني، از خدا بخواه كه به شهر و خانهام برنگردم، و خدا مرا هم به عنوان قرباني از مادرم قبول كند. به تو مادر عزيزم، كه پاي ورقة شهاتم را امضا كردي و قرباني خود را به درگاه او هديه نمودي و رضايت دادي كه خداوند مرا هم جزو قربانيان درگاهش قبول كند. مادرجان تو با اين ايثار و از خود گذشتگي به زحمت مرا به درگاه خداوند پرورانيدي و اميدوارم ساختي، اميدوارم كه سربلند و سرافراز باشي كه ماية سرافرازي و سربلنديم شدي. شهيد مجيد گنجه قطعه قطعة دشت عباس به مادرش مينويسد : سلام بر تو كه بر مهر مادريت غلبه كردي و فرزند خويش را به نبرد كفر و اسلام روانه كردي. مادرم سلام بر تو و به همة مادران شهدا باور ميكني كه به وجودت فخر ميكنم؟ من در جهان آخرت سربلند و باقي خواهم بود و تو مادر در پيشگاه زينب. شهيد ابراهيم طاهري به خانواده مخصوصاً پدر خود مينويسد: خانواده و پدر عزيزم شما با امضا نمودن رضايتنامه براي شهادتم در حقيقت جهاد مرا امضا كرديد خداوند جهاد شما را نيز بپذيرد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در شهادت پسر عم خود جعفر سخت متأثر شد و براي اينكه همسر شهيد اسماء بنت عميس و فرزندان شهيد را به نامهاي عبدالله و عون و محمد از شهادت جعفر باخبر سازد به خانةجعفر رفت و همسر و فرزندان او را نيز دور خود جمع كرد و طوري با فرزندان شهيد رفتار كرد كه همسر جعفر قضيه را دريافت و گفت: گويا فرزندانم يتيم شدهاند رسول خدا طوري گريست كه دانههاي اشك از محاسن حضرت ميريخت. سپس رسول خدا به دختر والامقام خودحضرت زهرا دستور داد كه غذايي تهيه كند و سه روز از خانوادة جعفر پذيرايي كند و حضرت بعد از شهادت جعفر بن ابيطالب و نيز زير بن حارثه به قدري دلگير شد كه هر وقت به خانةخود وارد ميشد بر آنها اشك ميريخت.2 كيست كه باور كند كسان و هر آشنايي كه وارد مجلس ختم و خانههاي شهداي اسلامي ايران ميشود، اول تبريك ميگويد و سپس به وصيتنامةشهيد عمل ميكند كه: برايم گريه نكنيد كه من اشك ريز نميخواهم پيرو ميخواهم. شهيد احمد احمدي بقال در فرازي از وصيتنامة خود مينويسد: و اين آرزوي قلبي من بود. مادرجان همان طور كه مولايم علي فرمود مسلمان بايد روزي سه بار طلب مرگ كند و از مرگ نترسد. پس رسيدن به خواسته و آرزوي قلبي و گريه و عزا ندارد مادرجان آن هم براي كسي كه پيرو ميخواهد. شهيد حسن سلحشوري مينويسد: از ميان تمام راههاي بيارزش مادي راه رسيدن به حد نهايت تكامل را برگزيدن، شهادت است اي خانوادة من حسين گونه در مقابل كفر سلاح بركشيد و مرگ با عزت را به زندگي باذلت ترجيح دهيد. نشاط و خوشحالي داشته باشيد و نه گريه و زاري. زني از قبيلة بني دينار شوهر و پدر و برادرش را روانة ديار شهادت كرد. اين زن در ميان گروهي از زنان نشسته و اشك ميريخت. زنان ديگر نيز با او همصدا بودند. ناگهان رسول خدا از ميان آنان گذشت زن داغدار پرسيد: اين كيست؟ گفتند: پيامبر گفت ميخواهم از نزديك رسول را ببينم. نقطهاي ار به او نشا ن دادند چشم اين بانوي قهرمان به پيامبر افتاد و از صميم قلب گفت اي رسول خدا تمام ناگواريها و مصايب در راه دين توآسا ن است . شما زنده باشيد هر فاجعه بر ما گواراست. 3 شهيد محمد فرانة اقدم گلگون كفن خونين شهر در تاريخ2/2/61 در فرازي از وصيتنامهاش مينويسد: مادر به من درس آموختي كه پاي خود را جاي شهيدان گذارم و چه كشته شوم و يا سالم برگردم براي تو و همة خانواده افتخاري بزرگ است. مادر اگر من شهيد شدم برايم گريه نكن و جلو گريةديگران را نيز بگير.صفيه خواهر شهيد حمزةسيدالشهدا اصرار داشت كه بدن قطعه قطعه برادر شهيدش را ببيند، ولي فرزندش زبير از آمدن مادر البته با دستور رسول خدا مانع شد. صفيه به فرزندش گفت: شنيدهام برادرم را مثله كردهاند (يعني تمام اعضاي بدنش را بريدهاند). به خدا سوگند اگر او را بيابم اظهار ناراحتي نخواهم كرد و اين مصسبت را در راه خدا خواهم پذيرفت كلام او را به پيامبر رسانيدند. فرمود بگذاريد صفيه بيايد و نعش برادرش را ببيند او با وقار خاصي آمد و روپوش از روي جنازه برداشت و نماز خواند و در حق برادرش طلب آمرزش كرد و با وقار برگشت. روحية او در پيامبر اثر گذاشت وآن حضرت بر شهداي احد نماز خواند و دستور داد: عمروبن جموح و عبدالله بن عمر را در يك قبر بگذارند، زيرا آنان در حال حيات نيز دوست و همراه بودند.4شهيد سعيد پيشگو پرپر شدة سومار، به مادرش مينويسد: اي شير زني كه نام تو در قلب من است دوستت دارم و از تو ميخواهم برايم نماز بخواني و طلب مغفرت كني و متشكرم كه مرا طوري تربيت كردي كه هميشه به ياد خدا و در راه خدا باشم درود بر تو و تمام مادران كه اين چنين صبور هستند. افراد خانواده، مخصوصاً خواهر شهيد علي عاقلي نژاد مانند صفيه خواهر حمزة سيدالشهدا عمل كردهاند. خواهر شهيد عاقلي ميگويد: روز نوزدهم رمضان 1406 هجري قمري روز عجنبي بود. برادرم شهيد علي عاقلي را با بدن قطعه قطعه ديدم. ما چند شب بود كه نخوابيده بوديم شب پنجشيبه 19 ماه رمضان پيش ار آنكه به برادر شهيدم فكر كنيم به اسلام و رهبري انقلاب دعا ميكرديم و خدا را حمد و ثنا ميگفتيم، چرا كه ما را از چشم انتظاري درآورده بود زيرا قبلاً برادر ديگرم احمد بعد از مراجعت از جبهه گفتهبود: برادرم مفقودالاثر شده است و بعد از بيست روز جنازة شهيد در حالي كه نه سر داشت و نه دست پيدا شده بود و خداوند بقية جنازه را در روز ضربت خوردن امام علي به ما هديه داده بود ولو بعد از 23 روز انتظار يك بدن قطعه قطعه را. مادرم قبلاً گفته بود: خدايا حتي شده يك تكه از استخوان علي را برايم بياورند تا آن را ببوسم و ببويم غافل از اينكه علي ديگر سر در بدن ندارد و دستش نيز جدا شده و اندامش را خون گرفته است. جنازة علي سررسيد و به مسجد محل برده شد مسجدي كه پايگاه عشق و كانون مقاومت علي و 35 شهيد قبل از او بود. آنجا كانوني بود كه علي بسياري از شبها سلاح بر دوش كشيك داده بود و براي علي ناآشنا نبود. پدرم شجاعانه پشت تريبون قرار گرفت: پسرم پدر از شهيد شدنت باكي ندارد، زيرا شهادت در راه خدا از آن مردان بزرگ است و پاك و نيز ماية افتخار. ولي ميخواهم بدانم با جسد پاكت چه كردهاند آيا لحظة شهادتت در فكر بشنگي و سربريدة حسين (ع) بودي و يا در فكر پدر و مادر و خواهران و برادران؟ آيا راضي به رضاي حق شدي؟ آيا خودت تشنه نبودي؟ علي شهيدم، دنيا در نظر تو پشيزي ارزش نداشت، و تو حقيقت را دريافتي و راهي را برگزيدي كه به سعادت و لقاءالله ميپيوست. تو بر كسي لبيك نگفتي جز خدا و رهبر كه به حمدالله هر دو مرگ ناپذيرند... مهمانهاي علي از شهرستانها رسيدند و در جستجوي او بودند؛ همگي نواي علي علي بر لب داشتند. دوستانش از جملة شهيد عليرضا صفوي كه قبل از چهلم علي به شهادت رسيد سرجداي علي را بدون گوشت و پوست و گلگون ميبوسيدند. و عجيب اين بود كه منزل اين شهيد در كنار منزل علي در بهشت زهرا قرار گرفت... علي همچنان در تابوت آرميده بود خواهر علي ميافزايد:همه اشك ميريختند پس من كه خواهرش بودم و براي هميشه برادرم را از دست ميدادم چطور ميتوانستم گريه نكنم بغض گلويم را ميفشرد هر چه انديشيدم جز اين كلمه از گلويم برنخواست علي راحت بخواب كه امام بيدار است خيلي مشتاق بودم كه ببينم برادم چگونه كشته شده است. در تابوت را به آرامي باز كردند. پدرم روپوش را كنار زد. با خود ميگفتم چگونه سر جداي علي را خواهم ديد؟ چگونه باور كنم كه او ديگر ديده نميگشايد و براي هميشه لب فرو بسته است اما به ياد آوردم كه امام هميشه بيناست و هميشه لب به فرياد ميگشايد. پس آرام گرفتم و كنار رفتم. پدرم قسمت پاهاي علي را باز كرد. سراسيمه به كنار تابوت رفتم علي را كه در فكه به اين روز افتاده بود از قسمت پاها ديدم درست مثل هميشه بود وقتي كه مي خوابيد و پاهاي خود را دراز ميكرد منتها اين بار با لباس پاسداري و پاهاي او سالم بود گويي چند روز است كه در آب زلال است پوتينهايش در كنار پاهايش قرار داشت. نميتوانستم باور كنم كه ديگر علي بتواند برخيزد ولي بايد باور ميكردم اين علي بود آري علي و نه هيچ كس ديگر او علي بود كه به خيل شهيدان پيوسته بود بيحال شدم مادر در گوشم گفت: به ياد حمزة سيدالشهدا باش كه شيون كن نداشت.همةمردم شهيد پرور پاهاي علي را ديدند و پنداشتند كه جنازة شهيد سالم است. و اين رحمت و نعمت خداوند بود كه پس از 23 روز با تلاش رزمندگان شهيد علي به دست ما رسيد. سالم و عطر آگين بودن جنازه بعد از اين مدت واقعاً عجيب بود: در آخرين روزهايي كه علي در تهران بود، يك روز به بهشت زهرا رفته و در آنجا عكسهايي انداخته بود و براي خودش مكاني انتخاب كرده بود در حقيقت منزل جديد خود را. بنابراين در روزهايي كه او مفقود شده بود به قطعة 53 رديف چهارم ميرفتيم و همانجا را ميديديم. بارخدايا واقعاً علي در اين مكان منزل خواهد گزيد؟ از بيست متري ذوالفقاري تابوت را بردند. به نظرم ميآمد كه علي رو به جمعيت در قسمت انتهاي تابوت نشسته و ميخندد لبخندي دلپذير و زيبا. تجسم اين صحنه هنوز هم برايم زنده است و تازه چرا كه تسكين مييابم و ميدانم علي خود شتابان به سوي اين راه رفته است و به منزلگاه راضيةمرضيه. او به بهشت رفتهت است چرا تسكين نيابم؟ او در پي رضاي خدا بوده است چرا آرام نگيرم و با كوله باري از ايمان و تقوا و دفاع از محرومين به سوي منزلگاهش پيش رفته است چرا لبخند نزنم و برايش نماز نخوانم؟وقتي به بهشت زهرا رسيديم چشمم به گوسفندي افتاد كه جلو جنازةعلي ذبح ميكردند و هنگامي كه خون گرم گوسفند بر آسفالت گلزار ميريخت به ياد سر بريدة علي افتادم آه چه قدر غم انگيز بود و چه قدريادآور ذبح اسماعيلها در مسلخ عشق فرياد جمعيت به وادي ديگر برد: علي جان شهادتت مبارك. همة اين شعارهااز بياويي حكايت ميكردند. بعد از لحضاتي به خودم آمدم ديدم صدها نفر مثل من از فراق برادر ميسوزند همه داغدار و افسرده ولي غرور در چشمانشان برق ميزد امروز همهاش آخرين بود و آخرين. قبر علي مشخص بود همانجا كه قبلاً عكس برداشته بود. شخصي صدا زد مادر و خواهران شهيد كجايند؟ همگي مشغول دعا و نماز بودند براي شهيد و امام شهيد. سراسيمه از مناجات فارغ شدم و به سوي نخستين منزل آخرتش دويدم. در مسجد پاهاي علي را ديده بودم و به آخرين منزلگاهش رفته بودم اين بار سر علي را ديدم سر بيصورت. سرش را كنار جنازهاش نهاده بودند. آخر كدام قلم است كه بتواند احساس و حالت مرا با قلم بيان كند؟ مادرم ميگفت برو سر بريدة برادرت را خوب ببين اما سعي كن ناراحت نشوي برو مانند خواهر حمزه نماز بخوان و برايش دعاكن و براي من صبر آرزو كن از نماز و قرآن شفا گرفتم و جلو رفتم و علي پرپر شده را ديدم. با وقار برگشتم. او ديگر زنگ خانة ما را به صدا در نميآورد. ديگر كسي چشم به راه او نخواهد بود و صداي سلام بر مادر او را نخواهد شنيد. من از قرائت سورةفاتحه و خواندن نماز براي خودم علي ساخته بودم تا خانة دلم بيعلي نباشد. روح علي را با تماشاي عكس پرنشاط و با صلابت رهبر به خانه برميگردانم. و امروز تنها كلام ما در اين جملات خلاصه ميشود كه خدايا به ما توفيق ادامةراه علي و تمامي شهداي راه حق را كه به امام حسين تأسي جستهاند مرحمت فرما و ما را زينب وار در راستاي ابلاغ پيامشان ياري بخش. بعد از جنگ احد زني از انصار جنازههاي فرزند برادر پدر شوهر خود را بر شتري بار كرده و به مدينه ميآورد. به مسلمانان رسيد و از حال رسول خدا پرسيد آنان رسول خدا را به او نشان دادند. و جنازهها را رها كرد و رفت دامن لباس حضرت را گرفت و ميگفت پدر و مادرم به فداي تو اي رسول خدا وقتي تو سالمي و اسلام صدمه نديده است از هيچ مصيبتي نخواهم هراسيد.5 رسول خدا به هنگام مراجعت از احد شمشير خونآلود خود را به دختر مطهر و عزيزش داد و فرمود دختر بگير و خونش را بشوي و افزود: «فَوَاللهِ لَقَد صَدّقَنِي اليَّوم» آنگاه علي (علیه السلام ) وارد شد و شمشيرش را به فاطمه داد و عين كلام رسول خدا را خطاب به زهرا (سلام الله علیها ) تكرار كرد. و رسول خدا فرمود فاطمه بگير كه شوهرت به وظيفهاش عمل كرد و دلاوران قريش را به قتل رسانيد فاطمه نه ضجه زد و نه فرياد كشيد ونه جنجال راه انداخت. در حالي كه ميديد هم پدر و هم شوهر قطعه قطعه و غرقه به خون از ميدان جنگ برگشتهاند. آنگاه حضرت علي سه بيت شعر انشا كرد: اي فاطمه بگير اين شمشير را بدون نكوهش كردن، كه من نه بزدل و ترسو هستم و نه پست .سوگند به زندگيم كه در ياري احمد معذور بودمو نيز در اطاعت خدايي كه به ضمير بندگان داناستخواستم خون اين قوم به گردن او نيفتد كه او روزي به فرزندان عبدالدار آهن گداخته نوشانيده است.6شهيد ناصر عرب پرپر شدة منطقة بصره مينويسد: مادرم اگر من شهيد شدم براي حفظ كيان اسلام و آبروي پيامبر شهيد شدهام. برايم گريه نكن كه اين درخور شأن من نيست. خودم روزي در بهشت زهرا شاهد بودم كه تو دست بر شانة مادر شهيدي نهادي و به او ميگفتي براي شهيد گريه نكن زيرا او در راه حفظ ناموس بشريت شهيد شده است.و شهيد علي زارع بيدكي در فرازي از وصيتنامه خود را با ميدان و معركة عشق روانه كرديد و به سوي معشوق خود شما هر چند فرزندان عزيزتر از جان خود را از دست داديد در عوض براي خود آخرت خريديد ان شاءالله خانوادة شهدا شما بايد بدانيد كه خداوند با گرفتن يك نماينده از خانوادة شما بهشت را در آن سرا براي شما مهيا ميسازد. از اينكه فرزندان خود را بظاهر از دست ميدهد غمگين نباشيد. شهيد حجت الاسلام محمدرضا قراملكي در فرازي از وصيت خود مينويسد: برادرم اكنون كه لباس شهادت دربر كردهام و اميدوارم اجر چنين فيضي نصيبم شود از شما ميخواهم اگر من شهيد شدم سعي كنيد پسر نه ماههام در راه انبيا و زنده ساختن ارزشهاي انساني وطريق ائمة طاهرين و در طريق انقلاب اسلامي به امامت حضرت خميني بت شكن تاريخ اسلام قدم بردارد كه سعادت دنيا و آخرت در همين راه است. اجازه دهيد قبل از تذكر مطلب مهم و تكان دهنده در قلمرو اساسيترين وظيفه و ملكوتيترين مشي و حركت خانواده شهيدان به چند حديث در مورد خانوادةشهدا اشاره كنيم. رسول خدا گفت: خداوند فرموده است من جانشين شهيد در خانواده او هستم. هركس رضايت خانوادة شهيد را جلب كند رضايت مرا جلب كرده است و هر كس آنان را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.7 و نيز رسول خدا فرمود هر كس در راه دفاع از بستگان خود كشته شود او شهيد است.8باز رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمود: شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت ميكند.9 و نيز رسول خدا فرمود هركس براي دفاع از جان و مال و خانواده خود پيكار كرده است و كشته شده او شهيد است و كسي كه در راه قرب به خدا كشته شود شهيد است. 10حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: جهاد در ركاب پيشواي عادل واجب است و هركس پيكار كند و در راه دفاع از مال و خانواده و جان خويش كشته شود او شهيد است.11 شهيد محمد شهركي افسر ارتش كه در گشت هوايي به شهادت رسيد وقتي پيش خانوادهاش ميآمد اولين كلامش اين بود من بايد در راه اعتلاي كلمة توحيد به شهادت برسم. همسر اين شهيد ميگفت: من افتخار ميكنم كه همسر يك شهيد باشم و بعد از شهدت همسرش گفت: همسرم در راه خداوند به شهادت رسيده است اميد آن دارم كه بتوانم با پرورش فرزنداني صالح و عاشق شهادت و به بار نشاندن خون همسرم وظيفة سنگين خود را به انجام رسانم. و پدر اين شهيد نيز ميگفت: او ياوري بزرگ برايمان بود. من و ماد رشهيد پير و از كار افتاده هستيم اما از اينكه ايشان به راه درست رفت خوشحاليم. من هم مثل ائمة اطهار فرزندي به پيشگاه خداوند تقديم كرده و در واقع امانت خدا را برگردانيدهايم و اميد آن دارم كه اين قرباني مورد رضاي خدا قرار گيرد. شهيد حميدرضا قليزاده يك محصل عارف كه در دوران تحصيل در اول نظري در بوكان به شهادت رسيد از خانوادهاش چنين ميخواهد: اگر د روسط هفته شهيد شدم جنازهام را بگذاريد تا شب چهارشنبه و يا شب جمعه يك دعاي توسل و يا دعاي كميل در كنار جنازهام بخوانيد چند بار ياحسين و يا مهدي بگوييد تا جنازهام اينها را بشنود و در موقع تشييع جنازهام سرم را از تابوت بيرون بگذاريد تا دشمن ببيند كه سرافرازم و چشمهايم را باز كنيد تا كوردلان ببينند كه راه را كوركورانه نرفتهام و نيز دستهايم را از تابوت بيرون بگذاريد تا دنيا پرستان ببينند كه از دنيايشان چيزي نبردهام و رفتم. شهيد شهاب اسلامي كه به سال 1342 در جريان راهپيمايي به شهادت رسيد در وصيتنامهاش مينويسد: سلام بر پدرو مادرم پدر جان ما پيروز ميشويم اما نه حالا. اسلام هميشه پيروز است لذا با تمام سختيها و فشارها كه در پيش خواهيد داشت از تو پدر زحمتكش كه تمام عمر خود را در ميان خارهاي صحرا گذراندي و زمين را غربال كردي و يا غربال را در دست گرفتي و زمين را شخم زدي و سر و صورت خود را خراشاندي تا مرا بسازي و مرا به دست يك روحاني فقيه سپردي كه به من درس قرآن بياموزد. از تو خواهش دارم كه بعد از شهادتم برادران ديگرم را مانند من پرورش دهي و هر چند كه تو با زحمت و ذلت و خواري در روز در گرما و سرما درو ميكني ولي بدان كه پيروز ميشوي. مادرم را دوست دارم، چون به تو كمك ميكند كه همچون من و امثال من را بسازد و واقعاً مادر من شريك زندگي توست با تمام نيروي قلبي شما را به خدا ميسپارم چند سخن كوتاه به برادر ارجمندم علي اصغر اسلامي: برادر جان سلام انشاءالله كه در زندگي پيروز و موفق شوي برادر چند وصيتي به تو دارم و ميگويم بعد از لحظاتي كه من از ميان رفتم تو را در جاي خودم ميگذارم اگرتو راه مرا پيدا كني و به دنبالش بروي هم مرا در آن دنيا خوشحال كردي و هم به جاي پرعظمتي رسيدي و من بايد با نيروي الله و با همياري آقا آن را شستشو دهم. برادر جان پسرت را بايد همچون شير در روز و مرد بيابان سازي تا همچون شير در دل حوادث فرو رود پسر تو حال يكسال و اندي دارد ولي از اول او را درست پرورش كن تو ديگر بايد روشن شوي دلت براي من نسوزد دل تو براي چيزهاي سنگينتري بايد بسوزد همچون محمد و علي(ع) كه چگونه سر بر بالين خاك نهادند و تو بايد خون آنها را زنده كني و يك روز ميشود كه تمام جوابهاي مرا با بانگ بلند ميدهند و اين كلماتي را كه من مينويسم در حال حركت كردن از ولايت بزرگ و ستمديدة خود هستم. عازم به تهرانم زيرا به دستور آقا به خاطر برگذاري مراسم تاسوعا و عاشورا به سوي تهران ميروم چون فردا در تهران قرار است دستهاي به سوي ميدان ارك حركت كند و من در آن دسته خواهم بود. ضمناً اگر من در راه خداوند پيوستم مرا در قم به خاك بسپاريد زيرا جايي است كه در آن بزرگان زندگي ميكنند مخصوصاً آقاي بزرگمرتبه و اولين قيام در همانجا به پا ميخيزد و من دوست دارم صداي آنها را بشنوم. رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران در پيامي خطاب به خانوادههاي شهدا و اسرا و مفقودين ميفرمايد: شهادت در راه خداوند چيزي نيست كه بتوان آن را با سنجشهاي بشري و انگيزههاي عادي ارزيابي كرد و شهيد در راه حق و هدف الهي را نتوان با ديدگاه امكاني به مقام والاي آن پي برد كه ارزش عظيم آن معياري الهي و مقام والاي اين ديدي ربوي لازم دارد و نه تنها دست ما خاك نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز ازراه يافتن به كنه آن عاجزند چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرار آميز فاصلهها دارند قلم اينجا رسيد و سر بشكست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوي آن و اين بايد روز شماري كنيم و حسرت شهادت و شهيد و شهيد پروران اين چناني را كه با ايثار ثمرة حيات خود عاشقانه به اين شهيدان شاهد افتخار ميكنند به گور بريم و از شجاعتهاي بينظير شهيدان و دوستان اسير و مفقودشان و آسيب ديدگان و اشتياق زائدالوصف اينان براي بازگشت به ميدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنيم. زنان و مردان و كودكان نمونهاي كه در زير بمبارانها و از بستر بيمارستانها سرود شهادت سر ميدهند و با دست و پاي قطع شده بازگشت به جبهههاي انسان ساز را آرزو ميكنند فوق آنچه ما تصور ميكنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در ميآورند. و هنرمندان و نقاشان عرضه ميكنند ميباشد. آنچه آنان با قلمهاي علمي و استدلالي و عرفاني يافتهاند اينان با قدم عيني به آن رسيدهاند و آنچه آنان در لابلاي كتابها و صحيفهها جستجو كردهاند اما اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافتهاند بارالها ما را به خدمتگذاري در راه آنان و خانوادة آنان و براي هدف بزرگشان توفيق ده و شهداي عزيرمان را در خوان ضيافت معنوي خود از جلوهها ي خاص خويش ارزاني بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرين فرما و آسيب ديدگان عزيز ما را شفا مرحمت نما. و اسيران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظيمالشأن برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شكيبايي و پايداري عنايت فرما واز بركات حضرت بقيهالله ارواحنا فداه همةآنان و ملت را نصيب وافر مرحمت فرما. شهيد رمضان معكي اوغاني پرپرشدة فكه به خانوادهاش پيام ميدهد: مادر و پدر مهربانم تنها خواهشي كه از شما دارم اين است كه بدانيد كه شهيد انساني و يا موجودي زنده است و كسي كه در راه خدا ميجنگد و در راه او شهيد ميشود خداوند نور خود را بر او ميتاباند و او را مثل هميشه زنده نگه ميدارد. پدر و مادرم خودتان بهتر ميدانيد كه شهيد زنده است و اين شماييد كه بايد پيام خون شهيد را به تاريخ برسانيد. شما را به خدا قسمتان ميدهم كه براي كسي كه زنده است گريه نكنيد؛ شما را به خدا سوگند ميدهم اگر براي من گريه نكنيد روح من شاد است و شاد ولي اگر براي من گريه كنيد روح من در عذاب خواهد بود. پدر و مادر عزيزم شما را به خدا سوگند براي من گريه نگنيد گريه نكنيد و تنها فريادم را به گوش تاريخ برسانيد. پي نوشت : 1. ضربالمثلي است عربي كه ميگويند: «عندالصباح يحمد السري» يعني: از قافلههاي شبپيما سحرگاهان سپاسگزاري ميشود.2. بحارالأنوار، ج 21/54، 55؛ مغازي واقدي، ج 2/766؛ فروغ ابديت، ص 299 و 300.3. سيرة ابنهشام، ج 2/99؛ فروغ ابديت، ج 2/74.4. سيرة ابنهشام، ج 2/498؛ بحارالأنوار، ج 20/131؛ فروغ ابديت، ج 2/72.5. ارشاد مفيدي، ص 54؛ بحارالأنوار، ج 20/88؛ الحيح من سيره النبي الأعظم، ج 4/325.6. سيرة حلبيه، ج/243 و 251 و 254؛ تاريخ الخميس، ج 1/444؛ تاريخ طبري، ج 2/120؛ كامل ابنالأثير، ج 2/163؛ بحارالأنوار، ج20/98؛ أعلام الوري؛ مجمع الزوائد، ج 6/115؛ حياه الصحابه، ج 2/356؛ و البدايه و النهايه، ج4/47.أفاطم هاك السيف غير ذميمفلبست برعديد ولا بلئيملعمري لقد أعذرت في نصر أحمدو طاعه رب بالعباد عليمأميطي دماء القوم عنه فانهسقي آل عبدالدار كأس حميم7. قال رسولالله(صلّی الله علیه و آله و سلّم ): «و يقول الله عزوجل أنا خليفته في أهله و من أرضاهم فقد أرضاني و من أسخطهم فقد اسخطني». (وسائل الشيعه، باب 25، حديث 3).8. من قتل دون عياله فهو شهيد، (وسائل الشيعه، ص 25 و 91، حديث 5).9. «يشفع الشهيد في سبعين من أهله.» (كنزالعمال، ج 4، ص 401).10. «من قاتل دون نفسه حتي يقتل فهو شهيد و من قتل دون ما له فهو شهيد و من قاتل دون اهله حتي يقتل فهو شهيد و من قتل في جنب الله فهو شهيد.» (كنزالعمال، ج 4، ص 420).11. «قال الرضا(علیه السلام ) الجهاد واجب مع امام عادل و من قاتل فقتل دون ماله و أهله و نفسه فهو شهيد.» (وسائل الشيعه، ج 11، ص 35 و تحف العقول، ص 102).منبع: http://navideshahed.com/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 816]
صفحات پیشنهادی
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون انقلابي كه توفان آن لرزه بر اندام محاسبات رايج در تاريخ معاصر انداخت عنصري بود كه ميخواست و توانست فساد و نگون بختي كشوري ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون انقلابي كه توفان آن لرزه بر اندام محاسبات رايج در تاريخ معاصر انداخت عنصري بود كه ميخواست و توانست فساد و نگون بختي كشوري ...
آرامگاه شهید علی کردان(عکس)
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون شهيد علي اكبر عيني زاده با ميزان تحصيلات دوم نظري و پرپر شدة سومار خطاب به مادرش .... قبر علي مشخص بود همانجا كه قبلاً عكس ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون شهيد علي اكبر عيني زاده با ميزان تحصيلات دوم نظري و پرپر شدة سومار خطاب به مادرش .... قبر علي مشخص بود همانجا كه قبلاً عكس ...
روز هفدهم: توفیق عمل صالح
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون خواهر شهيد عاقلي ميگويد: روز نوزدهم رمضان 1406 هجري قمري روز عجنبي بود. .... و امروز تنها كلام ما در اين جملات خلاصه ميشود كه خدايا به ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون خواهر شهيد عاقلي ميگويد: روز نوزدهم رمضان 1406 هجري قمري روز عجنبي بود. .... و امروز تنها كلام ما در اين جملات خلاصه ميشود كه خدايا به ...
ايران اسلامي به بركت خون شهدا، هر روز در جهان عزيزتر مي شود
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون - اضافه به علاقمنديها در انقلاب اسلامي ايران و جنگ تحميلي بر آن نمونههاي بارزي از خانوادههاي پر ... و امروز جهان و نيز جهان امروز با مشاهدة ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون - اضافه به علاقمنديها در انقلاب اسلامي ايران و جنگ تحميلي بر آن نمونههاي بارزي از خانوادههاي پر ... و امروز جهان و نيز جهان امروز با مشاهدة ...
لبخند یک شهید پس از کفن شدن + عکس
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون پس رسيدن به خواسته و آرزوي قلبي و گريه و عزا ندارد مادرجان آن هم براي كسي كه پيرو ميخواهد. ... 3 شهيد محمد فرانة اقدم گلگون كفن ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون پس رسيدن به خواسته و آرزوي قلبي و گريه و عزا ندارد مادرجان آن هم براي كسي كه پيرو ميخواهد. ... 3 شهيد محمد فرانة اقدم گلگون كفن ...
آرزوی مادر شهيد احمد كشوري
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون مادر جان در سرآغاز دعاهايي كه از قلبت و گلويت برميخيزد رهبر را دعا كن و از خدا ظهور ... شهيد احمد احمدي بقال در فرازي از وصيتنامة خود ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون مادر جان در سرآغاز دعاهايي كه از قلبت و گلويت برميخيزد رهبر را دعا كن و از خدا ظهور ... شهيد احمد احمدي بقال در فرازي از وصيتنامة خود ...
شوهرم ميخواهد مانند او پير باشم
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون به تو مادر عزيزم، كه پاي ورقة شهاتم را امضا كردي و قرباني خود را به درگاه او هديه ... پس رسيدن به خواسته و آرزوي قلبي و گريه و عزا ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون به تو مادر عزيزم، كه پاي ورقة شهاتم را امضا كردي و قرباني خود را به درگاه او هديه ... پس رسيدن به خواسته و آرزوي قلبي و گريه و عزا ...
تاسوعا و عاشورا ارزش والاي معنوي هستند
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون عازم به تهرانم زيرا به دستور آقا به خاطر برگذاري مراسم تاسوعا و عاشورا به سوي ... به مقام والاي آن پي برد كه ارزش عظيم آن معياري الهي ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون عازم به تهرانم زيرا به دستور آقا به خاطر برگذاري مراسم تاسوعا و عاشورا به سوي ... به مقام والاي آن پي برد كه ارزش عظيم آن معياري الهي ...
خيليها آرزو داشتند شهيد شيرودي شوند
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون ... سينة سياه جادهها را شكافتهاند تا سحرگاهان شناخته شوند و مورد ستايش قرار گيرند.1 تاريخ ... صفيه خواهر شهيد حمزةسيدالشهدا ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون ... سينة سياه جادهها را شكافتهاند تا سحرگاهان شناخته شوند و مورد ستايش قرار گيرند.1 تاريخ ... صفيه خواهر شهيد حمزةسيدالشهدا ...
دوست دارم بدانم قاتل کیست
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون ناگهان رسول خدا از ميان آنان گذشت زن داغدار پرسيد: اين كيست؟ ... ولي ميخواهم بدانم با جسد پاكت چه كردهاند آيا لحظة شهادتت در فكر ...
خانوادة شهيد ، پژواك گران نفير خون ناگهان رسول خدا از ميان آنان گذشت زن داغدار پرسيد: اين كيست؟ ... ولي ميخواهم بدانم با جسد پاكت چه كردهاند آيا لحظة شهادتت در فكر ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها