تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835029333




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوست دارم بدانم قاتل کیست


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > چهره‌ها  - هاروکی موراکامی نوشتن داستان‌های سوررئالیستی را به داستان‌های رئالیستی ترجیح می‌دهد. موراکامی در 12 ژانویه 1949 در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال 1968 به دانشگاه هنرهای نمایشی «واسدا» رفت. در سال 1971 با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال 1974 هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتابش، «به آواز باد گوش بسپار» به ذهنش رسید. در همان سال یک کافه در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال 1979 اولین رمانش «به آواز باد گوش بسپار» منتشر شد و در همان سال جایزه نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد و در سال 1980 رمان «پینبال» (اولین قسمت از سه‌گانه «موش صحرایی») را منتشر کرد. در سال 1981 کافه‌اش را فروخت و نویسندگی پیشه کرد. در سال 1982 رمان «تعقیب گوسفند وحشی» از او منتشر شد که همان سال جایزه ادبی نوما را گرفت. در اکتبر 1984 به شهر کوچک فوجیتساوا در نزدیکی کیوتو نقل مکان کرد و در سال 1985 به سنداگایا رفت. در همان سال کتاب «سرزمین عجیایب و پایان جهان» را منتشر کرد که جایزه جونیچی را گرفت. رمان «جنگل نروژی» در سال 1987 از موراکامی منتشر شد. سال 1991 به پرینستون نقل مکان کرد و در دانشگاه پرینستون به تدریس پرداخت. سال 1993 به شهر سانتاآنا در ایالت کالیفرنیا رفت و در دانشگاه هاوارد تفت به تدریس مشغول شد. او سال 1996 جایزه یومیوری را گرفت و سال 1997 رمان «زیرزمین» را منتشر کرد. او سال 2001 به ژاپن بازگشت. موراکامی مترجم هم هست و آثاری از اف. اسکات فیتزجرالد، ریموند کارور، ترومن کاپوتی، جان آیروینگ و پل ترو به ژاپنی ترجمه کرده است. از این نویسنده مطرح کتاب‌های «وقتی از دو حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم»، «کافکا در کرانه» و «کجا ممکن است پیدایش کنم» به فارسی ترجمه شده است. هاروکی موراکامی در گفت‌وگویی که سال 2004 در شماره تابستان مجله «پاریس ریویو» انجام داد شیوه‌ها و عادت‌های نوشتن خود را چنین توصیف کرد: سبک من، خودم سبک رئالیستی را دوست ندارم. سوررئالیسم را ترجیح می‌دهم. وقتی شروع به نوشتن می‌کنم اصلا نقشه‌ای ندارم. فقط منتظر می‌مانم تا داستان بیاید. من انتخاب نمی‌کنم که چه جور داستانی است و قرار است چه اتفاقی رخ دهد. فقط صبر می‌کنم. «جنگل نروژی» اینطور نبود چون می‌خواستم به سبک رئالیستی بنویسم. اما در کل، من داستان را انتخاب نمی‌کنم. تصویرهایی به ذهنم می‌رسد و یک قطعه را به قطعه‌ای دیگر وصل می‌کنم. این خط داستانی است. بعد خط داستانی را برای خواننده توضیح می‌دهم. وقتی چیزی را توضیح می‌دهید باید خیلی مهربان باشید. اگر با خود بگویید «من می‌دونم همین خوبه!»، خیلی مغرورانه است. واژگان ساده، تشبیه‌های خوب و تلمیح‌های خوب. این کار شماست. من خیلی با دقت و واضح توضیح می‌دهم. باهوش نیستم. مغرور نیستم. درست شبیه افرادی هستم که داستان‌هایم را می‌خوانند. یک زمانی کافه جاز داشتم، نوشابه می‌ریختم و ساندویچ می‌پیچیدم. نمی‌خواستم نویسنده شوم، همینطوری پیش آمد. یک نوع موهبت است، می‌دانید از آسمان می‌آید. به نظرم به همین خاطر باید خیلی فروتن باشم. ]اولین بار[ نوشتن را نیمه‌شب روی میز آشپزخانه شروع کردم. نوشتن کتاب اول 10 ماه طول کشید؛ برای یک ناشر فرستادمش و جوایزی گرفتم، مثل یک خواب بود. خودم شگفت‌زده شدم. اما بعد از یک دقیقه فکر کردم بله، این اتفاق افتاده و من نویسنده هستم، چرا که نه؟ به همین سادگی. وقتی بچه یا حتی جوان بودم از نویسندگان ژاپنی چیزی نمی‌خواندم. دلم می‌خواست از این فرهنگ فرار کنم، به نظرم کسل‌کننده بود. خیلی «ایرادی» است. آدم کوشه‌گیری هستم. گروه‌های مختلف، مدرسه و کلاس و محفل‌های ادبی را دوست ندارم. «پرینستون» که بودم برای غذا خوردن به ساندویچ‌فروشی دعوت شدم که پاتوق جویس کرول اوتس و تونی موریسون بود و من ترسیدم. اصلا نمی‌توانستم چیزی بخورم. به نظرم کار من مشاهده مردم و دنیا است نه قضاوت درمورد آنها. همیشه سعی می‌کنم خودم را از چیزی که «نتیجه‌گیری» یا «قضاوت» می‌خوانیم دور نگه دارم. ترجمه را به نقد ترجیح می‌دهم چون در ترجمه نیازی به قضاوت نیست. خودم هم وقتی می‌نویسم نمی‌دانم چه کسی چه کاری را انجام می‌دهد. من و خواننده در یک سطح هستیم. وقتی نوشتن را شروع می‌کنم اصلا نمی‌دانم پایان آن چیست. اگر ابتدای داستان پرونده قتلی در میان باشد نمی‌دانم قاتل کیست. کتاب می‌نویسم تا بفهمم آن قاتل کیست. اگر بدانم قاتل کیست دیگر دلیلی برای نوشتن ندارم. خوبی کتاب نوشتن این است که در بیداری می‌توانی خواب ببینی. اگر خواب واقعی باشد شما نمی‌توانید کنترلش کنید. موقع نوشتن بیدار هستید، زمان، مدت و همه چیز را خودتان انتخاب می‌کنید. صبح‌ها چهار تا پنج ساعت می‌نویسم و وقتش که رسید دیگر نمی‌نویسم. فردای آن روز نوشتن را ادامه می‌دهم. اغلب چهار پنج بار بازنویسی می‌کنم. شش ماه وقت صرف نوشتن نسخه اول می‌کنم و بعد هفت هشت ماه صرف بازنویسی می‌کنم. سخت کار می‌کنم. به شدت روی کارم تمرکز می‌کنم. خب می‌بینید ساده است. و وقتی می‌نویسم هیچ کاری جز نوشتن داستانم انجام نمی‌دهم. وقتی در «مود» نوشتن رمان هستم ساعت چهار صبح از خواب بیدار می‌شوم و پنج شش ساعت کار می‌کنم. بعد از ظهرها 10 کیلومتر می‌دوم یا یک کیلومتر و نیم شنا می‌کنم، گاهی هم هر دو کار را انجام می‌دهم. بعد کمی می‌خوانم و موسیقی گوش می‌دهم. ساعت 9 می‌خوابم، این عادت را هر روز بدون تغییر حفظ می‌کنم. تکرار این مسئله خودش مهم است، نوعی سِحر است. خودم را سِحر می‌کنم تا به عمق ذهنی برسم. اما حفظ چنین تکراری برای شش ماه تا یک سال نیازمند توانایی ذهنی و فیزیکی بسیار بالایی است. در این حالت نوشتن یک رمان مثل تمرین برای بقا است. توان فیزیکی به اندازه حساسیت هنری لازم است. وقتی شخصیت‌ها را می سازم دوست دارم مردم واقعی را ببینم. دوست ندارم خیلی حرف بزنم دوست دارم به داستان‌های دیگران گوش دهم. تصمیم نمی‌گیرم چه آدم‌هایی هستند، سعی می کنم درمورد احساس آنها و مسیر آنها فکر کنم. ایده‌هایی را از این مرد و از آن زن می‌گیرم. نمی‌دانم این «واقعی» یا «غیرواقعی» است، اما برای من آدم‌های داستانم از آدم‌های واقعی، واقعی‌تر هستند. ترجمه: حسین عیدی‌زاده




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن