تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با اخلاق نيكو، گفتار نرم مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833280888




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وابستگي فرهنگي و انقلاب فرهنگي در نگاه امام خمينی(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وابستگي فرهنگي و انقلاب فرهنگي در نگاه امام خمينی(ره)
وابستگي فرهنگي و انقلاب فرهنگي در نگاه امام خمينی(ره) مفهوم «انقلاب» در خيزش ها و حركت هاي عمومي و اجتماعي و با اهداف سياسي و اقتصادي ايجاد تحول و دگرگوني و تغييرات مي باشد و رهبران انقلاب در پي آن هستند تا رژيم و حكومتي را مضمحل و نابود كنند و رژيم و حكومتي جديد با اصول و مباني و قوانيني كاملا متضاد و متفاوت با گذشته بنيان نهند. در نقطه مقابل انقلاب «كودتا» و «اصلاحات» قرار دارند. كودتا حركتي است دفعي و شتاب آلود و يكباره كه جنبه نظامي دارد و حكومت و دولتي را ساقط مي نمايد و رژيم جديدي را روي كار مي آورد كه در هر دو مرحله از اين حركت ـ يعني مرحله تحرك دفعي نظامي براي سرنگوني رژيم حاكم و نيز مرحله روي كار آوردن رژيم جديد ـ تحول و دگرگوني اساسي و مبنايي و متكي به انديشه ها و برنامه ريزي هاي علمي و عملي هيچ حضوري ندارند و نقشي ايفا نمي نمايند. در «اصلاحات» نيز تحول بنيادين و همراه با زيرساخت هاي فكري و علمي هيچ جايگاه و نقشي ندارد بلكه آنچه مورد نظر مي باشد اصلاحات موقت و روبنايي است كه در امور مختلف رخ مي نماياند و چاره ساز مشكلات و معضلات كهنه و رنجزا و متداوم نمي باشد. در انقلاب سياسي و اجتماعي تحول و دگرگوني خاصي موردنظر است و كودتا و اصلاحات نيز دردها را درمان نمي بخشد ولي در نقطه مقابل و در «انقلاب فرهنگي» تغييرات بنيادي محور و معيار مي باشد و زيرساخت ها موردنظر است تا با پشتوانه هاي اعتقادي و فكري و علمي و طرح و برنامه و روش هاي كارآمد فرهنگ جامعه و كشور متحول گردد و دگرگوني هاي بنيادي ايجاد شود. همواره در كنار انقلاب فرهنگي «كودتاي فرهنگي» و «اصلاحات فرهنگي» نيز چهره مي نمايانند كه اولي حركت هاي ضربتي و دفعي و يكباره براي سامان يابي فرهنگ جامعه است و دومي اصلاحات فرهنگي ظاهري و سطحي و فصلي و موقتي مي باشد و به طور طبيعي هيچ كدام از اين دو حركت سازنده و تحول زا و مبنايي و بنيادي محسوب نمي شوند. انقلاب فرهنگي تمام منزلت واهميت خود را وامدار «فرهنگ» است كه اساس و بنيان و محور و مدار مي باشد و بدون وجود آن هيچ نابساماني سامان نمي يابد و هيچ بنياني مستحكم نمي گردد و هيچ راهي به مقصد منتهي نمي شود. جايگاه رفيع فرهنگ است كه «سياست» و «اقتصاد» را نيز به چنگ خود مي گيرد و در آنها نفوذ مي كند و تاثير مي نهد و در نقش ستون هاي متقن و استوار خيمه هايشان را برپا و برجا مي دارد. انقلاب اسلامي ايران با تغيير و تحول در باورها و ارزش ها و دگرگون سازي مردم شكل گرفت و تداوم يافت و به پيروزي رسيد و در جنبه سياسي به ساقط كردن رژيم ستمشاهي توفيق حاصل نمود و از همان ابتداي پيروزي استمرار دگرگون سازي و تحول زايي در فرهنگ به صورت يك اصل و ضرورت حياتي و بنيادين را ضروري ساخت. نظام آموزشي كشور وضعيت دانشگاه ها و مراكز علمي كتاب هاي درسي اساتيد و مدرسين اوضاع و شرايط نشر كتب رسانه هاي گروهي موسسات و سازمان هاي فرهنگي جريان هاي فكري و فرهنگي حاضر در صحنه ها و نفوذكننده در دانشگاه ها و مراكز تعليم و تربيت و تحركات مسموم و گمراهي زا و گرايشات و تمايلات غربي و آمريكايي و انگليسي و ماترياليستي و كمونيستي آنان و ساير مشكلات و موانعي كه بر سر راه تحقق جلوه هاي مختلف «فرهنگ جامع اسلامي» خودنمايي مي كرد ضرورت «انقلاب فرهنگي» را تثبيت نمود. از آنجا كه فرهنگ اسلامي اساس و بنيان نهضت اسلامي را تشكيل مي دهدو بدون تحقق آن انقلاب مردم مسلمان ايران نيز به اهداف خود نائل نخواهد آمد رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار نظام جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني ضرورت تحقق «انقلاب فرهنگي» به منظور مطالعه و بررسي روش ها و راهكارها براي ايجاد تحول بنيادين فرهنگي در دانشگاه ها و تسري آثار آن در جامعه را اعلام نمودند. انقلاب فرهنگي برخلاف انقلاب اجتماعي و سياسي هرگز محدود به زمان و فصل و مقطعي خاص نمي گردد كه بايد هميشه و در هر عصر تداوم يابد. زيرا انقلاب در فرهنگ امري سهل و ساده و زودگذر نمي باشد و بايد در گستره زمان و همراه با زندگي روزمره انسان استمرار يابد و دچار هيچ وقفه اي نشود. انقلاب فرهنگي داراي درون مايه ها و ابعاد و جلوه ها و موضوعات مختلفي مي باشد كه تا هركدام از آنها به تعميق درنيايد و جايگاه و نقش و اهميتشان مورد مداقه قرار نگيرد هيچ طرح و برنامه ريزي و سامان يابي نيز قابل تحقق نخواهد بود. از همين رو لازم است مورد توجه و نظر دقيق متوليان واقع شود تا به اين وسيله اهميت خاص آن نمايان گردد. انقلاب فرهنگي در مفهوم خاص آن بيشتر با دانشگاه ها و مراكز تعليم و تربيت ارتباط پيدا مي كند و اين به آن دليل است كه مراكز آموزش عالي و دانشگاهي در هر كشوري با سرنوشت نهايي ملت پيوند مي يابد و اگر رو به اصلاح و تحول نروندو داراي فرهنگي مستقل و زنده و بالنده و غيروابسته نگردند كشور را به طور كامل به سوي انحطاط و ركود و عقب ماندگي مي برند و قدرت هاي استعماري و سلطه جو را بر سرزمين ها و ملت ها حاكم و غالب و مسلط مي سازند. ديدگاه هاي حضرت امام خميني درباره انقلاب فرهنگي و ضرورت تحقق آن در مراكز آموزشي و دانشگاه ها از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد و از همين رو به برخي از آنها نظر دقيق مي دوزيم. 1 ـ «ما از حصر اقتصادي نمي ترسيم ما از دخالت نظامي نمي ترسيم. آن چيزي كه ما را مي ترساند وابستگي فرهنگي است. ما از دانشگاه استعماري مي ترسيم ما از دانشگاهي مي ترسيم كه آن طور جوان هاي ما را تربيت كنند كه خدمت به غرب بكنند ما از دانشگاهي مي ترسيم كه آن طور جوان هاي ما را تربيت كنند كه خدمت به كمونيسم كنند.» (1) حضرت امام خميني در اين رهنمود از «وابستگي فرهنگي» سخن مي گويد و آن را بسيار خطرناك معرفي مي كند به گونه اي كه محاصره اقتصادي و تهاجم نظامي را موجب خوف و هراس نمي داند و آنگونه كه وابستگي فرهنگي به يك ملت و كشور آسيب وارد مي نمايد حصر اقتصادي و نظامي را تا آن حد آسيب زا و مهلك نمي پندارد. خطرناك بودن وابستگي فرهنگي نسبت به حصر اقتصادي و تهاجم نظامي از سه زاويه قابل تامل مي باشد. زاويه اول اهميت فرهنگ و رابطه آن با فكر و جان و روح بشر است كه به طور قطع با اقتصاد و سياست قابل مقايسه نمي باشد و از همين جهت است كه وابستگي فرهنگي بسيار خطرناك تر از وابستگي در اقتصاد و ساير ابعاد مي باشد. زاويه دوم اين است كه وابستگي فرهنگي زمينه ساز وابستگي اقتصادي و تهاجم نظامي مي شود و اگر فرهنگ داراي هويت اصيل و استقلال كامل باشد ملت را در برابر هر خوف و هراس ناشي از حصر اقتصادي و نظامي بيمه مي كند و مانع مي گردد كه قدرت هاي استعماري از ضعف و تزلزل فرهنگي ملت ها بهره برداري ناشايست نمايند و در حصر اقتصادي و نظامي خود را پيشاپيش پيروز ميدان بدانند! زاويه سوم اين است كه وابستگي فرهنگي مانع مقاومت در برابر محاصره اقتصادي و تهاجم نظامي مي شود و ملت ها و كشورها را به سرعت مقهور و مغلوب و تسليم مي نمايد در حالي كه استقلال فرهنگي ملت ها را به استقامت ديرپا مي رساند و شكست محاصره اقتصادي و بي نتيجه ماندن تهاجم نظامي را نتيجه و ثمر مي دهد. فرجام و حاصل قطعي و طبيعي وابستگي فرهنگي «دانشگاه استعماري» است كه تحقق آن ملت و كشور را به دامان قدرت هاي سلطه جوي جهاني مي افكند و آنان را براي دست يازي و چنگ اندازي به دين و آئين و منابع ثروت ملي توانا مي دارد و اين امر به صورت تدريجي و با تربيت و پرورش جوانان و دانشجوياني كه از قبل به خودناباوري و ضرورت وابستگي به قدرت هاي ستمگر و انتخاب حيات طفيلي رسيده اند محقق مي گردد. 2 ـ «ما صدماتي كه در طول اين مدت خورديم از دانشگاه خورديم از اين كه دانشگاه يك دانشگاه متعهد نبوده است. حالا قطع نظر از اين كه دانشگاه يك تفكر اسلامي در آن حكمفرما نبوده است يك تفكر ملي هم در آن نبوده است» (2) حضرت امام در اين رهنمود اشاره به دوران ستمشاهي دارد و سيطره اي كه عوامل و كارگزاران اين نظام وابسته به غرب و آمريكا بر مراكز آموزش عالي و دانشگاه هاي سراسر كشور داشتند. دانشگاه هاي آن دوران سياه هيچ برنامه و تحرك سازنده اي براي تسهيل راه هاي رشد و بالندگي جامعه نداشتند و كشور را به سوي وابستگي مطلق به غرب حركت مي دادند. هم نظام آموزشي و هم كادرهاي مديريت و هم اساتيد دانشگاه ها همه در خدمت منافع بيگانگان بودند و ايران در باطن و محتوا مستعمره غرب و در ظاهر و با شعارهاي فريبنده و اغواگرانه «به سوي تمدن بزرگ» (3) حركت مي كرد! دانشگاه در نظام ستمشاهي نه تنها از فرهنگ و تفكر اسلامي تهي بود و برخلاف اهداف و آرمان هاي والاي مبتني بر قوانين جامع دين مبين الهي حركت مي كرد بلكه فاقد يك تفكر ملي نيز بود. يعني انديشه و تفكري كه ازمنافع ملت دفاع كند و از فرهنگ بومي و ايراني سرچشمه بگيرد و در مسير تحقق استقلال كشور حركت نمايد و طفيلي گري وبيگانه پرستي و خيانت به آرمان هاي ملت را نفي كند بر مراكز آموزش عالي و دانشگاه هاي ايران مسلط نبود و با اين وصف همه چيز در خدمت غرب و آمريكا و در تضاد و تعارض با منافع ملت و كشور ايران قرار داشت. اين رهنمود امام درباره دانشگاه وابسته به بيگانگان و بيان اين واقعيت كه صدماتي كه در طول دوران حكومت پهلوي متوجه كشور ايران گرديد از طريق دانشگاه هاي وابسته بود يك نمونه از رهنمودهاي فراوان درباره نظام آموزشي و اساتيد و دانشگاه هاي ذوب شده در فرهنگ و منافع غربي و بيگانه از فرهنگ اسلامي و ملي مي باشد. 3 ـ «دانشگاه يك كشوري اگر اصلاح شود آن كشور اصلاح مي شود... و با انحراف دانشگاه كشور منحرف مي شود.» (4) براساس اين ديدگاه از حضرت امام خميني انقلاب فرهنگي براي ايجاد تحول و اصلاح در مراكز آموزش عالي و دانشگاه هاي سراسر كشور در ابعاد و جنبه هاي گوناگون ضرورت مي يابد. اين ضرورت به گونه اي اساسي و حياتي و بنيادين مي باشد كه با «اصلاح كشور» مرتبط مي گردد همچنان كه اين اهميت و ضرورت در بخش ديگر سخن امام كه اعلام مي نمايد با انحراف دانشگاه كشور منحرف مي شود نهفته است. اتصال «اصلاح كشور» به «اصلاح دانشگاه» اهميت خاص انقلاب و تحول فرهنگي در دانشگاه ها را نمايان مي سازد و با همين عبارت و تعبير كوتاه به خوبي مي توان جايگاه و نقش انقلاب و تحول در فرهنگ حاكم بر دانشگاه هاي كشور در طول دوران حكومت ستمشاهي را دريافت. تعابير ديگر حضرت امام همچون اين رهنمود هشداردهنده كه اعلام مي كند : «اگر دانشگاه در خدمت غرب واقع بشود كشور در خدمت غرب است» (5) به گونه اي ديگر اهميت تداوم انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها و نيز خطر بزرگ هرگونه قصور و غفلت و كژانديشي در اين امر مهم و حياتي را آشكار مي نمايد. با توجه به آنچه از نظر گذشت اين نتيجه حاصل مي گردد كه نفوذ و سيطره فرهنگ بيگانه بر كشور و ايجاد «وابستگي فرهنگي» از حصر اقتصادي و نظامي دشمنان خطرناك تر مي باشد و اين تهديد و خطر را بايد در همه اعصار و زمان ها جدي گرفت و ازاين راه به جايگاه فرهنگ و خطر وابستگي فرهنگي و ارزش و منزلت استقلال فرهنگي واقف گشت. همچنين به اين نتيجه مي رسيم كه «انقلاب فرهنگي» يك وظيفه و مسئوليت و ضرورت هميشگي محسوب مي شود و برخلاف انقلاب اجتماعي و سياسي كه به صورت دفعي و يكباره و در زمان محدود تحقق مي يابد بايد به صورت مستمر و وقفه ناپذير امتداد يابد و اين ضرورت از اهميت فرهنگ و همه جانبه بودن انقلاب و تحول فرهنگي ـ كه با اذهان و افكار و باورها و ارزش ها و دگرگون سازي در آنها مرتبط است و به طور طبيعي در كوتاه مدت و به صورت مقطعي و فصلي و سطحي و روبنايي امكان تحقق نمي يابد ـ نشان دارد. نتيجه سوم اين كه مراكز آموزش عالي و دانشگاه هاي سراسر كشور از مصاديق بارز و آشكار ضرورت تحقق انقلاب و تحول فرهنگي به شمار مي روند و اين موضوع به گونه اي حائز اهميت است كه با اصلاح آنها كشور اصلاح مي گردد و رو به رشد و بالندگي و پيشرفت مي رود و با انحراف و وابستگي آنها كشور منحرف و وابسته مي گردد و تمام منافع و ثروت هاي ملي به كام دشمنان ريخته مي شود و طفيلي گري و از خودبيگانگي در همه تار وپود جامعه و ملت و دولت نفوذ مي كند و همه چيز را به اضمحلال و نابودي مي رساند. نتيجه چهارم اين كه انقلاب فرهنگي همچنان كه در زمان نمي گنجد در تغيير و تحول هاي سطحي و زودگذر و بدون عمق و ژرفا و جامعيت نيز محدود و محصور نمي شود بلكه اين امر مهم و حياتي داراي موضوعات و ابعاد و جلوه هاي مختلف و گوناگون مي باشد كه بايد به طور دقيق و با مطالعه و تحقيق مدام و با بهره گيري از نتايج به دست آمده از مشكلات و معضلات فرهنگي جامعه و مراكز آموزشي و دانشگاه ها و متون درسي و رشته هاي تحصيلي و موانع امروز و چشم انداز آينده كالبدشكافي و آسيب شناسي شود تا از اين طريق موانع راه مرتفع شود و زمينه ها و بسترها براي تحقق اين تحول بزرگ فرهنگي مساعد گردد. نتيجه پنجم اين است كه انقلاب و تحول فرهنگي در تغيير و دگرگوني در متون درسي مراكز آموزشي و دانشگاه ها محدود نمي شود و مقابله صحيح و همه جانبه با جريان هاي فكري و فرهنگي وابسته به بيگانه كه در هر عصري به گونه اي و در قالب گروه هاي پيدا و پنهان و با افكار و عقايد مختلف و حتي به نام اسلام و با تظاهر به مسلماني به فعاليت مي پردازند از جمله وظايف و مسئوليت مهم متوليان امور مرتبط با انقلاب فرهنگي محسوب مي شود. اگر در سال هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب «كمونيست هاي آمريكايي»! با شعارهاي تند و آتشين ضدآمريكايي! و به منظور مقابله با فرهنگ پوياي اسلامي و انقلاب و نهضت سرچشمه يافته از آن دانشگاه ها را به عرصه هاي تاخت و تاز عليه اسلام و نظام اسلامي تبديل كرده بودند امروز «اسلام گرايان آمريكايي»! با تفكرات غربي و براي تامين منافع آمريكا به تكاپو در دانشگاه ها اشتغال دارند و در حال تبليغ و ترويج اسلام غربي و اسلام آمريكايي و حمايت از عناصري هستند كه در عين وابستگي به رژيم ستمشاهي و طرفداري از اسلام شاهنشاهي خود را تبيين گر تعاليم و مفاهيم ديني مي دانند و با نشر آثار خود در حال نهادينه كردن اسلام آمريكايي مي باشند. ترديدي وجود ندارد كه يكي از جلوه هاي مهم انقلاب و تحول فرهنگي نه تنها نظارت بر فعاليت هاي مروجان اسلام شاهنشاهي و اسلام آمريكايي ـ كه دو روي يك سكه مي باشند و داراي هويت واحد ـ كه پاكسازي مراكز آموزشي و دانشگاهي از حضور مسموم و زهرآگين اين عناصر بيگانه گرا و استقلال ستيز مي باشد زيرا اسلام موردنظر اين جريان هاي مخوف و مرموز و خطرناك كه ظاهري آراسته و چهره اي رئوف و بي خطر دارند اسلام مورد حمايت آمريكا و ساير قدرت هاي استعماري يعني اسلام خنثي و فاقد جهاد وستيز عليه ظلم و سلطه و تعدي و تجاوز و جنايت است و چنين اسلامي حافظ و گسترش دهنده منافع نامشروع و ضدانساني استعمارگران خواهد بود. اسلام آميخته با صوفي گري اسلام منهاي روحانيت اسلام جدا از قدرت و حكومت اسلام معتقد به نظريه صلح كل و اسلام آميخته با تز استعماري جدايي دين از سياست از ديگر جلوه هاي اسلام غربي و آمريكايي مي باشد كه جريان هاي فكري غرب گرا در داخل ايران به ويژه در مراكز آموزشي و دانشگاهي به نشر و ترويج آن مي پردازند و در نهايت هدف شوم به انزوا كشاندن اسلام ناب محمدي (ص) و شكست انقلاب و نظام حكومتي مبتني بر تعاليم و قوانين جامع و رهايي بخش آن و زمينه سازي براي روي كار آمدن حكومت متكي و وابسته به غرب و آمريكا را دنبال مي كنند. پی نوشت:1 ـ آئين انقلاب اسلامي آرا و انديشه هاي امام خميني موسسه تنظيم و نشر آثار امام ص 249 2 ـ صحيفه امام موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ج 15 ص 429 3 ـ «به سوي تمدن بزرگ» عنوان كتابي است كه محمدرضا پهلوي منتشر كرده است. يعني كسي كه پدرش رضاخان را انگليسي ها روي كار آوردند و سپس همان ها او را بردند و محمدرضا را آوردند و پس از قيام گسترده 30 تير به رهبري آيت الله كاشاني و جانفشاني مردم مسلمان ايران و با تنگ شدن عرصه بر اين عنصر و مهره دست آموز استعمار غرب و خارج شدن او از كشور با كودتاي 28 مرداد به سازماندهي و رهبري آمريكا به كشور بازگردانده شد و در طول دوران حكومتش توسط عناصر به كار گماشته در دربار شاهنشاهي تمام حركات و سكناتش كنترل مي گرديد و شدت وابستگي اش به غرب و آمريكا به حدي بود كه اعضاي كابينه دولتش را سفارتخانه هاي انگليس و آمريكا مشخص و معين مي كردند و فرمان انتصاب آنان را صادر مي نمودند! با اين وصف همچنان امام خميني تصريح مي كنند كتاب به سوي تمدن بزرگ را نيز قدرت هاي استعماري به او ديكته كرده اند تا با اين عناوين ظاهري و شعارهاي دروغين ماموريت استعماري او را كامل تر نمايند و در واقع «به سوي انحطاط و وابستگي بزرگ» را «به سوي تمدن بزرگ»! نام نهند. 4 ـ صحيفه امام ج 15 ص 429 5 ـ همان منبع ص 430.منبع: روزنامه - جمهوری اسلامی
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 699]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن