پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850061394
عزتمندی در مرام امام حسين (ع)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عزتمندی در مرام امام حسين (ع) نويسنده:حسينعلى عربى بسم الله الرحمن الرحیمپس از مرگ معاويه در نيمه رجب سال 60 هجرى، يزيد با زمينهسازىهاى پدرش به خلافت رسيد. او بلافاصله، نامههايى به استانداران و فرمانداران نوشت تا براى او بيعت بگيرند. در اين ميان، نامهاى نيز به وليد بن عتبه، استاندار مدينه نوشت و از او خواست تا از امام حسين عليهالسلام ، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير بيعت بگيرد.پس از ابلاغ پيغام وليد به امام، آن حضرت همراه سى تن از افراد خاندان و نزديكانش به دارالاماره وليد رفت. اما در آن شب بيعت نكرد و پس از گفتوگوى كوتاهى فرمود: طبعا شما به بيعت مخفى اكتفا نمىكنيد، گفتند: بلى. فرمود: پس بگذاريد تا فردا كه همه جمع شوند. در اين حال، مروان بن حكم به وليد اشاره كرد كه اگر نتوانى در اين دل شب از حسين عليهالسلام بيعت بگيرى، ديگر نخواهى توانست او را وادار به بيعت كنى. پس چه بهتر كه او را مجبور كنى تا بيعت كند و يا طبق دستور يزيد، گردنش را بزن.امام عليهالسلام با مشاهده اين عمل مروان، وى را مورد سرزنش قرار داد و آنگاه خطاب به وليد فرمود:«اى امير! ماييم خاندان نبوّت و معدن رسالت. خاندان ما محل رفت و آمد فرشتگان و محل نزول رحمت الهى است. خداوند اسلام را از خاندان ما شروع كرده است و تا آخر، با خاندان ما پيش خواهد برد. اما يزيد مردى شرابخوار و قاتل افراد بىگناه است كه حرمت دستورات الهى را نگاه نداشته، به صورت علنى مرتكب فسق و فجور مىگردد، و شخصيتى چون من با شخصى مثل او بيعت نمىكند.»(1)امام عليهالسلام در اين جملات كوتاه، بيان مىكند كه افتخار خانوادگى و شخصيت دينىاش اجازه نمىدهد كه با فردى فاسق و شرابخوار بيعت كند و با وجود تمام فشارها، تا آخرين لحظه زندگىاش، بر اين اصل پايدار ماند.برخورد با مروان بن حكمبنا به نقل صاحب لهوف، صبح همان شب ورود پيك يزيد، امام حسين عليهالسلام ، مروان بن حكم را بيرون منزل ديد. مروان عرضه داشت: اى اباعبدالله! من خيرخواه تو هستم و پيشنهاد مىكنم كه با يزيد بيعت كنيد كه اين كار به نفع دين و دنياى شماست!امام در پاسخ وى فرمود: «انّا للّه و انّا اليه راجعون... بايد فاتحه اسلام را خواند اگر امّت اسلامى به فرمانروايى مثل يزيد گرفتار شود.»(2)معمولاً آيه «استرجاع» را در جايى قرائت مىكنند كه مصيبت بزرگى رخ داده باشد. در اينجا حضرت اباعبدالله عليهالسلام گرفتار شدن امّت اسلامى به فرمانروايى همچون يزيد را مصيبتى بزرگ مىداند كه براى آن آيه «استرجاع» را قرائت كرد.پاسخ به عمر أَطرَفعمر أطرف يكى از فرزندان اميرالمؤمنين عليهالسلام و از خيرخواهان حسين بن على عليهالسلام بود. او پس از اطلاع از ماجراى بيعت، خدمت برادرش رسيد و عرض كرد: «برادر! برادرم حسن مجتبى از پدرم، اميرمؤمنان، نقل مىكرد كه بنىاميه تو را به قتل خواهند رسانيد و گمان مىكنم كه مخالفت تو با يزيد بن معاويه به كشته شدن تو منجر خواهد شد. حال به نظر من، اگر با يزيد بيعت كنى، اين خطر برطرف خواهد شد و شما از كشته شدن مصون خواهيد ماند!»امام در پاسخ فرمودند:«آيا گمان مىكنى مطالبى را مىدانى كه من نمىدانم؟! به خدا قسم، هيچگاه زير بار ذلّت نخواهم رفت و در روز قيامت، مادرم فاطمه زهرا عليهاالسلام در پيشگاه پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله از امّت اسلام شكايت خواهد كرد كه چگونه ذريه رسول اكرم را مورد اذيت و آزار قرار دادند و به يقين، كسى كه ذريّه فاطمه زهرا عليهاالسلام را اذيت كند، هيچگاه وارد بهشت نخواهد شد.»(3)بدين سان، امام از همان ابتدا، به همه اعلام مىدارند كه شهادت را بر ذلّت ترجيح مىدهند.گفتوگو با محمد حنفيّهمحمد حنفيه يكى ديگر از فرزندان اميرالمؤمنين عليهالسلام بود كه از عاقبت كار مىترسيد. بنا به نقل طبرى و مورّخان ديگر، وى خدمت حسين بن على عليهالسلام رسيد و عرض كرد: «... مىترسم در ميان مردم اختلاف به وجود بيايد: گروهى از تو پشتيبانى كرده و گروه ديگرى عليه تو قيام كنند و كار به قتل و خونريزى بكشد و در اين ميان، تو هدف تير بلا گردى و آن وقت است كه خون بهترين افراد اين امّت ضايع و خانوادهات به ذلّت كشانده شوند.»امام عليهالسلام پرسيد: مثلاً، به عقيده تو به كدام ناحيه بروم؟ جواب داد: به عقيده من، وارد مكّه شو و اگر مطمئن نبود، سر به بيابانها بگذار و از شهرى وارد شهرى ديگر شو تا وضع مردم و آينده آنها روشن شود.امام عليهالسلام از خيرخواهى او تشكر كرد و در پايان فرمود:«برادرم، بدانكه اگر در دنيا هيچ پشت و پناهى نداشته و تنها و بىپناه باشم، هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد.»(4)شوق شهادتدر اوايل ماه ذىالحجه سال شصت هجرى، امام مطلّع گرديد كه عمروبن سعد بن عاص به دستور يزيد وارد مكه شده است. وى در ظاهر، به عنوان «اميرالحاج» و در واقع، براى ترور امام عليهالسلام مأمور شده بود. او مأموريت داشت كه امام عليهالسلام را در هر نقطهاى از مكّه، كه امكان داشته باشد، به قتل برساند. از اينرو، امام براى حفظ حرمت خانه خدا، حج خويش را به عمره مفرده تبديل نمود و در روز سهشنبه هشتم ذىالحجه از مكّه به سوى عراق حركت كرد.امام پيش از حركت، در ميان افراد بنىهاشم و گروهى از شيعيان خويش، كه در مكّه به او پيوسته بودند، بپا خاست و ضمن خطبهاى فرمود«حمد و سپاس مخصوص خداست، و آنچه را او بخواهد، همان خواهد شد و هيچ حول و قوّهاى نيست، مگر به اراده الهى و درود و صلوات خداوند بر فرستادهاش، محمد مصطفى صلىاللهعليهوآله مرگ براى فرزندان آدم همانند گردنبند بر گردن دختركان است و گريزى از آن نيست و چهقدر من مشتاق ديدار نياكانم هستم؛ همانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف...»(5)دراينخطبه،حضرتسيدالشهدا عليهالسلام اشتياق وصفناشدنى خويش را به شهادت در راه خدا بيان مىنمايد و به اين علاقه خويش افتخار كرده، به يارانش توصيه مىكند كه آگاهانه مسير شهادت را انتخاب كنند و آن را با آغوش باز بپذيرند تا مجبور نباشند در سايه ذلّت و بندگى طاغوتها زندگى كنند.بهترين مرگحضرت سيدالشهدا عليهالسلام در مسير حركت به سوى كربلا، با افراد و گروههاى گوناگون روبهرو شد و از آنها درباره اوضاع و احوال كوفه سؤال كرد. وى پس از ترك منزلگاه «ثعلبيه» به منزلگاه «شقوق» رسيد. در آنجا، با مردى كه از كوفه مىآمد، مواجه شد. از او درباره چگونگى اوضاع كوفه سؤال كرد.آن مرد گفت: اى پسر رسول خدا! در حالى از كوفه خارج شدم كه آنان در مخالفت با شما متحد شده و در جنگ با شما همپيمان گشته بودند.امام فرمود:همه كارها در دست خداست. او هرچه صلاح بداند انجام مىدهد و پروردگار متعال هر روز اراده خاصى دارد.سپس اشعارى را خواند كه يكى از ابيات آن اين است:وَ إنْ تكُن الأبدان للموتِ أُنشِأَتفقتْلُ امرىءٍ بالسّيف فى اللّه أفضل.(6)اگر اين بدنها براى مرگ آفريده شدهاند، پس چه بهتر كه مرد در راه خدا به شهادت برسد.در اين شرايط ناگوار، كه امام مطّلع شد كوفيان پيمان خويش را شكستهاند و عليه وى متحد شدهاند، بدون آنكه كمترين ضعف و سستى از خود نشان دهد، بر تصميم مقدّس خويش پافشارى كرد و با سرودن اشعارى اعلام داشت، حاضر است جان خود و فرزندانش را فداى دين خدا كد و در زير تيغ شمشيرها برود.مرگ با عزّتدرمنزلگاه«شراف»، پس ازگفتوگوهايى بين امام و حرّبن يزيد رياحى، كار آنان به جدال كشيد؛ زيرا امام مىخواست به حركت خود به سوى كوفه ادامه دهد، ولى حرّ مىخواست طبق مأموريتش از حركت آن حضرت جلوگيرى كند. در اين حال، حرّ گفت: «به تو هشدار مىدهم كه اگر دست به شمشير ببرى، صددرصد كشته خواهى شد...»امام با مشاهده تهديد حرّ فرمود:«آيا مرا از مرگ مىترسانى؟! مگر بيش از كشتن من كارى از شما ساخته است؟!سپس طى اشعارى فرمودند: من به استقبال مرگ خواهم رفت. مرگ براى جوانمرد عار نيست، آنگاه كه نيت حق داشته باشد و در راه اسلام تلاش كند. ... من اگر زنده بمانم، پشيمانى نخواهم داشت و اگر كشته شوم، هيچ ناراحتى نخواهم داشت و براى بدبختى تو همين بس كه با ذلّت و ننگ زندگى را سپرى كنى.(7)سعادت واقعىامام در دوم محرّم سال 61 هجرى وارد منطقه كربلا گرديد. آن حضرت با مشاهده اوضاع به وجود آمده، در ميان ياران و فرزندان خويش قرار گرفت و ضمن ايراد خطبهاى فرمود:«آيا نمىبينيد كه به حق عمل نمىگردد و از باطل روىگردانى نمىشود؟ در چنين حالتى، لازم است كه شخص جان خويش را فدا كند و به ديدار پروردگار بشتابد. به راستى كه من مرگ در راه خدا را جز سعادت نمىبينم و زندگى ذلّت بار در كنار اين ظالمان را جز ننگ و ذلّت نمىدانم.»(8)امام با ورود به سرزمين كربلا، بار ديگر بر عهد و ميثاق خويش تأكيد ورزيد و عزّت و افتخار خويش را در گرو مرگ شرافتمندانه ديد و بدان مباهات كرد.نفى هرگونه سازش و ذلّتحضرت امام حسين عليهالسلام در روز «عاشورا» ضمن ايراد دو خطبه، لشكريان كوفه را نصيحت و موعظه كرد. در خطبه اول، برخى از بزرگان كوفه، از قبيل شبث بن ربعى، حجّاربن أبجر، قيس بن أشعث و يزيد بن حارث را مورد خطاب قرار داد و فرمود:«آيا شما براى من نامه ننوشتيد كه ميوههايمان رسيده و درختهايمان سرسبز و خرّم است و در انتظار قدوم تو دقيقهشمارى مىكنيم....؟!»در اين حال، قيس بن اشعث با صداى بلند گفت: اى حسين! چرا با پسر عمويت بيعت نمىكنى؟ در صورت بيعت، آنان با تو هرطور كه بخواهى، رفتار خواهند كرد و كوچكترين ناراحتى و آسيبى متوجه تو نخواهد گرديد.امام در پاسخ وى فرمود:نه؛ به خدا سوگند، هرگز دست ذلّت در دست آنان نمىگذارم و همانند بردگان، از مقابل آنان فرار نمىكنم.(9)امام با كمال شجاعت و شهامت، موضع خويش را بيان مىكند و دشمن را از هر تلاشى براى به ذلّت كشاندن خود و يارانش نااميد مىسازد.منشور عاشوراپس از ايراد خطبه اول در روز «عاشورا»، هر دو سپاه آماده جنگ گرديده، در مقابل هم صفآرايى كردند. در حالى كه صداى طبل و شيپور جنگ از سوى سپاه دشمن طنينانداز بود، امام حسين عليهالسلام از ميان لشكر خود بيرون آمد و در برابر صفوف دشمن ايستاد و از آنان خواست تا سكوت كنند و به سخنانش گوش دهند، اما آنان به سر و صدا و هلهله بيشتر پرداختند تا صداى آن حضرت را نشنوند.امام كه اين وضع را ديد با صداى بلند فرمود:«واى بر شما! شما را چه شده است كه ساكت نمىشويد تا سخنانم را بشنويد، در حالى كه من شما را به راه درست فرا مىخوانم و هركس از من اطاعت كند از هدايت شدگان خواهد بود؟... واى بر شما! آيا ساكت نمىشويد؟!با اين سخنان، لشكريان عمربن سعد همديگر را ملامت كرده، دعوت به سكوت نمودند. وقتى سكوت بر سپاه دشمن حاكم شد، امام شروع به نصيحت و موعظه كرد و در ضمن آن فرمود:«اين فرومايه فرومايهزاده مرا بين دو چيز مخيّر گردانيده است: بين كشته شدن با شمشير يا ذلّتپذيرى! و هيهات كه ما زير بار ذلّت برويم؛ زيرا خدا و رسولش و مؤمنان از اينكه ما ذلّت را بپذيريم ابا دارند و دامنهاى پاكِ مادران و نفوس باغيرت و شرافت پدران ما روا نمىدارند كه ما اطاعت از افراد لئيم و پست را بر قتلگاهِ افراد كريم و نيكمنش ترجيح بدهيم.»(10)منشور «هيهات منّا الذلّه» حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در طول تاريخ تشيّع، همواره موجب حركت و قيام عليه ظلم و استبداد شده و انقلاب اسلامى مردم ايران يكى از بزرگترين قيامهايى است كه تحت لواى «هيهات منّا الذله» صورت پذيرفته است.استقامت تا شهادتمرحوم شيخ صدوق در معانى الاخبار، مطلبى بدين مضمون از امام سجاد عليهالسلام نقل مىكند: در روز عاشورا، جنگ شديدى در گرفت و عده زيادى از ياران و خاندان آن حضرت به شهادت رسيدند و بدنهايشان قطعه قطعه شد. تعدادى از اصحاب با ديدن اين وضع و نزديكتر شدن لحظه شهادت، نگران شدند. اما چهره حسين بن على عليهالسلام لحظه به لحظه آرامتر و درخشانتر مىشد. آنان به يكديگر گفتند: به حسين بن على عليهالسلام نگاه كنيد! از مرگ هيچ هراسى ندارد.امام عليهالسلام با شنيدن اين جمله فرمود:«اى بزرگ زادگان! صبور باشيد و بدانيد كه مرگ همانند پلى است كه شما را از رنج و سختى عبور داده، به بهشت وسيع و نعمتهاى جاويدان آن منتقل مىكند.»(11)پيش به سوى مرگامام با خطبهها و موعظههايش در روز «عاشورا»، حجّت را بر كوفيان تمام كرد. در اين اثنا، با عمربن سعد نيز به گفتوگو پرداخت و او را از عواقب كار برحذر داشت، اما نتيجهاى حاصل نشد و هر دو به لشگرگاه خويش بازگشتند.(12)پس از آن، عمربن سعد از لشگرگاه خود بيرون آمد و تيرى به سوى سپاه امام حسين عليهالسلام پرتاپ كرد و خطاب به كوفيان گفت: «نزد امير گواهى دهيد كه من اولين تير را به سوى خيمههاى حسين پرتاب كردم.» پس از او، سپاهيان كوفه لشكرگاه امام را تيرباران كردند و در يك لحظه، تيرها همانند باران بر سر ياران آن حضرت فرود آمد و بسيارى از افراد زخمى شدند.امام با مشاهده اين وضع، خطاب به ياران و خاندانش فرمود:«اى بزرگزادگان! بشتابيد به سوى مرگى كه راه فرارى از آن نيست. اين تيرها، سفيران دشمن به سوى شمايند. به خدا قسم كه هيچ فاصلهاى بين شما و بهشت و جهنم غير از مرگ وجود ندارد، كه شما را به بهشت مىرساند و دشمنانتان را به آتش جهنم واصل مىكند.»(13)سفارش به صبر در مقابل مرگپس از شهادت حضرت علىاكبر عليهالسلام ، عبدالله، فرزند مسلم بن عقيل، كه جوانى كم سن و سال و مادرش، رقيّه دختر اميرالمؤمنين عليهالسلام بود، در حالى كه اين رجز را مىخواند به دشمن حمله برد:«اليوم ألقى مسلما و هو أبىو عصبةً بادوا على دين النّبى»؛امروز با پدرم مسلم و جوانمردانى كه در راه دين پيامبر كشته شدهاند، ملاقات خواهم كرد. در حالى كه عبدالله مشغول مبارزه بود، فردى از سپاه دشمن به نام يزيد بن رقّاد تيرى به سوى وى پرتاب كرد. عبدالله، كه متوجه تير شده بود، فورا دستش را بر پيشانىاش گذاشت تا از خودش محافظت كند، اما قدرت تير زياد بود و دستش را بر پيشانىاش دوخت. عبدالله بر زمين افتاد و در همين حال، يكى از افراد دشمن به سرعت به او نزديك شد و با ضرباتى او را به شهادت رسانيد. پس از آن، يزيد بن رقّاد پيش آمد تا تيرش را از پيشانى عبدالله بيرون بكشد كه چوبك تير بيرون آمد و پيكان همچنان در پيشانىاش باقى ماند.پس از آن، چند تن از نوجوانان هاشمى و آل ابىطالب از جمله محمد و عون، فرزندان عبدالله بن جعفر و محمد بن مسلم، آماده حمله به سوى دشمن شدند. امام با مشاهده اين جان بركفان، كه تصميم داشتند بر دشمن يورش ببرند، به بدرقه آنان آمد و فرمود«اى عموزادهها و اى خاندان من! در مقابل مرگ صبور باشيد. به خدا قسم، پس از امروز، روى مشكلات و سختىها را نخواهيد ديد.»(14)در اين بدرقه كوتاه، امام درس حماسه و پاىدارى به اين نوجوانان داد و آنان را به صبر در مقابل مرگ فرا خواند.پيامد ذلّتپذيرىاز جمله حماسههاى جاويدان حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام ، رجزهاى افتخارآميز وى مىباشد. صاحب عوالم و ابن نما نقل مىكنند كه حسين بن على عليهالسلام هنگام حمله به صفوف دشمن اين رجز را مىخواند:«الموت اولى من ركوب العارو العار اولى من دخول النّار»(15)مرگ بهتر از پذيرش ننگ و عار است و زندگى همراه با ننگ و عار بهتر از ورود به آتش جهنم.در اين رجز كوتاه، امام اشاره مىفرمايند كه سكوت و ذلّتپذيرى در مقابل دشمنان، ننگ ابدى و آتش جهنم را به دنبال دارد و هركس براى دورى از آتش جهنم، بايد به قيام در مقابل ظلم و ستم برخيزد و زير بار ذلّت و ننگ نرود كه پيامد آن ورود به آتش جهنم است.صبر بر قضاى الهىحضرت سيدالشهدا عليهالسلام تا آخرين لحظات كه پيكر مطهرش بر زمين افتاد و نفسهاى آخر زندگى دنيايى را مىكشيد، ذرّهاى از راهى كه انتخاب كرده بود، دست برنداشت و در همه حال، رضايت و عمل به تكليف الهى را در نظر داشت.آن حضرت، كه روح حماسه و عرفان و معلّم عزّت و افتخار است، حتى در آخرين لحظات، كه زخم شمشير و تير و نيزه تمام بدنش را فرا گرفته بود و خونريزى و تشنگى شديد رمق را از او گرفته بود، به عجز و ناله نپرداخت، بلكه به مناجات با خالق هستى و قاضىالحاجات پرداخت:«... صبرا على قضائِك يا ربِّ، لا الهَ سواكَ، يا غياثَ المُستغيثين، مالى ربٌّ سواكَ و لا معبودٌ غيرُكَ، صبرا على حكمك، يا غياثَ من لا غياثَ له، يا دائما لا نفاد له، يا محيى الموتى، يا قائما على كلِّ نفسٍ بما كسبتْ، اُحكُم بينى و بينهُم و أنت خير الحاكمين.»(16)پروردگارا! بر قضا و اراده تو صبر مىكنم كه هيچ خدايى جز تو نيست. اى فريادرس كمكخواهان! غير از تو پروردگار و معبودى ندارم. بر حكم و تقدير تو صبر مىكنم، اى فريادرس كسى كه فريادرسى ندارد! اى جاودانى كه پايانى ندارد و اى زندهكننده مردگان! اى خدايى كه هركسى را به واسطه اعمالش مورد بازخواست قرار مىدهى! بين من و اين مردم حكم كن كه تو بهترين حكمكنندگان هستى.••• پىنوشتها1ـ محمدبن جرير طبرى، تاريخالامم والملوك، ج 7، ص 216 ـ 218 / ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج3، ص 263ـ264 / شيخ مفيد، الارشاد، ص200/ مثيرالاحزان، ص10/ خوارزمى، مقتل خوارزمى، ص182/ سيد بن طاووس، لهوف، ص 192ـ لهوف، ص 20 / مثير الاحزان، ص 10 / مقتل عوالم، ص 53 / مقتل خوارزمى، ج 1، ص 1853ـ لهوف، ص 234ـ مقتل عوالم، ص 54 / مقتل خوارزمى، ج 1، ص 1885ـ لهوف، ص 53 / مثيرالاحزان، ص 216ـ مقتل خوارزمى، ج 1، ص 223 / ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 957ـ بلاذرى، انساب الاشراف، ج 3، ص 1718ـ ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 174 / تاريخ طبرى، ج 7، ص 300 / مثيرالاحزان، ص 22 / مقتل خوارزمى، ج 2، ص 5 / لهوف، ص 699ـ انساب الاشراف، ج 3، ص 18810ـ تحف العقول، ص 171 / مقتل خوارزمى، ج 2، ص 7و811ـ معانىالاخبار، چاپ مكتبة الصدوق، ص 289 / بلاغة الحسين، ص 19012ـ مقتل خوارزمى، ج 2، ص 8 و مقتل عوالم، ص 8413ـ لهوف، ص 98 / مقتل خوارزمى، ج 2، ص 914ـ تاريخ طبرى، ج7، ص358/ مقتل خوارزمى، ج2، ص78/ لهوف،ص10115ـ مقتل خوارزمى، ج 2، ص 3316ـ لهوف، سيدبن طاووس، ص 110
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
عزتمندی در مرام امام حسين (ع) نويسنده:حسينعلى عربى بسم الله الرحمن الرحیمپس از مرگ معاويه در نيمه رجب سال 60 هجرى، يزيد با زمينهسازىهاى پدرش به خلافت رسيد.
ابتدا از ابوالجنوب خواست تا حمله برد. ... در این وقت، بحر [یا: أبجر] بن کعب بن عبیدالله بر امام حمله برد. عزتمندی در مرام امام حسين (ع) در اين حال، مروان بن حكم به وليد ...
احادیث و روایات: امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درس... [کلیک] .... عزتمندی در مرام امام حسين (ع) ...
پرسش و پاسخ هایمهدوی (قسمت پنجم)عزتمندی در مرام حسينى عليهالسلامچرايى پنهان زيستى امام زمان(علیه. ... آداب عزاداري امام حسين(علیه السلام)از انقلاب حسينى عليهالسلام تا. ... بگیریمحضرت على(علیه السلام)و كانون جوانىجامعهاطلاعاتينگاهى به وصاياى امام على(علیه السلام). ... با تازههاي نشر:«پرسش در محضر امام علي(ع)» منتشر شد ...
احادیث و روایات: امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع ت... [کلیک] ..... عزتمندی در مرام امام حسين (ع) ...
عزتمندی در مرام امام حسين (ع) خداوند اسلام را از خاندان ما شروع كرده است و تا آخر، با خاندان ما پيش خواهد برد. .... (6)اگر اين بدنها براى مرگ آفريده شدهاند، پس چه بهتر كه مرد ...
احادیث و روایات: امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ... [کلیک] ...... عزتمندی در مرام امام حسين (ع) ...
او همانند پدرش مردي با اخلاص و رشيد و مجاهد بود و در کربلا از ياران امام حسين (ع) به .... پس از این عزتمند نخواهید شد، گم شوید و دور شوید همانسان که ستمکاران دور شدند.
-