تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بر خداوند است كه هيچ گرفتارى به زيارت من نيايد مگر آن كه او را شادمان بازگردانم و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805498625




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مجموعه اشعار «اتل متل» - 2


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مجموعه اشعار «اتل متل» - 2
مجموعه اشعار «اتل متل» - 2 اتل متل یه بازی متل‌ يه‌ بازي‌ - بازي‌اي‌ بچه‌گونه‌ از آقا جون‌ نشسته‌ - تا كوچولوي‌ خونه‌***اول‌ عمونشسته‌ - بعد زن‌ عمو فريده‌بعد مامان‌ و آقاجون - بعد بابا و سعيده‌***مامان‌ بزرگ‌ كنارش‌ - بعد عمه‌ جون‌ خجسته‌بعد هم‌ شوهر عمه‌ كه‌ - سوخته‌ كنار نشسته‌***همين‌ طوري‌ كه‌ مي‌خوند - رسيد به‌ پاي‌ باباش‌با دست‌ روي‌ پاهاش‌ زد - تِقّي‌ صدا داد پاهاش‌***يه‌ دفعه‌ رنگش‌ پريد - پاي‌ بابا رو ناز كردنذاشت‌ كه‌ ورچيده‌ شه‌ - پاي‌ اونو دراز كرد***بعد دوباره‌ شروع‌ كرد - اتل‌ متل‌ روخوندش‌با كلّي‌ داد و بيداد - آقا جونم‌ سوزوندش‌***دوباره‌ توي‌ بازي‌ - قرعه‌ به‌ بابا افتادنذاشت‌ بابا بسوزه‌ - با كلي‌ داد و فرياد***بازي‌ كرد و دوباره‌ - به‌ پاي‌ بابا رسيدچشماشو بست‌ و رد شد - انگار پاهارو نديد***مامان‌ جونم‌ سوزوندش‌ - عمه‌ رو بيرون‌ انداخت‌با قهر و با جرزني‌ - كار عمو رو هم‌ ساخت‌***زن‌ عمو هم‌ بيرون‌ رفت‌ - مامان‌ بزرگش‌ هم‌ سوخت‌اون‌ وقت‌ بابا رو بوسيد - چشماشو به‌ پاهاش‌ دوخت‌***بعد از خودش‌ شروع‌ كرد - اتل‌ متل‌ رو خوندش‌ولي‌ بازم‌ آخرش‌ - بدجوركي‌ جزوندش‌***نمي‌تونست‌ بخونه‌ - سعيده‌ آچين‌ واچين‌پاي‌ بابا ورچيده‌اس‌ - تو جنگ‌ رفته‌ روي‌ مين‌***يكدفعه‌ بغضش‌ گرفت‌ - گفت‌ « تو اتل‌ متل‌هام‌ بابا ديگه‌ بازي‌ نيست‌ - تا كه‌ نسوزه‌ بابام‌«***پاهاي‌ مصنوعي‌ رو - برد با خودش‌ تو اتاق‌محكم‌ درو بهم‌ زد - چشماشو دوختش‌ به‌ طاق‌***امشب‌ حال‌ سعيده‌ - خيلي‌ خيلي‌ خرابه‌بازم‌ با بغض‌ و گريه‌ - ميخواد بره‌ بخوابه‌***ديگه‌ مي‌خواد وقت‌ خواب‌ - سعيده‌ عادت‌ كنه‌جاي‌ متكّا روي‌ِ - پااستراحت‌ كنه‌***ولي‌ يه‌ روز مي‌فهمه‌ - بابا هميشه‌ برده‌پاي‌ بابا تو جبهه‌ - شهيد شده‌، نمرده‌اتل‌ متل‌ يه‌ باغچه‌ اتل‌ متل‌ يه‌ باغچه‌ - يه‌ باغچة‌ پر از گل‌پر از صداي‌ گنجشك - پر از صداي‌ بلبل‌***اتل‌ متل‌ يه‌ بابا - يه‌ باباي‌ مهربون‌براسعيده‌ بابا - برا گلها باغبون‌***پيش‌ گلها نشسته‌ - كنارش‌ هم‌ سعيده‌بابا داره‌ به‌ دختر - باغبوني‌ يادميده‌***«به‌ اون‌ ميگن‌ نسترن‌ - اين‌ نهال‌ اناره‌خيلي‌ مواظبش‌ باش‌ - تا كه‌ ثمر بياره‌***اينكه‌ بيخ‌ ديواره‌ - اسمش‌ درخت‌ تاكه‌اينم‌ كود گياهي‌ - براقوّت‌ خاكه‌***به‌ اون‌ ميگن‌ گل‌ سرخ‌ - به‌ اين‌ ميگن‌ گل‌ ياس‌همون‌ كه‌ زيباترين‌ - گل‌ باغچه‌ باباس‌***بعداً كنار ياسَم‌ - يك‌ گل‌ خوشگل‌ بكارحالا باغ‌ و آب‌ مي‌ديم‌ - شيلنگ‌ آب‌ رو بيار»***سعيده‌ با خنده‌ گفت‌: - چه‌ باغچه‌ قشنگي‌بابا پيش‌ خودش‌ گفت‌: - چه‌ دختر زرنگي‌***وقتي‌ تو باغبوني‌ - دختر عين‌ بابا شدجنگ‌ شد و بابا جونش‌ - راهي‌ جبهه‌ها شد***سعيده‌ با خودش‌ گفت‌: - حالا براي‌ گلهامنم‌ كه‌ باغبونم‌ - منم‌ به‌ جاي‌ بابا***حياط‌ُ جارو مي‌كرد - باغ‌ گل‌ُ آب‌ ميدادبه‌ اين‌ اميد كه‌ روزي‌ - بابا به‌ خونه‌ مي‌آد***سالها گذشت‌ از اون‌ روز - ولي‌ بابا نيومديه‌ روز بلند شد از خواب‌ - باغچه‌ رو ديد و جيغ‌ زد***چرا باغچه‌ بابا - يكدفعه‌ افسرده‌ شدگلهاي‌ ناز باغچه - يك‌ شبه‌ پژمرده‌ شد***روزها و هفته‌ ها - از پي‌ هم‌ مي‌رسيدولي‌ باغچه‌ بابا - رنگ‌ شادي‌ رو نديد***يه‌ روز آفتابي‌ - وفتي‌ بلند شد از خواب‌رفت‌ به‌ كنار باغچه‌ - رو شو بشوره‌ با آب‌***با اينكه‌ از اون‌ گلها - نبود هيچي‌ نشونه‌بوي‌ ياس‌ و گل‌ سرخ‌ - پيچيده‌ بود تو خونه‌***يهو دلش‌ شور افتاد - زنگ‌ خونه‌ صدا كردمادرش‌ از تو اتاق‌ - دويدُ در رو واكرد***پشت‌ در خونشون‌ - مرد غريبه‌اي‌ ديدبعدش‌ صداي‌ جيغ‌ِ - مامان‌ جونش‌ رو شنيد***«بيا بيا دخترم‌ - بايد شيريني‌ بديم‌بابات‌ اومد از سفر - بريم‌ خوش‌ آمد بگيم‌«***بيرون‌ دويد از خونه‌ - اما بابا رو نديد ولي‌ بوي‌ گل‌ ياس‌ - با گل‌ سرخ‌ُ شنيد***چشمها رو بر هم‌ گذاشت‌ - بو كشيد و بو كشيدردّ بو رو گرفت‌ُ - به‌ دنبال‌ گل‌ دويد***رسيدش‌ به‌ جائيكه‌ - مست‌ بوي‌ گل‌ شدش‌كنار جسم‌ سختي‌ - گيج‌ شدُ افتادش‌***وقتي‌ چشمها رو واكرد - عكس‌ بابا جون‌ رو ديدنفهميدش‌ چطور شد - روي‌ عكس‌ اون‌ پريد***انگاري‌ كه‌ زير عكس‌ - يه‌ جعبه‌ از جنس‌ چوب‌گذاشتن‌ و توي‌ اون‌ - پُره‌ ز گلهاي‌ خوب‌***دلش‌ به‌ تاپ‌ تاپ‌ افتاد - خيلي‌ تند و خيلي‌ زوددر جعبه‌ رو واكرد - بابا توي‌ جعبه‌ بود***مات‌ شد و خيره‌ شد - يواشي‌ گفت‌: «بابا جون‌چشمها تو واكن‌ بابا - پژمرده‌اي‌ باغبون‌«***ديدش‌ كه‌ از سينة‌ - بابا عطر ياس‌ مي‌آددست‌ و پاي‌ لِه‌ شده‌ اش‌ - بوي‌ گل‌ سرخ‌ ميداد***شايد همون‌ وقتيكه‌ - تير توي‌ سينه‌اش‌ خوردياس‌ سفيد تو باغچه‌ - افسرده‌ گشت‌ و پژمرد***شايد وقتيكه‌ تانكها - رفتند رو پا و دستش‌گل‌ سرخ‌ تو باغچه‌ - پرپر شد و شكستش‌***جيغ‌ زد و ناله‌ زد - كنار باباجون‌ دادبابا جونو صدا زد - جنازه‌ رو تكون‌ داد***«بابا بيا و ببين‌ - ياس‌ تو پژمرده‌ شدگل‌ سرخ‌ تو باغچه‌ - شكست‌ و افسرده‌ شد***يهو صدايي‌ شنيد: - « دختركم‌ سعيده‌بابا قبل‌ شهادت‌ - حرف‌ تو رو شنيده‌***ناله‌ نكن‌ دخترم‌ - گريه‌ و زاري‌ بسه‌اينو بگير عزيزم‌ - بذر گل‌ نرگِسه‌***تو نامه‌ آخرش‌ - برات‌ نوشته‌ بابااينو بكار تو باغچه‌ - جاي‌ تموم‌ گلها»***بذر گل‌ نرگس‌ُ - محكم‌ گرفت‌ تو دستش‌ با گريه‌ و با ناله‌ - بسوي‌ باغچه‌ رفتش‌***با صد هزاران‌ اميد - كه‌ توي‌ سينه‌اش‌ داشت‌بذر گل‌ نرگس‌ُ - بردُ توي‌ باغچه‌ كاشت‌***روزها مي‌شست‌ كنارش‌ - گريه‌ مي‌كرد پاي‌ اون‌زبون‌ گرفته‌ وهي‌ - صدا مي‌زد: «بابا جون»***تا اينكه‌ توي‌ باغچه‌ - جاي‌ تموم‌ گلهايك‌ گل‌ نرگس‌ اومد - يك‌ گل‌ ناز و زيبا***حالا توي‌ اين‌ خونه‌ - يگ‌ گل‌ نرگس‌ هستش‌هرچي‌ گل‌ پرپره‌ - فداي‌ چشم‌ مستش‌چشم‌، چشم‌، دو تا چشم‌ چشم‌، چشم‌، دو تا چشم‌ - خمار و نافذ و مست‌مو، مو، يه‌ خرمن‌ - قشنگ‌ و مشكي‌ يكدست‌***خط‌ خط‌ دو ابرو - مِشكيي‌ و كموني‌خال‌، خال‌، دو گونه - گونه‌اي‌ استخوني‌***لب‌، لب‌، دو تا لب‌ - همينجوري‌ مي‌خنده‌قربون‌ برم‌ ماشاءالله‌ - بابام‌ چه‌ قد بلنده‌***دندوناشو ببينين‌ - عينهو مرواريده‌بابا به‌ اين‌ خشگلي‌ - هيچ‌ جا كسي‌ نديده***دست‌، دست‌، دو تا دست‌ - چه‌ مشكلها كه‌ حل‌ كردميگن‌ كه‌ وقت‌ رفتن‌ - مادرمو بغل‌ كرد***بابام‌ مَنم‌ بغل‌ كرد - دست‌ بابام‌ چه‌ گرمه‌حُسن‌، حُسن‌، محاسن - ريش‌ بابام‌ چه‌ نرمه‌***پا، پا، دو تا پا - راهي‌ جبهه‌ بي‌تاب‌مامان‌ با گريه‌ مي‌ريخت‌ - پشت‌ سر بابام‌ آب‌***چشم‌، چشم‌، دو تا چشم‌ - شب‌ تا سحر بيداره‌مو، مو، يه‌ خرمن‌ - پر از گرد و غباره‌***لب‌، لب‌، دو تا لب‌ - خُشك‌ و ترك‌ خورده‌ بودآبروي‌ آب‌ رو - كام‌ بابام‌ برده‌ بود***پا، پا، دو تا پا - خسته‌ ولي‌ پر توان‌مي‌بَره‌ حمله‌ بابا - سوي‌ عدو بي‌امان‌***دست‌، دست‌، دو تا دست‌ - گره‌ كرده‌ و مشته‌با اون‌ دستاي‌ گرمش‌ - چه‌ دشمنا كه‌ كُشته‌***نيگا كنين‌ عكسشو - چقدر قشنگو زيباست‌خونه‌ عجب‌ معطر - به‌ عطر و بوي‌ باباست‌***بابام‌ كنار سنگر - روي‌ موتور نشسته‌محاسن‌ خاكيشو - رنگ‌ حنايي‌ بسته‌***محاسن‌ نرم‌ اون‌ - تو جبهه‌ها خوني‌ شدباباي‌ قد بلندم‌ - راهي‌ مهموني‌ شد***چشم‌، چشم‌، دو تا چشم‌ - خوابيده‌ توي‌ صحراتو جبهه‌ها شهيد شد- باباي‌ ناز «زهرا»***خط‌، خط‌، دو ابرو - قرمزه‌ و كموني‌خال‌، خال‌، دو تا خال‌ - روگونه‌ و پيشوني‌***خال‌ روي‌ گونه‌هاش‌- قهوه‌اي‌ و قشنگه‌ولي‌ خال‌ پيشونيش‌ - خوني‌ و سرخ‌ رنگه‌***پا، پا، دو تا پا - دست‌، دست‌، دو تا دست‌دست‌ و پاي‌ بابا جون‌ - زير شنيهاشكست‌***قربون‌ چشماش‌ برم‌ - همون‌ چشاي‌ مستش‌كدوم‌ دست‌ پليدي‌ - زد و چشاشو بستن‌***اوني‌ كه‌ ديد باباجون‌ - تو جبهه‌ها شهيد شدميگه‌ تو خاك‌ فكه‌ - افتاد و ناپديد شد***آي‌ دونه‌ دونه‌ دونه‌ - نون‌ و پنير و پونه‌ بعد گذشت‌ چند سال‌ - بابا اومد به‌ خونه‌***چوب‌، چوب‌، يه‌ تابوت‌ - كه‌ تو كوچه‌ روُون‌ بودجاي‌ بابا تو تابوت‌ - يه‌ تيكّه‌ استخون‌ بود***هزار هزار چشم‌ مست‌ - هزار هزار تا گونه‌هزار هزار هزاران‌ - نگاه‌ِ عاشقونه‌***هزار هزار محاسن‌ - يا خوني‌ شد يا كه‌ سوخت‌هزاران‌ دل‌ عاشق‌ - كه‌ توي‌ سينه‌ افروخت‌***هزار هزاران‌ پدر - هزار هزار تا مادر هزار هزار محبت‌ - هزار هزار تا همسر***هزار هزاران‌ رفيق‌ - هزار هزار برادرهزار هزار تا فرزند - هزار هزار تا خواهر***هزار هزار رفاقت‌ - هزار هزار معرفت‌هزار هزار تا عاشق‌ - هزار هزار تا رأفت‌***هزار هزار تا نامزد - هزار هزار اهل‌ دل‌هزار هزار طراوت‌ - شمع‌ مجلس‌ و محفل‌ ***هزار گل‌ِ سر سبد - هزار هزار قد بلند هزار هزار هزاران‌ - هزار هزار تا پيوند ***هزار هزار شور و شوق‌ - لبان‌ پُر ز خنده‌ هزار هزار بسيجي‌ - هزار هزار پرنده‌***هزار هزار پهلوُن‌ - هزار هزار همخونه‌رفتن‌ كه‌ ما بمونيم‌ - رفتن‌ كه‌ دين‌ بمونه‌جُمجُمَك‌ برگ‌ خزون‌ مادرم‌ زينب‌ خاتون‌ - قامتش‌ عين‌ كمون‌ از كمون‌ خميده‌ تر - روزبه‌ روز تكيده‌ تر غصه‌ داره‌ غصه‌ دار – بي‌ قراره‌ بي‌ قرار ميگه‌ مرتضي‌ مياد - ميگه‌ مرتضي‌ مياد ***جمجمك‌ برگ‌ خزون‌- بي‌بي‌ جون‌ و آقا جون‌ جفتشون‌ وقت‌ اذون‌ - دست‌ُ بالامي‌ برن‌ از بابا بي‌خبرن‌ - پس‌ چي‌ شد بچة‌ ماكِي‌ خبر ازش‌ مياد؟ - كِي‌ خبر ازش‌ مياد؟***جمجمك‌ برگ‌ خزون‌ - باباجونش‌ باباجون‌ سروصورت‌ پرخون‌ - توي‌ كربلاي‌ پنچ‌ خاك‌ شده‌ عين‌ يه‌ گنج‌- گولّه‌ خورد توي‌ سرش‌ توي‌ خاك‌ سنگرش‌ - گم‌ شده‌ ديگه‌ نميادپسرش‌ بابا مي‌خواد - پسرش‌ بابا مي‌خواد***جمجمك‌ برگ‌ خزون‌ - يه‌ پلاك‌ يه‌ استخون‌ از تو خاك‌ اومد برون‌ - دو كيلو كُل‌ِّ بدن‌ به‌ مامان‌ نشون‌ دادن‌ - مامانم‌ جيغ‌ زدش‌ بابا رو بغل‌ زدش‌ - هي‌ زدش‌ ناله‌ و داد«راضي‌اَم‌ هر چي‌ بخواد - راضي‌اَم‌ هر چي‌ بخواد»***جمجمك‌ برگ‌ خزون‌ - آدما، پير و جوون‌ دلشون‌ يه‌ آسمون‌ - تو سر و سينه‌ زدن‌ دست‌ به‌ دست‌ هم‌ دادن‌ - تا مشايعت‌ كنن‌ همه‌ بيعت‌ بكنن‌ - «ياعلي‌ قلب‌ توشاد ما مُريد و تو مراد - ما مُريد و تو مراد»الو الو کربلادويدم و دويدم - سر کوچه رسيدمبند دلم پاره شد - از اون چيزي که ديدم ***بابا ميون کوچه- افتاده بود رو زمينمامان هوار مي‌زد - شوهرمو بگيرين***مامان با شيون و داد - مي‌زد توي صورتشقسم مي‌داد بابا رو - به فاطمه به جدش***تو رو خدا مرتضي - زشته ميون کوچهبچه داره مي‌بينه - تو رو به جون بچه*** بابا رو دوره کردن - بچه‌هاي محلهبابا يهو دويدو - زد تو ديوار با کله***هي تند و تند سرشو - بابا مي‌زد به ديوارقسم مي‌داد حاجي‌و - حاجي گوشي‌و بردار***نعره‌هاي بابا جون - يه هو پيچيد تو گوشمالو الو کربلا - جواب بده به گوشم***مامان دويدو از پشت - گرفت سر بابا روبابا با گريه مي‌گفت - کشتند بچه‌هارو***بعد مامان‌و هولش داد - خودش خوابيد رو زمينگفت که: مواظب باشيد - خمپاره زد بخوابيد***الو الو کربلا - کمک مي‌خوامحاجي جون -بچه‌ها قيچي شدن***تو سينه و سرش زد - هي سرشو تکون دادرو به تماشاچيا - چشماشو بست و جون داد***بعضي تماشا کردن - بعضي فقط خنديدناونايي که از بابا - فقط امروزو ديدن*** جلو بابا دويدم - بالا سرش رسيدماز درد غربتِ اون - هي به خودم پيچيدم***درد غربت بابا - نشونه‌هاي دردهدرد غربت بابا - غنيمت از نبرده***شرافت و خون و دل - نشونه‌هاي مردهاي اونايي که هنوز - داريد بهش مي‌خنديد***براي خنده‌هاتون - دردشو مي‌پسنديدامروزشو نبينيد - بابام يه قهرمونه***يه روز به هم مي‌رسيم - بازي داره زمونهموج بابا کليده - قفل دره بهشته***يه روز پشيمون مي‌شيد - که ديگه خيلي ديرهگريه‌هاي مادرم - يقتونو مي‌گيره شاعر بسیجی ابالفضل سپهرمنبع : سایت سبکبالان
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن