تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى‏كنم كه خداوند دعايش را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828715493




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مجموعه اشعار «اتل متل» - 1


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مجموعه اشعار «اتل متل» - 1
مجموعه اشعار «اتل متل» - 1 اتل متل يه بابا/ 1 متل يه بابا - كه اون قديم قديماحسرتشو مى خوردن - تمومى بچه ها***اتل متل يه دختر - در دونه باباش بودهر جا كه بابا مى رفت - دخترش هم باهاش بود***اون عاشق بابا بود - بابا عاشق اون بودبه گفته رفيقاش - بابا چه مهربون بود***يه روز آفتابى - بابا تنها گذاشتشعازم جبهه ها شد - دخترُ جا گذاشتش***چه روزهاى سختى بود - اون روزهاى جدايىچه سالهاى بدى بود - ايّام بى بابايى***چه لحظه سختى بود - اون لحظه رفتنشولى بدتر از اون بود - لحظه برگشتنش***هنوز يادش ترفته - نشون به اون نشونهاونكه خودش رفته بود - آوردنش به خونه ***رهرا به سلام كرد - بابا فقط نگاش كرداداى احترام كرد - بابا فقط نگاش كرد***خاك كفش بابارو - سرمه تو چشاش كردهى بابارو بغل كرد - بابا فقط نگاش كرد***زهرا براش زبون ريخت - دو صد دفعه صداش كردپيش چشاش ضجّه كرد - بابا فقط نگاش كرد***اتل متل يه بابا - يه مرد بى ادعامى خوان كه زود بميره - تموم خواستگارا***اتل متل يه دختر - كه بر عكس قديمابراش دل مى سوزونن - تمومى بچه ها***زهرا به فكر باباش - بابا به فكر زهراگاهى به فكر ديروز - گاهى به فكر فردا***يه روز مى گفت كه خيلى - براش آرزو داره ولى حالا دخترش - زيرش لگن مى ذاره***يه مى گفت دوست دارم - عروسيتو ببينمولى حالا دخترش - ميگه به پات مى شينم***مى گفت برات بهترين - عروسى رو مى گيرمولى حالا مى شنوه - تا خوب نشى نميرم***وقت غذا كه مى شه - سرنگ ور مى دارهيه زرده تخم مرغ - توى سرنگ مى ذاره***گوشه لُپ باباش - سرنگ و مى فشارهبراى اشك چشماش - هى بهونه مياره***«غصه نخور بابا جون - اشكم مال پيازه»بابا با چشماش مى گه - خدا برات بسازه***هر شب وقتى بابارو - مى خوابونه توى جاش با كلى اندوه و غم - ميره سر كتاباش ***حافظُ ور مى داره - راه گلوش مى گيره قسم مى ده حافظُ - خواجه بابام نميره ***دو چشمشُ مى بنده - خدا خدا مى كنه با آهى از ته دل - حافظُ وا مى كنه ***فالُ و شاهد فال - به يك نظر مى بينه نمى خونه، چرا كه - هر شب جواب همينه ***ديشب كه از خستگى - گرسنه خوابيده بود نيمه شب چه خواب - قشنگى رو ديده بود ***تو يك باغ پر از گل - پر از گل شقايق ميون رودى بزرگ - نشسته بود تو قايق***يه خرده اون طرف‌تر - ميان دشت و صحراجايي از اين‌جا بهتر… - بابا سوار اسبه***مگه مي‌شه محاله… - بابا به آسمون رفتتا پشت يک در رسيد اتل متل یه بابا / 2 اتل‌ متل‌ يه‌ بابا - كه‌ اسم‌ او احمده‌نمره‌ جانبازيهاش‌ - هفتاد و پنج‌ درصده‌***اونكه‌ دلاوريهاش‌ - تو جبهه‌ غوغا كرده‌حالا بياين‌ ببينين‌ - كلكسيون‌ درده‌***اونكه‌ تو ميدون‌ مين‌ - هزار تا معبر زده‌حالا توي‌ رختخواب‌ - افتاده‌ حالش‌ بده‌***بابام‌ يادگاري‌ از - خون‌ و جنگ‌ و آتيشه‌با ياد اون‌ موقعا - ذره‌ ذره‌ آب‌ ميشه‌***آهاي‌ آهاي‌ گوش‌ كنين‌ - درد دل‌ باباروميخواد بگه‌ چه‌ جوري‌ - كشتند بچه‌هارو***«هيچ‌ ميدوني‌ يعني‌ چي‌ - زخميهارو بياري‌يكي‌ يكي‌ روبازو - تو آمبولانس‌ بذاري‌***درست‌ جلوي‌ چشمات‌ - يه‌ خورده‌ او نطرفتر با شليك‌ مستقيم‌ - ماشين‌ بشه‌ خاكستر»***گفتن‌ اين‌ خاطره‌ - بدجوري‌ ميسوزوندش‌با بغض‌ و ناله‌ مي‌گفت‌ - كاشكي‌ كه‌ پر نبودش‌ ***آي‌ قصه‌ قصه‌ قصه‌ - نون‌ و پنير و پسته‌هيچ‌ تا حالا شنيدي‌ - تانكها بشن‌ قنّاصه‌؟***ميدوني‌ بعضي‌ وقتا - تانكا قناصه‌ بودن‌تا سري‌ رو ميديدن‌ - اون‌ سرو مي‌پروندن‌***سه‌ راه‌ شهادت‌ كجاست‌؟ - ميدوني‌ دوشكا چيه‌؟ميدوني‌ تانك‌ يعني‌ چي‌؟ -يا آرپي‌جي‌ زن‌ كيه‌؟***آرپي‌جي‌ زن‌ بلند شد - «ومارميت‌» رو خوندتانك‌ اونو زودتر زدش‌ - يه‌ جفت‌ پوتين‌ ازش‌ موند***يه‌ بچه‌ بسيجي‌ - اونور ميدون‌ مين‌زير شينهاي‌ تانك‌ - لِه‌ شده‌ بود رو زمين‌***خودم‌ تو ديده‌باني‌ - با دوربين‌ قرارگاه‌رفيقمو ميديدم‌ - تو گودي‌ قتله‌گاه‌***آرپي‌جي‌ تو سرش‌ خورد - سرش‌ كه‌ از تن‌ پريدخودم‌ ديدم‌ چند قدم‌ - بدون‌ سر مي‌دويد***هيچ‌ مي‌دوني‌ يه‌ گردان‌ - كه‌ اسمش‌ الحديده‌هنوزم‌ كه‌ هنوزه‌ - گم‌ شده‌ ناپديده‌***اتل‌ متل‌ توتوله‌ - چشم‌ تو چشم‌ گلوله‌اگر پاهات‌ نلرزيد - نترسيدي‌ قبوله‌*** ديدم‌ كه‌ يك‌ بسيجي‌ - نلرزيد اصلاً پاهاش‌جلو گلوله‌ وايستاد - زُل‌ زده‌ بود تو چشاش‌***گلوله‌ هم‌ اومدو - از دو چشم‌ مردونه‌گذشت‌ و يك‌ بوسه‌ زد - بوسه‌اي‌ عاشقونه‌***عاشقي‌ يعني‌ اينكه‌ - چشمهايي‌ كه‌ تا ديروزهزار تا مشتري‌ داشت‌ - چندش‌ مياره‌ امروز***اما غمي‌ نداره‌ - چون‌ عاشق‌ خداشه‌بجاي‌ مردم‌ خدا - مشتري‌ چشماشه‌***يه‌ شب‌ كنار سنگر - زير سقف‌ آسمون‌مياي‌ پيش‌ رفيقت‌ - تو اون‌ گلوله‌ بارون‌***با اينكه‌ زخمي‌ شده‌ - برات‌ خالي‌ مي‌بنده‌ميگه‌ من‌ كه‌ چيزيم‌ نيست‌ - درد ميكشه‌ مي‌خنده‌***چفيه‌ رو ور ميداري‌ - زخم‌ اونو مي‌بندي‌با چشماي‌ پر از اشك‌ - تو هم‌ به‌ اون‌ مي‌خندي‌***انگاري‌ كه‌ ميدوني‌ - ديگه‌ داره‌ مي‌پّره‌دلت‌ ميگه‌ كه‌ گلچين‌ - داره‌ اونو مي‌بره‌***زُل‌ ميزني‌ تو چشماش‌ - با سوز و آه‌ و با شرم‌بهش‌ ميگي‌ داداش‌ جون‌ - فدات‌ بشم‌ دمت‌ گرم‌***ميزني‌ زير گريه‌ - اونم‌ تو آغوشته‌تو حلقه‌ دستاته‌ - سرش‌ روي‌ دوشته‌ ***چون‌ اجل‌ معلق‌ - يه‌ دفعه‌ يك‌ خمپاره‌ هزار تا بذر تركش‌ - توي‌ تنش‌ ميكاره‌ ***يهو جلو چشماتو - شره‌ خون‌ مي‌ گيره‌ برادر صيغه‌ايت‌ - توبغلت‌ ميميره‌ ***هيچ‌ مي‌دوني‌ چه‌ جوري‌ - يواش‌ يواش‌ و كم‌كم‌ راوي‌ يك‌ خبرشي‌ - يك‌ خبر پراز غم‌ ***به‌ همسفر رفقيت‌ - كه‌ صاحب‌ پسر شد بري‌ بگي‌ كه‌ بچه‌ - يتيم‌ و بي‌پدر شد***اول‌ ميگي‌ نترسين‌ - پاهاش‌ گلوله‌ خورده‌افتاده‌ بيمارستان‌ - زخمي‌ شده‌، نمرده‌***زُل‌ ميزنه‌ تو چشمات - قلبتو مي‌سوزونه‌ يتيمي‌ بچه‌ شو - از تو چشات‌ ميخونه‌ ***درست‌ سال‌ شصت‌ و دو - لحظة‌ تحويل‌ سال‌ رفته‌ بوديم‌ تو سنگر- رفته‌ بوديم‌ عشق‌ و حال‌ ***تو اون‌ شلوغ‌ پلوغي‌ - همه‌ چشارو بستم‌ دستهاتوي‌ دست‌ هم‌ - دورسفره‌ نشستيم‌ ***مقلب‌ القوب‌ رو - با همديگر مي‌خونديم‌ زوركي‌ نقل‌ ونبات ‌- تو كام‌ هم‌ چپونديم‌ ***همديگر و بوسيديم‌ - قربون‌ هم‌ ميرفتيم‌ بعدش‌ برا همديگر- جشن‌ پتو گرفتيم‌ ***علي‌ بود و عقيلي‌ - من‌ بودم‌ و مرتضي‌ سيد بود و اباالفضل‌ - اميرحسين‌ و رضا***حالا ازاون‌ بچه‌ ها - فقط‌ مرتضي‌ مونده‌ همونكه‌ گازخردل‌ - صورتشو سوزونده‌ ***آهاي‌ آهاي‌ بچه‌ ها - مگه‌ قرار نذاشتيم‌ هميشه‌ با هم‌ باشيم‌ - نداشتيما، نداشتيم‌ ***بياين‌ برا مرتضي‌ - كه‌ شيميايي‌ شده‌ جشن‌ پتو بگيريم‌ - خيلي‌ هوايي‌ شده‌ ***مي‌سوزه‌ و مي‌خنده‌ - خيلي‌ خيلي‌ آرومه‌ به‌ من‌ ميگه‌ داداش‌ جون‌ - كار منو تمومه‌ ***مرتضي‌ منم‌ ببر - يا نرو، پيشم‌ بمون‌ ميزنه‌ تو صورتش‌ - داد ميزنم‌ مامان‌ جون‌ ***مامان‌ مياد ودست‌ - بابا جون‌ و ميگره‌ بابام‌ با اين‌ خاطرات‌ - روزي‌ يه‌ بار ميميره‌ ***فقط‌ خاطره‌ نيست‌ كه‌ - قلب‌ اونو سوزونده‌ مصلحت‌ بعضي‌ها - پشت‌ اونو شكونده‌ ***برا بعضي‌ آدما - بنده‌هاي‌ آب‌ و نون‌ قبول‌ كنين‌ به‌ خدا - بابام‌ شده‌ نردبون‌اتل متل راحله اتل متل راحله - اخموي بي حوصلهمامان چرا گفت بگير - از پدرت فاصله ***دلش هزار تا راه رفت - بابا خسته كاره ؟مامان چرا اينو گفت ؟ - بابا دوستش نداره ؟ ***بايد اينو بپرسه - اگه خسته كاره پس چرا بعضي وقتا - تا نيمه شب بيداره ؟***نشونه بيداريش - سرفه هاي بلنده شش ماه پيش تا حالا - بغض مي كنه ، مي خنده ***شايد اونو نمي خواد - اگه دوستش ندارهپس چرا روي تختش - عكس اونو ميذاره ؟***با چشماي مريضش - عكس و نگاه ميكنه قربون قدش ميره - بابا ، بابا مي كنه ***با دست پر تاولش - آلبومي رو كه داره از كنار پنجره - ور مي داره مي آره ***با ديده پر از اشك - آلبومو وا مي كنه رفيقاي جبهه رو - همش صدا مي كنه *** آلبوم عكس بابا - پر از عكس دوستاشه عكسي هم از راحله ست - تو بغل باباشه ***با ديدن اون عكسا - زنده مي شه،ميميرهبا ياد اون قديما - بابا زبون ميگيره***قربون اون موقعا - قربون اون صفاتوندست منم بگيرين - دلم تنگه براتون***از اون وقتي كه بابا - دچار اين مرض شدمامان چقدر پير شده - بابا چقدر عوض شد***مامان گفته تو نماز - براي بابات دعا كندستا تو بالا ببر - تقاضاي شفا كن***ديشب توي نمازش - واسه باباش دعا كرددستاشو بالا برد و - تقاضاي شفا كرد***نماز چون تموم شد - دعا به آخر رسيدصداي گريه هاي - مامان تو خونه پيچيد ***دختركم كجايي؟ - عمر بابا سر اومدوقت يتيم داري و - غربت مادر اومد***دختركم كجايي؟ - بابات شفا گرفتهرفيقاشو ديده و - ما رو گذاشته رفته***آي قصه قصه قصه - يه دستمال نشسته خون سرفه بابا - رو اين پارچه نشسته***بعد شهادت او - پارچه مال راحله استدختري كه در پي - شكستن فاصله است***كنار اسم بابا - زائركربلايييه چيز ديگه نوشتن - شهيد شيميايياتل متل یه جعبه اتل متل يه جعبه - پر از مداد رنگى اتل متل يه بچه - چه بچه زرنگى ***با يك مداد هاش ـ ب - توى اتاق نشستهفكر مى كنه به باباش - جفت چشاشو بسته***قربون برم بابامو - الان اگه زنده بودصورت مهربونش - حتماً پر از خنده بود***با قهوه اى كمرنگ - دهان و لب رو كشيدصورتشو عقب برد - قشنگ نگاه كرد و ديد***قهوه اى رو گذاشته - مداد حنايى برداشترو صورت بابا جون - ريش قشنگى رو كاشت***بعد با مداد هاش ـ ب - چشمى كشيد و بعدشبا يك مداد هاش ـ ب - چشمارو مشكى كردش***پيشونى رَم كشيدش- بعد هم موهايى بلندبعد با مداد سبزش - براش كشيد يه سربند***بعد با مداد زدش - رو سربند سبز اونگنبدى از طلا زد - زيرش نوشت «بابا جون»***بينى رو هم كشيدش - دو چشم و ابرو گذاشتبراى رنگ صورت - سفيد و زرد و برداشت***با زرد و با سفيدش - صورتو رنگ كردشبابا چه نورانيه - چشمها رو تنگ كردش***يواش يواش و كم كرد - از توى چشم تنگشبارون چكيد بروى - نقاشى قشنگش ***مداد سرخو برداشت - رو سر بلند بابا جونيه خال قرمز كشيد - خيره شد به خال اون***لب رو گذاشت رو خالش - سرخى لبهاى اونحالشو سرختر كرد - سرختر از رنگ خون***يه كمى فكر كردش - يه دفعه بغضش گرفتبعد مى دونيد چيكار كرد؟ - يه كارى كرد بس شگفت***با اون مداد سرخش - بابا رو سرخ كردشعكس رو قلبش گذاشت - با اون دودست سردش***بس كه بابا بابا گفت - ناله زد و غصه خوردكنار عكس بابا - خسته شد و خوابش برد***خواب ديدش توى يك باغ - تو يك باغ پر از گلنشسته رو درختى - بدل شده به بلبل***ناز غريبونه كرد - چَه چَهِ مستونه زديه وقت ديد از آسمون - نور اومد و نور اومد***ديد كه تو تختى از نور - بابا جونش نشسته هزار ملك دور اون - جمع شده حلقه بسته***پريدو رفتش نشست - رو شونه بابا جونبابا نوازشش كرد - بوسه زد به روى اون***زد زير گريه و گف: - ميگن ديگه نمياى!منو گذاشتى رفتى؟ - بابا منو نمى خواى؟***بابا اونو بوسيدش - توى بغل گرفتشاشك چشاشو پاك كرد - نيگاش كردش و گفتش:***اگه نرفته بودم - يه غول بى شاخ و دُماومده بود تو خونه - تا زور بگه به مردم***با هرچى كه ما داشتيم - مى خواست تجارت كنهما رو اسير بگيره - خونه رو غارت كنه ***رفتم باهاش جنگيدم - تا كه بره به خونشاگه باور ندارى - بيا اينم نشونش***دسترو گذاشت رو خالش - همون خال پيشونيشهمون خال قشنگش - خال قرمز و خونيش***لب رو گذاشت رو خالِ - بابا جون و بوسيدش بعد صورت و عقب برد - قشنگ بابا رو ديدش***يهو پريدش از خواب - ديد كه وقت اذونهبوى تن بابا جون - پيچيده بود تو خونه***دنبال نقاشيش گشت - ديد كه روى متكّاسيعنى چى مگه مى شه؟ - اين خط كه خط باباس***ديد كه زير نقاشيش - به خط نازِ بابانه تنها امضا شده - داده يه بيست زيبااتل‌ متل‌ يه‌ مادر اتل‌ متل‌ يه‌ مادر - نحيف‌ و زار و خسته‌ با صورتي‌ حزين‌ و - دستاي‌ پينه‌ بسته‌***بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌ - چه‌ جور ميشه‌ سوخت‌ و ساخت‌با بيست‌ هزار تومن‌ پول‌ - اجاره‌ خونه‌ پرداخت‌***اجاره‌هاي‌ سنگين‌ - خرج‌ مدرسه‌ ماخرج‌ معاش‌ خونه‌ - خرج‌ دواي‌ مينا***بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌ - چه‌ جوري‌ ميشه‌ جنگ‌ كردبا سيلي‌ جاي‌ سرخاب - صورتا رو قشنگ‌ كرد***بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌ - چه‌ جوري‌ ميشه‌ جنگ‌ كرديااينكه‌ بي‌ رنگ‌ مو - موي‌ سياهو رنگ‌ كرد***وقتي‌ كه‌ گفتند بابا - تو جبهه‌ها شهيد شدخودم‌ ديدم‌ يك‌ شبه‌ - چند تا موهاش‌ سفيد شد***مي‌ خواي‌ بدوني‌ چرا - نصف‌ موهاش‌ سفيده‌؟بپرس‌ كه‌ بعد بابا - چي‌ ديده‌، چي‌ كشيده‌***يا ميره‌ داروخانه‌ - برا دواي‌ مينايا كه‌ ميره‌ سمساري‌ - يا كه‌ بهشت‌ زهرا(علیها السلام)***يه‌ روز به‌ دنبال‌ وام‌ - مامان‌ ميره‌ به‌ بنياديه‌ روز به‌ دنبال‌ كار - پيرِ آدم‌ درمياد***هر وقت‌ به‌ مامان‌ ميگم‌: - «طعم‌ غذات‌ عاليه‌«مامان‌ با گريه‌ ميگه‌: - «جاي‌ بابات‌ خاليه‌«***بعضي‌ روزا كه‌ توي‌ - خونه‌ غذا نداريم‌غذاي‌ روز قبلو - برا مينا ميذاريم‌***مينا با غم‌ ميپرسه‌ : - «غذا فقط‌ همينه‌؟»مامان‌ با گريه‌ ميگه‌: - «بابات‌ كجاس‌ ببينه‌؟»***وقتي‌ كه‌ بيست‌ مي‌گيرم‌ - مياد پيشم‌ ميشينه‌نوازشم‌ مي‌كنه‌ - نمره‌ها مو مي‌بينه‌***ميگم‌: «معلمم‌ گفت‌ - كه‌ نمره هات‌ عاليه‌«مامان‌ با گريه‌ ميگه‌: - «جاي‌ بابات‌ خاليه‌«***يه‌ بار گفتم‌: «مامان‌ جون‌ - اين‌ آقا بقاليه‌با طعنه‌ گفت‌ تو خونه‌ - جاي‌ بابات‌ خاليه‌؟»***تا حرف‌ من‌ تموم‌ شد - با دست‌ تو صورتش‌ زدبا گريه‌ گفت‌: «اي‌ خدا - بي‌شرفي‌ تا اين‌ حد؟»***ميگم‌ : «مامان‌ راست‌ بگو - اگه‌ بابا دوست‌ داشت‌چرا ازت‌ جدا شد - پس‌ چرا تنهات‌ گذاشت‌؟»***چشم‌ ميدوزه‌ تو چشمام‌ - لب‌ ميگزه‌ ، مي‌خنده‌بيرون‌ ميره‌ از اتاق‌ - محكم‌ در و مي‌بنده‌***رفتم‌ و از لاي‌ در - توي‌ اتاقو و ديدم‌صداي‌ گريه‌هاشو - از لاي‌ در شنيدم‌***داشت‌ با بابام‌ حرف‌ ميزد - چشاش‌ به‌ عكس‌ اون‌ بودانگار كه‌ توي‌ گلوش‌ - يه‌ تيكه‌ استخون‌ بود***«مرتضي‌ جون‌ ميدونم‌ - زنده‌اي‌ و نمردي‌ بعد خدا و مولا - ما رو به‌ كي‌ سپردي‌؟***دست‌ خوش‌ آقا مرتضي‌ - خوش‌ به‌ حالت‌ كه‌ رفتي‌ما اينجا مستأجريم‌ - تو اونجا جا گرفتي‌؟***خواستگاريم‌ يادته‌؟ - چند تا سكه‌ مهرمه‌مهريه‌ مو كي‌ ميدي‌؟ - گره‌ توي‌ كار مه‌***مهريه‌مو كي‌ ميدي‌ - دختر مون‌ مريضه‌بياببين‌ كه‌ موهاش‌ - تند تند داره‌ ميريزه‌***مهريه‌مو كي‌ ميدي‌؟ - اجاره‌ خونه‌ داريم‌صاحب‌ خونه‌ مي‌گفتش‌- ديگه‌ مهلت‌ نداريم‌***امروز كه‌ صاحب‌ خونه‌ - اومد برا اجاره‌همسايمون‌ وقتي‌ گفت‌ - مهلت‌ بده‌ نداره‌***يهو تو كوچه‌ داد زد: - اينا همش‌ بهونه‌اس‌دق‌ّ اجاره‌ داره‌ - دردش‌ اجاره‌ خونه‌اس‌***به‌ من‌ چه‌ شوهرش‌ رفت‌ - يا كه‌ زن‌ شهيده‌خونه‌ اجاره‌ كرده‌ - يا خونه‌ مو خريده‌؟***درد دل‌ خسته‌مو - فقط‌ برا تو گفتم‌چون‌ از تموم‌ مردم‌ - «به‌ من‌ چه‌» مي‌شنفتم‌***ميگم‌ خونه‌ نداريم‌ - خيلي‌ مريضه‌ بچه‌ساية‌ سرنداريم‌ - همه‌ ميگن‌ «به‌ من‌ چه‌«***با آه‌ خود به‌ عكس‌ - بابا جونم‌ جون‌ ميده‌چادرو وَرميداره‌ - موهاشو نشون‌ ميده‌***صورتشو ميذاره‌ - روصورت‌ شهيدش‌بابام‌ نگاه‌ مي‌كنه‌ - به‌ موهاي‌ سفيدش‌***اشك‌ مامان‌ مي‌ريزه - روصورت‌ باباجون‌بابام‌ گربه‌ ميكنه‌ - براي‌ غمهاي‌ اون‌***بابا با چشماش‌ ميگه -‌ قشنگ‌ِ مهر بونم‌همسر خوب‌ و تنهام‌- غصه‌ نخور مي‌دونم‌***اتل‌ متل‌ يه‌ مادر- نحيف‌ و زار و خسته‌با صورتي‌ حزين‌ و- دستاي‌ پينه‌ بسته‌***دستاي‌ پينه‌دارش‌- عجب‌ حماسه‌ سازه‌دستايي‌ كه‌ شوهرش‌- خيلي‌ به‌ اون‌ مينازه‌***دستايي‌ كه‌ پرچم‌ِ- بابا رو ورميداره‌توي‌ خزون‌ غيرت‌- دستايي‌ كه‌ بهاره‌***دستايي‌ كه‌ عينهو - دست‌ بابا مي‌مونه‌نمي‌ذاره‌ سلاح‌ِ - بابام‌ زمين‌ بمونه‌***دستي‌ كه‌ بچه‌هاشو- بسيجي‌ بار مياره‌بذر غيرت‌ و ايمان‌ - تو روحشون‌ ميكاره‌***درسته‌ كه‌ شوهرش‌ - تو جبهه‌ها شهيد شددرسته‌ كه‌ موي‌ اون‌ - بعد بابا سفيد شد***اما خون‌ بابا و - موهاي‌ مادر من‌وقتي‌ با هم‌ جمع‌ شدن‌ - سيلي‌ زدن‌ به‌ دشمن‌***سرخي‌ صورت‌ اون‌ - سرخي‌ خون‌ باباست‌موي‌ سفيد مادر - افتخار بچه‌هاست‌***بايد فهميده‌ باشي‌ - چه‌ جوري‌ ميشه‌ جنگ‌ كردبا سيلي‌ جاي‌ سرخاب - صورتا رو قشنگ‌ كرد***بايد فهميده‌باشي‌ - چه‌ جوري‌ ميشه‌ جنگ‌ كرديا اينكه‌ بي‌رنگ‌ مو - موي‌ سياهو رنگ‌ كرد***اتل‌ متل‌ يه‌ مادر - خيلي‌ چيزا ميدونه‌از بي‌مروّتيها - از بازي‌ زمونه‌***اي‌ كه‌ در اين‌ حوالي‌ - غربت‌ مارو ديدي‌صداي‌ ناله‌هاي‌ - مادرمو شنيدي‌***دست‌ رو گوشات‌ گذاشتي‌ - چشماتو خيره‌ كردي‌زل‌ زدي‌ به‌ مادرم‌ - فكر كردي‌ خيلي‌ مردي‌؟***تو كه‌ به‌ زخم‌ قلب‌ - مامان‌ نمك‌ گذاشتي‌اگه‌ مامان‌ بميره‌ - مادرمو تو كشتي‌***اگه‌ بابام‌ نبودش‌ - هر چي‌ داشتي‌ مي‌خوردن‌مال‌ و منالت‌ كه‌ هيچ‌ - مادرتم‌ مي‌بردن‌***اگه‌ مامان‌ بميره‌ - دق‌ مي‌كنم‌، مي‌ميرم‌پيش‌ خدا و بابام‌ - من‌ جلو تو مي‌گيرم‌ شاعر بسیجی ابالفضل سپهرمنبع: سایت سبکبالان
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1451]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن