محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830662565
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى ( قسمت دوم و پایانی)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى( قسمت دوم و پایانی) نويسنده: محمد باوى چگونگى حفظ و تقويت ملكه عدالت فقيه عادل ، چگونه بايد عدالتخويش را پاس دارد و آن را در درون خويش تقويت كند؟ " مراقبه" و "محاسبه" (61) كه دو شرط اساسى تهذيب نفس به شمار مىروند، ضامن بقاء ملكه عدالت و تقويت آن نيز هستند. بنابراين حاكم اسلامى نيز بايد با توجه به عبادت و مناجات ومراقبت و توجه به نفس خويش از پا گرفتن ريشههاى گناه در دل ممانعت كند. به ويژه بايد آفاتى را كه راه بر صاحبان جاه و مقام مىبندند، بشناسد و با آنها مقابله كند. مهمترين اين آفات تملق و چاپلوسى زيردستان نسبتبه اوست. 1. تملق ستيزى تملق آفتى است كه به يكسان رئيس و مرووس را تهديد مىكند: "كسانى كه طالب رياست و احترامات صوريه هستند از مريدان تملقها گويند و فروتنيها نمايند، قلوب آنها را با هر ترتيبى هست جلب كنند. و همين طور اين چرخ به طريق دور و تسلسل مىچرخد. زيردستان از ارباب رياسات، و طالبان رياست از زيردستان فرومايه تملق گويند. " (62) اساسا منشا خوشامد انسان از تملقگوئيهاى ديگران، همان "حب نفس است كه بزرگترين دام ابليس لعين است. " (63) لذا، حاكم اسلامى موظف است در برابر تملقگويى ديگران بايستد و آنان را از اين كار باز دارد. حضرت امام در سيره عملى خود همواره بر اين مشى استوار بوده كه به نمونههايى از آن اشاره مىكنيم. ايشان درباره اشعارى كه در مدح ايشان سروده شده بود، مىفرمود: "اين شعرها كه خوانديد، شعرش خوب بود اما براى من اينها صحيح نيست و [. . . ] شما ثناء خدا را بكنيد كه يك همچو توفيقى نصيب ما شد. " (64) در جائى ديگر كه نسبتبه ايشان، در حضورشان سخنان ستايش آميزى ايراد شده بود، چنين واكنش نشان داد: "اين مبالغات را كه راجع به من فرمودهاند، من نمىپذيرم [. . . ] ايشان خوب بيان مىكنند لكن راجع به من را يك قدرى بايد عرض كنم تندروى فرمودند و خصوصا در حضور كس از او اينطور تمجيد كنند، ممكن است كه باور كند، غفلت كند و فاجعه به بار بياورد. " (65) حضرت امام به نوع انتشار اخبار مربوط به خود، در راديو و تلويزيون و مطبوعات نيز اعتراض داشتند و در اين باره مىفرمودند: "من نظرى به ديگران ندارم، راجع به خودم مىگويم از اين وضع راديو تلويزيون خوشم نمىآيد. واقع آن است كه آن قدر كه پا برهنه به راديو تلويزيون حق دارند ما نداريم [. . . ] من مدتهاست كه وقتى مىبينم راديو تلويزيون را هر وقتبازش مىكنم از من اسم مىبرد، خوشم نمىآيد. " (66) 2. نصيحت مسووليت پاسدارى از عدالت نفس حاكم اسلامى تنها بر عهده او نيست; بلكه هر كس مىتواند با نصيحت و موعظه مسووليتهاى حاكم اسلامى را به او يادآور گردد و او را در برابر طغيان نفس تقويت كند و يارى دهد: "انسان بايد هم خودش را موعظه كند و هم در معرض موعظه واقع بشود. هيچ انسانى نيست كه محتاج به موعظه نباشد. تنها انسانهاى بالا واعظشان خداست و انسانهاى بعد واعظشان آنها هستند تا برسد به آخر برسد به ما، ما خودمان احتياج به موعظه داريم [. . . "] (67) عدالت و اشتباه 1. عصمت و عدالت در اينجا بايد به تفاوت مهمى كه ميان عصمت و عدالت وجود دارد، اشاره كرد. صمتبه معناى دورى از هرگونه گناه و اشتباهى است; اما عدالت تنها به معناى اجتناب از گناه است و با خطا و اشتباه منافاتى ندارد. حضرت امام به احتمال اشتباه كردن ولى فقيه در عين عدالت داشتن بارها تصريح كرده است. حضرت امام در پاسخ به اين پرسش خبرنگار مجله تايم كه پرسيده بود "آيا هرگز در مورد چيزى اشتباه كردهايد؟ " گفت: "فقط محمد رسول الله و ديگر پيامبران اشتباه نمىكردند، هر كس ديگرى اشتباه مىكند. " (68) حضرت امام همچنين در واكنش به منازعات طولانى احزاب در نخستين سال پيروزى انقلاب كه موجب هرج و مرج گرديده بود، تصريح كرد: "اشتباهى كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابى عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاى فاسد" حضرت امام در ادامه "از پيشگاه خداى متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر" (69) مىخواهد . حضرت امام در سخنانى ديگر با اشاره به وقايع كردستان و عدم برخورد قاطعانه دولت موقت، مىفرمايد: "از اول هم كه ما به حسب الزامى كه من تصور مىكردم، دولت موقت را قرار داديم، خطا كرديم. " (70) ايشان همچنين در پايان وصيتنامه خويش با تاكيد بر اينكه "ميزان در هركسى حال فعلى اوست" (71) به بعضى افراد اشاره مىكنند كه در طول نهضتبه واسطه سالوسى و اسلام نمايىشان مورد تمجيد ايشان قرار گرفتند. آنچه كه ناپسند و منافى عدالت است و بايد از آن پرهيز شود، اصرار بر خطاست وگرنه خطا و اشتباه به خودى خود عيب نيست. "و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى فقيهى از فتواى خود بر مىگردد يعنى من در اين مساله اشتباه نمودهام به اشتباهم اقرار مىكنم. " (72) بر همين اساس، حضرت امام درباره خود مىگويد: "ما اين طور نيست كه هر جا يك كلمهاى گفتيم و ديديم مصالح اسلام، حالا ما آمديم ديديم اينجورى نيست، اشتباه كرده بوديم، بگوئيم ما بر سر اشتباه خودمان باقى هستيم. ما هر روزى فهميديم كه اين كلمهاى كه امروز گفتيم اشتباه بوده و ما قاعدهاش اين است كه يك جور ديگر عمل بكنيم، اعلام مىكنيم كه آقا اين را ما اشتباه كرديم، بايد اين جورى بكنيم، ما دنبال مصالح هستيم، نه دنبال يشرفتحرف خودمان. " (73) اصرار ولى فقيه بر خطا، لااقل از دو جهتبا عدالت او منافات دارد. نخست آنكه، در چنين صورتى، "ملاحظه حال اسلام و مسلمين" (74) و رعايت مصلحت آنان نشده است و اين، خلاف عدالت است. دوم آنكه، اصرار بر خطا ناشى از ضعف نفس در عين قدرت طلبى است كه به ديكتاتورى مىانجامد و با عدالت منافات دارد. حضرت امام در اين مورد به رهبران آينده چنين توصيه مىكند: "مىدانيد كه انسان ازاشتباه و خطا مامون نيست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا كنيد، كه آن كمال انسانى است، و توجيه و پافشارى در امر خطا نقص و از شيطان است. " (75) 2. چگونگى بازشناسى گناه و اشتباه از يكديگر اينك اين پرسش مطرح است كه چگونه مىتوان ميان اشتباه و گناه تمايز نهاد و يكى را از ديگرى بازشناخت. روشن است كه حضرت امام "اصرار بر خطا" را گناه و موجب سقوط از عدالت مىداند (76) و ديكتاتورى يكى از نمودهاى آن است. ديكتاتورى از ديدگاه حضرت امام، پيش ازآنكه مشخصه نوع خاصى از ساختار سياسى باشد، يك " صفت نفسانى" است و مهمترين ويژگى فرد ديكتاتور، اصرار به تحميل راى خود بر ديگران است، حتى اگر آن راى خطا باشد. از ديدگاه امام منشا ديكتاتورمنشى، قدرت طلبى است كه خود ريشه در حب نفس دارد. بنابراين، در صورتى كه ولى فقيه بر خطاى آشكار خود صراحتا اصرار ورزد، از عدالتساقط است. اين تنها ضابطه روشنى است كه حضرت امام براى بيان تمايز گناه و اشتباه از يكديگر، بيان مىدارد و در بسيارى از موارد مرز ميان اين دو نامشخص مىماند; چندانكه نمىتوان با اطمينان گفتخطايى كه ممكن است عواقب ناگوار يا صدمات بيشمار به بار آورد، به خودى خود، موجب ساقط شدن ولى فقيه از عدالت مىگردد يا نه; چرا كه فرض بر اين است كه انسان عادل، "عمدا" خطا نمىكند (77) و لغزش او از سر تبعيت از هواى نفس نيست. (78) بنابراين، در نتيجه حسن ظنى كه به ولى فقيه وجود دارد - كه خود مبتنى بر نگرش خيرانديشانه به قدرت است - و اين كه ملاك عدالت فقهى " حسن ظاهر" است و حقيقت امور را جز خدا نمىداند، در مقام عمل به درستى نمىتوان گناه و اشتباه را از يكديگر باز شناخت. ساز و كارهاى جلوگيرى از اشتباه حال كه ولى فقيه نيز در معرض اشتباه است، چگونه مىتوان احتمال وقوع آن را به كمترين حد رساند؟ بدين منظور مىتوان از دو ساز و كار مشورت و انتقاد ياد كرد. 1. شورا مهمترين ساز و كارى كه حضرت امام براى جلوگيرى از اشتباه ولى فقيه در تصميمگيرى توصيه مىكند، "مشورت" است كه "از دستورات اسلامى است". (79) حضرت امام به رهبران پس از خود توصيه مىكند "در امور مهم با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد. " (80) حضرت امام خود نيز در مقام تصميم گيرى به نظر كارشناسان اهميت مىداد و با آنان مشورت مىكرد. البته حضرت امام بر اين باور بود كه شورا براى رهبر جنبه "طريقيت" دارد; بنابراين، رجوع به شورا براى ولى فقيه جايز است اما واجب نيست. در مواردى كه رهبر خود به تصميم صريح و قاطعى درباره يك مساله دستيافته رجوع به شورا بر او لزومى ندارد. مثلا حضرت امام درباره اصل يكصد و شصت و دوم قانون اساسى مصوب 1358 كه رهبر را موظف كرده بود رئيس ديوانعالى كشور و دادستان كل كشور را "با مشورت قضات ديوانعالى كشور" منصوب نمايد، مىفرمايد: "در قضيهاى كه قانون اساسى مىگويد كه اين دو مقام كه مقام دادستان كل و رئيس ديوانعالى كشور باشد بايد رهبر با مشورت قضات اين كار را انجام دهد، از دو جهت موضوع دارد: يك جهت اينكه مشورت در وقتى است كه شبهه باشد. در امورى كه شبهه نيست مشورت هم نيست; هر امرى كه مورد شبهه باشد بين چند نفرى كه مثلا بخواهند دادستان كل باشند و اين چند نفر مورد اشتباه، كه هركدام چطورند، در مورد اين اشتباه بايد قضات مشورت كنند ولى اينجا موضوع ندارد، از باب اينكه مورد اشتباه من نبود. " (81) با توجه به اينكه حضرت امام رجوع به شورا را جايز مىداند، روشن است كه تبعيت ولىفقيه را از راى اكثريت الزامى نمىداند. ايشان، خود نيز در مواردى كه مشورت مىكرد، تصميم نهايى را خود مىگرفت و ضرورتا نظر اكثريت اعضاى شورا را نمىپذيرفت و مطابق تفسيرى از آيه 159 سوره آل عمران كه اتخاذ تصميم نهايى را به رسول اكرمء واگذاشته، عمل مىكرد. (82) مثلا، حضرت امام، نتيجه جلسات مشورتى را كه با حضور سران سه قوه اتخاذ مىشد، بررسى مىكرد و آنگاه خود تصميم مىگرفت. "البته نوعا حضرت امام نظر شورا را قبول مىفرمودند. [. . . ] مسائل پولى و مالى را عمدتا قبول مىكردند. در مورد مسائل مربوط به جنگ، نوعا دخالت مىكردند و بعضا نظرات شورا را رد مىفرمودند. " (83) گاه در مسائلى بسيار با اهميت، حضرت امام نظر شورا را مبناى تصميم قرار مىداد كه شايد مهمترين نمونه آن پذيرش قطعنامه 598 باشد: "به واسطه حوادث و عواملى از ذكر آن فعلا خوددارى مىكنم و به اميد خداوند درآينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور - كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم - با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم. " (84) گاه نيز نظر شورا را به رغم مخالفتبا نظر خويش مىپذيرفت. مهمترين نمونهاى را كه مىتوان به آن استناد جستحجة الاسلام سيد احمد خمينى بيان كرده است: در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسئولين جنگ گفتند كه ما بايد تا كنار شطالعرب (اروند رود) برويم تا بتوانيم غرامتخودمان را از عراق بگيريم، امام اصلا با اين كار موافق نبودند و مىگفتند اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهيد بدانيد كه اگر اين جنگ با اين وضعى كه شما داريد ادامه يابد و شما موفق نشويد ديگر اين جنگ تمام شدنى نيست و ما بايد اين جنگ را تا نقطهاى خاص ادامه بدهيم و الان هم كه قضيه فتح خرمشهر پيش آمده بهترين موقعيتبراى پايان جنگ است. (85) با اين همه حضرت امام، با رواج اين تصور كه ايشان در تصميمگيرى خود تابع شخص يا جمعى ديگر است، شديدا برخورد مىكرد و بر استقلال خود در تصميمگيرى تاكيد داشت: "اين را عرض بكنم كه من از اولى كه داخل در اين باب شدم، [اجازه] دخالتبه كسى نمىدادم، به نزديكان خودم هم اجازه دخالت هيچ وقت نمىدادم. خودم مستقل بودم در كارهايم. " (86) 2. انتقاد انتقاد و ارشاد و دعوت به خير به استناد روايت "كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته" فريضهاى است همگانى و برپاداشتن آن در انحصار قشر خاصى نيست: "امر به معروف و نهى از منكر دو اصلى است در اسلام كه همه چيز را مىخواهد اصلاح كند، يعنى با اين دو اصل مىخواهد تمام قشرهاى مسلمين را اصلاح بكند، به همه ماموريت داده، به همه، [. . . ] هيچ فرقى هم بين قشرها در اين امر نيست كه همه بايد اطاعتخدا بكنند. " (87) لازمه همگانى بودن اين مسووليت آن است كه هيچ كس - حتى ولى فقيه - از شمول آن بركنار نماند. بنابراين، حتى "اگر يك فرد خيلى به نظر مردم مثلا پايين، يك فردى كه به نظر مردم خيلى اعلا رتبه هم هست، اگر از او يك انحرافى ديد، بيايد (اسلام گفته برو به او بگو، نهى كن) بايستد در مقابلش بگويد اين كارت انحراف بود، نكن". (88) بنابراين در جامعه اسلامى هيچ كس از انتقاد برى نيست; چرا كه عدم انتقاد از كسى به اين معناست كه او از هر عيب و نقصى مبراست در حالى كه "هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمىتواند ادعا كند كه من هيچ نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. " (89) اساسا از نظر حضرت امام " انتقاد گريزى " ريشه در "حب نفس" دارد; به همين دليل "ميل داريم كه ديگران ثناگوى ما باشند گرچه براى ما افعال شايسته و خوبيهاى خيالى را صد چندان جلوه دهند و درهاى انتقاد - گرچه به حق - براى ما بسته باشد يا به صورت ثناگويى درآيد. " (90) بر اين اساس مىتوان نتيجه گرفت، انتقاد گريزى ناشى از عدم اعتدال نفس است و چنين شخصى عادل نيست. (91) اما بايد ميان "انتقاد" و "توطئه" تمايز قايل شد. آنچه كه آزاد است "انتقاد" است. اما "توطئه" به هيچ وجه مجاز نيست. حضرت امام درباره تفاوت انتقاد و توطئه مىفرمايد: "لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امورى است كه سازنده است. مباحثه علمى همانطور كه علوم اسلامى بىمباحثه نمىرسد به مقصود، امور سياسى هم بىمباحثه نمىرسد به مقصد. [. . . ] اين را هيچ كس جلويش را نمىگيرد لكن، يك وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است [. . . ] ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن آزاد نيست. توطئه آزاد نيست، انتقاد آزاد است. " (92) بر همين اساس بود كه حضرت امام در سال 1358، عليه برخى از جريانهاى سياسى و نشريات وابسته به آنها اقدام كرد و ناگزير از محدود ساختن آزاديهاى آغاز انقلاب گرديد: "ما آزادى داديم و سؤ استفاده شد و آزادى نخواهيم ديگر داد. آزادى به آن معنا كه اينها بخواهند خرابكارى بكنند، اين آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى كه قوانين اقتضا مىكرد، در حدودى كه اسلام به ما اجازه مىدهد، اسلام اجازه نمىدهد كه ما آزاد بگذاريم كه هر كس [. . . ] هر توطئهاى مىخواهد بكند. " (93) حضرت امام در پى اين سخنان برخى احزاب را غير قانونى اعلام كرد و دادستان انقلاب را موظف ساخت "مجلاتى كه بر ضد مسير ملت است و توطئهگر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها را دعوت به دادگاه و حاكمه كند. " (94) بنابراين مىتوان چنين استنباط كرد كه مرز ميان انتقاد و توطئه در مخالفت عملى است. بنابراين در جامعه اسلامى هيچ كس حق طغيان و مخالفت عملى با ولى فقيه و حكومتى كه از سوى او به كار مشغول است، ندارد. حضرت امام درباره دولت موقت مهندس بازرگان مىفرمايد: "ايشان را حاكم كردم، يك نفر آدمى هستم كه به واسطه ولايتى كه از طرف شارع مقدس دارم ايشان را قرار دادم. ايشان را كه من قرار دادم واجب الاتباع است; ملتبايد از او اتباع كند. يك حكومت عادى نيست; يك حكومتشرعى است; [. . . ] مخالفتبا اين حكومت مخالفتبا شرع است. " (95) همچنين خطاب به كسانى كه مخالفتخود را با اعتصاب نشان مىدهند، مىفرمايد: "امروز اعتصاب حرام استشرعا. اينهايى كه اعتصاب مىكنند خائن به اسلامند". (96) و در جايى ديگر قيام عليه حكومت اسلامى را مطلقا حرام مىداند: "قيام بر ضد حكومت اسلامى، خلاف ضرورى اسلام است، خلاف اسلام استبالضروره حكومت الان حكومت اسلامى است[. . . ] قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است. " (97) جمعبندى از مجموع آنچه در اين گفتار آمد مىتوان چنين نتيجه گرفت كه حضرت امام بر اساس نگرش خيرانديشانه و شخصى به قدرت، سلامت و صلاح حكومت را مشروط به آن مىداند كه فقيهى عادل در راس آن قرار گيرد. "عدالت" فقيه مانعى بر سر راه سؤ استفاده او از قدرت است. اما از آنجايى كه عدالت، منافاتى با اشتباه ندارد و شيطان و نفس اماره همواره در كمين انسانند، ولى فقيه مكلف است همواره با بهرهگيرى از نصايح، مواعظ، مشورتها، و انتقادهاى ديگران خود را از در غلطيدن به ورطه گناه و اشتباه بر كنار دارد و حكومت و جامعه را به غايتحقيقى آن راهبرى كند. پي نوشت : 60. كوثر، ج1، ص 507. 61. شرح چهل حديث، ص 9; نيز رك; صحيفه نور، ج8، ص 113. 62. همان، 560-561. 63. وعده ديدار، ص 111. 64. صحيفه نور، ج 4، ص 226. 65. همان، ج 3، ص 392; حضرت امام در واكنش به سخنان آقاى فخرالدين حجازى و آيت الله مشكينى نيز واكنش متشابهى نشان دادند; رك: همان، ج 7، ص 256; ج20، ص 153. 66. همان، ج 19، ص 206; نيز رك: همان، ص 215. 67. همان، ج 8، ص 442. 68. همان، ج 7، ص 16; نيز رك: همان، ج 6، ص 339. 69. همان، ج 5، ص 305. 70. همان، ج6، ص 404; نيز رك: همان، ص 407. 71. همان، ج 18. 72. همان، ج 18، ص 178. 73. همان، ج9، ص 447. 74. ولايت فقيه، ص 74. 75. صحيفه نور، ج 18، ص 43; نيز رك: همان، ج 8، ص 236. 76. مثلا رك: همان، ج5، ص 436. 77. كوثر، ج 2، ص 553. 78. صحيفه نور، ج21، ص 188. 79. همان، ج20، ص 194. 80. همان، ج18، ص 43. 81. صحيفه نور، ج7، ص 153. 82. سيد على خامنهاى، گفتارى درباره حكومت علوى (/بى م/: حزب جمهورى اسلامى، 1360) ، ص 94. 83. سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى در: ستوده، پيشين، ج 4، ص 201-202. 84. صحيفه نور، ج20، ص 239. 85. سيد احمد خمينى. مجموعه آثار يادگار امام (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امامخمينى، 1374) ج1، ص 716; همچنين درباره چگونگى انتصاب بنى صدر به فرماندهى كل قوا پس از مشورت با آقايان دكتر بهشتى، آيت الله خامنهاى و هاشمى رفسنجانى رك: همان، ج1، ص 112. 86. كوثر، ج1، ص 431; نيز رك: سيد احمد خمينى، پيشين، ج1، ص 99; خامنهاى، پيشين، ص 94. 87. صحيفه نور، ج5، صص 550-551; نيز رك: همان، ج4، ص 288 و 297; ج6، ص 74و144. 88. همان، ج5، ص 594. 89. صحيفه نور، ج17، ص 161. 90. وعده ديدار، ص 111. 91. مرحوم حجة الاسلام سيد احمد خمينى، كه در مواردى مفسر آراء و نظريات امام بوده، صراحتا "ولى فقيه" را از دسترس انتقاد دور مىداند: "من بارها گفتهام كه رهبرى معظم انقلاب را بايد از گزند انتقاد دور داشت، رهبرى مقام بزرگى است و ما به رهبر در مواقع حساس شديدا نيازمنديم. ولى از رهبر كه گذشتبايد هر كسى در هر مقامى و اگر خواهد مؤثر باشد مقام هر چه بالاتر ستبايد انتقاد شديدتر باشد تا طرف احساس قدرت نكند و قدمى بر خلاف مصالح انقلاب و اسلام برندارد. " سيداحمد خمينى، پيشين، ج1، ص 649. اما با توجه به تفسيرى كه از ديدگاه حضرت امام در متن آمده، اين نظريه فرزند امام را بايد، براساس شرايط خاص زمانى آن، فهميد. 92. صحيفه نور، ج17، ص 267-268. 93. همان، ج 5، ص 296. 94. همان، ج5، ص 306. 95. كوثر، ج 3، ص 147. 96. صحيفه نور، ج7، ص 21. 97. همان، ج5، ص 357.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]
صفحات پیشنهادی
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى ( قسمت دوم و پایانی)
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى ( قسمت دوم و پایانی)-عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى( قسمت دوم و پایانی) نويسنده: محمد باوى چگونگى حفظ و تقويت ملكه ...
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى ( قسمت دوم و پایانی)-عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى( قسمت دوم و پایانی) نويسنده: محمد باوى چگونگى حفظ و تقويت ملكه ...
قسمت بعدی ملکه در راه است
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى ( قسمت دوم و پایانی)-عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى( قسمت دوم و پایانی) نويسنده: محمد باوى چگونگى حفظ و تقويت ملكه ...
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى ( قسمت دوم و پایانی)-عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى( قسمت دوم و پایانی) نويسنده: محمد باوى چگونگى حفظ و تقويت ملكه ...
محتواي انقلاب اسلامي در انديشه امام خميني(رحمة الله علیه)
نه تنها بر نفي رژيم سلطنتي تاكيد مي كنند؛ بلكه به نقد ديدگاهي مي پردازند كه ... [7] از نظر امام، رژيم سلطنت، هم در اساس با فلسفه سياسي اسلام در تضاد است وهم از ... ما كه خواستار حكومت اسلامي هستيم، در سايه آن، به همه اين جنايتها و خيانتها پايان داده مي شود. ... اصل اسلامي در امر حكومت " را پايمال نمود: "اول؛ لزوم عدالت در حاكم اسلامي و دوم؛ اصل ...
نه تنها بر نفي رژيم سلطنتي تاكيد مي كنند؛ بلكه به نقد ديدگاهي مي پردازند كه ... [7] از نظر امام، رژيم سلطنت، هم در اساس با فلسفه سياسي اسلام در تضاد است وهم از ... ما كه خواستار حكومت اسلامي هستيم، در سايه آن، به همه اين جنايتها و خيانتها پايان داده مي شود. ... اصل اسلامي در امر حكومت " را پايمال نمود: "اول؛ لزوم عدالت در حاكم اسلامي و دوم؛ اصل ...
عدالت اجتماعي از ديدگاه امام خميني(ره)
در اين قسمت به بيان و بررسي ديدگاه حضرت امام(ره) درخصوص مفهوم عدالت و راههاي برقراري عدالت ... پس از آن نيز برپايي عدالت از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي ايران گرديد و ... داشته است و اين اصل دوم از اصول دين است كه همواره پس از توحيد عنوان ميگردد. ... «حاكم عادل رسول اكرم(ص) است و اگر فرمان داد كه فلان محل را بگيريد، فلان خانه را آتش ...
در اين قسمت به بيان و بررسي ديدگاه حضرت امام(ره) درخصوص مفهوم عدالت و راههاي برقراري عدالت ... پس از آن نيز برپايي عدالت از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي ايران گرديد و ... داشته است و اين اصل دوم از اصول دين است كه همواره پس از توحيد عنوان ميگردد. ... «حاكم عادل رسول اكرم(ص) است و اگر فرمان داد كه فلان محل را بگيريد، فلان خانه را آتش ...
بررسي تطبيقىمفهوم مصلحت از ديدگاه امام خمينى(ره) و ...
بررسي تطبيقىمفهوم مصلحت از ديدگاه امام خمينى(ره) و انديشمندان غربى ... از سويي مفهوم مصلحت از ديدگاه انديشمندان (غربي) در مقايسه با انديشمندان (اسلامي) مي آيد. .... 14در پايان براي نشان دادن اهميت مفهوم عدالت طرح اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه از ..... نكته دوم آن كه با توجه به ويژگي هاي برشمرده شده براي حاكم از نظر هابز كه بر مدار ...
بررسي تطبيقىمفهوم مصلحت از ديدگاه امام خمينى(ره) و انديشمندان غربى ... از سويي مفهوم مصلحت از ديدگاه انديشمندان (غربي) در مقايسه با انديشمندان (اسلامي) مي آيد. .... 14در پايان براي نشان دادن اهميت مفهوم عدالت طرح اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه از ..... نكته دوم آن كه با توجه به ويژگي هاي برشمرده شده براي حاكم از نظر هابز كه بر مدار ...
انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى
انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى نويسنده: امراللّه حسينى استاد مطهرى همچنانكه ... شده است: قسمت اول كليات حكومت اسلامى و قسمت دوم احكام و اختيارات حاكم اسلامى. .... كه نه به دليل خاصيت طبيعى و موروثى بلكه به دليل خاصيت تقرب و عدالت و علم، ..... مبانى قاعده «لاضرر» شد كه بسيارى از فقيهان و از جمله، امام خمينى(ره) اين دستور را ...
انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى نويسنده: امراللّه حسينى استاد مطهرى همچنانكه ... شده است: قسمت اول كليات حكومت اسلامى و قسمت دوم احكام و اختيارات حاكم اسلامى. .... كه نه به دليل خاصيت طبيعى و موروثى بلكه به دليل خاصيت تقرب و عدالت و علم، ..... مبانى قاعده «لاضرر» شد كه بسيارى از فقيهان و از جمله، امام خمينى(ره) اين دستور را ...
انديشه سياسي امام خميني، ثابت يا متغير؟
انديشه سياسي امام خميني، ثابت يا متغير؟ ... ديدگاه اول، عمدتا از سوى جناحها و گروههاى داخل نظام جمهورى اسلامى و ديدگاه دوم، عمدتا از سوى كسانى كه .... (13)ايشان درباره اهداف حكومت اسلامى فرمودهاند: «لزوم حكومتبه منظور بسط عدالت و تعليم و ..... از آن در آغاز مطرح شده بود و بخش ديگرى در پايان يا قسمت اخير عمر حضرت امام؛ بلكه تمامى آنها در ...
انديشه سياسي امام خميني، ثابت يا متغير؟ ... ديدگاه اول، عمدتا از سوى جناحها و گروههاى داخل نظام جمهورى اسلامى و ديدگاه دوم، عمدتا از سوى كسانى كه .... (13)ايشان درباره اهداف حكومت اسلامى فرمودهاند: «لزوم حكومتبه منظور بسط عدالت و تعليم و ..... از آن در آغاز مطرح شده بود و بخش ديگرى در پايان يا قسمت اخير عمر حضرت امام؛ بلكه تمامى آنها در ...
نويسنده: مهدى مهريزى اجتهاد معاصر، كفايتها و كمبودها (قسمت دوم)
نويسنده: مهدى مهريزى اجتهاد معاصر، كفايتها و كمبودها (قسمت دوم)-نويسنده: مهدى مهريزى اجتهاد ... لذا فقه اسلامى ـ از ديدگاه تشيع ـ پيوسته در حال گسترش و فراگير (جامع و كامل) بوده و .... بدان پايه نرسيده بود بكوشد, آنچه امروزه در پايان رساله هاى عمليّه و كتاب هاى فقه استدلالى ... امام خمينى در پاسخ شوراى نگهبان نسبت به طلاق حاكم مى نويسد: ...
نويسنده: مهدى مهريزى اجتهاد معاصر، كفايتها و كمبودها (قسمت دوم)-نويسنده: مهدى مهريزى اجتهاد ... لذا فقه اسلامى ـ از ديدگاه تشيع ـ پيوسته در حال گسترش و فراگير (جامع و كامل) بوده و .... بدان پايه نرسيده بود بكوشد, آنچه امروزه در پايان رساله هاى عمليّه و كتاب هاى فقه استدلالى ... امام خمينى در پاسخ شوراى نگهبان نسبت به طلاق حاكم مى نويسد: ...
نويسنده: داوود فيرحى فرد و دولت در فرهنگ سياسى اسلام (قسمت ...
نويسنده: داوود فيرحى فرد و دولت در فرهنگ سياسى اسلام (قسمت دوم)-نويسنده: داوود ... و نهى از منكر در جلوگيرى از طاعتحاكمان غيرمشروع از يك طرف، و نيز نتيجه عملى تهديد نظم ... امام خمينى قدس سره در كتاب تحريرالوسيله، (83) امر به معروف و نهى از منكر را ... در كسى كه امر به معروف و نهى از منكر مىكند، عدالتيا عمل به آنچه ديگران را بدان امر ...
نويسنده: داوود فيرحى فرد و دولت در فرهنگ سياسى اسلام (قسمت دوم)-نويسنده: داوود ... و نهى از منكر در جلوگيرى از طاعتحاكمان غيرمشروع از يك طرف، و نيز نتيجه عملى تهديد نظم ... امام خمينى قدس سره در كتاب تحريرالوسيله، (83) امر به معروف و نهى از منكر را ... در كسى كه امر به معروف و نهى از منكر مىكند، عدالتيا عمل به آنچه ديگران را بدان امر ...
مفهوم آزادى در انديشه سياسى امام خمينى(ره)
مفهوم آزادى در انديشه سياسى امام خمينى(ره)-مفهوم آزادى در انديشه سياسى امام خمينى(ره) ... ما در اين نوشتار تبيين آزادى هاى اجتماعى و سياسى از نظر امام خمينى است, آن قسمت از ... اما مفهوم دوم از آزادى كه من آن را مفهوم مثبت مى نامم, در پاسخ اين سؤال مطرح مى شود: منشأ ..... را از روى كمال عدالت و توجه به اينكه اسلام در كليت خود اجرا گردد, در نظر گرفت.
مفهوم آزادى در انديشه سياسى امام خمينى(ره)-مفهوم آزادى در انديشه سياسى امام خمينى(ره) ... ما در اين نوشتار تبيين آزادى هاى اجتماعى و سياسى از نظر امام خمينى است, آن قسمت از ... اما مفهوم دوم از آزادى كه من آن را مفهوم مثبت مى نامم, در پاسخ اين سؤال مطرح مى شود: منشأ ..... را از روى كمال عدالت و توجه به اينكه اسلام در كليت خود اجرا گردد, در نظر گرفت.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها