تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835866734




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همسايه عيّاش


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
همسايه عيّاش
همسايه عيّاش نويسنده: علي ميرخلف زاده در كتاب بحار الانوار جلد 11 مسطور بود: ابو بصير مي گفت : همسايه اي داشتم كه از معاونين و همكاران سلطان جور و ستم بود و ثروت زيادي از كنار اين سلطان بدست آورده بود، و كنيزان و غلاماني داشت و هر شب مجلسي از هواپرستان و عيّاشان تشكيل مي داد و به لهو و لعب و عيش و طرب مي گذرانيد و چند كنيز آوازه خوان و مطرب داشت كه ميخواندند و شراب مي دادند و مي خوردند و چون همسايه و مجاور من بود هميشه صداي آن منكرات از خانه او به گوش ما ميرسيد و ما را ناراحت مي كرد. چندين بار به او گوش زد كردم كه صداي ساز و آوازت مرا و خانواده ام را اذيت مي كند... ولي متاءسفانه نمي پذيرفت هر دفعه به او اصرار و مبالغه مي نمودم تا يك روز گفت : من مردي مبتلا و معتادم و اسير شيطان شده ام اما تو گرفتار شيطان و هواي نفس نيستي . اگر وضع مرا بصاحب خود آقا حضرت صادق - عليه السلام - بگوئي شايد حضرت دعائي كرده و خداوند مرا از پيروي نفس نجات دهد. ابوبصير گفت : سخن آن مرد بر دلم نشست . صبر كردم تا وقتي كه خدمت حضرت صادق - عليه السلام - رسيدم و داستان همسايه ام را به آن حضرت عرض كردم . حضرت فرمود: وقتي كه به كوفه برگشتي او به ديدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد مي گويد آنچه از كارهاي زشت مي كني ترك كن من برايت بهشت را ضمانت مي كنم . برگشتم به كوفه مردم به ديدنم آمدند او نيز با آنها بود، همين كه خواست حركت كند نگاهش داشتم وقتي اطاق خلوت شد. گفتم وضع ترا براي آقا امام صادق - عليه السلام - شرح دادم حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو آن حالت زشتت را ترك كن تا من برايت بهشت را ضمانت كنم . تا اين سخن مرا شنيد گريه اش گرفت . گفت ترا بخدا آقا امام صادق - عليه السلام - اين حرف را به تو زد. گفتم بخدا قسم حضرت فرمودند. گفت پس همين مرا بس است از منزلم خارج شد پس از چند روز كه گذشت يكي را دنبال من فرستاد، وقتي پيش او رفتم ديدم پشت در ايستاده و برهنه است گفت : هرچه در خانه مال داشتم در محلش ‍ صرف كردم و چيزي باقي نگذاشتم اينكه مي بيني از برهنگي پشت درب ايستاده ام . من سريع به دوستان مراجعه نمودم ومقداري لباس كه او را تاءمين كند تهيه كرده برايش آوردم، بعد از چند روز باز پيغام داد مريض شده ام بيا تو را ببينم در مدت مريضيش مرتب از او خبر مي گرفتم و با داروهائي به معالجه اش مشغول بودم، بالاخره يك روز به حال احتضار رسيد، در كنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود، در اين موقع بيهوش شد وقتي بهوش آمد در حاليكه لبخند مي زد گفت : اي ابابصير صاحبت آقا حضرت صادق - عليه السلام - بوعده خود وفا كرد، اين را گفت و ديده از جهان بست . در همان سال وقتي بحج رفتم در مدينه خدمت حضرت صادق - عليه السلام - رسيدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همينكه وارد منزل شدم هنوز يك پايم در خارج منزل بود كه حضرت فرمود: اي ابابصير ديدي ما به وعده خود نسبت به همسايه ات وفا كرديم.منبع:قصص التوابين يا داستان توبه کنندگان معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن