تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805561427




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بي نهايت عشق


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بي نهايت عشق
بي نهايت عشق نويسنده: داستان عارفان روايت است كه سياهي را نزد شاه مردان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آوردند كه دزدي كرده بود حضرت به او فرمود: اي اسود! تو دزدي ؟ گفت : آري يا اميرالمؤمنين. حضرت فرمود: آيا قيمت آنچه دزديدي به يك دانگ و نيم زر مي رسد؟ گفت : بله يا اميرالمؤمنين ! حضرت فرمود: يك بار ديگر از تو بپرسم ، اگر اعتراف آوردي دست ترا ببرم . گفت : چنان كن يا اميرالمؤمنين ! حضرت بار ديگر از وي بپرسيد و او اعتراف آورد. اميرالمؤمنين عليه السلام دست راستش را ببريد. آن سياه، دست بريده را در دست چپ گرفت و بيرون رفت . خون از دستش مي چكيد. ابن كرار به وي رسيد، گفت : يا اسود! دست تو را كه بريد؟ گفت : اميرالمؤمنين ، پيشرو سفيدرويان و سفيد دستان و مولاي من و مولاي جمله مخلوقات و وصي بهترين پيغمبران . ابن كرار گفت : او دست تو را بريده است و تو مدح و ثناي او مي گويي ؟ گفت : چگونه نگويم كه دوستي او با گوشت و پوست و خون من آميخته است . وي دست من را به حق بريد، نه به باطل . ابن كرار پيش اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و آنچه شنيده بود باز گفت ، اميرالمؤمنين عليه السلام گفت : ما را دوستاني باشند كه اگر به ناخن پاره پاره شان كنيم ، جز در دوستي نيفزايد و دشمناني نيز باشند كه اگر عسل در گلويشان كنيم ، جز دشمني نيفزايد. اميرالمؤمنين عليه السلام ، فرزندش حسن عليه السلام را فرمود كه آن سياه را باز آورد. حضرت فرمود : اي اسود! من دست تو را بريدم ، تو مدح و ثناي من کردي! مرد سياه گفت: من كه باشم كه ثناي تو كنم . حضرت دست او بر جاي خود نهاد و رداي مبارك خود بر وي افكند و دعايي بر آنجا خواند، در همان حال دست وي درست شد، چنانكه گويي هرگز نبريده اند. منبع:کاظم مقدممعرفی پایگاههای اینترنتی کاغذ ديواري مذهبي
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن