واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بىنهایت بزرگ، بىنهایت كوچك
اگر در تعریف یاران پاكباز سرور شهیدان، جمله بىنهایت بزرگ را به كار ببریم، عین حقیقت را گفتهایم، و اگر در باز شناساندن ددمنشانى كه به آن چهرههاى الهى و پاسداران حریم قرآن مجید حملهور شدند، و بدن ملكوتى آنان را در این سیّاره خاكى به خاك و خون كشیدند، تعبیر به بىنهایت كوچك كنیم، سخنى به گزاف نگفتهایم .آن ملكوتیان، چون به مقام لقاى حقّ، وصال محبوب و عرصهگاه فناى فى الله و بقاى بالله رسیدند، و جز حقّ از وجودشان باقى نماند بىنهایت بزرگند .و ناسوتیان، چون چراغ فطرت در باطنشان خاموش شد، و قاضى وجدانشان به دهان مرگ افتاد، و دین و ایمان، به شرابخوار و سگباز و كافرى چون یزید فروختند و به تعبیر قرآن مجید دنیاى دنى و پست را بر آخرت عالى و باقى اختیار كردند، و دست به عملى آلودند كه در تاریخ هستى بى سابقه بود، و دلى از امامان و اولیا و پاكان سوزاندند كه تا قیامت درد آن التیام پذیر نیست، بىنهایت كوچك شدند .رسول بزرگوار اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره آن انسانهاى ملكوتى، و آزادگان از قید ما سوى الله، و عرشیان برتر از فرشتگان، و افتخار سماواتیان، و الگوى فرشنشینان، در خطابى به عصمت كبرى، مصداق اَتَمّ فضیلت و تقوا، و منبع كرامت و صفا حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمود:«وَ هُوَ یَوْمَئِذ فى عُصْبَة كَاَنَّهُمْ نُجُومُ السَّماءِ یَتَهادُونَ اِلَى الْقَتْلِ وَ كَاَنّى اَنْظُرُ اِلى مُعَسْكَرِهِمْ وَ اِلى مَوْضِعِ رِحالِهِمْ وَ تُرْبَتِهِمْ .»حسین من در آن روز در جمع گروهى غیرتمند پابرجاست، آن عاشقان وارسته، و عارفان از جان رسته، در كنار خورشید وجود حسینم گویى ستارگان آسمانند، در فداكارى و جان باختن در راه حقّ، و هدیه كردن هستى خویش در مقابل امام و رهبرشان بر یكدیگر پیشى مىگیرند، و براى دست یافتن به شهادت، با همدیگر مسابقه مىدهند، گویى هم اكنون من لشگرگاه آنان و جاى بنه و تربتشان را مشاهده مىكنم .اصحاب سرور شهیدان، گروهى بودند كه جسم و بدن را از طریق طاعت و عبادت به مملكت عشق و معنویت بردند، و آن چنان این عنصر مادّى را در بوته محبت حقّ، و آتش بندگى مولا گداختند كه غیر یار، دیّارى در دیار هستى آنان نماند .آن مرغان باغ ملكوت، و اختران ملك لاهوت، و عرشیان جلوه كرده در ناسوت، همراه محبوبشان در كمتر از نصف روز، با قلبى پرشور و سوز به حریم قرب معشوق راه یافتند، و در بهشت لقا جاى گرفتند، و به تمام عقلاى عالم، و منصفان تاریخ، و آگاهان روشن ضمیر ثابت كردند كه بى نهایت بزرگند .دشمن دین باخته، گروه مادّیگر، اسیران خاك ناقابل، غفلتزدگان شعور از دست داده، بى خبران بى خرد، دنیازدگان وامانده، میمون صفتان گول خورده، اسیران كمند شیطان، زندانیان هواى نفس، افتادگان در دریاى سیه بختى، تبه روزگاران بیچاره، طعمههاى لهیب آتش بدفرجامى دنیا و آخرت، انتخاب كنندگان حزب اموى بر اهلبیت پاك و معصوم پیامبر (علیهم السلام)، تحلیل برندگان استعدادهاى انسانى، حمله كنندگان به حریم اخلاق، كارمندان دولت طاغوت، حمّالان شهوات پسر زیاد بى مادر، نخبگان شرارت و فساد، در پیشگاه هستى ثابت كردند كه بى نهایت كوچكند .این حسین عزیز است كه با بصیرت و علم و دانش سرشار خود، در حالى كه به مقام عصمت، كرامت داده، و حریم انسانیّت را مفتخر فرموده، و به آبرو، آبرو داده، و بر رخسار آدمیّت نشان اصالت نصب كرده، درباره آن پاك سرشتها و نیك نهادها با صدایى رسا در شب عاشورا فرمود:فَاِنّى لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْفى وَلا خَیْراً مِنْ اَصْحابى؛ من وفادارتر و بهتر از یاران خود، در همه هستى خبر ندارم .كه این خبر ندارم عین علم و آگاهى است نه رشتهاى از بىخبرى، یعنى: چون مانند اینان در عرصهگاه حیات وجود خارجى ندارد، پس خبرى نمىتوان گرفت. نه این كه هستند و من خبر ندارم، و هستند و من نمىشناسم. چون وجود عینى ندارند و نیستند خبر نمىتوان گرفت، كه لا اَعْلْمُ به این معناست كه چون نمونه اینان نیست لا اَعْلْمُ، اگر بود و از آنان خبر نداشتم اَعْلْمُ بود، ولى همانند اینان نیست كه مىگویم لا اَعْلْمُ .«اگر گفته فیلسوف درباره « قوّه و مادّه » كه گوید: هر ذرّه عبارتست از قوّههاى نامتناهیه كه مانند انجماد آب، یخ بسته شده است، و اگر بتوان آن ذرّه را بشكنیم همان قواى غیر متناهیه را استخراج خواهیم كرد و مورد استفاده قرار خواهیم داد، اغراق به نظر آید، چون جسم و جسمانیّات متناهى التأثیر و التأثّر است .ولى این حقیقت درباره جان و روان كه قواى خود را در پیكر انسان تمركز داده و فوج فوج بیرون همى فرستد، اغراق نیست، به خصوص در رابطه با اصحاب سرور شهیدان بدون كمترین شك و تردید قابل تصدیق است، كه اینان از آثار عظمت، مالامالند، و از گریبان فعّالیت آنان منطقهایى، ابرازاتى پر از عاطفه و پر از حماسه، پر از رشادت و پر از تسلیت، با لطافت مىجوشد و مانند آب روان، دریاوار در بستر تاریخ روى هم مىغلطد و پایان هم نمىپذیرد، اگر این معناى بىنهایت بزرگ نیست پس معناى بىنهایت بزرگ چیست؟
از بنیه این شاخصان اصالت، و دریاى كرامت، و حریم عظمت، آزادى ضبط نفس، حكومت بر نفس، شجاعت، قانون، محبّت، صلابت، لطف و دلسوزى، قهرمانى و رزمآورى، خوددارى و خود نباختن در منطقه قدرت امویان آلوده و بد طینت، و خود باختن در برابر حضرت حسین(علیه السلام) مرد حقیقت و فضیلت به حد كامل و سرشار توأماً بیرون مىریزد .این همه حقایق در دنیاى روان و جان این غیرتمندان نشان دهنده این واقعیّت قطعى است كه: اینان در خوبى و وفادارى نمونه ندارند، و در مرحله ایمان و اخلاق و شخصیّت و عظمت و شرافت و عشق و محبّت، بىنهایت بزرگند. و آنان كه قدر این ملكوتیان با رفعت را نشناختند، و در برابر آن رجال الهى چون سگها به پارس كردن پرداختند، و دست به قتل آنان زدند، و حرم عصمت آنان را به اسارت بردند، و براى ارضاى هواى نفس یزید و ابن زیاد خود را به شیطان فروختند، بىشك و تردید بىنهایت كوچكند .اینان، اعتبار و شخصیت را از كسى وام نگرفتند، و با بستن خود به دیگرى كسب مقام نكردند، بلكه در سایه قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) از تشخیص صحیح برخوردار شدند، و به راه و چاه، بصیرت پیدا كردند، و حقّ و باطل را از هم باز شناختند، و با قوّه اراده و نیروى همّت به میدان آوردند، و تشخیص بر حقّ خود را ملاك حركت و عمل قرار دادند، و در آن طوفان سهمگین فكرى و اجتماعى و سیاسى ـ كه پسر هند جگرخوار و عمرو عاص حیلهگر و دین فروختگان پستفطرت بر جامعه تحمیل كرده بودند ـ به راه درست و صراط صحیح رفتند، و از وجود حضرت حسین (علیه السلام) قدردانى كرده پروانهوار به دور شمع وجودش گرد آمدند، و جان را در راه خدا به محضر الهى و عرشى او هدیه كردند، و كلاسى ابدى براى درسگیرى جن و انس با شهادت و فداكارى خود برپا نمودند .پیامبر عزیز (صلى الله علیه و آله)، به شهیدان كوى جگر گوشهاش حضرت حسین (علیهالسلام) مىبالد آنجا كه مىفرماید:«یَرْتَحِلُ اِلى اَرْض مَقْتَلِهِ وَ مَصْرَعِهِ اَرْضُ كَرْب وَ بَلاء تَنْصُرُهُ عِصابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمینَ، اُولئِكَ سادَةٌ شُهَداءِ اُمَّتى یَوْمَ الْقِیامَةِ» ؛ حسین من پس از آوارگى به سرزمین قتلگاه و آرامگاه خود زمین كربلا كوچ مىكند. در آنجا گروهى فداكار از غیرتمندان مسلمین به او یارى مىدهند، اینان به روز قیامت سروران شهداى امّت من هستند .ملاحظه مىكنید كه: رسول با عظمت اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) اینان را مافوق همه شهیدان قلمداد كرده است، شهیدانى كه خود مافوق همه امّتند؛ چرا كه خیرى بالاتر از شهادت نیست، و شهیدان كوى اسلام از تمام مؤمنان و مسلمانان برترند، و شهداى كربلا از همه شهیدان بالاتر و بهترند، و معناى بىنهایت بزرگ جز این نیست . برگرفته از کتاب با كاروان نور به نویسندگی استاد حسین انصاریان نام مستعار کاربر : mmmmmmmm
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]