واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ضرورت حکومت عدل جهاني (3. راه عقلي ) ج – راه عقلي موضوع را از اين زاويه با ذکر چند مقدمه پي مي گيريم :مقدمه ي اول خداوند متعال انسان را عبث و بيهوده خلق نکرده و او را به حال خود وانگذاشته است، بلکه هدف از خلقت – در عين بي نيازي از خلق – همان رسيدن خلق به مصالح بزرگي است که کمال بشر به سبب آن ها ، تحقق مي پذيرد. خداوند متعال مي فرمايد: ( و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون )؛(1) « ما ، جن و انس را تنها براي عبادت خالص خداوند، خلق کرديم » . آنچه به معناي وسيع از اين آيه استفاده مي شود اين که هدف نهايي از خلقت ، دسترسي بشر به کمال خود است که با توجيه عقيده و انحصار رفتار انسان بر طاعت خدا و عدالت او در هر حرکت و سکوني حاصل مي گردد.اين کمال عالي براي انسان ، از چند جنبه قابل طرح است :جنبه ي اول – جنبه ي فردي است به اين معنا که هدف از خلقت ، آن است که افراد به کمال مطلوب خود برسند.جنبه ي دوم – جنبه ي اجتماعي است، به اين معنا که در جامعه ، مجتمعي کامل و بشري متکامل ايجاد گردد که زندگي افراد آن جامعه، براساس عدل و اخلاص است و از هرکاري که با هدف عالي خلقت او منافات دارند، دورند. جنبه ي سوم – جنبه ي حکومتي است ، به اين معنا که در جامعه ، حکومتي براساس عدل و حق ، حاکم شده که احکام آن برگرفته از دستورات الهي است . مقدمه ي دوم حال که غرض از خلقت ، مشخص شد، پس خداوند متعال بايد هر امري را که در جهت اين هدف بزرگ است، ايجاد کند، و هر چيزي را که ممکن است مانع تحقق آن هدف گردد از ميان بردارد، ولو تحقق اين هدف مستلزم برهم خوردن قوانين طبيعت و ايجاد معجزات است، بايد آن معجزه را در خارج ايجاد کند؛ زيرا هدف از ايجاد قوانين طبيعي ، به اجرا گذاشتن اهداف خلقت است و اگر تحقق اهداف خلقت، متوقف بر به هم خوردن قوانين نظام طبيعي است به ناچار بايد معجزات تحقق يابد.مقدمه ي سوم با مراجعه ي به تاريخ ، به طور قطع پي مي بريم که اين هدف الهي که در اين آيه به آن اشاره شده و عقل نيز به آن پي مي برد، در طول تاريخ بشريت هنوز تحقق نيافته است، پس بايد به اين نتيجه برسيم که اين حکومت عدل جهاني و توحيدي در آينده ي عمر بشريت ، با مشيت الهي تحقق خواهد يافت.نتيجه اي را که از اين آيه ي شريفه گرفتيم به طور وضوح مي توان از آيات ديگر مانند موارد زير نيز نتيجه گرفت:1- (وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الأرض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون) ؛ (2) « خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند وعده مي دهد که قطعا آنان را حکمران روي زمين خواهد کرد، همان گونه که به پيشينيان آن ها خلافت روي زمين را بخشيد ؛ و دين و آييني را که براي آنان پسنديده ، پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مي کند، آنچنان که تنها مرا مي پرستند و چيزي را شريک من نخواهند ساخت . و کساني که پس از آن کافر شوند، آن ها فاسقانند.»در اين آيه ي شريفه قرايني وجود دارد که نشان مي دهد مراد آيه ، عصر ظهور حکومت جهاني است:الف – کلمه ي « الارض » که با نبود قرينه بر انصراف به موضع خاصي ، ظهور در عموم دارد.ب- تمکين تام و استقرار حقيقي دين ، بدون سيادت و تسلط دين بر کل عالم ، تحقق نمي پذيرد.ج- خوف ، به طور کلي ، به امن و امان متبدل نمي شود، مگر بعد از آن که سلطه ي دين بر کل روي زمين فراگير شود.2- (هو الذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون ) ؛ (3) « او خدايي است که رسول خود را با دين حق ، به هدايت خلق فرستاد تا بر همه ي اديان جهان، تسلط و برتري دهد».در اين آيه نيز قرايني وجود دارد که حکومت عدل جهاني را مي رساند.الف- حرف «ل» در جمله ي « ليظهره» دلالت بر علت و غايت دارد. به اين بيان که سبب فروفرستادن شريعت اسلام ، غلبه دادن آن بر جميع اديان و عقايد است و اين ، تنها با سيطره ي دين حق در کل جهان تحقق مي يابد . و از آن رو که اهداف الهي، غيرقابل تخلف است، لذا اين هدف در آينده ، تحقق خواهد پذيرفت. ب- ضمير «ه» در ( ليظهره ) به جهت نزديکي آن به واژه ي « دين » و نيز به جهت لزوم سنخيت ميان غالب و مغلوب ، به «دين» برمي گردد ، نه پيامبر صلي الله عليه و آله . و از آنجا که مغلوب ، جميع اديان است، پس غالب نيز از جنس اديان مي باشد که همان دين حق است.از مجموع مقدمات گذشته پي مي بريم که براي تحقق اهداف خلقت، خصوصا خلقت انسان – از آن جهت که افعال خداوند هدفمند است – بايد زمينه ي حکومت عدل جهاني و توحيدي فراهم شود ، و با عنايات و توجهات خاص الهي ، رهبري الهي و معصوم ، ظهور کند تا آن حکومت در روي زمين، تحقق يابد و افراد جامعه نيز در سايه ي آن حکومت الهي ، به کمال مطلوب خود برسند. اين حکومت عدل جهاني و توحيدي ، گرچه تاکنون شرايطش تحقق نيافته ، ولي در گذر زمان ، با تحقق شرايطش در آخرالزمان ، تحقق پيدا خواهد کرد.تفاوت راه فطري و عقلي 1- گاهي اشخاصي را مي يابيم که بر اثر عوامل مختلف معرفتي و رواني ، نسبت به مباحث مهدويت موضعي شکاکانه اتخاذ مي کنند و به اشکالي تراشي و شبهه آفريني مي پردازند. بديهي است که راه فطري که بر پايه ي امور فطري استوار بوده و با وجدان هاي بيدار و ذهن هاي صاف و بي آلايش مردمان ، سروکار دارد، براي اقناع چنين اشخاصي ، کفايت نمي کند. در اين جا است که دليل عقلي ، راهگشا مي شود و مي تواند در خلال احتجاجات و مناظره ي کلامي ، حقانيت اعتقاد به مهدويت را به اثبات برساند.بنابراين، امتياز دليل عقلي آن است که در مقام احتجاج و مناظره با منکران ، کارايي بيشتري دارد، و اگر در هدايت منکران لجوج و متعصب ، توفيق نيابد ، دست کم ، از تأثير شبهات آنان در ساير افراد جلوگيري مي کند و نامعقول بودن ادله ي آنان را آشکار مي سازد. 2- استدلال عقلي ، مي تواند در تقويت اعتقاد ديني ، مؤثر باشد، زيرا هرگاه عقل انسان در برابر مطلبي خاضع گردد و به آن گردن نهد، قلب و دل او گرايش بيشتري به آن مي يابد. 3- اعتقاد انسان ، اگر بر عواطف مبتني باشد، مي تواند بر اثر شبهات ترديد آفرين ، دچار تزلزل گردد. در اين موارد، يافتن مباني استوار عقلي و زدودن شک ها و ترديدها در سايه ي آن ، نقش مهمي در پيشگيري و يا جبران آسيب هاي وارد شده دارد. پي نوشت : 1- ذاريات /56 . 2- نور /55.3- توبه /33.برگرفته از کتاب فلسفه حکومت عدل جهاني
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]