واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فلسفه احکام زنان چیست؟ در مورد احكام دینی از سه جهت مختلف میتوان بحث كرد و پرسید: الف ـ گاهی پرسیده میشود كه دلیل فلان حكم چیست؟ مثلاً اگر كسی پرسید دلیل وجوب نماز بر یك مسلمان چیست در پاسخ یك فقیه میگوید: دلیل یا مدرك یا مستند این حكم، آیه شریفه «یا ایها الذین آمنوا أقیموا الصلاه» یا فلان روایت است. منابع احكام فقهی یا انواع ادله فقهی ما عبارت است از: 1. كتاب الهی 2. گفتار، كردار و امضای معصومین3. اجماع فقها با شرایطی خاص كه در اصول فقه مشخص شده است 4. عقل با شرایطی كه در محل خودش آمده است. به عبارت دیگر هر حكم شرعی كه ما در رسالههای عملیه داریم و درفقه شیعه آمده است باید دلیلش در یكی از این چهار منبع یافت بشود. ب ـ گاهی ممكن است پرسیده شود كه علت وضع فلان حكم شرعی چیست؟ چرا ما باید حتماً نماز بخوانیم و علت تامّه جعل این تكلیف ـمثلاً ـ بر ما چیست؟ در پاسخ به این پرسش عالم دینی میگوید: علت ـ بهمعنای دقیق عقلی آن ـ همه احكام شرعی و الهی و واضع آنها اراده خداوند است. اراده و كراهت و حبّ و بغض الهی در مراتب مختلف باعث پیدا شدن احكام خمسه تكلیفی یعنی وجوباً، استحباباً، اباحهاً، كراهت و حرمت میشود. یعنی تا اراده قطعی و لایتخلّف الهی بر انجام عمل نماز از سوی بندگان وجود دارد، حكم وجوب نماز و این معلول هم باقی است. بنابراین علت تمام احكام دینی، خواست خالق عالمیان است. در اینجا این بحث از سوی دانشمندان اسلامی مطرح شده است كه چون خداوند متعال، عالم و حكیم علی الاطلاق است و كاری لغو و گزاف از او سر نمیزند، قطعاً تمام فرامین الهی دارای مصلحت یا مفسده متناسب با آن است. به این جهت گفتهاند تمام واجبات و مستحبات الهی دارای مصلحت و تمام محرّمات و مكروهات الهی دارای مفسده و مباحات شرعی نیز حد متوسطی از مصلحت و مفسده را واجدند و یا نه مصلحتی دارند و نه مفسدهای. «این است كه اصولیون ـ و همچنین متكلمین ـ میگویند كه چون احكام شرعی تابع و دائرمدار حكمتها و مصلحتها و مفسدهها است، خواه آن مصالح و مفاسد مربوط به جسم باشد یا به جان، مربوط به فرد باشد یا اجتماع، مربوط به حیات فانی باشد یا به حیات باقی، پس هرجا كه آن حكمتها وجود دارد، حكم شرعی مناسب هم وجود دارد، و هر جا كه آن حكمتها وجود ندارد، حكم شرعی هم وجود ندارد.» ج ـ گاهی ممكن است سؤال از حكمت و فلسفه یك حكم شرعی باشد. مثلاً گفته میشود: فلسفه و حكمت وجوب نماز چیست؟ یا چرا نماز بر مسلمانان واجب شده است؟ پاسخ به چرایی احكام دین، شأن متكلّم است. یك حكم شرعی ممكن است دارای یك یا دو یا سه یا چند مصلحت یا مفسده باشد. مجموع این مصالح و مفاسد واقعی موجب اراده و كراهت الهی و امر و نهی او میشوند. در حقیقت میتوان گفت وجود مصالح و مفاسد در یك شیء علت برای علیت اراده الهی در صدور احكام میشود. فرق علت و حكمت یك حكم در این است كه با وجود علت تامّه همواره معلول و حكم موجود است و با رفتن علت، معلول هم از بین میرود. اما حكمت این گونه نیست. بعضی حكم و مصالح ممكن است در مواردی باشند و در موارد دیگری نباشند، بعضی حكمتها شاید بدیل یكدیگر باشند، گاهی چند مصلحت بر روی هم منشُ جعل یك حكم میشوند و از مجموعه مصالح یا مفاسد یك حكم ممكن است ما برخی را بدانیم و بعضی را درك نكنیم. در نتیجه اگر یكی از حكمتهای یك حكم در جایی نبود، ممكن است حكمت دیگری در آنجا مورد نظر خداوند باشد. یا به جای حكمت الف و ب، حكمت ج و د در برخی موارد تأثیرگذار باشند. بنابراین اگر در بحث فلسفه احكام، برای یك حكم شرعی یك یا چند حكمت شمرده شد، نباید اشكال كرد كه چرا در فلان مورد این حكمت وجود ندارد اما باز حكم عمومیت دارد. برای اینكه شاید مصالح دیگری موجود باشد و جایگزین آن شوند و ما از آنها خبری نداریم. اساساً بحث از حكمتها و مصالح برای اطلاع و بصیرت بیشتر از رموز و اسرار قوانین دینی است نه برای پذیرش و ردّ یا نقد آنها. مرحوم امام خمینی(ره) میفرماید: حكمت چیزی است كه حكم برای آن جعل شده باشد اما حكم دائرمدار آن نیست مثلاً حكمت عده نگه داشتن زن و لزوم این حكم آن است كه اختلاط منی پیش نیاید و فرزند مشتبه نگردد و احكام ارث و مانند آن دچار اشكال نشود در حالی كه برای زنان مطلّقهای هم كه احتمال فرزنددار شدن آنان منتفی است مانند زن یائسه، نگه داشتن عده ضرورت دارد. پس اختلاط منی، حكمت جعلِ وجوب عدّه است نه علت آن. توقیفی بودن احكام و ملاكات آنها یكی از مسلّمات فقه شیعه این است كه احكام الهی و همچنین ملاكات و مصالح و مفاسد آنها به طور كامل بر بشر مخفی است. اگر بشر به مصالح و مفاسد واقعی امور آگاه بود، خودش به احكام آسمانی پی میبرد و دیگر نیازی به شریعت و پیامآور آسمانی نداشت.احكام الهی چون از قضایای اولی و بدیهی نیستند و با حواس ظاهری و باطنی درك نمیشوند و نیز قابل حدس و تجربه نیستند، پس جز از طریق شنیدن از مبلّغ احكام معلوم نمیشوند. دقیقاً مانند سایر امور وضعی و جعلی مثل لغات و علایم و رموز همان طور كه معنای یك لغت با حس و عقل درك نمیشود، احكام و ملاك آنها هم به وسیله بشر، به جنگ حس و عقل نمیآیند. نتیجه اینكه هر حكم و ملاكی كه توسط سفیران الهی به بشر تعلیم داده شد، بر ما معلوم میشود، در غیر اینصورت هیچ گاه به طور قطع و یقین به احكام همه حكمتهای آن نمیرسیم. البته در موارد بسیار محدودی عقل به حكم قاعده ملازمه، به برخی احكام پی میبرد كه توضیح دقیق آن در كتب اصولی آمده است. بنابراین ما نباید ادعای احاطه به جمیع ملاكات و اسباب احكام شرعی داشته باشیم و نداریم. فرد مسلمان و متدین و صاحب اندیشه بعد از پذیرش اصول دین و عقاید با استدلال هر چه محكمتر، در هنگام آشنایی و عمل به احكام دینی، وقتی از وجود یك حكم الهی ـ مثل وجوب حجاب یا حرمت بیحجابی ـ باخبر و مطمئن شد، یقین پیدا میكند كه این وجوب دارای مصلحت یا مصالح متعددی است كه به واسطه آنها خداوند حكم به ایجاب كرده است و این عمل حرام هم دارای مفسده یا مفاسد متعددی است كه باعث حكم به تحریم شده است. كارخداوند عالم و حكیم و سخن پیامبر و امام معصوم (ع) كه رابط بین خالق و مخلوق هستند، قطعا و حتماً صحیح و صلاح است و گمان ما در صورتی كه برخلاف آنان باشد، خطا و ناصواب است. این نكته و اصل مسلّم، در همه مباحث مربوط به احكام الهی و اسرار شریعت، باید مورد توجه قرار گیرد. منبع:http://www.kanoonandisheh.com
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1558]