واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جهاني و جاودانگي قرآن نويسنده: محمود نيا كان منبع: سایت اندیشه قم «جهاني بودن دين اسلام» از ضروريات اين آيين الهي است. اسلام، به منطقه جغرافيايي خاصي محدود نيست و بر همين اساس، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به سران كشورهايي مانند: روم، ايران، مصر و... نامه نوشتند و همه را به پذيرفتن دين اسلام دعوت كرده و از پيامدهاي كفر، برحذر داشتند، اگر دين اسلام، جهاني نبود، چنين دعوت عمومي انجام نميگرفت و ساير اقوام و امتها هم عذري براي عدم پذيرش ميداشتند. آيات قرآن نيز دين اسلام را يك دين جهاني و فراگير ميداند؛ چنانكه ميفرمايد: «ان هوالاّ ذكر للعالمين»[1] در اين آيه تأكيد شده است كه قرآن براي جهانيان نازل شده است. در آيه ديگر از پيروزي دين جهاني اسلام، بر همه اديان خبر داده و ميفرمايد: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ؛[2] او كسي است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همة اديان غالب سازد.» براي جاوداني بودن قرآن كريم و دين مبين اسلام نيز دلايل فراواني وجود دارد كه بعضي از آنها عبارتند از: 1. تازگي و اثربخشي قرآن در همه زمانها: قرآن كتابي است كه براي يك زمان نازل نشده است و الا باگذشت زمان، همة رازهاي آن كشف ميشد و جاذبه و تازگي و اثربخشي خودش را از دست ميداد؛ حال آنكه ميبينيم زمينه تدبر وتفكر و كشف جديد، هميشه براي اين دريا ي بيكران و مفاهيم بلند آن وجود دارد. اين نكتهاي است كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ آن را توضيح دادهاند. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است: «مثل قرآن، مثل خورشيد و ماه است و مثل آن دو هميشه در جريان است» (پس با گذشت زمان كهنه نميشود.) امام رضا ـ عليه السّلام ـ نقل كردهاند كه از امام جعفرصادق ـ عليه السّلام ـ پرسيدند: چه سري است كه هرچه زمان بيشتري بر قرآن ميگذرد و هرچه بيشتر تلاوت ميشود بر طراوت و تازگيش افزوده ميگردد؟ فرمودند: براي اين كه قرآن تنها براي يك زمان و نه زمان ديگر و براي يك مردم و نه مردم ديگر، نازل نشده؛ بلكه براي همة زمانها و همة مردم نازل شده است. بنابراين، خداوند متعال قرآن را طوري ساخته كه در هر زمان و با وجود همه اختلافهايي كه در انديشههاي مردم به چشم ميخورد، بر زمانها و افكار پيشيگيرد و در هر عصري مفاهيم تازهاي از معارف بلند آن كشف شود.[3] 2. احكام اسلام در فطرت و نهاد بشر جاي دارد؛ لذا ماندگار است: قرآن كريم، احكام الهي را در نهاد بشر ميداند و ميفرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»[4] توجه خويش را به سوي دين حقگرايانه پايدار و استوار كن، به همان فطرتي كه خدا مردم را بر آن آفريده است»، پس طبق اين آيه شريفه، احكام قرآن منطبق بر فطرت بشر بوده، هميشه باقي است. 3. احكام اسلام و قرآن بيان كنندة همة خواستهاي بشر است: قرآن كريم، در اين زمينه فرموده: «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدي وَ رَحْمَةً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِينَ؛[5] و اين كتاب را كه روشنگر هر چيز است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است، بر تو نازل كرديم.» هرچند كه قرآن كريم، كتاب تربيت و انسانسازي است، ولي در آن همه چيز بيان شده و در آيات مختلفش پرده از روي قسمتهاي حساسي از علوم و دانش برداشته است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «خداوند در قرآن هرچيزي را بيان كرده است؛ به خدا سوگند چيزي كه نياز مردم بوده است كم نگذارد تا كسي نگويد: «اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل ميشد»؛ آگاه باشيد همه نيازمنديهاي بشر را خدا در آن نازل كرده است.[6] در روايت ديگري از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده است: «در اين (قرآن) اخبار شما و اخبار گذشتهها و اخبار آيندهها و اخبار آسمان و زمين است و اگر كسي علمش را ميداند شما را به آنچه در قرآن است، خبر دهد تعجب خواهيد كرد.»[7] امام خميني(ره) دربارة جامعيت قرآن ميفرمايد: «قرآن مخزن همه علوم است.»[8] البته نبايد اين مطلب را از نظر دور داشت كه اسلام داراي دو نوع احكام و مقررات است: 1. احكام و مقررات ثابت كه بر اساس آفرينش انسان و مشخصات ويژة او استوار است مانند يك قسمت از مقرراتي كه عبوديت و خضوع انسان را نسبت به پروردگارش مجسم ميكند و يا كليات مقرراتي كه با اصول زندگي انسان اعم از غذا، مسكن، ازدواج و... مربوط است و با دلايل ياد شده ثابت شد كه انسان براي هميشه به اجراي آنها نيازمند است. 2. مقررات و احكامي كه جنبة موقتي يا محلي و يا جنبة ديگري داشته و قابل تغيير است و به حسب مصالح مختلف زمانها و مكانها اختلاف پيدا ميكند كه به عنوان آثار «ولايت عامه» مطرح است و به نظر نبي اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و جانشينان و منصوبين از طرف ايشان ـ عليهم السّلام ـ و علماي دين وابسته است.[9] پی نوشت: [1] . سورة تكوير، آية 27. [2] . سورة صف، آية 9. [3] . ميزان الحكمة، محمدي ريشهري، ج8، ص70، ح16135، مركز نشر اسلامي. [4] . سورة روم، آية 30. [5] . سورة نحل، آية 89. [6] . نورالثقلين، ج3، ص74. [7] . اصول كافي، ج2، ص564، دارالتعارف. [8] . صحيفة نور، رهنمودهاي امام خميني(ره). [9] . ر.ك: فرازهايي از اسلام، علامه طباطبايي، ص47ـ69، نشر جهانآرا، در ساحل انديشه، آيت الله سبحاني، ص140، نشر توحيد.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]