تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836244176
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(1) نويسنده: آيت الله جوادي آملي براي فهم محتواي هر كتابي نخست لازم است خصوصيّات زباني و بياني آن را بشناسيم و بر همين اساس، در استفاده از معارف قرآن كريم ضروري است كه با ويژگيهاي قرآن در بيان معارف خود، آشنا باشيم تا اوّلاً بتوانيم آن معارف بلند را به خوبي و در سطحي والا دريابيم، و ثانياً به ابهاماتي كه دربارهي شيوهي بيان قرآن در برخي اذهان وجود دارد، پاسخ داده شود. در ذيل، چند ويژگي از ويژگيهاي تفهيم معارف در قرآن نشان داده ميشود؛ گرچه به بعضي از آنها در ضمن مباحث گذشته اشارهأي شده است. 1ـ بيان ساده و بيان عميق انسانها فرهنگي مشترك به نام «فطرت الهي» دارند، ليكن در هوشمندي و استعدادهاي فكري و ذهني يكسان نيستند، بلكه: «النّاس معادن كمعادن الذّهب و الفضّة»[1] مردم مانند معادن طلا و نقره هستند. كتابي كه جهان شمول است بايد معارف فطري را با روشهاي متفاوت و در سطوح متعدد بيان كند تا هيچ محقّقي به بهانهي سطحي بودن مطلب، خود را از آن بينياز نپندارد و هيچ ساده انديشي به بهانهي پيچيدگي و عميق بودن معارف، خود را از آن محروم نبيند. از اين رو قرآن كريم گذشته از راه حكمت وموعظه و گفتگوي نيكو ره آورد خويش را نشان ميدهد: « ادْعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»[2] ميكوشد تا از راه «مثال آوردن» بسياري از معارف بلند را پايين بياورد تا مردم عادي بتوانند در سايهي چنگ زدن به «مَثَل» بالا روند و از «موعظه» بهرهمند گردند و از «گفتگوي نيكو» طرفي بندند و از «حكمت» سرشار شوند و از معقول به مشهود و از حصول به حضور و از غيب به شهود و از علم به عين و از منزل اطمينان به مقصد ملاقات خداي سبحان رسند و از آنجا سير بي كران «من اللهِ الي اللهِ في اللهِ» را با نواي «آه من قلّهي الزّاد و بُعد السفر و طول الطريق»[3] و با مشاهدهي مقصود و حيرت ممدوح «ربّ زدْني فيك تحيّراً» ادامه دهد و با درخواست امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ هماهنگ شوند كه فرمودند: «إلهي هبْ لي كمال الانقطاع إليك و أنِر أبصار قلوبنا بضياء نظرها إليك حتي تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل إلي معدن العظمه و تصير أرواحنا معلّقةً بعزّ قُدسك».[4] قرآن كريم براي متوسّطين مردم از برهان و حكمت استفاده ميكند و از اين طريق معارف را بدانها ميرساند ولي براي انسانهاي ساده انديشي كه برهان و استدلال برايشان قابل هضم نيست، از مثال آوردن براي رقيق و ساده شدن معارف سنگينْ استفاده ميكند؛ اين خصوصيّت غالباً در كتابهاي عقلي و استدلالي وجود ندارد. راه « مثال آوردن» همانطور كه درمنطق آمده، غير از راه «حدّ» و «رسم» است؛ زيرا نه ذاتيات شيء مورد تعريف در آن ميآيد و نه عوارض ذاتي آن، بلكه برخي از نمونههاي مشابه ياد ميشود مثل اينكه در تعريف نفس آدمي ميگويند: نفس در بدن همانند ناخدا در كشتي است. تا اين مثال زمينهأي براي بازشناسي نفس باشد. خداي سبحان در قرآن كريم ميفرمايد: « وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»[5] يعني ما در اين قرآن براي مردم از هر گونه مَثَل ميآوريم تا آنان متذكّر شوند. در استفادهي از مَثَل اين نكته را بايد در نظر داشت كه نبايد در محدودهي مَثَل توقف كرد بلكه بايد آن را روزنهأي به جهان وسيع «مورد مثال» دانست و از اين مسير گذشت و از مرحلهي علم، به قلّهي عقل سفر كرد و سپس از آن سكّوي رفيع و بلند، به كنگرهي مشاهده كردن پرواز نمود و فقط به مقام مقدّس خداوندي تعلّق يافت و ديگر هيچ: غلام همّت آنم كه زير چرخ كبودز هر چه رنگ تعلق «تعيّن» پذيرد آزاد است در قرآن كريم آياتي وجود دارد كه غير از افراد مخصوص كسي آنها را نميفهمد، ولي هيچ مطلبي در قرآن نيست جز اينكه براي همگان قابل فهم است؛ زيرا محتواي همان آيات بلند را خداي سبحان در آيات ديگري ترقيق فرموده و به طور ساده، به صورت مَثَل، يا داستان و يا با بيان سادهي همه كس فهم، بيان كرده است. به عنوان نمونه دربارهي علم غيب خود ميفرمايد « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ»[6] يعني كليدهاي غيب نزد ذات مقدّس خدا است و هيچ كس جز او، علم بدانها ندارد، اين آيه را تودهي مردم نميفهمند كه «مفاتح غيب» يعني چه. ولي خداي سبحان پس از اين فراز از آيه، مسئله را به صورتي بيان ميكند كه همگان ميتوانند بفهمند: « وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها»[7] يعني خداوند به آنچه كه در خشكي و درياست آگاه است و هيچ برگي از درختي نميافتد جز اينكه او خبر دارد. اگر چه عموم مردم آن فراز بلند آيه را نميفهمند ولي همان محتوا را در سطحي نازلتر و رقيقتر در جملات بعدي درك ميكنند، البته بايد اعتراف كرد كه قدرت مَثَل همانند قدرت حدّ يا رسم نيست تا به خوبي مُعرَّف را بشناساند، ليكن سهم زياد آن در تفهيم مورد مثل قابل انكار نيست. 2ـ ظِرافت و تنوع در بيان مَثَلها انسان هرچه ساده انديش تر باشد، احتياجش به مَثَل بيشتر است و به همين دليل اگر مثلاً استاد رياضي بخواهد مسائل هندسي را براي نوآموزي مطرح كند، حتماً بايد از مَثَل كمك بگيرد؛ قرآن كريم نيز در نشان دادن معارف گوناگون خود، از مَثَلهاي متعدّد استفاده كرده و در عرضهي مثلهاي ظريف خود، تنوع را اعمال نموده است. خداي سبحان دربارهي ظرافت مَثَلهاي قرآن ميفرمايد: « تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»[8] يعني اين مثلها با آنكه بسيار سادهاند، ولي فهم آنها نياز به علم دارد تا وسيلهأي براي رسيدن به عقل باشد. در استفادهي از مثَل بين متفكّران دو نظر وجود دارد: برخي ميگويند اين مثلها در حدّ تشبيه عرفي است و تنها براي نزديك مطلب به ذهن آوده شده است، و گروهي ديگر ميگويند اين مَثَلها براي وصف و بيان وجود مثالي مطلب آمده و حقيقت مورد مثال را بيان ميكند. مثلاً در آنجا كه قرآن كريم ميفرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً»[9] برخي ميگويند: در اين آيهي كريمه، كساني كه از كتب الهي چيزي نميفهمند، به الاغ تشبيه شدهاند؛ زيرا الاغ چيزي نميفهمد و از محتواي كتابهايي كه بر پشت او گذاشتهاند بيخبر است. ولي برخي ديگر معتقدند كه اين مَثَل بيان كنندهي واقعيّت دروني كساني است كه عمداً مجاري ادراك و تعقل معارف الهي را بستهاند؛ در هر موطني هم كه حقيقت ظهور كند، واقعيّت مَثَلها نيز ظهور ميكند و به همين دليل خداي سبحان منكران قرآن را كور معرّفي ميكند: « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[10] مقصود خداي سبحان اين است كه كافران ومنافقان اگر چه از نظر حواس ظاهري بينا و شنوا و گويا هستند ولي واقعيّت دروني آنها كر و گنگ و كور است و براي اثبات اين نظر هم به آياتي از قرآن استدلال ميكنند، مانند آيهي « لا تَعْمَي الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ»[11] يعني، ديدههاي قلبهاي اينها واقعاً كور است و لذا همين افراد در قيامت كور محشور شده ميگويند: « رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمي وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً»[12] پروردگارا چرا من را كور محشور كردهأي و حال آنكه در دنيا بصير و بينا بودم؟ از رواياتي كه مؤيد اين معناست، سخن رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دربارهي مردي است كه دو همسر دارد و بين آنها عدالت را مراعات نميكند. حضرت در وصف او فرمود: «جاء يوم القيامة مغلولاً مائلاً شقه حتي يدخل النار»[13] در روز قيامت در حالي پا به عرصهي محشر ميگذارد كه بدن او به دو نيمه تقسيم شده و نيمي از آن مايل است! اين حقيقت عمل انسان بيعدالت است كه به اين صورت ظهور ميكند، محكمهي قيامت نظير محكمهي دنيا نيست كه جزايش اعتباري باشد، بلكه آنچه انسان در دنيا انجام داده، در قيامت ظهور ميكند و باطن متن عمل مشاهده ميشود. خداي سبحان ميفرمايد: «لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[14] و نيز فرمود « وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[15] يعني براي بيان معارف و حقايقْ از هر گونه مثلي در قرآن آوردهايم. دقّت در مثلهاي قرآن نشان ميدهد كه چه در محتواي مَثَل و چه در قالب آن، تنوّع و تفنّن رعايت شده است. از نظر قالب مثال زدن؛ گاهي تشبيه مفرد به مفرد است، گاهي تشبيه جمع به مفرد، گاهي نيز تشبيه جمع به جمع است. از نظر محتوا نيز خداوند گاهي به نور و زيت و مشكات، و گاهي به گمشدگان بيابان در شب و جويندگان سراب در روز، و گاهي به الاغ و عنكبوت و مگس و ... مثال ميزند و در مثال آوردن تنوّع را رعايت ميفرمايد. مخالفين قرآن ميگفتند شأن خداوند به گونهأي است كه نبايد به مگس و عنكبوت و مانند آن مَثل بزند؛ زيرا اينها موجودات پستي هستند و تناسبي با بزرگي خداوند ندارند.خداي سبحان در پاسخ به اين اشكال ظاهر بينانه ميفرمايد: « إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها»[16] اينجا جاي حيا نيست و براي بيان حقايق و معارف در سطح فهم مردم بايد به موجودات گوناگون مثل زد و اين هيچ سستي ندارد.خداي سبحان در ترسيم ضعف بتهاي مشركين ميفرمايد « يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ»[17] اين بتهاي چوبي و سنگي و انسي وجنّي و آسماني و زميني كه ميپرستيد، توان آن را ندارند كه مگسي را خلق كنند و اگر مگس، چيزي را از اين معبودهاي دروغين شما بربايد، توان استرداد آن را نيز ندارند. منشأ ضعف طلبكننده يا عدم علم و آگاهي او است و يا عدم قدرت و توان حركت او، به هر تقدير، بتها براي حفظ خود ضعيفند، و از طرف ديگر تاكنون بشر نتوانسته در قبال حشرات ديدني و ناديدني از خود دفاع كند و هرگز با پيشرفت علم و تكنولوژي نيز چنين تواني را ندارد؛ زيرا هر كدام از صنايع پيشرفته ممكن است با آفرينش ذرّات ناديدني ديگر همراه گردد كه توان انسان را بگيرد همان گونه كه مگس ضعيف است معبودهاي منكران نيز ضعيفند. بنابراين، اعتراض كافران به نحوهي مثال آوردن قرآن درست نيست چون اقتضاي تعدّد و تنوّع معارف، تعدّد و تنوّع مثال است، علاوه بر اينكه حقير بودن چيزي، به ظاهر و كوچكي جثّه و اندام آن نيست؛ به تعبير حضرت صادق ـ سلام الله عليه ـ «مگس» تمام مزاياي فيل را دارد به اضافهي دو شاخك كه فيل ندارد.[18] پس نميتوان كوچكي جثّه و اندام را، معيار و ميزان حقارت و پستي قرار داد، چه اينكه بزرگي جثّه و كلاني اندام، معيار عظمت آفرينش آن نيست، عمده در تشخيص معيار، همانا دستگاه دقيق و اعجاب آور خلقت منظّم و هماهنگ علمي و عملي موجود زنده است. پی نوشت:[1] ـ بحار، ج 58، ص 65 و 106. [2] ـ سورة نحل، آية 125؛ باحكمت و اندرز، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشي كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن. [3] ـ نهج البلاغه، حكمت 77؛ آه! از كمي خرجي و دوري سفر و طولاني بودن راه. [4] ـ مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه؛ اي خدا مرا از ؟؟؟ كامل به سوي خود عطا فرما و ديدههاي دل ما را به نوري كه به آن نور تو را مشاهده كنم روشن ساز، تا آن كه ديده بصيرت ما حجابهاي نور را بردارد و به نور عظمت واصل گردد و جانهاي ما به مقام قدس عزّتت به پيوندد. [5] ـ سورة زمر، آية 27. [6] ـ سورة انعام، آية 59. [7] ـ سورة انعام، آية 59 [8] ـ سورة عنكبوت، آية 43. [9] ـ سورة جمعه، آية 5؛ كساني كه مكلف به تورات شدند ولي حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشي هستند كه كتابهايي حمل ميكند (آن را بردوش ميكشد امّا چيزي از آن نميفهمد). [10] ـ سورة بقره، آية 171. [11] ـ سورة حج، آية 46. [12] ـ سورة طه، آية 125. [13] ـ وسائل، ج 21، ص 342. [14] ـ سورة روم، آية 58. [15] ـ سورة كهف، آية 54. [16] ـ سورة بقره، آية 26؛ خداوند از اين كه به (موجودات ظاهراً كوچكي مانند) پشه و حتي كمتر از آن، مثال بزند شرم نميكند. [17] ـ سورة حج، آية 73. [18] ـ معراج السعادة، ص 145.منبع:قرآن در قرآن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]
صفحات پیشنهادی
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(1)
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(1) نويسنده: آيت الله جوادي آملي براي فهم محتواي هر كتابي نخست لازم است خصوصيّات زباني و بياني آن را بشناسيم و بر همين اساس، در ...
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(1) نويسنده: آيت الله جوادي آملي براي فهم محتواي هر كتابي نخست لازم است خصوصيّات زباني و بياني آن را بشناسيم و بر همين اساس، در ...
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(2)
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(2) نويسنده: آيت الله جوادي آملي 3ـ بيان قصص و ... يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ»[1] يعني أي پيامبر؛ خبر دو فرزند آدم را به ...
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(2) نويسنده: آيت الله جوادي آملي 3ـ بيان قصص و ... يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ»[1] يعني أي پيامبر؛ خبر دو فرزند آدم را به ...
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(3)
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(3) نويسنده: آيت الله جوادي آملي 6ـ خروج از نظم رايج در ... [1] «بِرّ» و نيكي آن نيست كه چهرههاي خود را به طرف شرق و غرب برگردانيد وليكن ...
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(3) نويسنده: آيت الله جوادي آملي 6ـ خروج از نظم رايج در ... [1] «بِرّ» و نيكي آن نيست كه چهرههاي خود را به طرف شرق و غرب برگردانيد وليكن ...
ویژگیهای قرآن
[2] مهمترين ابعاد جامعيّت قرآن 1. جامعيّت در مخاطبان هر كتابي مخاطبان ويژهاي دارد. ... يكي از ويژگيهاي قرآن اختصار در عين جامعيّت در بيان حقايق و معارف است، مثلاً آيه: ...
[2] مهمترين ابعاد جامعيّت قرآن 1. جامعيّت در مخاطبان هر كتابي مخاطبان ويژهاي دارد. ... يكي از ويژگيهاي قرآن اختصار در عين جامعيّت در بيان حقايق و معارف است، مثلاً آيه: ...
چيستى باطن قرآن كريم از منظر روايات (1)
در اين مقاله مشخصات روايى باطن قرآن بيان شده و با توجه به آن، مشخصات شمارى از ... عادى از قرآن فهميده مى شود بداند، اولاً معانى و معارف قرآن را به آنچه با تدبر و تفكر از ...
در اين مقاله مشخصات روايى باطن قرآن بيان شده و با توجه به آن، مشخصات شمارى از ... عادى از قرآن فهميده مى شود بداند، اولاً معانى و معارف قرآن را به آنچه با تدبر و تفكر از ...
تأملي در آفاق اعجاز قرآن
علا مه طباطبايي نيز در اين خصوص ميفرمايد: اعجاز براي اثبات معارف الاهي ... ادله است؛ زيرا دليل و مدلول در آن به هم پيوستهاند (ابن خلدون، 1417: 1/119). ... مبارزهطلبي و تحدي قرآن همانطور كه در معناشناسي معجزه بيان شد، از جمله شروط و ويژگيهاي هر معجزهاي، ...
علا مه طباطبايي نيز در اين خصوص ميفرمايد: اعجاز براي اثبات معارف الاهي ... ادله است؛ زيرا دليل و مدلول در آن به هم پيوستهاند (ابن خلدون، 1417: 1/119). ... مبارزهطلبي و تحدي قرآن همانطور كه در معناشناسي معجزه بيان شد، از جمله شروط و ويژگيهاي هر معجزهاي، ...
ویژگیهای زبان قرآن
نور هدایت قرآن تاآن جا كه مرز بشریت است می تابد « و ما هی الا ذكری للبشر » (مدثر ... باید از دو ویژگی برخوردار باشد : 1 ـ به زبانی جهانی سخن بگوید تا همگان از معارف آن ... از اساتید دانشگاه به بیان دیدگاههای خود در خصوص ویژگی های زبان قرآن پرداختند.
نور هدایت قرآن تاآن جا كه مرز بشریت است می تابد « و ما هی الا ذكری للبشر » (مدثر ... باید از دو ویژگی برخوردار باشد : 1 ـ به زبانی جهانی سخن بگوید تا همگان از معارف آن ... از اساتید دانشگاه به بیان دیدگاههای خود در خصوص ویژگی های زبان قرآن پرداختند.
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت ... و راه برون رفت از آن، مراجعه به اهل بيت (عليه السلام) و تدبر در قرآن بيان شده است. ... و بلاغت / هدايت قرآن / ويژگيهاي قرآن / كلام خدا/ قرآن ـ علوم و معارف / بعثت انبياء ...
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت ... و راه برون رفت از آن، مراجعه به اهل بيت (عليه السلام) و تدبر در قرآن بيان شده است. ... و بلاغت / هدايت قرآن / ويژگيهاي قرآن / كلام خدا/ قرآن ـ علوم و معارف / بعثت انبياء ...
ویژگی های قرآن :
ویژگی های قرآن : نويسنده: علامه طباطبايى قرآن كتابى است جهانى قرآن مجيد در ... خارج از اسلام سخن ميگويد چنانكه با مسلمانان ميگويد،بدليل خطابات (1) بسيارى كه ... و با هر طائفهاى از اين طوائف باحتجاج پرداخته آنان را بسوى معارف حقه خود دعوت ميكند. ... استبر هدف كامل انسانيت و آنرا بكاملترين وجهى بيان ميكند زيرا هدف انسانيت كه با ...
ویژگی های قرآن : نويسنده: علامه طباطبايى قرآن كتابى است جهانى قرآن مجيد در ... خارج از اسلام سخن ميگويد چنانكه با مسلمانان ميگويد،بدليل خطابات (1) بسيارى كه ... و با هر طائفهاى از اين طوائف باحتجاج پرداخته آنان را بسوى معارف حقه خود دعوت ميكند. ... استبر هدف كامل انسانيت و آنرا بكاملترين وجهى بيان ميكند زيرا هدف انسانيت كه با ...
امام علی(ع) دومین مفسر آگاه به همه معانی قرآن
آن گاه با استناد به روایات، تفسیرِ آن حضرت از معارف و احکام قرآن و ویژگی های ... می باشد و آیه «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنُ لِلذّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدّکِّرِ»1 و نظایرش2 گویای این مدعاست. ... همه صحابه نتوانند یکسان همه معانی و معارف قرآن را که توسط پیامبر اکرم(ص) بیان می ...
آن گاه با استناد به روایات، تفسیرِ آن حضرت از معارف و احکام قرآن و ویژگی های ... می باشد و آیه «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنُ لِلذّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدّکِّرِ»1 و نظایرش2 گویای این مدعاست. ... همه صحابه نتوانند یکسان همه معانی و معارف قرآن را که توسط پیامبر اکرم(ص) بیان می ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها