محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832224698
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در آوردن و عاجز كردن.وجوه اعجاز و تحدي قرآن از مباحثي است كه همواره مورد بحث متكلمان بوده و آراء ونظرات گوناگوني دراين رابطه ، مطرح شده است . با توجه به نظريات مختلف در باب وجه اعجاز قرآن از سوي عالمان و متكلمان مسلمان ، چون شيخ طبرسي ، سيد مرتضي ، قطب راوندي ، امين الاسلام طبرسي ، علامه مجلسي و آيت الله خويي و ... اقوال و در وجه اعجاز قرآن به دو بخش 1. فصاحت و بلاغت (جنبه هاي ادبي) و2. محتوا (علوم و معارف ) تقسيم بندي شده است . ميرزا مهدي اصفهاني مهم ترين وجه اعجاز قرآن را علوم ومعارف جديد الاهي و كلام الله بودن آن مي داند. وي در رساله «اعجاز كلام الله المجيد» با ذكر شواهدي ، به تبيين مدّعاي خويش مي پردازد و معتقد است كه وجه اعجاز قرآن را در خود قرآن و كلام حاملان علوم آن بايد جستجو كرد. در اين پژوهش ، با استناد به اين اثر ، به بررسي ادلّه مرحوم ميرزاي اصفهاني در مورد وجه اعجاز قرآن ، شامل : عموميّت و شمول اعجاز قرآن در همه اعصار ، طعن كافران به علوم و معارف قرآن ، كلام الله بودن قرآن ، احسن الحديث بودن قرآن در هدايت ،حكمت ، معرفت خدا، اثاره ي عقول با تأكيد بر احاديث و روايات معصومين(عليه السلام) پرداخته شده است . اعجاز قرآن با رسالت خاتم الانبياء تناسب دارد و هدف از بعثت ايشان ،رساندن بندگان خدا به وجدان كردن خدا ، تزكيه ، تكميل عقول و تذكر به علوّ و قدس خداست . در اين مقاله ، همچنين انگيزه انحصار وجه اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت ، بررسي و راه برون رفت از آن، مراجعه به اهل بيت (عليه السلام) و تدبر در قرآن بيان شده است. كليد واژه ها : اعجاز قرآن /تحدي قرآن /اصفهاني ، ميرزا مهدي / فصاحت و بلاغت / هدايت قرآن / ويژگيهاي قرآن / كلام خدا/ قرآن ـ علوم و معارف / بعثت انبياء / اعجاز ـ تناسب با رسالت 1. معناي اعجاز و تحدي(*) اعجاز يعني به عجز درآوردن و عاجز كردن . عاجز هم به معني ضعيف است.(35:ص604) فيّومي مي نويسد: عَجَّزَ تعجيزاً: جعلته عاجزاً .(37:ص394؛ تك. 4:ج4 ، ص323) تحدي نيز به معناي هماورد و مبارز طلبيدن است. فراهيدي مي گويد: فلاناً يتحدّي فلاناً ؛ أي : يباريه و ينازعه الغلبه.(35:ص177) فلاني با فلاني تحدي كرد، يعني : او را به مبارزه طلبيد و براي چيره شدن بر وي با او جنگيد. البته در فرهنگ قرآن وبيان معصومان (عليه السلام) به جاي واژه اعجاز، بيشتر واژه هاي آيه و بيّنه به كار رفته است . به نظر مي رسد كه لفظ معجزه اصطلاحي است كه بيشتر ، متكلمان به كار برده اند. البته در روايات معدودي لفظ به چشم مي خورد (27: ج1 ، ص122 ؛ 40:ج17 ، ص214) كه در اين موارد هم برخي معتقدند نقل به معناست (9:ص114) و برخي گفته اند: «بعيد نيست نظر امام (عليه السلام) بر آن بوده كه تفاوت كاربرد اصطلاحي «معجزه» را با «معجزه به معني آيه» بيان فرمايد .(14:ص91) همچنين در اين روايات ، واژه ي «معجزه» همراه لفظ «آيه»به کار رفته يا «علامه» معرفي شده است. پس آنچه خداي تعالي به عنوان شاهد صدق انبياء خود به ايشان عطا مي فرمايد ، هما آيه ، بيّنه و علامت راستي ادّعاي ايشان است وهدف خداوند هرگز تعجيز و سركوبي بندگان نيست. از سوي ديگر ، روشن است كه بندگان خدا در مواجهه با انبياء الاهي دو گروه اند: عدّه اي با ارائه بيّنه از سوي رسولان ، به ارتباط ايشان با پروردگار پي مي برند و تسليم مي شوند؛ اما عده اي در عين روشن شدن حقيقت ، از پذيرش آن امتناع مي ورزند. منكران گاهي پيامبران را به سحر ، جادو و امثال آن متهم مي كنند. خداوند حكيم نيز درمقابل ، مخالفان رابه هماوردي مي طلبد .در مواجهه با حضرت خاتم الانبياء(صلي الله عليه و آله وسلم)نيز معاندان ، بيّنه ماندگار ايشان يعني قرآن را «أساطيرالأولين» خواندند. بدين روي خداي تعالي در آيات:22 بقره ، 13 هود ، 38 و 39 يونس و 88 اسراء،به تحدي با مخالفان مي پردازد و صريحاً اعلام مي كند كه بشر از آوردن مثل قرآن عاجزاست. 2. وجوه اعجاز قرآن در كلمات عالمان ديني پس روشن شد كه خداي حكيم با كلام خود، با معاندان و منكران به تحدي پرداخته است؛اما وجه اعجاز و تحدي قرآن از مباحثي است كه همواره مورد بحث متكلمان بوده و آراء و نظريات گوناگوني در اين رابطه ، مطرح شده است. مرحوم شيخ طوسي مي نويسد: ندانستن جهت اعجاز قرآن ضرري به ما نمي رساند؛ زيرا وقتي دانستيم كه قرآن معجزه اي خارق العاده است ، ثبوتش را دانسته ايم و اگر در جهت اعجاز آن شك داشته باشيم ، به ما ضرري نمي رساند. در اينجا به برخي از آراء در اين مورد اشاره مي كنيم . سيد مرتضي معتقد است جهت اعجاز قرآن ،«صرفه» (1) است. برخي گفته اند: جهت اعجاز ، حدّ اعلاي فصاحت آن است كه به تنهايي و بدون در نظر گرفتن نظم ، خارق العاده است .برخي از اين گروه ، نظم و اسلوب را نيز همراه فصاحت دانسته اند و اين قول قوي تر است . گروهي گفته اند : قرآن معجزه است ؛ چون اسلوبي خاص دارد كه منحصر به خود قرآن است و در كلام عرب نظيري ندارد. عدّه اي گفته اند : تأليف و نظم قرآن ، از بشر محال است. برخي گفته اند : قرآن معجزه است ؛ چون در آن علم به غيب[اخبار از غيب] هست. گروهي ديگر نيز گفته اند: قرآن معجزه است ؛ از آن جهت كه اختلاف و تناقض در آن وجود ندارد. قوي ترين قول نزدمن ، قول كسي است كه مي گويد : قرآن معجزه اي خارق العاده است؛ از آن جهت كه منحصر است در فصاحت اعلاي آن به همراه اين نظم مخصوص؛ نه فقط فصاحت آن يا فقط نظم آن به تنهايي يا جهت صرفه .(31:ص172-173) قطب راوندي مي نويسد: 1. قرآن از آن جهت كه قديم است ، معجزه است. 2. قرآن در مرتبه اي از فصاحت خارق العاده است كه كسي را ياراي معارضه با آن از اين جهت ، نيست.(نظر شيخ مفيد) 3. جهت اعجاز قرآن ،از حيث معاني صحيح آن است كه از نظر گذشته و با عقل موافق است. 4. اختلال و تناقض از آن زايل شده ؛ به وجهي كه در امور عادي مثل آن جريان ندارد. 5. وجه اعجاز قرآن به جهت دارا بودن اخبار از غيوب است. 6. قرآن به جهت اختصاصش به نظم مخصوصي ـ كه بانظم متعارف مخالف است ـ معجزه است. 7. تأليف و نظم قرآن جهت اعجاز آن است.(نظر اكثر معتزله) و اگر بگوييم همه اين وجوه هفتگانه از جهت هاي مختلف ، وجوه اعجاز قرآن اند، سخن خوبي است.(19:ج3 ، ص981-982)(2) امين الاسلام طبرسي مي نويسد: كلام در اعجاز قرآن در اين است كه آيا جهت اعجاز آن ، مرتبه ي بالاي فصاحت آن است يا نظم مخصوصي كه در آن هست يا اسلوب بديع يا صرفه ...(29:ج1 ، ص42) ايشان سپس تفصيل بحث را به كتب كلامي ارجاع داده است. خواجه نصيرالدين طوسي مي گويد: وجه اعجاز قرآن را فصاحت آن دانسته اند. نيز گفته اند: اعجاز قرآن از جهت اسلوب و فصاحت آن است . بعضي نيز به خاطر صرفه مي دانند. همه ي اين وجوه محتمل است.(13:ص172) علامه مجلسي در مورد وجه اعجاز قرآن مي نويسد: جمهور علماي عامه و خاصه از جمله شيخ مفيد ، بر آن اند كه اعجاز قرآن از آن روست كه در مرتبه ي بالاي فصاحت و درجه ي دست نايافتني از بلاغت است؛ نسبت به آنچه فصحاء عرب به سليقه ي خود و علماي فِرَق به مهارت خويش در فن بيان و به احاطه بر اسلوب سخن مي دانستند . اين وجه ، همراه با اشتمال قرآن بر اخبار از مغيبات گذشته و آينده ، دقائق علوم الاهي ، احوال مبدأ و معاد، مكارم اخلاق ، ارشاد به فنون حكمت علمي و عملي ، مصالح ديني و دنيوي ، وجوه اعجاز قرآن اند؛ بر اساس آنچه بر تدبركنندگان ، ظاهر و بر متفكران ، آشكار است . نيز گفته اند كه وجه اعجاز قرآن، اشتمال آن بر نظم شگفت و اسلوب عجيب آن است كه با نظم و نثر عرب در شروع ، مقاطع و فواصل مخالف است ... و برخي از معتزله بر اين قول اند. باقلاني مي گويد: وجه اعجاز قرآن مجموع اين دو امر، يعني بلاغت و نظم شگفت آن است. همچنين گفته اند: وجه اعجاز قرآن اشتمال آن بر اخبار از غيب است . و گفته شده عدم اختلاف و تناقص در قرآن ـ با وجود طول و امتداد آن ـ سبب اعجاز قرآن است . سيد مرتضي از ما وعده اي از عامه ـ از جمله نظام ـ به صرفه معتقد شده اند...(40:ج17، ص224) آيت الله سيد ابوالقاسم خويي پس از بحث در مورد فصاحت و بلاغت قرآن مجيد ، بر جنبه هدايتگري آن اشاره مي كند ومي نويسد: اين يكي ديگر از امتيازات و آثار عجيب و شگفت انگيز قرآن مجيد است. اينك چند نمونه ديگر از معارف قرآني كه نمودار اعجاز آن است ، مي آوريم تا روشن شود كه اعجاز قرآن فقط به روش بلاغتي آن نيست و در دانش و معارف خود نيز معجزه است و نمي توان به پايه آن رسيد.(15:ص62) ايشان سپس موارد زير را به عنوان وجه اعجاز قرآن بر مي شمارد و به تبيين آنها مي پردازد: 1. معارف عقلي قرآن 2 . اعجاز در هماهنگي قرآن . 3. اعجاز قرآن از نظر تشريع و قانون گذاري. 4. حقايق خلل ناپذير در قرآن. 5. اخبار غيبي قرآن . 6. اسرار آفرينش در قرآن .(15:ص62-110) در دايره المعارف تشيع ، ذيل عنوان «اعجاز قرآن» مي خوانيم: در باب سبب اعجاز قرآن ، متكلمان نظريه هاي مختلفي ابراز كرده اند. بيشتر متكلمان اماميّه از نظريّه اي جانبداري مي كنند كه بر مبناي آن، اعجاز قرآن معلول فصاحت و بلاغت آن است . با اين همه ، ديگر نظريّه ها را نيز غيرممكن مي دانند... فهرست نظريه ها يا ديدگاه ها در باب سبب اعجاز قرآن ، بدين شرح است: الف ) نظريّه صرف(= روش صرفه)؛ ب)نظريّه فصاحت و بلاغت (=روش اعجاز)؛ ج) نظريّه اسلوب ويژه؛د) نظريّه اخبار از غيب ؛ ه) نظريّه راست گفتاري(=استقامت بيان در قرآن)؛ و) نظريّه وجود معارف حيرت انگيز در قرآن ؛ ز) نظريّه اتقان معاني قرآن؛ ح) نظريّه نظام قانون گذاري (تشريع) قرآن؛ ط) نظريّه وجود اسرار آفرينش در قرآن.(16:ج2 ، ص267) در اين مقاله ، پس از توضيح مختصري پيرامون هر يك از اين وجوه ، آمده است : در جنب اين نظريه ها برخي از متکلمان از «جزالت »و «نظم اجزاي قرآن »به عنوان وجه اعجاز اين كتاب آسماني سخن گفته اند . مراد از «جزالت» ، دلالت الفاظ اندك بر معاني بسيار است و مراد از «نظم اجزاء» چگونگي پيوند اجزاي قرآن با يكديگر است كه از ترتيب بديع كلمه ها به بار مي آيد.(همان ، ص269) بدين ترتيب ، روشن شد كه نظريات مختلفي در باب وجه اعجاز قرآن از سوي عالمان و متكلمان مسلمان ، ارائه شده است . با صرف نظر از دو نظريّه قديم بودن و صرفه ـ كه جزء آراء شاذّند ـ در يك تقسيم بندي كلي تر ، مي توان اقوال را در وجه اعجاز قرآن به دو بخش تقسيم كرد:1. فصاحت و بلاغت(جنبه هاي ادبي) 2. محتوا (علوم و معارف). برخي از عالمان صرفاً به جنبه فصاحت و بلاغت آن تأكيد دارند و برخي علوم و معارف قرآن را جنبه اعجاز و مورد تحدي خداوند متعال مي دانند؛ اما بيشتر عالمان شيعه هر دو جنبه را سبب اعجاز قرآن معرفي كرده اند. ميرزاي اصفهاني(3) مهم ترين وجه اعجاز قرآن را در علوم ومعارف جديد الاهي و كلام الله بودن آن مي داند كه در مقابل علوم و معارف فرسوده ي بشري قرار دارد. ايشان در مجموعه ي مستقلّي با عنوان«إعجاز كلام الله المجيد» با ذكر شواهدي ، به تبيين مدّعاي خويش مي پردازد ؛ آن گاه به توطئه سلطه جويان در مخفي كردن علوم و معارف الاهي قرآن و منحصر كردن جهت تحدّي آن به فصاحت و بلاغت ، اشاره مي كند و راه نجات بشر از اين توطئه را مراجعه به حاملان علوم قرآن ، يعني امامان اهل بيت (عليه السلام) از يك سو و تدبر در قرآن مجيد از سوي ديگر ، معرفي مي كند . ايشان به مناسبت ، به وجوب تعليم عربي ضمن پرهيز از پرداختن به عربي مدون و مرسوم ، مي پردازد. در اين مقاله ، كوشيده ايم تا با استناد به اين اثرمرحوم ميرزا مهدي اصفهاني ـ اعلي الله مقامه الشريف ـ تصوير جامعي از آراء ونظريه هاي ايشان در مورد وجه اعجاز قرآن ارائه كنيم . به جز مواردي كه مدارك آنها ذكر گرديده ، تمام آنچه دراين مقاله ،به مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني نسبت داده شده ، به مطالب ايشان در رساله «إعجاز كلام الله المجيد» مستند است . اين رساله تاكنون چاپ نشده ؛ ولي نسخه هاي خطي چندي از آن به خط شاگردان ايشان موجود است . نسخه هاي مورد استفاده در اين گفتار ، عبارت اند از: نسخه مرحوم شيخ محمدرضا دامغاني ، نسخه مرحوم شيخ علي اكبر صدرزاده ، نسخه مرحوم شيخ محمدباقر ملكي ميانجي. 3. وجه اعجاز قرآن از نظر ميرزاي اصفهاني مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني معتقد است كه وجه اعجاز قرآن را بايد در خود قرآن و كلام حاملان علوم قرآن جستجو كرد . ايشان به پرسشي در مورد وجه اعجاز قرآن ، چنين پاسخ مي دهد: پس جواب سؤال مرقوم ، به اين عبد عاجز مربوط نيست؛ خود كتاب مقدّس و عالمين علوم آن در زمان صدور قرآن إلي يومنا هذا وما بعده من الأيّام ، جواب فرموده ؛فقط اين عاجز تذكّر به جواب آنها مي دهم. و ما توفيقي إلّا بالله ، عليه توكّلت و إليه أنيب. قرآن ، اگر چه فصاحت و بلاغتش در اعلا درجه است و جاي شبهه و انكار نيست ؛ لكن در آيات كريمه و بيانات حَمَله ي علم و ائمه دين ـ صلوات الله عليهم ـ اسمي از حيث فصاحت و بلاغت برده نشده است.(4)از اول تا آخر قرآن ، يك آيه نيست كه تحدّي به قرآن از حيث فصاحت و بلاغت فرموده باشد ؛ ولكن در آيات كثيره ، قرآن را به اوصافي توصيف فرموده كه تمام آن اوصاف ، امتياز قرآن را معين مي كند و بعد تحدي و وجه عجز بشر را ـ كه در قرآن تصريح شده ـ بيان مي فرمايدو جاي بيان براي ديگران نمي گذارد ، يكي از آن اوصاف به صريح آيات كثيره ، هدايت است و ديگري حكمت ، و ديگري علم و ديگري برهان و بصائر و شفاء و روح و پند و اندرز و نور و بيّنات .(46:ج1 ، ص58-59) ايشان آيات بسياري را به عنوان شاهد مدّعاي خويش ، مي آورد و پس از آن مي نويسد: از مجموع آيات ، استفاده شد كه قرآن مجيد ، علوم و معارف و حكمتي است كه بصيرت دهد بشر را به بيّنه و برهان ، از تاريكي جهل و ناداني ؛ و به روشنايي علم و دانايي سوق دهد و امراض قلبي را شفا بخشد و پند و اندرز است ؛ و نوري است كه هر پوشيده را ظاهر سازد و روحي است كه مايه حيات دل است. آيا اين صفات مصرّحه در قرآن ، به غير از علم و حكمت و معارف ، معني ديگري دارد؟... پس نتيجه اين شد كه قرآن يعني علم و حكمت و معارف الاهي و فصاحت و بلاغت آن ـ كه در اعلا درجه است ـ بالاترين لباس زيبايي است كه بر قامت علوم ومعارف الاهي پوشانيده ؛ وليكن تحدّي به علوم و معارف است. نه به فصاحت و بلاغت.(همان ، ص61) ايشان در جاي ديگر مي نويسد: سپس به خود قرآن كريم مراجعه مي كنيم و جهت تحدّي را از خود آن آشكار مي سازيم و مي گوييم : كسي كه قرآن را نازل كرده ، آن را به صفاتي توصيف فرموده و مزاياي آن را معرفي كرده كه عبارت اند از: هدايت در مقابل گمراهي بشر ، علم در مقابل جهل بشر ، حكمت در مقابل توهّمات بشر ، نور در مقابل تاريكي خيالات بشر ، برهان در مقابل قياسات بشر، روح در مقابل اوهام بشر كه جسم بدون روح است و روشنايي و بينايي در مقابل كوردلي بشر.(6:ص4) همچنين مي نويسد: حاصل آنكه تحدّي به علوم و معارف قرآن است؛ در مقابل همه ي معارف بشر.(همان) 4. ادلّه مدّعاي ميرزاي اصفهاني در وجه اعجاز قرآن 4-1) عموميت و شمول اعجاز قرآن در تمام اعصار مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني معجزات رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را دو قسم مي داند: يكي قسم معجزاتي كه مخصوص افراد معاصر با رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) است . و قسم ديگر معجزه اي كه منحصر به عصر خاتم الانبياء (صلي الله عليه و آله و سلم)نيست و بايد تا آخر دنيا باقي باشد ، ايشان مي نويسد: شكّي نيست كه هر پيامبري ، معجزه اي داردـ يعني چيزي كه بشر از آوردن مثل آن عاجز است ـ و معجزات خاتم الانبيا(صلي الله عليه و آله و سلم)بر دو قسم است: يك قسم از آنها معجزات انبياء پيشين ـ علي نبيّنا و آله و عليهم السلام ـ است كه براي اشخاص خاصي مي آورد كه در زمان او هستند و او را مشاهده و درك مي كنند؛ مثل زنده كردن مردگان ، خبر دادن از مغيبات و... چون دين ايشان تا آخر دنيا باقي است ، پس بايد معجزه اي جاودانه داشته باشدو آن قسم دوم[از معجزات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يعني قرآن است . و قرآن چيزي است كه پيامبر به وسيله آن ، هم براي اهل زمان خود و هم بر اهل زمانهاي بعد تا فناي دنيا تحدّي مي كند و معجزه اي كه تا بعد از وفات پيامبر هم باقي است ، منحصر به قرآن است ... واعجاز قرآن تا زماني كه دنيا باقي باشد ، باقي است[چنان كه در سوره اسراء آيه 88 مي فرمايد:] «هرگز نمي توانند مثل آن را بياورند هر چند پشتيبان يكديگر باشند.» مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني ـ پس از طرح اين موضوع كه برخي جهت اعجاز قرآن را فصاحت و بلاغت آن معرفي كرده اندـ نظر خود را چنين مي نويسد: اي كاش كه در همه اعصار و براي تمام اشخاص قابل درك است ؛ با اينكه علم فصاحت و بلاغت درعصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)در مدت زمان اندك و كوتاهي [رواج داشته است] و در دوره هاي بعدي ، كسي جهت فصاحت را درك نمي كند و به آن نائل نمي شود. پس ضرورتاً بايد با حسن ظنّ به پيشينيان ، به فهم ايشان اعتماد كند. همچنين درعصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز اين علم ، مخصوص اشخاص معدودي از نابغه هاي آن زمان بوده است نه براي همه ي مردم . و براي ما مسلّم نيست كه حتّي در عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز همه ي مناطق عرب زبان به اين علم آگاهي داشته اند؛ با اينكه پذيرش دين اسلام براي همگان ـ اعم از عرب و عجم و براي هر گروه با هر گويشي ـ تكليف و واجب است . پس فايده اي براي چنان معجزه اي نيست كه فقط تعداد كمي از يك ملت واحد ، يعني عرب ها ، از آن بهره مي برند. 4-2) جهت طعن كافران به علوم و معارف قرآن مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني ، طعن كافران راجع به معارف و علوم قرآن را يكي از دلايل مدّعاي خود مي داند؛ مبني بر اينكه جنبه ي اعجاز قرآن ،علوم ومعارف الاهي آن است نه فصاحت و بلاغت آن . ايشان در قسمتي از پاسخ خود به سؤال مربوط به جنبه اعجاز قرآن مي نويسد: معلوم است كه طعن طاعنين ، راجع به معارف و علوم و سخنان حكمتي بود كه قرع سمع آنها مي كرد نه مسئله ي فصاحت و بلاغت ؛ زير رواج فصاحت در عهد رسول بود نه قرون سابقه ي قديم ، و اساطير اوّلين ، يعني كليّه طعن جامعش به صريح آيات اين بود كه اين سخنان سابقين را نشانه نبوّت قرارداده .لهذا قرآن مجيد جدّاً انكار اين فرموده و فرموده سخنان قديم نيست ؛ بلكه سخنان تازه است ؛ يعني علوم و معارف تازه در قبال علوم و معارف كهنه بشري آورده. وي در جاي ديگر ـ ضمن اشاره به مواردي از جهات تحدّي كلام الله مجيد كه در خود قرآن ذكر شده است ـ مي نويسد: مخالفان در مقابل اين اوصاف[كه قرآن از خود ارائه داده است] در آن طعن مي كردند و اين آيه به خاطر سخن مخالفان نازل شده كه خداي تعالي مي فرمايد:«و گفتند اين همان افسانه هاي پيشينيان است كه آنها را نگاشته و بر او املاء مي شود.»(فرقان(25)/5)اين طعن به جهت فصاحت و بلاغت متوجّه نيست ؛ زيرا اين جنبه در [سخنان] پيشينيان نبوده است ؛ بلكه در عصر پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) حادث شده بود و حاصل گفتار مخالفان اين بود كه علوم[قرآن] جديد نيست ؛ بلكه پيامبر اين سخنان را از پيشينيان گرفته و نشانه ينبوت خود قرار داده است. و معناي كلام خدا كه از قول مخالفان نقل مي كند :«اين قرآن چيزي جز افسانه هاي پيشينيان نيست» (انعام(6)/25) يعني اينكه كلمات و علوم رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) برگرفته از علوم سابق است. همچنين اينكه خدا از قول مخالفان مي فرمايد: «اين قرآن جز دروغي كه آن را بافته [چيز ديگري] نيست وگروه ديگر بر اين كار او را ياري كرده اند.»(فرقان(25)/4) و همچنين اينكه : «و خواهند گفت اين دروغي ديرينه است.» (احقاف (46)/11) و خداوند پس از گفتار مخالفان ، قرآن را به حديث بودن توصيف كرده است؛يعني علوم آن جديد است ؛ علي رغم گفتار مخالفان كه آن را قديم مي دانند.[خداوند در مقابل اين گفتار ، آيات زير را] نازل فرمود:«آيا اين سخن نو را سست و كوچك مي شماريد ؟» (واقعه (56)/8) و آيه ي شريفه «و كسي كه اين سخن جديد را تكذيب مي كند»(قلم (68)/44) و آيه ي شريفه «پس به چه سخن تازه اي بعد از قرآن ، ايمان خواهند آورد؟» (اعراف (7) /185؛مرسلات (77)/50) و آيه ي شريفه «خداوند بهترين سخن نو را نازل فرمود...»(زمر (39)/23؛6:ص5-6) پس روشن شد كه طعن مخالفان نسبت به علوم و معارف قرآن بوده است؛ چرا كه آنها خيال مي كردند علوم قرآن از پيشينيان گرفته شده ، پس پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به اين نكته تحدي مي كند كه قرآن ، بهترين سخن تازه است و باطل كننده ي همه علوم بشري است و در هيچ آيه اي تحدّي به فصاحت قرآن نشده تا مخالفان براي انكار ، به اين جنبه طعن كنند. 5. جهت معجزه بودن علوم و معارف قرآن روشن شد كه از نظر مرحوم ميرزا مهدي ، وجه اعجاز قرآن ، علوم و معارف جديد آن در مقابل معارف كهنه بشري است. ميرزاي اصفهاني به تفصيل اين موضوع را تبيين كرده است كه در ادامه ، به ارائه توضيحات ايشان مي پردازيم. 5-1) كلام الله بودن قرآن از نظر ميرزا مهدي اصفهاني ، براي كسي كه در قرآن تدبّر مي كند، روشن است كه قرآن از شروع تا پايان ، كلامي است به زبان الوهيّت . ايشان تكرار واژه «قُل» را در آيات متعدد، دليلي بر الاهي بودن لسان قرآن مي شمارد و در ادامه مي فرمايد: نداي پيامبر اكرم و جانشينان [بر حقّ] ايشان (عليه السلام) و همه مسلمانان ، عالم را فراگرفته كه قرآن ، خود را كلام خداوند معرّفي كرده است. ايشان معتقد است كه چون بين خدا و خلق ، تباين حقيقي وجود دارد و هيچ سنخيتي بين حق تعالي و مخلوقات نيست، پس فعل خدا نيز سنخيّتي با فعل بشر ندارد و بشر از انجام افعال الاهي عاجز است . قرآن نيز كلام خدا و حكمت و هدايت الاهي است؛ پس با كلام و معارف بشري سنخيّتي ندارد وبشر از آوردن مثل آن عاجز است. از نظر ميرزاي اصفهاني ، علاوه بر علوم و معارف قرآن ، تمام مفردات الفاظ ، ساختار جملات و عربيّت قرآن ، فعل خداوند است و با ادبيّات و قواعد عربي غير فطري ـ كه توسط مخالفان تدوين شده استـ سنخيّتي ندارد. فصاحت قرآن نيز از آن جهت است كه كلام الاهي است وبا عربي ملحون شده(5) توسط بشر ، متفاوت است. فصيح در لغت به معناي خالص است.(5:ج2 ، ص544) مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني اين معنا را با استناد به كتب لغت ، تثبيت مي كند.(نك :ص 380؛ 10:ج1، ص391 ؛ 30:ج3 ، ص404) به اعتقاد ايشان لغت فصيح به وضع و الهام خداي تعالي است؛ لذا اين لغت در گويش بسيار مليح و آسان ، در شنيدن بسيار شيرين و مهيّج و در مقام اداء، داراي تناسب بين حروف است. ميرزا مهدي اصفهاني با استناد به روايات فراواني از عامّه و خاصّه ، اثبات مي كند كه زبان حضرت آدم (عليه السلام) عربي فصيح بوده است(نك 38:ج1 ، ص283 ؛ 22:ج1،ص58 ؛21:ج1، ص5) سپس در اثر سركشي بشر و اختلاط اولاد آدم با جنّ و انسانهايي غير از اولاد پدرشان ، عربي ملحون شد . سپس خداوند ، بعد از مندرس شدن زبان عربي ، مجدداً عربي فصيح را به حضرت اسماعيل(عليه السلام) الهام كرد.(نك .2: ص23 ؛40:ج35، ص141؛17:ج1، ص221؛38:ج1، ص283؛23:ج1، ص435؛45:ج11،ص490؛43:ج2 ،ص203) پس از آن ، باز هم اين زبان از مفهوم خود منحرف گشت(23:ج1 ، ص368؛3:ج4،ص3) و در آن حذف ، انقلاب ، تغير و تبديل صورت گرفت و زبانهاي سرياني وعبري از آن متولد شد. خداوند متعال مجدداً اين لغت را با انزال قرآن مجيد ـ كه در نهايت فصاحت است ـ احياء كرد.(18:ج3، ص360؛ 34:ص298؛44:ج8 ، ص397) بنابراين ، واجب است كه قرآن اساس تعليم لغت فصيح قرار گيرد و چون قرآن در منازل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليه السلام) نازل شده و تكلم به عربي فصيح به ايشان الهام گرديده است (6)،لذا ضرورت دارد كه جهت ضبط و يادگيري لغت عربي فصيح به ايشان مراجعه شود. 5-2) حديث بودن قرآن نكته ديگري كه مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني بدان متذكر شده اند، «حديث» و بلكه «احسن الحديث» بودن قرآن مجيد است . ايشان مي فرمايد: حديث در لغت به معناي مطلب جديد(5:ج1، ص131؛4:ج2،ص36) و در مقابل مطالبي است كه در عرف عموم رواج دارد. قرآن مجيد نيز در آيات:6 جاثيه ، 23 زمر ، 33 و 34 طور ، خود را «حديث» و «احسن الحديث» معرفي كرده است. 5-2-1) معناي حديث بودن قرآن از نظر مرحوم ميرزا مهدي ، جديد بودن كلام خداوند متعال ، از آن جهت است كه روش هدايتي آن ـ برخلاف مطالب و معارف بشري ـ همواره نو و محكم است و كهنگي و فرسودگي در آن راه ندارد؛ در حالي كه حكمت بشري با گذشت زمان ، كهنه و فرسوده مي گردد و به تدريج ، جاي خود را به مطالبي ديگر مي دهد و از صحنه علم و دانش برچيده مي شود. در مقابل ،قرآن از يك سو انسان را به معروف فطري خود تذكر مي دهد و از سوي ديگر ، عقول مردم را اثاره مي كندو بدين ترتيب ، مردم را از خواب غفلت بيدار مي سازد . قرآن نداي فطرت انسانها و هدايتگر بشر به نور عقل است. از اين رو ، هرگز كهنه و فرسوده نمي شود و همواره تازه و بلكه بهترين سخن جديد است. آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني پس از تذكر به اين جهت ، مي نويسد: [كشف حقايق اشياء به نور خداي تعالي] امر جديدي است كه با سنخ حكمت و هدايت بشري تباين دارد. خداي بلند مرتبه اين قرآن و كتاب مبين را به احسن الحديث وصف كرده وفرموده است :«خداوند بهترين سخن جديد را نازل فرمود ، كتابي كه آياتش با هم مشابه اند؛ آياتي مكرر دارد كه از آن ، بر تن كساني كه از پروردگارشان مي ترسند، لرزه مي افتد ، سپس تن و جانشان با ياد خدا آرام مي گيرد. اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد با آن راهنمايي مي كند.»(زمر (39)/23) ايشان همچنين مي فرمايد: زيرا قرآن از جهت اول، عين تذكر به نور عقل است و [وجوب] اطاعت از آن و اطاعت از چيزهايي است كه به واسطه آن ظاهر مي شود...و از جهت دوم... تذكر به پروردگاري است كه او را مي شناسند و يادآوري به آيات اوست كه به واسطه او آنها را مي شناسند و[هدايت] به سوي نعمتها، افعال ، حجج و خلفاي خداست كه به نور خداي تعالي ، آنها را مي شناسند. 5-2-2) حديث بودن قرآن در هدايت و حكمت آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني پس از طرح چند آيه در اين زمينه ، مي فرمايد : اين آيات به روشني مي گويند قرآني كه نازل شده ، حكمت و هدايت الاهي جديدي است ؛ در مقابل حكمت ، هدايت ، علوم و معارف بشري. اين موضوع عين تحدي به اين جهت است[كه اگر مي توانند] مثل آن را بياورند. خداي عزّوجلّ در سوره قصص ـ كه مكّي است ـ مي فرمايد:«پس هنگامي كه حق از جانب ما براي آنها آمد ، گفتند: چرا مانند آنچه به موسي داده شد، به اين رسول داده نشده است؟ آيا پيش از اين به آنچه به موسي داده شد، به اين رسول داده نشده است ؟ آيا پيش از اين به آنچه به موسي داده شد، كافر نشدند؟ و گفتند:[قرآن وتوارت] دو جادويند كه همديگر را پشتيباني مي كنند. و گفتند : ما به همه اينها كافريم.بگو : اگر راست مي گوييد ، كتابي از نزد خدا بياوريد كه هدايت بخش تر از اين دو باشد تا من از آن پيروي كنم.» (قصص (28)/48-49) خلاصه اينكه آيه صريح است در اين موضوع كه تحدّي قرآن ، از حيث هدايت بودن آن است. همچنين مي فرمايد: قرآن به صراحت ، خود را به اين عنوان وصف كرده كه حكمت و هدايت الاهي است و در مقابل تاريكي و گمراهي آشكاري است كه بشر در آن قرار گرفته است .روشن است صرف اين ادعا كه چيزي حكمت و هدايت الاهي است، عين تحدّي به آن است كه غير بشري است و اين عين تعجيز بشر از آوردن چيزي مثل آن است. ميرزاي اصفهاني تأكيد مي كند كه قرآن ، حكمت و هدايت الاهي جديد است و در مقابل علوم و معارف بشري قرار دارد كه فرسوده و گمراه كننده است . به عقيده ايشان ، معارف بشري پيشينه زيادي دارد. اين معارف از يونان باستان، ريشه گرفته و منشأ فِرَق و مذاهب منحرف همين روش معرفتي آنهاست . ايشان مي فرمايد: اين فنّ ،تا به امروز [معارف بشري] بر پايه ي يقين و جزم بوده است. پس اساس علوم بشري كه در شرق و غرب عالم منتشرشده ، از يونان و يونانيان ريشه گرفته و تصوّف از آنها جدا شده است... حكمت بشري در شرق و غرب عالم تا به امروز،منتشر شده و دهرّيه ، طبيعيه و مادّي گرايان از آن انتشار يافته اند. به اعتقاد آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني معارف وعلوم بشري ، از دو راه حاصل مي شود : يكي راه برهان و ديگري راه عرفان ، يا شهود و عيان . آن گاه پس از بيان اين موضوع مي نويسد: شكي نيست كه در هر دو طريق ، ميزان تامّ و تمامي براي تمييز حق از باطل نيست؛ زيرا در مسائل فلسفي ، برهاني كه نتيجه يقين به واقع باشد ، وجود ندارد. و شاهد يقيني بر اين بيان ، اختلاف بزرگان بشر در مسائل فلسفي است . اهل اطلاع مي دانند مسئله اي از مسائل فلسفي ـ چه در الهيات و چه در طبيعيات ـ نيست كه مورد اختلاف نباشد ؛ چنان كه ارسطو مي گويد: در الهيات راه يقين نداريم...و اما عيان وشهود ، طريق امتياز حقّ از باطل ندارد و مكاشفين در قسمتي از مطالب مهم بايكديگر اختلاف دارند و يكديگر را تكذيب مي كنند.(46:ج1 ، ص66-67) ايشان در جاي ديگر مي فرمايد: روشن و آشكار است كه اساس علوم و معارف بشري...بر يقين و جزم نهاده شده است و بالاترين يقين نزد ايشان چيزي است كه به حواس ظاهري حاصل گردد و مادّيون بر اين باورند؛ اما چون ذات جرم و يقين ، نور و كشف نيست ، بنابراين ، در ميان اين يقينها ،درست وغلط ، حق و باطل ، علم و جهل و راست و دروغ را نمي توان جدا كرد و بشر ميزاني براي تمييز آنها ندارد. پس اساس علوم بشر بر اختلاف است و آنها رافعي براي اين اختلاف ندارند. در نتيجه ، جزم و يقين شان ، تنها ظلمت و جهل است و مجزومات و متيقّناتشان جز مظلمات و مجهولات نيست. ميرزاي اصفهاني يادآور مي شود كه قرآن نيز به تاريكي و گمراه كنندگي معارف بشري ، تذكر داده است. از نظر ايشان ، اين موضوع به نورعقل نيز كشف مي شود؛ زيرا نور عقل به ذات خود كاشف اين حقيقت است كه يقين و جزم [حاصل از برهان] نور و روشنايي نيست ؛ بلكه صرفاً يك حالت و كيف نفساني است . لذا تشخيص درستي و نادرستي آن ممكن نيست. بنابراين ، سلوك در اين راه و علم ناميدن جزم و يقين در امور مهمّه ، عين گمراهي آشكار است . همچنين تذكّر و قرآن به علوّ و قدس خداي تعالي نيز ـ از آن جهت كه عقل ، آيه اي براي اين علوّ و قدس است ـ حجتي الاهي است كه بطلان شهود عرفاني را نشان مي دهد . هر عاقلي نور عقل را به خود عقل مي شناسد و مي داند كه ذات عقل ، نور و كاشف بودن است ؛لذا حركت عقل به سمت فعل قبيح ـ كه قبحش به عقل آشكار مي شود ـ ممتنع است.(7) پس نسبت فعل قبيح به خداي تعالي به طريق اولي ، ممتنع خواهد بود. اين نكته حجتي الاهي است بر بطلان تصوف [كه با قول به وحدت وجود و نسبت افعال قبيح به خدا ، مروج اباحي گري است]. ميرزاي اصفهاني درجاي ديگر مي فرمايد: پس خداي بلند مرتبه ، هنگامي كه به ذاتش در كلام خود تجلي مي كند، تاريكي علوم و معارف بشر را آشكار مي سازد؛ زيرا حكمت و هدايت بشر به سوي خدا چيزي جز[برهان] با مقدمات يقيني يا مكاشفات نيست؛ [مكاشفاتي] كه براي تشخيص شيطاني و رحماني بودن ، بايد به اين مقدمات عرضه شوند... و عرفان صوفيه عبارت است از اعتقاد به وحدت حقيقي خالق و مخلوق ؛ بنابراين خبيث ترين گمراهي و پليدترين جهالت است. بر اين اساس ، معارف بشري حاصل افكار و اوهام فرسوده و كهنه اي است كه جز به تاريكي و گمراهي نمي انجامد . در مقابل ،معارف قرآن ، حكمت و هدايتي است كه هرگز كهنه و فرسوده نمي شود. پي نوشت : *پژوهشگر ، حوزة علمية قم. *در اصل مقاله ، نصّ كلمات عالمان بزرگ شيعي ـ به ويژه عبارات آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني در رسالة چاپ نشدة «إعجاز كلام الله المجيد» ـ عيناً نقل شده بود كه در اينجا ، براي رعايت اختصار ، به ترجمة آنها اكتفا شد.(ويراستار) - يعني خداوند متعال ، معارضان قرآن را از آوردن مثل قرآن در فصاحت و بلاغت ، باز مي دارد. 2- البته مرحوم راوندي وجه اول را مردود دانسته و مطالبي را در رد آن نگاشته است. لذا پذيرش وجوه هفتگانه درعبارات اخير ، ناشي از سهو ايشان است. 3- دربارة شرح حال ايشان ، بنگريد به فصلنامة سفينه ، شماره 2 ، ص30-31، و منابعي كه ذيل آن معرفي شده است. 4-مرحوم كليني در كتاب شريف كافي نقل مي كند: ابن سكيّت به امام رضا(عليه السلام) عرض كرد: چرا خداوند موسي بن عمران (عليه السلام) را با عصا ، يد بيضا و ابزار سحر مبعوث كرد؟ و عيسي (عليه السلام ) را با ابزار طب و محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را با كلام و خطبه ؟ امام رضا(عليه السلام) فرمود: وقتي خداوند موسي (عليه السلام) را مبعوث كرد، سحر بر اهل زمانش غالب بود. پس موسي از جانب خدا چيزي آورد كه مثل آن در توان آنها نبود ، چيزي كه سحر آنان را باطل و حجّت را برايشان تثبيت مي كرد. و عيسي را در وقتي برانگيخت كه بيماري هاي مزمن پديدار شده بود و مردم را به طب نيازمند بودند. پس عيسي (عليه السلام) از جانب خدا چيزي آورد كه مثل آن در توانشان نبود... و خداوند محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را در عصري مبعوث كرد كه خطبه وكلام بر اهل زمانش غالب بودـ و گمان مي كنم فرمود:شعر ـ پس رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) از جانب خدا ، مواعظ وحكمتهايي آورد كه قول آنان را باطل و حت را با آن تثبيت مي كرد...(39:ج1، ص24) ممكن است در نگاه اول ، چنين تلقي شود كه اين روايت قرينه است بر اين قول كه وجه اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است (چنان كه محققان كتاب«سه ارجوزه در كلام ، امامت و فقه» گفته اند.(نك: 14:ص93) اما با اندكي دقت وتدبر در روايت ، روشن مي شود كه امام رضا (عليه السلام) نه تنها به اين جهت نظر ندارد، بلكه بر موعظه و حكمت بودن قرآن تأكيد مي فرمايد . مرحوم ملكي ميانجي در ذيل اين حديث مي نويسد: اين حديث شريف نصّ است كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) از سوي خدا با موعظه ها و حكمتها و آنچه قول مردم را باطل مي كند، آمده و در آن اشاره نشده كه اعجاز كلام به فصاحت و بلاغت مصطلح است ؛ بلكه عدول امام رضا (عليه السلام) از واژه ي«كلام» به عبارت «مواعظ و حكمتها» ، دلالت مي كند بر اينكه كلام ايشان موعظه و حكمت است.(42:ج1 ،ص66) از همه ي آنچه ذكر كرديم، روشن و واضح شد كه در اين روايت ، دليلي وجود ندارد كه وجه تحدّي قران فصاحت و بلاغت مصطلح است... ايشان همچنين معتقد است هرگز از روايت ابن سكيّت استفاده نمي شود كه وجه تحدّي قرآن ، فصاحت و بلاغت آن است؛ بلكه روايت در مورد سنت و صنع محكم خداوند در آيات انبياء بحث مي كند و تذكر مي دهد كه خداوند براي انبيائش براهين و آياتي به فراخور زمانشان انتخاب مي كند و اين دليل نمي شود كه برهان موسي (عليه السلام) از سنخ سحر و برهان عيسي (عليه السلام) از سنخ طبابت و برهان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از سنخ كلام بشري است ؛ يعني از روايت چنين استفاده نمي شود كه آنچه موسي آورده ، سحري برتر است و آنچه عيسي آورده ، برترين وجه طبّ است و آنچه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آورده ، برترين شكل از فصاحت مصطلح است.(همان، ص65) 5-لحن به معناي لهجه،غلط خواندن و تغيير دادن مفهوم است. 6-مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني ،خطب ،ادعيه ،مواعظ و روايات اهل بيت عليهم السلام را شاهدي بر صدق مدعاي خويش معرفي مي آورد. 7-دقت شود :حرکت عقل به سمت چنان فعل قبيحي ممتنع است نه حرکت عاقل ،عاقل ،تنها زماني از آن فعل قبيح امتناع مي کند که به حکم عقل ،گردن نهد و گرنه مرتکب آن مي شود. منبع:فصلنامه تخصصي مطالعات قرآن و حديث سفينه،شماره 21 /س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 637]
صفحات پیشنهادی
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در ...
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در ...
مهدی در قرآن(1)
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در .
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در .
بزرگان از دیدگاه آیت عرفان
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) ...
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) ...
نمونهاي از اعجاز قرآن كريم
نمونه اي ديگر از اعجاز قرآن در علوم طبيعي ... اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي ...
نمونه اي ديگر از اعجاز قرآن در علوم طبيعي ... اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي ...
آيت الله طبرسي: طب اسلامي بايد به دنيا معرفي شود
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر ... طبرسي ، سيد مرتضي ، قطب راوندي ، امين الاسلام طبرسي ، علامه مجلسي و آيت الله ...
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر ... طبرسي ، سيد مرتضي ، قطب راوندي ، امين الاسلام طبرسي ، علامه مجلسي و آيت الله ...
چگونگي اعجاز قرآن
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر ... و مراد از «نظم اجزاء» چگونگي پيوند اجزاي قرآن با يكديگر است كه از ترتيب بديع .
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر ... و مراد از «نظم اجزاء» چگونگي پيوند اجزاي قرآن با يكديگر است كه از ترتيب بديع .
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(2)
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(2) نويسنده: آيت الله جوادي آملي 3ـ بيان قصص و شيوهي .... اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر ...
ويژگيهاي بيان معارف در قرآن(2) نويسنده: آيت الله جوادي آملي 3ـ بيان قصص و شيوهي .... اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر ...
اعجاز امامت
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت ... اعجاز قرآن فصاحت و ...
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1) اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت ... اعجاز قرآن فصاحت و ...
اعجاز و تحدي قرآن ...(2)
اعجاز و تحدي قرآن . ... (نك 8:ج1 ، ص376و 438 ؛ 40:ج5 ، ص237) مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني اشتغال قلوب به .... از نظر مرحوم ميرزا ، قرآن عقول بندگان را اثاره مي كند ؛پس براي كساني كه از احكام عقل .... رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) از اين طريق : 1.
اعجاز و تحدي قرآن . ... (نك 8:ج1 ، ص376و 438 ؛ 40:ج5 ، ص237) مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني اشتغال قلوب به .... از نظر مرحوم ميرزا ، قرآن عقول بندگان را اثاره مي كند ؛پس براي كساني كه از احكام عقل .... رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) از اين طريق : 1.
آیت الله مکارم راهکارهای رسیدن به وحدت را ارائه کرد
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا ... نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در آوردن و عاجز كردن.
اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني(1)-اعجاز و تحدي قرآن از نظر آيت الله ميرزا ... نويسنده : اصغر غلامي(*) چكيده : اعجاز يعني به عجز در آوردن و عاجز كردن.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها