تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835972612
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) نويسنده:علامه طباطباييمنبع:سايت انديشه قم انتقال خلافت به معاويه و تبديل آن به سلطنت موروثي پس از شهادت امير المؤمنين علي عليه السلام به موجب وصيت آن حضرت و بيعت مردم،حضرت حسن بن علي عليهما السلام که پيش شيعه دوازده امامي،امام دوم ميباشد متصدي خلافت شد ولي معاويه آرام ننشسته به سوي عراقـکه مقر خلافت بودـلشکر کشيده با حسن بن علي به جنگ پرداخت . وي با دسيسههاي مختلف و دادن پولهاي گزاف،تدريجا ياران و سرداران حسن بن علي را فاسد کرده بالأخره حسن بن علي را مجبور نمود که به عنوان صلح،خلافت را به وي واگذار کند و حسن بن علي نيز خلافت را به اين شرط که پس از در گذشت معاويه،به ويبرگردد و به شيعيان تعرض نشود،به معاويه واگذار نمود (1) . در سال چهل هجري،معاويه بر خلافت اسلامي استيلا يافت و بلافاصله به عراق آمده در سخنراني که کرد به مردم اخطار نموده و گفت:«من با شما سر نماز و روزه نميجنگيدم بلکه ميخواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسيدم» (2) !! و نيز گفت:«پيماني که با حسن بستم لغو و زير پاي من است!!» (3) معاويه با اين سخن اشاره ميکرد که سياست را از ديانت جدا خواهد کرد و نسبت به مقررات ديني،ضمانتي نخواهد داشت و همه نيروي خود را در زنده نگهداشتن حکومت خود به کار خواهد بست و البته روشن است که چنين حکومتي سلطنت و پادشاهي است نه خلافت و جانشيني پيغمبر خدا.و از اينجا بود که بعضي از کساني که به حضور وي بار يافتند به عنوان پادشاهي سلامش دادند (4) و خودش نيز در برخي از مجالس خصوصي،از حکومت خود با ملک و پادشاهي تعبير ميکرد (5) اگر چه در ملأ عام خود را خليفه معرفي مينمود. و البته پادشاهي که بر پايه زور استوار باشد وراثت را به دنبال خود دارد و بالأخره نيز به نيت خود جامه عمل پوشانيد و پسر خود يزيد را که جواني بيبند و بار بود و کمترين شخصيت ديني نداشت،ولايت عهدي داده به جانشيني خود برگزيد (6) و آن همه حوادث ننگين را به بار آورد. معاويه با بيان گذشته خود اشاره ميکرد که نخواهد گذاشت حسن عليه السلام پس از وي به خلافت برسد،يعني در خصوص خلافت بعد از خود،فکري ديگر دارد و آن همان بود که حسن عليه السلام را با سم شهيد کرد (7) و راه را براي فرزند خود يزيد هموار ساخت.معاويه با الغاي پيمان نامبرده ميفهمانيد که هرگز نخواهد گذاشت شيعيان اهل بيت در محيط امن و آسايش بسر برند و کما في السابق به فعاليتهاي ديني خود ادامه دهند و همين معنا را نيز جامه عمل پوشانيد (8) . وي اعلام نمود که هر کس در مناقب اهل بيت حديثي نقل کند هيچگونه مصونيتي در جان و مال و عرض خود نخواهد (9) داشت و دستور داد هر که در مدح و منقبت ساير صحابه و خلفا حديثيبياورد،جايزه کافي بگيرد و در نتيجه اخبار بسياري در مناقب صحابه جعل شد (10) و دستور داد در همه بلاد اسلامي در منابر به علي عليه السلام ناسزا گفته شود (و اين دستور تا زمان عمر بن عبد العزيز خليفه اموي«99ـ011»اجرا ميشد) وي به دستياري عمال و کارگردانان خود که جمعي از ايشان صحابي بودند،خواص شيعه علي عليه السلام را کشت و سر برخي از آنان را به نيزه زده در شهرها گردانيدند و عموم شيعيان را در هر جا بودند به ناسزا و بيزاري از علي تکليف ميکرد و هر که خود داري ميکرد به قتل ميرسيد (11) . سختترين روزگار براي شيعه سختترين زمان براي شيعه در تاريخ تشيع،همان زمان حکومت بيست ساله معاويه بود که شيعه هيچگونه مصونيتي نداشت و اغلب شيعيان اشخاص شناخته شده و مارک دار بودند و دو تن از پيشوايان شيعه (امام دوم و امام سوم) که در زمان معاويه بودند،کمترين وسيلهاي براي برگردانيدن اوضاع ناگوار در اختيار نداشتند حتي امام سوم شيعه که در شش ماه اول سلطنت يزيد،قيام کرد با همه ياران و فرزندان خود شهيد شد،در مدت ده سالي که در خلافت معاويه ميزيست تمکن اين اقدام را نيز نداشت. اکثريت تسنن،اين همه کشتارهاي ناحق و بيبند و باريها را که به دست صحابه و خاصه معاويه و کارگردانان وي انجام يافته است،توجيه ميکنند که آنان صحابه بودند و به مقتضاي احاديثي که از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم رسيده،صحابه مجتهدند و معذور و خداوند از ايشان راضي است و هر جرم و جنايتي که از ايشان سر بزند معفو است!!!ولي شيعه اين عذر را نميپذيرد،زيرا: اولا:معقول نيست يک رهبر اجتماعي مانند پيغمبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم براي احياي حق و عدالت و آزادي بر پا خاسته و جمعي را هم عقيده خود گرداند که همه هستي خود را در راه اين منظور مقدس گذاشته آن را لباس تحقق بخشند و وقتي که به منظور خود نايل شد،ياران خود را نسبت به مردم و قوانين مقدسه خود آزادي مطلق بخشد و هر گونه حقکشي و تبهکاري و بي بند و باري را از ايشان معفو داند،يعني با دست و ابزاري که بنايي را بر پا کرده با همان دست و ابزار آن را خراب کند. و ثانيا:اين روايات که صحابه را تقديس و اعمال ناروا و غير مشروع آنان را تصحيح ميکند و ايشان را آمرزيده و مصون معرفي مينمايد از راه خود صحابه به ما رسيده و به روايت ايشان نسبت داده شده است و خود صحابه به شهادت تاريخ قطعي با همديگر معامله مصونيت و معذوريت نميکردند،صحابه بودند که دست به کشتار و سب و لعن و رسوا کردن همديگر گشودن و هرگز کمترين اغماض و مسامحهاي در حق همديگر روا نميداشتند. بنابر آنچه گذشت،به شهادت عمل خود صحابه،اين روايات صحيح نيستند و اگر صحيح باشند مقصود از آنها معناي ديگري است غير از مصونيت و تقديس قانوني صحابه. و اگر فرضا خداي متعال در کلام خود،روزي از صحابه در برابرخدمتي که در اجراي فرمان او کردهاند اظهار (12) رضايت فرمايد،معناي آن،تقدير از فرمانبرداري گذشته آنان است نه اينکه در آينده ميتوانند هر گونه نافرماني که دلشان ميخواهد بکنند. استقرار سلطنت بني اميه سال شصت هجري قمري معاويه در گذشت و پسرش يزيد طبق بيعتي که پدرش از مردم براي وي گرفته بود زمان حکومت اسلامي را در دست گرفت. يزيد به شهادت تاريخ،هيچگونه شخصيت ديني نداشت،جواني بود حتي در زمان حيات پدر،اعتنايي به اصول و قوانين اسلام نميکرد و جز عياشي و بي بند و باري و شهوتراني سرش نميشد و در سه سال حکومت خود،فجايعي راه انداخت که در تاريخ ظهور اسلام با آن همه فتنهها که گذشته بود،سابقه نداشت. سال اول،حضرت حسين بن علي عليه السلام را که سبط پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بود با فرزندان و خويشان و يارانش با فجيعترين وضعي کشت و زنان و کودکان و اهل بيت پيغمبر را به همراه سرهاي بريده شهدا در شهرها گردانيد (13) و در سال دوم،«مدينه»را قتل عام کرد و خون و مال و عرض مردم را سه روز به لشکريان خود مباح ساخت (14) و سال سوم،«کعبه مقدسه»را خراب کرده و آتشزد!! (15) و پس از يزيد،آل مروان از بني اميه زمام حکومت اسلامي راـبه تفصيلي که در تواريخ ضبط شدهـدر دست گرفتند حکومت اين دسته يازده نفري که نزديک به هفتاد سال ادامه داشت،روزگار تيره و شومي براي اسلام و مسلمين به وجود آورد که در جامعه اسلامي جز يک امپراطوري عربي استبدادي که نام خلافت اسلامي بر آن گذاشته شده بود،حکومت نميکرد و در دوره حکومت اينان کار به جايي کشيد که خليفه وقت (وليد بن يزيد) که جانشين پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و يگانه حامي دين شمرده ميشد،بي محابا تصميم گرفت بالاي خانه کعبه غرفهاي بسازد تا در موسم حج در آنجا مخصوصا به خوش گذراني بپردازد (16) !! خليفه وقت[وليد بن يزيد]قرآن کريم را آماج تير قرار داد و در شعري که خطاب به قرآن انشاء کرد گفت:روز قيامت که پيش خداي خود حضور مييابي بگوي خليفه مرا پاره کرد!! (17) البته شيعه که اساسا اختلاف نظر اساسيشان با اکثريت تسنن در سر دو مسئله خلافت اسلامي و مرجعيت ديني بود،در اين دوره تاريک،روزگاري تلخ و دشواري ميگذرانيدند ولي شيوه بيدادگري و بي بند و باري حکومتهاي وقت و قيافه مظلوميت و تقوا و طهارت پيشوايات اهل بيت آنان را روز به روز در عقايدشان استوارتر ميساخت و مخصوصا شهادت دلخراش حضرت حسين پيشوايسوم شيعه در توسعه يافتن تشيع و بويژه در مناطق دور از مرکز خلافت،مانند عراق و يمن و ايران کمک بسزايي کرد. گواه اين سخن اين است که در زمان امامت پيشواي پنجم شيعه که هنوز قرن اول هجري تمام نشده و چهل سال از شهادت امام سوم گذشته بود،به مناسبت اختلال و ضعفي که در حکومت اموي پيدا شده بود،شيعه از اطراف کشور اسلامي مانند سيل به دور پيشواي پنجم ريخته به اخذ حديث و تعلم معارف ديني پرداختند (18) .هنوز قرن اول هجري تمام نشده بود که چند نفر از امراي دولت شهر قم را در ايران بنياد نهاده و شيعه نشين کردند (19) ولي در عين حال شيعه به حسب دستور پيشوايان خود،در حال تقيه و بدون تظاهر به مذهب زندگي ميکردند. بارها در اثر کثرت فشار و سادات علوي بر ضد بيدادگريهاي حکومت قيام کردند ولي شکست خوردند و بالأخره جان خود را در اين راه گذاشتند و حکومت بيپرواي وقت در پايمال کردنشان فروگذاري نکرد.جسد زيد را که پيشواي شيعه زيديه بود از قبر بيرون آورده به دار آويختند و سه سال بر سر دار بود،پس از آن پايين آورده و آتش زدند و خاکسترش را به باد دادند!! (20) به نحوي که اکثر شيعه معتقدند امام چهارم و پنجم نيز به دست بني اميه با سم در گذشتند (21) و درگذشت امام دوم و سوم نيز به دست آنان بود.فجايع اعمال امويان به حدي فاحش و بيپرده بود که اکثريت اهل تسنن با اينکه خلفا را عموما مفترض الطاعه ميدانستند ناگزير شده خلفا را به دون دسته تقسيم کردند.خلفاي راشدين که چهار خليفه اول پس از رحلت پيغمبر اکرم ميباشند (ابو بکر و عمر و عثمان و علي) و خلفاي غير راشدين که از معاويه شروع ميشود. امويين در دوران حکومت خود در اثر بيدادگري و بي بند و باري به اندازهاي نفرت عمومي را جلب کرده بودند که پس از شکست قطعي و کشته شدن آخرين خليفه اموي،دو پسر وي با جمعي از خانواده خلافت از دار الخلافه گريختند و به هر جا روي آوردند پناهشان ندادند،بالأخره پس از سرگردانيهاي بسيار که در بيابانهاي نوبه و حبشه و بجاوه کشيدند و بسياري از ايشان از گرسنگي و تشنگي تلف شدند،به جنوب يمن در آمدند و به دريوزگي خرج راهي از مردم تحصيل کرده و درزي حمالان عازم مکه شدند و آنجا در ميان مردم ناپديد گرديدند (22) . شيعه در قرن دوم هجري در اواخر ثلث اول قرن دوم هجري،به دنبال انقلابات و جنگهاي خونيني که در اثر بيدادگري و بد رفتاريهاي بني اميه در همه جاي کشورهاي اسلامي ادامه داشت،دعوتي نيز به نام اهل بيت پيغمبر اکرم در ناحيه خراسان ايران پيدا شده،متصدي دعوت«ابو مسلم مروزي»سرداري ايراني بود که به ضرر خلافت اموي قيام کردو شروع به پيشرفت نمود تا دولت اموي را بر انداخت (23) .اين نهضت و انقلاب اگر چه از تبليغات عميق شيعه سرچشمه ميگرفت و کم و بيش عنوان خونخواهي شهداي اهل بيت را داشت و حتي از مردم براي يک مرد پسنديده از اهل بيت (سربسته) بيعت ميگرفتند با اينهمه به دستور مستقيم يا اشاره پيشوايان شيعه نبود،به گواهي اينکه وقتي که«ابو مسلم»بيعت خلافت را به امام ششم شيعه اماميه در مدينه عرضه داشت،وي جدا رد کرد و فرمود:«تو از مردان من نيستي و زمان نيز زمان من نيست» (24) . بالأخره بني عباس به نام اهل بيت خلافت را ربودند (25) و در آغاز کار روزي چند به مردم و علويين روي خوش نشان دادند حتي به نام انتقام شهداي علويين،بني اميه را قتل عام کردند و قبور خلفاي بني اميه را شکافته هر چه يافتند آتش زدند (26) ولي ديري نگذشت که شيوه ظالمانه بني اميه را پيش گرفتند و در بيدادگري و بي بند و باري هيچگونه فروگذاري نکردند. «ابو حنيفه»رئيس يکي از چهار مذهب اهل تسنن به زندان منصور رفت (27) و شکنجهها ديد و«ابن حنبل»رئيس يکي از چهار مذهب،تازيانه خورد (28) و امام ششم شيعه اماميه پس از آزار و شکنجه بسيار،با سم درگذشت (29) و علويين را دسته دسته گردن ميزدند يا زنده زنده دفن ميکردند يا لاي ديوار يا زير ابنيه دولتي ميگذاشتند. «هارون»خليفه عباسي که در زمان وي امپراطوري اسلامي به اوج قدرت و وسعت خود رسيده بود و گاهي خليفه به خورشيد نگاه ميکرد و آن را مخاطب ساخته ميگفت به هر کجا ميخواهي بتاب که به جايي که از ملک من بيرون است نخواهي تابيد!از طرفي لشکريان وي در خاور و باختر جهان پيش ميرفتند ولي از طرفي در جسر بغداد که در چند قدمي قصر خليفه بود،بياطلاع و بي اجازه خليفه،مأمور گذاشته از عابرين حق عبور ميگرفتند،حتي روزي خود خليفه که ميخواست از جسر عبور کند،جلويش را گرفته حق العبور مطالبه کردند! (30) يک مغني با خواندن دو بيت شهوت انگيز،«امين»خليفه عباسي را سر شهوت آورد،امين سه ميليون درهم نقره به وي بخشيد،مغني از شادي خود را به قدم خليفه انداخته گفت:يا امير المؤمنين !اين همه پول را به من ميبخشي؟خليفه در پاسخ گفت اهميتي ندارد ما اين پول را از يک ناحيه ناشناخته کشور ميگيريم!! (31) ثروت سرسام آوري که همه ساله از اقطار کشورهاي اسلامي به عنوان بيت المال مسلمين به دار الخلافه سرازير ميشد،به مصرف هوسراني و حقکشي خليفه وقت ميرسيد،شماره کنيزان پريوش ودختران و پسران زيبا در دربار خلفاي عباسي به هزاران ميرسيد!! وضع شيعه از انقراض دولت اموي و روي کار آمدن بني عباس،کوچکترين تغييري پيدا نکرد جز اينکه دشمنان بيدادگري وي تغيير اسم دادند. شيعه در قرن سوم هجري با شروع قرن سوم،شيعه نفس تازهاي کشيد و سبب آن اولا:اين بود که کتب فلسفي و علمي بسياري از زبان يوناني و سرياني و غير آنها به زبان عربي ترجمه شد و مردم به تعليم علوم عقلي و استدلالي هجوم آوردند.علاوه بر آن«مأمون»خليفه عباسي (195ـ218) معتزلي مذهب به استدلال عقلي در مذهب علاقهمند بود و در نتيجه به تکلم استدلالي در اديان و مذاهب رواج تام و آزادي کامل داده بود و علما و متکلمين شيعه از اين آزادي استفاده کرده در فعاليت علمي و در تبليغ مذهب اهل بيت فروگذاري نميکردند (32) . و ثانيا:مأمون عباسي به اقتضاي سياست خود به امام هشتم شيعه اماميه ولايت عهد داده بود و در اثر آن علويين و دوستان اهل بيت تا اندازهاي از تعرض اولياي دولت مصون بوده و کم و بيش از آزادي بهرهمند بودند ولي باز ديري نگذشت که دم برنده شمشير به سوي شيعه برگشت و شيوه فراموش شده گذشتگان به سراغشان آمد،خاصه در زمان متوکل عباسي (232ـ247 هجري) که مخصوصا با علي و شيعيان وي دشمني خاصي داشت و هم به امروي بود که مزار امام سوم شيعه اماميه را در کربلا با خاک يکسان کردند (33) . شيعه در قرن چهارم هجري در قرن چهارم هجري عواملي به وجود آمد که براي وسعت يافتن تشيع و نيرومند شدن شيعه کمک به سزايي ميکرد که از آن جمله سستي ارکان خلافت بني عباسي و ظهور پادشاهان«آل بويه»بود . پادشاهان«آل بويه»که شيعه بودند،کمال نفوذ را در مرکز خلافت که بغداد بود و همچنين در خود خليفه داشتند (34) و اين قدرت قابل توجه به شيعه اجازه ميداد که در برابر مدعيان مذهبي خود که پيوسته به اتکاي قدرت،خلافت آنان را خرد ميکردند،قد علم کرده آزادانه به تبليغ مذهب بپردازند . چنانکه مورخين گفتهاند در اين قرن،همه جزيرة العرب يا قسمت معظم آن به استثناي شهرهاي بزرگ،شيعه بودند و با اين وصف برخي از شهرها نيز مانند هجر و عمان و صعده در عين حال شيعه بودند.در شهر بصره که پيوسته مرکز تسنن بود و با شهر کوفه که مرکز تشيع شمرده ميشد رقابت مذهبي داشت،عدهاي قابل توجه شيعه بودند و همچنين در طرابلس و نابلس و طبريه و حلب و هرات،شيعه بسيار بود و اهواز و سواحل خليج فارس از ايران نيز مذهبشيعه رواج داشت (35) . در آغاز اين قرن بود که«ناصر اطروش»پس از سالها تبليغ که در شمال ايران به عمل آورد به ناحيه طبرستان استيلا يافت و سلطنت تأسيس کرد که تا چند پشت ادامه داشت و پيش از«اطروش»نيز حسن بن زيد علوي سالها در طبرستان سلطنت کرده بود (36) . در اين قرن،فاطميين که اسماعيلي بودند به مصر دست يافتند و سلطنت دامنهداري (296ـ527) تشکيل دادند (37) . بسيار اتفاق ميافتاد که در شهرهاي بزرگ مانند بغداد و بصره و نيشابور کشمکش و زد و خورد و مهاجمههايي ميان شيعه و سني در ميگرفت و در برخي از آنها شيعه غلبه ميکرد و از پيش ميبرد. شيعه در قرن نهم هجري از قرن پنجم تا اواخر قرن نهم،شيعه به همان افزايش که در قرن چهارم داشت ادامه ميداد و پادشاهاني نيز که مذهب شيعه داشتند به وجود آمده از تشيع ترويج مينمودند. در اواخر قرن پنجم هجري،دعوت اسماعيليه در قلاع الموت ريشه انداخت و اسماعيليه نزديک به يک قرن و نيم در وسط ايران در حال استقلال کامل ميزيستند (38) و سادات مرعشي در مازندران،سالهاي متمادي سلطنت کردند (39) . «شاه خدابنده»از پادشاهان مغول،مذهب شيعه را اختيار کرد و اعقاب او از پادشاهان مغول،ساليان دراز در ايران سلطنت کردند و از تشيع ترويج ميکردند و همچنين سلاطين«آق قويونلو و قره قويونلو»که در تبريز حکومت ميکردند (40) و دامنه حکمرانيشان تا فارس و کرمان کشيده ميشد و همچنين حکومت فاطميين نيز ساليان دراز در مصر بر پا بود. البته قدرت مذهبي جماعت با پادشاهان وقت تفاوت ميکرد چنانکه پس از بر چيده شدن بساط فاطميين و روي کار آمدن سلاطين«آل ايوب»،صفحه برگشت و شيعه مصر و شامات،آزادي مذهبي را بکلي از دست دادند و جمع کثيري از تشيع از دم شمشير گذشتند (41) . و از آن جمله«شهيد اول محمد بن محمد مکي»،يکي از نوابغ فقه شيعه،سال 786 هجري در دمشق به جرم تشيع کشته شد (42) !! و همچنين شيخ اشراق«شهاب الدين سهروردي»در حلب به جرم فلسفه به قتل رسيد (43) !! روي هم رفته در اين پنج قرن،شيعه از جهت جمعيت در افزايش و از جهت قدرت و آزادي مذهبي،تابع موافقت و مخالفت سلاطين وقت بودهاند و هرگز در اين مدت،مذهب تشيع در يکي از کشورهاي اسلامي،مذهب رسمي اعلام نشده بود. شيعه در قرن دهم تا يازدهم هجري سال 906 هجري،جوان سيزده سالهاي از خانواده شيخ صفي اردبيلي (متوفاي 735 هجري) که از مشايخ طريقت در شيعه بود با سيصد نفر درويش از مريدان پدرانش به منظور ايجاد يک کشور مستقل و مقتدر شيعه از اردبيل قيام کرده شروع به کشور گشايي و بر انداختن آيين ملوک الطوايفي ايران نمود و س از جنگهاي خونين که با پادشاهان محلي و مخصوصا با پادشاهان آل عثمان که زمان امپراطوري عثماني را در دست داشتند،موفق شد که ايران قطعه قطعه را به شکل يک کشور درآورده و مذهب شيعه را در قلمرو حکومت خود رسميت دهد (44) .پس از درگذشت شاه اسماعيل صفوي،پادشاهان ديگري از سلسله صفوي تا اواسط قرن دوازدهم هجري سلطنت کردند و يکي پس از ديگري رسميت مذهب شيعه اماميه را تأييد و تثبيت نمودند،حتي در زماني که در اوج قدرت بودند (زمان شاه عباس کبير) توانستند وسعت ارضي کشور و آمار جمعيت را به بيش از دو برابر ايران کنوني (سال 1384 هجري قمري) برسانند (45) گروه شيعه در اين دو قرن و نيم تقريبا در ساير نقاط کشورهاي اسلامي به همان حال سابق با افزايش طبيعي خود باقي بوده است. شيعه در قرن دوازده تا چهاردهم هجري در سه قرن اخير،پيشرفت مذهبي شيعه به همان شکل طبيعيسابقش بوده است و فعلا که اواخر قرن چهاردهم هجري است تشيع در ايران مذهب رسمي عمومي شناخته ميشود و همچنين در يمن و در عراق اکثريت جمعيت را شيعه تشکيل ميدهد و در همه ممالک مسلمان نشين جهان،کم و بيش شيعه وجود دارد و روي هم رفته در کشورهاي مختلف جهان،نزديک به صد ميليون شيعه زندگي ميکند. پی نوشتها:1ـ تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 191 و ساير تواريخ. 2ـ شرح ابن ابي الحديد،ج 4،ص 160.تاريخ طبري،ج 4،ص 124.تاريخ ابن اثير،ج 3،ص .2033ـ همان مدرک. 4ـ تاريخ يعقوبي،ج 2،ص .1935ـ تاريخ يعقوبي،ج 2،ص .2026ـ يزيد مردي بود عياش و هوسران و دائم الخمر،لباسهاي حرير و جلف ميپوشيد،سگ و ميموني داشت که ملازم و همبازي وي بودند،مجالس شب نشيني او با طرب و ساز و شراب برگزار ميشد،نام ميمون او«ابو قيس»بود و او را لباس زيبا پوشانيده در مجلس شربش حاضر ميکرد!گاهي هم سوار اسبش کرده به مسابقه ميفرستاد (تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 196.مروج الذهب،ج 3،ص 77) 7ـ مروج الذهب،ج 3،ص 5.تاريخ ابي الفداء،ج 1،ص .1838ـ النصايح الکافيه،ص 72،نقل از کتاب الاحداث. 9ـ روي ابو الحسن المدائني في کتاب الاحداث قال:کتب معاوية نسخة واحدة الي عماله بعد عام الجماعة:اني برئت الذمة ممن روي شيئا من فضل ابي تراب و اهل بيته النصايح الکافيه،تأليف محمد بن عقيل،چاپ نجف،سال 1386 هجري،ص 87 و .19410ـ النصايح الکافيه،ص 72 و .7311ـ النصايح الکافيه،ص 58،64،77 و .7812ـ سوره توبه،آيه .10013ـ تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 216 تاريخ ابي الفداء،ج 1،ص 190.مروج الذهب،ج 3،ص 64 و تواريخ ديگر. 14ـ اريخ يعقوبي،ج 2،ص 243.تاريخ ابي الفداء،ج 1،ص 192.مروج الذهب،ج 3،ص .7815ـ تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 224 تاريخ ابي الفداء،ج 1،ص 192.مروج الذهب،ج 3،ص .8116ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص .7317ـ ذا ما جئت ربک يوم حشر فقل يا رب خرقني الوليد (مروج الذهب،ج 3،ص 216) 18ـ ر.ک:بحث امام شناسي همين کتاب. 19ـ معجم البلدان،ماده«قم»20ـ مروج الذهب،ج 3،ص 217ـ219.تاريخ يعقوبي،ج 3،ص .6621ـ بحار،ج 12 و ساير مدارک شيعه. 22ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص .8423ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص 79.تاريخ ابي الفداء،ج 1،ص 208 و تواريخ ديگر. 24ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص 86.مروج الذهب،ج 3،ص .26825ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص 86.مروج الذهب ج 3،ص .27026ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص 91ـ96.تاريخ ابي الفداء،ج 1،ص .21227ـ تاريخ ابي الفداء،ج 2،ص .628ـ تاريخ يعقوبي،ج 3،ص 198.تاريخ ابي الفداء،ج 2،ص .3329ـ بحار،ج 12،احوالات حضرت صادق (ع) . 30ـ قصه جسر بغداد. 31ـ آغاني ابي الفرج،قصه امين. 32ـ تواريخ. 33ـ تاريخ ابي الفداء و تواريخ ديگر. 34ـ به تواريخ مراجعه شود. 35ـ الحضارة الاسلاميه،ج 1،ص .9736ـ مروج الذهب،ج 4،ص 373.الملل و النحل،ج 1،ص .25437ـ تاريخ ابي الفداء،ج 2،ص 63 و ج 3،ص .5038ـ ر.ک:تواريخ کامل،روضة الصفا و حبيب السير. 39ـ تاريخ کامل و تاريخ ابي الفداء،ج .340ـ تاريخ حبيب السير. 41ـ تاريخ حبيب السير و تاريخ ابي الفداء و غير آنها. 42ـروضات الجنات و رياض العلماء به نقل از ريحانة الادب،ج 2،ص .36543ـ روضات و کتاب مجالس و وفيات الاعيان. 44ـ روضة الصفا و حبيب السير و غيره. 45ـ روضة الصفا و حبيب السير.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]
صفحات پیشنهادی
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2)
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) نويسنده:علامه طباطباييمنبع:سايت انديشه قم انتقال خلافت به معاويه و تبديل آن به سلطنت موروثي پس از شهادت امير المؤمنين ...
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) نويسنده:علامه طباطباييمنبع:سايت انديشه قم انتقال خلافت به معاويه و تبديل آن به سلطنت موروثي پس از شهادت امير المؤمنين ...
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1)
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1)-کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1) ... نص قرآن مأموريت يافت که خويشان نزديکتر خود را به دين خود دعوت کند (2) صريحا به ...
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1)-کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1) ... نص قرآن مأموريت يافت که خويشان نزديکتر خود را به دين خود دعوت کند (2) صريحا به ...
محلی برای پیدایش حیات
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) نويسنده:علامه طباطباييمنبع:سايت انديشه قم .... يزيد به شهادت تاريخ،هيچگونه شخصيت ...
کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) نويسنده:علامه طباطباييمنبع:سايت انديشه قم .... يزيد به شهادت تاريخ،هيچگونه شخصيت ...
مسابقه شماره 3 حامیان ولایت
كل كشور (در سه سال نزديك به سه برابر نسبت به سال 83) و بودجه عمومي دولت (3/2 . کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) (3) معاويه با اين سخن اشاره ميکرد که سياست ...
كل كشور (در سه سال نزديك به سه برابر نسبت به سال 83) و بودجه عمومي دولت (3/2 . کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) (3) معاويه با اين سخن اشاره ميکرد که سياست ...
واقعيت بعثت از نگاه شيعه
واقعيت بعثت از نگاه شيعه-واقعيت بعثت از نگاه اهل بيت (ع)واقعيتبعثت از ديدگاه شيعه ماجراى بعثت ... (2) بدين گونه محمد بن عبدالله برازندهترين مردم قريش كه سوابق درخشان او نزد عموم طبقات روشن و از .... کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1) ...
واقعيت بعثت از نگاه شيعه-واقعيت بعثت از نگاه اهل بيت (ع)واقعيتبعثت از ديدگاه شيعه ماجراى بعثت ... (2) بدين گونه محمد بن عبدالله برازندهترين مردم قريش كه سوابق درخشان او نزد عموم طبقات روشن و از .... کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (1) ...
فعاليتهاي بنياد قرآن و اهل بيت تشريح شد
4 ژوئن 2009 – شد تا عقايد اهل بيت عليهم السلام ، بنياد فکري شيعه را تشکيل داده و اسلام دور از ... کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) وي اعلام نمود که هر کس در ...
4 ژوئن 2009 – شد تا عقايد اهل بيت عليهم السلام ، بنياد فکري شيعه را تشکيل داده و اسلام دور از ... کيفيت پيدايش و نشو و نماي شيعه (2) وي اعلام نمود که هر کس در ...
نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول)
13 جولای 2008 – نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول)-نويسنده: احمد رهدار ... 2. در انديشهها و جريانهاي موجود حل ميشود؛ آنگونه كه مغولان فاتح كشورهاي ... با پيدايش نيروي منورالفكري، سه نيرو در جامعه ايران كه بر اساس سه نوع ..... كه در هر حال، سطح خاصي از نشو و نماي انديشههاي اسلامي را برميتابيد، باز شدن پاي ...
13 جولای 2008 – نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول)-نويسنده: احمد رهدار ... 2. در انديشهها و جريانهاي موجود حل ميشود؛ آنگونه كه مغولان فاتح كشورهاي ... با پيدايش نيروي منورالفكري، سه نيرو در جامعه ايران كه بر اساس سه نوع ..... كه در هر حال، سطح خاصي از نشو و نماي انديشههاي اسلامي را برميتابيد، باز شدن پاي ...
پرسش هاي بي پاسخ!
اين همايش كه طي 2 روز در 31 ارديبهشت و اول خرداد در تالار فردوسي دانشگاه تهران برگزار .... عواملي از قبيل ارتباطات فشردگي زمان، مكان، فضا و پيدايش جامعه شبكهاي است. ... و از طرفي علوم انساني را فقط در قالب تعريف اشتغال محدود نكنيم و اجازه نشو و نما با ... به مسائل انسان ايراني خودمان از اين جهت كه مسلمان است و شيعه است، سخن گفت.
اين همايش كه طي 2 روز در 31 ارديبهشت و اول خرداد در تالار فردوسي دانشگاه تهران برگزار .... عواملي از قبيل ارتباطات فشردگي زمان، مكان، فضا و پيدايش جامعه شبكهاي است. ... و از طرفي علوم انساني را فقط در قالب تعريف اشتغال محدود نكنيم و اجازه نشو و نما با ... به مسائل انسان ايراني خودمان از اين جهت كه مسلمان است و شيعه است، سخن گفت.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها