واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماهيت ايمان ديني نويسنده:مهدي جمشيديمنبع: روزنامه كيهان ايمان ديني در بردارنده «تصديق» است، اما اين تصديق تنها تصديق و تأييد منطقي نيست. توضيح آنكه، مقوله تصديق را مي توان در دو لايه بررسي كرد: يكي «تصديق منطقي» و ديگري «تصديق روان شناختي».«تصديق منطقي» حالتي است كه رابطه ميان اركان يك قضيه (يعني موضوع و محمول) را درنظر مي گيريم و برپايه استدلال و تفكر منطقي، آن را تأييد مي كنيم. اما «تصديق رواشناختي» باور داشتن به قضيه اي بدون توجه به وجود رابطه واقعي و نفس الامري ميان اركان آن است. بنابراين، تصديق منطقي تابع «اراده انسان» نيست و حاكي از «واقعيتي خارج از اختيار» اوست، درحالي كه تصديق روان شناختي، به طور كامل، ريشه در ميل و اراده انسان دارد و ناشي از آن است.ميان تصديق منطقي و تصديق روان شناختي، الزاما «تلازم» وجود ندارد؛ يعني اينگونه نيست كه اگر انسان به مرحله تصديق منطقي يك گزاره رسيد، آن را از منظر روان شناختي نيز تصديق كند. عكس اين حالت نيز قابل تصور مي باشد؛ به اين صورت كه گاهي انسان به چيزي معتقد مي شود كه «واقعيت» ندارد و گاهي نيز به واقعيت بي اعتنايي مي كند و آن را تصديق (از نظر رواني) نمي كند.قرآن كريم به مواردي اشاره مي كند كه انسان «علم» به مسائلي داشته است، يعني ثبوت چيزي يا ثبوت صفتي براي آن را منطقا تصديق مي كرده، اما در عين حال به آن «ايمان» نياورده است (اسراء- 102، نمل- 14) درنتيجه، مي توان دريافت كه «علم» و «ايمان» دو مقوله هستند و با يكديگر «ملازمه ضروري و دائمي» ندارند. يعني بدين گونه نيست كه با تحصيل علم درباره يك موضوع، ايمان به آن نيز تحقق يابد.به عبارت دقيق تر، علم هرگز نقش علت تامه را براي به وجود آمدن ايمان برعهده ندارد، اما روشن است كه ايمان آوردن به يك موضوع، متوقف بر حداقل كسب علم اجمالي نسبت به آن مي باشد. ايمان اسلامي هرگز از مسير «جهالت»، «حيرت» و «ابهام» نمي گذرد. منطقا نيز در جايي كه جهل به موضوعي داريم و يا اساسا يقين به عدم آن داريم، ايماني نسبت به آن موضوع در انسان پديد نخواهد آمد.با توجه به اين مقدمات مي توان تعريف دقيقي از ايمان ارائه داد. ايمان يك حالت دروني و قلبي است كه با علم حضوري قابل درك است و براي توصيف آن، تنها مي توانيم آثار و علايم آن را برشماريم. بدين ترتيب، ايمان عبارت است از علم به اضافه حالت انقياد و تسليم دروني در پذيرش لوازم آن علم. يعني ايمان داراي دو جزء ذاتي است: يك علم و ديگري حالت تسليم رواني. اگرچه ممكن است كسب جزء اول اختياري نباشد. اما جزء دوم كاملا اختياري است و برپايه همين امر است كه مقوله ايمان، «اجباربردار» و «تحميلي» نيست.مقصود از علم به عنوان يكي از اجزاي ايمان نيز، «علم منطقي» نيست بلكه «علم عرفي» است. علم عرفي يعني اطميناني كه حالت ترديد يا دغذغه رواني نسبت به آن موضوع را از انسان بزدايد، اما علم منطقي حاصل برهان عقلي يقين آور و خطاناپذير است. درواقع، حداقلي از علم كه بايد تحقق يابد تا يك جزء از ايمان فراهم شود؛ علم عرفي است.براساس آيات قرآن كريم، متعلق ايمان اسلامي را مي توان مقولاتي از قبيل «الله»، «يوم الاخر»، «انبياء»، «كتب آسماني» و «ملائكه» معرفي نمود، به طوري كه انكار يكي از اين موارد به معني انكار ساير موارد و در حكم كفر باطني خواهد بود.(بقره- 177 و 285 )نكته جالبي كه قرآن به آن اشاره كرده، اين است كه ايمان، قابل تضعيف و تقويت شدن است و يكي از مهمترين عواملي كه سبب تضعيف و يا حتي رخت بر بستن ايمان از قلب انسان مي شود، «عدم التزام به لوازم عملي ايمان» (يعني ارتكاب گناه و معصيت) است (روم- 10) انس با زشتي ها به تدريج، از لطافت روحي انسان مي كاهد و زنگار غفلت را بر قلب و دل آدمي مي نشاند، در چنين حالي است كه انسان با وجود ايمان اوليه، در مقام تكذيب آيات الهي برمي آيد.منابع :1- سيدمحمدحسين طباطبايي، ترجمه تفسير الميزان، ج 2، ص 523 و 5242 محمدتقي مصباح يزدي، كاوش ها و چالش ها، ج 2، ص 174
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 706]