تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834944758
ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم نویسنده: محمد مهدي كريمي نيا 1. مقدمهامروزه مسألة فلسطين و جنايات اسرائيل بر ضد مردم بيدفاع آن، وارد حساسترين مرحلة خود شده است. در حقيقت اين موضوع منطقهاي نيست؛ بلكه در رأس موضوعات جهاني قرار گرفته است.گر چه افكار عمومي جهان و بيشتر دولتها اين جنايات را محكوم كردهاند، ولي ايالات متحده امريكا به دولت اشغالگر اسرائيل و شخص «شارون» كمك فراواني ميكند؛ به گونهاي كه در اين زمينه، همة مصوبات شوراي امنيت بر ضد اين كشور را «وتو» كرده است.از نكات جالب توجه اين كه كشورهاي اسلامي كه پيوند عقيدتي و ديني با مردم مظلوم فلسطين دارند و داراي منابع اقتصادي بيشمار و جمعيت جوان و داشتن حدود 55 رأي در مجمع عمومي سازمان ملل هستند، بعد از گذشت 70 سال، هنوز هيچ اقدام هماهنگ و كارسازي در اين باره انجام نداده و همواره بر دامنة ظلم صهيونيستها افزودهاند.در اين ميان، امام خميني(ره) از معدود انديشمندان و رهبراني است كه از آغاز شكلگيري دولت مجعول و نامشروع اسرائيل، با شيواترين بيان و بدون هيچگونه ملاحظه و ترسي، خطر صهيونيستها و اهداف آتي آنان را گوشزد كرده و اتحاد و همدلي كشورهاي اسلامي و به كارگيري امكانات آنان را در مقابل اسرائيل خواستار شده و سكوت آنان در اين زمينه را با شديدترين بيان محكوم كرده است.اگر چه «صهيونيسم» جداي از «يهود» است، ولي در موارد گوناگوني اين دو با يكديگر درآميختهاند و جدايي آنها مشكل است.صهيونيسم سياسي عمري حدود 70 سال دارد و همزمان با آغاز پيدايش اسرائيل است؛ با وجود اين، عملكرد صهيونيسم سياسي در بسياري موارد، شبيه يهود و يهوديان در طول دو هزار سال گذشته است؛ بنابراين ممكن است برخي عملكردها خاص «صهيونيسم» باشد؛ ولي در بيشتر موارد، اين عملكرد ميان «صهيونيسم» و «يهود» مشترك است.در نگارش اين پژوهش، به يكي از كتابهاي اصيل يهود يعني، «تورات» مراجعه و استناد شده، همچنين، تلمود (شرح تورات) نيز مورد توجه واقع شده است. افزون بر اين، به آياتي از قرآن كريم و روايات امامان معصوم (ع) ـ كه دربارة يهود و كارشكنيهاي آنان در مقال مسلمانان و مسيحيان است ـ استناد شده است؛ همچنين از برخي كتب تاريخي مربوط به «تاريخ اديان» استفاده شده است. به هر حال با مطالعه سير تاريخي، به اصول كلي دربارة ماهيت اعتقادي و ديني يهود دست مي يابيم. براي نمونه «نژادپرستي» و «ملت برگزيده بودن»، در نهاد هر دو مشترك است؛ همانگونه كه يهود در طول تاريخ 2500 سالة گذشته، ملتي نژادپرست و خود برتر بين بودهاند، حكومت صهيونيسم نيز از آغاز پيدايش خويش در سرزمينهاي اشغالي، همين ايده و عقيده را داشته و دارد. رژيم اشغالگر اسرائيل، همانند خود را «ملت برگزيده» ميداند و معتقد است كه ساير ملتها، اساساً يا ارزشي ندارند يا اگر داراي ارزش باشند، بسيار كم تر از يهود و صهيونيسم است و ساير ملتها و اديان، بايد در خدمت يهود باشند؛ بنابراين قتل و كشتار ملتهاي ديگر از جمله مسلمانان، از نظر آنان كاملاً توجيه شده است و داراي مبناي ديني و اعتقادي است. انان نه تنها در برابر مسلمانان داراي عملكرد خصمانه هستند، بلكه نسبت به مسيحيان نيز همين عملكرد را دارند، به عبارت ديگر آنان اساساً همزيستي مسالمتآميز و تعامل با پيروان ساير اديان را نه تنها در گفتار، آيين و دين منكر هستند، بلكه در عمل نشان داده اند كه هيچگاه حاضر نيستند با ديگران زندگي مسالمتآميز داشته باشند و هر گاه در برخي از برهههاي تاريخ قرارداد صلح منعقد ساختهاند. از روي عجز و ناچاري بوده و در واقع دنبالهرو شعار خويش، يعني حكومت از نيل تا فرات بوداند. آن چه در اين مقاله به صورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم و يهود است. آنگاه روشن ميشود كه بسياري از رفتارهاي ضد بشري و جنگ طلبانة آنان در طول تاريخ، به ويژه در دهههاي اخير، بر اساس تعاليم ديني و اعتقادي آنان شكل گرفته است. انان هيچگاه با اديان غير يهودي و ملل ديگر، همزيستي و تعاون نداشتهاند و براي رسيدن به اهداف خود، در پي نفوذ در مراكز قدرت، سياست، اقتصاد و ... در سطح بينالمللي هستند.2. نگاهي به دين يهوددين يهود يكي از اديان مهم جهان و داراي سابقهاي طولاني است. آغاز اين دين تقريباً به 2500 سال پيش باز ميگردد. پيروان اين دين خود را پيرو پيامبر الاهي، حضرت موسي(ع) ميدانند؛ همچنين اين قوم را به دليل نسبت با حضرت يعقوب(ع)، «بني اسرائيل» ميگويند؛ «اسرائيل» لقب حضرت يعقوب(ع) بوده است.تاريخ قوم يهود را ميتوان به چند دوره تقسيم كرد:1. از حضرت ابراهيم خليل(ع) تا حضرت موسي(ع)، دورة توقف چهارصد ساله در مصر.2. از حضرت موسي(ع) تا شائول، دورة خلاصي بني اسرائيل از عبوديت مصر و بعثت حضرت موسي(ع) در كوه سينا و چهل سال سرگرداني قوم در دشت.3. از شائول تا تقسيم مملكت يهود كه نزديك به 120 سال بود، شامل دوران ترقي يهود تحت سلطنت حضرت داود(ع) و حضرت سليمان(ع).4. از تقسيم مملكت تا پايان تأليف عهد قديم كه نزديك به 500 سال طول كشيد؛ شامل وفات حضرت سليمان(ع) و انقراض سلطنت اسرائيل.5. از بازگشت از اسيري تا بعثت حضرت مسيح(ع).6. از انهدام اورشليم به بعد كه يهوديان در جهان پراكنده شدند.7. تشكيل دولت اسرائيل در سرزمين فلسطين از سال 1944 م.[1]كتاب اين قوم تورات يا عهد قديم است. عهد قديم در برابر عهد جديد يا انجيل است؛ زيرا تورات يا «اسفار پنجگانه حضرت موسي(ع)» پيش از حضرت مسيح(ع) نوشته شده است.اسفار پنجگانه يا پنج كتاب حضرت موسي(ع) عبارت است از:1. ژنز يا سفر تكوين تا استقرار عبرانيان در مصر.2. جلاي وطن يا سفر خروج. 3. سفر لاويان يا احكام صريح مذهبي.4. سفر اعداد يا شرح نيروي مادي قوم.5. سفر تثنيه يا مكمل كتابهاي ياد شده قبل.[2]از نظر قرآن كريم تورات كنوني، تحريف شده است. اين يكي از معجزات قرآن كريم است كه در قرن هفتم م. از جعل و تحريف تورات و انجيل خبر داده است. در آن روز، جز مؤمنان و بعضي از احبار و كشيشان كس ديگري اين موضوع را باور نداشت؛ اما قرآن كريم باراي بر اين نكته تأكيد كرد.[3]«تورات» در اصل واژهاي عبري به معناي «شريعت و قانون» است. پس از نزول كتابي از سوي خداوند متعال بر حضرت موسيبن عمران(ع)، اين كتاب به اين نام خوانده شد. گاه نيز به مجموعه كتابهاي عهد عتيق و گاه به اسفار پنجگانة آن نيز گفته ميشود.مجموعه كتابهاي يهود كه «عهد عتيق» ناميده شده، مركب از تورات و چندين كتاب ديگر است. تورات ـ كه داراي پنج بخش است ـ به شرح پيدايش جهان، انسان و مخلوقات ديگر و بخشي از انبياي پيشين و حضرت موسي بن عمران(ع) و بني اسرائيل و احكام اين آيين ميپردازد.ناگفته پيدا است كه غير از اسفار پنجگانه تورات، هيچ يك از اين كتابها، آسماني نيست، خود يهود نيز چنين ادعايي ندارند؛ حتي زبور حضرت داوود(ع) ـ كه آن را به نام مزامير مينامند ـ شرح ماجات و اندرزهاي اين پيامبر است.اما دربارة اسفار پنجگانة تورات، قراين روشني وجود دارد كه نشان ميدهد اينها نيز كتابهاي آسماني نيست، بلكه كتابهايي تاريي است كه پس از حضرت موسي بن عمران(ع) نوشته شده؛ زيرا در آنها شرح وفات حضرت موسي(ع) و چگونگي تدفين او و برخي حوادث پس از آن آمده است، به ويژه آخرين فصل «سفر تثنيه» به وضوح نشان ميدهد كه اين كتاب مدتها پس از وفات حضرت موسي(ع) به رشتة تحرير درآمده است.افزون بر اين، محتويات اين كتابها ـ كه آميخته با خرافات فراوان و نسبتهاي ناروا به پيامبران(ع) و نسبت بعضي سخنان كودكانه به آنها ميباشد ـ گواه ديگري بر سختگي بودن آنها است. شواهد تاريخي نشان ميدهد كه تورات اصلي از ميان رفت و بعدها پيروان حضرت موسي(ع) اين كتابها را نگاشتند.[4]3. جنبش صهيونيزم3ـ1. پيدايش جنبش صهيونيزمدر اوايل دهة شصت قرن نوزدهم، بعضي از متفكران يهود براي فاليت در راه بازگشت به فلسطين و عمران آن، دعوت خود را آغاز كردند. نخستين آنها «هيرش كاليشر» (Kaliher Hiresh) خاخام يا عالم يهودي بود كه اين دعوت را در كتاب «در جست و جوي صهيون» در سال 1861 م. آغاز كرد. چند تن ديگر از يهوديان متفكر نيز آثاري در اين زمينه به رشته تحرير آورده و زمينة مهاجرت هر چه بيشتر يهوديان و تشكيل دولت صهيونيستي را در اذهان آماده ردند.3ـ2. صهيونيزم مذهبي و صهيونيزم سياسيدر ميان متفكران يهودي، دو گونه انديشه و طرز فكر را ميتوان مشاهده كرد. برخي از آنها روحيه مذهبي داشتند و بيشتر جنبة عرفان يهودي را مطرح ميكردند و بزرگترين آرزويشان، قيام يهوديت بود.بر اساس اين اصل در هنگام ظهور قائم در آخرالزمان، سلطنت خداوند كه تمام اقوام و قبايل زمين، با او ميثاق بستهاند، براي تمام بشريت تحقق خواهد يافت و تمام بشريت، به سوي سرزمينهايي كه تورات، سرگذشت ابراهيم و موسي(ع) را در آن مكانها ذكر كرده، روان خواهند شد؛ در دورهاي نزديكتر به زمان ـ در قرن نوزدهم ـ هدف «عشاق صهيون»، ايجاد يك كانون روحاني جهت نشر عقايد و فرهنگ يهودي در سرزمين صهيون بود. جالب توجه است صهيونيزم مذهبي كه فقط در بين گروههاي محدودي رايج بود، هرگز به دشمني با مسلمانان ـ كه خود را به عنوان وابستگان به فرزندان ابراهيم و پيرو دين او تلقي ميكردند ـ برنخاست. اين صهيونيزم روحاني، بيگانه به دو از هر گونه برنامة سياسي براي ايجاد يك دولت يا هر نوع سلطهاي بر فلسطين بود و هرگز رفتاري دال بر علاقه به درگيري بين جوامع يهودي و مردم عرب ـ مسلمانان يا مسيحي ـ در پيش نگرفت.[5]اما صهيونيزم سياسي با «تئودور هرتزل» (Theodor Hertzl) زاده شده كه دكترين خود را از سال 1882 م. تدارك ميديد. او اين تئوري را در كتاب خود به نام «دولت يهود» مدون ساخت و پس از نخستين كنگرة صهيونيست جهاني در شهر «بال» سوئيس (1897 م.) به كاربرد عملي آن پرداخت. «هرتزل» بر خلاف صهيونيستها مذهبي، به طور كامل به خدا شكاك بود. او كه اشتغال خاطرش عمدتاً نه مذهبي، بلكه سياسي بود، مسأل صهيونيزم را به شكلي جديد مطرح كرد كه در مجموع ميتوان عناوين اصلي طرز تفكر سياسي او را در مطالب ذيل خلاصه كرد:1. يهوديان سراسر دنيا، در هر كشوري كه باشند، در مجموع يك قوم را تشكيل ميدهند.2. يهوديان، غير قابل جذب و ادغام در ملتهايي هستند كه در بين آنان زندگي ميكنند و در آن تحليل نميروند. (نژادپرستي)3. يهوديان همه وقت و همه جا تحت آزار و ظلم بودهاند.[6]راهحلهايي كه «تئودور هرتزل» از عناصر بالا استخراج ميكند، نفي و رد ادغام يهوديان در ملتاي ديگر، ايجاد نه تنها يك كانون و مركز فرهنگي براي اشاعة ايمان يهودي، بلكه دولتي يهودي است كه تمام يهوديان جهان در آن مجتمع شوند.نكته ديگر اين كه اين دولتها بايد در يك محل خالي و بيمدعي مستقر شوند؛ اين بدان معنا است كه نبايد به مردم بومي اهميت داد و آنها را به حساب آورد. در فرمولبندي «هرتزل» به حضور مردم فلسطين، نه در كتاب او و نه در مجالس پايهگذاري نهضت جهاني صهيونيزم هيچگونه اشارهاي نشده است. عدم وجود مردم فلسطين از اصول مسلم و اساسي صهيونيزم سياسي است و اين اصل مسلم، ريشه و منشأ تمام جنايات بعدي آنان است. خانم «گلد ماير» در «روزنامة ساندي تايمز» اعلام ميكند:«فلسطيني وجود ندارد، اين طور نيست كه تصور كنيم كه يك خلق فلسطيني در فلسطين وجود داشته كه خود را به عنوان يك خلق فلسطيني تلقي ميكردهاند و ما آمدهايم آنان را بيرون كرده و كشورشان را گرفتهايم، آنان اصلاً وجود ندارند.»[7] «پروفسور بنزيون دينر» (Benzion Dinur) كه نخستين وزير آموزش ملي دولت اسرائيل و دوست صميمي «داوود بن گورين» بنيانگذار دولت اسرائيل بود، در سال 1954 م. در مقدمة كتاب «تاريخ هاگاناه» از انتشارات سازمان صهيونيزم جهاني مينويسد:«در كشور ما جا براي كسي به جز يهوديان نيست؛ ما به اعراب خواهيم گفت: بيرون. اگر موافق نباشند يا مقاومت كنند، ما آنان را بيرون خواهيم كرد.»[8]اين ادعا در حالي صورت ميگيرد كه پس از بيست سال فعاليت صهيونيزم سياسي براي «بازگشت» بيانيه بالفور در سال (1917 م.) به تصويب رسيد. عده فراواني از يهوديان روسيه، لهستان و رماني در قبل و بعد از اين تاريخ گريختند و به سرزمين فسلطيني وارد شدند. طبق سرشماري انگليسيها در 31 دسامبر 1922 م.) تعداد 757000 نفر در سرزمين فلسطين ساكن بودهاند كه از اين عده 663000 عرب (59000 عرب مسلمانان و 73000 عرب مسيحي) و 83000 يهودي بودهاند؛ به عبارتي 88 درصد عرب و 11 درصد يهودي.«هرتزل» پس از تلاشهاي فراوان، در نهايت توانست حمايت رسمي انگلستان را جلب كند؛ اين حمايت در قالب «اعلامية بالفور» كه در دوم نوامبر 1917 م. به شكل نامهاي از «بالفور» وزير خارجه انگلستان به «لرد روچيلد» ثروتمند يهودي انگليس صادر شد، تبلور يافت. در «اعلاميه بالفور» آشكارا آمده است:«دولت شاهنشاهي انگلستان، نظر لطف مخصوصي به تشكيل وطن ملي يهود در فلسطين دارد و در آيندهاي نزديك، نهايت سعي و كوشش در راه رسيدن به اين هدف و تسهيل وسايل آن مبذول خواهد شد.»[9]3 ـ 3. صهيونيزم سياسي و سوء استفاده از تورات صهيونيستها جهت همراهسازي همه يهوديان با اهداف و سياستهاي خويش، در پروتكلها و مكالمات خود عموماً از واژه يود بهره ميگيرند و سنگ ملت يهود را بر سيه ميزنند و چنين القا ميكنند كه منافع ملت يهود را دنبال ميكنند؛ در حالي كه جنبش صهيونيزم، جنبشي سياسي و فرزند استعمار انگليس و امريكا است؛ هر چند مباني فكري نژادپرستانه خود را از كتابهاي تحريف شدة يهود گرفتهاند.خانم «گلد ماير» و «بگين» ميگويند:«اين زمين به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داريم.»[10]«موشه دايان» نيز ميگويد:«اگر بر تورات مسلطيم، اگر خود را قوم تورات ميدانيم، بايستي بر سرزمينهاي توراتي نيز مسلط شويم. سرزمينهاي قضات و ريش سفيدان، بيتالمقدس، حبرون، اريحا و باز هم جاهاي ديگر.»[11]آنان پيوسته يك ادعاي ارضي و يك «حق الاهي» مالكيت بر فلسطين را ادعا ميكنند. آنان ميگويند همه چيز بر ما مجاز ميشود. وقتي «قوم برگزيدةن خداوند و عامل مطلق باشيم، بر اين اساس شكنجه و بدرفتاري، تروريسم، تهديد، ارعاب و دستگيريها، نقل و انتقال اجباري و تبعيد دستهجمعي، انهدام اموال و مصادرة آنها و قتلهاي دسته جمعي را براي خود محفوظ ميدارند. بارزترين نمونه، همانا كشتار «دير ياسين» است. در نهم آوريل 1948 م. با روش خاص نازيها در «اورا دور»، 254 نفر سكنة اين دهكده (مردها، زنها، كودكان و سالمندان) به دست گروه مسلح «ايرگون» به رياست «مناخيم بگين» كشته شدند.اين مفهومم و وعدهها و حربههاي تحقق آن، مثل واژة «قوم برگزيده» و «اسرائيل بزرگ، از نيل تا فرات»، اساس ايدئولوژيك صهيونيزم سياسي را تشكيل ميدهد. استعمارگران همة زمانها و همة اقوام، همواره براي ضميمهسازيها، غصب، تصرفات و سلطهگريهاي خود، توجيهي تراشيدهاند. معمولاً بهانه آنان يك «برتري فرهنگي» بوده است كه به مهاجم و غاصب، به اصطلاح «يك مأموريت تمدنبخش از طرف نژاد خود براي ديگران» را اعطا ميكرده است و بهانه مذهبي، پوششي براي سلطة يك گروه اجتماعي بر ديگري بوده است.انديشة «قوم برگزيده» از نظر تاريخي و سياسي جنايت آفرين است؛ چه همواره تهاجمات، توسعهطلبيها و سلطهگريها را مقدس وانموده كرده است. انديشة قوم برگزيده از نظر مذهبي غير قابل تحمل است؛ چه هر جا كه برگزيدگان باشند، «طرد شدگان» نيز هستند.4. نژاد پرستي يهودنژادپرستي از مهمترين تعاليم يهود شمرده ميشود؛ به گونهاي كه «يهود» و ما «نژادپرستي» در طول تاريخ هيچگاه از يكديگر جدا نبوده است؛ بلكه پيوند عميقي با يكديگر داشتهاند. اكنون به برخي از نمودهاي نژادپرستي يهود اشاره ميكنيم:4ـ1. يهود، فرزندان و دوستان خاص خداوند!قرآن كريم دربارة اين ويژگي يهود ميفرمايد:«قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انكم اولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين»[12]بگو: اي يهوديان! اگر گمان ميكنيد كه (فقط) شما دوستان خدايي نه ساير مردم، پس آرزوي مرگ كنيد، اگر راست ميگوييد، (تا به لقاي محبوبان برسيد)خداوند متعال اين ادعاي دروغين آنان را رد ميكند و ميگويد: همين كه شما اين قدر از مرگ وحشت داريد، دليل بر آن است كه در اين ادعاي خود صادق نيستيد.«مهمتر اين كه آيين خويش را تنها آيين حق دانسته و ديگران را پيروان خدايان دروغين و محكوم به نابودي و فنا ميدانستهاند و حتي حاضر به انعقاد پيمان با مخالفان خود نبودهاند. از اين جهت، كمترين لطف و ترحمي نسبت به آنان توصيه نشده و در مواقع جنگ، كمترين حقوقي براي آنان قايل نبودهاند.»[13]قرآن كريم در آيهاي ديگر، از زبان يهود و نصارا چنين ميگويد:«يهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستيم. بگو: پس چرا شما را در برابرگناهانتان مجازات ميكند؟! بلكه شما هم بشري هستيد از مخلوقاتي كه آفريده؛ هر كه را بخواهد او شايسته بداند)، ميبخشد و هر كه را بخواهد (و مستحق بداند)، مازات ميكند.»[14]در روايات اسلامي نيز در حديثي از «ابن عباس» ميخوانيم:«پيغمبر (صليالله عليه و آله و سلم) جمعي از يهود را به دين اسلام دعوت كردند و آنها را از مجازات خدا بيم دادند. گفتند: چگونه ما را از كيفر خدا ميترساني، در حالي كه فرزندان خدا و دوستان او هستيم؟»[15]همچنين در تفسير «مجمعالبيان» در ذيل آيه 18 سوره مائده، حديثي شبيه حديث مزبور نقل شده است كه جمعي از يهود در برابر تهديد پيامبر (صليالله عليه و آله) به مجازات الاهي گفتند:«ما را تهديد مكن؛ ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم. اگر خشم بر ما كند، همانند خشمي است كه انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ يعني به زودي اين خشم فرو مينشيند!»[16]با توجه به آية شريفه، فقط يهود ادعاي دوستي و فرزندي خدا را نميكردند، بلكه مسيحيان نيز در اين عقيده با يهود شريكند. شك نيست كه آن ها خود را حقيقتاً فرزند خدا نميدانستند، آنان تنها حضرت عيسي(ع) را فرزند حقيقي خدا ميدانند و به آن تصريح دارند؛ وي منظورشان از انتخاب اين نام و عنوان براي خود، اين بود كه بگويند رابطه خاصي با خدا دارند و گويا هر كه در نژاد آنها يا جزء جمعيت آنها ميشدف بدون اين كه اعمال صالحي داشته باشد، از دوستان و گروه فرزندان خدا ميگرديد!قرآن كريم با تمام اين امتيازات موهوم مبارزه ميكند و امتياز هر كس را تنها در ايمان و عمل صالح و پرهيزگاري او مي شمارد؛ از اين رو در اين آيه، براي ابطال اين ادعا چنين ميگويد:«... قل فلم يعذبكم بذنوبكم ...»[17]«جوزف گئر»، از اين كه دين يهود در مقايسه با ديگر اديان جهان داراي پيروان كمتري است، اظهار شگفتي ميكند. زيرا دين يهود آييني جهاني بوده است. دليل اين موضوع همان امتيازات ويژهاي است كه اين گروه براي خود قائلند. وي ميگويد:«شگفت آن كه اين مذهب توحيدي و آيين جهاني به علت حوادث تاريخي، به يك قوم خاص منحصر گرديد؛ زيرا با سرنوشت اين قوم مخلوط و مربوط شد؛ و گرنه ميبايستي مقبول بسيري از اقوام ميگرديد.»[18]4 ـ 2. يهود؛ ملت برگزيده!يكي از دلايل خودخواهي ملت يهود و اعتقاد آنان به برتري اين است كه آنان خود را تافتهاي جدا بافته ميدانند و معتقدند كه گنهكاران ملت يهود، فقط چند روز مجازات خواهند شد و سپس بهشت الاهي تا ابد در اختيار آنان خواهد بود. اين امتيازطلبي با هيچ منطقي سازگار نيست؛ زيرا هيچ تفاوتي بين انسانها از نظر كيفر و پاداش اعمال در پيشگاه خدا وجود ندارد.قرآن كريم به يكي از گفتههاي بياساس يهود كه آنان را به خود مغرور ساخته و سرچشمة قسمتي از انحرافات آنها شده است، اشاره ميكند، ميفرمايد:«و گفتند: هرگز آتش دوزخ جز چند روزي به ما نخواهد رسيد. بگو: آيا پيماني از خدا گرفتهايد ـ پس خداوند هرگز از پيمانش تخلف نميورزد ـ يا چيزي را كه نميدانيد به خدا نسبت ميدهيد؟»[19]مگر يهود چه كرده بودند كه ميبايست تبصره به سود آنها بر قانون كلي مجازات زده شود؟ به هر حال، آية فوق با يك بيان منطقي، اين پندار غلط را ابطال ميكند و ميگويد: اين گفتار شما از دو حال خارج نيست: يا بايد عهد و پيمان خاصي از خدا در اين زمينه گرفته باشيد ـ كه نگرفتهايد ـ و يا دروغ و تهمت به خدا ميبنديد!از آيات مورد بحث استفاده ميشود كه روح تبعيض نژادي يهود ـ كه امروز نيز در دنيا سرچشمه بدبختيهاي فراوان شده ـ از آن زمان در يهود بوده است و امتيازات موهومي براي نژاد بني اسرائيل قايل بودهاند. متأسفانه بعد از گذشت هزاران سال هم آن روحيه بر آنها حاكم است و در واقع، پيدايش كشور غاصب اسرائيل نيز همين روح نژادپرستي است.آنها نه فقط در اين دنيا براي خود برتري قايل هستند، بلكه معتقدند كه اين امتياز نژادي در آخرت نيز به كمك آنها ميشتابد و گنهكارانشان بر خلاف افراد ديگر، تنها مجازات كوتاه مدت و خفيفي خواهند ديد و همين پندارهاي غلط، آنها را آلوده انواع جنايات و بدبختي ها و سيهروزيها كرده است.»[20]در تفسير مجمعالبيان و تفاسير ديگر آمده است كه مسلمانان و اهل كتاب، هر كدام بر ديگري افتخار ميكردند. اهل كتاب ميگفتند: «پيامبر ما پيش از پيامبر شما بوده و كتاب ما از كتاب شما سابقهدارتر است». مسلمانان هم ميگفتند:«پيامبر ما خاتم پيامبران و كتابش آخرين و كاملترين كتب آسماني است، بنابراين بر شما امتياز داريم».طبق روايت ديگري يهود ميگفتند: «ما ملت برگزيدهايم و آتش دوزخ جز روزهاي معدودي به ما نخواهد رسيد». و مسلمانان ميگفتند: «ما بهترين امتها هستيم؛ زيرا خدا دربارة ما گفته است: «كنتم خير امه.»[21]در بطلان ادعاهاي مزبور، آية ذيل نازل گرديد:«(فضيلت و برتري) به آرزوهاي شما و آرزوهاي اهل كتاب نيست؛ هر كس بد كند، كيفر داده ميشود و كسي را جز خدا ولي و ياور خود نخواهد يافت.»[22]4 ـ 3. نبود عذاب براي قوم يهود، از نظر توراتهمين ادعا ـ يعني نبود عذاب براي قوم يهود ـ در كتاب تورات مشاهده ميشود:«خداوند، رحمان و كريم است، دير غضب و بسيار رحيم تا به ابد محاكمه نخواهد نمود و خشم را هميشه نگاه نخواهد داشت، با ما موافق گناهان عمل ننموده و به ما به حسب خطاياي ما جزا نداده است؛ زيرا آنقدر كه آسمان از زمين بلندت است، به همانقدر رحمت او بر ترسندگانش عظيم است. به اندازة مشرق از مغرب دور است و به همان اندازه گناهان ما را دور كرده است، چنان كه پدر بر فرزندان خود رئوف است؛ همچنان خداوند بر ترسندگان خود رأفت مينمايد؛ زيرا جلت ما را ميداند و ياد ميدارد كه ما خاك هستيم.»[23]همچنين در بخشي از تورات آمده است:«ارتداد ايشان (بني اسرائيل) را شفا داده، ايشان را مجاناً دوست خواهم داشت؛ زيرا خشم من از ايشان برگشته است. براي اسرائيل مثل شبنم خواهم بود و او مانند سوسنها، گل خواهد كرد و مثل لبنان ريشههاي خود را خواهد دوانيد، شاخههايش منتشر شده زيبايي او مثل درخت زيتون و عطرش مانند لبنان خواهد بود. آناني كه زير سايهاش ساكن ميباشند مثل گندم زيست خواهند كرد و مانند موها گل خواهند آورد.»[24]4 ـ 4. نجات دستهجمعي يهود!از اعتقادات يهود اين است كه سعادت و نجات ابدي به صورت جمعي است، نه فردي! و مجرد انتساب به فرزندان حضرت ابراهيم(ع) براي شخص، نجات جاوداني را تضمين ميكند. اين توهم باطل، قرنها متمادي بر افكار يهود سايه افكنده بود و موبج شد آنها را به صورت گنهكارترين مردم از نظر انحرافاتي اخلاقي و زشتكاريها درآورد. در نتيجه از طرف تمام اقوام و مللي كه با آنان همزيستي داشتند، مورد تحقير و اهانت قرار گرفتند.خداوند متعال اين انديشة گمراه كننده را مورد تعرض قرار داده و در رد آن آيات 168 و 169 سورة اعراف را نازل كرده كه در بخشي از آن آمده است:«يهود ميگويند: (اگر ما گنهكاريم) خداوند به زودي ما را ميبخشد.»[25]4ـ5. پولپرستي يهوددر تاريخ بشر، ملتي در پولپرستي و جمعآوري مال همچون يهود ديده نشده است. آنها براي رسيدن به اين مقصود، تمام راههاي مشروع و غير مشروع را پيموده و تا حد پرستش با حرص و ولع خاص به جمعآوري مال پرداختهاند؛ تا جايي كه حضرت عيسي مسيح(ع) ـ كه خداوند او را براي هدايت بني اسرائيل فرستاده بود ـ آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود:«لا تعبدوا ربين: الله و المال»[26] دو پرودگار را بفرستيد: خدا و پول را.شايد اين مسأله به طرز عقيدة يهود ـ كه خود را ملت برگزيدة خدا ميپندارند ـ ارتباط داشته باشد؛ بدين دليل ميخواهند بر جهان برتري داشته باشند؛ البته مال و ثروت از عوامل مهمي است كه آنها را به هدف و مقصود خواهد رسانيد. شايد هم دليل تفكر مادي اين دين اين باشد كه يهود به جز مظاهر زندگي مادي به چيز ديگري ايمان ندارد و زندگاني جاويدان سراي ديگر از نظر آنها بيمفهوم است. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد:«اي كساني كه ايمان آوردهايد، با قومي كه خداوند آنها را مورد غضب قرار داده، دوستي نكنيد، آنها از آخرت مأيوسند. همانگونه كه كفار از مردگان مدفون در قبرها مأيو ميباشند.»[27]با جود اين، در آغاز ظهور اسلام، بعضي از يهوديان مدعي بودند كه ثواب و پاداش روز رستاخيز مختص آنها است. قرآن كريم درباره صدق ادعايشان از انها خواست تقاضاي مرگ كنند تا آنان را به نعيم خالص و خاص خدا برساند:«بگو: اگر (آنچنان كه مدعي هستيد) سراي ديگر در نزد خدا مخصوص شما است نه ساير مردم، پس آرزوي مرگ كنيد، اگر راست ميگوييد.»[28]يهود با گفتن اين سخنان كه بهشت مخصوص ما است يا چند روزي بيش در آتش نميسوزيم، ميخواستند مسلمانان را نسبت به آيينشان دلسرد كنند؛ ولي قرآن پرده از روي دروغ و تزوير آنان بر ميدارد؛ زيرا آنان به هيچ وجه حاضر به ترك دنيا نيستند و اين خود، دليل محكمي بر كذب ادعاي آنها است. راستي اگر انسان چنان ايماني به سراي آخرت داشته باشد، چرا اين قدر به زندگي اين جهان دل ببندد و براي وصول به آن، مرتكب هزار گونه جنايت شود؟ در آيات بعد، قرآن مجيد ميافزايد:«ولي آنها به خاطر اعمال بدي كه پيش از خود فرستادهاند، آرزوي مردن نخواهند كرد و خداوند از ستمگران آگاه است. آنها را حريصترين مردم، حتي حريصتر از مشركان بر زندگي (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهي يافت (تا آن جا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند؛ در حالي كه اين عمر طولاني، او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بينا است.»[29]بيشك سرچشمه بسياري از جنگها و خونريزيها در طول تاريخ بشر، برتري جويي نژادي بوده است؛ به ويژه در جنگ جهاني اول و دوم ـ كه بزرگترين رقم تلفات و ويراني را در تاريخ به همراه داشت ـ عامل نژادپرستي آلمانها يا حزب نازي، عامل غير قابل انكاري بود.اگر بنا شود نژادپرستان جهان را ردهبندي كنيم، بدون شك يهود در ردههاي بالا قرار خواهد گرفت. هماكنون كشوري را كه آنها به نام «اسرائيل» تشكيل دادهاند، بر مبناي همين مسأله نژادپرستي تأسيس شده است، چه جنايتهاي هولناكي كه براي آن مرتكب شدند و چه جنايتهاي وحشتناكي كه براي آن مرتكب ميشوند! آنها حتي آيين موسي(ع) را در نژاد خود محصور ساختهاند و اگر كسي از غير نژاد يهود بخواهد اين آيين را بپذيرد، براي آنها جالب نيست؛ به همين دليل تبليغ و دعوت به سوي آيين خود را در ميان اقوام ديگر انجام نميدهند.4ـ6. گوشهاي از تعاليم تلموددر تلمود ت كه شرح تورات يا «عهد قديم است و مهمترين كتاب «آداب و تعاليم» يهود به شمار ميرود ـ آمده است:«1. امتياز ارواح يهود از غير يهود به اين است كه ارواح يهود، جزئي از خدا است؛ همچنان كه پسر جزئي از پدر است. ارواح يهود، پيش خدا نسبت به ارواح ديگران عزيز است؛ زيرا ارواح غير يهود، ارواح شيطاني و شبيه ارواح حيوانات است. نطفه غير يهودي مانند نطفه ديگر حيوانات است.2. بر فرد يهودي لازم است تمام كوشش خود را مصروف جلوگيري از حيات و پيشرفت ديگر ملتها نمايد تا قدرت مطلقه تنها براي آنها باشد... پيش از آن كه يهود بر همه ملتها پيروز شود، لازم است جنگ به حالت خود باقي باشد.3. يهودي پيش خدا از ملائكه بالاتر است. هر گاه غير يهودي، يهودي را بزند، مثل اين است كه عزت الاهي را زده و مستحق مرگ خواهد بود. اگر يهودي آفريده نشده بود، بركت از زمين مي رفت و باران نميباريد و خورشيد آفريده نميشد.ـ فرق ميان انسان و حيوان، مانند فرق ميان يهودي و ديگر ملتها است. نطفهاي كه ديگر ملتها از آن آفريده ميشوند، نطفه چهارپا است.ـ ملتهاي ديگر مانند سگ هستند. اعياد مقدسه براي آنها و براي سگها آفريده نشده است. سگ از غير يهودي بالاتر است؛ زيرا در اعياد جايز است به سگها غذا دادن، اما به غير يهودي جايز نيست.ـ هيچگونه خويشاوندي ميان يهود و غير يهود نيست؛ زيرا آنها به خرها شبيهترند تا به انسانها. خانههاي غير يهود پيش يهوديان، به منزله طويله حيوانات است. غير يهود، خوكهاي نجسي هستند كه براي خدمت يهوديان آفريده شدهاند.4. افراد صالح غير يهودي را بكش و بر يهودي حرام است كه غير يهودي را از مرگ و يا چاهي كه افتاده، نجات بدهد، بلكه سزاوار است كه جلوي آن را با سنگ بگيرد.5. بر اسرائيليها، كشتن و غصب كردن و دزدي نمودن مال غير اسرائيلي جايز، بلكه واجب است.6. املاك غير يهود، مانند مال متروك است؛ يهودي حق دارد آن را تملك نمايد.7. خداوند به يهوديان اجازه داده است كه فراوردههاي غير يهودي را مالك شوند.8. كشتن افراد مسيحي از اموري است كه لازم است از ناحيه يهوديان عملي گردد.9. ما تنها ملت برگزيده خدا در زمين هستيم ... خداوند به خاطر لطفي كه به ما داشته است حيواناتي از جنس انسان ـ كه عبارت از ساير ملل باشند ـ براي ما آفريده و آنها را مسخر ما ساخته است؛ زيرا خداوند به خوبي دانسته است كه ما نيازمند به دو حيوان هستيم: يك نوع حيوان لال، مانند چهارپايان و پرندگان و يك نوع (حيوان) ناطق، مانند مسيحيها، مسلمانها، بوداييها و ساير از شرق و غرب. آنها را به خاطر خدمتگذاري ما آفريده است و ما را در اين زمين متفرق ساخته است تا پشتهاي آنان را لگدكوب كرده و زمام اختيار انان را در دست داشته و از فنون آنان براي منافع خود بهرهبرداري نماييم.به همين جهت است كه بر ما واجب است دختران زيباي خود را به ازدواج پادشاهان، وزرا و بزرگان درآوريم و فرزندان خود را ميان پيروان مذاهب ديگر داخل كرده تا در صورت مقتضي، آنها را وادار به جنگ نموده، قدرت نهايي را در دست داشته و بهرهبرداري كامل از آنها نموده باشيم.»[30]5. اعمال يهود در برابر اديان ديگريكي از مباحث مهم ميان پيروان اديان، امكان گفت و گو و همزيستي ميان آنان است. اين امر از نظر تعاليم هر يك از اديان، مهم و قابل بررسي است. آيا تعاليم يهود، اجازة همزيستي مسالمت آميز و تعامل ميان پيروان يهود با پيروان ساير اديان را ميدهد يا نه؟ از گذشته تا حال، رفتار و عملكرد آنها تا حال، رفتار و عملكرد آنها چگونه بوده است؟ در اين جا به طور مختصر، عملكرد گذشتة پيروان دين يهود با پيروان اديان ديگر را مورد توجه قرار ميدهيم:5 ـ 1. اعمال يهود در برابر اسلامعدم پذيرش اسلام از سوي يهود در آغاز بعثت، سبب دشمني ميان مسلمانان و آنان گرديد؛ همچنين يهوديان ميديدند كه پيامبر اسلام(ص) با تبليغ رسالتش، الفت و برادري در دلهاي مردم ايجاد ميكند و چنان تودة واحد و يكپارچهاي از آنها ميسازد كه ممكن است قدرت و حُكم روايي آنان را تهديد كند، بدين روي به مخالفت به پيغمبر(ص) برخاستند. قرآن كريم بعضي از نيات آنان را در مبارزه با اسلام آشكار كرد تا مسلمانان از آسيبشناسان بر حذر بمانند. در اين جا به بعضي از اعمال آنان اشاره ميشود:5 ـ 1 ـ 1. محاصره اقتصاديگروهي از يهوديان براي منصرف كردن مسلمانان از آيين خود، به كار جديدي دست زدند. آنها با خودداري از پرداخت هر گونه دين يا امانت يا انجام معاملاتي كه بر ذمه آنها بود، براي افرادي كه به دين مقدس اسلام مشرف ميشدند، مشكل اقتصادي ايجاد مي كردند و به آنها ميگفتند: حقوقي كه شما بر ما داشتيد، پيش از اسلام بود و اكنون كه مسلمان شدهايد، اين حقوق از بين رفته است. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد:«و در ميان اهل كتاب (از نصارا) كساني هستند كه اگر ثروت زيادي به رسم مانت به آنها بسپاري، به تو باز ميگردانند؛ و برخي ديگر از اهل كتاب (از يهود)، كساني هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپاري، به تو باز نميگردانند، مگر تا زماني كه بالاي سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلط) باشي. اين بدان روست كه ميگويند: ما در برابر اميين (غير يهود)، مسوول نيستيم. و بر خدا دروغ ميبندند، در حالي كه ميدانند (اين سخن دروغ است).[31] گروهي از مردمان عصر جاهليت پيش از اسلام، كالايي را به يهوديان فروختند و پس از فروش كالا، مسلمان شدند. هنگامي كه پول كالا را از آنان در خواست كردند، يهوديان گفتند: نزد ما امانت و ديني نسبت به شما نيست؛ زيرا شما آييني را كه بر آن بوديد، ترك كرديد، آنها ادعا كردند كه اين دستور در كتابشان آمده است. ميگفتند:«ما اهل كتاب هستيم و پيامبر و كتاب آسماني در ميان ما بوده است، بنابراين اموال ديگران براي ما احترامي ندارد».اين مطلب به قدري نزد آنان مسلم بود كه جنبة اعتقادي و مذهبي به خود گرفته بود. يهود ميگفتند:«ما در تصرف و غصب اموال عرب مجاز و مأذون هستيم؛ زيرا آنان مشركند و پيروي از مرام موسي ندارند».[32]5 ـ 1 ـ 2. فتنهانگيزي در ميان مسلمانانيكي از يهوديان به نام «شاس بن قيس» كه پير مردي تاريك دل و در كفر و در عناد كمنظير بود، روزي از كنار مجمع مسلمانان ميگذشت، مشاهده كرد كه جمعي از طايفه اوس و خزرج ـ كه سالها با هم جنگهاي خونيني داشتند ـ در نهايت صفا و صميميت گرد هم نشسته، مجلس انسي به وجود آوردهاند و آتش اختلاف شديدي كه در جاهليت در ميان آنها شعلهو بود. به كلي خاموش شده است. از ديدن اين صحنه بسيار ناراحت شد و با خود گفت: اگر اينها تحت رهبري محمد(ص) از همين راه پيش بروند، موجوديت يهود به كلي در خطر است. در اين حال، نقشهاي به نظرش رسيد، به يكي از جوانان يهودي دستورداد به جمع آنها بپيوندد و حوادث خونين بغاث را ـ محلي كه جنگ شديد اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد ـ به ياد آنها بياورد و آن حوادث را پيش چشم آنها مجسم كند.اتفاقاً اين نقشه ـ كه با مهارت آن جوان يهودي پياده شد ـ مؤثر واقع گرديد و جمعي از مسلمانان از شنيدن اين جريان به گفت و گو پرداختند؛ حتي بعضي افراد طايفه اوس و خزرج يكديگر را به تجديد آن صحنهها تهديد كردند.چيزي نمانده بود كه آتش خاموش شدة ديرين بار ديگر شعلهور گردد. خبر به پيامبر(ص) رسيد. به سرعت با جمعي از مهاجران به سراغ آنها آمدند و با اندرزهاي مؤثر و سخنان تكاندهندة خود، آنها را بيدار ساختند.وقتي جمعيت سخنان آرامبخش پيامبر(ص) را شنيدند، از تصميم خود برگشتند، سلاحها را بر زمين گذاشتند، دست در گردن هم افكندند، به شدت گريستند و دانستند اين از نقشههاي دشمنان اسلام بوده است و صلح، صفا و آشتي بار ديگر كينههايي را كه ميخواست زنده شود، شست و شو داد.[33]در اين هنگام چهار آيه 98 ـ 101 از سورة آلعمران نازل شد. در دو آية نخست، يهوديان اغوا كننده را نكوهش ميكند و در دو آيه بعد، به مسلمانان هشدار ميدهد:«بگو اي اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر ميورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالي كه انجام ميدهيد. بگو ا اهل كتاب! چرا افرادي را كه ايمان آوردهاند، از راه خدا باز ميداريد و ميخواهيد اين راه را كج سازيد در حالي كه شما (به درستي اين راه) گواه هستيد؟! خدا از آنچه انجام ميدهيد، غافل نيست؛ اي كساني كه ايمان آوردايد! اگر از گروهي از اهل كتاب (كه كارشان نفاقافكني و شعلهور ساختن آتش كينه و عداوت است) اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان، به كفر باز ميگردانند و چگونه ممكن است شما كافر شويد، با اين كه آيات خدا بر شما خوانده ميشود و پيامبر او در ميان شماست؟! و هر كس به خدا تمسك جويد، به راهي راست هدايت شده است.»[34]5 ـ 1ـ 3. شبهافكني در ميان مسلماناندشمنان اسلام، به ويژه يهود، براي دور كردن مسلمانان از هيچ كوششي فروگذار نبودند؛ حتي درباره ياران نزديك پيامبر(ص) نيز چنين طمعي داشتند كه بتوانند آنها را از اسلام بازگردانند و مسلماً اگر ميتوانستند در يك يا چند نفر از ياران نزديك پيامبر اكرم(ص) نفوذ كنند. ضربة بزرگي بر اسلام وارد و براي تزلزل ديگران نيز زمينة كاملاً مساعدي فراهم ميشد.بعضي از مفسران نقل كردهاند: جمعي از يهود ميكوشيدند تا افراد سرشناس و مبارزي از مسلمانان پكدل چون: «معاذ» و «عمار» و بعضي ديگر را به سوي آيين خود دعوت كنند و با وسوسههاي شيطاني ازاسلام باز گردانند؛ در نتيجه اين آيه نازل شد و به همه مسلمانان در اين زمينه هشدار داد:«جمعي از اهل كتاب (از يهود) دوست داشتند شما را گمراه كنند. (اما آنها بايد بدانند كه نميتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نميكنند، مگر خودشان را و نميفهمند.»[35]5 ـ 1 ـ 4. مبارزه يهود براي تغيير عقيده مسلمانانخداوند در قرآن كريم ميفرمايد:«بسياري ازاهل كتاب از روي حسد ـ كه در وجود آنها ريشه دوانده ـ آرزو ميكردند شما را پس از اسلام و ايمان، به حال كفر بازگردانند، با اين كه حق براي آنها كاملاً روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد تا خداوند، خود (فرمان جهاد) بفرستد. خداوند به هر چيزي توانا است.»[36]يهود به اين قناعت نميكردند كه خود آيين اسلام را نپذيرند، بلكه اصرار داشتند مؤمنان نيز از ايمانشان بازگردند و انگيزة آنها در اين كار، چيزي جز حسد نبود.بنابراين، دستور مزبور يك دستور مبارزاتي است كه به مسلمانان داده شده تا در برابر فشار شديد دشمن در آن شرايط خاص، از سلاح «عفو و گذشت» استفاده كنند و به ساختن خويشتن و جامعه اسلامي بپردازند و در انتظار فرمان خدا باشند.مسلمانان، حتي در آن زمان، آن قدر قوت و قدرت داشتند كه عفو و گذشت نكنند و به مقابله با دشمنان بپردازند، ولي براي اين كه دشمن ـ اگر قابل اصلاح است ـ اصلاح شود، خداوند نخست دستور «عفو و گذشت» ميدهد. به تعبير ديگر، در برابر دشمن، هرگز نبايد «خشونت» نخستين برنامه باشد، بلكه اخلاق اسلامي ايجاب ميكند كه نخستين برنامه «عفو و گذشت» باشد؛ اگر فايده نداشت، آنگاه به خشونت متوسل شوند.[37] 5 ـ 2. اعمال يهوديان در برابر مسيحيانبا وجود آن كه آيين يهود از آغاز پيدايش، مبتني بر تبليغ و توسعهطلبي نبوده و تنها به قوم يهود و بني اسرائيل اختصاص داشته، به همين دليل، جنگ و تعرض به اقوام ديگر در آن پيشبيني نشده بوده است؛ ولي يهود به اين عنوان كه «قوم برگزيده خدا» است و نژادشان بر ديگر نژادها برتري دارد، از هيچگونه كينهتوزي و فتنهانگيزي دريغ نكردهاند و در هر جا كه سكونت داشتهاند. ملتي ستيزه جو و خرابكار به شمار آمدهاند و تا آنجا كه قدرت داشتهاند، در زجر، آزار و اعدام پيروان اديان ديگر ميكوشيده و از هر گونه حركت فكري و ديني با كمال قساوت ممانعت ميكردهاند و پيغمبران الاهي(ع) را ـ كه آنان را به راه راست دعوت ميكردند ـ به قتل رسانيدهاند و در شكنجه و آزار پيروان انبيا، نهايت كوشش را به عمل ميآورند.داستان حضرت مسيح(ع) و حوادث رقتبار زندگي آن پيغمبر بزرگ و شكنجه و آزاري كه حواريون آن حضرت از قوم يهود ديدند و سرانجام آوارگي پيروان آيين مسيح(ع) نموداري از رفتار قساوتبار يهوديان و تعصبات جنايتآميز آنان است. مسيحيان تا زماني كه آيين مسيحيت از طرف دولت روم به رسميت شناخته نشده بود، همواره د زير شكنجه و آزار يهوديان و حكومت يهودي به سر ميبردند.تنها در طليعة قرن چهارم م. بود كه به موجب فرماني كه در سال 311 م. از سوي امپراتوري روم صادر شد، مسيحيان آزادي اندك يافتند و از شكنجه و تعصبورزي آشكار يهوديان نجات يافتند.يهوديان حتي پس از آن كه قدرت و استقلال سياسي خود را در پي همين تعصبات و فتنهجوييها را از دست دادند و شيرازة اجتماعشان از هم پاشيده شد، باز دست از تحريكات خصمانه و بدرفتاري نسبت به مخالفان، به ويژه مسيحيان، برنداشتند و در فرصتهاي مناسب، فتنههايي به پا كردند و كشتارهايي به راه انداختند.در زمان «هرقل»، امپراتور روم، با وجود اين كه مذهب رسمي حكومت، مسيحيت بود، يهوديان در «انطاكيه» فتنه خونيني به راه انداختند و با وضع فجيعي، اسقف بزرگ شهر را قطعه قطعه كردند. در شهر «صور» پايتخت «فنيقيها» والي شهر را به قتل رسانيدند؛ سپس با يهود فلسطين هم داستان شده، قرار آبر آن گذاشته كه شبانه بر شهر صور حملهور شوند و مسيحيان را قتل عام كنند؛ ولي چون توطئة آنان عقيم ماند و سپاهيان روم طبق اطلاع قبلي، از هجوم وحشيانة آنان جلوگيري به عمل آوردند، يهوديان ـ كه از خشم، حالت سبعيت پيدا كرده بودند، به سوي ديرها و كليساهاي اطراف شهر سرازيره شده، آنها را با خاك يكسان و روستاهاي مجاور را به خاك و خون كشيدند.در يكي از جنگها ـ كه ميان دو دولت ايران و روم در گرفته بود ـ يهوديان هشتاد هزار اسير مسيحي را از ايرانيان خريدند و از روي كينه و انتقام، همه را مانند گوسفند سر بريدند. گويند: نقشة اين جنگ از سوي يهوديها بوده است و ايرانيان به تحريك به اين جنگ خونين دست زدند.در عصر امپراتوري «نيرون» يهوديها در شهر قدس فتنهاي به پا كردند و فرماندار شهر را كشتند و آشوبي را به انداختند كه در پي آن از طرف امپراتور روميان، شهر قدس محاصره و در سال 70 م. يهوديان قدس قتل عام شدند و معابد يهود ويران و كهنه و رؤساي مذهبيشان به وضع فجيعي كشته شدند. همين حادثه باعث جنبش يهوديها شد و حس انتقامجويي آنان را بيش از پيش تشديد كرد و سبب جنگها و خونريزيهاي فراواني گرديد.تا آن كه در ميانة قرن چهارم م. يكي از پادشاهان ايران يهود را در صروت وفاداري و كمك به ايرانيان، وعدة آزادي داد و ديري نپايد كه بر اثر خيانت و تمرد، مورد غضب پادشاه ايران واقع شدند؛ عدهاي مقتول و جمعي محبوس و گروهي تبعيد و مورد شكنجه قرار گرفتند.در عصر حاضر نيز جنايات و تجاوزات و توطئههاي تجاوزكارانة صهيونيسم بينالمللي بر همه مكشوف و اغراض و مقاصد شوم آنها بر ضد ملتهاي غير يهودي كاملاً روشن گرديده است؛ تا آن جا كه ايادي اين حزب متعصب ضد انساني در بيشتر مراكز بينالمللي رخنه كرده و در بيشتر خرابكاريها و تشنجات و كشتارهاي عمدة جهان، از عوامل مؤثر شمرده ميشوند.يهوديها در جنگهاي جهاني دست داشتند و پس از جنگ نيز بر اساس اصل كينهتوزي، شبكههاي جاسوسي بينالمللي را به نفع استعمارگران اداره ميكردند و اين حقيقت ننگين با دستيگر شدن يكي از عناصر خطرناك اين باند كه رياست شبكة جاسوسي را به عهده داشت، فاش گرديد. وي اعتراف كرد كه بنابر معاهدة سري ـ كه در سال 1947 م. در مورد تشكيل دولت اسرائيل بين دولت امريكا و صهيونيستها منعقد شده بود ـ يهوديها انجام اين وظايف را در قبال كمك امريكا به عهده گرفتند و از آن به بعد شبكة جاسوسي آمريكا را اداره ميكنند.دولت امريكا نيز در مقابل خوش خدمتي آنها، به وعدة خود وفا كرد و سرانجام «صهيونيسم» توانست بخشي از فلسطين را اشغال و نزديك به يك ميليون مسلمان فلسطيني را از خانه و وطن خود آواره كند.[38]از جمله مظاهر ننگين تعصبات مذهبي يهوديان، ميتوان به كشتار فجيع مسيحيان يمن به دست حكومت يهودي آن سرزمين اشاره كرد. در اين كشتار هولناك، دهها هزار نفر از مسيحيان با وضع فجيعي به قتل رسيدند و در آتش سوزانيده شدند.قرآن كريم نيز به شكنجه، آزار و قتل مسيحيان به دست يهوديها اشاره دارد:«مرگ و عذاب بر شكنجهگران صاحب گودال (آتش) باد؛ گودالهايي پر از آتش شعلهور، هنگامي كه (يهود) در كنار آن نشسته بودند و آنچه را نسبت به مؤمنان (مسيحي) انجام ميدادند، با خونسردي تماشا ميكردند!»[39]در اين كه اين ماجرا مربوط به چه زماني و مربوط به چه قومي است و آيا اين يك ماجراي خاص و معين بوده يا اشاره به ماجراهاي متعدد از اين قبيل در مناطق گوناگون جهان دارد، در ميان مفسران و مورخان گفت و گو است. معروفتر از همه، مربوط به «ذونواس» آخرين پادشاه «حمير» در سرزمين «يمن» اس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]
صفحات پیشنهادی
ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم
ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم نویسنده: محمد مهدي كريمي نيا 1. مقدمهامروزه مسألة فلسطين و جنايات اسرائيل بر ضد مردم بيدفاع آن، وارد حساسترين مرحلة خود شده است.
ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم نویسنده: محمد مهدي كريمي نيا 1. مقدمهامروزه مسألة فلسطين و جنايات اسرائيل بر ضد مردم بيدفاع آن، وارد حساسترين مرحلة خود شده است.
ماهیت اسرائیل خرابکاری و تروریسم است
8 ا کتبر 2011 – ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم آن چه در اين مقاله به صورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهيت اعتقادي و .... شكنجه و بدرفتاري، تروريسم، ...
8 ا کتبر 2011 – ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم آن چه در اين مقاله به صورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهيت اعتقادي و .... شكنجه و بدرفتاري، تروريسم، ...
روز جهاني قدس؛ روز احياي ماهيت اسلامي قضيه فلسطين
روز جهاني قدس؛ روز احياي ماهيت اسلامي قضيه فلسطين-: امسال روز جهاني قدس در حالي ... روز جهاني قدس روز دفاع يكپارچه مسلمين از اعتقادات، باورها و مقدسات اسلامي است و ... تعاليم ديني و پايداري در برابر اشغالگران صهيونيست و توطئهها و سياستهايي آنها ...
روز جهاني قدس؛ روز احياي ماهيت اسلامي قضيه فلسطين-: امسال روز جهاني قدس در حالي ... روز جهاني قدس روز دفاع يكپارچه مسلمين از اعتقادات، باورها و مقدسات اسلامي است و ... تعاليم ديني و پايداري در برابر اشغالگران صهيونيست و توطئهها و سياستهايي آنها ...
ریشههای تاریخی صهیونیسم
کتاب «بن مایههای دینی و تاریخی صهیونیسم» نوشته سمیه خزائی، به تمایزات دینی و ... چرا که صهیونیسم با ابزار دین، تمامی عرصههای اعتقادی را درنوردیده و در راستای اهداف ... تجزیه و تحلیل تاریخ صهیونیسم و روشن ساختن ماهیت اصلی این جنبش است.
کتاب «بن مایههای دینی و تاریخی صهیونیسم» نوشته سمیه خزائی، به تمایزات دینی و ... چرا که صهیونیسم با ابزار دین، تمامی عرصههای اعتقادی را درنوردیده و در راستای اهداف ... تجزیه و تحلیل تاریخ صهیونیسم و روشن ساختن ماهیت اصلی این جنبش است.
مشروح؛ در گفتگوي يك كارشناس صهيونيسم پژوهي با فارس مطرح - واضح
وي همچنين در ادامه به تشريح مباني اعتقادي يهوديان و صهيونيستها پرداخت و با اشاره ..... و شخصي صهيونيستها ندارد و آيا اين ويژگيهاي اخلاقي در مباني اعتقادي و ديني آنها ..... طرف اسمش مسيحي است و كاملا با ماهيت مسيحي در جهان شناخته شده ولي يهودي است.
وي همچنين در ادامه به تشريح مباني اعتقادي يهوديان و صهيونيستها پرداخت و با اشاره ..... و شخصي صهيونيستها ندارد و آيا اين ويژگيهاي اخلاقي در مباني اعتقادي و ديني آنها ..... طرف اسمش مسيحي است و كاملا با ماهيت مسيحي در جهان شناخته شده ولي يهودي است.
متون مقدس و انحرافات اعتقادی در شخصیت یهودیان (2)
با این مقدمه انحرافات شخصیتی یهود را در دیدگاههای اعتقادی و هنجارهای دینی خودشان ... اطلاعی از خدای یگانه و ماهیت او و شیوه عبادت او برای او نداردبرایشان توضیح دهد و این نشان .... (یهود و صهیونیسم ص 186 به نقل از روژه گارودی در کتاب الاساطیرالموسسه ...
با این مقدمه انحرافات شخصیتی یهود را در دیدگاههای اعتقادی و هنجارهای دینی خودشان ... اطلاعی از خدای یگانه و ماهیت او و شیوه عبادت او برای او نداردبرایشان توضیح دهد و این نشان .... (یهود و صهیونیسم ص 186 به نقل از روژه گارودی در کتاب الاساطیرالموسسه ...
امام خميني(ره) و مسئله رويارويي با صهيونيسم
امام از آغاز نهضت ديدگاه هاي خويش را در برابر خطر صهيونيسم اعلام کرده و همه امکانات و .... به همين دليل است که ماهيت جنگ و مقاومت در لبنان و فلسطين با ماهيت جنگ هاي گذشته ... فشار هاي گوناگون را به خاطر اين موضع گيري ديني و اعتقادي در برابر مسئله ...
امام از آغاز نهضت ديدگاه هاي خويش را در برابر خطر صهيونيسم اعلام کرده و همه امکانات و .... به همين دليل است که ماهيت جنگ و مقاومت در لبنان و فلسطين با ماهيت جنگ هاي گذشته ... فشار هاي گوناگون را به خاطر اين موضع گيري ديني و اعتقادي در برابر مسئله ...
متون مقدس و انحرافات اعتقادی در شخصیت یهودیان (1)
متون مقدس و انحرافات اعتقادی در شخصیت یهودیان (1)-متون مقدس و انحرافات اعتقادی در ... اسرائیل زانگویل داستان نویس انگلیسی و رهبر صهیونیست یهودی که مانند سیاه ... چرا که در متن تعالیم دینی آنان به صورت خاص بر نژاد و قومیت آنان تاکید شده است. ..... از آنچه که تا اینجا گفته شد ، می توان نتیجه گرفت که بدون شناخت ماهیت عوامل ...
متون مقدس و انحرافات اعتقادی در شخصیت یهودیان (1)-متون مقدس و انحرافات اعتقادی در ... اسرائیل زانگویل داستان نویس انگلیسی و رهبر صهیونیست یهودی که مانند سیاه ... چرا که در متن تعالیم دینی آنان به صورت خاص بر نژاد و قومیت آنان تاکید شده است. ..... از آنچه که تا اینجا گفته شد ، می توان نتیجه گرفت که بدون شناخت ماهیت عوامل ...
ناتوری کارتا
واژه صهیونیسم بر گرفته از نام کوهی به نام صهیون واقع در جنوب غربی شهر بیت المقدس است. ... سکولاریستی و ضد دینی (حتی دین یهود) شکل گرفته و ماهیتی کاملاً ضد بشری و نژاد پرستانه ... اعتقادات این گروه لبریز از تعاریف ضد صهیونیستی است.
واژه صهیونیسم بر گرفته از نام کوهی به نام صهیون واقع در جنوب غربی شهر بیت المقدس است. ... سکولاریستی و ضد دینی (حتی دین یهود) شکل گرفته و ماهیتی کاملاً ضد بشری و نژاد پرستانه ... اعتقادات این گروه لبریز از تعاریف ضد صهیونیستی است.
مقدمات اجرایی طرح فروپاشی بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران
اشاعه و تبلیغ نسبی بودن موازین اسلامی و ارزش های اعتقادی و دینی.5. ... برای حمله و هجوم به ماهیت اسلام و قوانین الهی با هدف کم رنگ ساخت ایمان به خداوند متعال.24. ... سیاسی – امنیتی توسط آمریکا و صهیونیسم جهانی است که بر محورهای زیر استوار است:1.
اشاعه و تبلیغ نسبی بودن موازین اسلامی و ارزش های اعتقادی و دینی.5. ... برای حمله و هجوم به ماهیت اسلام و قوانین الهی با هدف کم رنگ ساخت ایمان به خداوند متعال.24. ... سیاسی – امنیتی توسط آمریکا و صهیونیسم جهانی است که بر محورهای زیر استوار است:1.
-
گوناگون
پربازدیدترینها