واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عفو؛ حق كسي كه به تو بدي كرده نويسنده:سيد طاهر عيسي درويشترجمه:مهرداد آزادمنبع:روزنامه كيهان «و اما حق كسي كه از قضاي روزگار- با سخن يا عملي- به تو بدي كرده، آن است كه اگر عمدي بوده، بهتر آن است از او درگذري، كه موجب بازدارندگي و مهار و تنبيه او است و رفتاري مودبانه با چنين مردمي مي باشد]و در نسخه اي: حق كسي كه به تو بدي كرده آن است كه او را ببخشي و اگر دانستي كه عفو مضر است، او را مجازات كني.»[زيرا خداوند مي فرمايد: «هركس پس از ظلمي كه بر او رفته درصدد انتقام و مجازات باشد ايرادي به او نيست. ايراد ومؤاخذه تنها بركساني است كه بر مردم ظلم مي كنند و در زمين به ناحق طغيان و شرارت مي نمايند. براي آنها عذاب دردناكي است و هركه بر ظلم كسي صبر كند و (با وجود توانايي بر انتقام) عفو كند، اين عمل از كارهاي پرارزش و بزرگ است (شوري/ 43)؛ و نيز خداي عزوجل فرمود: «هرگاه خواستيد مجازات كنيد تنها به مقداري كه به شما تعدي شده كيفر دهيد و اگر صبر پيشه كنيد، اين كار براي صابران بهتر است. (نحل/ 126). اين در صورت عمدي بودن است و اگر بدي او از روي عمد نبود، تو با انتقام گيري عمدي از او، ظلمي درحقش روامدار كه ]اگر چنين كني[ تو بخاطر خطايي، او را عمدا مجازات كرده اي. پس با او خوشرفتاري كن و با مهربانانه ترين روشي كه مي تواني، بدي او را پاسخ ده.»قانون و اخلاقنظام قانونگذاري اسلامي از ويژگي منحصر به فردي برخوردار است كه در هيچ يك از قوانين و نظام هاي حقوقي و جزايي ديگر يافت نمي شود و آن اينكه قانون خشك و بي روح و فاقد ابعاد انساني و اخلاق و عواطف را تدوين و تشريح نمي كند. اگر كسي در قوانين اسلامي غور و بررسي كند، بخوبي مي تواند به اين ويژگي برجسته در قوانين جنايي، كيفرها و حدود اسلام پي ببرد.با نگاهي اجمالي به آيات مربوط به احكام، مي توان دريافت كه درهمه اين آيات، ضمن طرح مجازات عادلانه، از عفو و گذشت و يا صبر و بخشيدن حق خود به عنوان گزينه اي ترجيحي ياد شده است.قرآن در موارد متعدد كساني را كه مورد ستم و يا جنايت واقع شده اند و حق قصاص يا گرفتن ديه يا حقوق ديگر را دارند مخاطب قرارداده و به طور جدي آنان را به عفو و گذشت ترغيب كرده است. اين ويژگي برجسته قرآني، بيانگر اصالت قوانين و دليل صدور آنها از جانب خالق حكيم است كه بر تمام دقايق و جزئيات اين هستي حاكم است و مي داند چه چيزي به صلاح مخلوقاتش مي باشد. اين شيوه، روشي تربيتي است كه فرد مجرم و بدكار و بزهكار وقتي در برابر بدي اش با نيكي و درمقابل جرمش با عفو و گذشت و در قبال تجاوزش با تسامح مواجه مي شود دچار تكان و شوك روحي مي شود. قرآن اين روش را در آيه زير خلاصه كرده است: «ادفع بالتي هي احسن، فاذاالذي بينك و بينه عداوه كانه ولي حميم. بدي را با نيكي دفع كن، ناگاه (خواهي ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمني بوده گويي رفيقي شفيق و صميمي شده است.(فصلت/34)بايد توجه داشت كه تاثير اين گونه گذشت بر قرباني جرم و صاحب حق، از تاثيري كه بر فرد مجرم و بدكار مي گذارد كمتر نيست چرا كه انسان، با گذشت خود خط بطلان بر تمام كينه ها و خصومت ها مي كشد و به خاطر تسليم در برابر خواست خدا و ترويج ارزش هاي انساني و عشق به مكارم اخلاقي، زخم ها و دردها و رنجها را تحمل مي كند. اما نكته مهم آن است كه تاكيد قوانين اسلام بر عفو و گذشت و اغماض از حق خود، مطلق نيست. زيرا هستند عده اي از بدكاران، مجرمان و جنايتكاران كه پيام عفو و گذشت را نمي فهمند و اقدامات شرافتمندانه و كريمانه افراد در آنان نه تنها هيچ تاثيري بجاي نمي گذارد بلكه با سوءاستفاده از اين قبيل بزرگواريها، در جرم و بزه و بدكاري خود جري تر شده و آنها را تكرار مي كنند، در اين صورت بايد طبق آيه قرآن به قصاص عمل كرد كه: «العين بالعين والسن بالسن= تقاص چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان»، تا جلوي سوءاستفاده ها و گستاخي ها و تكبر دل هاي بيمارگونه شود.با عنايت به اين مطالب، امام با عبارتي دقيق و موشكافانه ضمن دعوت به عفو و گذشت، موردي را كه در آن گذشت مضر است استثناء مي كند و مي فرمايد: «حق كسي كه به تو بدي كرده آن است كه او را ببخشي و اگر دانستي كه عفو و گذشت مضر است او را مجازات كني». امام با بيان اين آموزه ما را به اساس اين قانون كه همان آيات قرآن كريم است ارجاع مي دهد كه در آن خداوند مي فرمايد: «هرگاه خواستيد مجازات كنيد تنها به مقداري كه به شما تعدي شده كيفر دهيد و اگر صبر پيشه كنيد اين كار براي صابران بهتر است» (نحل/126)نكته مهم آن است كه معادله عمل به قانون و اجراي آن از يك طرف و گذشت كردن از طرف ديگر تا حدي پيچيده و دشوار است. زيرا گذشت به همان اندازه كه انسان هاي بزرگوار را اصلاح مي كند، براي افراد پست و فرومايه زيان آور است. متنبي، شاعر معروف عرب، مي گويد:و ان انت اكرمت الكريم ملكتهو ان انت اكرمت اللئيم تمردا- اگر شخص بزرگوار را تكريم كني او را مالك شده اي و اگر انسان فرومايه و پست را احترام كني گستاخ و سركش مي شود. با اين توصيف، باز كفه گذشت، سنگين تر است زيرا به تقوا نزديكتر است و از آن به عنوان صبر ممدوح و گذشتن از حق خود ياد مي شود؛ هر چند از سخت ترين كارها و رفتارها بشمار مي رود، چنان كه علي(ع) فرمود: «سخت ترين كارها چهار چيز است كه دو مورد آن عبارت است از: گذشت به هنگام خشم و صبر و بردباري در برابر بدي»، اما با اين وجود بايد توجه داشت كه پاداش چنين گذشتي در نزد خدا بزرگ است: «فمن عفا و اصلح فاجره علي الله= پس هر كس عفو كند و اصلاح نمايد اجر او با خداست».بدين ترتيب مشاهده مي شود كه در اسلام، نظام قانونگذاري تلفيقي از گرفتن تمام و كمال حق خود و عفو و گذشت با انگيزه هاي متعالي است تا عرصه براي تكامل انسان فراهم گردد و او با اختيار خود شيوه و ابزار وصول به قرب به خدا را برگزيند.اما اگر شخص بدكار و مجرم تعمدي در كار نداشت، وضعيت كاملا فرق مي كند زيرا گزينه انتقام و مجازات تنها در مورد بدي و جرم عمدي است و در صورت خطايي بودن، منتفي مي شود. اگر انتقام و مجازات براي جرم و بدي تعمدي، اقدامي عادلانه و برحق باشد در مورد عمل خطايي ظلم محسوب مي شود. از اين رو امام سجاد(ع) مي فرمايد: «اگر بدي او از روي عمد نبود تو با انتقام گيري عمدي از او، ظلمي در حقش روا مدار كه]اگر چنين كني[ تو به خاطر خطا ]و عمل ناخواسته[ او را عمدا مجازات كرده اي. پس با او خوشرفتاري كن و با مهربانانه ترين روشي كه مي تواني بدي اش را پاسخ دهد.»براين اساس تفاوت بسيار آشكاري ميان اين دو حالت وجود دارد: ميان جرم و بدي عمدي كه در آن مظلوم و قرباني جنايت مختار است كه يا انتقام عادلانه بگيرد يا عفو و گذشت كند كه اگر عفو كند به تقوا نزديكتر است و ميان عملي ناخواسته و خطاكارانه كه انتقام و مجازات در آن جايز نيست و در چنين شرايطي بايد با خطاكار با لطف و خوشي و نرمي و تسامح و مهرباني برخورد كرد.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 583]