واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: براي همه ، بدون استثناء
بنيآدم اعضاي يك پيكرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بيغمي
نشايد كه نامت نهند آدمي
كمتر كسي است كه اين ابيات مشهور سعدي شيرازي را نشنيده باشد. آن زمان كه سر كلاس درس،معلم اين ابيات را كه بيانگر يك جهانبينيِ نوعدوستانه است،براي ما ميخواند، شايد به عمق اين تفكر و جهانبيني دقيق نميشديم. حتي بعضي از شاگردان و چه بسا خودآموزگار چندان اعتقاد محكمي نداشتند كه اين ابيات بيانگر يك نگرش و جهانبيني قابل عمل باشد. بعضاً چنين اظهار نظر ميشد كه حرفهاي زيبايي است و آفرين بر سعدي كه چنين حرفهاي زيبايي را به يادگار گذاشته است. درباره جدي بودن اين تفكر و پايه و اساس آن و تأثيري كه اين نوع تفكر و عمل بر مبناي آن ميتواند بر كل زندگي ما داشته باشد كمتر دقيق ميشديم. به زندگي خود و اطرافيان كه مينگريستيم، عشق به همه انسانها و يك پيكر ديدن جامعه انساني كمتر ديده ميشد. حتي كساني كه در وصف اين ابيات انشا نوشتند و آفرين گرفتند خود در عمل حسادتها، سوءظنها و رقابتهاي ناسالم را نيز به ميزان چشمگيري به همراه داشتند.
پيامبران كه الگوهاي بشريتند، در مقابل بدي جز خيرخواهي از خود نشان نميدادهاند و اين ايده نه در حد شعر و شعار كه عملاً در زندگي افراد بزرگ الگويي جاري و ساري بوده است.
آيا بهراستي اين فقط شعاري زيباست كه سعدي شيرازي در قالب شعر سر داده است يا اينكه واقعاً ميتوان كل جامعه انساني را به صورت يك پيكر ديد و خود را عضوي از آن؟
خداوند حكيم، پيامبر خاتم (ص) را «رحمهللعالمين»(انبياء/ 48) معرفي ميكند. كمي دقت كنيم. رحمت يعني لطف و خيرخواهي و گستره آن، عالمين، يعني همه، بدون استثنا. پس موضوع فراتر از شعر و شعار و اعلام يك نگرش است. ما با يك تورق سريع و سركشي در ضماير ادعيه به روشني مييابيم بسياري از درخواستهاي نهفته در لابههاي دعاهاي مشهور با ضمير جمع و براي جمع درخواست ميشود، نه فرد؛ آنگاه كه در تعقيب نمازهاي ماه مبارك رمضان از خدا ميخواهيم: همه بيماران را شفا ده، قرض همه بدهكاران را ادا كن يا حاجت همه حاجتمندان را روا كن.(1) اين لفظ «همه» كه در زبان عربي با لفظ «كل» به تكرار، خود را در اين دعا و در دعاهاي ديگر به نمايش ميگذارد بيانگر چيست؟ يعني من و تو براي همه بيماران و همه حاجتمندان دعا كنيم و اگر ميخواهيم دعايمان شايسته اطلاق اين نام باشد، بايد در عمل نيز براي تحقق اين خواسته ـ شفاي همه، رفع گرفتاري همه،به خير رسيدن همه ـ تا جايي كه وسعمان ميرسد تلاش كنيم. اين يعني خيرخواهي براي عموم، بدون استثنا،بدون محدوديت.
البته اينها همه در لفظ است و صد البته عمل بسيار مشكلتر از گفتار.در بازخواني زندگاني اسوههاي انسانيت به نمونههاي فراواني برميخوريم كه با گنهكاران، گمراهان و مخصوصاً «آنكه به شخص مورد نظر ما ـ الگوي انسانيت ـ بدي و ظلمي روا داشته است با گذشت و خيرخواهي برخورد شده است. رفتار پيامبرمان (ص) با فردِ بيادبي كه خاك و خاكستر بر سر مبارك ميريخت و داستانهايي از زندگي حضرت مسيح (ع) بيانگر آن است كه پيامبران كه الگوهاي بشريتند، در مقابل بدي جز خيرخواهي از خود نشان نميدادهاند و اين ايده نه در حد شعر و شعار كه عملاً در زندگي افراد بزرگ الگويي جاري و ساري بوده است.
شايد با يك حصر منطقي بتوان مردم جهان را به سه گروه تقسيم كرد: 1ـ آنان كه وجودشان مايه حيات و بقا و خوشي و پيشرفت ماست؛ 2ـ آنان كه ظاهراً وجودشان در خوشي و ناخوشي ما تأثير روشني ندارد، .3ـ آنان كه ظاهراً وجودشان مخل و مزاحم خوشي و موفقيت و آسايش و رفاه و پيشرفت ماست، حال اگر با ذكر مثال و دليل و ياري گرفتن از فطرت پاك بتوانيم ثابت كنيم كه براي گروه سوم هم ميتوان خيرخواهي كرد و اگر بتوانيم به خود بقبولانيم كه گروه سوم بايد مورد عفو و تغافل و خيرخواهي و لطف و دعاي ما قرار گيرند، ديگر لازم نيست براي خيرخواهي به دو گروه ديگر تلاش كنيم. قسمت مشكل همان گروه سوم است. اگر اين بخش را بپذيريم، پذيرفتهايم كه بايد همه را دوست داشت و براي همه خير خواست.
امام سجاد (ع) ميفرمايد كسي كه به تو بدي كرد به تو حق دارد و آن حق اين است كه او را عفو كني.(2)
موضوعاتي چون عفو، اغماض،گذشت، تغافل، تواضع، حسن ظن، مدارا و دلسوزي كه در جهانبيني اسلامي و ساير اديان الهي موج ميزند، گواه چيست؟ آيا عفو و گذشت و تغافل جز براي گروه سوم محمل ديگري هم دارد؟ خطاكار را بايد مورد عفو و گذشت قرار داد. آنكه خطا نكرده يا خطايش به من آسيبي نرسانده كه محتاج عفو و گذشت من نيست. لذا بايد بتوانيم موانع و ابهامات نظري و عملي بر سر راه تحقق اين راه و روش را شناسايي و برطرف كنيم.
شايد برجستهترين و شاخصترين مانع و شبهه نظري بحث نوعدوستي با اين گستره فراگير وجود جنگها، قصاص و تعزير، خشونتها،لعنها و نفرينها و دستورالعملهاي ديني است كه ظاهراً با نوعدوستي بدون محدوديت همخواني ندارد.
همچنان كه در جنگها، تعزيرها و قصاصها و احكام ظاهراً خشن ديني ترديدي وجود ندارد در صراحت دستورهاي ديني از زبان قرآن و روايات كه به رحمت و شفقت و عفو و اغماض و تواضع به «ناس»(3) و به جميعالناس يا همه مردم فرا ميخواند نيز ترديدي روا نيست. براي رفع اين تعارض ظاهري لازم است به ياد داشته باشيم که داغ كردن آخرين راه چاره است.(4)
طبق فرمايش امام سجاد (ع) اگر علم پيدا كرديد كه ادامه روش محبتآميز به زيان آن فرد است، فقط در همين صورت اجازه داريد باز هم خيرخواهانه و براي نفع رساندن به او از روش غيرمحبتآميز استفاده كنيد.(5) اصل بر اعمال روشهاي محبتآميز است،بدون محدوديت و براي همه كس. روشهاي غيرمحبتآميز كه باز هم به دليل نوعدوستي و خيرخواهي صادر ميشود، انتخاب آخر است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]