واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: دین - زهرا رضائيان: ماه مبارك رمضان كه ماه مهمانى خدا و ماه نزول قرآن، ماه در بردارنده شب هاى عظيم و مبارك قدر و ماه بهار قرآن است، فرصت بى بديلى براى پرداختن به قرآن است. قرآن كتابى است كه در تمام شئون انسان؛ از مبدأ و معاد و خلق و ايجاد، در باره فضايل اخلاقى و عمومىانسان نظر دارد، قوانين اجتماعى و فردى حاكم بر نوع انسان را به وضوح بيان كرده و هيچ مطلب كوچك و بزرگي از نظرش مخفى نمانده است. متأسفانه بايد اين واقعيت تلخ را بپذيريم كه هنوز توجه به قرآن در جامعه ما يك امر عمومىنشده و قرآن همچنان در مهجوريت است. اين كتاب مقدس براى ما به كتابى تبديل شده كه تنها در بعضى اماكن يا مراسم چون سر سفره عقد، مراسم عزا، موقع سفر، اسباب كشى، استخاره و...استفاده مىشود؛ در حالى كه در حديثى امام صادق(عليه السلام)فرمودند: «القرآن عهدالله الى خلقه فقد ينبغى للمرء المسلم أن ينظر فى عهده و أن يقرأمنه فى كلّ يوم خمسين آية؛ قرآن پيمان خداوند با خلقش است. پس شايسته است مسلمان در اين پيمان [نامه] نگاه كند و هر روز 50 آيه بخواند.» مهجوريت قرآن بديهى است كه سفارش به تلاوت قرآن به جهت درك مفاهيم آن و عمل به آيات الهى است. اگرچه در بعضى موارد به قرآن مراجعه و از آن استفاده مىكنيم اما اين استفاده تنها به قرائت و يا حفظ آن براى ثواب و پاداش قرائت و حفظ محدود مىشود و لذا تأثيرى كه بايد، از قرآن دريافت نمىكنيم و عمده تلاش ما مصروف ظواهر آن از جمله قواعد تجويد و لحن زيبا مىشود. حال آن كه قرآن بنابر آيات و احاديث « ريسمان الهى» است، هم چنان كه رسول اعظم(ص) فرمودند: «قرآن ريسمان خدا و نور آشكار و شفاى سودمند و نگاه دارنده براى كسى است كه به آن تمسك جويد و رهايى است براى كسى كه از آن پيروى كند.» در گامىفراتر از اين، عدهاى از ما قرآن را مىخوانيم و تا حدودى نيز به معناى آيات توجه مىكنيم، اما گويا حقايق آن را باور نداريم و در زندگى خود پياده نمىكنيم و اين حقايق از حد شعار و حرف فراتر نمىرود. از اين رو به هنگام عمل، طبق آن رفتار نكرده بلكه طبق باورهاى قبلى خود كه چيز ديگرى است عمل مىكنيم. به عبارت ديگر قرآن برنامه عملى زندگى ما نيست درحالى كه قرآن عهدنامه الهى و برنامه عمل انسان است. گاه حتى قدم از اين نيز فراتر نهاده و نمىگذاريم كه قرآن خود حرف بزند. گاهى به قرآن مراجعه مىكنيم و با بضاعتاندكى كه در فهم زبان عربى داريم، هر چه فهميديم به قرآن نسبت مىدهيم. راهكارهاى قرآنى شدن و وظايف ما به راستى براى قرآنى شدن چه بايد كرد؟ به برخي از اين راهكارها اشاره ميكنيم: 1- خواندن قرآن تا آنجا كه ممكن است :براى قرآنى شدن و عمل كردن به وظيفهاى كه در قبال اين كتاب الهى داريم ابتدا بايد تا مىتوانيم قرآن تلاوت كنيم «فَاقرو ا ما تَيَسَّرَ مِنَ القُرءانِ؛(مزمل/20) پس بهاندازهاى كه براى شما ممكن است از قرآن تلاوت كنيد.» قرآن در دو بُعد لفظى و معنوى ويژگىهايى منحصر به فردي دارد. در بُعد لفظى كه در آن مقوله زيبايى مطرح است و از آن به فصاحت و بلاغت ـ در حدّ اعجاز ـ تعبير مىشود، به گونهاى است كه تقليدناپذير و انكارناپذير بوده و كاملا گوياى اين است كه منبع آن جداى از فكر بشرى و حتى پيامبر(ص)بوده است. 2 - خواندن قرآن با تدبر و ادا كردن حق آن: در كتاب «كنزالعمال» متقيهندي به نقل از تورات آمده است كه خداوند فرمود: «اى بنده من! آيا از من خجالت نمىكشى وقتى نامه يكى از دوستانت به تو مىرسد و تو در راه و در حركتى، به كنارى مىروى و به خاطر آن مىنشينى و آن را مىخوانى و در تك تك حروف آن تفكر و تدبّر مىكنى كه مبادا مطلبى از آن را از دست بدهى، درحالى كه اين كتاب من است كه من به سوى تو فرستاده ام، ببين چه مطالبى براى تو آورده ام؟ چندبار در آن تكرار كردم كه تأمل و درنگ كنى؟ سپس تو از آن رويگردان شدى.اى بنده من! آيا من نزد تو از دوستت كمتر و بى مقدارترم؟ دوستت نزد تو مىنشيند و تو با تمام رويت به او اقبال مىكنى و با تمام وجودت به سخنش گوش مىدهى و اگر كسى سخنى بگويد يا شخصى بخواهد تو را از سخن او به خودش مشغول كند به او اشاره مىكنى كه ساكت شود، در حالى كه من به تو رو آورده ام و باتو سخن مىگويم و تو با قلبت از من اعراض مىكنى و مرا نزد خويش بى ارزشتر از دوستت قرار مىدهى.» يكى از روشها براى خواندن قرآن با تأنى،ترتيل قرآن است؛ زيرا از مزيتهاىترتيل، خواندن قرآن، دقت در معانى آيات و تدبر و تفكر در آنهاست. تلاوت با ترتيل، سنتى است كه هنگام نزول آيات بر پيامبر(ص) به كار بسته شده: «ورَتَّلنـهُترتيلا». آرى، تلاوت قرآن صرفاً اصرار بر الفاظ و مخارج حروف و... نيست، بلكه تلاوت حقيقى قرآن، خواندن آيات آن و آگاهى به دقايقش و التزام عملى به مضامين آن است؛ هم چنان كه خداوند مىفرمايد: « كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان دادهايم و آن را چنان كه بايد مىخوانند، ايشانند كه بدانايمان دارند...»(بقره/21) 3- مس قرآن با طهارت :خداوند در قرآن مىفرمايد: «لا يَمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرون؛(واقعه/79) جز پاك شدگان بر آن دست نزنند.» مراد از طهارت در اين آيه شريفه تنها طهارت ظاهرى نيست، بلكه طهارت باطنى و قلبى و ذهنى را نيز شامل مىشود. امامخمينى(ره)در برداشتى از اين آيه شريفه فرمودند: «چون قلب را از كثافات خالى كرد مهيا براى ذكر خدا و قرائت كتاب خدا شود و تا قذارات و كثافات عالم طبيعت در آن است استفادات از ذكر و قرآن شريف ميسور نشود،... پس از آن كه دل را براى ذكر خدا و قرآن شريف مهيا نمود آيات توحيد و اذكار شريفه توحيد و تنزيه را با حضور قلب و حال طهارت تلقين قلب كند، به اين معنى كه قلب را چون طفلى فرض كند كه زبان ندارد و مىخواهد او را به زبان آورد، چنانچه آنجا يك كلمه را تكرار كند و به دهان طفل گذارد تا او ياد بگيرد. همين طور كلمه توحيد را با طمأنينه و حضور قلب بايد انسان تلقين قلب كند و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود.» 4 - ايمان آوردن به حقيقت، راستى و درستى قرآن :آنچه زمينهايمان به قرآن و حقيقت اسلام را در دل و جان انسانها فراهم مىكند، شناخت قرآن است. انسان چيزى را باور مىكند كه به درستى آن واقف شود، هم چنان كه خداوند در قرآن مىفرمايد: «اى كسانى كهايمان آوردهايد! به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده، بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد، در حقيقت سخت دچار گمراهى شده است.»(نساء/136) امام على(ع) نيز در اين زمينه فرمودهاند: «همانا خداوند بزرگ كتابى هدايتگر فرستاد. نيكى و بدى و خير و شر را آشكارا در آن بيان فرمود. پس راه نيكى در پيش گيريد كه هدايت شويد و از شر و بدى پرهيز كنيد تا در راه راست قرار گيريد.» 5- پيروى از فرمانهاى قرآن :خداوند در قرآن شريف، پيروان خود را خوش فرجام و رستگار معرفى كرده است: «فَالَّذينَ ءامَنوا بِهِ وعَزَّروهُ ونَصَروهُ واتَّبَعوا النّورَ الَّذى اُنزِلَ مَعَهُ اُولئكَ هُمُ المُفلِحون؛(اعراف/157) آنان كه به پيامبر(ص)ايمان آوردند و حمايتش كردند و از نورى كه به او نازل شده (قرآن) پيروى كردند، آنان رستگارانند.»(اعراف/157) رستگاران همانهايى هستند كه با پيروى از دستورهاى قرآن و پرهيزگارى، خود را مورد رحمت خداوند قرار دادهاند. امام على(ع)در مقام امر به پيروى از قرآن فرمودند: «بر شما باد عمل كردن به قرآن كه ريسمان محكم الهى و نور آشكار و درمانى سودمند است كه تشنگى را فرو نشاند، نگهدارنده كسى است كه به آن تمسك جويد و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد، كجى ندارد تا راست شود و گرايش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود و تكرار و شنيدن پياپى آياتش كهنه اش نمىسازد و گوش از شنيدن آن خسته نمىشود. كسى كه با قرآن سخن بگويد راست گفته و هر كس بدان عمل كند، پيشتاز است.» 6- امام قرار دادن قرآن در زندگى: خداوند قرآن را ميزان سنجش قرار داده و فرموده است: «..وهـذا كِتـبٌ مُصَدِّقٌ لِسانـًا عَرَبيـًّا لِيُنذِرَ الَّذينَ ظَـلَموا وبُشرى لِلمُحسِنين؛(احقاف/12) و اين (قرآن) كتابى است به زبان عربى كه تصديق كننده [آن]است تا كسانى را كه ستم كردهاند، بيم دهد و براى نيكوكاران بشارتى باشد.» امام على(ع) در خطبهاى در شهر كوفه بهترين بنده خدا و الگوى انسان كامل را معرفى فرمودند. در بخشى از اين خطبه آمده است: «و اختيار خود را به قرآن سپرده و قرآن را امام و پيشواى خود قرار داده است؛ هرجا كه قرآن باراندازد، فرود آيد و هرجا كه قرآن جاى گيرد، مسكن گزيند.» امام و پيشوا قرار دادن قرآن در تمام مراحل زندگى يعنى اين كه خود را بر قرآن عرضه كنيم و آن را ميزان سنجش خود قرار دهيم همچون مأمومىكه با امام جماعت نماز مىخواند. امام خمينى(ره) در «آداب الصلوه» در اينباره مىفرمايد: «وظيفه سالك الى الله آن است كه خود را به قرآن شريف عرضه دارد و چنانچه ميزان در تشخيص صحت و عدم صحت و اعتبار و عدم اعتبار حديث آن است كه آن را به كتاب خدا عرضه دارند و آنچه مخالف آن باشد باطل و زخرف شمارند... و هم چنين جميع معارف و احوال قلوب و اعمال باطن و ظاهر خود را بايد با كتاب خدا تطبيق كند و عرضه دارد تا به حقيقت قرآن متحقق گردد و قرآن صورت باطنى او شود.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]