واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خودكفایى و خوداتكایى از منظر قرآن
«وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى بَشَرٍ ...» سوره انعام- آیه 91آن ها كه گفتند خدا بر هیچكس از بشر كتابى نفرستاده خدا را نشناختند. اى پیغمبر به آن ها پاسخ ده كه كتاب توراتى را كه موسى آورده و در آن نور علم و هدایت خلق بود كه بر او فرستاد كه شما آیات آن را در اوراق نگاشته بعضى را آشكار نمودید و بسیارى را پنهان داشتید و آنچه را شما و پدرانتان نمى دانستید از آن بیاموختید بگو آن خداست آنگاه آن ها را بگذار ببازیچه خود فرو روند.اسلام انسان ها را به سوى قطع وابستگى و نیازمندى هاى سلطه پذیرانه به دیگران فرا مى خواند و در این خصوص امام على (ع) مى فرمایند: «آن گاه كه فرد و جامعه اى مورد لطف الهى قرار گیرد، خداوند توفیق خود اتكایى و خودكفایى به آن ها عنایت مى كند.» (الحیاة 208/3)و جز در موارد خاص و اضطرارى درخواست كمك و رفع نیاز از سوى دیگران را نمى پسندد. در این باره امام كاظم (ع) مى فرمایند: «جزء در موارد اضطرارى (زلزله، آتشفشان، سیل و...) درخواست كمك از دیگران بایسته نیست.» (الحیاة 322/4)رشته ها و پیوندهاى وابستگى اقتصادى گسسته شود، در این صورت است كه جامعه مى تواند در مقابل توطئه هاى سلطه گران بایستد. كه در این مورد امام صادق (ع) مى فرمایند: «... عزة المومن استغناءه عن الناس (الحیاه 325/4)قطع وابستگى در اسلام به عنوان یك ارزش مطرح است، شعارى كه هر مسلمان باید آن را با خود زمزمه كند تا با تار و پود وجودش پیوند یابد. اسلام نظیر دیگران زیستن و برخوردارى از كمال مطلوب را در این مى داند كه انسان با ساز و كارهاى مشروع و عقلانى روندى پیش گیرد كه از وابستگى زیانبار رهایى یابد، باید خود آنچه را خواهان است و مى خواهد، تحقق دهد. امام على (ع) مى فرمایند: «امكانات دیگران انسان را سعادتمند نمى سازد.» الحیاة 324/4)در بینش دین، توسعه واقعى با خودكفایى رابطه نزدیك دارد. ناچیزترین رگه هاى وابستگى امرى ناخوشایند شمرده شده است. بزرگان دین همواره به ترویج فرهنگ خوداتكایى و خودكفایى پرداخته اند. عبدالاعلى مى گوید: در یك روز گرم و در شور گرما در اطراف مدینه به امام صادق (ع) برخوردم. گفتم: فدایت شوم شما فرزند پیامبرید، در این روز گرم چرا زحمت مى كشید؟ حضرت فرمودند: یا عبدالاعلى! خرجت فى طلب رزق لاستغنى به عن مثلك (الحیاة 325/5) عبدالاعلى! براى آن كه در زندگى خودكفا باشم، وابسته به این و آن نگردم، برخود لازم دانستم تلاش كنم، اگرچه شرایط سخت و نابهنجار باشد.وابستگى اقتصادى به دیگران استقلال سیاسى را مخاطره آمیز مى سازد و خطرى است براى اصول و ارزش هاى دینى. وابستگى، وابستگى مى آفریند.امام على (ع) مى فرمایند: آن گاه كه فرد و جامعه اى مورد لطف الهى قرار گیرد، خداوند توفیق خود اتكایى و خودكفایى به آن ها عنایت مى كند. اسلام و توسعه: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ » سوره رعد/ آیه 11 «براى هر چیز پاسبان ها از پیش رو و پشت سر برگماشته كه به امر خدا او را نگهبانى كنند، حال هیچ قومى را دگرگون نخواهد كرد تا زمانى كه خود آن قوم حالشان را تغییر دهند و هرگاه خدا اراده كند كه قومى را عقاب كند هیچ راه دفاعى نداشته و هیچكس را جز خدا یارى آن كه آن بلا بگرداند نیست.»اسلام نسبت به همه جنبه هاى زندگى از جمله اقتصاد و مسایل مادى، قوانین مشخص ارایه نموده است. فقر در اسلام شدیدا مورد نكوهش قرار گرفته و بالعكس، برخوردارى از سطح قابل قبولى از رفاه اجتماعى- اقتصادى مورد تاكید و تشویق قرار گرفته است.تفاوت اساسى در دیدگاه اسلام از یك طرف و دیدگاه جوامع سكولار از طرف دیگر، نسبت به تعریف توسعه وجود دارد. در غرب، توسعه اقتصادى صرفا به جنبه هاى مادى و دنیوى و شرایط اجتماعى- روانى زندگى بشر توجه مى نماید. «سایمون كوزنتس» اقتصاددان مشهور و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1971 هدف جوامع سكولار را چنین تبیین مى نماید: «منظور ما از سكولاریسم، تمركز و توجه به زندگى روى همین زمین با تاكید عمده بر بهره مندى هاى اقتصادى در چارچوب نهادهاى اجتماعى قابل قبول مى باشد.»
از نظر اسلام، توسعه به موقعیتى اتلاق مى شود كه در آن افراد در بالاترین قابلیت خود به مقام قرب الهى دست یابند. به عبارت دیگر، جامعه ایده آل از نظر اسلام، جامعه اى است كه فعالیت هاى افراد آن كاملا با جهت گیرى الهى بوده و هدف آن ها رستگارى اخروى مى باشد. براساس همین دیدگاه، دستیابى به چنین هدف مهمى بدون استفاده از ابزار مادى میسر نخواهد بود. این بدان دلیل است كه انسان موجودى دو بعدى است و تكامل روحى وى به نحوه بهره بردارى مادى جسم بستگى دارد. بنابراین، مى توان استنباط نمود كه در اسلام رشد و توسعه اقتصادى اهمیت فوق العاده دارد.بنابراین جوامعى كه در سطوح بالایى از علم و دانش قرار دارند منطقا جزو كشورهاى پیشرفته بوده و متقابلا، كشورهاى پیشرفته به دلیل آگاهى از اهمیت علم و دانش، قادر به سرمایه گذارى هاى وسیع در گسترش مرزهاى آن مى باشند. آنچه از دیدگاه اسلام نسبت به توسعه قابل برداشت است، این كه هیچ جامعه اى به توسعه نخواهد رسید مگر آن كه اولا، آن را بخواهد و به عنوان یك هدف داراى اولویت به دنبال آن باشد و ثانیا براى نیل به آن تلاش و كوشش بنماید. براین اساس خداوند به هیچ جامعه اى كمك نخواهد نمود، مگر این كه خود تلاش نمایند: (و ان لیس للانسان الا ما سعى) (53/39) و یا (ان ا... لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم) (13/11)بنابراین، مى توان نتیجه گرفت كه وضعیت فعلى و موجود هر جامعه اى حاصل خواست، عمل و كردار اعضاى آن در گذشته و حال بوده است. براساس آیه فوق حتى اگر مسلمانان نیز قصد تغییر و تحول در جامعه خود را داشته باشند لازم است نخست خود را تغییر دهند.از آنجا كه مخاطب اسلام همه جامعه است و نه افراد و گروه هاى خاص و برگزیده، توزیع عادلانه عدالت اجتماعى بسیار مورد تاكید مى باشد. از آنجا كه در اسلام، هر آنچه آفریده شده متعلق به خداوند است، مردم موظف به استفاده آن ها به طور صحیح شده اند. بنابراین هیچ فرد یا جامعه اى مجاز به صدمه زدن و اتلاف و یا استفاده نامطلوب و نامناسب از منابع طبیعى نیست. انهدام تولیدات براى افزایش قیمت، آلوده نمودن محیط زیست به هر نحو و از بین بردن منافع و مواهب خدادادى، به شدت در اسلام نهى شده است. در مجموع به نظر مى رسد كه دستورات و آموزش هاى اسلامى نه تنها مانعى براى توسعه نمى باشند، بلكه پتانسیل لازم براى هدایت جامعه اسلامى به سمت رشد ابعاد اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و در مجموع توسعه را دارا مى باشند. گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالیمنابع: 1- پدیده شناسى فقر و توسعه (1)2- اسلام و توسعه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]