تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802792442




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه وحدت اسلامي !


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: علامه «سيدمرتضي عسگري» كه شامگاه يكشنبه در سن 98 سالگي چشم از جهان فرو بست، با تحقيقات فراواني كه در منابع شيعه و سني انجام داد، از مناديان وحدت اسلامي به شمار مي‌آيد. به گزارش خبرگزاري فارس، به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني مجمع جهاني تقريب مذاهب، مقاله‌اي كه در پي مي‌آيد، انديشه وحدت اسلامى را از ديدگاه علامه عسگرى بررسي مي‌كند: خداى سبحان مى‏فرمايد: «ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون‏» (انبياء /92); اين پيامبران بزرگى كه به آنان اشاره كرديم (و پيروانشان) همه يك امت واحد بودند و من پروردگار شمايم، تنها مرا بپرستيد. ما همه از آنچه در حال حاضر بر مسلمانان مى‏گذرد، آگاهيم و علتش اين است كه صهيونيسم جهانى و حكومت‌هاى استعمارى غرب گمان مى‏كردند حيات را از جوامع اسلامى گرفته‏اند ولى پس از تشكيل جمهورى اسلامى به اشتباه خود پى بردند، لذا امت اسلامى را دچار جنگ‌هاى اقتصادى، سياسى و فرهنگى در داخل و خارج كردند، منظور از جنگهاى خارجى رويدادهاى بوسنى و هرزگوين، كشمير، فلسطين و جاهاى ديگر است. آنچه در داخل بر ما مى‏گذرد، مصيبت‏بارتر است، زيرا آنان به گونه‏اى بى‏سابقه در تاريخ اسلام توانسته‏اند ميان مسلمانان تفرقه ايجاد كنند. البته در گذشته نيز گاهى ميان برخى از فرقه‏هاى اسلامى اختلاف بوده، مانند; اختلافاتى كه در شهر رى پيش آمد، و ياقوت حموى در معجم‏البلدان آنها را در لغت «رى‏» ذكر كرده و در آن جا مى‏نويسد: سه فرقه اسلامى; شيعه، شافعيه و حنفيه در اين شهر سكونت داشتند، فرقه شافعيه نخست در كشتن شيعيان با حنفي‌ها متحد شدند و همه آنان را از ميان بردند، و هيچ بنايى برايشان باقى نگذاردند، سپس شافعي‌هاى رى با شافعي‌هاى روستاهاى همجوار كه اقليتى از آنان را تشكيل مى‏دادند، متحد شدند و حنفيها را نيز نابود كردند، و اكنون در زمان ما نيز برخى از مسلمانان ناآگاه و فريب خورده از [دسيسه] دشمنان، در داخل كشور اسلامى [به نظر مى‏رسد منظور پاكستان باشد] با مسلسل نمازگزاران را در داخل مسجد درو مى‏كنند. ما امروز براى رويارويى با خطرهايى كه از هر سو و در همه جا ما را در برگرفته چه بايد بكنيم؟ اكنون بر يك و نيم ميليارد مسلمان واجب است‏با يكديگر متحد شوند و اگر چنين كنند، هيچ قدرتى در جهان توان رويارويى با آنها را ندارد. ما امروز نياز به وحدت در همه زمينه‏ها داريم كه مثلا در عرصه اقتصادى از طريق تشكيل بازارهاى مشترك اقتصادى نظير بازار مشترك اروپا دست‏يافتنى است. البته ايجاد چنين وحدتى وظيفه دولتهاى اسلامى است، نه وظيفه ما. وظيفه ما علما و همه متفكران اسلامى در سراسر گيتى و شما دانشمندان جهان اسلام و رهبران فكرى امت اسلامى، ايجاد همبستگى ميان مسلمانان است. روى سخنم با شماست، شما بايد وحدت اسلامى را برقرار كنيد، و اين كه چگونه وحدت اسلامى تحقق مى‏يابد، اين جانب انديشه‏اى در ذهن دارم و به سمع شريف شما مى‏رسانم و پس از ارائه سخنرانى شما مى‏توانيد درباره آن با من به گفتگو بپردازيد. وحدت اسلامى به دو نوع تقسيم مى‏شود: 1 - وحدت علمى 2 - وحدت عملى. براى تحقق وحدت علمى، بايد به بحث‏وبررسى و مطالعه مسائل مورد اتفاق و اختلاف ميان مكتب اهل بيت‏عليهم‏السلام و روش خلفا بپردازيم. اما مهمترين موارد اتفاق، عبارتند از: 1 - قرآن كريم ما مسلمانان در تمام دنيا قرآنى اعم از چاپى، خطى و مكتوب به خط كوفى و نسخ يا هر خط ديگرى جز همين قرآن نداريم و قرآن ديگرى جز آن، در هيچ شهر يا خانه يا غارى و نزد هيچ مسلمان و غيرمسلمانى يافت نمى‏شود. پس اين بدگوييهاى ما از يكديگر براى چيست؟! ما بايد بر گرد قرآن جمع و با يكديگر متحد شويم. البته درباره قرآن احاديثى در منابع اسلامى هر دو مذهب [مكتب اهل بيت‏عليهم‏السلام و مكتب خلفا] وجود دارد كه اگر بخواهيم از آنها الهام بگيريم، گمان مى‏كنيم قرآن كم و زياد شده است و اين مساله خود از موارد اختلاف ميان ماست. و ما در حال حاضر بايد اين احاديث را رها كنيم و بعدا در يك فرصت مناسب به بحث و بررسى همه آنها بپردازيم. 2 - سنت پيامبرصلى الله عليه وآله همه مسلمانان دنيا اتفاق نظر دارند بر اين كه [بايد] به آنچه در سنت رسول خداصلى الله عليه وآله آمده، عمل كنند، و هيچ مسلمانى يافت نمى‏شود كه قايل به اين حرف نباشد. اين دو از اهم موضوعات مورد اتفاق ميان دو مكتب است، و مهمترين موارد اختلاف نيز همين دو مورد است. فهم قرآن دو مكتب ياد شده در فهم اصطلاحات قرآنى اختلاف‏نظر دارند مانند «كرسى‏» در عبارت «وسع كرسيه السموات والارض‏» برخى از مسلمانان در معناى آيه مى‏گويند: در آسمانها جسمى وجود دارد به نام «كرسى‏» كه خداوند [العياذ بالله] بر روى آن مى‏نشيند، ولى ائمه اهل بيت‏عليهم‏السلام به استناد آنچه در زبان عربى آمده، به ما آموخته‏اند كه «كرسى‏» در اين جا به معناى علم است، بنابر اين معناى آيه شريفه يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم ولايحيطون بشى‏ء من علمه الا بماشاء وسع كرسيه السموات والارض‏»، اين است كه خداوند آنچه را در پيش روى آنها (بندگان) و در پشت‏سر آنانست مى‏داند و جز به مقدارى كه بخواهد، كسى از علم او آگاه نمى‏گردد و علم او بر همه آسمانها و زمين احاطه دارد و چيزى از قلمرو نفوذ علم او بيرون نيست. به هر حال اين يك مساله علمى است و ما مى‏توانيم در يك بحث علمى آن را بين خودمان مورد بحث و بررسى قرار دهيم و مانعى ندارد كه شما راى مرا و من راى شما را نپذيرم، و در عين حال يكپارچه و متحد باقى بمانيم و اختلاف نظر به دوستى ما خللى وارد نكند. فراگيرى سنت: يكى از موارد اختلاف ميان مكتب اهل بيت‏عليهم‏السلام و مكتب خلفا، پاسخ اين سؤال است كه ما سنت پيامبرصلى الله عليه وآله را از چه كسانى بايد فرابگيريم؟ آيا تنها از صحابه آن حضرت، و از همه آنان؟ آيا همه صحابه عادل بودند؟ اينها مسائلى است كه برادران اهل سنت ما به آنها اعتقاد دارند و در مقابل آن، عقيده مكتب اهل بيت‏عليهم‏السلام بر اين است كه سنت پيامبرصلى الله عليه وآله را ما بايد از عدول صحابه و از خود ائمه عليهم‏السلام فرا بگيريم، و اين خود يكى از مسائل فقهى مورد اختلاف ميان ماست و هر يك از طرفين (شيعه و سنى) دلايل خود را ارائه مى‏دهد. علاوه بر اين براى دستيابى به اين وحدت علمى ما به مطالعه و بررسى اصطلاحات قرآن و عقايد اسلامى نيازمنديم، زيرا ما در حوزه‏هاى علميه خودمان و در الازهر و دانشگاه اسلامى الزيتونية [در تونس]، و در حوزه نجف و قم، اصطلاحات فقهى را خوانده و آموخته‏ايم ولى اصطلاحات اسلامى، قرآنى، عقيدتى را رها كرده‏ايم، به عنوان مثال، ما «الله‏» را اسم جنس و اصل آن را «الاله‏» مى‏دانيم كه همزه اله حذف و لام مشدد شده و حال آن كه علم مرتجل است. و همچنين اصطلاح «خليفة الله‏» (جانشين خدا) كه به نظر ما بر هر بشرى صدق مى‏كند ولى در حقيقت جانشينان خدا در زمين ائمه معصومين‏عليهم‏السلام هستند كه خداوند آنان را پيشوايان هدايت مردم قرار داده است. پس از درك امثال اين اصطلاحات است كه فهم صحيح قرآن و عقايد اسلامى براى ما مشخص مى‏شود. اين جانب بيست و پنج اصطلاح را در اين كتاب مورد تحقيق قرار داده‏ام، برخى از آنها عبارتند از: - «اسم‏» در آيه شريفه: «سبح اسم ربك الاعلى‏» و معناى آن. - «علم آدم الاسماء» و معناى آن. - فرقى كه ميان «اله‏» و «رب‏» وجود دارد. من اين كتاب را كه در بررسى اصطلاحات آن به قرآن مراجعه كرده‏ام به جامعه علمى تقديم مى‏كنم تا آن را مطالعه و درباره مطالبش با من به بحث و گفتگو بپردازند. تفصيل اين بحث در كتاب ديگرى با عنوان «عقايد الاسلام من القرآن‏» آمده است كه زير چاپ قرار دارد. با توجه به مطالبى كه عرض كردم، ما اولا به بررسى اين اصطلاحات و ثانيا به مطالعه و بررسى منابع سنت پيامبرصلى الله عليه وآله نياز داريم، تا براى ما روشن شود كه آيا مى‏توانيم احكام اسلام را از كتاب و سنت و نيز از اجتهادهاى صحابه و خلفا بگيريم؟ يا بايد به كتاب و سنت اكتفا كنيم؟ يكى از اجتهادهاى صحابه در زمان خودشان اين بوده كه به عنوان مثال خليفه دوم اجتهاد كرده و به نهى از عمره تمتع فتوا داده و امروزه برخى از مسلمانان بر طبق آن عمل مى‏كنند و برخى نمى‏كنند، در اين موارد ما بايد به مطالعه بپردازيم كه آيا بر عمل به اجتهادهاى خلفا باقى بمانيم يا در به دست آوردن احكام اسلام به كتاب و سنت اكتفا كنيم؟ اين مسائل يعنى منابع سنت و استنباط احكام را بايد بررسى كنيم و اين كارى است كه من در سه جلد اين كتاب با عنوان «معالم المدرستين‏» انجام داده و از نامگذارى آن به نام شيعه و سنى خوددارى كرده‏ام، زيرا بينشان نوعى عناد وجود دارد و آن را مكتب خلفا و مكتب اهل بيت‏عليهم‏السلام ناميدم. من در اين جا مطلبى را كه در آخر كتاب (معالم المدرستين) نوشته‏ام براى شما مى‏خوانم: «روى سخن با دانشگاههاى اسلامى و انديشمندان جهان اسلام، علما، نويسندگان اسلامى و شما كه جزو آنان هستيد و نيز با مبارزان راه اعاده حيات اسلامى ما و با مصلحان غيرتمند و همه شماست، من اين دعوت را با همه عظمت و احترام به همه شما تقديم مى‏كنم و مى‏گويم: جهان اسلام نهضتى را براى تجديد حيات اسلام و نيل به هدفى نو آغاز كرده و شايسته است‏بيطرفانه به بررسى منابع سنت پيامبرصلى الله عليه وآله، سيره و حديث‏بپردازيم و بر تقليد از سلف صالح باقى نمانيم نه در استنباط احكام شرعى، و نه در فهم حديث. من خودم به «صحيح بخارى‏» مراجعه مى‏كنم و حديث درستى را كه در آن مى‏بينم اخذ مى‏كنم، همان‏طور كه به اصول كافى نيز مراجعه مى‏كنم و با اين روش است كه شناخت اسلام از كتاب و سنت و دستيابى به آن تحقق پيدا مى‏كند و وحدت كلمه مسلمانان را پيرامون كتاب و سنت‏به منظور اقدام كردن به تجديد حيات اسلامى، امكان‏پذير مى‏سازد. اينك مباحثى را كه براى رسيدن به هدف ياد شده تنظيم كرده‏ام، به شما تقديم مى‏كنم. با اين اميد كه بيطرفانه به آنها بنگريد و مرا به اشتباههايى كه معمولا در كار فرد غير معصوم وجود دارد و من دچار آنها شده‏ام، متوجه كنيد. من در اجراى طرح و انديشه خودم و به منظور پالودن سنت پيامبرصلى الله عليه وآله اقدام به تاليف سلسله مباحثى از جمله احاديث ام المؤمنين عايشه نموده و در آنها احاديث نقل شده از وى را با احترام كامل بررسى كرده و در جلد دوم آن مباحث اثبات كرده‏ام كه برخى از احاديث نقل شده از عايشه تهمتهايى است كه بر او و بر صحابه وارد كرده‏اند، مانند داستان غرانيق كه كفار متظاهر به اسلام اين افترا را به آنها بستند و نيز داستان نزول جبرئيل در آغاز وحى و اين كه او رسول خداصلى الله عليه وآله را سه بار خفه كرد، از داستانهاى ساختگى آنان است. اينها اتهاماتى است كه بر ام المؤمنين عايشه و ساير صحابه بسته‏اند، و در بحث از آنها اقداماتى را كه عايشه انجام داد و به وسيله آنها سنت پيامبرصلى الله عليه وآله را پاك كرد، ذكر كرده‏ام و درباره برخى از آنها گفته‏ام شايد در نسبت دادن حديث‏به وى (عايشه) اشتباهى رخ داده باشد، و بقيه احاديث نقل شده از او را به طور علمى بررسى كرده‏ام، بويژه آنچه درباره سيره پيامبرصلى الله عليه وآله از عايشه نقل شده است، من با بيطرفى كامل به بررسى اين مطالب و مطالب ديگر پرداخته‏ام; مطالبى كه در كتابهاى ديگر آمده و شما عناوين آنها را در پايان جلد اول «عبدالله بن سبا» مى‏يابيد. از برادران دانشور خود تقاضا مى‏كنم درباره مطالبى كه در تاليفاتم آمده با من به مناقشه بپردازند و مكاتبه كنند، و با اين روش است كه وحدت علمى تحقق پيدا مى‏كند. وحدت عملى در اين باره از باب مثال عرض مى‏كنم: ما در مكتب اهل‏بيت‏عليهم‏السلام حكمى داريم مبنى بر اين كه «هر كس در نماز بسم‏الله الرحمن الرحيم نگويد نمازش باطل است‏»، و نمى‏توان به او اقتدا كرد ولى با توجه به اين كه برادران حنفى مذهب ما چنين عقيده‏اى ندارند و حمد را بدون «بسم‏الله‏» قرائت مى‏كنند، از ائمه ما در كتاب «وسائل الشيعه‏»، در سه حديث از امام صادق‏عليه‏السلام آمده است كه فرمود: «من صلى خلفهم كان كمن صلى خلف رسول الله‏»، (يعنى; كسى كه پشت‏سر آنان نماز بخواند، مانند آن است كه پشت‏سر رسول خداصلى الله عليه وآله نماز خوانده است)، با اين كه آن امام [جماعت] حنفى «بسم‏الله‏» نمى‏گويد. در حديث ديگرى آمده: «اذا صليت معهم غفرلك بعدد من خالفك - فى قراءة البسملة - و حضر الصلاة فى المسجد»، (يعنى; هر گاه تو با آنان نماز بگزارى، به تعداد كسانى كه در خواندن بسم‏الله با تو مخالفت كرده و در مسجد به نماز ايستاده‏اند، از گناهانت آمرزيده مى‏شود). راوى ديگرى به امام صادق‏عليه‏السلام شكايت مى‏كند و مى‏گويد: «امام جماعت ما در عقيده مخالف با ماست، او همه ياران ما [شيعيان] را دشمن مى‏دارد، [وظيفه ما چيست؟]. امام‏عليه‏السلام فرمود: از سخن وى چيزى بر تو نيست، به خدا سوگند اگر آنچه مى‏گويى راست‏باشد، تو از او به امامت در مسجد سزاوارترى، تو در ورود به مسجد نخستين و در خروج از آن آخرين نفر باش و با مردم خوشرفتارى كن و سخن نيكو بگو. از فرمايش امام صادق‏عليه‏السلام برمى‏آيد كه آن حضرت از سخن راوى و انتقادش خشنود نشده، لذا به او فرمودند: با مردم خوشرفتار باش و نيكو سخن بگو. امام صادق‏عليه‏السلام به راوى ديگرى فرمود: «يا اسحاق! اتصلى معهم فى المسجد؟ قال: قلت نعم، قال: «صل معهم، فان المصلى معهم فى الصف الاول كالشاهر سيفه فى سبيل الله‏»، اى اسحاق، آيا با آنان [مخالفان] نماز مى‏گزارى؟ گفتم: آرى; فرمود: با آنان نماز بگزار، همانا، نمازگزار با آنان در صف اول، مانند كسى است كه در راه خدا شمشير كشيده است. بدين سان وحدت عملى تحقق مى‏يابد. امام صادق‏عليه‏السلام شخصا با ابوحنيفه مى‏نشست و در عقايد و احكام با وى مناظره مى‏كرد، و اين كار تا زمان شيخ مفيد در بغداد معمول بود. شيخ طوسى استاد كرسى تدريس در دارالخلافه بود، ولى سلاجقه كه به بغداد رفتند، كرسى شيخ را سوزاندند و ميان ما جدايى افكندند، سپس اختلافهايى ميان صفويه و خلافت عثمانى پديد آمد، و اين اختلافات در واقع از سياست ناشى مى‏شد نه از دين. همه اين مسايل در گذشته وجود داشت و برخى از آنها رنج‏آور است، مانند آنچه در ميان برخى از شيعيان رواج داشته كه آنان برخى از صحابه را لعن مى‏كردند. من به شما بگويم كه لعن را معاويه از سال 40 هجرى آغاز كرد، و امام على‏بن ابى‏طالب‏عليه‏السلام بر روى همه منابر مسلمين در خطبه‏هاى نماز جمعه لعن مى‏شد، و اين عمل تا آخر دوره امويان - جز دو سال خلافت عمربن عبدالعزيز - ادامه يافت. در همه اين مدت آيا گمان مى‏كنيد شيعيان على‏عليه‏السلام و خاندانش مقابله به مثل نكردند؟ چرا كردند، ولى اكنون چه ربطى به ما دارد؟ ما بايد دست از اين اختلاف [لعن] و اختلافات ديگر، برداريم. امروز، ما بايد اختلاف و جدال بى‏نتيجه را پيرامون جانشين رسول خداصلى الله عليه وآله كه على‏عليه‏السلام است‏يا ابوبكر، رها كنيم و تنها به مطالعه و بررسى اين موضوع بپردازيم كه سنت پيامبرصلى الله عليه وآله و تفسير قرآن را از كجا بگيريم. هر يك از ما (شيعه و سنى) دليل عقايدش را ارائه مى‏كند و دليل برادرش را مى‏شنود، چه آن را بپذيرد يا نه ولى در برابر دشمن مشترك از برادر دينى خود حمايت كنيم و به خاطر وى فدا شويم، مانند برخوردى كه جمهورى اسلامى با مسلمانان فلسطين داشته، كه همه كشورهاى عربى مى‏خواهند دست دوستى به اسرائيل بدهند، جز جمهورى اسلامى كه از انتفاضه در داخل فلسطين پشتيبانى مى‏كند و حزب‏الله لبنان را از شيعيان طرفدار خود، به وجود آورده تا به وسيله آنان با اسرائيل بجنگند و آنان به خاطر فلسطينيان كشته شوند، و امام خمينى (رضوان الله تعالى عليه) روز قدس را قرار داد. ما نيز بايد مسلمانان را به اين نوع وحدت (عملى) فرا خوانيم، و آخرين سخن من اين آيه شريفه است: «قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا ومن اتبعنى و سبحان الله وما انا من المشركين‏»، (بگو اين راه من است كه من و پيروانم با بصيرت كامل همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنيم، منزه است‏خدا، و من از مشركان نيستم). من دستم را به سوى همه شما دراز و دست‏شما را مى‏فشارم و از شما پوزش مى‏طلبم، و اميدوارم ديدار ديگرى ميان ما باشد. اما ديدار فكرى من و شما از هم اكنون، برقرار خواهد شد. انتهاي پيام/ش




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن