تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 31 خرداد 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر بنده اى بر همان چيزى كه در درون داشته و با آن از دنيا رفته، برانگيخته مى شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801489154




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پایبندی به اخلاق، بستر تحقق وحدت اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه  - ویژه ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) - هفته وحدت /محمد نخعی، دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی رعایت اخلاق در هر زمانی، صفتی نیکو و پسندیده است که فارغ از گرایشهای دینی، انسانیت آدمی آنرا اقتضا می‌نماید. از دیگر سو بر کسی پوشیده نیست که اخلاق از مسائلی است که مورد اهتمام و توجه تمامی ادیان آسمانی از جمله اسلام نیز می‌باشد که تمسک به آن، شرط اساسی برای دستیابی به سعادت و نزدیکی و قرب به خدای عزوجل است. حال با نگاهی دو جانبه (فطری - دینی)، اگر فردی متدین به دین هم باشد، کشش و تقید به سوی اخلاق نیز در او دو چندان می‌گردد؛ زیرا تعالیم دینی، راهنمای انسان بسوی فضایل و خوبی‌ها (اخلاق نیک) و رها کننده و دورسازنده از رذایل (اخلاق بد) است. از آنجا که انسان موجودی ذوابعاد است، اخلاق نیز باید در همه این ابعاد و وجوه متجلی شده و در عرصه‌های مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، سیاسی و اقتصادی در اندیشه و عمل آدمی رخ بنمایاند. از سوی دیگر و در ارتباط با موضوع مورد توجه ما یعنی مبحث وحدت و همبستگی امت اسلامی، چون نفس این مسئله دارای اهمیت و ابعاد مختلفی است، رابطه اخلاق و این موضوع را پیش روی خود نهاده‌ایم تا درآن ورطه سخن بگوییم . یکپارچگی و وحدت اسلامی نشان از ارتباط افراد یک جامعه اسلامی با هم دارد و یکی از شروط ارتباط و ادامه آن، پایبندی به اخلاق و سیرت نیکو و دوری از رذایل و آلودگی ها و خطرهای موجود در این وادی است. انسان اگر قبل از هر چیز در رابطه با خود و خدای خود، اخلاق را رعایت نماید، در معاشرتهای اجتماعی و روابط با دیگران نیز تحت تأثیر آن خواهد بود و دچار بداخلاقی نمی‌گردد. تعالیم دینی، اخلاق و وحدت اسلامی انسجام اسلامی دارای دو بعد نظر و عمل است و ایجاب و اثبات آن در هر دو جنبه نظری و عملی از روشهای نیک و دوری از آن از سیرتهای منفی می‌باشد. آیین اسلام که آیین توأمان علم و عمل (ایمان و عمل) است، بر لزوم و اهمیت این مسئله و تداوم و جایگاه آن در پیشرفت جامعه اسلامی تأکید فراوان دارد. اسلام دین محبت، آزادی و فضلیت است و اینها از اخلاق حسنه هستند که مایه دلگرمی امت و باعث تشیید ملت اسلامی است. نگاهی به آیات قرآن، کلام و سیره عقلانی نبوی، منش منطقی علوی و روش الهی سایر بزرگان این دین مبین، گویای این مهم می‌باشد. قرآن کریم با صراحت می‌فرماید: « واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» امر قرآنی دلیلی بر فضلیت آشکار و پنهان است.و نهی آن نشانی از تیرگی و سیاهی یک قضیه. در این آیه اتحاد و اجتماع مسلمانان بواسطه امری الهی، یک فضلیت اخلاقی و تفرقه و دوری از هم یک عمل ناگوار و منفی بحساب می‌آید. وقتی که قرآن دستور می‌دهد که « ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله» ، حق نداریم که نسبت به دشمن دین خدا و مخالف عقیده حقیقت، به سب وناروا رفتار نماییم، واضح است که اجازه چنین کاری را نسبت به هم دینان و هم مسلکان خود و لو با عقیده‌ای خلاف عقیده ما، نخواهیم داشت. این همان رعایت اخلاق در رابطه با پیروان سایر عقاید و مذاهب است. مردمان جامعه اسلامی همه دارای یک مذهب و روش و منش فکری و عملی نیستند؛ گروهی شیعه و برخی اهل‌سنت‌اند. اگر بخواهیم تنوع و تکثر را در این بستر نادیده بگیریم، لاجرم همه باید به یک رنگ و لعاب در بیایند و شاهد جامعه‌ای یکدست و عادی از تنوع باشیم اما این عملی نیست؛ هم باید این تنوع و گرایشهای مختلف را بپذیریم و هم به آنها احترام بگذاریم. عدم احترام به پیروان سایر مذاهب و فرقه‌ها باعث دوری و تفرقه افراد یک جامعه می‌شود و این خلقی منفی است و در عوض احترام به عقیده افراد، یک اخلاق نیکوست که باید فراگیر گردد. گفت‌وگو که یک اصل بنیادین در قضیه تقریب مذاهب اسلامی است را خوب بنگریم. اصل گفت‌وگو خود یک اخلاق حسنه است؛ زیرا سوءتفاهم را بر طرف کرده و سطح آشنایی را بالا می‌برد. اما درون همین گفتگو هم باید کمال دقت و مراقبت شود که اخلاق رعایت گردد. در گفت‌وگو نباید فقط بدنبال گفتن حرف خود بود بلکه حرف طرف مقابل را نیز باید شنید و در آن تأمل کرد. محتوای کلام الهی در قرآن نیز مؤید این مطلب است. در گفت‌وگوهای علمی ودینی اگر دنبال بحث بی‌دلیل و حجت بودیم، نتیجه‌ای جز تکبر و خود بر تربینی نخواهد داشت و اینها از رذایل اخلاقی هستند که مورد تأیید شرع و دین نمی‌باشد. بنابراین طبق سفارشات قرآنی ضمن تکیه بر گفت‌و‌گو به عنوان مقدمه وحدت و همبستگی اسلامی، باید مراعات حدود اخلاقی را نیز نمود. با عبور از قرآن به وجود پیامبر اکرم (ص) به عنوان اسوه و الگوی کامل و برتر برای طی کردن مسیر پرپیچ و خم حیات فردی و اجتماعی می‌رسیم که « لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنتة» پیامبر، معلم اول مسلمانان است و سر لوحه تدریس و تعلیم آن یگانه مربی، شعار « انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» است. پیامبر(ص)، تاریخ صدر اسلام و عصرنبوت را با آن همه فراز و نشیب و تهدیدات داخلی و خارجی در درجه اول با اخلاق نیکوی خود ساخت و در معرض دید همگان تا ابدیت قرار داد. ایشان اگر همانند دیگر حاکمان با تندی و عصبیت با اطرافیان و مردم جامعه خود برخورد می‌کرد، آنها از گردش متفرق می‌شدند و اسلام محکم و متقن پا نمی‌گرفت. درایت رسول مکرم اسلام(ص) درگرد آوردن مهاجرین و انصار و بستن پیمان برادری میان آنان با دو فرهنگ متفاوت اما بوسیله اخلاق و با رویکردی اخلاق محور، از اقدامات اساسی ایشان در انسجام بخشیدن به جامعه نوپای اسلامی بود. براستی اگر اخلاق نیک پیامبر نبود تا الفتی ناگسستنی میان اقشار گوناگون مردمی از اقوام و قبایل مختلف برقرار سازد، چه عاقبت ناهمواری در انتظار آن جامعه بود؟ تاریخ به مانگفته که پیامبر برای هدایت امت و ایجاد رابطه با دیگر اقوام از شمشیر بران و یا وعده‌های فریبکارانه استفاده کرده است که اینها ضد اخلاق هستند بلکه از اصول اخلاقی گفت‌وگو و ایجاد رابطه متعادل برای انتقال هدایت الهی به بشریت، بهره بردند. پیامبر(ص) پیوستن به افرادی را که از آدمی گسسته‌اند، از ارزشهای اخلاقی می‌دانست و تاکید می‌فرمود که بهترین شما با اخلاق‌ترین شماست؛ از این جهت که با دیگران سازگاری کند و الفت داشته باشد. مجموعه این گفتار و رفتار پیامبر، بیانگر تقید به اخلاق در ارتباط با دیگران است و نتیجه آن نزدیکی دلها و قلوب مردم و در نهایت یکپارچگی و انسجام آنان خواهد بود. به زندگانی و سیره تربیتی و سیاسی و اجتماعی امام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) می‌نگریم: علی تجسم عینی و عملی اخلاق است و در سیره سیاسی و حکومتی و تربیتی و دینی ایشان این رویکرد اخلاقی بسیار واضح و روشن می‌باشد. علی(ع) هم به گفته خویش و هم به تأیید دیگران اعم از موافق و مخالف، شایسته‌تر از افراد دیگر برای خلافت بود.اما چون او تابع اخلاق حسنه است و اخلاق نیکو سراسر وجودش را فرا گرفته بلکه خود اخلاق است، فرمود: می‌دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافتم. سوگند به خدا، به آنچه انجام داده‌اید، گردن می‌نهم تا اوضاع مسلمین روبراه باشد و از هم نپاشد . ایشان در جای دیگری فرمود که شما برادران دینی یکدیگرید، چیزی جز درون پلید و نیت زشت ، شما را از هم جدا نساخته است. این جمله بیانگر آن است که اخلاق رذیله باعث جدایی‌هاست و اصلاً تفرقه و دوری از یکدیگر، خود یک صفت بد و ناهنجاری است. این بحث بسیار مهم یعنی نقش اخلاق در روابط اجتماعی بخصوص در قضیه همبستگی و وحدت میان مسلمانان، باید در تمامی سطوح از عوام و توده‌های مردم تا رهبران و حاکمان استقرار یافته و عملی شود. باید فرهنگ سازی کرد که مردم و حاکمیت بر پایه اخلاق و توجه به بایدها و نبایدهای اخلاقی به سوی اتحاد و وحدت بروند. البته در این میان نقش عالمان، حاکمان و مسئولان را باید جدی‌تر گرفت . اگر عالمان و رهبران دینی، مذهبی و سیاسی یک جامعه در رابطه با یکدیگر و بزرگان مذاهب و گرایشهای دیگر و همچنین در قبال مردم و رعایا، خطر قرمزهای اخلاقی را رعایت کنند، از توده‌های مردم هم می‌توان چنین انتظاری داشت که «الناس علی دین ملوکهم». در اینجا لازم است در راستای این فرهنگ سازی که بدان اشاره شد به فرهنگ تعادل بپردازیم. افراط و تفریط در همه امور بخصوص امور مذهبی و دینی و روابط با دیگران از سیرتهای منفی می‌باشد. لذاست که قرآن دستور می‌فرماید که « واقِصدفی مشیک» نه تنها پیامبر و ائمه اهل بیت (ع) که دیگر بزرگان اخلاق و دین در طول تاریخ بر این نکته مهم تاکید فراوان داشته‌اند. تاریخ گذشته مسلمانان، گواه روشنی بر این معنا است که بزرگترین عامل عقب‌ماندگی و تسلط اجانب بر آنها و تفرقه و جدایی از یکدیگر، همین افراط و تفریط بوده است. ناگفته پیداست که راه اعتدال، راه صحیح و مستقیم است که رستگاری در گرو پایبندی به آن می‌باشد.عالمان مذهبی درون دینی اسلام نیز در بحث‌های خود و در مجادلات و مباحثات علمی و مذهبی خود باید بدان مقید باشند و برای محکوم نمودن عالمی از مذهب دیگر، دست به هر کار غیراخلاقی یعنی عدم تعادل نزنند. استاد بزرگ اخلاق، مرحوم ملامهدی نراقی می‌فرمود: کمال نهایی هر انسان در اینست که اخلاق و تعادل را پیش گیرد که سعادت ابدی هر فردی در گرو همین امر اساسی است. ایشان در ادامه می‌گوید که رعایت این اصل (تعادل) باید در ابعاد مختلف مانند بحثهای علمی، فلسفی واعتقادی نیز سرایت کند. این تعادل در احترام به عقاید و اندیشه‌های پیروان سایر مذاهب باید رسوخ کند. این از ثمرات اخلاق است که دیگران را تحمل کنیم. غضب و عصبیت که درنقطه مقابل تعادل و اخلاق هستند از آفات بشمار می‌روند.این دو مفسده باعث بدزبانی، کج خلقی ،زشت گویی، تمسخر و رفتار ناشایست در رابطه با دیگران می‌شود. پیامبر تصریح دارند که از میان همه مردم، اسلام و ایمان کسی نیکوتر است که منش و اخلاق او در این مورد (رعایت زبان و رفتار) زیباتر باشد. مردم البته با هدایتگری اندیشمندان و بزرگان خود باید بیاموزند که از دیگر اقوام و مذاهب و گرایشهای فرهنگی و اعتقادی به نیکی یاد کنند و بدانند که نقش این خردورزی در نظر و عمل به عنوان یک ابزار اخلاقی، در خدمت همبستگی و اتحاد ملت اسلامی خواهد بود. اگر در رابطه با دیگر مذاهب چشم خود را ببندیم وفقط خود را ببینیم، از یکدیگر دور می‌شویم و این دوری حاصلی جز کینه و عداوت نخواهد داشت. در این رابطه حضرت آیت‌الله العظمی خمینی(ره) می‌فرمود که مفاسد اخلاقی، مثل کینه بندگان خدا که از غضب زاییده شود، بلکه گاهی منتهی شود به کینه انبیا و اولیا بلکه کینه ذات مقدس واجب الوجود، معلوم است قباحت و فساد آن چقدر عظیم است. پس این خلق را می‌توان گفت، ام امراض نفسانیه و کلید هر شر است. عصبیت نیز حکم غضب را دارد. باعث دوری و کینه می‌شود. عصبیت و حمایت بی‌جا از مسلک ومذهب خود هرچند عین حق هم باشد، از اخلاق مردود است.آیت‌الله خمینی(ره) می‌فرمود: این عصبیت از اخلاق فاسده و ملکات رذیله‌ای است که منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمالی می‌گردد. براستی برای امت اسلامی با این همه مشکلات و دردها و چالشهای فراروی، چه مفسده‌ای بالاتر از کینه و دشمنی و تفرقه می‌توان یافت. در فضاهای پر از تعصب و شرایط مملو از ستیز، هیچ‌گونه سودی برای تلاشهای تقریبی وجود ندارد. بنابراین باید به دنبال کاهش تنشها، کدورتها و تفرقه باشیم که جز از راه کاستن از تعصبهای بی‌مورد، عملی نیست و البته گفتنی است که بخش زیادی از این عصبیت‌ها حاصل جهل و نادانی است که خود از رذایل اخلاقی بشمار می‌رود. اگر آدمی به این ضداخلاق مبتلا شود، بیماریهای دیگری نیز به همراهش خواهد آمد. آیت‌الله خمینی(ره) در این ارتباط، تفرقه مسلمین را حاصل دست اشخاص جاهل می‌دانست و می‌فرمود اگر وحدت کلمه را حفظ نکنید تا آخر باید مبتلا باشید. بنابراین تقویت نکات اخلاقی در عرصه مسائل اجتماعی و مذهبی از ضروریات می‌باشد. این مطلب حتمی است که شیطان که کارش یکسره هدایت بشر بسوی کجی‌ها و انحرافات است، مروج تفرقه بین مسلمانان باشد، زیرا به گفته خداوند در قرآن « « انما یریدالشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء » بنابراین با پایبندی به اخلاق حسنة برادری و اتحاد، باید بر توطئه‌ها و دسایس شیطانی که مبلغ اخلاق سیئه تفرقه است، مهر بطلان زد. تساهل با قطع نظر از مبانی پذیرفته شده آن در جوامع غیردینی، خصوصیت اخلاقی است که بیانگر طرز برخورد با تمایلات، اعتقادات و رفتار با دیگران است که خود راهی است بسوی یکپارچگی و همبستگی؛ زیرا تساهل، مراودات را زیاد کرده و در نتیجه، تعامل و شناخت را گسترش می‌دهد و مادامی که افراد از یکدیگر شناخت کافی نداشته باشند، از هم دور هستند و شناخت بیشتر، باعث تألیف قلوب می‌گردد. از سوی دیگر اگر مسلمانان برای اتحاد و انسجام میان خود به دنبال مشترکات می‌باشند، یکی از آن وسایل اشتراک، اخلاق است که می‌توانند حول محور اخلاق گردهم آمده و با تابلو قراردادن ضدارزشها و ضداخلاقها از آن‌ها دوری گزینند. اخلاق اسلامی حکم می‌‌کند که با ایجاد اخوت، توهین و دشمنی و اذیت دیگر مسلمانان را که از اصول ضد اخلاقی است، ممنوع و حرام گردانیم. هرکسی که به اصول اساسی اسلام ملتزم است، مسلمان است و دوستی و محبت با وی واجب و بدرفتاری با او حرام می‌گردد. بنابراین، وحدت امت اسلامی به معنای التزام به احترام تمامی کسانی است که به اصول اسلام معتقد و پایبند هستند و هرگونه بی‌حرمتی، عداوت و کینه علیه آنها، ناروا است. بنابراین در برخورد با دیگران که به لحاظ مذهبی] اعتقادی و فقهی[با ما متفاوتند اما اشتراکاتی همچون انسانیت و پایبندی به اخلاق بین ما وجود دارد، باید رعایت نهایت اخلاق شود. نتیجه گیریگفت‌وگوی درون دینی میان مذاهب اسلامی می‌تواند بر پایه‌هایی چون اخلاق گرایی، فرهنگ گرایی برمبنای تعادل ، واقع بینی و خودباوری و نوع دوستی استوار باشد که همگی از اخلاق نیک بشمار می‌روند و اینچنین اندیشه و عملی است که منجر به تفاهم و همبستگی و انسجام می‌شود؛ زیرا زمینه‌های خشونت و تفرقه را که از اخلاقهای بد می‌باشد، محو می‌سازد. اتحاد و همبستگی میان مسلمانان با گرایشها و مذاهب گوناگون ازمصادیق عملی اخلاق نیک بوده و تفرقه، یک صفت رذیله بحساب می‌آید. عدم رعایت اخلاق در عرصه ارتباط میان مذاهب اسلامی، باعث صف بندیها و در نتیجه دور افتان و تفرقه بین آنها می‌شود و این یک آفت بزرگ در راه تحقق همبستگی و وحدت خواهد بود. تقویت و رشد و نشر آموزه‌های اخلاقی همچون تحمل مخالف و احترام به عقاید دیگران درراه تحکیم وحدت و تقریب میان اقشار مختلف امت اسلامی کارساز می‌باشد. فهرست منابع و مآخذ: 1. قرآن کریم2. سیدرضی، نهج‌البلاغه ، محمد دشتی ، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1384ش 3. نهج الفصاحة ، علی کرمی فریدنی ، قم ، حلم، 1384ش4. ابن هشام، السیرة النبویة، ج2 ، بیروت، دارالکتاب العربی، 1999 م5. آقابخشی ، علی و افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379ش6. اباذری ، عبدالرحیم، ملامهدی نراقی؛ منادی اخلاق، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل، 1384 ش7. الدسوقی، محمد، منهج التقارب بین المذاهب الفقهیة ، بیروت، دارالتقریب، 1994 م8. موسوی خمینی، روح‌الله ، چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار ، 1376 ش9. وحدت از دیدگاه امام خمینی(ره) ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار، 1386ش10.جمعی از اندیشمندان ، استراتژی تقریب مذاهب اسلامی ، تهران، مجمع تقریب، 1384ش /62




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 608]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن