تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836441205




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فقه و عقل(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون: فقه و عقل(1)   نویسنده : ابو القاسم عليدوست   تاريخچه قانون، ضرورت جعل و عمل به آن، به تاريخ‏تشكيل زندگى جمعى بشر برمى‏گردد و از روزى كه انسان، به زندگى اجتماعى گراييد ولو به گونه‏اى بسيار ساده وابتدايى، ضرورت وجود قانونى كه بتواند آن اجتماع ساده وغير پيچيده را به نحو احسن اداره كند احساس شد. آنگونه كه‏از برخى آيات قرآن نيز استفاده مى‏شود، تاريخ تشريع قانون‏در قالب «دين الهى‏» به همان زمانهاى ابتدايى چون زمان‏نوح برمى‏گردد. قرآن در اين باره مى‏فرمايد: «تشريع كرد[خداوند] براى شما از دين آنچه را به نوح توصيه كرده بود وآنچه را وحى كرديم بر تو و آنچه را به ابراهيم و موسى وعيسى توصيه كرديم كه دين را بپاداريد و در آن اختلاف‏ نكنيد» (شورى، آيه 13) امام كاظم(علیه السلام) فرمودند: «ان لله على الناس حجتين، حجة ظاهرة وحجة باطنة فاما [اما] الظاهرة فالرسل والانبياء والائمة - عليهم السلام - واما الباطنة فالعقول.» (خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت‏پنهان. حجت آشكار، رسولان و پيامبران و امامان - عليهم السلام -هستند و حجت پنهان، عقول مردم است.) (1) دين و قانون (شريعت) - آنگونه كه از آيات متعدد قرآن‏استفاده مى‏شود دين به دو بخش عمده ايمان و عمل صالح‏تقسيم مى‏گردد. از همين رو قرآن دهها بار واژه «امنوا» را دركنار «عملوالصالحات‏» ذكر فرموده و اين دو را مكمل‏يكديگر معرفى كرده است. شايد يكى از گوياترين آيات درقرآن كريم در مورد دين - كه گاه از آن به «بر» تعبير مى‏شود -اين آيه كريمه باشد: «ليس‏البر ان تولوا وجوهكم قبل‏المشرق والمغرب و لكن‏البر من آمن‏بالله واليوم الآخر و الملائكة و الكتاب ...» (بقره، آيه 177) در اين آيه شريفه ابتدا به عنصر ايمان به خداوند،قيامت، فرشتگان، كتاب و پيامبران اشاره مى‏گردد، سپس ازپرداخت ماليات خاص - كه نوعى ارتباط وثيق با اهل بيت -عليهم‏السلام - را به همراه دارد و نيز ماليات عام - يعنى‏زكات - و پرستش خداوند آن هم در نماز كه تجلى ايمان‏عملى به خداوند است، صحبت مى‏شود و در پايان متذكرمى‏گردد كه وفاى به عهد و نيز صبر و پايدارى، از عناصرمهم و مؤثر در تحقق «بر»، به شمار مى‏روند. توجه و دقت در سير اين آيه، مفهوم كلام رسول‏اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن مى‏سازد كه فرمودند: «من عمل بهذه الآية‏فقد استكمل‏الايمان‏» (2) با اين توضيح به نقش والاى قانون كه در فرهنگ قرآن ازآن به «شريعت‏» تعبير شده است، مى‏رسيم چرا كه عمل‏صالح كه ركن ركين دين به شمار مى‏رود، بدون قانون وشريعت امكان ندارد. علم فقه و دين - با توضيحى كه ارائه شد به نقش اساسى‏علم فقه به عنوان علمى كه متكفل بيان قانون و شريعت‏الهى است مى‏رسيم و از همين روست كه تفقه در دين موردامر الهى قرار مى‏گيرد (3) و پايه دين (4) محسوب مى‏شود. دين و عقل - تمام اديان الهى تا آنجا كه دچار تحريف‏وتدليس نشده باشند، مطابق موازين عقل هستند. ونمى‏توان دينى را الهى فرض كرد اما با اين وديعه الهى كه‏خداوند آن را براى تشخيص و تمييز صحيح از ناصحيح وصلاح از فساد، (5) در طبيعت آدمى قرار داده است، مخالف‏باشد وگرنه تضادى بين تشريع پروردگار (دين) و تكوين او(قرار دادن عقل بدين منظور) صورت مى‏گيرد و اين امر باحكمت الهى سازگار نيست. اسلام و عقل - از آنجا كه اسلام خاتم اديان و دستورات‏آن فرازمانى و مكانى است، بيش از هر مكتب ديگرى عنصرعقل در آن حضور دارد، به گونه‏اى كه اگر دين اسلام را دين‏تعقل و شريعت آن را، شريعت عقل بناميم كلامى گزاف‏نگفته‏ايم. تاكيد مكرر قرآن حكيم، بر تعقل (6) و ستايش‏امامان معصوم(علیه السلام) از عقل، دليل ديگرى است‏بر لزوم‏حضور پررنگ عقل در عرصه اعتقاد و عمل دينى، و از آنجاكه اين بحث مقدمه‏اى است‏بر موضوع مقاله به اختصار ازآن مى‏گذريم. فصل اول   منابع علم - واضح است كه يكى از مسائل مهم در هرعلمى توجه به منابع و مداركى است كه مسائل آن علم‏لزوما مستند به آنها است و آن مدارك، دليل و برهان آن‏مسائل مى‏باشد. در گذشته، از اين مدارك به «مبادى‏تصديقيه علم‏» ياد مى‏كرده‏اند و امروزه يكى از پردامنه‏ترين‏مباحث در مسئله شناخت، بحث از مبادى تصديقيه علوم‏است. در علم فقه نيز به نوبه خود اين مسئله با عنوان «منابع‏فقه‏» هميشه مورد بحث‏بوده است، چرا كه گزينش منابع‏تاثير بسزايى در نحوه اجتهاد و استنباط فقيه دارد. نظر اصوليان شيعه و سنى پيرامون منابع فقه - نظرمعروف شيعه اين است كه منابع استخراج احكام، چهار چيزاست: قرآن، سنت، اجماع و عقل. در كنار اين نظر با اين‏تعبير، تعابير ديگرى هم وجود دارد كه با نظريه مشهور شيعه‏يا در اصل نظر تفاوت دارد يا در تعبير. مثلا شيخ مفيدمى‏فرمايد: اصول احكام سه چيز است: قرآن، سنت‏پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اقوال ائمه(علیه السلام) و عقل را راهى مى‏داند براى‏رسيدن به علم نهاده شده در اين اصول. (7) محقق در معتبر مى‏فرمايد: مستند احكام نزد ما شيعيان پنج‏چيز است: قرآن، سنت، اجماع، عقل و استصحاب. (8) محمدبن‏احمد سرخسى اصول احكام را سه چيزمى‏داند: كتاب، سنت و اجماع، سپس به قياس بعنوان اصلى‏كه از اين اصول سه گانه استنباط مى‏شود، اشاره مى‏كند. (9) محمد غزالى به چهار اصل معروف (قرآن، سنت،اجماع و عقل) اشاره مى‏كند، منتها مورد حكم عقل رامسئله‏اى خاص مى‏داند. عبارت وى چنين است:«والدليل‏العقلى المقرر على النفى الاصلى‏». (10) ابراهيم شاطبى به كتاب، سنت، اجماع و قياس اشاره‏مى‏كند ولى اصل و ريشه دو مورد اخير را كتاب و سنت‏مى‏داند. (11) على‏بن‏محمد آمدى به كتاب، سنت، اجماع، قياس،استدلال، مذهب صحابى، استحسان و مصالح مرسله به‏عنوان اصول احكام اشاره مى‏كند. (12) منابع فقه و عقل - از منابعى كه عملا نمى‏تواند موردمخالفت هيچ فقيهى قرار گيرد، «عقل‏» است. منبع بودن عقل‏را - حداقل براى استنباط برخى احكام (13) - شيعه و سنى،اخبارى و اصولى، اشعرى (14) و غير اشعرى، پذيرفته‏اند. (15) از اين بالاتر بايد گفت عقل نه تنها به عنوان‏يك منبع مستقل در استنباط احكام مطرح است‏بلكه علاوه‏بر اين، عقل در تفسير صحيح ساير منابع و برداشت منطقى‏از آنها، همچنين در تبيين بسيارى از موضوعات وابسته به‏مصلحت و مفسده (16) و در سنجش رابطه منابع بايكديگر (17) كارآيى دارد به گونه‏اى كه ميتوان گفت: آغاز،نيرو، آبادانى و ختم فقه به عقل است. (18) البته از اين نكته‏هم نبايد غافل شد كه گاه استفاده از عقل در كشاكش افراط وتفريط قرار گرفته است. لذا تبيين «جايگاه عقل در استنباط‏احكام‏» بسيار لازم و مفيد به نظر مى‏رسد. و در يك كلام‏مى‏توان گفت: امر فقيه نسبت‏به استفاده از عقل در استنباط،داير بين «لازم‏» و «ممنوع‏» است و «حد وسط‏» ندارد.بنابراين عقل در تشخيص بسيارى از موضوعات فقهى و درهنگام تعارض بين ادله، به داورى مى‏نشيند و حكم مى‏كند.حال سؤالى كه مطرح مى‏شود اينكه مراد از «عقل‏» به طورمطلق چيست؟ و آيا «عقل فقهى‏» اصطلاح خاصى دارد يانه؟ تفسير عقل - امامان معصوم(علیه السلام) و فرهيختگان علم وحكمت «عقل‏» را بطور مطلق به بيانهاى مختلفى تفسيرنموده‏اند چون: «عقل چيزى است كه بوسيله آن خداوند پرستش‏مى‏شود و بهشت ما بدست مى‏آيد.» (19) «عقل، اول مخلوق از مجردات است كه خداوند آن را ازنور خود از طرف راست عرش آفريد» (20) «عقول، امامان و راهنمايان افكارند» (21) «عقل براشياى مختلفى اطلاق شده است از قبيل: اول‏مخلوق خداوند، خصلت و حالتى پسنديده از حالات نفس‏انسانى، قوه و نيرويى كه انسان با آن مى‏انديشد و انسان را ازحيوان متمايز مى‏سازد» (22) «عقل به انسان توانايى مى‏دهد كه كاملا بر خود مسلطشود، غرايز لگام گسيخته خود را مهار نمايد و قوه وخلاقيت‏خود را براى انجام كارهاى نيك و زيبا جهت‏دهد.» (23) واضح است كه نمى‏توان هيچيك از تعاريف فوق راتعريف حقيقى و ماهوى عقل به حساب آورد چرا كه هركدام از اينها به بيان اثر يا آثارى از عقل پرداخته است. و اصولا مى‏توان ادعا كرد كه بشر با توان بشرى‏نمى‏تواند حقيقت و ماهيت عقل را بطور دقيق بفهمد زيراقوه و نيرويى كه بخواهد با آن عقل را درك كند، خود عقل‏است، پس هم عالم و مدرك عقل است و هم معلوم ومدرك، و اين در حالى است كه شرط شناخت دقيق ماهيت‏يك چيز، آن است كه مدرك برتر از مدرك و معلوم باشد. لكن آنچه امر را آسان مى‏سازد اين است كه ما به منظورداشتن فهمى صحيح از عقل ناچار نيستيم ماهيت آن را دقيقادرك كنيم بلكه شناخت آثار عقل كافى است و نياز ما رابرطرف مى‏سازد. عقلانى بودن دين و دينى بودن عقل - از آنچه گفتيم به‏نكات ذيل مى‏رسيم: 1- آنچه از زمانهاى بسيار گذشته (24) مطرح بوده و هنوزهم برخى بر آنند كه انديشه «رويارويى عقل و دين‏» يا «عقل‏و شريعت‏»، انديشه‏اى است ناصواب و ريشه‏اش جهل (25) به دين و شريعت از يك سو، و به حقيقت عقل، از سوى‏ديگر است. گاه دين و شريعت را به مجموعه‏اى از امورتعبدى و فوق عقل تفسير كردند و زمانى آن را عاطفه محض‏دانستند كه در مقابل عقل است. (26) برخى هم رسما اعلان‏كردند «دين از انفعالاتى همچون ترس از بلا و اميد به بهره‏يابى، يابهبود كار سرچشمه مى‏گيرد» (27) روشن است‏شريعتى هم كه ازاين دين منبعث گردد تا چه پايه عقل‏ستيز و خرددشمن‏است! از سوى ديگر، بر سر عقل نيز همان آمد كه بر سر دين!برخى آن را «روشى‏» محض براى جدل و سفسطه دانستندكه به هر چه علاقه‏مند شود به نفع آن قيام مى‏كند و آن رااثبات مى‏نمايد! (28) بدون آن كه صبغه «ارزشى و عرشى‏»داشته باشد. برخى هم عقل را در زندان تدبير امورزندگى (29) و سياست و مكر (30) حبس نمودند، و جنگى‏موهوم بدون چشم‏انداز صلح بين دين و شريعت از يك سو،و عقل از سوى ديگر ايجاد كردند و اينها همه برخلاف تعاليمى است كه قرآن كريم و راهنمايان معصوم دين به ماآموخته‏اند! آنچه ما آموخته‏ايم نه تنها«عقلانيت دين‏» و همراهى‏دين با عقل است‏بلكه «دينى‏بودن عقل‏» هم جزءآموخته‏هاى ما است. عقل درزبان قرآن و مفسران راستين آن‏بر جوهرى قدسى و حقيقتى‏عرشى اطلاق مى‏شود كه‏ايمان، تدبر، شناخت‏حسن ازقبيح و صحيح از غلط درگزاره‏هاى كلى، (31) از اين‏گوهر است. 2- انكار درك حسن و قبح موجود در برخى از افعال ازسوى عقل - كه توسط عده‏اى صورت گرفته است - بغايت‏ناصواب و مخالف صريح نقل و وجدان است. براستى چه‏كسى است كه درك حسن عدل و قبح ظلم را بتواند انكار كندو به فاعل اين دو عمل يكسان بنگرد؟! با سيرى كه در بحث داشتيم، تا حدودى با عقل و كار آن‏آشنا شديم. حال سؤالى كه مطرح است اينكه: منظور ازعقل در فقه همين گوهر است‏يا تعريف خاص ديگرى دارد؟ نظر مرحوم شهيد صدر و نقل آن - مرحوم شهيد صدردر پاسخ به اين مسئله، فرموده است: «مراد از حكم عقلى، حكم قوه عاقله به معنى فلسفى آن نيست‏بلكه مراد حكمى است كه عقل بطور جزم و يقين، بدون استناد به‏قرآن و سنت آن را صادر مى‏كند.» (32) لكن مى‏توان به قطع ادعاكرد كه اصوليين و فقيهان را اصطلاحى در مورد واژه «عقل‏»نيست و هرگاه از آن صحبت مى‏كنند، مرادشان همان گوهرقدسى كه قوه‏اى است از قواى نفس ( عقل فلسفى)مى‏باشد، چنانچه از روايات هم اصطلاح خاصى در موردعقل استفاده نمى‏شود بلكه در برخى روايات، آثارى به عقل‏نسبت داده شده كه دقيقا در فلسفه از عقل خواسته شده‏است. (33) بلى، وقتى صحبت از «عقل فقهى‏» به عنوان منبعى ازمنابع شريعت‏به ميان مى‏آيد، عقلى اراده مى‏شود كه در كناركتاب و سنت و در عرض‏آنهاست، نه متكى بر اين دو،و ابزارى در تفسير و تبيين اين‏دو. اما اين تقيد موجب‏نمى‏شود كه بگوييم: مراد ازعقل فقهى و حكم آن،مصطلح فلسفى آن نيست و ازهمين جا به ملاحظه‏اى كه برفرمايش مرحوم صدر وارداست پى مى‏بريم چون بين‏حكم قطعى عقل بدون استنادآن به كتاب و سنت، با حكم‏عقل فلسفى تضادى نيست تا فرمايش ايشان صحيح باشد.بنابراين مراد از عقل فقهى، همان عقل به معناى شناخته‏شده در فلسفه و غيره است، و فقيهان و اصوليين را در اين‏زمينه اصطلاح خاصى نيست. پي‌نوشت‌ها:   1) ابومحمدحسن حرانى، تحف‏العقول، كتابفروشى اسلاميه، تهران،ص 201. 2) محمدحسين طباطبايى، الميزان، مؤسسه اعلمى، بيروت، ج 1،ص 431. 3) قرآن كريم در اين زمينه مى‏فرمايد: «فلو لا نفر من كل فرقة منهم‏طائفة ليتفقهوا فى‏الدين... (توبه، آيه 122). «چرا از هر گروهى‏طايفه‏اى كوچ نمى‏كنند تا با تلاش و كوشش، در دين فقيه و فهيم‏گردند... .» 4) اشاره است‏به حديثى ار رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) كه: «لكل شئ عماد وعماد هذا الدين الفقه‏»، «براى هر چيز پايه‏اى است و پايه اين دين‏«فقه‏» است‏»، محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، مؤسسه وفاء،بيروت، ج 1، ص 216. 5) امام صادق(علیه السلام) در تعريف عقل فرموده‏اند: «و عرفوا به‏الحسن‏من‏القبيح‏» [با عقل زيبا را از زشت تشخيص مى‏دهند] كلينى،كافى، انتشارات علميه اسلاميه، تهران، ج 1، ص 33. 6) مانند آيات 44، 73، 76، 242 از سوره بقره و... 7) رساله اصول فقه، از مرحوم شيخ مفيد، ضميمه «كنز الفوائدكراجكى‏»، مكتبة المصطفوى، قم، ص 186. 8) ص 5، واضح است كه اين نظر همان نظريه معروف شيعه است‏بدون اينكه استصحاب را مستقل از بقيه محاسبه نمايند. 9) اصول السرخسى، مكتبة المعارف، رياض، ج 1، ص 279. 10) المستصفى، دارالذخائر، قم، ج 1، ص 100. 11) الموافقات، دارالفكر، ج 3، ص 200. 12) الاحكام فى اصول‏الاحكام، دارالكتاب‏العربى، بيروت، ج 1، ص‏208. 13) مانند وجوب يادگيرى احكام و غير اينها. ملاحظه شود «الفوائدالمدينة‏» از محمدامين استرآبادى، ص 201. 14) ملاحظه شود تفسير كبير، ج 20، ص 172، در تفسير آيه «و ما كنامعذبين‏» سوره اسراء، آيه 15. 15) نكته‏اى كه بر آن تاكيد داريم اين است كه هيچ فرقه‏اى عملانمى‏تواند منبع بودن عقل را براى برخى احكام انكار كند، چنانچه‏در پاورقى سابق به بعضى موارد اشاره شد. آقاى جعفرى‏لنگرودى به نقل از كتاب الفوائدالجديدة مى‏نويسند: «اشاعره هرچند به زبان، منكر حسن و قبح عقلى هستند اما عملا آن را انكارنمى‏كنند. مگر نه اين است كه غزالى اشعرى است، با اين حال‏كتاب احياء علوم‏الدين و كيمياى سعادت را در اخلاق نوشته‏است، و حال اينكه اساس علم اخلاق، تكيه زدن به حسن و قبح‏عقلى است. همين‏طور است ملاى روم و محيى‏الدين عربى كه ازاشاعره هستند اما در آثار خود حسن و قبح عقلى را پذيرفته‏اند.(مكتبهاى حقوقى، ص 11)، نقل ما از آقاى حسين نجوميان در«مبانى قانونگذارى و دادرسى، ص 107، بنياد پژوهشهاى‏اسلامى، مشهد) چنانچه ملاحظه مى‏شود نويسنده الفوائدالجديدة نيز بر اين باور است كه اشاعره عملا منكر حسن و قبح‏عقلى نيستند و با اين عدم انكار، راه براى پذيرش عقل به عنوان‏يكى از منابع احكام باز مى‏شود، و اين همان باورى است كه ما برآن هستيم و لذا غزالى اشعرى «عقل‏» را در المستصفى به عنوان‏يكى از منابع - ولو در برخى مسائل - مطرح مى‏كند. 16) مانند تشخيص مصاديق عدل و ظلم. 17) از جاهايى كه بطور پررنگ از عقل استفاده مى‏شود در حل‏تعارضى است كه بين ادله شرعيه واقع مى‏شود. مانند تعارضى كه‏بين دو خبر صحيح واقع مى‏شود و از عقل در حل آن استفاده‏مى‏شود. توضيح بيشتر را در كتب اصولى - باب تعادل و ترجيح -مطالعه نماييد. 18) مضمون حديثى است از امام صادق(علیه السلام) در اصول كافى، ج 1، ص‏33. 19) ترجمه حديثى است از امام صادق(علیه السلام) در كافى، انتشارات علميه‏تهران، ج 1، ص 91. 20) مضمون حديثى است از امام صادق(علیه السلام) در كافى، ج 1، ص 23. 21) از امام اميرمؤمنان(علیه السلام) در بحار، مؤسسه وفا، بيروت، ج 1، ص 96. 22) از صدرالمتالهين شيرازى در شرح اصول كافى، انتشارات مكتبة‏المحمودى، ص 18 و 19. 23) از نيچه فيلسوف آلمانى، ملاحظه شود «فلسفه نيچه‏»، ص 43 و44، نقل ما از داوود الهامى در «جستجو در عرفان اسلامى‏»انتشارات مكتب اسلام، قم، ص 169. 24) برخى معتقدند اين انديشه به زمان ظهور مسيحيت‏برمى‏گردد،ملاحظه شود مقاله «مفهوم عقل دينى‏» از آقاى محمدتقى فاضل‏در مجله نقد و نظر، شماره سوم، ص 167، تابستان و پاييز 1374. 25) البته در بررسى اين مساله به علل ديگرى براى مبارزه با عقل وعقلگرايى - چون افراط در اخذ به عقل و سوء استفاده از او وسودمند بودن اين مبارزه براى حاكمان و قدرتمندان - برمى‏خوريم. همان، ص 19، 34 و 208، مقالات از آقايان: جعفرسبحانى، حسين مدرسى و محمدتقى سبحانى. 26) از «فوئر باخ‏»، ملاحظه شود مقاله «بستر تاريخى دفاع عقلانى ازدين‏» از آقاى اكبر قنبرى در مجله نقد و نظر، شماره دوم، ص 95،بهار 1374. 27) از «هيوم‏»، همان، ص 91. 28) ملاحظه شود الحدائق الناظرة، دارالكتب‏الاسلامية، قم، ج 1، ص‏127 و... . 29) اقاى «ميتالينوس‏» در مصاحبه با مجله «نقد و نظر» شماره دوم‏مى‏گويد: دانشمندان روحانى ما و فلاسفه و بزرگان هميشه‏گفته‏اند: براى حل مسائل دنيا از مسائل عقلى استفاده كنيد. تنهاكسانى براى خدا مى‏توانند صحبت كنند كه نور خدا در قلب آنهامتجلى شده است. 30) ملاحظه شود كافى، انتشارات علميه اسلاميه، ج 1، ص 11. 31) مراجعه شود به كافى، كتاب عقل و جهل، در اين بخش از كتاب‏آثارى كه ذكر كرديم با آثار ارزشمند ديگرى براى عقل ذكر شده‏است. 32) بحوث فى علم‏الاصول، مكتب‏الاعلام‏الاسلامى، ج 4، ص 119. 33) ملاحظه شود كافى، انتشارات علميه اسلاميه، ج 1، ص 33، ومقايسه شود با اسفار، ج 7، پاورقى ص 83، از مرحوم سبزوارى.   منبع:www.lawnet.ir ادامه دارد... /ج   مقالات مرتبط فقه و عقل(2)

فقه و عقل(2) نویسنده : ابو القاسم عليدوست فصل دوم در فصل سابق كار عقل را بيان كرديم، چه هنگامى كه درعرض قرآن و سنت‏به عنوان منبعى مستقل براى استنباط‏احكام به كار مى‏آيد و چه آن هنگام... ادامه...
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 544]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن