تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد ميهمانش را گرامى دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804418314




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نسبت علم و دين در انديشه فاضل و محقق نراقى (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نسبت علم و دين در انديشه فاضل و محقق نراقى (1)
نسبت علم و دين در انديشه فاضل و محقق نراقى (1)   نويسنده:محمد على رواستان   نسبت علم و دين، بحث درازدامن و گسترده‏اى است كه در غرب جديد و در پى دگرگونيهاى علمى آن، مطرح شده است. اين بحث كه شمارى از دانشوران غربى، آينده تاريخ را به آن وابسته دانسته‏اند، جداى از بحث عقل و دين و تنها در پيوند با علم تجربى است و از اين جهت در جامعه ما، نوپا و جديد است. در اين نوشتار، پس از يادآورى ديدگاه‏هاى طرح شده در غرب و ديدگاه اسلامى به اين بحث از افق ديد محقق و فاضل نراقى خواهد پرداخت. ديدگاه‏ها   در باب سازگارى يا ناسازگارى علم و دين و بيان چگونگى پيوند آنها، ايان باربور، كه در اين باره پژوهشهاى مهمى انجام داده است، از چهار گرايش مهم گزارش مى‏دهد: الف. ناسازگارى علم و دين :   به طور كلى دو گروه، از باورمندان به اين ديدگاه شمرده شده‏اند: ماديون و نص گرايان گزاف‏كار. در اين ديدگاه، شمارى دين را به سود علم، به خطا مى‏انگارند و گزاره‏هاى دينى را بى‏معنى، اثبات‏ناپذير، صدق‏ناپذير و بى‏اعتبار مى‏دانند كه از پيروان مكتب دئيسم، اگوست كنت و هيوم، تا پيروان پوزيتيويسم منطقى را در بر مى‏گيرد. و در مقابل شمارى علم را به سود دين به خطا مى‏انگارند و كشفهاى علمى را معتبر نمى‏دانند كه ظاهرگرايان دينى از اين دسته‏اند. ب. ناسازگارى علم و دين ( استقلال ) :   ديدگاه دوم، دين و علم را در حوزه مستقل و ناسازگار با هم مى‏داند كه بين آنها هيچ بستگى و پيوند منطقى و علمى وجود ندارد: نو ارتدوكسهاى مسيحى به خاطر جدايى و ناسانى موضوع معرفت علم و دين، آنها را مستقل مى‏دانند . فلاسفه تحليل زبان، به دليل جدايى زبان علم و دين، آنها را دو حوزه جداگانه مى‏شمرند . اگزيستانسياليسم، خداوند را وجودى به كلى ديگر دانسته و درك گزاره‏هاى دينى را بدون درگيرى ايمان ممكن نمى‏داند. در اين ديدگاه، معرفت علمى و دينى، هر دو، معتبر هستند؛ اما هر يك در حوزه خودش و با معناى ويژه خود، از اين روست كه هيچ يك نمى‏تواند در روشن‏گرى ديگرى اثرگذار باشد و با آن پيوند برقرار كند. ج. وحدت علم و دين :   بنابر نظر شمارى از متفكران غرب، بين علم و دين هيچ ناسازگارى وجود ندارد، بلكه آن دو به طور كامل، برابر يكديگرند و با هم يكپارچه‏اند.وجود خداوند را مى‏توان از شواهد طرح و تدبير در طبيعت استنباط كرد و نظريه‏هاى علمى را نيز مى‏توان در صورت‏بندى مجدد آموزه‏هاى ويژه دينى، مانند آموزه‏هاى مربوط به آفرينش و طبيعت انسان، اثرگذار دانست. د. گفت‏و گوى علم و دين ( مكمل بودن ) :   در ديدگاه‏هاى پيشين، يا تنها توجه به وجوه ناسازگارى علم و دين شده، يا تنها وجوه همانندى آنها در نظر گرفته شده است، ولى در اين ديدگاه به هر دو توجه شده است. و باورمندان به اين ديدگاه علم و دين را كامل كننده يكديگر شمرده‏اند. به تعبير ماكس پلانك، هرگز ناسازگارى واقع ميان علم و دين پيدا نخواهد شد، يكى از آن دو كامل كننده ديگرى است. وى مى‏نويسد: شخص جدى و متفكر به عقيده من، به اين امر متوجه مى‏شود كه اگر بنا باشد تمام نيروهاى نفوس بشرى در حال تعادل و هماهنگى با يكديگر كار كنند، لازم است كه به عنصر دينى در طبيعت خويش معترف باشد و در پرورش آن بكوشد. (1) و به خاطر همين ويژگى است كه آندره‏ليند، كيهان شناس روسى، كيوان شناختى جديد را به طور عميق اثر پذيرفته از سنت غربى توحيد مى‏داند و طرفداران اين ديدگاه تاكيد مى‏كنند كه علت اصلى به حقيقت پيوستن علم نوين تفكر استوار و بنا شده بر كتاب مقدس است كه نظم جهان را ممكن مى‏داند. در اين ديدگاه تاكيد مى‏شود كه همبرى و توازيهاى روش شناسى بين علم و دين موجود است وبا تاكيد بر اين نكته كه برخلاف پندار گذشته، نه علم، تنها برون ذهنى و بر كنار از نظريه‏هاست و نه دين، تنها ذهنى و سرشار از نظريه. در عين استقلال قلمرو آن دو، امكان گفت‏و گوى آنها را فراهم مى‏آورد و وحدت قوانين طبيعت و ثبات آن را با وجود يك شعور عالى در تدبير آن پيوند مى‏زند. اين گرايش در دهه‏هاى پسين، با توجه به روشن شدن كاستيهاى روش علمى و محدوديتهاى آن، در غرب جايگاه مهمى يافته است و گرايش دوباره غرب به دين، كه نشانه‏هاى آن روز به روز بيش‏تر آشكار مى‏شود، از آثار اين رويكرد جديد است. (2) نسبت علم و دين در جهان اسلام   برخلاف غرب، در تاريخ انديشه اسلامى، عوامل پيدايى بحث علم و دين فراهم نيامد و از آن جا كه علم در تمدن اسلامى در دامان دين رشد يافت و شكاكيت فراگير انديشه غربى نيز در انديشه اسلامى بى‏سابقه بوده است، اين بحث در دهه‏هاى پسين و در پى پيوستگى با غرب، مطرح نشده است. انديشه‏وران اسلامى، پندار ناسازگارى علم و دين را نتيجه حاكميت مطلق روش علمى در غرب دانسته‏اند و تاكيد مى‏كنند انتظار و چشمداشت كاربرد روشهاى علمى در كشف معنويت و روح، مسبب انكار حقايق دينى شده است. (3) در اين ديدگاه علم و دين، در پيوند كامل با يكديگر انگاشته مى‏شوند: دين، نسبت به هيچ يك از علوم، كلى يا جزئى، بى‏نظر و يا بى‏تفاوت نبوده، بلكه به همه آنها ، كليات و اصولى را كه منشأ تفريع فروع ديگر هستند، القاء مى‏نمايد؛ چه اين كه هيچ يك از علوم نيز نسبت به معارف دينى بى‏تفاوت و بى‏نظر نمى‏باشد.اين ارتباط طرفينى، نتيجه طبيعى وحدت قلمرو علم، با معارف دينى است. (4) اين ديدگاه، در بيان و روشن‏گرى چگونگى پيوند علم و دين، اثرگذارى و اثرپذيرى فراگير و كاملى بين علم و دين برقرار مى‏بيند كه مى‏توان آن را گونه‏اى گفت گو، بين علم و دين دانست كه البته حوزه علم و دين به طور كامل، بر هم تنيده و غير در خور جداسازى است. در اين نظريه، بر پيوند طولى علم و دين تاكيد مى‏شود. (5) بنابراين، در عرض يكديگر نيستند، تا ناسازگارى يابند، بلكه دين نقش اساسى در ماهيت علم دارد و پشتوانه متافيز يك علم، به شمار مى‏آيد. به ديگر سخن، در اين گفت‏و گو، دين، گونه‏اى چيرگى بر علم دارد و علم را، بى‏آن كه در برخكان حاصل از روش ويژه علمى دخالت كند، به هدفهاى ويژه‏اى هدايت مى‏كند و پژوهش علمى را جهت‏دار مى‏سازد. به باور ما، نظر بيش‏تر دانشمندان اسلامى، بويژه آنان كه به گفت‏و گوهاى عقلى علاقه‏مندند، در باب نسبت علم و دين به اين بيان نزديك‏تر است و ما شواهد اين سخن را به شرح از كلام فاضل و محقق نراقى بيان خواهيم داشت. نسبت علم و دين در انديشه فاضل و محقق نراقى (6) در آغاز اين بخش، نگاهى مى‏افكنيم به علم و علوم طبيعى در نگاه دين و آن گاه در باب نسبت علم و دين در انديشه فاضل و محقق نراقى به بررسى مى‏پردازيم. علم و طبيعت ، در نگاه دين   علم: قرآن و روايات، سرشار از تأكيد بر اهميت علم و علم آموزى است، آن هم نه در برهه‏اى از زندگى كه از آغاز ، تا پايان. به گفته فاضل نراقى (م: 1209ه.ق) : «ظاهر است كه هر علمى، اگر چه ابزارى و آلى موجب سعادت است؛ زيرا با هر علمى گونه‏اى از كمال انسان به فعليت مى‏رسد كه خود باعث نوعى سعادت است.» (7) از اين روست كه ايشان نكوهش دانشهايى چون سحر ونجوم را عارضى مى‏داند. محقق نراقى (1185ـ1245ه.ق) نيز تاكيد مى‏كند: «مطلق علم و يقين، خواه در امورى كه متعلق به دين است يا غير دين، شخص نفس انسانى را كمال و شاهد روح را حسن و جمال است و وصول به سعادات را باعث و دخول در خيل مجردات را مورث است.» (8) طلب چه علمى فريضه است؟   در احاديث اسلامى، طلب علم بر مسلمانان واجب شده و فريضه‏اى الهى به شمار آمده است. و در تفسير اين كه چه علمى فريضه است ، ديدگاه‏هاى گوناگونى ابراز شده ، هر كس علم ويژه‏اى را برگزيده است. شمارى تنها طلب علوم دينى را فريضه دانسته‏اند. (9) اما محقق نراقى بر اين نظر است كه: «علم مطلوب و مفروض عام است: قال رسول‏الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : طلب العلم فريضة على كل مسلم، الا ان الله يحب بغاة العلم» (10) فقهاء گويند: «مراد علم فروع است از عبادات و معاملات، متكلمين گويند، علم كلام است... من مى‏گويم : اولى تعميم است مر واجبات عينيه و كفائيه و تعميم طلب را به استدلال و تقليد و كشف .» (11) وى در تقسيم علوم به اخروى و دنيوى، مى‏نويسد: «بدان كه جميع علوم، اگر چه روح را كمال‏اند و نفس را جمال، ليكن متفاوتند در شرافت و تكميل و وجوب تحصيل: زيرا كه علوم بر دوقسم‏اند: اول، علم دنيا و آن علومى است كه معظم فايده آن براى دنياست، مثل طب، هندسه، نجوم، عروض، موسيقى، هيئت و حساب، و از اين علوم چندان بهجت و سعادتى در عالم عقبى حاصل نمى‏شود و از اين جهت تحصيل آنها واجب نيست، بلى نادرامى‏شود كه تحصيل بعضى مسايل بعضى از اين علوم، واجب كفايى باشد.» (12) بنابراين فراگيرى علوم تجربى و طبيعى نيز، كفايى است نكته جالب توجه اين است كه اين دانشها نيز اگر باهدف شناخت مبادى آفرينش و قدرت الهى فرا گرفته شوند، در دايره معارف اسلامى قرار مى‏گيرند و علم دينى به شمار مى‏آيند: «علم به شناخت حق و صفات و افعال، كمال حقيقى و باقى است و علم به نظام كلى اصلح و جميع معارفى كه در احاطه به موجودات و حقايق اشياء است، در اين علم [معرفت حق‏] قرار مى‏گيرند : زيرا همه موجودات افعال خداوند هستند و شناخت آنها، از آن جهت كه فعل خداوند هستند و مربوط به قدرت و حكمت او، تكميل معرفت الهى است.» (13) از اين فراز مى‏توان نظريه فاضل نراقى را درباره امكان علم دينى نيز كشف كرد. علوم طبيعى: از ديگر مسايلى كه در شناخت نظريه اسلام درباره علوم طبيعى مدد مى‏رساند، بررسى نظريه نراقى درباره تفكرى است كه در آيات قرآن كريم، خداوند، بارها انسانها را بدان امر فرموده است و آن جز تفكر در آفريده‏هاى الهى و طبيعت آسمان و زمين نيست: «تفكر در تفاصيل مخلوقات ممكن است، تا معرفت و بصيرت ما را نسبت به خالق آنها بيفزايد . اين موجودات دو دسته‏اند: موجودات غير محسوس كه ملكوت ناميده مى‏شوند، چون: ملائكه، جن، شياطين، عوالم عقول و نفوس و... موجودات محسوس كه سه گروهند: [يك‏] عالم افلاك، كه ستارگان و سيارات و حركت و طلوع و غروب شان مشاهده مى‏شود، [دو] خطه خاك كه درياها، كوهها، پست و بلنديها، معادن، نهرها، گياهان و درختان و حيوانات و جمادات در آن مشاهده مى‏شود و [سوم‏] عالم هوا كه ابرها، بارانها، برفها، رعد و برقها، و بادهاى آن مشاهده مى‏شود.» (14) از اين چشم انداز، شناخت زمين و آسمان، راهى به سوى شناخت خداوند است و تفكر در آنها، سير باطنى انسان به سوى خداوند شمرده مى‏شود. (15) و تفكر در آفريده‏هاى الهى شرط سلوك راه وصال است. از اين روى دانشمندان اسلامى در كنار توجه به مقوله‏ها و بحثها و معارف الهى و فلسفى ، به پژوهش و كندو كاو درباره گزاره‏هاى طبيعى پرداخته‏اند، تا آن جا كه فرقى بين پژوهش درباره جنبه‏هاى دينى و پژوهشهاى تاريخى و طبيعى نديده و همه دانشها را دينى دانسته‏اند . (16) در اين باره تلاشها و تكاپوهاى علمى مسلمانان را از دو چشم‏انداز مى‏توان مورد مطالعه قرار داد: الف. دانشنامه هاى فلسفى :   در طبقه بندى عامى كه حكيمان اسلامى از نظام فلسفى يونانى گرفته و تا مدتها مبناى پژوهشهاى خويش قرار داده‏اند، فلسفه و به تعبير بهتر حكمت را به دو شاخه نظرى و عملى تقسيم كرده‏اند . در اين تقسيم، حكمت نظرى، در بردارنده مقوله‏هاى منطق، رياضيات، الهيات و طبيعيات است كه علم طبيعى خود، در بر گيرنده پژوهش درباره: هيئت، نجوم، علم كون و فساد، علم جو، زمين‏شناسى و جغرافيا و مواليد سه گانه (معدن، نبات، حيوان) است. (17) اين تقسيم مورد توجه عموم حكماى مسلمان بوده است. (18) و دانشنامه‏هاى گوناگونى بدين ترتيب قوام يافته‏اند كه شفاى ابن‏سينا، رسائل اخوان الصفا و التحصيل بهمنيار از آن جمله‏اند. سپسها، با پيدايش مكتب اشراق، توجه به دانشهاى طبيعى در آثار فلسفى كم‏تر شد، چنان كه شيخ اشراق (549ـ587) در كتابهاى نگارش يافته بر اساس مكتب مشاء، همچون تلويحات و مطارحات، به ذكر مباحث طبيعيات پرداخته بود. (19) در كتاب حكمة الاشراق، از روش ياد شده بازگشته است. علامه قطب‏الدين شيرازى (634ـ710) نيز در كتاب خويش، از طبيعيات كم سخن گفته و دامنه‏آن را نگسترانده است. (20) در حكمت متعاليه نيز، از طبيعيات بحث شده و سخن به ميان آمده، اما نه به طور گسترده . حاجى سبزوارى (1212ـ1295) در شرح منظومه ، به گونه خلاصه از آن بحث كرده است. (21) اما ملا صدرا (979ـ1050) در كتاب بزرگ و ارجمند اسفار، تنها به مقولات عشر بسنده كرده است. (22) وى، بسيارى دانشها و فنها و رشته‏هاى گوناگون علمى را سبب ممكن نبودن پژوهش گسترده علمى در رشته‏هاى گوناگون علمى مى‏شمرد. از اين روى، تمام توان خود را در نقش مهم‏تر به كار مى‏گيرد. (23) تنها در شرح الهدايه (24) و تعليقات شفا (25) به گونه گسترده‏ترى، به طبيعيات پرداخته است و آن نيز به خاطر شرح و تعليقه بودن اين كتابهاست. در عصر حاضر، با توجه به دگرگونى اساسى و بنيادين دانشهاى طبيعى و نيز گسترش بى‏سابقه و تخصصى شدن علوم، امكان پژوهشهاى فراگير علمى به شدت كاهش يافته است و نگارش چنان دانشنامه‏هايى از توان يك فرد خارج است. پی نوشت ها :   .1 علم به كجا مى‏رود، ما كس بلانك، ترجمه احمد آرام‏253/، شركت سهامى انتشار، تهران . .2 علم و دين، ايان باربور، ترجمه بهاءالدين خرمشاهى، مركز نشر دانشگاهى، تهران؛ ديدگاه‏هاى مختلف درباره ارتباط علم و دين، ترجمه پيروز فطورچى، مجله ذهن، شماره سوم‏87/، 107؛ شماره چهارم 60/ 86؛ از علم سكولار، تا علوم دينى، مهدى گلشنى‏49 ـ 55، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى. .3 مقاله رابطه علم و دين، ابوزكاك، روزنامه خراسان، 4/11/ .1378 .4 شريعت در آينه معرفت، عبدالله جوادى آملى/151، مركز نشر فرهنگى رجاء. .5 از علم سكولار، تا علم دينى/ .56 .6 ملامهدى نراقى (پدر)، به فاضل نراقى و ملااحمد نراقى (پسر) به محقق نراقى، نامبردار است. از اين رو ما در اين نوشتار از ملامهدى، به فاضل نراقى و از ملااحمد به محقق نراقى ياد خواهيم كرد. .7 شرح الالهيات، من كتاب الشفاء، ملامهدى نراقى، به اهتمام دكتر مهدى محقق‏130/، مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مك گيل، با همكارى دانشگاه تهران. .8 معراج السعادة، ملا احمد نراقى‏112/، هجرت. .9 ده‏گفتار، مرتضى مطهرى‏166/، صدرا. .10 دانش‏جويى بر هر مسلمان واجب است. هان! خداوند، جويندگان علم را دوست دارد. .11 خزائن، ملااحمد نراقى، تصحيح و تعليق حسن‏زاده آملى‏479/، قيام. 12معراج السعادة ملا احمد نراقى‏99/؛ جامع‏السعادات، ملامهدى نراقى، ج‏1/109، مطبعة النجف. .13 جامع‏السعادات، 2/ .360 .14 همان، ج‏1/ .167 .15 معراج‏السعادة، ملااحمد140/؛ جامع‏السعادات، ج‏1/ .164 .16 نظر متفكران اسلامى درباره طبيعت، سيد حسين نصر258/، خوارزمى، تهران. .17 همان‏19/؛ احصاء العلوم، ابونصر فارابى، حسين خديو جم‏98/ 100، علمى و فرهنگى، تهران . .18 الشفاء، المنطق، ابن‏سينا، تحقيق الاب قنواتى، محمود الخضيرى، فؤاد الاعوانى، ج‏1/14، انتشارات كتابخانه مرعشى نجفى؛ رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء، ج‏1/275 266، مكتب الاعلام الاسلامى، درة التاج، علامه قطب‏الدين شيرازى، به كوشش و تصحيح سيد محمد مشكوة151/، حكمت. .19 مجموعه مصنفات شيخ اشراق، شهاب‏الدين سهروردى، تصحيح و مقدمه هنرى كربين، ج‏1/.194 مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى. .20 درةالتاج، علامه قطب‏الدين شيرازى 631/ .676 .21 شرح المنظومه، ملاهادى سبزوارى‏205/ 323، دارالعلم. .22 همان، با تصحيح و تعليق حسن‏حسن‏زاده آملى، ج‏2/469، نشر باب. .23 الحكمة المتعاليه، فى الاسفار العقلية الاربعة، صدرالدين شيرازى، ج‏1/3 2، دار احياء التراث العربى. .24 شرح الهداية الاثيريه، صدرالدين شيرازى، با حواشى ميرزا ابوالحسن‏114/ 217؛ با تصحيح محمد مصطفى فولادكار13/ 257، مؤسسة التاريخ العربى. .25 كتاب‏شناسى جامع ملاصدرا، ناهيد باقرى خرمدشتى، با همكارى فاطمه عكسرى‏129/، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.   منبع: www.naraqi.com ادامه دارد...  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن