تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820660126




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هنر گفت وگونويسي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هنر گفت وگونويسي
هنر گفت وگونويسي   نويسنده: چارلز ديمر مترجم: افسانه منادي   آشکار کردن زواياي پنهان آدمها   فيلمنامه نويسي در مقايسه با ساير گونه هاي نوشتاري ادبي، به مهارتهاي نويسندگي کمتري نيازمند است. برخلاف گونه هاي داستان نويسي هيچ گاه فيلمنامه نويس را به دليل ضعف در مهارتهاي نويسندگي مؤاخذه نمي کنند، چرا که يک فيلمنامه نويس فقط بايد قصه گوي ماهري باشد. نويسندگاني که سوداي داشتن سبکي درخشان و نثري متمايز چون هنري جيمز، ويليام فاکنر وجيمز ايجي را در سر مي پرورانند، با فيلمنامه نويسي راه به جايي نبرده و مأيوس خواهند شد. به بيان دقيقتر وضعيت آنها مشابه يک دونده المپيک است که به تيم مدرسه اي ملحق شده است. مهارتهاي نوشتاري قوي، آن چنان که در تعاريف سنتي و جا افتاده اش مرسوم است، براي يک فيلمنامه نويس ضروري به نظر نمي رسد. توانايي او بايد در قصه گويي اش باشد. البته استثناي کوچکي در اين ميان موجود است وآن هم گفت وگو نويسي است. نگارش گفت وگوي قوي و محکم که نيازمند مهارت در بيان و روانگويي است، سبب ارتقاي فيلمنامه مي شود و آن را از انبوه نوشته هاي پيراموني تفکيک خواهد کرد. گفت وگو نويسي اولين محدوده اي است که فيلمنامه نويس مي تواند برتريش را در بخش کوچکي از زبان به رخ ديگران بکشد. در واقع گفت وگوهاي مکتوب شده نوع خاصي از زبان است. با ديدن گفت وگوهاي نگارش شده توسط دانشجويانم دردانشگاه به اين نکته پي مي برم که آنها تا چه ميزان به اين دانش واقف هستند. آنها گفت وگوها را همچون نثر رسمي کتابها مي نويسند. در حقيقت گفت و گوها بايد آن گونه که شنيده مي شوند به نگارش درآيند. اين دو عالم به اندازه يک سال نوري از يکديگر فاصله دارند. مردم در صحبتهاي روزمره شان بريده بريده و مختصر صحبت مي کنند. به عنوان مثال صحنه اي از دو دانشجوي هم اتاقي مجسم کنيد که يکي از آنها ديگري را به يک نوشيدني دعوت مي کند. احتمال دارد يک فيلمنامه نويس تازه کار چيزي شبيه به اين بنويسد: اد: من تشنه هستم. احتياج دارم که به بيرون بروم. مايل هستيد که با هم بيرون برويم و يک نوشيدني بخوريم. جو: اين درس تاريخ مرا به شدت درگير کرده است. درحال حاضر نمي توانم با تقاضاي تو موافقت کنم. متأسفم. اميدوارم شما نيز کاملاً با من، هم عقيده باشيد که گفت وگوي بالا بسيار ضعيف است.چرا؟ بنا به چند دليل:   از نقطه نظر کلامي، اين زبان بسيار رسمي است، در صورتي که زبان محاوره بسيار عاميانه تر از زبان نوشتاري است. زبان محاوره مملو از کلمات کوتاه شده و تکه تکه است، يعني همان چيزي که معلمان زبان و ادبيات در برابرش چهره درهم مي کنند، زيرا اينان همواره نثر رسمي را ترجيح مي دهند. اغلب دانشجويان ممتاز دوره هاي پيشرفته زبان و ادبيات، جزو بدترين گفت وگونويسها هستند، زيرا آنان براي نثرنويسي رسمي آموزش ديده اند و در نتيجه به ندرت مي توانند گفت وگوهايي مناسب و درخور بنويسند. گفت وگوي بالا را مي توان به زبان محاوره و معمولي نزديکتر کرد: اد: تشنمه. مي خوام برم بيرون. با يه نوشيدني چطوري؟ جو: الان مشغول دس و پنجه نرم کردن با اين درسه هستم. فعلاً وقت ندارم. ارائه ديدگاهمان در دل گفت وگوها بسيار پسنديده تراست. ما مي توانيم با نزديک کردن گفت وگو به ديدگاه شخصيمان، آن را توسعه ببخشيم تا زواياي پنهان شخصيت درون فيلمنامه بيشتر آشکار شود.گفت وگو حداقل بايد در خدمت يک يا دو هدف قرار گيرد. يکي اين که طرح داستان را به جلو هدايت کند و ديگر اين که شخصيتها را معرفي نمايد. چگونه مي توانيم گفت و گويي داشته باشيم که مهر خودمان بر روي آنها خورده باشد؟ با ارائه ديدگاهمان در دل گفت وگوها و تبديل آنها به يک زبان اثرگذار است که تمام اجزاي گفت وگو مختص شخصيت شده و مهر ما روي آنها بر جاي مي ماند. دوباره به اين گفت وگو دقت کنيد: اد: عطش من مث عطش اون ياور مي مونه که هفته پيش باهاش بودم. بايه نوشيدني چطوري؟ جو: هي مرد... اگه اين نوشته ها رو تمومش نکنم، نمره گندي مي گيرم، اگه اين اتفاق بيفته مدير ترتيبمو مي ده... اون وقت که باس برگردم «تکزاکو» يه راس برم توي تعميرگاه و روغن ماشينارو عوض کنم. حالا تا کي مي خواي طولش بدي؟ به تفاوتها دقت کنيد. در بازنويسي اول لحن را در جهت عاميانه شدن بهبود بخشيديم، اما گفت وگوها همچنان ابتدايي هستند و بار اطلاعاتي دارند. در بازنويسي دوم ديدگاهمان را در دل گفت وگوها گنجانديم و در نظر گاه شخصيتها اطلاعات را پنهان کرديم. ضميمه کردن ديدگاهمان در دل گفت وگوها راه خوبي است تا گفت وگوها زواياي پنهان شخصيت را آشکار سازد. کليد اصلي دستيابي به يک گفت وگوي به يادماندني، زبان محاوره است. «زير متن»   سول اشتاين در کتاب خود -اشتاين درباره فيلمنامه نويسي - چهار سؤال بنيادي پيرامون گفت وگو که در هر شرايط با آن مواجه مي شويم، مي پرسد. 1-هدف گفت وگو چيست؟ آيا گفت وگو آغاز کننده کشمکش يا افزايش دهنده آن است؟ 2-آيا گفت وگو حس کنجکاوي ما را تحريک و ما را سر ذوق مي آورد؟ 3-آيا گفت و گو تنشي را خلق مي کند؟ 4-آيا گفت و گو نوشته مي شود تا وقايع موجود را به اوج برساند، يا يک جايگزين براي روابط حاکم ميان شخصيتهاي درون داستان است؟ اشتاين در کتابش اين نکته را يادآوري مي کند که اغلب گفت وگوهاي جذاب غير مستقيم هستند و مثالهاي گوناگوني هم مي آورد. به يکي از اين گفت وگوها توجه کنيد: -چطوري؟ -خوبم؟ اين گفت وگو بسيار عادي و ملال آور است. حال فکر کنيد که گفت وگوي بالا اين گونه تغيير يابد: رز: من؟ براندا: خب آره.يه نيگا به بطري نوشيدنيهات بنداز. رز:آه... آره اينا خيلي زيادن. براي پدرمه... براي سفرش ...پدرم . اون... مي خواد بره... ويسکانسين. برندا: اوه... ويسکانسين... يه مهموني درست وحسابي رز: از اين نوشيدني متنفرم. دراينجا معموليترين مکان، کنار صندوق خواربارفروشي، در زماني بسيار کوتاه به عرصه اي براي آشکار شدن احساس دروني رز تبديل شده است. در نتيجه يکايک گفت و گوها فعال، کنار هم چف و به وضوح درهم تنيده شده اند، زيرا اين صحنه را يک فيلمنامه نويس حرفه اي سروسامان داده و نگذاشته اين گفت و گو به يک وراجي معمولي زنانه تبديل شود تا انرژي صحنه را بگيرد. يک فيلمنامه نويس تازه کار مي تواند اين صحنه را افتضاح دربياورد و آن را از گفت وگوهاي بي سروته که راه به جايي نمي برند، انباشته کند، ولي در اينجا پيشبرد گفت وگوها منطقي، موجز و کارآمد است. جان کلام اين که، اين صحنه همان «زيرمتن» است: «از اين که پدرم تصميم به اين سفر گرفته متنفر هستم.» زماني گفت وگوي نگارش شده شما داراي اين ويژگي (زيرمتن) است که به مخاطبان خود اجازه دهيد معاني پنهان در گفت وگوها را با قلبهايشان کشف کنند، قبل از اين که توسط مغزشان دريافت شود. «زير متن» اثرش را بر قلب و احساسات درونيمان برجاي مي گذارد، پرواضح است. -چطوري؟ -اوه... متأسفم ... نديدمت. به اين ترتيب گفت وگو را از عادي بودن خارج و موقعيت جالبي را ابداع کرديم، زيرا شخص دوم، مستقيم به سؤال پاسخ نمي دهد. به اين ترتيب يک «زيرمتن» بنيان نهاده مي شود. «زيرمتن» يعني همان چيزي که مستقيماً گفته نمي شود ، اما درک مي گردد. به عبارت ديگر، معناي زيرين آن چه که مو به مو صحبت مي شود،«زيرمتن» نام دارد. صحبتهاي معمولي کسالت بارند، ولي گفت وگويي که در نهايت دقت ومهارت، نگارش و بيان شود، درون خود کشمکش و رازي دارد که به طور مستقيم ،تضاد داستان را نشانه رفته است. اين روزها براي گفت و گوهاي ضعيف اصطلاح ناشايست «تودماغي» (On Nose) را به کار مي برند. گروهي که اين اصطلاح را به کار مي برند، اصولاً مخالف گفت وگو هستند. راسين و داونز در کتابشان -فيلمنامه: نوشتن تصاوير- اين نکته را اين گونه تصريح کرده اند: «هنگامي که يک شخصيت همه آن چه را که مي خواهد، دقيقاً بيان مي کند، گفت وگوي «تودماغي» ناميده مي شود. در اينحالت ديگر در «زيرمتن» پنهان پشت کلمات، معنا و رازي وجود ندارد، زيرا او همه چيز را بيرون ريخته و بيان کرده است. جالبترين مردم و صد البته جالبترين شخصيتها، هيچ گاه اين گونه عمل نمي کنند.» مثالي براي «زير متن» دراينجا مثالي از فيلم داستان سرراست از جان روچ و مري سوئيني مي آوريم که يکي از عاليترين و برجسته ترين نمونه ها براي مفهوم «زيرمتن» به شمار مي آيد. صحنه بسيار ساده است. قبل از اين که الوين سفر عجيبش را با يک ماشين چمن زني براي ديدن برادرش به نقطه اي دور آغاز کند، دخترش، رز، به خواربارفروشي رفته تا مايحتاج پدرش را براي اين سفر تهيه نمايد. به رز توجه کنيد. دقت کنيد که او چگونه احساس خود يعني نگراني و ناراحتيش را از بابت سفر پدر، منتقل مي کند. اين صحنه درباره نوشيدني اي که او خريده نيست، بلکه نگراني دختري از سفر عجيب پدرش است. رز اقلام خريداري شده را کنار صندوق مي برد. برندا صندوقدار است. برندا: يه مهموني حسابي. رز: اوه... يا مسيح عاشق مهموني ام. برندا: آره منم همين طور. رز: خب حالا کجا هستي؟ برندا: چي کجا هست؟ رز: مهموني تو. برندا: قرار نيست من مهموني راه بندازم. فکر کردم تو همچنين قصدي داري. که درک گفت وگوها توسط مغز صورت مي گيرد و اين هدف نهايي است. اين گونه نوشتن که مخاطبان ابتدا حس کنند سپس درک نمايند، بسيار مقتدرانه است. مرور   چند توصيه که مهارت گفت وگو نويسي شما را افزايش مي دهد: -فيلمنامه تان را بلند بلند بخوانيد تا دريابيد گفت وگوها به زبان محاوره نزديک است،زيرا کلمات نوشته شده، کلمات محاوره نيستند. -براي هرچه بهترشدن کار، فيلمنامه تان را به دست يک بازيگر بدهيد. از او بخواهيد متن را براي شما روخواني کند(کاري که غالباً بعد از اتمام فيلمنامه و قبل از شروع فيلمبرداري انجام مي دهند) اگر گفت وگوها ضعيف باشد، گوشتان به شما خواهد گفت چه چيزهايي از چشمتان دور افتاده است. -به صحبتهاي مردم در اطرافتان به دقت گوش دهيد. در اتوبوس، رستوران، مهماني و... گوش دهيد تا بتوانيد به يک الگوي کلامي سليس دست يابيد. آنها را قرض گرفته و بر کارتان منطبق سازيد. اشتباه نکنيد، فکر نکنيد نوشتن صحبتهاي مردم منظور ماست. گفت وگوهايي که بسيار ماهرانه نگارش شده اند، در حقيقت از حرفهاي روزمره مردم بسيار جالبتر و برجسته تر هستند، اما اين تصور غلط را پديد مي آورند که آنها صحبتهاي عادي و واقعي مردم بوده اند. -با نگاه به «زيرمتن» گفت و گوهايتان را بنويسيد. حتي مردم عادي به شکل طبيعي، همانند شخصيتهاي مجموعه هاي تلويزيوني کم ارزش، مستقيم صحبت نمي کنند. به شخصيتهايتان فرصت دهيد که صحبتهايشان را غير مستقيم و تلويحي همراه با احساسات دورنيشان ارائه دهند. در اين صورت است که مخاطبان / شنوندگان معاني پنهان در گفت وگوها را ابتدا با قلبهايشان، سپس با مغزشان درک خواهند کرد. -گفت وگوها را دوباره بازنويسي کنيد وبلند بخوانيد. -اين عمل را چند بار ديگر انجام دهيد. منبع:نشريه فيلم نگار-ش12 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن