تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798921083




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خانه‌اي روي آب


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خانه‌اي روي آب
خانه‌اي روي آب نويسنده:يوسف شيخي اواخر سال گذشته، كتابي با نام چيستي هنر، نوشته‌ي نايجل وايبرتن و با ترجمه‌ي مهتاب كلانتري، به همت نشر ني در اختيار علاقه‌مندان فلسفه‌ي هنر قرار گرفت. اين كتاب شامل يك پيش گفتار، پنج فصل و 15 تصوير به دو صورت سفيد و سياه و رنگي در 159 صفحه و با قطع رقمي تنظيم و منتشر شده است. ترجمه‌ي اين كتاب از خانم مهتاب كلانتري خوشبختانه ترجمه‌اي روان، يك دست و به دور از پيچيدگي‌هاي بالقوه‌ي موجود در زبان مقصد است ولي كاش مترجم براي برخي اصطلاحات تخصصي موجود در متن ـ كه كم هم نيستند ـ پانوشت توضيحي مي‌گذاشت تا بلكه دايره‌ي مخاطبين كتاب فراخ‌تر از اكنون مي‌بود. البته قضاوت دقيق درباره‌ي ترجمه‌ي اين كتاب موضوعي است مجزا كه بايستي ديدگاه مترجمان را در اين باب جويا شد. براي اين كه خوانندگان با محتواي اين كتاب به خوبي آشنا شوند در دو بخش ويژگي‌ها و آناتومي انديشه به معرفي اين كتاب مي‌پردازيم. در بخش ويژگي‌ها، خصيصه‌هاي قابل توجه اين كتاب به طور اجمالي و در مقايسه با نمونه‌هاي مشابه معرفي مي‌شوند و در بخش آناتومي انديشه به نحو تفصيلي به تشريح جزيي‌نگر انديشه‌هاي مطرح شده خواهيم پرداخت.ويژگي‌هامسئله‌ي بنيادين اين كتاب براي علاقه‌مندان به هنر پرسش آشنايي است؛ «هنر چيست؟». هر چند به ظاهر پرسشي كليشه‌اي به نظر مي‌آيد ولي حتي اين كتاب نيز ـ كه با هدف پاسخ به اين پرسش نوشته شده ـ از ارائه‌ي پاسخي قطعي و ترديدناپذير ناتوان است و در نهايت، خواننده را با كوله‌باري از ترديدها و پرسش‌هاي بي‌پاسخ تنها مي‌گذارد. البته خواننده‌ي آگاه مي‌داند كه اين طبيعت فلسفه است؛ پرسش، پرسش، پرسش و باز هم پرسش. اولين ويژگي قابل توجه اين كتاب در واقع داشتن يك پرسش بنيادين است كه از ابتدا تا انتهاي كتاب، نويسنده درصدد پاسخگويي بدان است. به عبارتي كتاب داراي ساختاري مركزگراست نه مركزگريز. بنابراين كتاب به خاطر مركزيت واحدش از حشويات تهي است و داراي ساختاري منظم و يكپارچه است. نويسنده چهار پاسخ عمده را به پرسش مذكور همراه با نقد پاسخ‌ها طرح كرده، در نهايت ديدگاه خودش را شرح مي‌دهند و به طور تلويحي يكي از نظريات مطرح را بر مي‌گزيند. لجام گسيختگي و مركزگريزي يكي از مشكلات جدي مطالعه‌ي كتاب‌هاي حوزه‌ي فلسفه‌ي هنر است كه خوشبختانه كتاب حاضر از اين اتهام بري است. بررسي مصداقي آثار هنري و دوري از گرفتار آمدن در گرداب ذهن‌گرايي فلسفي دومين ويژگي آن كتاب است كه آن را از نمونه‌هاي ترجمه شده‌ي موجود بسيار متمايز مي‌سازد. رجحان هنر بر فلسفه ـ كه حتي در عنوان پيش گفتار، هنر و فلسفه، مشهود است ـ در سراسر كتاب موج مي‌زند و همين ويژگي باعث شده خواننده اين كتاب دچار خستگي و ملال معمول حاصل از مطالعه‌ي كتب فلسفي نشود و در عين حال از مطالعه‌ي كتابي فلسفي و تأمل‌برانگيز لذت ببرد. البته توجه ويژه به هنرهاي تجسمي و ارجاع به نمونه‌هاي موجود در نقاشي، عكاسي و ... دايره‌ي مخاطبين را تا حدي محدود مي‌كند. مطمئناً افزودن برخي توضيحات و پانوشت‌ها از سوي مترجم در رفع اين كاستي مؤثر خواهد بود. سومين ويژگي كتاب پرداختن به آراي نظريه‌پردازان معاصر در كنار بررسي آثار هنري معاصر است. هم عصري با يك پديده فهم آن پديده را نسبت به پديده‌اي در گذشته آسان‌تر مي‌كند. هر چند هم عصري فضاي فرهنگي/ هنري ما ايرانيان با فضاي فرهنگي/ هنري حاكم بر كتاب چيستي هنر، امري قابل تأمل است ولي در مقايسي گسترده‌تر ـ به وسعت مقياس انسان جديد ـ هر كسي قادر است در هر نقطه‌اي از جهان با انسان جديد معاصر باشد. در كتاب‌هاي مشابه معمولاً به جاي كندوكاو در پرسش «هنر چيست؟» به ذكر تاريخ هنر همراه با گريزهايي به تاريخ فلسفه بسنده مي‌كنند و ارسطو، افلاطون، هگل، كانت و نيچه معمولاً صاحبان بلامنازع اين وادي‌ها هستند. توجه به معاصرين، ترس مخاطب را از نام‌هاي بزرگ فرو مي‌ريزد. نقد منصفانه‌ي نظريات مختلف و ذكر نقاط قوت و ضعف هر نظريه ويژگي ديگر كتاب حاضر است كه به تقويت روحيه‌ي نقادي و نقدپذيري مخاطب مي‌انجامد. اين ويژگي به كتاب، سياليتي روشنفكرانه و بخشيده به طوري كه ديدگاه خود مؤلف را پيشاپيش ترديدآميز و در خور نقد جلوه مي‌دهد. آناتومي انديشهپيش گفتارپيش گفتار به واقع چكيده‌ي ديدگاه‌هاي طرح شده در متن و توضيحاتي درباره‌ي كليت كتاب است. نويسنده با نگاهي اجمالي سه اثر نامتعارف به نام‌هاي سفير از فرانسيس آليس، اثر هنري واقعي از مارك والينگر، فواره از مارسل دوشان را نام مي‌برد و مي‌نويسد: اين كتاب به بررسي چند تلاش مهم فلسفي براي پاسخ به مسئله‌ي هنر در قرن بيستم مي‌پردازد. (ص 13) او معتقد است: اين كتاب براي همه‌ي كساني كه به چيستي هنر علاقه دارند، مناسب است. مطالعه‌ي آن مستلزم هيچ گونه دانش فلسفي‌اي نيست و اندك آشنايي با هنر براي خواننده كافي است. (ص 14) نويسنده اظهار اميدواري مي‌كند كه هنرمندان، هنردوستان و نيز دانشجويان فلسفه از خوانندگان اين كتاب باشند. نكته‌ي مهم پيش‌گفتار همانا تعريفي است كه آقاي وايبرتن از فلسفه و فيلسوف ارائه مي‌كند: فلسفه، درگيري انتقادي با انديشه‌ها از طريق كلمات است. فلسفه با استدلال و استدلال متقابل، با مثال و مثال متقابل سروكار دارد. او پس از ذكر اين كه مهم‌ترين ويژگي يك فيلسوف دلبسته بودن به حقيقت است در عين حال يادآور مي‌شود: فلسفه مي‌تواند پرشور و سرزنده نيز باشد، نيازي نيست كه صرفاً منطقي باشد. (ص 12) اين تعريف به يقين پيش درآمدي است بر هدف نهايي كتاب يعني تعريف هنر. از نظر نويسنده اين كتاب اثري فلسفي است و هشدار مي‌دهد كه: نبايد مثل نمايشگاهي در يك گالري هنري به پايان برسد. (ص 12) او با تبيين جايگاه متفكران مورد اشاره در كتاب، آن‌ها را در زمره‌ي فيلسوفان تحليلي بر مي‌شمارد كه «همه‌ي آن‌ها به هنرهاي تجسمي پرداخته‌اند». (ص 13) فصل اول فصل اول كتاب با نام فرم معنادار به بررسي آراي كلايو بل بر مبناي كتاب هنر نوشته‌ي خود بل اختصاص يافته است. نويسنده نظريه‌ي بل را در يك عبارت خلاصه مي‌كند:هنر يعني فرم معنادارو فرم معنادار را اين گونه تعريف مي‌كند: تركيبي از خطوط، اشكال و رنگ‌ها با روابط خاص، (ص 18) نويسنده با استناد به كتاب بل و بعد از تبيين آراي فرماليستي او به نقد نظريه‌ي فرم معنادار مي‌پردازد. نقدهاي نويسنده را تيتروار مي‌توان اين گونه خلاصه كرد:1. تمايلات شهودگرايانه‌ي بل تحت تأثير ديدگاه‌هاي جي.اي.مور در كتاب اصل اخلاقي بوده است: (ص 27)2. ديدگاه بل شبيه يك بيانيه است تا نظريه؛ (ص 27)3. نظريه‌ي بل دور باطل است؛ (ص 21)4. اين نظريه هيچ روش روشني براي تشخيص صحت و سقم ادعاهاي رقيب درباره‌ي آثار هنري ندارد. (ص 33)5. ايراد ديگر نظريه‌ي بل نخبه‌گرايي است. (ص 33) عنوان نظريه‌ي بل، فرم معنادار، گوياي دو باور عمده اين ديدگاه است: اول اين كه فرم، مقابل يعني قرار دارد. دوم اين كه فرم، مقدم بر معني است. بل براي پاسخ به پرسش چيستي هنر به دنبال «تنها خصيصه‌ي مشترك همه‌ي آثار هنري تجسمي» مي‌گردد و گمشده‌اش را در فرم معنادار مي‌يابد. فصل دوم نام فصل دوم بيان احساس است. در اين فصل نويسنده ديدگاه اكسپرسيونيستي آر.جي.كالينگوود را بر اساس كتاب قواعد هنر مورد نقد و بررسي قرار مي‌دهد. نويسنده با بيان اين كه كالينگوود با ديدگاه بل درباره‌ي بي زماني هنر موافق نبود، به تفاوت هنر و صنعت از منظر كالينگوود مي‌پردازد. از نظر كالينگوود صنعتگر از قبل مي‌داند مي‌خواهد چه چيزي بسازد. در حالي كه هنر در ناخودآگاهي هنرمند است كه خلق مي‌شود. (ص 49) او با نظريه‌ي تكنيكي هنر كه بل آن را نمايندگي مي‌كند، مخالف است. نقد كالينگوود به نظريه‌ي تكنيكي هنر اين است كه اين نظريه «تمايزي ميان هنر و صنعت قائل نيست». (ص 50) كالينگوود برنامه‌ريزي را در اثر هنري نه ضروري مي‌داند نه تمايزبخش. (ص 51) اين نظريه‌پرداز «ديدگاهي اساساً رمانتيك، از هنرمند ارائه مي‌كند». (ص 52) او ميان هنر كاذب (صنعت) و هنر واقعي تفاوت قائل شده، هنر جادويي و هنر سرگرم كننده را از اقسام هنر كاذب مي‌داند. (ص 61) نويسنده‌ي چيستي هنر، كالينگوود را اكسپرسيونيست مي‌نامد؛ چون «هنر را بيان خلاقانه‌ي احساس مي‌داند». در عين حال او را ايده‌آليست مي‌نامد؛ چون معتقد است «نيازي نيست اثر هنري در هيچ ماده‌ي خاصي تجسم يافته باشد». (ص 65) نويسنده در ادامه به نقد ديدگاه كالينگوود مي‌پردازد كه مي‌توان نقدهاي او را تيتروار در سه مورد خلاصه كرد:1. تأثيرپذيري آشكار كالينگوود از فيلسوف ايتاليايي بندتو كروچه؛ (ص 67)2. مفهومي كه كالينگوود از هنر واقعي عرضه مي‌كند، جامع افراد و مانع اغيار نيست؛ (ص 68)3. براي او اين مسئله كه يك شيء يا فعاليت خاص اثر هنري است يا نه، كاملاً به علت‌شناسي آن شي‌ء يا فعاليت بستگي دارد. (ص 72) فصل سوم نام اين فصل شباهت‌هاي خانوادگي است. نويسنده در اين فصل ديدگاه ويتگنشتاين را در كتاب پژوهش‌هاي فلسفي واكاوي مي‌كند. از نظر ويتگنشتاين در همه‌ي چيزهايي كه بازي نام مي‌گيرند، هيچ جوهر مشتركي وجود ندارد بلكه با شباهت‌هاي خانوادگي روبه‌رو هستيم. نوـ ويتگنشتايني‌ها معتقدند كه: هنر نيز مثل بازي از مصاديق شباهت خانوادگي است. در نتيجه، جوهر واحد و مشتركي ميان همه‌ي آثار هنري وجود ندارد. بنابراين، نمي‌توان تعريف ساده‌اي از هنر ارائه كرد. (ص 82) نويسنده پس از شرح نظريه‌ي شباهت خانوادگي به معرفي و نقد انديشه‌هاي موريس وايتز ـ از اولين فيلسوفان مخالف تعريف هنر ـ ‌روي مي‌آورد:وايتر اعتقاد داشت، اشتباه است اگر بخواهيم مشخص كنيم چه چيزهايي به طور كلي اثر هنري هستند. (ص 86) وايتز مفاهيم را به دو بخش مفهوم بسته و مفهوم باز تقسيم مي‌كند و هنر را مفهومي باز و از نظر منطقي غير قابل تعريف مي‌داند. (ص 90) نقدهاي نويسنده بر ديدگاه وايتز و نظريه‌ي شباهت خانوادگي به صورت تيتروار در سه مورد خلاصه مي‌شود:1. قدرت ديدگاه وايتز به دليل محدود بودن تعاريف كنوني هنر است و نه به دليل منطقي بودن ديدگاهش؛ (ص 89)2. شباهت، مفهومي لغزان است و وايتز ملاكي براي تشخيص شباهت به جا ارائه نمي‌كند؛ (ص 92)3. وايتنز هيچ مدرك قانع كننده‌اي براي تعريف ناپذيري هنر و خرده مفهوم‌هاي‌اش ارائه نمي‌كند. (ص 93) فصل چهارمنام اين فصل بسترهاي نهادي است. در اين فصل نويسنده به معرفي و نقد نظريه‌ي نهادي هنر مي‌پردازد كه مهم‌ترين مدافع آن فيلسوفي آمريكايي به نام جرج ديكي است.تأكيد نظريه‌ي نهادي بر ظاهر اثر هنري نيست بلكه بر بستر آن است. (ص 98)بر اساس نظريه‌ي نهادي «عامل اصلي در تشخيص اين كه آيا شيئ اثر هنري است يا نه، تاريخچه‌ي پرداختن به آن شيء است و نه هيچ ويژگي قابل تشخيص مريي».(ص 99)نظريه‌هاي هنري بل و كالينگوود كاركردي هستند و نظريه‌ي ديكي ـ نظريه‌ي نهادي هنر ـ روندي است. (ص 99) نظريه‌ي نهادي هنر نظريه‌اي رده‌شناختي است كه در مقابل نظريه‌هاي ارزش‌گذاري چون نظريه‌هاي بل و كالينگوود قرار دارد. (ص 105) از نظر ديكي «تشخيص اين كه چيزي اثر هنري است، اصلاً به آن معنا نيست كه ارزشمند هم هست». (ص 105) نقدهاي نويسنده بر نظريه‌ي نهادي هنر را تيتروار در 5 مورد مي‌توان خلاصه كرد:1. ديكي تحت تأثير مقاله‌ي دنياي هنر، نوشته‌ي آرتور دانتو ـ فيلسوف و منتقد هنري ـ و انديشه‌هاي موريس مندليام، نظريه‌ي نهادي را بسط داد؛ (ص 99)2. نظريه‌ي نهادي ديكي بازگشتي به نظريه‌پردازي‌هاي سنتي درباره‌ي هنر بود. اين نظريه ورود به مقوله‌ي هنر را بيش از حد آسان كرده است و همانند تعريف سنتي از هنر سد راه خلاقيت مي‌شود؛ (ص 116). اين نظريه هنر را بي ارزش مي‌كند؛ (ص 116)4. اعطاي موقعيت اثر هنري به چيزي يا با دليل است كه در اين صورت چنين نظريه‌اي ديگر نظريه‌ي نهادي نيست، يا بي دليل است كه در اين صورت چرا بايد به چنين موضوعي علاقه‌مند باشيم؟؛ (ص 118)5. روشنگر نيست؛ زيرا در تعريف دچار دور و تسلسل است. (ص 119)فصل پنجمدر اين فصل با نام حالا چي؟، نويسنده ديدگاه مختار خودش را در پاسخ به پرسش چيستي هنر همراه با ذكر نمونه‌هايي از آثار هنري نامتعارف بيان مي‌كند. از نظر وايبرتن: معقول‌ترين فرضيه اين است كه هنر را نه در سطح نمايش داده شده مي‌توان تعريف كرد و نه در سطح رابطه‌اي نمايش داده نشده. (ص 129) فرضيه‌ي نويسنده اين است كه: هنر را نمي‌توان تعريف كرد؛ چرا كه طبق شواهد اين معقول‌ترين موضع است. (ص 130) در ادامه نويسنده سه فايده‌ي احتمالي تعريف هنر را اين گونه بر مي‌شمارد:1. به ما كمك مي‌كند كه درباره‌ي نمونه‌هاي مشكل تصميم بگيريم؛2. با مرور گذشته، به ما توضيح مي‌دهد چرا چيزي كه هنر نام گرفته، هنر است؛3. به ما مي‌گويد كه در دنيا چه چيزهايي احتمالاً شايسته‌ي توجه خاص و بيشتري هستند.نويسنده در نهايت چنين نتيجه مي‌گيرد:همه‌ي فايده‌ي طرح موضوع چيستي هنر در اين است كه از جانب آدم‌هاي علاقه‌مند به آثار هنري مطرح مي‌شود و نه صرفاً علاقه‌مند به انديشه‌ي هنري. حرف آخر اين كه بايد به سراغ خود آثار هنري برويم. (ص 142) منبع:رواق هنر و انديشه 37/ن
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی
uyt


پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن