تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827754929




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستانک (3)؛ قانون


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
داستانک (3)؛ قانون
داستانک (3)؛ قانون نويسنده: احمد عربلو دل توي دلم نبود. بيشتر از يک ماه بود که از خانواده هايمان دور بوديم. رفتيم پيش فرمانده صحبت کرديم و از او اجازه گرفتيم که يک سري به خانواده هايمان در اهواز بزنيم. با فرمانده ام سوار ماشين شديم. او رانندگي مي کرد. آرام و صبور و خونسرد. يک تسبيح در دستش بود و آرام ذکر مي گفت. من عجله داشتم و او عجيب و آرام بود.گفتم :« حاجي ، يک کم تندتر برو. جاده که خلوت است.»گفت:« در اين جاده بيش از 80 کيلومترممنوع است.»- حاجي! يعني چي ؟ ما در حال جنگ هستيم. جاده هم که شلوغ نيست.- يعني چي ،يعني چي ؟مقررات، مقررات است . قانون رانندگي به من اجازه نمي دهد که بالاتر از 80 کيلومتردر سرعت بروم.- حاجي لااقل برو روي سرعت 85 .نمي دانم چرا آن حرف را زدم. مي خواستم حرف خودم را به کرسي بنشانم. نمي دانم . حاجي نگاهي به من انداخت. مثل هميشه آرام و صبور لبخندي زد و گفت:- مي دانم که زودتر مي خواهي به خانواده ات برسي. مي دانم که دلتنگ بچه هايت هستي، اما اين 5 کيلومتراضافه ، ارزش آن را ندارد که قانون را زير پا بگذاريم... حوصله کن. قانون قانون است. برخلاف نظر من حرف مي زد اما لذتي عجيب در وجودم مي ريخت که فرماندهي مثل او دارم.منبع:شاهد نوجوان،شماره 54/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن