تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798186592




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اگر من را بزنی هم حرف نمی زنم!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اگر من را بزنی هم حرف نمی زنم!

اگر من را بزنی هم حرف نمی زنم!

بازیگر محبوب سینما و تلویزیون ایران از آداب رقابت همراه با رفاقت گفت و ماجرای شلوار درآوردنش و اعتراض استاد مشایخی را از سیر تا پیاز حکایت کرد.

آقای مشایخی به صورت تلفنی با خود من صحبت کردند، گفتند من تنها بخش انتهایی صحبت های تو را شنیدم، در حالی که حرف من سه، چهار دقیقه مقدمه داشت! شاید اگر من هم آن حرف ها را کامل نمی شنیدم و تنها آخرش را گوش می دادم، می گفتم حرف جالبی نیست و زشت است.

ببین، ما توی نشست خبری فیلم طبقه حساس بودیم، آقایی پرسید که باز هم شما حرمت را در سینما می شکنید (از همین چیزهایی که به من می‌گویند و هنوز هم نفهمیدند دارند اشتباه می‌کنند!) گفت نمی‌دانم چرا در فیلم هایتان از توالت و این چیزها استفاده می کنید؟ (از همین مثال‌هایی که الان جا افتاده و مردم هم می‌گویند!) اینقدر که اینها گفته‌اند. چرا توالت و از این چیزها نشان می‌دهید؟ آن روز به قول معروف در ارتباط با این مسائل کم آوردم و با آن حرف ها آمدم توضیح بدهم! آخر چند سالی بود که از وقتی در کارهای هنری بازی می‌‌کردم، مردم که توی خیابان من را می‌دیدند، می‌گفتند خواهشا دیگر شبیه فلان فیلم کار نکن! فیلمی که خودم خیلی آن را دوست دارم «اسب حیوانی نجیبی است»، بود، ولی مردم می‌گفتند ترا خدا دیگر از این کارها بازی نکن.

 یک فیلم مثل خروس جنگی بساز و بازی کن. یا یک چیزی مثل ورود آقایان ممنوع. چون ما دوست داریم وقتی خسته و کوفته از کار، زندگی، سیاست و اجتماع به سینما می رویم، فقط بخندیم. اصلا دوست نداریم فیلم ها به ما نصیحتی کنند یا چیزی آموزش بدهند! از فیلم آن بخش سرگرمی‌اش برای ما از همه مهم‌تر است. اینقدر جدی مطرح کرده بودند که یکی از خبرنگاران در آن جلسه از من پرسید شما می‌گویید به هر بهانه‌ای می‌خواهید مردم را بخندانید.

 چند سال پیش من یک سریالی ساخته بودم به اسم ترش و شیرین، توی ترش و شیرین من یک جا توی سکانس شلوارم را درمی‌آوردم و پخش هم شد و بعد از پخش سریال آقایی گفته بود عطاران برای اینکه مردم بخندند، حاضر است شلوارش را هم بکشد پایین! بعد من توی آن جلسه توضیح دادم که آن زمان من از این جمله (که خیلی به نظرم جمله بدی بود)، خیلی ناراحت شدم ولی الان به جایی رسیده‌ام که حاضرم این کار را انجام دهم، برای اینکه مردم بخندند. آقای مشایخی قسمت آخر حرف های من را شنیده بودند و ناراحت شده بودند.

 بعد از آن اتفاق در برنامه‌ خوشا شیراز روی آنتن زنده تلویزیون تلفنی با همدیگر صحبت کردیم. آقای مشایخی آنجا گفتند من بخش آخر صحبت های تو را دیدم و آن حرف ها را در یک جمع بیست نفره زدم، ولی آنها آمدند در اخبار 20:30 پخش کردند و موضوع را رسانه ای کردند! خودم با آقای مشایخی که ناراحت بودند حرف زدم و بهشان گفتم شما اگر ما را بزنید هم ما ناراحت نمی‌شویم.

 •رضا عطاران در بخش دیگری از گفتگو از دلایل عدم همکاری مشترکش با مهران مدیری گفت: «واقعا تا امروز ارتباط کاری زیادی با آقای مدیری نداشتیم، ارتباط تلفنی هم نبوده. آن زمانی هم که بودیم خیلی خوب و خوش بودیم و هیچ مسئله‌ای هم نبوده.

یکی،دو تا کار هم قرار بود با هم کار کنیم که نشد. مثلا قرار بود در کار آقای مدیری بازی کنم؛ یک بارش که سرکار بودم و یک بار هم سریال «پاورچین» بود و یکی هم زمان «قلب یخی» بود که با هم کار ‌کردیم. البته آقای مدیری برای کار بعدی‌اش (ویلای من)، دعوت به همکاری کردند که آن موقع هم دوباره سر کار بودم! واقعا نشده بروم... من هم یکی دو بار همینجوری واسطه‌ای گفته بودم بهش بگویند که توی کارم باشند که آن هم به هر دلیلی نشد.

 ولی قطعا خواهد شد؛ به همین راحتی که در قلب یخی شد، ممکن است جای دیگری هم بشود. به نظرم ما دو تا همکاری هستیم که کارهایمان بیشتر دیده شده، نمی‌شود بگوییم رقیبیم، هر چند فکر نکنم رقیب بودن چیز بدی باشد. ولی رقیب بودن ما به این معنا نیست که اگر ببینیم جایی می‌توانیم سنگ بیندازیم جلوی پای هم این کار را بکنیم!

 •رضا عطاران می گوید کار را به مال دنیا ترجیح می دهد: «اگر مقایسه کنیم کار را بگذاریم یک جا و به قول شما مال و منال را بگذاریم یک جای دیگر، من کار را انتخاب می‌کنم. بنابراین من در خیلی از کارها شاید دستمزدهای خیلی کمی نسبت به کاری که انجام داده‌ام گرفتم. برای اینکه دوست داشتم آن کار را انجام دهم. هنوز هم دارم از این کار‌ها می‌کنم.

•رضا عطاران در بخش دیگری از این گفتگو وقتی با سوال خبرنگار مبنی بر اینکه با این سر شلوغی ها کِی وقت می کنید پول هایی که درمی آورید را بشمارید، روبرو شد، گفت: «خب، واقعیتش این است که پرفروشی برای ما که نیست، برای تهیه‌کننده است. البته که این اتفاق، روی دستمزد بازیگر تاثیر دارد. دستمزد تو همان شرایطی که می‌گویند هنوز گولم می‌زنند! من هنوز گول کار خوب را می‌خورم.»

 •او در بخش پایانی صحبت هایش از دلخوری اش از مسئولان هنگام پخش سریال بزنگاه سخن به میان آورد: «زمانی که بزنگاه پخش شد با نوع برخوردی که خود رسانه و حتی اگر یادتان باشد برخوردی که مجلس کرده بود، وقتی بیرون هم می‌رفتم مردم به من می‌گفتند این سریال خوب نیست و توهین به بشریت و از این جور چیزهاست! الان بعد از چند سال آن کار تازه دارد دیده می‌شود.

 به نظرم در بزنگاه حرف های خیلی زده می شد و هیچ توهینی هم به هیچ آیین و مسلکی نشده بود؛ چیزهایی که آن موقع راجع بهش زده می‌شد؛ مثلا اینکه می گفتند تبلیغ اعتیاد کردید! و چیزهای عجیب و غریبی که آن موقع‌ها می‌گفتند و من دقیقا برعکس‌ش را توی بازخوردهای واقعی جامعه می دیدم. مثلا یک روز یک آقا با ماشینش کنار من نگه داشت، بچه‌هایش توی ماشین بودند، آمد بگوید آقای عطاران من بزنگاه را دیدم و دیگر نتوانست، دید بچه‌هایش دارند نگاه می‌کنند. پارک کرد و گفت تو از زمانی که بزنگاه را ساختی من دیگر نتوانستم توی خانه‌ام تریاک بکشم. چون فهمیدند ماجرا چیه (خنده) و مجبور شدم کنار بگذارم.»
 


 








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن