تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805432767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آيا اخلاق قابل تغيير است؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيا اخلاق قابل تغيير است؟
آيا اخلاق قابل تغيير است؟ نويسنده: ناصر مکارم شيرازي يا محول الحول و الاحوالحول حالنا الي احسن الحالسرنوشت علم اخلاق و تمام بحثهاي اخلاقي و تربيتي به اين مساله بستگي دارد، زيرا اگر اخلاق قابل تغيير نباشد نه تنها علم اخلاق بيهوده خواهد بود، بلکه تمام برنامه هاي تربيتي انبيا و کتابهاي آسماني لغو خواهد شد؛ تعزيرات و تمام مجازاتهاي بازدارنده نيز بي معني خواهد بود. بنابراين، وجود آنهمه برنامه هاي اخلاقي و تربيتي در تعاليم انبياء و کتب آسماني و نيز وجود برنامه هاي تربيتي در تمام جهان بشريت، و همچنين مجازاتهاي بازدارنده در همه مکاتب جزائي، بهترين دليل بر اين است که قابليت تغيير اخلاق، و روشهاي اخلاقي، نه تنها از سوي تمام پيامبران که از سوي همه عقلاي جهان پذيرفته شده است. بعضي مي گويند: اخلاق قابل تغيير نيست! و آنها که بدگوهرند و طينتي ناپاک دارند عوض نمي شوند، و به فرض که تغيير يابند، سطحي و ناپايدار است و بزودي به حال اول باز مي گردند! آنها براي خود دلائلي دارند از جمله اين که ساختمان جسم و جان رابطه نزديکي با اخلاق دارد، و در واقع اخلاق هر کس تابع چگونگي آفرينش روح و جسم اوست، و چون روح و جسم آدمي عوض نمي شود، اخلاق او نيز قابل تغيير نيست. جمعي از شعرا که پيرو اين طرز تفکر بوده اند نيز در اشعار خود بطور گسترده به اين مطلب اشاره کرده اند (هر چند ممکن است اشعار آنها را بر نوعي مبالغه در اين امر حمل کرد) . نمونه اي از اشعار شعراي معروف را در اين زمينه در ذيل مي خوانيد: پرتو نيکان نگيرد هر که بنيادش بد استتربيت نااهل را چون گردکان بر گنبد استشمشير نيک زآهن بد چون کند کسي نا کس به تربيت نشود اي حکيم کس!باران که در لطافت طبعش خلاف نيستدر باغ لاله رويد و در شوره زار خس!دليل ديگري که براي اين امر ذکر کرده اند اين است که دگرگون شدن اخلاق به واسطه عوامل خارجي، از قبيل تاديب و نصيحت و اندرز است، و هنگامي که اين عوامل زايل گردد، انسان به اخلاق اصلي خود باز خواهد گشت، درست مانند سردي آب که به وسيله عوامل حرارت زا از بين مي رود و هنگامي که آن عوامل از بين برود، حرارت را پس داده، به حال اول باز مي گردد! اين طرز فکر و اين گونه استدلالات همه مايه تاسف و سبب انحطاط جوامع بشري است! طرفداران «قابليت تغيير» در امور اخلاقي، از دو دليل فوق چنين پاسخ مي گويند: 1- ارتباط اخلاق با ساختمان روح و جسم انسان قابل انکار نيست، ولي اين ارتباط به اصطلاح در حد «مقتضي» است نه «علت تامه» ، يعني مي تواند زمينه ساز باشد نه اين که الزاما و اجبارا تاثير قطعي بگذارد، همان گونه که بسياري از افرادي که از پدران و مادران مبتلا به پاره اي از بيماريها متولد مي شوند زمينه آلودگي به آن بيماريها را دارند، ولي با اين حال مي توان با پيشگيريهاي مخصوص جلو تاثير عوامل وراثت را گرفت. افراد ضعيف البنيه از نظر جسماني با استفاده از بهداشت و ورزش، افراد نيرومندي مي شوند و بعکس، افراد قوي البنيه بر اثر ترک اين دو، ضعيف و ناتوان خواهند شد. افزون بر اين، روح و جسم انسان نيز قابل تغيير است تا چه رسد به اخلاق زاييده از آن! مي دانيم تمام «حيوانات اهلي امروز» يک روز در زمره حيوانات وحشي بودند، انسان آنها را گرفت و رام کرد، و به صورت حيوانات اهلي درآورد؛ بسياري از گياهان و درختان ميوه نيز چنين بوده اند. جايي که با تربيت بتوان خلق و خوي يک حيوان و ويژگيهاي يک گياه يا درخت را تغيير داد چگونه نمي توان اخلاق انسان را به فرض که اخلاق ذاتي باشد تغيير داد؟ هم اکنون نيز بسياري از حيوانات را براي کارهايي که برخلاف طبيعت آنها است تربيت مي کنند و آنها اين کارها را بخوبي انجام مي دهند. 2- از آنچه در بالا گفته شد پاسخ استدلال ديگر آنان نيز روشن مي شود زيرا گاه عوامل بيروني آنقدر تاثير قوي دارد که ويژگيهاي ذاتي را بکلي دگرگون مي سازد، و حتي ويژگيهاي جديد به وراثت به نسلهاي آينده نيز مي رسد همان گونه که در حيوانات اهلي مثال زده شد. تاريخ، انسانهاي بسياري را نشان مي دهد که بر اثر تربيت بکلي خلق و خوي خود را تغيير دادند، و به اصطلاح يکصد و هشتاد درجه چرخش کردند، افرادي که يک روز مثلا در صف دزدان قهار جاي داشتند به زاهدان و عابدان مشهوري مبدل گشتند. توجه به طرز به وجود آمدن يک ملکه اخلاقي به ما اين قدرت را مي دهد که راه از ميان بردن آن را نيز پيدا کنيم؛ مساله چنين است که هر عمل خوب يا بد اثر موافق خود را در روح انسان باقي مي گذارد، و روح را تدريجا به سوي خود جلب مي کند، تکرار اين عمل آن اثر را بيشتر و قويتر مي سازد، و کم کم کيفيتي به نام «عادت» حاصل مي شود، و هر گاه عادت استمرار يابد به صورت «ملکه» درمي آيد. بنابراين، همان گونه که عادات و ملکات اخلاقي زشت در سايه تکرار عمل تشکيل مي گردد، از همين طريق قابل زوال است؛ البته، اثر تلقين، تفکر، تعليمات صحيح و محيط سالم در فراهم کردن زمينه هاي روحي براي پذيرش و تشکيل ملکات خوب را نمي توان ناديده گرفت. در اينجا قول سومي نيز وجود دارد و آن اين که بعضي از صفات اخلاقي قابل تغيير است، و بعضي غير قابل تغيير، آن صفاتي که طبيعي و فطري است، قابل تغيير نمي باشد، ولي آن صفاتي که عوامل خارجي دارد قابل تغيير است. اين قول نيز فاقد هرگونه دليل است، زيرا اين تفصيل و تفاوت گذاري، بين صفات فرع، بر قبول اخلاق طبيعي و فطري است، در حالي که چنين چيزي ثابت نيست؛ و به فرض که چنين باشد چه کسي مي تواند ادعا کند که صفات فطري قابل تغيير نيست؟ مگر حيوانات وحشي را نمي توان اهلي کرد؟ مگر تعليم و تربيت نمي تواند آنقدر ريشه دار شود که اعماق وجود انسان را دگرگون سازد؟ آيات و روايات دليل بر قابليت تغيير اخلاق است. آنچه را در بالا گفتيم از نظر دلائل عقلي و تاريخي بود، هنگامي که به دلائل نقلي يعني آنچه از مبدا وحي و سخنان معصومين (ع) به دست آمده مراجعه کنيم مساله از اين هم روشنتر است؛ زيرا:1- نفس مساله بعثت انبيا و ارسال رسل و انزال کتب آسماني و بطور کلي ماموريتي که آنها براي هدايت و تربيت همه انسانها داشتند، محکمترين دليل بر امکان تربيت و پرورش فضائل اخلاقي در تمام افراد بشر است. آياتي مانند: هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه ي و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين (سوره جمعه، آيه 2) و آيات مشابه آن بخوبي نشان مي دهد که هدف از ماموريت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله هدايت و تربيت و تعليم و تزکيه همه کساني بود که در «ضلال مبين» و گمراهي آشکار بودند. 2- تمام آياتي که خطاب به همه انسانها به عنوان «يا بني آدم» و «يا ايها الناس» و «يا ايها الانسان» ، و «يا عبادي» مي باشد و مشتمل بر اوامر و نواهي و مسائل مربوط به تهذيب نفوس و کسب فضائل اخلاقي است، بهترين دليل بر امکان تغيير «اخلاق رذيله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غير اين صورت، عموميت اين خطابها لغو و بيهوده خواهد بود. ممکن است گفته شود: اين آيات غالبا مشتمل بر احکام است، و احکام مربوط به جنبه هاي عملي است، در حالي که اخلاق ناظر به صفات دروني است. ولي نبايد فراموش کرد که «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يکديگر و به منزله علت و معلولند، و در يکديگر تاثير متقابل دارند؛ هر اخلاق خوبي سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه که اخلاق رذيله، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل، اعمال نيک و بد نيز اگر تکرار شود تدريجا تبديل به خلق و خوي خوب و بد مي شود. 3- اعتقاد به عدم امکان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به جبر درمي آورد؛ زيرا مفهومش اين است که صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنها است، پس در انجام کار خوب يا بد مجبورند، و در عين حال مکلف به انجام خوبيها و ترک بديها هستند؛ اين عين جبر است، و تمام مفاسدي را که مذهب جبر دارد بر آن مترتب مي شود. 4- آياتي که با صراحت تشويق به تهذيب اخلاق مي کند و از رذايل اخلاقي بر حذر مي دارد نيز دليل محکمي است بر امکان تغيير صفات اخلاقي، مانند «قد افلح من زکيها و قد خاب من دسيها؛ هر کس نفس خود را تزکيه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده سازد نوميد و محروم گشته است. » (سوره شمس - آيه 9 و 10) . تعبير به «دسيها» از ماده «دس» و «دسيسه» در اصل به معني آميختن شي ء ناپسندي با چيز ديگر است؛ مثل اين که گفته مي شود: «دس الحنطه ي بالتراب؛ گندم را با خاک مخلوط کرده» ، اين تعبير نشان مي دهد که طبيعت انسان بر پاکي و تقوا است و آلودگيها و رذائل اخلاقي از خارج بر انسان نفوذ مي کند و هر دو قابل تغيير و تبديل است. در آيه 34 سوره فصلت مي خوانيم: «ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينک و بينه عداوه ي کانه ولي حميم؛ بدي را با نيکي دفع کن ناگهان (خواهي ديد) همان کسي که ميان تو و او دشمن است گويي دوست گرم و صميمي (و قديمي تو) است! » اين آيه بخوبي نشان مي دهد که عداوت و دشمنيهاي عميق که در خلق و خوي انسان ريشه دوانده باشد، با محبت و رفتار شايسته ممکن است تبديل به دوستيهاي داغ و ريشه دار شود؛ اگر اخلاق، قابل تغيير نبود، اين امر امکان نداشت. در روايات اسلامي نيز تعبيرات روشني در اين زمينه ديده مي شود مانند احاديث زير: 1- حديث معروف اني بعثت لا تمم مکارم الاخلاق، دليل واضحي بر امکان تغيير صفات اخلاقي است. 2- روايات فراواني که تشويق به حسن خلق مي کند، مانند: حديث نبوي: «لو يعلم العبد ما في حسن الخلق لعلم انه يحتاج ان يکون له خلق حسن؛ اگر بندگان مي دانستند که حسن خلق چه منافعي دارد، يقين پيدا مي کردند که محتاج به اخلاق نيکند! » ، نشانه ديگر است. 3- در حديث ديگري از همان حضرت مي خوانيم: «الخلق الحسن نصل الدين؛ اخلاق خوب، نيمي از دين است. » 4- و در حديثي از اميرمؤمنان علي عليه السلام مي خوانيم: «الخلق المحمود من ثمار العقل، الخلق المذموم من ثمار الجهل؛ اخلاق خوب از ميوه هاي عقل و آگاهي است و اخلاق بد از ثمرات جهل و ناداني است. » و از آنجا که «علم» و «جهل» قابل تغيير است، اخلاق هم به تبع آن قابل تغيير مي باشد. 5- در حديث ديگري از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آمده است: «ان العبد ليبلغ بحسن خلقه عظيم درجات الاخره ي و شرف المنازل و انه لضعيف العباده ي ؛ بنده خدا به وسيله حسن اخلاق به درجات عالي آخرت و بهترين مقامات مي رسد، در حالي که ممکن است از نظر عبادت ضعيف باشد! » در اين حديث اولا مقايسه حسن اخلاق به عبادت، و ثانيا ذکر درجات بالاي اخروي که حتما مربوط به اعمال اختياري است، و ثالثا تشويق به تحصيل حسن خلق، همگي نشان مي دهد که اخلاق يک امر اکتسابي است، نه اجباري و الزامي و خارج از اختيار! (دقت کنيد) اين گونه روايات و تعبيرات گويا و پرمعني در کلمات معصومين (ع) زياد ديده مي شود و همه آنها نشان مي دهد که صفات اخلاقي قابل تغيير است، وگرنه اين تعبيرات و تشويقها لغو و بيهوده بود. کوتاه سخن اين که: کتب روايي ما پس از رواياتي است که همگي دلالت بر امکان تغيير اخلاق آدمي دارد. اين بحث را با حديثي از اميرمؤمنان علي عليه السلام که تشويق به فضائل اخلاقي مي کند پايان مي دهيم، فرمود: «الکرم حسن السجيه ي و اجتناب الدنيه ي ؛ ارزش و کيفيت انسان به اخلاق پسنديده و اجتناب و دوري از اخلاق پست است! » منبع: مجله راه قرآن شماره 14/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن