واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معجزه راستين تمام هزارهها تا ظهور آقا نويسنده: آمنه آدينه درس و مشقسيد روحالله، در شش سالگي به مکتب رفت و در طول يکسال قرآن را در محضر ملاابوالقاسم حفظ کرد و حساب و رياضيات را همزمان نزد معلمش اعتمادالعلما آموخت. کودکي او در دشتهاي خمين، شيرينترين روزهاي زندگياش بود و در اين روزها بود که مهارتهايي چون شنا، اسبسواري و تيراندازي و دو را آموخت و سرآمد دوستانش بود. سيد روحالله دوازده ساله مجهز به اين مهارتها بود که جنگ جهاني اول را با چشم خود تجربه کرد. در پانزده سالگي مادرش را از دست داد تا هفده سالگي تمام علوم را آموخته بود و خمين براي روح بزرگ و پرعطش او کوچک بود بنا به توصيهي برادرش سيدمرتضي در حاليکه ميرفت هجده ساله شود به اراک رفت همان سال بود که مدرسه از اراک به قم منتقل شد و او دروس ديني خود را در مدرسه دارالشفا که زير نظر حاج شيخ عبدالکريم يزدي بود در حجره شماره 7 مدرسه ساکن شد. علاقه به يادگيري دروس مختلف و توجه به اخلاق و تهذيب نفس در او موجب محبوبيت او نزد علما و دوستان شد. اما سيد روحالله علاوه بر دروس ديني معمول حوزه به عرفان و فلسفه نيز علاقمند بود که براي يادگيري اين دروس فلسفه را از حاج سيد ابوالحسن قزويني و عرفان را از آقا ميرزا اکبر يزدي، شيخ محمدرضا اصفهاني، تقي خوانساري، علي يثربي کاشاني و آيتالله حائري اشاره کرد. امام (ره) هفت سال به طور خاص شاگرد خاص آيتالله شاهآبادي بود. علاقهي امام به فلسفه و عرفان باعث شده بود ساير طلبهها، از او دوري كنند. اما امام (ره) همچنان در کار خود استوار بود. او حتي بر خلاف ساير علما و طلاب قم معتقد بود که دين از سياست جدا نيست و در همان سن جواني از قم به تهران ميآمد تا در مجلس در جريان گفتوگو و سخنرانيهاي نمايندگان قرار گيرد. مهمترين حادثهي سياسي زندگي امام در آن دوران «انقلاب مشروطه» بود كه به درگيري و انزواي روحانيت انجاميد. و اينها از ديد سيد روحالله پنهان نبودند و به طور عجيبي مسائل سياسي روز ايران و جهان را دنبال ميکرد. سيدحسن مدرس را در مجلس ميشناخت و با او گفتوگو ميکرد. حاج آقا نورالله اصفهاني که براي اعتراض به رضاشاه از اصفهان به قم هجرت کرد و متحصن شد و سرانجام به طرز مشکوکي شهيد شد. در کنار مجتهد بافقي که به ورود زنان بدحجاب خانواده رضاخان به حرم معصومه (ع) اعتراض کرده بود و براي همين ضرب و شتم و سرانجام تبعيد شد از ديگر کساني بودند که امام آنها را تحسين ميکرد. سيد روحالله در 25 سالگي که تواناييهاي خود را به سرپرست حوزه ثابت کرده بود. اولين کتاب خود را نوشت. رضاشاه به تقليد کورکورانه از آتاتورک، دين را کمکم ميخواست از جامعهي ايران پاک کند. حالا امام در مدرسه علمي قم، استاد بود و کلاسهاي او بسيار شلوغ بود و همه تنگ هم از او ميآموختند هم علوم ديني را هم علوم اخلاقي را. امام آنها را تشويق به تهذيب نفس ميکرد و از اين کلاسها بود که شاگردان مبارز و دانشمندي برخاست. از جمله آيتالله مطهري. حضرت امام با وجود مسئوليت به تدريس و مطالعه توانستند در سال 1928 تا 1942 سيزده کتاب در فلسفه و عرفان و اخلاق و تزکيه نفس تاليف کند. از سال 1949 تا 1955 ده عنوان کتاب با زبان عربي و در حوزه فقهي تاليف کرد. با مرگ آيتالله حائري، امام و ساير علما تلاش بسياري کردند تا آيتالله بروجردي از عراق به ايران بيايند و سرپرستي حوزه را به عهده بگيرند. که حضرت امام (ره) توانست آيتالله را راضي کند و تا مادام آيتالله بروجردي در قيد حيات بود امام (ره) به خود اجازه نميداد تا در سياست دخالت کند. چرا که حوزه از سوي دولت تحت فشار بود و امام به خاطر حفظ حوزه و وحدت آن سياست سکوت را در پيش گرفت. که بعد از رحلت آيتالله بروجردي که استاد امام بود او مبارزات خود را رسماً آغاز کرد. بعضي اتفاقات و حوادث معاصر امامـ جنگ جهاني اول و دوم و نفوذ روسيه و انگليس در ايران يکي نيمهي شمالي ديگري نيمهي جنوبي. ـ انقلاب ملي مشروطه به رهبري شيخ فضلالله نوري ـ سقوط حکومت قاجار و پادشاهي رضاخان ـ مبارزات سيد حسن مدرس با شاه و ترور او ـ قيام شيخ محمد خياباني در تبريز و قيام ميرزا کوچکخان در شمال ـ کشف حجاب، تعطيلي حوزهها و کلاسهاي قرآن و خطبههاي نماز جمعه و ... از سوي رضا شاه ـ پادشاهي محمدرضا شاه و اوضاع نابسامان ايران ـ برقراري رابطه ي ايران و اسرائيل توسط شاه ـ تلاش شاه براي انقلاب سفيد ـ مبارزات امام با شاه و پيروزي انقلاب ـ جنگ تحميلي عراق عليه ايرانشاگردان و ياران امامشهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد مفتح، شهيد عراقي، آيتالله خامنهاي، آيتالله رفسنجاني، مرحوم توسلي، حجتالله دعايي و تمام مردان و زنان انقلابي ايران که شکنجه شدند، اسارت کشيدند، تبعيد شدند و مبارزه کردند تا امامشان را براي برقراري جمهوري اسلامي ايران ياري کنند و امام به تکيه بر همين مردم بود که توانست رژيم شاهنشاهي را سرنگون کند. ازدواج امامامام در سن 29 سالگي با بانو خديجه ثقفي فرزند ميرزا محمد ثقفي که از خانوادهاي بسيار مذهبي و مرفه بود ازدواج کرد. نقل است آيتالله كاشاني كه در مراسم عقد اين «زوج جوان بوده» و وقتي حضرت امام (ره) را ميبيند به پدر خانم امام ميگويد: اين اعجوبه را از کجا پيدا کردي. ماحصل اين ازدواج دو پسر و سه دختر است. که سيد مصطفي از آنها به شهادت رسيده و حضرت امام (ره) ميتوانست در برابر خانواده شهدا سربلند کرده و بگويد: من فرزند و پدر شهيدم. امام علاوه بر پاريس به ترکيه و عراق نيز تبعيد شدند. رحلتامام در خرداد سال 1368 در تهران، دار فاني را وداع گفت. تشيع جنازهي ميليوني او نشان داد که عاشقان او چه اندوهي در دل دارند. و امروز مرقد مطهر او زيارتگاه عاشقان و دوستداران ولايت است که هميشه رهرو اين بزرگ مرد تاريخ هستند. مردي که هيچ کس نميتواند ادعا کند مثل اوست و او معجزه راستين تمام هزارهها است تا ظهور مهدي موعود. منبع: نشريه شاهد جوان- ش 55
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]