تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849847202




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تأملی دوباره در نظریة استقلال دلالی قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تأملی دوباره در نظریة استقلال دلالی قرآن
یکی از وجوه مسلم اعجاز قرآن دوری از اختلاف و تناقض است. قرآن تمام کسانی را که در حقانیت قرآن تردید دارند، به تدبر در آن فراخوانده و نداشتن اختلاف را دلیلی بر الهی بودن متن آن دانسته است.

خبرگزاری فارس: تأملی دوباره در نظریة استقلال دلالی قرآن



بخش دوم و پایانی نقش روایات اهل‌ بیت(ع) در تفسیر آیات از جمله ابهاماتی که نظریة استقلال دلالی قرآن برانگیخته، نقش روایات در تفسیر قرآن است. طبق حدیث ثقلین، قرآن و اهل بیت پیامبر(ص) دو امانت گران‌بهایی هستند که هرگز از هــم جدا نمی‌شوند (کلینی، 1365، ج2، ص414). آنگاه آیا ادعای استقلال قرآن در دلالت به‌منزلة نادیده انگاشتن نقش اهل‌ بیت(ع) در تفسیر نیست؟ نظریة استقلال بیانی قرآن را اندیشوری طرح کرده که عمرش را در خدمت به ساحت مقدس قرآن و اهل بیت(ع) صرف نموده است؛ ازاین‌رو نمی‌توان به سادگی ایشان را به نادیده گرفتن پیوند قرآن و عترت متهم ساخت. حال باید دید که از نظر علامه نقش روایات معصومان در تبیین و تفسیر قرآن چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که علامه نه‌تنها نقش معصومان(ع) را در تفسیر انکار نکرده، بلکه در تفسیر خود از روایات ایشان استفاده‌های گوناگونی کرده که می‌توان آنها را در چهار محور ذیل خلاصه کرد: 1. تعلیم روش تفسیر از منظر علامه روش تفسیر قرآن به قرآن همان روش عترت معصومان(ع) است. به باور وی، «این روش، همان طریق مستقیم و راه استواری است که معلمان قرآن و هادیان آن در تفسیر قرآن پیموده‌اند» (طباطبایی، 1393، ج1، ص12). علامه شرط ورود به تفسیر را زانو زدن در مکتب اهل بیت(ع) و تأمل و جست‌وجوی فراوان در آثار ایشان می‌داند: تنها روش صحیح تفسیر، استمداد از قرآن برای فهم آن و تفسیر آیه به آیه است. تجهیز به این روش با تأمل و جست‌وجوی فراوان در آثار پیامبر اکرم(ص) و اهل‌ بیت او و به دست‌ آوردن ذوق و مهارت در این روش میسر می‌شود؛ پس از آن می‌توان به عرصة تفسیر وارد شد (همان، ج3، ص87). از نظر علامه، شأن پیامبر در تفسیر، شأن معلم قرآن است: شأن پیامبر در این مقام تنها تعلیم است و تعلیم عبارت از این است که معلم آگاه و خبره ذهن یادگیرنده را به آنچه فهم آن و دستیابی به آن دشوار است، راهنمایی و ارشاد کند، نه به‌ چیزی که فهم آن بدون معلم محال است. در حقیقت تعلیم، هموار کردن راه و نزدیک کردن مقصد است، نه ایجاد راه و آفرینش مقصد. مقصود معلم از برنامة آموزشی‌اش‌ ارائة نظام‌مند و سامان‌یافتة مطالب علمی است به‌گونه‌ای که متعلم مطالب را به‌آسانی فراگیرد و با آنها مأنوس شود تا در تنظیم و سامان‌دهی مطالب به زحمت نیفتد و عمر و سرمایة خدادادی‌اش تلف نشود یا در آموختن دچار اشتباه نشود (همان، ص75). چه‌بسا اگر روایت نبود، به دلیل بلندی معارف قرآن و انس ذهنی با مطالب سطحی، متوجه معنای برخی آیات قرآن نمی‌شدیم؛ اما به هر صورت قرآن مقاصد خود را به رساترین وجه با نصب قراین کافی بیان کرده است. مفسر نیز در تلاش ذهنی خود با تدبر در آیات قرآن می‌یابد که آنچه ائمه(ع) در مقام تفسیر آیات قرآن بیان فرموده‌اند، مدلول ظاهر آیات قرآن است و آیات قرآن به‌خوبی بر آن دلالت دارد. بررسی تفسیر المیزان نشان می‌دهد علامه کاملاً‌ به روایات تفسیری توجه داشته و به‌جز روایات مخالف با ظاهر قرآن، تقریباً تمام روایات اهل‌ بیت(ع) را مدنظر داشته است. البته به جای اینکه در مقام تفسیر قرآن، تنها به بیان روایات تفسیری اکتفا نماید، کوشیده همان معارف بلند را با تدبر در دقایق و ظرایف آیات قرآن تبیین کند. وی در نهایت روایات را مؤید مطلبی می‌شمارد که از ظاهر قرآن به دست می‌آید. تلاش تفسیری علامه در بیان توافق ظواهر قرآن با احادیث اهل‌ بیت(ع)، در نگارش تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن نمایان است. این تفسیر که از ابتدای قرآن تا آیة 57 سورة یوسف را دربر می‌گیرد، دست‌مایة‌ تفسیر المیزان است، به طوری که علامه همان محتوا را با اندکی تفاوت در نظم مطالب، در المیزان جای داده است. 2. تجهیز ذهن برای درک معارف متعالی یکی دیگر از کارکردهای روایات، آماده کردن ذهن مخاطب برای درک معارف متعالی است. برای نمونه، علامه با اشاره به اینکه معارف توحیدی قرآن بسیار فراتر از بیان وحدت عددی است که فلاسفة مصر قدیم و یونان و اسکندریه و حتی مانند ابن‌سینا به آن پرداخته‌اند، می‌فرماید: آنچه قرآن کریم در باب توحید بیان داشته،‌ اولین گامی است که در تعلیم حقیقت این معرفت برداشته است،‌ اما اهل تفسیر و کسانی از صحابه و تابعین که به علوم قرآن پرداخته‌اند و نیز قرآن‌پژوهان پس از ایشان، ‌این بحث شریف را به حال خود رها کرده‌اند،‌ جوامع حدیثی و کتب تفسیر روایی ایشان در دسترس ماست و در آنها اثری از این حقیقت شریف به بیانی مشروح و روشی استدلالی نیست. کسی جز علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) پرده از این حقیقت متعالی برنداشته است؛‌ تنها کلام اوست که این راه را گشوده و حجاب را از این حقیقت متعالی به بهترین وجه کنار زده است... سپس فلاسفة مسلمان پس از هزار سال این معارف را دنبال و تصریح کردند که این حقایق را از کلام علی(ع) استفاده کرده‌اند (همان، ج 6، ص104). 3. تبیین آیات و تشریح جزئیات علامه نقش روایات معصومان را در بیان جزئیات معارف قرآن پذیرفته است. وی در این‌‌باره می‌نویسد: البته آنچه [دربارة استقلال دلالی قرآن] گفته شد، با این مطلب منافات ندارد که پیامبر اکرم(ص) و ائمة اهل‌ بیت(ع) عهده‎دار بیان جزئیات قوانین و تفاصیل احکام شریعت ـ که از ظواهر قرآن به دست نمی‎آید ـ باشند و همچنین سمت معلمی معارف کتاب را داشته باشند؛ چنان‌که از آیات ذیل برمی‎آید: «وَأنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل: 44) و «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» (حشر:7) و «وَمَا أرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلأ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ» (نساء:64) و نیز «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَوَالْحِکْمَةَ» (جمعه:2). به موجب این آیات پیامبر اکرم(ص) مبیّن جزئیات و تفاصیل شریعت و معلم الهی قرآن مجید است و همو به موجب حدیث متواتر ثقلین، ائمه اهل‌ بیت(ع) را در سِمَت‌های نامبرده، جانشین خود قرار داده است. این مطلب منافات ندارد با اینکه دیگران نیز با اِعمال روشی که از معلمان حقیقی یاد گرفته‎اند، مراد قرآن مجید را از ظواهر آیاتش بفهمند (طباطبایی، 1379، ص 19 – 20). پیوند قرآن و عترت در تبیین معارف قرآن و بیان جزئیات عقاید و احکام قرآن از دیدگاه علامه، روشن و بی‌نیاز از بحث است. به باور وی تبیین آنچه در ظاهر قرآن بیان نشده، بر عهدة پیامبر و عترت اوست؛ بنابراین، بخش مهمی از معارف دین را باید از ساحت معصومان(ع) جست‌وجو کرد؛ ولی این مطلب منافاتی ندارد با استقلال قرآن در دلالت بر مراد خداوند ـ در حدی که در مقام بیان آن بوده است. 4. فصل‌الخطاب در فهم کتاب علامه ذیل آیة‌ 23 شوری که اجر رسالت پیامبر اکرم(ص) را مودت و دوستی خاندان او معرفی می‌کند، می‌فرماید: تأمل کافی در روایات متواتر واردشده از طریق فریقین ـ مانند روایت ثقلین و حدیث سفینه و غیر آن ـ که متضمن ارجاع مردم به اهل‌ بیت(ع) در فهم کتاب خدا در حوزة اصول معارف دین و فروع آن و نیز بیان حقایق قرآن است، تردیدی باقی نمی‌گذارد که واجب ‌نمودن مودت ایشان و معادل قرار دادن آن با اجر رسالت، راهی است برای اینکه مردم به عنوان مرجع علمی [در فهم کتاب خدا] به ایشان مراجعه نمایند (طباطبایی، 1393، ج18، ص 46). روشن است که مراد از مرجعیت علمی اهل‌ بیت(ع) در فهم کتاب خدا این نیست که مردم بدون تکیه بر روایات چیزی از قرآن نمی‌فهمند؛ بلکه مراد این است که گفتار ائمه در این جهت فصل‌الخطاب و معیار و میزان هدایت است. اگر مردم در فهم آیه‌ای اختلاف کردند و با وجود قراین و دلیل‌های روشن موجود، هنوز به دلیل مکابره، کسی زیر بار حق نرفت، گفتار ائمه در این باب فصل‌الخطاب و حجتی همگانی است. بیان تفصیلی این نکته به مجال بیشتری نیاز دارد. در اینجا تنها به این نکته بسنده می‌کنیم که با تمسک به یک سخن علامه نمی‎توان به دیدگاه ایشان در این باب دست یافت؛ بلکه باید به مجموعة سخنان ایشان و نیز زمینه‎های صدور آن توجه کرد. وی در بخشی از المیزان آشکارا بیان می‎کند که «تفسیر قرآن بدون مراجعه به قرآن و سنت قطعی از مصادیق تفسیر به رأی است که از نظر کتاب و سنت جایز نیست» (همان، ج14، ‌ص133). به عقیدة علامه، به حکم آیة 44 نحل، گفتار پیامبر(ص) در تمام آیات قرآن حجت است و قول کسانی که حجیت سخن رسول گرامی را به غیر نص و ظاهر اختصاص می‎دهند و آن را تنها در مقام بیان متشابهات و اسرار کلام الهی و آیات نیازمند تأویل حجت می‎دانند، صحیح نیست (همان، ج12، ص261). از نظر علامه، هر مفسری برای فراگیری روش تفسیر و رسیدن به حقایق قرآن ناگزیر از مراجعه به تفسیر و تبیین پیامبر(ص) و جانشینان اوست و تمسک به قرآن با کنار گذاشتن سخن مفسران راستین قرآن و بصیرت‌هایی که ایشان برای درک حقایق متعالی این کتاب آسمانی به دست داده‎اند، راه رفتن در تاریکی است که نتیجه‎ای جز انحراف از مسیر صحیح و فروغلتیدن در پرتگاه تفسیر به رأی نخواهد داشت. بنابراین، «ادعای بی‌توجهی علامه به روایات تفسیری کاملاً پوچ و بی‌اساس است» (ر.ک: استادی، 1391). نقدهایی بر نظریة استقلال و بررسی آنها نظریة استقلال دلالی قرآن با نقدهایی مواجه بوده است که پاسخ به همة آنها در یک مقاله نمی‌گنجد. لذا به برخی از نقدهای مهم‌تر می‌پردازیم.3 1. نقد بر استدلال به تبیان و نور بودن قرآن برخی محققان نظریة استقلال بیانی قرآن را نپذیرفته و ادلة علامه را در این نظریه مردود دانسته‌اند. برای نمونه، استاد سیدان دلیل اخیر علامه مبنی بر «نور بودن قرآن» را چنین ارزیابی کرده است: علامه در اکتفا به قرآن، آیات‌الاحکام و برخی از آیات معاد را استثنا کرده و بیان پیامبر و معصومان(ع) را در تبیین آنها لازم می‌داند. حال جای این پرسش از علامه وجود دارد که مگر تبیان و نور بودن قرآن استثناپذیر است؟! مگر می‌شود گفت که قرآن در موضوع توحید مثلاً روشن است و به بیان پیامبر نیازی ندارد، اما در موضوع معاد و یا در آیات‌الاحکام به بیان پیامبر نیازمند است؟! اگر بپذیریم که همة قرآن نور، و همة آیات، بینات است و لازمة نور بودن و بینات بودن را بی‌نیازی از تفسیر و توضیح پیامبر(ص) و امامان(ع) بدانیم، نباید حتی آیات‌الاحکام و آیات معاد را هم استثنا کنیم، و اگر نور بودن قرآن، منافاتی با این نکته نداشته باشد که برخی آیات آن در تفسیر و تبیین نیازمند سنت باشد، در این صورت دلیلی ندارد که به استناد نور بودن قرآن، سنت را از گردونة تفسیر بیرون برانیم و قرآن را بی‌نیاز از سنت بدانیم، بلکه می‌توانیم بپذیریم که حتی در صورتی که فهم برخی آیات قرآن ـ چه آیات‌الاحکام و آیات معاد و چه آیات دیگرـ به توضیح و تبیین روایات متکی باشد، باز هم قرآن، نور است و بینات (گفت‌وگو با استاد سیدجعفر سیدان،پژوهش‌های قرآنی، ش 9 – 10، ص310). یکی دیگر از محققان در نقد استدلال علامه می‌نویسد: در کنار آیاتی که قرآن را نور و بیان‌کنندة هرچیز معرفی می‌کند، به آیات دیگری نیز باید توجه کرد که قرآن کریم را سخنی سنگین (مزمل: 5) و باعظمت (حشر: 21) معرفی می‌کند؛ از‌این‌رو پیروی از‌ این‌ روش به منظور تفسیر مجموع آیات قرآن کریم و فهم همة مراتب باطنی معارف قرآن کارآیی ندارد و مراجعه به منابع دیگر تفسیر و در رأس آنها روایات معتبر تفسیری اجتناب‌ناپذیر است (ایزدی‌ مبارکه، 1386، دفتر 84، ص19و29). یکی دیگر از نویسندگان در این‌باره گفته: قرآن تبیین کل شیء است ولی ما قاصر از استفاده از آن هستیم و بهترین دلیل برای این مطلب این است که بزرگان و دانشمندان هنوز نتوانسته‌اند همة مجهولات خود را با آن برطرف سازند (مهدی، 1385، ص 6). آیاتی که قرآن را نور، هدایت و بیان برای مردم و... معرفی می‌کند، معنایش این نیست که مردم بدون وساطت اهل‌ بیت(ع) بتوانند از همة مطالب قرآنی استفاده کنند؛ لذا در روایات آمده است که تبیان کل شیء بودن قرآن به پیامبر(ص) و ائمة اطهار(ع) اختصاص دارد (همان). بررسی با تأملی دوباره در نظریة استقلال دلالی قرآن این سنخ اشکال برطرف می‌شود. مراد از نظریة استقلال دلالی این است که قرآن در بیان مراد خداوند در حدی که در مقام بیان آن است به غیر نیاز ندارد؛ نه در بیان تفاصیل مطالبی که در آن به صورت کلی بیان شده است و نه در بیان تمام مراتب معانی باطنی آن. قلمرو تفسیر و مقصود خداوند، همان مقداری است که خداوند با همین عبارات عربی براساس اصول محاورة عقلایی قصد تفهیم به مخاطبان خود داشته است. اگر چیزی از این محدوده خارج بود، از ظواهر قرآن به دست نمی‌آید و خارج از محدودة تفسیر است. ازاین‌رو جزئیات احکام و معاد و مانند آن و نیز معارف باطنی قرآن، استثنایی بر نظریة استقلال نیست تا آن را نقضی بر دیدگاه علامه بدانیم. روشن است که خداوند مثلاً با جملة «اقیموا الصلوة» درصدد بیان جزئیات و تفاصیل احکام نماز نیست. بیان جزئیات و تفاصیل احکام فقهی و معاد و نیز داستان‌های قرآن و معارف باطنی قرآن از حد تفسیر ـ به معنای مصطلح ـ خارج است و تبیین آن به عهدة‌ پیامبر(ص) و جانشینان معصوم اوست. بنابراین، نور بودن قرآن استثنابردار نیست، اما قلمرو آن، محدوده‌ای است که خداوند با ظاهر الفاظ و عبارات قرآن درصدد بیان آن بوده است. بنابراین اگر مراد از نیاز به روایات و وساطت اهل‌ بیت(ع)، برای فهم تمام مراتب و تفاصیل مطالب قرآن باشد، مطلبی درست است که علامه هرگز منکر آن نیست، اما اگر آیات قرآن در حد مفاد ظاهری نیز مبهم و محتاج روایات و وساطت اهل‌ بیت(ع) باشد، قطعاً با نور بودن و تبیان بودن قرآن و برخی روایات (برقی، بی‌تا، ص270، حدیث 360) ناسازگار است. 2. نقد بر استدلال به دعوت عمومی به تدبر در قرآن برخی محققان دلیل دیگر علامه، مبنی بر «دعوت به تدبر» را ناتمام دانسته‌ و در نقد آن گفته‌اند: هرگز لزومی ندارد که همة آیات مربوط به معارف روشن و آشکار باشد. همین‌که بخش مهمی از آیات قرآن دارای مفاهیم محکم و بین باشد، باز هم کافی است که خداوند همة انسان‌ها را برای تأمل در آن آیات فرا خواند و از ایشان بخواهد که با تدبر در قرآن، آثار حقانیت وحی و رسالت پیامبر را دریابند (همان، ص312). طبق این بیان، دعوت قرآن به تدبر در آیاتش، لزوماً به این معنا نیست که همة آیات قرآن برای همة انسان‌ها موضوع تدبر باشد. اگر مخاطب آن آیات پیامبر(ص) و معصومان(ع) باشند، تمام یا بخش اعظم آیات می‌تواند موضوع تدبر باشد، اما اگر مخاطب آن آیات انسان‌های عادی باشند، تدبر در بخشی از آیات، هرچند کم، در حکیمانه بودن این دعوت کافی خواهد بود. قلمرو موضوع آیات تدبر، به میزان ظرفیت انسان‌ها وابسته است. بررسی جای این پرسش وجود دارد که قرآن وقتی مخاطبان را به تدبر در آیات قرآن فرا می‌خواند، از کجا تنها برخی آیات را در مدنظر قرار داده است، نه کل آن را؟ آیا پذیرفتنی است که قرآن بگوید: در برخی آیات تدبر کنید و در برخی دیگر تدبر نکنید؛ چون اگر هم تدبر کنید، حتی معنای ظاهری آن را نمی‌فهمید، باید برای فهم ظاهری آن دسته از آیات نزد پیامبر بروید؟! باید توجه داشت که مخاطب ابتدایی این آیات مشرکان و کسانی‌اند که در حقانیت قرآن تردید دارند. بی‌گمان وقتی قرآن می‌تواند موضوع تدبر همگانی باشد که تمام آیات آن در حد فهم ظاهری برای همگان فهم‌پذیر باشد. هرگز پذیرفتنی نیست که قرآن همگان ـ به‌ویژه ناباوران به حقانیت قرآن ـ را به تدبر در قرآن فرا بخواند و حتی برای اثبات حقانیت آن به آوردن سوره‌ای مانند آن (بقره: 23) تحدی نماید، اما در قرآن سوره‌ها یا آیاتی باشد که برای تودة مخاطبان مبهم باشد و مردم بدون بیان پیامبر(ص) و جانشینان او، حتی معنای ظاهری آن را نفهمند. 3. نقد بر استدلال کافی نبودن قرآن برای حل تعارضات برخی محققان برای اثبات نیاز قرآن به تفسیر معصومان در کفایت قرآن در حل تعارضات ظاهری خود تردید روا داشته‌اند. استاد سیدان در این‌باره می‌گوید: نکتة دیگرى که نیاز تفسیر قرآن به روایات را روشن مى‌سازد، این است که به فرض آنکه طبق برخی احتمالات بتوان به اشکال تعارض و مانند آن پاسخ گفت، ولى چنین پاسخی قابل ارائه به دیگران نیست؛ زیرا به هر کلام متعارضی می‌توان جوابی مشابه این داد. اگر خود این کتاب و آورندة آن، افرادی را که سخن آنان در اثبات و تعیین یک احتمال از میان احتمالات گوناگون سند و حجت باشد، معرفى نکند، همچنان اشکال باقی است. به عبارت دیگر، در موارد بسیاری برای فهم آیه نمی‌توان به‌راحتی و به‌طور کامل و روشن و قطعی آیه را با آیات دیگر روشن ساخت و مشکل را حل کرد (ر.ک: گفت‌وگو با استاد سیدجعفر سیدان، همان، ص 316- 317). بررسی در پاسخ به کافی نبودن قرآن برای حل تعارضات ظاهری نیز نگاهی دوباره به آیة 82 سورة نساء می‌افکنیم: «أفَلأ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلأفًا کَثِیرًا؛ آیا در قرآن نمى‏اندیشند و اگر از نزد غیر خدا مى‏بود در آن ناسازگاری بسیار مى‏یافتند». مفهوم آیه این است که تمام کسانی که در حقانیت قرآن تردید دارند با تدبر در آن، به هماهنگی آیات و نبودن اختلاف در آن پی خواهند برد و از رهگذر آن، الهی بودن قرآن را می‌یابند. هرگز معقول نیست که قرآن تمام مخاطبان ـ به‌ویژه کسانی را که در حقانیت قرآن تردید دارند ـ به تدبر در قرآن فرا بخواند و فقدان اختلاف در قرآن را دلیلی برای الهی بودن آن بشمارد، اما در قرآن آیاتی باشد که رفع تعارضات ظاهری آن منحصراً متوقف بر بیان آورندة آن باشد. چنین توقفی با اعجاز قرآن در نداشتن اختلاف کاملاً ناسازگار است. علامه در این‌باره می‌نویسد: آیة 82 سورة نساء بر این دلالت دارد که شبهاتی نسبت به قرآن وجود دارد و اوهامی مبنی بر وجود اختلاف در قرآن به ذهن خطور می‎کند؛ اختلافی که ناشی از تنافی مضمون برخی آیات با یکدیگر است...؛ اما قرآن خود راه حل اختلاف و تعارض را معین نموده است و آن تدبر در قرآن است. قرآن صراحتاً این نکته را بیان می‎دارد که با برخی آیات قرآن می‎توان مسئلة تعارض ظاهری آیات دیگر را حل نمود و به این وسیله، شبهه را از اذهان زدود؛ لذا کسی که در جست‌وجوی کشف مراد خدوند است، باید از برخی آیات برای فهم آیات دیگر مدد بگیرد و برخی آیات را شاهد بر آیات دیگر قرار دهد و آیه‎ای را با آیة دیگر به سخن درآورد (طباطبایی، 1393، ج 7، ص 167). بی‌تردید تفاصیل احکام و مصادیق بسیاری از آیات و برخی سطوح معارف قرآن را باید از پیامبر(ص) جست‌وجو کرد. بیان پیامبر در تمام این موارد، یقیناً حجت است، ولی همة اینها مطالبی فراتر از ظاهر آیات است. اگر کسی با زبان عربی و اسلوب محاوره آشنایی کافی داشته باشد، آنچه را خداوند با این آیات درصدد بیان آن بوده، به‌روشنی خواهد فهمید و هیچ تعارضی در قرآن نخواهد یافت. اما اینکه برخی منتقدان گفته‌اند «در تفسیر آیة 82 سورة نساء اختلاف است و استدلال فقط بر بعضی احتمالات تمام است» (مهدی، 1385، ص 69)، اشکالی ناتمام است؛ زیرا هرگز اختلاف برخی مفسران در معنای یک آیه دلیل ناتمام بودن استدلال به آن نیست. مفهوم روشن آیة مذکور این است که هرکس در قرآن تدبر کند، هیچ اختلافی در آن نخواهد یافت. لذا طبق مفاد این آیه هر اختلافی ـ هرچند ناشی از درک نکردن درست آیات متشابه باشد ـ با تدبر در قرآن قابل‌ رفع است. 4. نقد بر استدلال به روایات عرض از جمله دلیل‌های دیگر نظریة استقلال، روایات عرض است. مفاد دلیل عرض این بود که اگر فهم مقاصد قرآن، متوقف بر بیان معصوم(ع) باشد، دَوری آشکار پیش می‌آید؛ زیرا روایات حجیت خود را پس از عرضه بر قرآن اخذ می‌کنند. برخی محققان در نقد دلیل مذکور فرموده‌اند: دوری در کار نیست؛ چون جهت توقف فرق دارد. توضیح اینکه طبق فرمایش علامه قرآن زمانی می‌تواند مرجع روایات باشد که دربر دارندة همة معارف و مفاهیم روایی باشد: «عرض الروایات المنقولة عن النبی(ص) على کتاب اللّه، لا یستقیم معناها الاّ مع کون جمیع ما نقل عن النبى(ص)، ممّا یمکن استفادته من الکتاب ولو توقف ذلک علی بیان النبی(ص) کان من الدور الباطل وهو ظاهر» (طباطبایی، 1393، ج3، ص85). اشکال اصلی در همین قسمت عبارت است؛ زیرا عرضه داشتن روایات به قرآن برای تشخیص صحیح از غیرصحیح است و عرضة روایات بر قرآن به این نیست که حتماً قرآن دربارة یکایک احادیث، سخنی به تصریح داشته باشد و همة احادیث در قرآن باشد، بلکه عرضة روایات بر قرآن برای این است که آن روایات، ناهمخوان با آیات و مخالف قرآن نباشند، نه اینکه حتماً جهت تأییدی در خصوص محتوای هر روایت در آیات بیابیم. از طرف دیگر نیاز عرضة قرآن بر روایات، برای تبیین و تشریح بخشی از آیات است که بدون روایات تبیین نمی‌شود (ر.ک: گفت‌وگو با استاد سیدجعفر سیدان، همان، ص312-313). همچنین باید توجه داشت که قرآن در موارد بسیاری خود، مخاطبانش را به غیرخودش ارجاع داده و از جمله فرموده است: «وَأنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ» (نحل: 44) یا فرموده است: «بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» (عنکبوت: 49). ظهور این‌گونه آیات در این است که هرگاه کسانی که شأنیت فهم قرآن را دارند، به آیه‌ای رسیدند که تفسیر آن را ندانستند، به «الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» مراجعه کنند (همان، ص 313 – 314؛ نیز ر.ک: مهدی، 1385، ص 99‌ـ 100). بررسی ظاهر عبارت علامه در عبارت مذکور این است که تمام آنچه از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، از قرآن نیز قابل استفاده است؛ اما این مفاد ظاهری عبارت است، حال اگر در جایی علامه نصی بر خلاف این داشت، از این ظاهر دست برمی‌داریم، چنان‌که در جمع عرفی میان دو سخن قاعده همین است. علامه ذیل آیة شریفة «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ» (نحل: 89) می‌نویسد: ازآنجاکه قرآن کتاب هدایت برای تمام مردم است و قرآن از چنین جایگاهی برخوردار است، مراد از «کُلِّ شَیْءٍ» در آیه «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ» (نحل: 89)، هر چیزی است که به امر هدایت مردم بازمی‌گردد؛ بنابراین قرآن بیان‌کنندة کلیات همة امور مرتبط با هدایت انسان‌هاست؛ البته این نظریة تفسیری، مبنی بر ظاهر واژة تبیان است. توضیح آنکه ظاهر تبیان، بر «بیان معهود و متعارف» دلالت دارد که همان اظهار مقاصد از طریق دلالت لفظی است. ما نیز به‌طور معمول از ظاهر قرآن تنها کلیات علوم و معارف مرتبط با هدایت بشر را درک می‌کنیم؛ اما برخی روایات بر این دلالت دارند که علم گذشته، آینده و آنچه تا روز قیامت به وقوع خواهد پیوست در قرآن آمده است. اگر چنین روایاتی صحیح باشد، لازمه‌اش این است که تبیان بودن قرآن برای تمام معارف اعم از جزئیات و کلیات و امور هدایتی و غیر آن فراتر از راه دلالت لفظی باشد؛ بنابراین شاید در قرآن اشاراتی از غیر طریق دلالت لفظی باشد که کاشف اسرار و امور پنهانی باشد که راهی برای فهم متعارف به آن نیست (طباطبایی، 1393، ج12، ص325). به تصریح علامه ما از ظاهر آیات قرآن تنها کلیات علوم و معارف مرتبط با هدایت بشر را درک می‌کنیم، اما تبیین آنچه در قرآن به‌اجمال آمده است، به عهدة پیامبر(ص) و جانشینان اوست. به باور وی یکی از وظایف رسول خدا(ص)، تشریع و قانونگذاری براساس وحی غیرقرآنی است و آن همان بیان تفاصیلِ مطالبی است که آیات قرآن به‌اجمال بیان کرده است؛ چنان‌که آیة 89 سورة نحل بر آن دلالت دارد (همان، ج 4، ص 388). با توجه به عبارات علامه، تردیدی باقی نمی‌ماند که مراد وی از عرضة روایات بر قرآن، عرضة مفاد آن بر کلیات و اصول برگرفته از قرآن است. در این صورت اگر این جزئیات با کلیات و اصول مندرج در قرآن منافات داشت، به صحیح نبودن روایات حکم می‌شود. دست‌کم، قدر متیقن مفاد روایات عرض همین است. حال اگر فرض کنیم که قرآن در همین حد، یعنی در حدی که خداوند با این عبارات درصدد بیان آن بوده است، مبهم باشد، آنگاه چگونه می‌تواند معیاری برای تشخیص روایات صحیح از سقیم باشد؟! اگر فرض کنیم که قرآن در این حد نیز نیازمند تبیین پیامبر اکرم(ص) یا معصومان(ع) باشد، همان دور باطل پیش می‌آید؛ زیرا از سویی فهم ظاهر قرآن را متوقف بر بیان معصوم دانسته‌ایم و از سوی دیگر همین ظاهر قرآن را معیاری برای تشخیص صحت روایات معرفی کرده‌ایم؛ جهت توقف از هر دو طرف یکی است و آن حدی از مراد الهی است که از ظاهر قرآن فهمیده می‌شود و خداوند با این عبارت درصدد بیان آن بوده است. با توضیحی که گذشت، عبارات صریح علامه در این باب قرینه بر این است که مراد وی از «جمیع ما نقل عن النبی» در عبارت مذکور،‌ تمام چیزهایی است که پیامبر(ص) در مقام تفسیر قرآن، یعنی بیان مفاد ظاهری آن، فرموده‌اند؛ نه بیش از آن. تبیین آیات و تشریح جزئیات و تفاصیل احکام و عقاید و مانند آن ـ چنان‌که گذشت ـ غیر از تفسیر ظاهر آیات است. قرآن در بیان مقاصد خود در حدی که در مقام بیان بوده به غیر نیاز ندارد، اما تبیین و تشریح جزئیات و تفاصیل آیات به عهدة پیامبر(ص) و جانشینان اوست. نتیجه‌گیری 1. در نگاه علامه، تفسیر، بیان معانی آیات قرآن و کشف مقاصد آن است. در میان آیات قرآن آیه‌ای نداریم که مفهوم (مفاد استعمالی) آن پیچیده و به کشف نیازمند باشد؛ آنچه به بیان و کشف نیاز دارد، مراد خدا از این عبارات است که عمدتاً به جهت تعالی معارف قرآن و انس ما با معانی سطحی و مصادیق مادی، از نظر ما پوشیده است. 2. علامه برای نظریة استقلال قرآن در دلالت، به دلیل‌های متعددی از جمله عمومیت خطابات قرآن، دعوت عمومی به تدبر در قرآن، آیة نداشتن اختلاف، اوصاف قرآن و روایات عرض تمسک کرده است. 3. به باور علامه قرآن در حدی که درصدد بیان آن بوده، کاملاً رسا و گویاست و فهم مراد خدا در این محدوده متوقف بر منبع دیگری نیست. البته در تفاصیل احکام و عقاید، ناگزیر به رجوع تبیین معصومان(ع) هستیم، ولی تبیین تفاصیل خارج از محدودة تفسیر است؛ لذا نقضی بر نظریة استقلال دلالی قرآن نیست. 4. علامه نظریة استقلال دلالی قرآن را مبنای روش تفسیر قرآن به قرآن قرار داده است. به باور علامه بهترین روش برای کشف مراد خداوند، تدبر در آیات و تفسیر قرآن به قرآن است. 5. علامه معصومان(ع) را معلم قرآن می‌داند. به نظر وی روش تفسیر را باید از ایشان آموخت. علاوه بر این، ایشان زمینة فهم بسیاری از آیات را برای ما مهیا می‌سازند و بدون راهنمایی‌ آنان رسیدن به مقاصد بلند برخی آیات، بسیار دشوار است؛ اما به هر صورت ایشان ما را به مطالبی راهنمایی می‌کنند که از ظاهر همین آیات قابل استفاده است و چیزی را بر ظاهر آیات تحمیل نمی‌کنند. افزون بر این، تبیین آیات و بیان تفاصیل آنچه در قرآن به‌اجمال آمده به عهدة معصومان(ع) است. وانگهی، سخن ایشان فصل‌الخطاب و معیار و میزان هدایت در فهم کتاب خداست. 6. یکی از وجوه مسلم اعجاز قرآن دوری از اختلاف و تناقض است. قرآن تمام کسانی را که در حقانیت قرآن تردید دارند، به تدبر در آن فراخوانده و نداشتن اختلاف را دلیلی بر الهی بودن متن آن دانسته است؛ بنابراین تمام اختلافات بدوی که عمدتاً از ابهام و تشابه در برخی آیات قرآن ناشی می‌شود، با تدبر در آیات قرآن قابل رفع است. اگر معصومان نیز مطلبی در این باب فرموده‌اند، ارشاد و راهنمایی به همان مطالبی است که با تدبر در قرآن قابل دستیابی است. پذیرفتنی نیست که رفع تعارضات ظاهری قرآن متوقف بر بیان کسانی باشد که حجیت سخن آنان متوقف بر اعجاز قرآن است. 7. روایات عرض، دلیلی متقن بر استقلال قرآن در دلالت بر مقصود است؛ زیرا اگر فهم مفاد قرآن ـ در حدی که درصدد بیان آن است ـ متوقف بر روایات باشد، دوری باطل پیش خواهد آمد. جهت توقف نیز همان حد مراد ظاهر آیات قرآن است که از سویی معیاری برای تشخیص روایات صحیح از سقیم قلمداد شده و از سویی به‌زعم مدعیان، فهم تمام آن، یا دست‌کم مقداری از آن، متوقف بر بیان معصوم(ع) است.   پی‌نوشت‌ها: 3. از مهم‌ترین منتقدان نظریة علامه استاد سیدان است که نقدهای ایشان از دید نزاهت قلم و اهمیت‌، درخور ‌توجه ویژه است. (ر.ک: پژوهش‌های قرآنی، ش 9 و 10‌ ـ ص 306 ـ 320)؛ البته استاد علی ‌رضایی تهرانی پاسخ‌هایی عالمانه به نقدهای استاد داده‌اند، اما مقاله حاضر به برخی نقدها پاسخ‌های دیگری‌ داده و به نقدهای دیگری نیز پرداخته است. (ر.ک: رضایی تهرانی، 1376)   منابع قرآن کریم، ترجمة ناصر مکارم شیرازی. قرآن کریم، ترجمة محمدمهدی فولادوند. استادی، رضا، سخنرانی آیت‌الله رضا استادی در همایش ملی مبانی و روش تفسیری علامه طباطبایی، اردیبهشت 1391، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، http://hamayesh.iki.ac.ir ایزدی مبارکه، کامران، «تأملاتی در میزان کارایی روش تفسیر قرآن‌ به قرآن»، (تابستان 1386)، مقالات و بررسی‌ها، ش 84،‌، ص 13 ـ 32. بابایی، علی‌اکبر، غلامعلی عزیزی‌کیا، مجتبی روحانی راد،(1379) روش‌شناسی تفسیر قرآن، زیر نظر محمود رجبی، تهران، انتشارات سمت. بابایی، علی‌اکبر،(1386) مکاتب تفسیری، ج2، تهران، انتشارات سمت. برقی، احمدبن محمدبن خالد،[بی‌تا] المحاسن، ج 1، تحقیق: سیدجلال‌الدین حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه. جرجانی، ابوالحسن علی بن محمدبن علی الحسینی،(2009م) التعریفات، چ سوم، بیروت، دار الکتب العلمیه. رجبی، محمود و همکاران، «نشست علمی مفهوم‌شناسی تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی»، (بهار و تابستان 1387)، قرآن‌شناخت، سال اول، شماره اول، ص230. رجبی، محمود،(1383) روش تفسیر قرآن، قم، پژوهشکدة حوزه و دانشگاه. رستم‌نژاد، مهدی، «استقلال قرآن در بیان و نقش روایات در تفسیر از منظر علامه طباطبایی»، (پاییز و زمستان 1390)، قرآن‌شناخت، ش 8، ص 120 – 144. رضایی تهرانی، علی، «نگاهی به گفتگو درباره المیزان»، (پاییز و زمستان 1376)، پژوهش‌های قرآنی، ش 11-12، ص 256 ـ 283. زرکشی، محمدبن عبدالله،(1408ق) البرهان فی علوم القرآن، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الفکر. زندگی‌نامه آیت‌الله سیدجعفر سیدان، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله سیدان، WWW.seyyedan.com سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن،[بی‌تا] الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، منشورات شریف الرضی، بیدار. طباطبایی، سیدمحمدحسین،(1379) قرآن در اسلام، چ نهم، تهران، دار الکتب الاسلامیة. ـــــ،(1393ق) المیزان فی تفسیر القرآن، چ سوم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات. عیاشی، محمدبن مسعودبن عیاش،[بی‌تا] تفسیر العیاشی، ج2، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه. کلینی، محمدبن یعقوب،(1365) الکافی، چ چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیة. مصباح، محمدتقی،(1389) «المیزان و روایات تفسیری»، تهیه و تنظیم: مهدی حسینیان قمی، سمات، شماره 3. مهدی، عبدالنبی،(1385) روش صحیح تفسیر قرآن (تحلیل و نقد نظریه استقلال قرآن)، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر. میری، سیدسعید، «نظریه استقلال قرآن، مصاف علامه طباطبایی با اخباریان»، (تابستان 1379)، بینات، سال هفتم، ش 2(پیاپی 26)، ص 121- 131.   منبع: فصلنامه قرآن شناخت – شماره 10 پایان متن/

94/01/19 - 04:07





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن