تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804288660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تحلیل مقام امامت حضرت مهدی (عج) از دیدگاه فریقین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تحلیل مقام امامت حضرت مهدی (عج) از دیدگاه فریقین
رتبه امامت حضرت مهدی(عج) مانند سایر ائمه (ع) برتر از رتبه نبوّت و رسالت است. این معنا از یک سو، با تأمّل در مفاد آیه امامت حضرت ابراهیم(ع) و از سوی دیگر از سیره حضرت عیسی(ع) در اقتدا به امام مهدی(عج) و پیروی از ایشان در عصر ظهور اثبات شدنی است.

خبرگزاری فارس: تحلیل مقام امامت حضرت مهدی (عج) از دیدگاه فریقین



بخش اول چکیده در فرآیند شخصیت شناسی امام مهدی(عج)، بحث درباره رتبه و مقام امامت آن حضرت مطرح است. رتبه امامت حضرت مهدی(عج) مانند سایر ائمه(ع) برتر از رتبه نبوّت و رسالت است. این معنا از یک سو، با تأمّل در مفاد آیه امامت حضرت ابراهیم(ع) و از سوی دیگر از سیره حضرت عیسی(ع) در اقتدا به امام مهدی(عج) و پیروی از ایشان در عصر ظهور اثبات شدنی است. با درک رتبه امامت حضرت مهدی(عج) حدیث «مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّة» (کلینی، 1388: ج1، 376) و احادیث شبیه به آن، که در مصادر فریقین نقل شده اند، ژرف و واقع بینانه معنا می شوند. واژگان کلیدی: امامت، حضرت مهدی(عج)، نبوّت، آیه ابتلا، حضرت عیسی(ع). مقدمه دیدگاه فریقین درباره مقام امامت امام مهدی(عج) چیست و با مقام نبوّت و رسالت چه نسبتی دارد؟ دلیل نماز گزاردن حضرت عیسی(ع) پشت سر امام مهدی(عج) و به طور کلّی همراهی با ایشان چیست؟ این نوشتار، درصدد پاسخ به این پرسش‏هاست. به نظر می رسد برای شخصیت شناسی امام مهدی(عج) بتوان با تحلیل عناوین «امامت حضرت مهدی(عج)»، «اهل بیت رسول الله»، «خلیفة الله»، «پیوند امام مهدی(عج) با قرآن کریم»، «درک رسالت ایشان در احیاگری دین حق» و به طور کلی با امعان نظر در نقاط مشترک فریقین درباره امام مهدی(عج)، به ترسیمی واقع بینانه از شخصیت ایشان دست یافت. هر یک از این عناوین که به نوعی در قرآن و مدارک روایی فریقین بیان شده، به بررسی همه جانبه نیاز دارد. آن چه در این مقاله به آن پرداخته می شود _ با توجه به حجم بحث _ تنها تحلیل و بررسی درباره «مقام امامت حضرت مهدی(عج)» است. عنوان «امامت» برای حضرت مهدی(عج) در مدارک معتبر و کهن فریقین یافت می شود. از این نوع روایات می توان به حدیث مرحوم کلینی اشاره کرد که در چند باب از ابواب کافی مانند باب «أَنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَامٍ» نقل کرده است. (نک: کلینی، 1388: ج1، 177 - 178) در مصادر اهل سنّت نیز چندین حدیث در این زمینه نقل شده است، مانند حدیث بخاری و مسلم از رسول خدا(ص) که می فرماید:کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا نَزَلَ ابْنُ مَرْیَمَ فِیکُمْ وَ إِمَامُکُمْ مِنْکُم‏؛ (عسقلانی، 1379: ج6، 491، رقم 3449) چگونه خواهید بود آن گاه که فرزند مریم در بین شما فرود می آید و امام شما از شما باشد.و احادیثی دیگر در این باره که در مدارک اهل تسنّن به چشم می خورد. (نک: گنجی شافعی، 1431: 800 ؛ اربلی، 1426: ج4، 186) برتری مقام امامت حضرت مهدی(عج) از مقام نبوّت و رسالت در بررسی و تحلیل مقام امامت حضرت مهدی(عج) به دو دسته دلیل می توان استناد کرد: یکم. درنگ در مقام امامت حضرت ابراهیم(ع)؛ دوم. سیره امام مهدی(عج) در عصر ظهور با توجه به نزول حضرت عیسی(ع) و اقتدای ایشان به امام مهدی(عج). 1. آیه ابتلای حضرت ابراهیم(ع) قرآن در آیه معروف «ابتلا»، درباره امامت حضرت ابراهیم(ع) می فرماید: وَإِذِ ابْتَلَى‏ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَٮݧݧݑَمݧݧّݧݧَهݧݧݧُنَّ قَالَ إِنّݭی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً؛ (بقره: 124) و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و وى آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم. خداوند، در این آیه به حضرت ابراهیم مقام امامت را عطا کرده است. با تحلیل این مقام که به عنوان یک اصطلاح تلقّی می شود، می توان به درک رتبه امامت حضرت مهدی(عج) نیز نایل شد. به طور قطع این مقام، برتر از مقام نبوّت و رسالت است.ادله ای که اثبات می کند مقام امامت در این آیه از مقام نبوّت برتر است به دو دسته قرآنی و روایی تقسیم می شود: ادلّه قرآنی الف) تحلیل ساختار ادبی آیه از جمله ادلّه قرآنی، تحلیل ساختار ادبی آیه ابتلا است که بدین شرح است: «امام» در این آیه، مفعول دوم «جاعل» است. اسم مشتق «جاعل» در صورتی عمل می کند که به معنای حال یا آینده باشد. پس اولاً إِنّݭِی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً به این معنا نیست که پیش از این، تو را برای مردم امام قرار دادم، تا بتوان امام را به معنای نبیّ معنا کرد و یا امامت و پیشوایی را در این آیه لازمه نبوّت دانست. ثانیاً، استعمال مشتق در آینده مَجاز و نیاز به قرینه دارد و در این جا قرینه ای نیست تا گفته شود معنای این فراز این است: «من در آینده تو را امام قرار خواهم داد.»  پس إِنِّى‏ِ جَاعِلُک برای زمان حال است و معنای آیه چنین است: چون ابراهیم(ع) ابتلاها را با موفقیّت به پایان برد، خداوند خطاب به وی فرمود : «[هم اکنون] من تو را پیشواى مردم قرار دادم [تا پاداش این موفقیّت باشد].» یا بر اساس این احتمال که إِنّݭِی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً عبارت از همان «کلمات» باشد، معنای این فراز چنین خواهد شد: «خداوند ابراهیم را به کلماتی تکلیف کرد به این که به وی گفت: تو را هم اکنون برای مردم امام قرار می دهم». (برای توضیح بیش تر، نک: طبرسی، 1406: ج1، 380؛ حسینی همدانی، 1404: ج1، 236؛ بلاغی، بی تا: ج1، 123؛ طباطبایی، بی تا: ج1، 270) ب) نزول وحی پیش از امامت حضرت ابراهیم از طریق وحی به آزمون های خود آگاه شده اند و یا دست کم همین خطاب که فرمود: إِنِّى‏ِ جَاعِلُک‏ ... از طریق وحی است. پس ایشان باید نبیّ بوده باشد تا وحی دریافت کنند. ج) درنگ در آزمون ها از جمله آزمون هایی که قرآن با صراحت از آن نام برده و برخی از مفسّران آن را مصداق روشن ابتلا محسوب کرده اند، رخداد ذبح اسماعیل(ع) است.  قرآن می فرماید: ... قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى‏ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ ....‏ إِنَّ هذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ‏ )صافات: 102 - 106) این رخداد در کهنسالی حضرت ابراهیم(ع) و زمانی است که وی صاحب فرزند شده، همان گونه که قرآن از قول ابراهیم(ع) می فرماید: الْحݧݧَمْدُ لِلهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْـمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ (ابراهیم: 39) بنابراین، اگر ذبح حضرت اسماعیل را از آزمون ها بدانیم، به طور قطع، زمان اعطای مقام امامت، پس از نبوّت و رسالت و در اواخر عمر حضرت بوده است. (برای توضیح بیش تر، نک: فیض کاشانی، 1376: ج1، 64 ؛ طباطبایی، بی تا: ج1، 268) د) تأمّل در زمان دعای ابراهیم حضرت ابراهیم(ع) در این آیه از خدا با تعبیر ... وَ مِن ذُرِّیَّتى‏‏ ... می خواهد این مقام را به فرزندانش عطا کند، یا امامانی که در آینده خواهند بود، از دودمان وی باشند. در هر صورت، این درخواست از حضرت، یا در کهنسالی است که در آن به صورت معجزه، صاحب فرزند شد و عرضه داشت: الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ... (ابراهیم: 39) و یا در جوانی و میانسالی است، یعنی در زمانی که فرزند نداشته است، اما به طور طبیعی امکان فرزنددار شدن او و همسرش فراهم بوده است. در این صورت، درخواست مقام امامت برای فرزندانی است که در آینده نصیبش خواهند شد. اما بین این دو مقطع، یعنی پیش از فرزنددار شدن و پس از دوره جوانی و میانسالی، گمان نمی برد صاحب فرزند شود تا بخواهد برای آنان مقام امامت را درخواست کند. از این رو، چون فرشتگان به خانه اش می آیند و وی را به تولد اسماعیل بشارت می دهند، از این بشارت در شگفت می ماند. قرآن در این باره می فرماید: ... إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ  قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى‏ أَن مَسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ  قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تُکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ‏؛ (حجر: 53-55) ... ما تو را به پسرى دانا مژده مى‏دهیم. [ابراهیم] آیا با این که مرا پیرى فرا رسیده است بشارتم مى‏دهید؟ به چه بشارت مى‏دهید؟ گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم. پس، از نومیدان مباش. حضرت ابراهیم(ع) از مژده فرشتگان به فرزنددار شدن در کهنسالی شگفت زده می شود. شرایط سنّی همسر ابراهیم(ع) نیز به گونه ای است که به طور طبیعی از باردار شدن گذشته است. قرآن پس از آن که از مژده فرشتگان به همسر ابراهیم یاد می کند، از قول وی چنین می آورد: یَا وَیْلَتَی ءَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذَا لَشَی‏ءٌ عَجِیبٌ؛ (هود: 72) اى واى بر من، آیا فرزند آورم با آن که من پیرزنم، و این شوهرم پیرمرد است؟ واقعاً این چیز بسیار عجیبى است. پس یا باید منصب امامت حضرت ابراهیم(ع) در دوره فرتوتی و کهنسالی ایشان باشد که در آن صاحب فرزند شده است و در این صورت، مقام امامت برتر از مقام نبوّت و رسالت خواهد بود؛ چون حضرت بدون شک، پیش از دوره کهنسالی به مقام نبوّت و رسالت نایل شده، بارها از طریق وحی رسالی مأموریت های خود را انجام داده است، یا باید در دوره جوانی به این مقام نایل شده باشد. علّامه طباطبایی، درباره فرض اول می گوید: این رخداد (عطای مقام امامت) در اواخر عمر حضرت ابراهیم(ع) و پس از کبر سن و تولد اسماعیل و اسحاق و اسکان حضرت اسماعیل و مادرش در مکه بوده است، چنان که برخی از مفسّران به آن توجه کرده اند. دلیل آن جمله ای است که خداوند از حضرت ابراهیم نقل می کند که گفت: وَ مِن ذُرِّیَّتى‏ امامت را در ذریّه ام قرار ده. چون حضرت ابراهیم پیش از آمدن فرشتگان و مژده به تولد اسماعیل و اسحاق، نمی دانست و گمان نمی برد که صاحب فرزند می شود، حتّی هنگامی که فرشتگان بشارت به فرزنددار شدن به وی دادند، به گونه ای با آنان سخن گفت که نومیدی و یأس از اولاددار شدن در آن به چشم می خورد. (طباطبایی، بی تا: ج1، 267) اما با فرض دوم، یعنی رسیدن به مقام امامت در دوره جوانی و میانسالی حضرت منتفی است؛ چون به تعبیر علّامه طباطبایی:چنین درخواستی در این شرایط سنّی خلاف ادب است. چگونه ممکن است کسی که کم ترین آشنایی با ادب کلام داشته باشد، آن هم مثل ابراهیم خلیل به خود اجازه دهد از پروردگار جلیل خود درخواستی کند که به آن علم ندارد، چون ایشان نه فرزند داشته و نه اطّلاعی از فرزنددار شدنش داشته است. اگر همچنین سخنی را از حضرت ابراهیم احتمال دهیم باید می فرمود: به فرزندانم اگر فرزندانی روزی ام کردی، امامت عطا فرما و یا عبارات دیگر که این قید و شرط را برساند. (همو: ج1، 268) به هر روی، چنان که برخی مفسّران گفته اند: درخواست حضرت ابراهیم(ع) برای امامت فرزندان خود در اواخر عمر ایشان بوده و دلالت بر الحاق رتبه امامت پس از نبوّت و رسالت حضرت دارد. (بلاغی، بی تا: ج1، 123؛ حسینی همدانی، 1404: ج1، 236) هـ) تمسّک به سیاق آیات آیه «ابتلا» با هفده آیه پس از آن (تا آیه 141 سوره بقره) جملگی درباره ابراهیم(ع) و دودمان اوست، تا حیات سراسر توحیدی ایشان و فرزندانش را در همه زوایا و شئون به روشنی ترسیم کند. جملگی این آیات از زمانی حکایت می کند که خلیل الرّحمن در دوره کهنسالی قرار داشته و دارای فرزند بوده است. مانند تعابیر وَ عَهِدْنَا إِلَى‏ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ... در آیه 125، وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ ... رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ در آیات 127 و 128، وَوَصَّى‏ بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ ‏... در آیه 132. در همه این آیات، حضور فرزندان ابراهیم را می بینیم. از این رو، بر اساس سیاق آیات یاد شده، مقام امامت در زمانی به حضرت عطا شد که ایشان در دوره فرزندداری و کهنسالی بود و به طور قطع حضرت ابراهیم(ع) پیش از این دوره، صاحب مقام نبوّت و رسالت بود. و) بررسی مقاطع زندگی حضرت ابراهیم در قرآن قرآن کریم در چند مورد حضرت ابراهیم(ع) را نبیّ و رسول نامیده است. با بررسی موقعیت این خطاب ها روشن می شود که حضرت ابراهیم(ع) پیش از احراز مقام امامت، این دو مقام را داشته و مقام امامت حضرت، فراتر از رسالت و نبوّت اوست. از جمله، قرآن در سوره مریم می فرماید:وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقاً نَّبِیّاً  إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَاأَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَ لَا یُبْصِرُ ... قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِی ... وَ اهْجُرْنِی مَلِیّاً  قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی ... وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ ... فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلّاً جَعَلْنَا نَبِیّاً؛ (مریم: 41 - 49) و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز؛ زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود. چون به پدرش گفت: پدرجان، چرا چیزى را که نمى‏شنود و نمى‏بیند و از تو چیزى را دور نمى‏کند مى‏پرستى؟ ... گفت: اى ابراهیم، آیا تو از خدایان من متنفرى؟ ... [برو] براى مدّتى طولانى از من دور شو. [ابراهیم] گفت: درود بر تو باد، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‏خواهم. ... و از شما و [از] آن چه غیر از خدا مى‏خوانید کناره مى‏گیرم. ... و چون از آن ها و [از] آن چه به جاى خدا مى‏پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و همه را پیامبر گردانیدیم. ظاهر این آیات و تصریح به لفظ «نبیّاً» دلیلی است بر این که حضرت ابراهیم(ع) در آغاز دعوت به توحید و مبارزه با شرک و بت پرستی، صاحب مقام نبوّت بوده است.قرآن کریم درباره رسالت حضرت ابراهیم(ع) در زمانی که قوم خود را به توحید دعوت کرد، چنین خبر می دهد: أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ ... أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ (توبه: 70) بنابراین، مقام رسالت حضرت ابراهیم در زمان دعوت قوم خود به توحید پیش از زمانی است که ایشان از عموی خود که در قرآن با تعبیر «أب» از او یاد می شود روی گردان شده و از نزد قوم خود هجرت کند و باز پیش از آن بوده که صاحب فرزند شود. تفصیل هریک از این موقعیت ها، کم و بیش در قرآن آمده است. برای مثال، در آیاتی از سوره انبیاء (آیات 71 - 72) شرایط زمانی هجرت ابراهیم(ع) از قوم خود با شرح بیش تری نقل شده است. باز به طور مشخص تر در سوره عنکبوت (آیات 14 - 26) این تفصیل به چشم می خورد. البته آیات 19 تا 23 این سوره به صورت جملات معترضه در میان داستان ابراهیم(ع) آمده است. علّامه طباطبایی نیز بر همین نظر است. (طباطبایی، بی تا: ج16، 115) به هر روی، از مجموع این آیات که به بخشی از زندگی حضرت ابراهیم(ع) پرداخته می توان با اطمینان گفت که آن حضرت، پیش از آن که قوم خود و عموی خود را به توحید دعوت کند، رسول خدا بوده است و پیش از آن بوده که وی را به آتش افکنند و از قوم خود هجرت کند و حضرت لوط به رسالت او گردن نهد و باز پیش از زمانی است که ابراهیم(ع) صاحب فرزند شود. بنابراین فاصله زمانی که حضرت به رسالت مبعوث شد تا زمان فرزنددار شدنش، بسیار زیاد است، به طوری که تمام ابتلاها از دعوت قوم و محاجه با آنان، افکندن در آتش، هجرت و ... را دربر می گیرد و اگر ابتلاها به این امور باشد، حضرت آن ها را پشت سر گذاشته است. افزون بر این، چون دوره امامت ایشان بنا به ظاهر آیه مورد بحث (بقره: 124) در زمان فرزندداری به وقوع پیوسته، این دوره (امامت) بسیار متأخّرتر از زمان رسالت حضرت خواهد بود و امامت، مقامی فراتر از رسالت است. ز) تمسّک به فرازهای آیه ابتلا در فراز آخر آیه مورد بحث، چنین آمده است:قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛[ابراهیم] پرسید: از دودمانم [چطور]؟ فرمود: پیمان من به ستمگران نمى‏رسد.مفهوم مخالف عبارت «پیمان من به ستمگران نمی رسد» این است که این پیمان که همان امامت است به غیرستم کاران خواهد رسید و آنان شایسته دریافت چنین مقامی خواهند بود؛ زیرا با جست وجو در قرآن درباره مقام های دودمان ابراهیم(ع)، در میان آنان تنها برخی از افراد را می یابیم که این مقام برای آنان تصریح شده است و در واقع از اجابت درخواست ابراهیم(ع) برای رسیدن فرزندان خود به این مقام، پرده برداشته است.  مانند حضرت اسحاق و یعقوب که قرآن درباره آنان می فرماید: وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلّاً جَعَلْنَا صَالِحِینَ  وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا (انبیاء: 72 - 73) قرآن برای همه انبیاء تعبیر «ائمّه» را به کار نبرده و تنها برای برخی از آنان به این وصف، تصریح کرده است. اسحاق و یعقوب به مقام امامت می رسند با آن که آن دو نفر، مقام نبوّت داشته اند. (مریم: 49) پس مقام امامتی که ابراهیم(ع) در آیه «ابتلا» از خداوند برای فرزندانش از جمله اسحاق می خواهد، غیر از نبوّت است. ح) تأمّل در زمان دعاهای ابراهیم(ع) بر فرزندان چون در آیات قرآن درباره دعاهای حضرت ابراهیم(ع) نسبت به فرزندانش تأمّل کنیم به این نتیجه می رسیم که همه این دعاها در مقطعی است که حضرت سالخورده بوده و فرزند نداشته، نه آن که در مقطع جوانی باشد، که به طور طبیعی امید به فرزنددار شدن داشته است. مانند آیات: رَبِّ ‏... وَاجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ‏ ... رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ ‏... فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ...؛ (ابراهیم: 35 - 37)پروردگارا ... من و پسرانم را از پرستش  بت ها دور فرما ... پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در سرزمینی بی کشت و زرع ... سکونت دادم ... پس دل های گروهی از مردم را به آنان گرایش ده ... . و نیز این آیات: الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ  رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَوةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ؛ (ابراهیم: 39 - 40)سپاس خداى را که با وجود سالخوردگى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. به راستى پروردگار من شنونده دعاست. پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نیز. پروردگارا، و دعاى مرا بپذیر. آیاتی که در ادامه «ابتلا» است نیز از دعاهای حضرت ابراهیم و اسماعیل درباره فرزندانشان حکایت می کند. مانند این آیه:رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ‏.‏..؛ (بقره: 128)پروردگارا، ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتى فرمانبردار خود پدید آر! این آیات شاهد آن است که حضرت ابراهیم(ع) همواره به ذریّه خود در دعاها عنایت داشته و درخواست امامت حضرت برای فرزندان خود، مانند سایر دعاهایی که برای فرزندانش پس از نبوّت و رسالت در زمان کهنسالی و وجود فرزندان بالفعل می کرده است. ابراهیم(ع) می دانسته فرزندانش نیز پس از موفقیّت در آزمون ها، به این مقام نائل می شوند. ط) تحلیل شرایط احراز امامت در قرآن قرآن کریم از اوصاف پیشوایانی خبر می دهد که از میان بنی اسرائیل برگزیده شده اند و می فرماید:وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ. (سجده: 24)در این آیه، شرط قرار دادن امامت از ناحیه خداوند برای انسان ها، دست یابی به مقام صبر و یقین است. آیا برای اعطای مقام نبوّت نیز این دو شرط لازم است؟ برای پاسخ به این پرسش باید در آیات و روایات تأمّل کرد. اما درباره مقام امامت حضرت ابراهیم(ع) ناچار باید ابتلاهای متعدّدی صورت پذیرفته باشد تا ایشان با صبرش آزموده شود و مقام یقینش نیز آشکار گردد و شایسته دریافت مقام امامت شود. با تأمّل در آیات قرآن کنیم درمی یابیم که از مقام یقین حضرت ابراهیم(ع) در زمان نبوّت ایشان در هنگام محاجّه با آزر و قومش خبر می دهد و می فرماید: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَاماً آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ  وَکَذلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ  فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى‏ کَوْکَباً قَالَ هذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَاأُحِبُّ الْآفِلِینَ  ... إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ‏؛ (انعام: 74 - 79) و [یاد کن] هنگامى را که ابراهیم به پدر خود «آزر» گفت: «آیا بتان را خدایان [خود] مى‏گیرى؟ من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مى‏بینم.» و این گونه، ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین‏کنندگان باشد. پس چون شب بر او پرده افکند، ستاره‏اى دید؛ گفت: «این پروردگار من است.» و آن گاه چون غروب کرد، گفت: «غروب‏کنندگان را دوست ندارم.» ... من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان ها و زمین را پدید آورده است؛ و من از مشرکان نیستم. درباره مقام صبر حضرت ابراهیم(ع) نیز ناچار باید ابتلاهای متعدّدی صورت گرفته باشد تا در یک فرآیند زمانی نسبتاً طولانی، صبر حضرت نمایان شود. در آیات قرآن، دست کم بخشی از این ابتلاها مانند، محاجّه با قوم، القای در آتش، هجرت و ... را در زمان نبوّت ایشان می یابیم. بنابراین، مقام امامت ابراهیم(ع) پس از احراز شرط یقین و صبر است و این دو بر اساس آیات شریفه قرآن، در زمان نبوّت ایشان پدید آمده است. پس مقام امامت حضرت ابراهیم پس از مقام نبوّت ایشان خواهد بود. قرآن درباره مقام امامت حضرت یعقوب(ع) نیز به این احراز صبر و یقین ایشان اشاره کرده، از قول وی در آغاز فراق یوسف(ع) می فرماید: ... فَصَبْرٌ جَمِیلٌ ‏... (یوسف: 18) و سالیانی دراز بر این شکیبایی پایداری می ورزد تا نزدیک وصال باز چنین می فرماید: ... إِنَّمَا أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللهِ ... (یوسف: 86) درباره یقین ایشان نیز از این آیه می توان بهره گرفت که می فرماید: ... وَ مَا أُغْنِی عَنکُم مِنَ اللهِ مِن شَیْ‏ءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ‏... (یوسف: 67) بر اساس این آیه، حضرت یعقوب(ع) بر این باور است که حکم تنها از آن خداست؛ اوست که به اسباب و علل، اثر می بخشد و رشته همه امور را در دست دارد. ظاهراً ابتلا به فراق یوسف با آن همه شیفتگی و شیدایی حضرت یعقوب(ع) به وی، از شرایط احراز مقام امامت حضرت یعقوب(ع) به شمار می آید. ادله حدیثی مفسّران شیعی در کنار ادلّه قرآنی، به روایات نیز استناد کرده اند (برای مثال، نک: مکارم شیرازی و همکاران، 1386: ج1، 439؛ قمی مشهدی، 1411: ج2، 137 ؛ شریف لاهیجی، 1373: ج1، 250؛ فیض کاشانی، بی تا: ج 1، 187) و جمعی از آنان، این روایات را مستفیض می دانند. (نک: بلاغی، بی تا: ج1، 123؛ طیب، 1378: ج2، 183) از جمله این احادیث عبارتند از: 1. حدیث مرحوم کلینی از طرق محمد بن یحیی از احمد بن محمد عن ابی یحیی الواسطی از هشام بن سالم و دُرستَ بن ابی منصور از امام صادق(ع) است که چنین نقل می کند:وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ(ع) نَبِیّاً وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ الله: إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی فَقَالَ اللهُ: لَا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لَا یَکُونُ إِمَاما؛ همانا حضرت ابراهیم(ع) پیامبر بود، ولی امام نبود، تا آن که خداوند فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم. [ابراهیم] پرسید: از دودمانم [چطور]؟» فرمود: پیمان من به ستمگران نمى‏رسد.» کسی که بت پرستیده باشد [ستمگر است و] امام نخواهد بود.محمّد بن صفار نیز در بصائر الدرجات همین حدیث را از طریق محمد بن هارون از ابی یحیی الواسطی ... نقل کرده است. (صفار، 1404: 509، ح 11)مرحوم شیخ مفید نیز با سند مرحوم کلینی این حدیث را آورده و در آن تصریح می کند «احمد بن محمد» در سند حدیث، «احمد بن محمد بن عیسی» است. (مفید، 1413: 22) 2. باز مرحوم کلینی با سند «محمد بن الحسن عمّن ذکره عن محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن زید الشّحام» چنین می آورد:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ(ع) یَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِیّاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ خَلِیلًا وَ إِنَّ اللهَ اتَّخَذَهُ خَلِیلًا قَبْلَ أَنْ یَجْعَلَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْیَاءَ قَالَ: إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قَالَ فَمِنْ عِظَمِهَا فِی عَیْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ قَالَ: لَا یَکُونُ السَّفِیهُ إِمَامَ التَّقِی‏؛ (کلینی، 1388: ج1، 175) [زید شحّام] می گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: خداوند ابراهیم را بنده [خاص] خود قرار داد، پیش از آن که پیامبرش قرار دهد و او را به عنوان نبیّ برگزید، پیش از آن که رسول خود سازد و او را رسول خدا انتخاب کرد، پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود انتخاب کند و او را خلیل خود قرار داد، پیش از آن که او را امام قرار دهد. هنگامی که همه این مقامات را برای او فراهم کرد، فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» این مقام به قدری در چشم ابراهیم(ع) بزرگ جلوه کرد که «پرسید: از دودمانم [چطور]؟ فرمود: پیمان من به ستمگران نمى‏رسد.» سفیه نابخرد امام متقی نخواهد شد. 3. حدیث دیگر مرحوم کلینی نیز بدین شرح است: علی بن محمد عن بن سهل زیاد عن محمد بن الحسین عن اسحاق بن عبدالعزیز أبی السفاتج عن جابر عن أبی جعفر(ع) قال: سمعته یقول:إِنَّ اللهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِیّاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ خَلِیلًا وَ اتَّخَذَهُ خَلِیلًا قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هَذِهِ الْأَشْیَاءَ _ وَ قَبَضَ یَدَهُ _ قَالَ لَهُ: یَا إِبْرَاهِیمُ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً فَمِنْ عِظَمِهَا فِی عَیْنِ إِبْرَاهِیمَ(ع) قَالَ یَا رَبِّ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین‏؛ (همو) همانا خداوند ابراهیم را بنده خود گرفت، پیش از آن که پیامبرش قرار دهد و او را به عنوان نبیّ قرار داد، پیش از آن که رسول کند و او را رسول کرد، پیش از آن که او را به عنوان خلیل برگزیند و او را خلیل گرفت، پیش از آن که به امامت نایلش کند. پس چون همه این مقامات برای او جمع شد _ و امام دست خود را مشت کرد [تا کنایه از این باشد که همه این ها جمع شد] _ [خداوند به ابراهیم(ع)] فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» پس این مقام در چشم ابراهیم(ع) بزرگ جلوه کرد و گفت: پروردگار من! «از دودمانم [چطور]؟ فرمود: پیمان من به ستمگران نمى‏رسد.»مرحوم مفید، حدیث اول را از این طریق نقل کرده است: «ابی الحسن الاسدی عن ابی الخیر صالح بن ابی حماد الرازی یرفعه قال: سمعت أباعبدالله الصادق یقول: ... ». (مفید، 1413: 22) 4. باز مرحوم کلینی از امام رضا(ع) همین مضمون را از طریق «ابومحمد القاسم بن العلاء رفعه عن عبدالعزیز بن مسلم» چنین نقل کرده است:إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ(ع) بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِیلَةً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِکْرَهُ فَقَالَ: إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً فَقَالَ الْخَلِیلُ(ع) سُرُوراً بِهَا: وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی؟ قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: لَا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین‏؛ (کلینی، 1388: ج1، 198) همانا خداوند بلند مرتبه، ابراهیم خلیل را پس از نبوّت و خلّت در مرتبه سوم، به امامت نایل کرد و به این فضیلت تشرف داد و به وسیله آن، نام حضرت را بلندآوازه کرد، به این که فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» حضرت خلیل(ع) که از این مقام مسرور شده بود عرض کرد: «از دودمانم [چطور]؟» خداوند تبارک و تعالی فرمود: »پیمان من به ستمگران نمى‏رسد.» در سند این حدیث از مرحوم کلینی، تعبیر «رفعه» به کار رفته که مرحوم صدوق سند آن را از طریق مرحوم کلینی بدین شرح آورده است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ [الکلینی] قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ: حَدَّثَنِی الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِیهِ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِم... » ( صدوق، 1405: ج 2، 675 ؛ همو، بی تا: ج1، 217) اگر «قاسم بن مسلم» راوی برادرش و مروی «قاسم بن العلاء» باشد این حدیث از رفع، بیرون می آید.مرحوم صدوق سند دیگری نیز به این حدیث دارد که بدین شرح است: «حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَرْوَزِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ الرَّقَّامِ قَالَ: حَدَّثَنِی الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِیهِ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِمٍ... » (همو)ظاهراً این روایات در مقام بیان بلندای رتبه امامتند، به این که این مقام بسی والاست، نه آن که شرط احراز امامت، گذر از مقام نبوّت و رسالت و ... باشد. 5. صاحب بصائر الدرجات نیز از طرق خود از امام صادق(ع) حدیثی را چنین نقل می کند: سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن عبدالجبار عن محمد بن خالد البرقی عن فضالة بن ایوب عن عبدالحمید بن النضر قال: قال أبوعبدالله(ع): ینکرون الامام المفروض الطاعة و یجحدونه و الله ما فی الارض منزلة عندالله اعظم من منزلة مفترض الطاعة، لقد کان ابراهیم(ع) دهراً ینزل علیه الأمر من الله و ما کان مفترض الطاعة حتّی بد الله أن یکرمه و یعظمه فقال: إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً فعرف ابراهیم(ع) ما فیها من الفضل فقال: وَ مِنْ ذُرِّیَتِی أی و اجعل ذلک فی ذریتی قال الله عزّوجل: لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛ (صفار، 1404: 509، ح 12) آنان امامی که اطاعتش واجب است را منکرند. به خدا سوگند در زمین منزلتی نزد خدا بزرگ تر از منزلت امام مفترض الطاعة نیست. همانا وحی مدتی طولانی بر ابراهیم(ع) نازل می شد و هنوز مفترض الطاعة نبود تا آن که خداوند او را بزرگ داشت و ارج نهاد و فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» حضرت ابراهیم(ع) فضیلتی که در این مقام است را شناخت و به همین رو گفت: «و از دودمانم [چطور]؟» یعنی این مقام را در دودمان من قرار ده. خداوند بلندمرتبه فرمود: «پیمان من به ستمگران نمی رسد.» شبیه به این حدیث که شأن و منزلت امام را نزد خداوند، بزرگ ترین شأن و منزلت می داند، حدیثی دیگر در تفسیر عیاشی از هشام بن الحکم از امام صادق(ع) است که درباره فراز إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً می فرماید:اگر خداوند نامی برتر از نام امام می دانست ما را به آن نام، می نامید. (عیاشی، بی تا: ج1، 58) حاصل آن که مقام امامت حضرت ابراهیم با استناد به دو دسته دلیل قرآنی و روایی از مقام نبوّت و رسالت وی برتر است و آن چه اهل سنّت در این باره آورده اند، با کاستی ها و مناقشه های جدّی روبه روست. آنان امام را به معنای «نبیّ» دانسته اند. از این رو می توان گفت رتبه امامت در نزد اهل سنت هم رتبه مقام نبوّت است. اهل سنت در این معنا ناگزیر از دو امرند: الف) تبیینی مناسب از زمان ابتلای حضرت ابراهیم(ع) به کلمات، با زمان اعطای مقام نبوّت به ایشان، ارائه کنند؛ ب) برای اثبات معنای امامت به نبوّت در آیه مورد بحث، دلیل بیاورند. تا آن جا که جست وجو کردیم، اهل سنت به طور مبسوط در این دو امر بحث نکرده اند، جز چند نفر از جمله قاضی ابوبکر باقلانی که به نظر می رسد نخستین کسی است که به تبیین زمان ابتلا با زمان اعطای مقام نبوّت پرداخته است. (به نقل از: رازی، 1411: ج4، 38 - 39) و سپس فخر رازی است که کوشیده ادلّه ای اقامه و اثبات کند که امامت حضرت ابراهیم(ع) در این آیه به معنای نبوّت است (همو: 39) و پس از او، آلوسی است که _ با پیش فرض امامت ابراهیم(ع) در این آیه به معنای نبوّت _ درصدد تبیین رابطه امامت و نبوّت حضرت ابراهیم(ع) برآمده و کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که چرا حضرت ابراهیم(ع) در میان انبیا، سمت پیشوایی دارد، یعنی با آن که ابراهیم(ع) پیامبر است و امامت در این آیه نیز معنای نبوّت دارد، چرا تنها او در میان پیامبران متّصف به صفت امام شده است. (نک: آلوسی، 1417: ج1، 591) بررسی کاستی ها و مناقشه هایی که بر نظریه اهل سنت وارد است در جای مناسب خود مطرح شده است. (نک: نجارزادگان، 1389: 253 - 259) منابع 1. آلوسی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، به کوشش: محمدحسین العرب، بیروت، دارالفکر، 1417ق. 2. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تحقیق: علی الفاضلی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، 1426ق. 3. البانی، محمد ناصرالدین، سلسلة الاحادیث الصحیحة، بیروت، المکتب الاسلامی، چاپ چهارم، 1405ق. 4. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا. 5. بصروی دمشقی، اسماعیل بن عمر (ابن کثیر)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1402ق. 6.  بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، مکتبة الوجدانی، بی تا. 7. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر بیضاوی)، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی تا. 8. جزائری، سیدطیب، البراهین الاثنی عشر علی وجود الامام الثانی عشر، بیروت، مؤسسة دار الکتب، 1417ق. 9. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، تهران، کتاب فروشی لطفی، 1404ق. 10. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، قم، مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1411ق. 11. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالفکر، 1983م. 12. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، 1373ش. 13. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405ق. 14. ______________________________ ، عیون أخبار الرضا، قم، مکتبة المصطفوی، بی تا. 15. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، تصحیح: محمد کوچه باغی، قم، بی نا، 1404ق. 16.  طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، منشورات جماعة المدرسین، بی تا. 17. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، تحقیق: محلاتی و طباطبایی، بیروت، دار المعرفة، 1406ق. 18. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آیات القرآن (تفسیر طبری)، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1408ق. 19. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1402ق. 20. طیّب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378ش. 21. عسقلانی، احمد بن علی (ابن حجر)، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، تحقیق: عبدالعزیز بن عبدالله‏ بن باز، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1379ق. 22. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی (کتاب التفسیر)، تصحیح: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة الاسلامیة، بی تا. 23. فیض کاشانی، محمد محسن، الأصفی فی تفسیر القرآن، تحقیق: محمدحسین درایتی و رضا نعمتی، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، 1376ش. 24. _____________________________ ، الصافی فی تفسیر القرآن، تصحیح: شیخ حسین اعلمی، بیروت، دارالمرتضی، بی تا. 25. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، قاهره، دارالکتاب العربی، 1387ق. 26.  قزوینی، محمد بن یزید (ابن ماجه)، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی تا. 27. قمی مشهدی، محمد، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، مؤسسة الطبع و النشر لوزارة الثقافة و الارشاد، 1411ق. 28. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر (المنسوب الی) القمی، تصحیح: سیدطیب موسوی، قم، بی نا، 1404ق. 29. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1388ق. 30. گنجی شافعی، محمد، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: محمدکاظم محمودی، بی جا، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1431ق. 31. معتزلی، عبدالحمید بن محمّد (ابن ابی الحدید)، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1387ق. 32. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، 1413ق. 33. ______________________________ ، اوائل المقالات، تحقیق: ابراهیم انصاری، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، 1413ق. 34. مقدسی شافعی، یوسف، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1416ق. 35. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سی و یکم، 1386ش. 36.  نجارزادگان، فتح الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات مهدویت و شخصیت شناسی امام مهدی(عج) در دیدگاه فریقین، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389ش. فتح الله نجارزادگان محمدمهدی شاهمرادی منبع: فصلنامه مشرق موعود شماره 17 ادامه دارد....

93/11/29 - 06:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن