تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799712251




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تفسیر نفخ صور با تأکید بر آیه 68 سوره زمر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تفسیر نفخ صور با تأکید بر آیه 68 سوره زمر
این مقاله چیستی نفخ صور را به صورتی روشمند و براساس تفسیر تطبیقی بررسی نموده و ضمن ارائه آراء و استخراج و شناخت دیدگاه‌ها، بستری مناسب برای فهم عمیق آیات مربوطه فراهم نموده است.

خبرگزاری فارس: تفسیر نفخ صور با تأکید بر آیه 68 سوره زمر



بخش اول چکیده باورداشت رستاخیز، یکی از پایه‌های اعتقادی در همه ادیان الهی است. قرآن کریم، بر این مهم تأکید فراوان دارد، به‌طوری‌که نزدیک به 1400 آیه درباره رستاخیز است. رستاخیز دارای نشانه‌هایی است که از آن به اَشْراطُ السّاعه‌ یاد می‌شود. نفخ صور یکی از نشانه‌های آن است. نفخ صور اصطلاحی است که قرآن مجید آن را به عنوان پایان جهان فانی و آغاز جهان باقی معرفی نموده و از رویدادی بزرگ و دهشت‌انگیز خبر می‌دهد. مفسران بر اساس آیات و روایات، بیانات متفاوتی درباره نفخ صور مطرح کرده‌اند. این مقاله چیستی نفخ صور را به صورتی روشمند و براساس تفسیر تطبیقی بررسی نموده و ضمن ارائه آراء و استخراج و شناخت دیدگاه‌ها، بستری مناسب برای فهم عمیق آیات مربوطه فراهم نموده است. طرح مسئله باورداشت رستاخیز یکی از پایه‌های اعتقادی ادیان الهی است. پیامبران به‌عنوان پیام‌رسانان حق و حقیقت، همواره در مقام انذار و تبشیر خبر از آن رخداد بزرگ داده‌اند. بر این اساس کتب آسمانی حتمی بودن مرگ و معاد را تذکر داده و نشانه‌هایی از رستاخیز را بیان کرده‌اند. یکی از عجیب‌ترین و ناشناخته‌ترین نشانه‌های قیامت، نفخ صور است که در عهد جدید در رساله اول به تسالونیکیان بدان اشاره شده است (عهد جدید، رساله اول به تسالونیکیان، 1332: 16 / 4) و از انجیل برنابا تعدد دمیدن از صور نیز فهمیده می‌شود. (انجیل برنابا، 1362: 156) (1) قرآن مجید به‌عنوان آخرین کتاب آسمانی در آیات متعددی به این مهم پرداخته است. روایات نیز به تناسب آیات چیستی و چگونگی نفخ صور را تبیین نموده است. در میان مفسران دیدگاه‌های متعددی درباره چیستی و چگونگی نفخ صور وجود دارد که ریشه در اختلاف تعابیر روایی و عدم کاربست نظام‌مند آیات مربوط به روش تفسیر موضوعی دارد. نوشتار حاضر با هدف کشف دقیق مفهوم نفخ صور و تعیین حقیقت یا تمثیل بودن آن و به منظور بررسی داده‌های قرآنی و فهم کارآمد آیات مربوطه، جهت حل برخی اختلاف‌ها نگاشته شده است. مفهوم‌شناسی الف) واژه «نفخ» اهل لغت نفخ را به دمیدن معنا کرده‌اند. (فراهیدی، 1410: 4 / 277؛ ابن‌منظور، 1414: 3 / 62؛ راغب اصفهانی، 1412: 816 ؛ طریحی، 1375: 2 / 445) و معتقدند نفخ شامل دو قسم مادی و معنوی است. دمیدن در آتش، نفخ مادی و دمیدن روح، نفخ معنوی محسوب می‌شود. مصطفوی می‌نویسـد: «أنّ الأصل الواحـد فی المـادّة: هو إیراد ریـح أو نظیـره مادّیّـا أو معنـویّا فى شـیء، بالفـم أو بغیـره». (مصطفوی، 1360: 12 / 187) ماده «ن ـ ف ـ خ» بیست بار در قرآن مجید و در 18 آیه به کار رفته است: آل‌عمران / 49: «أ‌َنْفُخُ فیهِ»؛ مائده / 110: «فَتَنْفُخُ فیها»؛ انعام / 73: «یُنْفَخُ فى الصُّور‌ِ»؛ حجر / 29: «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»؛ کهف / 96: «قالَ انْفُخُوا حَتَّى إ‌ِذا جَعَلَهُ ناراً»؛ کهف / 99: «وَ نُفِخَ فى الصُّور‌ِ»؛ طه / 102: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّور»؛ انبیاء / 91: «فَنَفَخْنا فیها مِنْ رُوحِنا»؛ مؤمنون / 101: «فَإ‌ِذا نُفِخَ فى الصُّور‌ِ»؛ نمل / 87 : «یَوْمَ یُنْفَخُ فى الصُّور‌ِ»؛ سجـده / 9: «وَ نَفَخَ فیهِ مِنْ رُوحِـهِ»؛ یس / 51: «وَ نُفِخَ فى الصُّور‌ِ»؛ ص / 72: «وَ نَفَخْتُ فیـهِ مِنْ رُوحـی»؛ زمر / 68 : «وَ نُفِخَ فى الصُّور ... ثُمَّ نُفِخَ فیـهِ أ‌ُخْرى»؛ ق / 20: «وَ نُفِـخَ فى الصُّـور‌ِ»؛ تحریـم / 12: «نَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا»؛ حاقه / 13: «فَإ‌ِذا نُفِخَ فى الصُّور‌ِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ»؛ نبأ / 18: «یَوْمَ یُنْفَخُ فى الصُّور‌ِ». ب) واژه «صور» واژه «صور» ده مرتبه در قرآن به کار رفته است. (انعام / 73؛ کهف / 99؛ طه / 102؛ مؤمنون / 101؛ نمل / 87 ؛ یس / 51؛ زمر / 68 ؛ ق / 20؛ حاقه / 13؛ نبأ / 18) درباره واژه صور دو دیدگاه وجود دارد: برخی آن را مفرد و برخی جمع دانسته‌اند. گروه اول آن را به قرن (شاخ) معنا کرده‌اند. بر این اساس نفخ صور به معنای دمیدن در شاخ است. ابن‌منظور می‌نویسد: «الصُّورُ: القَرْن و به فسر المفسرون قوله تعالى: فَإ‌ِذا نُفِخَ فِى الصُّور‌ِ» (ابن‌منظور، 1414: 4 / 476) در الجدول فی اعراب القرآن می‌خوانیم: «الصور اسم جامد مأخوذ من صار یصور باب نصر بمعنى صوّت. و هو القرن، وزنه فعل بضمّ فسکون». (صافی، 1418: 7 / 194) گروه دوم «صور» را جمع صوره یا صویره (مصغر صوره) دانسته‌اند. این گروه نیز دو دسته‌اند: برخی مثل ابوعبیده، براساس قرائت مشهور (یعنی به ضم صاد و سکون واو) می‌گویند صور جمـع است. (رازی، 1420: 13 / 29) و بعضی براساس قرائتی دیگر (یعنی به ضم صاد و فتح واو) واژه «صـور» را جمع دانستـه‌اند. (رازی، 1420: 22 / 98) طریـحی می‌نویسد: صور جمع صورت است که روح در آن دمیده می‌شود زنده می‌گردد. صور به کسر صاد لغتی [دیگر] است و صورت عام است و همه آنچه که شبیه مخلوقات خدای متعال باشد اعم از صاحبان روح و غیر آن را شامل می‌شود. (طریـحی، 1375: 3 / 368) بر ایـن اسـاس صـور جمع صـورت‌هاست؛ یعنی همان بدن‌های خاکی و مادی که روح الهی در آن دمیده شد. گروهی از مفسران دو دیـدگاه مذکـور را در تبیین لغوی و بیان تفسیر نفخ صـور مطرح کرده‌انـد. ابن‌هائـم می‌نویسد: اهل لغت گویند: صور جمع صورت است که روح در آن میده می‌شود سپس زنده می‌گردد و آنچه که در تفسیر آمده این است که صور شاخی است که اسرافیل در آن می‌دمد. (ابن‌هائم، 1423: 158) شیخ مفید و شیخ طبرسی ازجمله کسانی است که احتمال داده‌اند صور در این آیه‌ها جمع «صورت» است، به این معنا که همانند دمیدن روح به جنیـن در رحم مادر، خداوند عزوجل در میان قبر، مردگـان را صورت‌بنـدی می‌نماید و در آن صورت‌ها می‌دمد و آنان را زنده می‌کند؛ پس «صور» جمع صورت است. یا اینکه مراد صورت‌های برزخی افراد باشد. (مفید، 1424: 340؛ طبرسی، 1372: 4 / 496) ابی‌هیثم در رد کسانی که قائل‌اند صور (به ضم صاد و سکون واو) جمع صوره است، می‌گوید: این اشتباه آشکاری است. زیرا خدای متعال فرمود: «وَ صَوَّرَکمْ فَأ‌َحْسَنَ صُوَرَکمْ» (غافر / 64) و فرمود: «وَ نُفِخَ فى الصُّور‌ِ» (یس / 51؛ زمر / 68) پس کسی که قرائت کند: «وَ نُفِخَ فى الصُّور‌ِ» و قرائت کند «فَأ‌َحْسَنَ صُوَرَکمْ» به تحقیق [به خدا] دروغ بسته است و کتاب خدا را تعبیر داده است، و ابوعبیدة اهل فن اخبار و غرائب است و آگاهی نسبت به علم نحو ندارد. فراء گوید: هر جمعی که بر لفظ واحد مذکور باشد و جمعش بر مفردش سابق باشد [به این معنا که از نظر بنا چون حروف تشکیل‌دهنده جمع همان حروف اصلی است لذا ابتدا جمع آن بوده سپس برای ساختن مفرد یک «ة» بدان اضافه می‌شود]. پس در مفردش هاء اضافه می‌شود و آن مثل صوف و وبر و شعر و قطن و شعب است که هریک از این اسم‌ها، اسم برای همه جنسش است و اگر مفرد بیاید به آن هاء اضافه می‌شود زیرا جمع این باب بر مفردش سابق بوده است و اگر «صوفه» [که مفرد است] بر صوف مقدم می‌بود باید می‌گفتند صوفه و صوف [درحالی‌که می‌گویند صوف و صوفه] و بسرة و بسر همان‌طور که گویند: غرفة و غرف و زلفة و زلف ولی الصور، به‌معنای شاخ است و مفرد است (نه جمع) و جایز نیست گفته شود مفرد آن صورة است و همانا جمع صورة، صُوَر است؛ زیرا مفرد آن بر جمعش سابق است. (ر.ک: رازی، 1420: 13 / 29) بررسی منابع لغوی، شواهد روایی و سیاق آیات گویای این است که دیدگاه اول دیدگاه مناسب‌تری است؛ زیرا: الف) اگر منظور از صور، صورت‌ها باشد با ضمیر مؤنث تناسب دارد؛ در حالی که آیه فرموده است «ثُم نُفِخَ فِیهِ أ‌ُخْرَى». ب) روایات، بیشتر دیدگاه اول را تقویت می‌نماید و لازمه پذیرش دیدگاه دوم کنار گذاشتن این دست از نصوص صحیحه است. (ر.ک: مجلسی، 1403: 6 / 336) ج) صور اگر به معنای صورت‌ها باشد، نفخ صور درباره نفخه دوم قابل تصور است و شامل نفخه اول که نفخة الاماته است نمی‌شود. فخر رازی دراین‌باره می‌نویسد: در این قول خداوند: «ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أ‌ُخْرى» (زمر / 68) دلالت است بر اینکه مراد [از نفخ صور] دمیدن روح و زنده کردن نیست؛ زیرا دمیدن روح تکرار نمی‌شود. (رازی، 1420: 23 / 294) صاحب تفسیر نوین در‌این‌باره می‌نویسد: اگر از همه اشکالات دیگر چشم‌پوشی نموده چنین معنایی را برای «صور» بپذیریم [و صور را به معنای صورت‌ها بدانیم]، فقط برای نفخه دوم درست خواهد بود. در این صورت نفخه اولی که همه را می‌میراند چه معنایی خواهد داشت؟ (شریعتی، 1346: 20) از طرفی اگر صور را به معنای صورت‌ها بدانیم براساس آنچه که شیخ مفید گفته همانند دمیدن روح به جنین است؛ بنابراین نفخ صور همان نفخ روح است که از نوع نفخ معنوی است. در این صورت باید به یک نکته ظریف توجه داشت: قرآن مجید هر جا صحبت از نفخ معنوی و دمیدن روح نموده، فعل را به صورت معلوم یا به خدا نسبت داده (حجر / 29؛ انبیاء / 91؛ سجده / 9؛ ص / 72؛ تحریم / 12) و یا اعجاز خلیفة الله (عیسی(علیه السلام)) را بیان کرده که آن را نیز مقید به اذن الله نموده است، (آل‌عمران / 49؛ مائده / 110) درحالی‌که دربارة نفخ صور همه جا فعل به صورت مجهول آمده است. این نحوه بیان می‌تواند بیانگر این مهم باشد که دمیدن روح و دمیدن صور دو مسئله متفاوت است. آنجایی که صحبت از دمیدن روح است به‌صورت مستقیم و یا به‌عنوان اعجاز به خدا نسبت داده می‌شود، اما هنگامی که سخن از دمیدن صور است، به صورت مجهول بیان می‌گردد. بر این اساس است که صاحب تفسیر مفاتیح الغیب در تأیید کلام کسانی که جمع بودن «صور» را رد می‌کنند، چنین می‌گوید: و می‌گویم: از مؤیدات این وجه اینکه اگر مراد، دمیدن روح در آن صورت‌ها باشد، به تحقیق خداوند متعال آن دمیدن را به خودش نسبت می‌داد؛ زیرا خدا نفخ ارواح در صورت‌ها را به خود نسبت داده است همان‌گونه که می‌فرماید: «فَإ‌ِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» (حجر / 29) و فرمود: «فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا» ولی نفخ صور به‌معنای دمیدن در شاخ، پس همانا خداوند آن را به غیر خودش نسبت داده است، همان‌طور که می‌فرماید: «فَإ‌ِذا نُقِرَ فى النَّاقُور‌ِ» (مدثر / 8) و فرمود: «وَ نُفِخَ فى الصُّور‌ِ فَصَعِقَ ...» (زمر / 68) (ر.ک: رازی، 1420: 13 / 29) بنابراین صور به معنای صورت‌ها اگرچه به‌عنوان یک احتمال مطرح شده است، اما دیدگاه اول (که صور را به معنای شیپور دانسته) با سیاق آیات و روایات و مأموریت حضرت اسرافیل سازگاری بیشتری دارد. حقیقی یا تمثیلی بودن تعبیر نفخ صور بر این اساس که صور را به معنای شیپور بدانیم این سؤال مطرح می‌شود که آیا تعبیر نفخ صور تعبیر حقیقی است یا از باب تمثیل و کنایه است؟ در میان مفسران دراین‌باره سه دیدگاه وجود دارد: الف) استعاری و کنایی بودن تعبیر نفخ صور در تبیین چگونگی استعاره و کنایه بودن نفخ صور نیز دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد: برخی معتقدند تعبیر نفخ صور کنایه از قیامت است. همان‌گونه‌ که برای اعلان ورود مال التجاره و یا برای جمع شدن مردم شیپور می‌زنند، دمیدن در شیپور نیز کنایه از حاضر کردن مردم برای رسیدگی به حساب‌هایشان است. (طباطبایی، 1374: 14 / 293؛ طبرسی، 1372: 8 / 792؛ مکارم شیرازی، 1374: 19 / 535) برخی دیگر با توجه به آیه 29 سوره یس، نفخ صور را استعاره لطیفی از روح انسانی دانسته‌اند که تشبیه شده به آتشی مشتعل از فتیله‌ای سپس خاموشی آن با دمیدن دمی از دهان انسان که چه‌بسا صدایی به همراه داشته باشد. همچنین است روشن کردن آتش ... . (صدرا، 1366: 5 / 71) آیت‌الله مکارم شیرازی درباره دلیل استعاری و کنایی بودن نفخ صور می‌نویسد: الفاظ ما که برای زندگی روزمره محدود خودمان وضع شده عاجزتر از آن است که بتواند حقایق مربوط به جهان ما وراء طبیعت یا پایان این جهان و آغاز جهان دیگر را دقیقاً بیان کند، به همین دلیل باید از الفاظ معمولی معانی وسیع‌تر و گسترده‌تری استفاده شود منتها با توجه به قرائن موجود. (مکارم شیرازی، 1374: 19 / 535) ب) حقیقی بودن تعبیر نفخ صور مهم‌ترین ادله طرفداران این دیدگاه، روایات فراوانی است که به تبیین و تفسیر نفخ صور پرداخته‌ است. ابن‌عطیه اندلسی پس از بیان اقوال مختلف، در تأیید حقیقی بودن نفخ صور می‌نویسد: «[نظر] اول (حقیقی بودن تعبیر نفخ صور) واضح‌تر است و در شریعت بیشتر آمده است.» (ابن‌عطیه اندلسی، 1422: 3 / 544) صاحب تفسیر احسن الحدیث پس از نقل روایات می‌نویسد: «از آیاتِ «صیحه» روشن می‌شود که مردن و زنده شدن در قیامت با صیحه خواهد بود و این مؤیّد روایت اسرافیل و شیپور است و اللَّه العالم.» (قرشی، 1377: 6 / 454) برخی مفسران معاصر بهترین معنای صور را روایت وارده از نبی اکرم(صلی الله علیه) دانسته و صور را شاخی از نور دانسته‌اند که اسرافیل در آن می‌دمد چنان‌که آیت‌الله جوادی آملی درباره حقیقی بودن تعبیر نفخ صور می‌نویسد: بنا بر مبنای صحیح که الفاظ برای ارواح و اهداف معانی وضع شده، و هیچ کدام از مصادیق خاص در اعصار و امصار دخیل نیست، اطلاق آن [صور] بر وسیله نوری از سنخ حقیقت است، نه مجاز مرسل یا تشبیه. (جوادی آملی، 1380: 292) ج) سکوت درباره چیستی نفخ صور برخی بر این عقیده‌اند که قرآن در آیات مربوط به نفخ صور از سه مطلب غیبی گزارش داده است: صور، نفخ و صیحه. اما اینکه واقعیت آنها چیست برای ما که در این جهان زندگی می‌کنیم روشن نیست و باید به آنها به‌سان بسیاری از مفاهیم غیبی ایمان آورد. (سبحانی، 1369: 12) بررسی به نظر می‌رسد دیدگاه دوم به حقیقت نزدیک‌تر است؛ زیرا: الف) اصل در الفاظ حمل کردن آن بر حقیقت است و کنایی یا استعاری بودن لفظ نیازمند دلیل است. ب) از کجا می‌توان ثابت کرد که نفخ صور تعبیری غیر حسی و حقیقتی ماوراء طبیعت است؟ این ادعای بدون دلیل است. به نظر می‌رسد معتقدان دیدگاه اول خواسته‌اند نفخ روح و نفخ صور را یک نوع نفخه بدانند درحالی‌که بین نفخ روح و نفخ صور تفاوت وجود دارد و سنخ نفخ روح با نفخ صور متفاوت است. شاهد مدعا این است که اولی به خلاف دومی، به خدا نسبت داده شده است. ج) لازمه پذیرش کنایی و استعاری بودن نفخ صور، کنار گذاشتن روایات فراوانی است که به‌صراحت «صور» را به معنای «قرن» دانسته و «نفخ» را به معنای حقیقی آن تفسیر کرده‌اند. درباره دیدگاه سوم اگرچه درک نفخ صور امری مشکل است، اما روشن نبودن چیستی نفخ صور قابل قبول نمی‌باشد؛ زیرا تبیین چیستی صور و نحوه دمیده شدن در آن، از سوی معصومان(سلام الله علیهم) گویای این حقیقت است که چیستی آن قابل ادراک است. داده‌های قرآنی درباره نفخ صور قرآن مجید درباره نشانه قیامت و چگونگی پدیدآمدن رستاخیز، تعابیر متعددی دارد. یکی از آن تعابیر، «نفخ صور» است. واژه صور 10 بار در قرآن آمده است: وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأ‌َرْضَ بِالْحَقِّ وَ یَوْمَ یَقُولُ کنْ فَیَکونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْک یَوْمَ یُنْفَخُ فى الصُّور‌ِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ؛ (انعام / 73) وَ تَرَکنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فی بَعْض‌ٍ وَ نُفِخَ فِى الصُّور ِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً؛ (کهف / 99) یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّور‌ِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْر‌ِمینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقاً؛ (طه / 102) فَإ‌ِذا نُفِخَ فِى الصُّور ِ فَلا أ‌َنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَ‌لُونَ؛ (مؤمنون / 101) وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّور‌ِ فَفَز‌ِعَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْأ‌َرْض‌ِ إ‌ِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ کلٌّ أ‌َتَوْهُ داخِرینَ؛ (نمل / 87) وَ نُفِخَ فِى الصُّور‌ِ فَإ‌ِذا هُمْ مِنَ الْأ‌َجْداثِ إ‌ِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ؛ (یس / 51) وَ نُفِخَ فِى الصُّور‌ِ فَصَعِقَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْأ‌َرْض‌ِ إ‌ِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فیهِ أ‌ُخْرى فَإ‌ِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ؛ (زمر / 68) وَ نُفِخَ فِى الصُّور ِ ذلِک یَوْمُ الْوَعیدِ؛ (ق / 20) فَإ‌ِذا نُفِخَ فِى الصُّور‌ِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ؛ (حاقه / 13) یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّور‌ِ فَتَأ‌ْتُونَ أ‌َفْواجاً؛ (نبأ / 18) تعابیر دیگر قرآنی درباره نفخ صور: قرآن علاوه بر تعبیر «نفخ صور» تعابیر دیگری نیز برای بیان این امر دارد: 1. «نقر»: در یک مورد تعبیر به «نقر فی الناقور» شده که آن نیـز به‌معنای دمیـدن در شیپـور یا شبیـه آن است. در سوره مدثر می‌فرماید: «فَإ‌ِذا نُقِرَ فى النَّاقُور‌ِ فَذلِک یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ». (آیات 9 ـ 8) واژه‌شناسان ناقور را نیز به معنای قرن (شاخ) دانسته‌اند که از آن شیپـور می‌ساختنـد و برای اعلان استفـاده می‌نمودند. در العین آمده است: «و الناقور: الصور ینقر فیه الملک أی ینفخ» (فراهیدی، 1410: 5 / 145) 2. «صیحه»: به‌معنای صدای عظیم است. این واژه سیزده مرتبه در قرآن مجید آمده است (2) که در چهار مورد اشاره به نفخ صور و صدای عظیم آن دارد و آن عبارت است از: «ما یَنْظُرُونَ إ‌ِلاَّ صَیْحَةً واحِدَةً تَأ‌ْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ»؛ (یس / 49) «إ‌ِنْ کانَتْ إ‌ِلاَّ صَیْحَةً واحِدَةً فَإ‌ِذا هُمْ جَمیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُون»؛ (یس / 53) «وَ ما یَنْظُرُ هؤُلاءِ إ‌ِلاَّ صَیْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواق» (ص / 15) (بنابر نظر برخی از مفسران این آیه اشاره به صیحه‌ای شبیه به صیحه قوم ثمود و ... دارد تا و عیدی باشد برای مشرکان زمان پیامبر اما بیشتر مفسران آن را ناظر به قیامت می‌دانند.) «یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِک یَوْمُ الْخُرُوج‌ِ». (ق / 42) البته برخی روایات آیات 41 و 42 سوره ق را مربوط به رجعت دانسته‌اند. (عروسی حویزی، 1415: 5 / 118 و قمی، 1367: 2 / 327) 3. «الصَّاخَّة»: به معنای صوت شدید است که در سوره عبس آمده است: «فَإ‌ِذا جاءَتِ الصَّاخَّة». (عبس / 33) مفسران معتقدند منظور از «صاخه» نفخ صور دوم است. (ابن‌عاشور، بی‌تا: 30 / 119؛ مکارم شیرازی، 1374: 26 / 157 و طباطبایی، 1417: 20 / 210) 4. «الراجفة» و «الرادفة»: به معنای لرزاننده است که در پی آن لرزاننده دیگری در آید. چنان‌که در سوره نازعات آمده است: «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُـهَا الرَّادِفَةُ»؛ (نازعات / 7 ـ 6) مفسـران راجفه و رادفه را به نفـخ صور اول و دوم معنـا کرده‌اند. (بیضاوی، 1418: 5 / 283؛ سیوطی، 1416: 1 / 586؛ طباطبایی، 1417: 20 / 184 و مکارم شیرازی، 1374: 26 / 82) در روایت نیز این طور آمده است: «و الراجفة هی النفخة الأولى و الرادفة هی الثانیة». (ورام، 1410: 1 / 293) معانی دیگری برای راجفه و رادفه در تفاسیر وجود دارد که بعید است. (ر.ک: طباطبایی، همان؛ مکارم شیرازی، همان) 5. «یناد المنادِ» به‌معنای آوازدهنده آواز دهد. چنان‌که قرآن می‌فرماید: «وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکان‌ٍ قَریب». (ق / 41) مفسران معتقدند مقصود از ندای منادی همان نفخه صور دوم است. (طباطبایی، 1417: 18 / 361؛ طبرسی، 1372: 9 / 226؛ سیوطی، 1416: 1 / 523) البته برخی این آیه را مربوط به رجعت می‌دانند که از مسلمات مذهب تشیع اثنی عشری است. (عروسی حویزی، همان؛ قمی، همان) ناگفته نماند این گونه روایات می‌تواند از باب بیان مصداق باشد؛ زیرا رجعت یک مصداق بارز از حشر است همان‌طور که نمونه‌های دیگری نظیر جریان اصحاب کهف و عزیر نبی(علیه السلام) از این باب است. 6. «قارعه» به معنای کوبنده شدید است. در سوره قارعه آمده است: «الْقَار‌ِعَةُ مَا الْقَار‌ِعَةُ وَمَا أ‌َدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ» (قارعه / 3 ـ 1) قارعه یکی از نام‌های قیامت است. بیشتر مفسران تصریح نکرده‌اند که قارعه همان نفخ صور است اما برخی آن را به‌عنوان یک قول مطرح کرده‌اند. (اندلسی، 1420: 10 / 533؛ بانوی اصفهانی، 1361: 15 / 242) اما به نظر می‌رسد قارعه پیامد نفخ صور است. برخی قائلند که آیات قرآن تصریح دارد که نفخ صور دو بار اتفاق خواهد افتاد. یکی در پایان این جهان رخ می‌دهد که آیه 87 سوره نمل بدان اشاره دارد: «وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فى الصُّور‌ِ فَفَز‌ِعَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْأ‌َرْض‌ِ إ‌ِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ کلٌّ أ‌َتَوْهُ داخِرینَ» و دیگری سرآغازی است برای رستاخیز؛ آنجا که می‌فرماید: «یَوْمَ یُنْفَخُ فى الصُّور‌ِ فَتَأ‌ْتُونَ أ‌َفْواجاً» (نبأ / 18) پی نوشت: [1]. آن هنگام فرشته بار دیگر بدمد بوقی را پس همه به آواز بوق او برخیزند و بگوید ای آفریدگان بیایید از برای جزا؛ زیراکه آفریدگار شما می‌خواهد جزای شما را بدهد. (انجیل برنابا، همان) 2. هود / 67 و 94؛ حجر / 73 و 83؛ مؤمنون / 41؛ عنکبوت / 40؛ یس / 29، 49 و 53؛ ص / 15؛ ق / 42؛ قمر / 31؛ منافقون / 4. منابع و مآخذ
الف) کتاب‌ها قرآن کریم.
صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح میرزا ابوالحسن شعرانی، 1386، قم، قائم آل‌محمد(صلی الله علیه)، چ ششم.
آلوسی، سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن‌جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، 1422 ق، زاد المسیـر فی علم التفسیر، بیـروت، دار الکتاب العربی.
ابن‌عاشور، محمد بن طاهر، بی‌تا، التحریر و التنویر، بی‌جا، بی‌نا.
ابن‌منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چ سوم.
ابن‌هائم، شهاب‌الدین احمد بن محمد، 1423 ق، التبیان فی تفسیر غریب القرآن، بیروت، دار الغرب الإسلامی.
انجیل برنابا، 1362، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش (سردار کابلی)، دفتر نشر الکتاب.
اندلسی، ابن‌عطیه عبدالحق بن غالب، 1422 ق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دار الکتب العلمیة.
اندلسی، ابوحیان محمد بن یوسف، 1420 ق، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر.
بانوی اصفهانی، سیده‌نصرت امین، 1361، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان.
بحرانی، سیدهاشم، 1416 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت.
جوادی آملی، عبدالله، 1380، معاد در قرآن، قم، اسراء.
رازی، ابوالفتوح حسین بن علی، 1408 ق، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.
رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح‌الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، المفردات فی غریب القرآن، بیروت و دمشق، دار العلم و الدار الشامیة.
سیوطی، جلال‌الدین، 1404 ق، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.
ــــــــــــــ ، 1416 ق، تفسیر الجلالین، بیروت، مؤسسه النور.
شریعتی، محمدتقی، 1346، تفسیر نوین، تهران، شرکت سهامی انتشار.
شعیری، محمد بن محمد، بی‌تا، جامع الاخبار، نجف، مطبعة حیدریة.
صافی، محمود بن عبد الرحیم، 1418 ق، الجدول فی اعراب القرآن، دمشق، دار الرشید.
صدرالمتالهین، محمد بن ابراهیم، 1366، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار.
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، 1378 ق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، بی‌جا، جهان.
ــــــــــــــ ، 1413 ق، من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چ سوم.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم.
ــــــــــــــ ، 1374، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم.
طبرسی، احمد بن علی، 1403 ق، الاحتجاج، مشهد، مرتضی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، چ سوم.
طریحی، فخرالدین، 1375، مجمع‌البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چ سوم.
طوسی، محمد بن حسن، بی‌تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چ چهارم.
فراهیدی، خلیل بن احمد، 1410 ق، کتاب العین، قم، هجرت، چ دوم.
قرائتی، محسن، 1383، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، چ یازدهم.
قرشی، سیدعلی اکبر، 1377، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.
قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو.
قمی، علی بن ابراهیم، 1404 ق، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چ سوم.
کاشانی، ملا فتح‌الله، 1423 ق، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی.
کتاب مقدس، 2009 میلادی، بی‌جا، انجمن بین‌المللی کتاب مقدس، چ چهارم.
کلینی رازی، محمد بن یعقوب، 1365، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ چهارم.
مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
المراغی، احمد بن مصطفی، بی‌تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة.
میبدی، رشیدالدین احمد بن ابی سعد، 1371، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران، امیرکبیر.
نیشابوری، محمود بن ابوالحسن، 1415 ق، إیجاز البیان عن معانی القرآن، بیروت، دار الغرب الاسلامی.
ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، 1410 ق، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، قم، مکتبة فقیه. ب) مقاله‌ها سبحانی، جعفر، 1369، «نفخ صور یا مقدمه حیات نوین»، درس‌هایی از مکتب اسلام، شماره 30، قم، مؤسسه در راه حق، ص 17 ـ 6.
گلایری، علی، 1383، «نگاهی به چرایی و چگونگی قیامت در قرآن»، رواق اندیشه، شماره 39، قم، صداوسیمای جمهوری اسلامی، ص 82 ـ 70.   محمدهادی منصوری: دانشجوی دکتری قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 11 ادامه دارد/

93/11/05 - 06:46





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن