تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820471368




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عواطف دینی باید مبتنی بر معرفت و معطوف به عمل باشد -


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: بهمن اکبری:
عواطف دینی باید مبتنی بر معرفت و معطوف به عمل باشد

دکتر بهمن اکبری


شناسهٔ خبر: 2465341 یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۵
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: محبتی که از سر دانش و معرفت برخواسته است مقدس است وگرنه یک عاطفه ای است که می تواند خلل داشته باشد. با معرفت محبت نیز می آید. به گزارش خبرنگار مهر حجت الاسلام بهمن اکبری در نشست واکاوی پدیده جوانان و راه پیمایی اربعین به ایراد سخنرانی پرداخت که متن تفصیلی این سخنرانی در پی می آید:ما یقین می دانیم تجمعی که به مناسبت روزهای اربعین سیدالشهدا حاصل شد یک حادثه مهم تاریخی است که متأسفانه روزنامه نگاران و تحلیلگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و جامعه شناسان و روانشناسان از کنار این پدیده راحت و بدون توجه عبور می کنند. اما چه به غفلت یا تغافل از آن عبور کنند از حیثیت و اهمیت این پدیده نخواهد کاست.معتقدم که میان نخبگان جامعه ما  معمولاً مسائل ما مورد تأمل قرار نمی گیرد و مسئله دیگران از مغرب زمین وارد کشور ما می شود و مورد توجه قرار می گیرد. جامعه روشنفکری ما امروز به خیلی چیزها فکر می کند اما به موضوعات خودی و راه حل های خودی، به مسائل بومی و راه حل های بومی کمتر توجه می کند. فکر می کردم که به اربعین باید خیلی اهتمام می ورزیدند و باید این پدیده از ابعاد مختلف مورد تأمل قرار می گرفت چرا که در برش سیاسی در برش امنیتی و فرهنگی بسیار پدیده قابل اهتمام و مهمی بود. اگر این اعداد و ارقام درست است که به نظر می رسد باید درست باشد یک چیزی نزدیک به یک میلیون و صد تا یک میلیون و سیصد هزار نفر از ایران برای این زیارت یا راهپیمایی از مرزهای ما عبور کردند. فکر می کنم کسانی که در این جمع حضور داشتند نیز عمدتاً کسانی بین سنین ۱۷ و ۱۸ سال تا ۳۰ سال بودند. آن وقت مدام می گوییم جوانان ما دین گریزند و بعد می گوییم دین ستیز هستند. بعضی اوقات می گوییم که چهره دیگری از دین می خواهند. این چه چیزی است که باعث می شود گروهی از جوانان برخیزند و یک مسیر طولانی را طی کنند و به جایی بروند که در ۴۰ کیلومتری آن مکان تیر و گلوله و آتش  است و در برد مستقیم دشمنی مثل داعش قرار دارد؟این شورانگیزی و شیدایی چرا رخ می دهد؟ اگر فیلمها و تصاویری که از این صحنه‌ها میدیدیم و نقل قولهای جوانانی که رفتند و بازگشتند و گفتند می شنیدیم، همه حکایت از یک دعوت شدگی است. باید نمادهایی از آن و نمودهایی از آن را توضیح دهیم و اقتضائات اجتماعی ای که این پدیده را حمایت کرده بررسی کنیم و گفتمان ها یا جهان بینی هایی که این جنبش یا حرکت و این تحول جوانی را حمایت می کرد را توضیح دهیم و در نهایت بن مایه ها و خرد مایه ها و جانمایه های اسطوره ای و استعاره ای که در این حرکت بود را مورد توجه قرار دهیم.به نظرم مهمترین نماد و نمودی که در این حرکت جوانان وجود دارد مسئله یکپارچگی و هماهنگی شورانگیزی و دعا و ذکر و زیارت بود. خیلی از بچه ها از خانواده اجازه گرفته بودند که بروند و معمولاً اولین سفر برون مرزی خودشان را انجام می دادند. البته با تسهیلاتی که انجام شده بود، اینها موفق شدند از مرزهای کشور بگذرند و سه روز راهپیمایی بکنند. وقتی این راهپیمایی را انجام می دهند، حس می کنند فضای اسارت و راه پیمودن ۱۴ قرن پیش را تکرار می کنند. آنها خودشان دارند موکب حسینی می شوند. این حس را بیشتر افراد نقل می کنند. بیشتر جوانان که رفته بودند میگفتند ما با تشنگی و گرسنگی و سختی این راه حس می کردیم که با  آن حرکت تاریخی همراه و همسان شده ایم. این مسئله در یکپارچگی و هماهنگی و شورانگیزی ظهور پیدا کرده بود.مسئله دیگری که می شود در این راه پیمایی به آن خیلی توجه کرد، مسئله اتحاد بین اقوام در این حرکت است. مسئله اسلامیت و نگاه حسینی و شیعی، یکپارچگی ملی برای ما ایجاد کرده است. این مسئله دارای اهمیت زیادی است که در روز عاشورا همه اقوام با همه مرزهایی که بین شان وجود دارد، ذیل یک مفهوم جمع می شوند و در روز  عاشورا میبینیم که صدای سیدالشهدا و نام او در همه اقوام هست. ترک و کرد، عرب و بلوچ و ترکمن و تا مرکز همه یکپارچه، یک عنوان و معنا را دنبال می کنند. در این حرکت اربعین اقوام و سلایق مختلف کشور، وجود داشتند. جوانان از حوزه های مختلف آمده بودند. به علاوه این که در خود عراق هم اقوام مختلف اعم از عرب، کرد و ترکمن ها در موکب هایی که برای حمایت و رسیدگی کردن به زائرین و راهپیمایی کنندگان درست کرده اند، همه اهتمام داشتند و همراهی و همکاری کردند. قطعاً در همین زمینه مسئله شیعه و سنی هضم شده بود و بسیاری از اهل سنت نیز در این راهپیمایی یا شرکت کردند یا به عنوان حامی و خدمت کار و خادم حضور داشتند.این نمادها را باید یکبار بازخوانی کرد. مسئله دوم اقتضائات جمعی یا اجتماعی بود که این حرکت را معنادار کرده بود. به هر حال ما در یک فاصله زمانی که محرومیت شدیدی در عراق وجود دارد و خطرات و تهدیدات زیاد وجود دارد و طبیعی است که انسان درخطر و تهدید یک پناه بزرگ و ملجأ جدی را طلب می کند. به نظرم سیدالشهدا یک ملجأیی بود برای قوم گسسته و محروم که امروز از آسمان و زمین تهدید می شود و این هم به حمایت جدی مردم محتاج بود. اما بیشتر مایلم که در سطح گفتمانهای حامی صحبت کنم. چه می شود که مسئله اربعین را می بینیم و چه جهان بینی و گفتمان هایی این جنبش و حرکت را حمایت می کند؟به نظر می رسد اربعین و جنبش اربعین و راهپیمایی ای که انجام شد از سر یک عاطفه شورانگیز شدیدی بود که جوانان را به والهگی نزدیک کرده بود. یعنی جوانان ما با هر چیزی که قهر و احساس جدایی کنند، ظاهراً با محرم و عاشورا و سیدالشهدا خیلی آشتی هستند و این مسئله قابل توجهی است. به نظرم باید یک برش رواشناختی و جامعه شناختی داشت و ببینیم که چطور می شود خیلی از تجمعات دینی را که ممکن است جوانان نپسندند ولی تجمع حسینی را چه در محرم، چه در عاشورا و چه در راهپیمایی اربعین طلب می کنند. در اقشار متنوعی از بچه هایی که رفته بوند این مسئله کاملا دیده می شد و بعد وقتی بر میگردند مثل اینکه از یک سفر روحانی بزرگ بازگشته اند و آثار زیادی هم در این بچه ها دیده می شود.جهان بینی مهمی که در این زمینه اینها را حمایت می کرد این بود که سیدالشهدا به عنوان یک پناهگاه بزرگ انسانی است و این چیزی است که باید خیلی قدر بدانیم. کسانی که در حوزه سیاسی کاری می کنند مثلا حماس و دیگران بارها گفته بودند که ما برای جنبش و انقلاب حماس، محتاج به حسین شما هستیم. به هر حال امام حسین(ع) هم در تحول بزرگ انقلاب اسلامی، شعارهایی که مردم دادند و پیروزی خون بر شمشیر را به عنوان یک الگو و آرمان قلمداد می کردند، حرکت آفرین و شوق آفرین بود و انگیزه های بزرگی به جمع می داد و هم در خود جنگ هم تأثرش کاملاً روشن بود. واژگان کلیدی مثل «هیهات من الذله» و ذلت نپذیرفتن و مرگ سرخ را انتخاب کردن و عدالت خواهی و ظلم ستیزی گفتمانهایی است که به عنوان بن مایه هایی که این جنبش اربعین را که در راهپیمایی اخیر هم کاملاً نشان می داد حمایت می کرد و دنبال می کرد.لذا باید به گفتمان های حسینی در این زمینه توجه کرد که هنوز که هنوز است، جوانان را با خود همراه می کند و عمیقاً در جان ما نفوذ کرده است. سید الشهدا(ع) آغازگر اسلام نبود ولی احیاگر آن بود. حسین منی و انا من حسینی یعنی آغازگر رسالت، پیامبر(ص) بود ولی احیاگر سنت پیامبر(ص) در تاریخ اسلام سیدالشهدا(ع) بود. این مسئله را دقیقاً می بینیم. اگر بگردیم به آغازگری رسالت پیامبر با توجه به متون اسلامی، پیامبر(ص) سه هدف رسالت و یا غایت کلی را در آرمان رسالت خودشان دنبال می کردند؛ نخستین کاری که پیامبر می خواست با جامعه جهانی و انسانی بکند علم گستری بود. یعنی پیامبر یک معلم بود. فراوان داریم که در تعابیر است که خداوند متعال می فرماید «هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکّیهم».تعلیم کتاب و حکمت و تعالیم مفاهیم و آموزه های بلند آسمانی اولین و نخستین رسالت پیامبر اکرم(ص) بوده است. نمی توانیم علم گستری  و در مقابلش جهل زدایی را از رسالت پیامبر(ص) به دور بداریم.دومین هدف و آرمان پیامبر اکرم(ص) گسترش رحمت بود. گسترش مهر و نفرت زدایی از آرمان های پیامبری است که فرمود: پیامبر که آمد میان انسان ها مودت و دوستی و صمیمیت و محبت را گسترش دهد تا جایی که او رحمه للعالمین گفتند. سومین هدفی که پیامبر به جد دنبال می کردند، بحث عدالت گستری است. در حدیثی از پیامبر(ص) داریم که مأموریت من برقراری عدالت بین انسان هاست. آمده ام که بین شما ها عدالت را گسترش دهم. بنابراین اگر ما به سه آرمان بلند نفرت زدایی، ظلم ستیزی و در نگاه دیگر جهل زدایی توجه کنیم، پیامبر اکرم(ص) آمده بودند تا دانش و معرفت را گسترش دهند. همین سه عنوان را اگر توجه بفرمایید می خواهم از اینجا ناظر به فرمایش دکتر باقری نکته ای را عرض کنم. در زیارت اربعین که همه این بچه هایی که رفتند می خواندند این طوری می گوییم که من شهادت می دهم که سید الشهدا(ص) خون قلبش را نثار تو کرد تا آدمیان و بندگان تو را از جهل و نادانی نجات دهد و از گمراهی و گمگشتگی و ذلالت برهاند.عواطف و احساسات و اشک و آه و زیارت و دعا و شورانگیزی را به دو شرط مکفی به مقصود می دانیم. نخست اینکه این شورانگیزی و دعا تلاوت و حضور، مسبوق به معرفت باشد. زیرا در ادبیات معرفت دینی ما گفته اند: دوستی و دوستدارندگی و شیفتگی شاخه ای از معرفت است. با معرفت محبت نیز می آید. محبتی که از سر دانش و معرفت برخواسته است مقدس است وگرنه یک عاطفه ای است که می تواند خلل داشته باشد. حب و عشق و شورانگیزی که مسبوق به معرفت باشد که به خوبی در سخنان دکتر باقری گفته شد و به بحث عقلانیت در تربیت دینی و عواطف و احساسات اشاره کردند. اما می خواهم اشاره دومی هم بکنم و آن اینکه این عاطفه و شورانگیزی مسبوق به معرفت بودنش باز هم کافی نیست. باید معطوف به عمل نیز باشد. باید به تغییر در عمل و رفتار یا به یک جلوروندگی در عمل هم منتهی شود و گرنه اگر ما به شدت سیدالشهدا(ع) را دوست بداریم اما  این محبت از سر معرفت نباشد یا اگر از سر معرفت بود ولی معطوف به عمل و تغییر نباشد، باز هم جامعه ما تغییر بنیادینی که می خواهیم با عناوینی مثل اسلامی شدن، علوی شدن، نبوی شدن را در پی نخواهد داشت.اتفاقاً در حادثه کربلا عمیقاً می بینید که افرادی که محبت به سیدالشهدا(ع) داشتند ای بسا از سر معرفت هم محبت داشتند ولی در حوزه اقدام به عمل پای عملشان لنگید. در تاریخ است که عمر بن سعد بن ابی وقاص از زمره محبان سیدالشهدا(ع) و عالمان و عارفان به حق سیدالشهدا(ع) بود. تفاوت او با حربن یزید ریاحی در اقدام است. یعنی عمر سعد با مذاکراتی که با امام داشت، به امام گفت که دست از ستیز و جنگ با من بردار و امام را می شناخت و گریه می کرد و می گفت که اگر من با تو نجنگم خاندان مرا به اسارت خواهند برد و اموال من را در مدینه به غارت می برند. امام تضمین می دهد ولی او اهل اقدام نیست. پس نه گریه اصالت دارد و نه حتی معرفت. بلکه گریه و اشک و آهی که مسبوق به معرفت است و معطوف به عمل و اقدام است. حربن یزید ریاحی اینجا انتخاب می کند اراده می کند و دقیقا می تواند وارد عمل شود. زهیر، جزو خون خواهان عثمان بود و در مقابل علوی ها بوده و در شمار اموی ها یاد می شده ولی وقتی شوری از سیر معرفت پیدا می کند بلافاصله به اقدام دست می زند. یعنی وقتی از خیمه بر می گردد و سیدالشهدا(ع) را می بیند به همسرش می گوید من از تمام مایملکم یک شمشیر و یک اسب و یک زاد و توشه راه می خواهم و بس. این یعنی اقدام و عمل کردن. در تربیت دینی این سه گام، معرفت، محبت و عمل مطرح است.آقای دکتر باقری را باید فیلسوف عمل بنامیم. در تربیت دینی به خوبی این آرا را دارند. می خواهم عرض کنم زیارت اربعین که تجمع، شورانگیزی و عواطف بزرگی در او ظهور پیدا کرد و خوشبختانه سیاست مدیران فرهنگی هم همین بود و تسهیلاتی دادند و فرصتی به جوانان دادند که بروند در یک هاله ای از شور  و دعا و زیارت قرار بگیرند و اگر بسیار تلاش می کردیم قادر نبودیم در داخل کشور یک چنین فضای تربیتی را ایجاد بکنیم، اما این کافی نیست. این تجمع اربعینی را باید با دو موضوع افزون کنیم و این شعله برانگیخته شده و برانگیختگی جوانی و شادابی را باید ۱- به عقلانیت مسبوق به معرفت و۲- به عمل معطوف به اقدام، گشایش دهیم و گسترش دهیم. امیدوارم پدیده اربعین و حضور جوانان برای زیارت سید الشهدا(ع) و این سه روز گام برداشتن خالصانه که بچه ها از نجف تا کربلا، طی کردند و هم استقلال را تجربه کردند و هم توجه به عبادت را تجربه کردند و همین که به آن بن مایه ها و خردهایی که قرنها در دل جامعه ما با عنوان روح حسینی و با شعائر حسینی بود انشاالله احیا و گسترش یابد.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن