واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در نشست بررسی جایگاه تفکر انتقادی در برنامه فلسفه برای کودکان؛
«کتاب راهنمای تفکر نقادانه» بررسی شد
شناسهٔ خبر: 2452634 چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۵
دین و اندیشه > اندیشکده ها
فائژه رودی گفت: این کتاب مدعی است که ما در تمام زندگی به تفکر نقادانه محتاجیم. قرار نیست ما با تفکر نقادانه پاسخ درست برسیم. بلکه می خواهیم ببینیم که کدام پاسخ به واقعیت نزدیک تر است. به گزارش خبرنگار مهر، نشست جایگاه تفکر انتقادی در برنامه فلسفه برای کودکان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.فائزه رودی در این نشست با اشاره به کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» نوشته ام نيل براون - استوارت ام كيلي که توسط کوروش کامیاب ترجمه شده است، گفت: در این کتاب هر دو نویسنده مدعی اند که این کتابی است که به تجربه های زندگی نزدیک و کاربردی است.رودی با اشاره به روش های موجود در مورد تفکر که در این کتاب نام برده شده اند گفت: دو روش در مورد تفکر وجود دارد؛ روش اسفنجی و روش غربالی. در روش اسفنجی ما همچون اسفنج اطلاعات را جمع آوری می کنیم و دخالتی در آنها نداریم.وی گفت: این کتاب مدعی است که ما در تمام زندگی مان به تفکر نقادانه محتاج هستیم. عیب تفکر اسفنجی در این است که کسی که از این روش استفاده می کند معمولا به آخرین داده ای که به ذهنش رسیده است اکتفا می کند. اما در روش غربالی در واقع می خواهیم تمرین کنیم که با نویسنده هر چند که وجود ندارد وارد گفتگو و تعامل بشویم.این دانش آموخته فلسفه برای کودکان با طرح این پرسش که نتیجه تفکر نقادانه به کجا می رسد؟ گفت: قرار نیست ما با تفکر نقادانه به این برسیم که این پاسخ درست است یا نیست. بلکه می خواهیم به این برسیم که کدام پاسخ به واقعیت نزدیک تر است. ما در تفکر نقادانه باید ایده هایی که در گذشته داشته ایم را مورد نقادی قرار دهیم و بدانیم که در این زمینه ایده ما نقد شده است نه شخصیت مان.رودی افزود: در تفکر، تقسیم بندی دیگری در این کتاب وجود دارد که می گوید تفکر شامل تفکر حداقلی و حداکثری است. تفکر حداقلی، دفاع ما از تفکر پیشینی خودمان است اما تفکر حداکثری یعنی اینکه ما می خواهیم تفکرمان را نقادی کنیم. نویسنده می گوید اولین سوالی که باید در مواجهه با یک متن در ذهنمان برسد و بتوانیم به آن پاسخ دهیم، این است که مسئله چیست؟ مدعا یا نتیجه کدام است؟ وی گفت: ما در هر متنی که با آن مواجه می شویم دو نوع مسئله داریم: مسئله توصیفی و مسئله تجویزی. اما چگونه مسئله یک متن را پیدا کنیم؟ گاهی نویسنده خودش به آن اشاره می کند. اما گاهی از مواردی که در متن آمده است باید به آن پی برد. اما مدعا یا نتیجه آن چیزی است که نویسنده می خواهد ما آن ادعا را بپذیریم. برای اینکه بتوانیم ادعا را بپذیریم دو سوال می توانیم از خودمان بپرسیم؛ ابتدا اینکه نویسنده چه میخواهد بگوید و دوم اینکه دلایل استدلال کدام اند؟ نویسنده باید برای مدعای خودش دلایلی داشته باشد. اگر از کسی دلیل خواستید و ناراحت شد آن شخص در مرحله حداقلی تفکر مانده است.رودی افزود: سوال بعدی این است که کدام واژه ها یا عبارات مبهم اند؟ هر نویسندهای وظیفه دارد که بدون ابهام و باشفاف ترین واژه ها مدعای خودش را برای مخاطبانش بیان کند. سوال چهارم که در این کتاب مطرح است این است که تضادهای ارزشی و فرض های ارزشی کدامند؟ باید پیش فرض های نویسنده را کشف کرد و با توجه به آنها به سخن نویسنده پرداخت.این دانش آموخته فلسفه در ادامه افزود: پرسش پنجم این است که فرض های توصیفی کدامند؟ فرض کنید وقتی می گویند فلان خودرو قابل اعتماد است پیش فرض توصیفی آن این است که این خودرو به راحتی شما را تا هر جایی که بخواهید می برد. که اینها پیش فرض ارزشی نیستند. پرسش ششم این است که آیا مغالطه ای در کار هست؟ در این کتاب به چندین مورد از آنها اشاره شده است که آیا این فرد در سخنش مغالطه دارد یا ندارد.وی گفت: پرسش دیگری که می توانیم از خودمان بپرسیم این است که شواهد تا چه اندازه ای محکم اند. و پرسش بعدی اینکه آیا علت های بدیلی در مطلبی که می وانید وجود دارد؟ آیا آمار عرضه شده فریبنده است؟ چه اطلاعات مهمی بیان نشده است؟ نویسنده ممکن است برخی اطلاعات را تحت تاثیر عوامل مختلفی بیان نکند و پرسش آخر این است که چه مدعا و نتیجه معقول دیگری را می توان مطرح کرد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]