تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845205399




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عدالت در اخلاق فردي و اجتماعي با تکيه بر ديدگاه امام خميني (رحمت الله عليه) (قسمت دوم و پاياني)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عدالت در اخلاق فردي و اجتماعي با تکيه بر ديدگاه امام خميني (رحمت الله عليه) (قسمت دوم و پاياني)
عدالت در اخلاق فردي و اجتماعي با تکيه بر ديدگاه امام خميني (رحمت الله عليه) (قسمت دوم و پاياني) نويسنده: اکرم استيري عدالت اجتماعي (1)عدالت اجتماعي ، به عنوان موضوعي مهم، همواره مورد توجّه بشر بوده است . دليل اين توجّه ، اهميت و آثاري است که برقراري عدالت اجتماعي به دنبال دارد.عدالت اجتماعي در مقابل عدالت فردي به کار برده مي شود ، اما مغاير با آن نيست ؛ زيرا براي تحقّق عدالت اجتماعي در جامعه ، عدالت فردي تک تک انسان ها لازم است. عدالت فردي نيز معطوف به برقراري عدالت بين قواي انسان است . اسلام همان گونه که به عدالت فردي و تسلط بر قواي نفس تأکيد داشته است ، از عدالت اجتماعي و اهميّت آن نيز غافل نبوده ، بلکه تأکيد بسياري بر آن نموده و آن را به عنوان يکي از اهداف بزرگ پيامبران و به عنوان وظيفه اي ديني و اجتماعي معرفي کرده است . از اين رو ، در آيات قرآن و روايات معصومين (عليهم السلام) درباره ي ضرورت اجراي عدالت اجتماعي و اهميت و آثار آن ، مطالب فراواني يافت مي شود.آنچه که در ابتدا از مفهوم عدالت اجتماعي استنباط مي شود ، عدالت اقتصادي است ، بعضي گمان مي کنند که عدالت اجتماعي يعني برقراري عدالت اقتصادي محض ، که البته چنين نيست. عدالت اجتماعي به اين معناست که عدالت در عرصه هاي مختلف جامعه برقرار شود و اين عدالت ابعاد مختلفي دارد. از جمله ، عدالت سياسي ، عدالت در قضاوت ، عدالت اقتصادي و...؛ پس عدالت اجتماعي مفهومي گسترده تر و فراتر از معناي محدود عدالت اقتصادي است.درمورد تعريف عدالت اجتماعي بايد بگوييم که بيشتر تعاريفي که قبلاً در مورد عدالت اجتماعي ارايه کرديم ، به عدالت اجتماعي نظر داشته اند. در آنجا براي عدالت [اجتماعي] معاني مختلفي مطرح شد : تساوي ، تناسب ، اعطاء کلّ ذي حقّ حقهّ . راغب اصفهاني عدالت [اجتماعي] را به معناي برابري و تساوي مي دانست . علامه طباطبايي در تعريف آن به بحث تناسب استحقاق نظر داشت. و شهيد مطهري هم براي عدالت چهار معني ذکر کرده بودند که مهم ترين آنها اعطاء کلّ ذي حقّ حقهّ بود.اغلب ، از مفهوم عدالت اجتماعي چنين برداشت مي شود که عدالت به طور کلي به معناي برقراري تساوي بين همه ي افراد و در همه ي موارد است ، در حالي که اين برداشت صحيح نيست و تساوي و برابري در همه جا عدالت نيست . گاهي تساوي بين افراد خود عين ظلم است . به طور مثال ، نمره دادن يکسان به همه ي دانش آموزان (زرنگ و تنبل) نه تنها عدالت نيست ، بلکه ظلم در حقّ کساني است که بيشتر تلاش کرده اند، ولي امتياز بيشتري نصيب آنها نشده است . در اينجا معلم براي برقراري عدالت بايستي به هر کس به اندازه ي استحقاق وتلاشي که کرده نمره بدهد. اما در مسايلي که مربوط به قوميّت ، رنگ و نژاد مي شود برقراري تساوي لازم و عدالت است . همه ي افراد از هر قومي و نژادي يا يکديگر برابرند و هيچ کدام نسبت به ديگري برتري ندارند؛ زيرا در اسلام اين مسايل براي کسي استحقاق نمي آورد و گرامي ترين افراد نزد پروردگار ، با تقواترين آنهاست.اکنون به اين مسأله مي پردازيم که چگونه مي توان عدالت را در جامعه برقرار کرد . چه کسي بايد عدالت را در جامعه اجرا کند؟مهم ترين عامل براي اجراي عدالت آن است که زمامدار و حاکم جامعه عادل باشد تا بتواند عدالت را در بخش هاي مختلف اجتماع گسترش دهد. در اسلام ، عدالت يکي از شرايط زمامدار است . امام خميني (ره) در کتاب ولايت فقيه دراين باره فرموده اند:«شرايطي که براي زمامدار ضروري است ، مستقيماً ناشي از طبيعت طرز حکومت اسلامي است. پس از شرايط عامّه مثل عقل و تدبير، دو شرط اساسي وجود دارد که عبارتند از : 1 ـ علم به قانون 2 ـ عدالت. حاکم و خليفه اولاً بايد احکام اسلام را بداند، يعني قانون دان باشد و ثانياً عدالت داشته باشد و از کمال اعتقادي و اخلاقي برخوردار باشد . کسي که مي خواهد «حدود» جاري کند ، يعني قانون جزاي اسلام را به مورد اجرا گذارد ، متصدي بيت المال و خرج و دخل مملکت شود ، و خداوند اختيار اداره ي بندگانش را به او بدهد، بايد معصيت کار نباشد ، خداوند تبارک وتعالي به جائر چنين اختياري نمي دهد. زمامدار اگر عادل نباشد در دادن حقوق مسلمين ، اخذ ماليات ها و صرف صحيح آن ، و اجراي قانون جزا عادلانه رفتار نخواهد کرد و ممکن است اعوان و انصار و نزديکان خود را بر جامعه تحميل نمايد و بيت المال مسلمين را صرف اغراض شخصي و هوسراني خويش کند».(2)زماني مي توان به تحقق عدالت اجتماعي در جامعه اميدوار بود که حاکم آن عادل باشد و عدالت را در مملکت و دستگاه هاي حکومت خود بسط دهد. حاکم عادل به گونه اي عمل نمي کند که سود يا امتياز خاصي براي خود و نزديکانش حاصل شود که منجر به پايمال شدن حقوق ساير مردم شود و يا تبعيضي صورت گيرد . بهترين نمونه ي حاکم عادل و اسوه ي عدل و عدالت ، حضرت علي(عليه السلام) بودند که در راه تحقق عدالت اجتماعي مشقّت ها کشيده و سرانجام در اين راه به شهادت رسيدند. ايشان هيچ امتيازي براي خود يا نزديکانش قايل نبود و تنها به دنبال اين بودند که حق را به صاحب حق برسانند. حضرت امير(عليه السلام) در نامه اي خطاب به مالک اشتر درباره ي اجراي عدالت در بين مردم و عدم امتيازدهي به خويشان مي فرمايند:«همانا زمامداران را خوّاص و نزديکاني است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ي ستمکاريشان را با بريدن اسباب آن بخشکان و به هيچ کدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مکن ، و به گونه اي با آنان رفتار کن که قراردادي به سودشان منعقد نگردد که به مردم زيان برسانند که هزينه هاي آن را بر ديگران تحميل کنند ، در آن صورت ، سودش براي آنان و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براي تو خواهد ماند. حقّ را به صاحب حقّ ، هر کس که باشد ،نزديک يا دور، بپرداز و در اين کار شکيبا باش ، گر چه اجراي حق مشکلاتي براي نزديکانت فراهم آورد، تحمل سنگيني آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز...»(3)وجود حاکم عادلي که هدفش اجراي عدالت در بين مردم است ، زمينه را براي تحقق عدالت اجتماعي در کل جامعه فراهم مي کند.عدالت در قضاوت از ديدگاه اسلام ، عدالت در قضاوت بسيار حائز اهميت است ، به اين دليل که باعث رسيدن حق به صاحب حق شده و کسي مورد ستمقرار نمي گيرد. از اين رو ،خداوند در قرآن کريم و معصومين (عليهم السلام) مسلمانان را به رعايت آن سفارش نموده اند. در مورد رعايت عدالت در حکم و قضاوت خداوند مي فرمايند:(إنَّ الله يأمُرکُم أن تُوَدّوا الأماناتِ إلي أهلِها وَ إذا حَکَمتُم بَبنَ النّاسِ أن تَحکُموا بِالعَدل)(4) ،«همانا خداوند به شما فرمان مي دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانيد و هرگاه ميان مردم حکم و قضاوت کنيد ، با عدالت حکم را اجرا نماييد.»يکي از شرايط مهم براي قاضي اين است که عادل باشد و عدالت را در قضاوت رعايت نمايد؛ به اين معني که دو طرف دعوا در نزد او يکسان و برابر باشند و هيچ تفاوت و تبعيضي ميان آنها قايل نشود و حتي در نگاه کردن و برخورد با آنها مشابه عمل نمايد و يکي را بر ديگري برتري ندهد.در مورد اهميت و لزوم رعايت عدالت در قضاوت مي توان به قضيه ي اختلاف حضرت علي (عليه السلام) با فردي اشاره کرده.زماني که دو طرف دعوا در محضر قاضي حاضر شدند ، قاضي ،حضرت را با کنيه ي اباالحسن خطاب نمود. حضرت ناراحت شدند و گفتند : تو عدالت را رعايت نکردي ، چون مرا با احترام خطاب نمودي ، ولي طرف مقابل را با نام عادي خطاب کردي.اين قضيه اشاره به رعايت مساوات بين طرفين دعوا ، حتي در نوع برخورد و نگاه کردن دارد و حاکي از آن است که در قضاوت هيچ معيار و ملاکي نبايد باعث برتري يکي بر ديگري شود . قاضي در مسند قضاوت نبايد يکي از طرفين دعوا را به خاطر مقام يا ثروت احترام نمايد.درمورد رعايت عدالت در قضاوت ، امام خميني (ره) چنين مي گويند:«...بايد در مسند قضا ، يکي که نشست ، همه ي ملت پيش اش بايک نظر باشد ، تمام نظرش به عدالت باشد ، در دشمنش به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت ، نه اينجا مسامحه کند و نه آنجا سختگيري کند...بايد در هر کجا که باشيد و هرمطلبي که پيش شما بيايد، هر قضاوتي که پيش شما بيايد ، به طور حقّ ، به طور عدالت قضاوت کنيد ، بدون نظر به اين که اين آدم چي است و آن آدم چي . حتّي يک مجرم درجه ي اول وقتي که آمد روي حق نظر بکنيد و حکمي را که صادر مي کنيد يک حکم عادلانه باشد...»(5)براي قاضي عادل نبايستي مقام ، دوستي و خويشاوندي يکي از طرفين دعوا مطرح باشد و نبايد اين مسايل روي حکم او تأثيري بگذارد . آنچه که بايد براي قاضي عادل مطرح باشد آن است که تلاش نمايد تا بدون هيچ ملاحظه و جانبداري ، حق را به صاحب حق برساند.عدالت اقتصادي اسلام بر عدالت اقتصادي به دليل اهميت آن بسيار تأکيد کرده است . دليل اهميت آن ،اين است که اگر عدالت اقتصادي در جامعه برقرار باشد هرگز جامعه به دو طبقه ي سير و گرسنه تقسيم نمي شود و هر کس به اندازه ي نيازش درآمد خواهد داشت .عدالت اقتصادي فقر و احتياج ،اختلاف شديد طبقاتي و تبعيض را از بين مي برد و مردم به لحاظ معيشتي و مهم تر از آن از نظر روحي وضعيت مطلوبي مي يابند[کينه و دشمني فقيران نسبت به ثروتمندان از بين مي رود]. اما منظور از عدالت اقتصادي چيست ؟ آيا به اين معناست که همه ي مردم به لحاظ اقتصادي يکسان باشنديا در دسترنج يکديگر شريک باشند؟ خير ، عدالت اقتصادي در اسلام به اين معنا نيست .شهيد مطهري در اين رابطه چنين مي گويند:«معناي عدالت [حتي در همان حدّ عدالت اقتصادي] اين نيست که همه ي مردم در محصول رنج و زحمت کار يکديگر شريک باشند ، و مانند اعضاي يک خانواده که هر کس هر چه به دست مي آورد بي مضايقه در همان خانه خرج مي کند و جيب ها يکي است... عدالت آن است که تحت قاعده و قانون در مي آيد . و معني عدالت اشتراک مطلق نيست ، اشتراک مطلق و تساوي مطلق و حکم به اين که همه ي مردم در حاصل رنج يکديگر به طور مساوي شريک باشند و فرد هيچ حکم نداشته باشد و همه ي احکام متعلق به جامعه باشد ، درست نيست...معناي عدالت اين نيست که افراد هيچ تفاوتي نداشته باشند و هيچ کس نسبت به ديگري رتبه و درجه و امتيازي نداشته باشد... معناي عدالت اين است که امتيازاتي که نصيب افراد مي شود بر مبناي صلاحيت و استحقاق و برنده شدن در مسابقه ي عمل و صلاح در زندگي باشد».(6)استاد مطهري معتقدند که عدالت اقتصادي به معناي اشتراک و برابري در سود حاصل از کار يکديگر نيست . هر کس مي تواند با شايستگي و لياقت خود مالکيتي را به خود اختصاص دهد. البته اين مالکيت بايد از راه صحيح حاصل شود. اسلام براي حقوق افراد و مالکيت خصوصي آنها احترام قايل است . افراد مي توانند با بهره گيري از استعداد و صلاحيّت خود رتبه و درآمدي بالاتر نسبت به ديگران کسب کنند و اين طور نيست که همه ي افراد لزوماً در يک سطح باشند.سيّد قطب در اين رابطه چنين مي گويد:«اسلام مساوات غير منطقي در مال را قانوني نمي داند؛ زيرا تحصيل مال تابع استعدادهاي مختلفي است و عدل مطلق اقتضا مي کند روزي هاي مردم مختلف باشد و گروهي برتر از گروه ديگر باشند. البته با تحقق عدالت انساني ، مهيا نمودن شرايط و امکانات مساوي براي همه ، به طور که پستي خانواده و طرز نشو و نما و ريشه و نژاد و هيچ قيدي از قيودي که مانع پيشرفت و کوشش است ، جلو فردي از افراد را نگيرد».(7)به نظر سيّد قطب ، عدالت به اين معنا نيست که همه ي مردم درآمد يکساني داشته باشند ، بلکه يک فرد يا گروه مي تواند درآمد بيشتري کسب کند و مالکيتي را به خود اختصاص دهد. البته اين امر زماني قابل قبول است که در ابتدا شرايط برابر براي همه وجود داشته باشد و همه فرصت و حقّ استفاده از اين شرايط و امکانات را داشته باشند .پس از آن که همه به لحاظ بهره گيري از شرايط اوّليه مساوي بودند ، آن وقت هر کس مي تواند با لياقت خود از اين شرايط استفاده کرده ، حق و رتبه اي بالاتراز بقيه کسب نمايد و در ميدان مسابقه ي زندگي پيروز شود. اما افرادي که ناتوان و عاجزند و نمي توانند از اين امکانات استفاده کرده و حق و امتيازي براي خود به دست آورند ،تکليفشان چيست؟ آيا اين افراد ناچارند که در فقر و فلاکت زندگي کنند ؟ نظر اسلام در اين مورد چيست و چه فکري به حال آنها کرده است؟ شهيد مطهري در اين مورد چنين مي گويند:«در منطق الهي حتي عجزه و ضعفه بي حق نيستند، واقعاً حق دارند ، زيرا حق و تکليف دوش به دوش يکديگرند اما شرط تکليف ، امکان و قدرت است ، اگر قدرت داشته باشد و عمل نکند به جرم همين کوتاهي از حق خود محروم است ، ولي وقتي که قدرت ندارد تکليفي ندارد ، ولي حقّش محفوظ است؛ زيرا اگر سبب حق فقط و فقط توليد بود آن عاجز هيچ حقّي نداشت و توليد کننده هم عقلاً مسئول او نبود ولي اين طور نيست ...حق بالقوهّ است ، نه بالفعل ، با انجام تکليف و وظيفه فعليت پيدا مي کند و مالکيت پيدا مي شود. در صورتي که همه ي ذي حق هاي بالقوهّ تمکّن داشته باشند که از حق خود استفاده کنند براي خود اختصاص ايجاد مي کنند. اما اگر همه تمکّن نداشته باشند ، درست است که زحمت اولي هدر نيست ، اما به حکم اين که اگر اين شخص عاجز نبود او هم سهمي از اين حق را در مقابل انجام تکليف به خود اختصاص مي داد، پي به قدري که زندگي او اداره شود در مال آن قادر سهيم است.»(8)خداوند در مال ثروتمندان حقّي را براي بينوايان و ضعيفان قرار داده است تا آنها بتوانند تا حدّي زندگي خود را اداره کرده و امرار معاش نمايند . خداوند اين مسأله را صريحاً در قرآن مي فرمايند:(وَ في أموالِهِم حقٌ معلومٌ لِلسّائلِ وَ المَحروم)(9)«در دارايي هاي ايشان [ثروتمندان] بهره ي معيني است براي تنگدست و بينوا»اين حق و بهره ي بينوايان از طريق ماليات و خمس که ثروتمندان مي پردازند ، نصيب آنها مي شود . اگر هر ثروتمندي در وجود خودش عادل و منصف باشد و خمس و ماليات دارايي خود را بپردازد ، فقر و تنگدستي کاهش پيدا کرده و با اين عمل نيز عدالت و انصاف را در حق ديگران رعايت مي نمايد، ولي در صورت عدم پرداخت آنها مرتکب ظلم و ستم به محرومان مي شود.شهيد مطهري عدالت را در اخلاق فردي و نزديکي افراد به يکديگر مؤثر مي دانند و مي گويند:«تبعيض ها ، تفاوت گذاشتن روح يک عدّه را که محروم شده اند فشرده و آزرده و کينه جو مي کند و روح يک عدّه ي ديگر را که به صورت عزيز بلاجهت درآمده اند لوس و يکباره و تبذيرکن مي کند. اخلاق عالي عبارت است از اخلاق متعادل و موزون . مسلماً اگر جامعه متعادل و موزون نباشد ، اگر حقوق اجتماعي ، موزون و متعادل نباشد، اخلاق شخصي و فردي موزون نخواهد ماند. حديثي است از رسول اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) که فرمود :(إِستّووا تَستووا قُلُوبَکُم)معتدل و هم سطح باشيد و در ميان شما ناهمواري ها وتبعيض ها وجود نداشته باشد، تا دل هاي شما به هم نزديک شود و در يک سطح قرار بگيرد ، يعني اگر در کارها و موهبت ها و نعمت هاي خدا بين شما شکاف و فاصله افتاد بين دل هاي شما هم قهراً فاصله مي افتد ، آن وقت ديگر نمي توانيد همدل و هم فکر باشيد و در يک صف قرار بگيريد».(10)حضرت علي (عليه السلام) در مورد تأثير عدالت در پيوند و نزديکي انسان ها مي فرمايند:«الانصافُ يرفَعُ الخِلافَ و يوجِبُ الائتِلافَ»(11)؛عدالت مخالفت را از ميان مي برد و پيوند و الفت بار مي آورد.برقراري عدالت اجتماعي باعث رفع تبعيض و اختلاف ميان افراد مي شود و جامعه ، را به سوي پيشرفت سوق داده و باعث دوام و استواري آن مي گردد و پيوندي نزديک ميان افراد آن ايجاد مي نمايد.نتيجهs بحث عدالت همواره مورد توجّه بشر بوده است و دليل توجّه بشر به آن ، اين است که اجراي عدالت به عنوان يک دستور ديني از طرف خداوند سفارش شده و از طرفي انسان ها فطرتاً عدالت خواه و دوستدار عدالتند. امامان (عليهم السلام) نيز درسخنان خود به اهميت عدالت و آثار آن اشاره نموده اند.در رأس همه ي عدالت ها ، عدل الهي است که به عنوان اصل اعتقادي شيعه مطرح است . خداوند عادل ، عدل خود را در سراسر هستي گسترانيده است و انسان ها را نيز به اجراي عدالت و پرهيز از ظلم فرا مي خواند . اين عدالت در درجه ي اول بايستي در وجود خود انسان اجرا شود که به آن عدالت فردي مي گويند.عدالت فردي به اين معناست که انسان بتواند در استفاده از قواي نفس خود (غضب ،شهوت و وهم) حدّ وسط را در نظر داشته و از افراط و تفريط که در اطراف آن قرار دارند و هر دو رذيلت اند پرهيز نمايد. در صورتي که از قواي نفس به درستي استفاده شود ثمراتي براي انسان دارند ، اما اگر کنترل نشده و افسارگسيخته باشند انسان را به هلاکت مي کشانند. زماني مي توان از اين قوا به طورصحيح استفاده کرد که عقل بر آنها حاکم باشد و آنها را کنترل نمايد که در اين صورت هر سه قوهّ به اعتدال رسيده و عدالت به عنوان يک فضيلت اخلاقي در نفس انسان به وجود آيد.جبنه ي ديگر عدالت بشري ، عدالت اجتماعي است ، به اين معني که انسان ها درصدد باشند عدالت را در سطح جامعه برقرارنمايند. عالمان اخلاق معتقدند که براي اجراي اين نوع عدالت لازم و ضروري است که افراد ابتدا در وجود خود عدالت را برقرار کنند و خود عادل باشند تا بتوانند درصدد ايجاد عدالت در ديگران و جامعه باشند. زيرا کسي که از ايجاد عدالت در وجود خودش عاجز است و نمي تواند قواي نفس خود را معتدل کند چطور مي تواند در عرصه اي وسيع تر به عدالت رفتار نمايد.نقش و اهميت عدالت فردي براي تحقق عدالت اجتماعي را مي توان چنين بيان نمود که اگر همه ي افراد ، به ويژه کساني که در اجتماع مسؤوليّتي دارند ، عادل باشند و عدالت در وجود آنها به عنوان ملکه اي اخلاقي درآمده باشد ، قطعاً در رفتار و عمل آنها تأثير خواهد داشت و در جايگاهي که قرار دارند عدالت را رعايت نموده و از ظلم به ديگران خودداري مي نمايند.منابع: قرآن کريم.نهج البلاغه.1. الاصفهاني ، الراغب ، مفردات الفاظ القرآن ، چاپ اول ، دمشق : دارالقلم ، 1416 ه.ق.2 . آمدي ، عبدالواحد ، غررالحکم و دررالکلم ، ترجمه : محمد علي انصاري ، تصحيح : مهدي انصاري قمي ، چاپ سوم ، قم: امام عصر(عج)، 1384ش.3 . خميني ، روح الله ، تحريرالوسيله ، جلد اول ، قم : دفتر انتشارات اسلامي ، 1375ش.4. خميني ، روح الله شرح حديث جنود عقل و جهل ، چاپ سوم مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ، 1378ش.5.خميني ، روح الله ، صحيفه امام (22 جلدي) ، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ، 1373ش.6.خميني ، روح الله ، ولايت فقيه ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ، چاپ اول ، 1373ش.7. خميني ، روح الله ، چهل حديث ، چاپ دوم ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) 1371ش.8. سيدقطب ، عدالت اجتماعي در اسلام ، ترجمه : هادي ، خسروشاهي و محمدعلي گرامي ، چاپ هشتم ، تهران: شرکت سهامي انتشار ، بيتا.9 . طباطبايي ، محمد حسين ، تفسير الميزان ، ترجمه : سيد محمد باقر موسوي همداني ، ج12 ، قم : انتشارات اسلامي ، 1364ش.10. طوسي ، خواجه نصيرالدين ،اخلاق ناصري ، تصحيح : مجتبي مينوي و عليرضا حيدري ، چاپ سوم ، انتشارات خوارزمي ، 1364ش.11. مجلسي ، محمد باقر ، بحارالانوار ، بيروت، داراحياءالتراث العربي .12. مطهري ، مرتضي ، بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي ، تهران : انتشارات حکمت.13. مطهري مرتضي ، بيست گفتار ، چاپ پنجم ، قم: انتشارات صدرا، 1358ش.14 . مطهري مرتضي ، عدل الهي ، چاپ چهاردهم، انتشارات صدرا، 1378ش.15. نراقي ، ملامهدي ، جامع السعادات ، ترجمه : سيدجلال الدين مجتبوي ، چاپ اول ، تهران :حکمت ، 1377ش.پي نوشت : 1-Social Justice2 ـ امام خميني ، ولايت فقيه ، صص47-49.3 ـ نهج البلاغه ، نامه ي 53.4 ـ نساء/58.5 ـ امام خميني ، صحيفه امام ، ج13 ، ص116.6 ـ مطهري ، مرتضي ، بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي ، صص150-153.7 ـ سيّدقطب ، عدالت اجتماعي در اسلام، ص88.8 ـ مطهري ، مرتضي ، بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي ، صص168-169.9 ـ معارج/24.10 ـ مطهري ، مرتضي ، بيست گفتار ، ص95.11 ـ آمدي ، عبدالواحد ، غررالحکم و دررالکلم ، حديث 1668 ، ص100.منبع:نشريه فصلنامه اخلاق ،شماره 11/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4875]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن