تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 4 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1869073026




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امام خمینى قدس سره و کاربردهاى روایات تفسیرى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
امام خمینى قدس سره و کاربردهاى روایات تفسیرى
استفاده امام راحل از روایات تفسیرى گاهى در جهت تأویل آیات و تأیید معانى تأویلى است. ایشان در آیاتى که داراى شأن نزول خاص یا موضوع خاص هستند با الغاى خصوصیت، حکمى کلى برداشت مى کنند و آن را بر مصادیق دیگر تطبیق مى دهند.

خبرگزاری فارس: امام خمینى قدس سره و کاربردهاى روایات تفسیرى



بخش دوم و پایانی 3. تفسیر آیات معصومان علیهم السلام بر اساس شأنشان، که مبین قرآن بودن است،51 در موارد لزوم، به تفسیر آیات قرآن پرداخته و ابهامات معانى، مفاهیم و مصادیق آیات را براى دیگران توضیح داده اند. از ایشان در بسیارى از موارد، درباره آیات گوناگون، سؤال کرده اند. بیانات ایشان درباره آیات و جواب ایشان به پرسش هاى دیگران و همچنین احادیثى که به صورت مستقیم به شرح آیات نپرداخته اند اما مى توان از آنها در تبیین آیات بهره گرفت، مجموعه اى از روایات تفسیرى را شکل داده اند که بخشى از آن به دست ما رسیده است. بخش عمده اى از روایات تفسیرى معصومان در جهت کشف و تبیین پیام هاى آیات است. در این دسته از روایات، مى توان به لایه هاى درونى و بیرونى آیات پى برد. مراد از «لایه هاى درونى آیات»، پیام هاى آن آیه است که از ظاهرش برنمى آید و منظور از «لایه هاى بیرونى»، واژگان و مضمون ظاهرى آیات است. امام خمینى قدس سره بخشى از روایات را در این زمینه به کار گرفته و از این رهگذر، داده هاى تفسیرى خود را سامان داده اند. بررسى موارد استفاده ایشان از روایات تفسیرى نشان مى دهد که وقتى ایشان درصدد شرح و تفسیر آیه با استفاده از روایات بوده، از روایات در سه عرصه استفاده کرده اند که در ذیل، به تفصیل ذکر مى شود: الف. شرح و تفسیر واژگان روایات تفسیرى از جمله منابعى است که براى شرح واژگان آیات از آنها استفاده مى شود. معمولاً این روایات در پاسخ به سؤالات صحابه ذکر شده و معصومان علیهم السلام در جهت تبیین معانى آن واژگان و اصطلاحات، به سؤال ایشان پاسخ مى گفته اند. امام خمینى قدس سره از این گونه داده هاى روایى معصومان علیهم السلام استفاده کرده و آن را در جاى جاى آثار تفسیرى خود به کار برده اند. نمونه هاى ذیل، توجه ایشان به این گونه روایات را نشان مى دهد. ذکر این نکته ضرورى است که ایشان گاهى از این روایات براى توضیح ظاهرى واژگان، و گاهى شرح معانى غیرظاهرى ـ که به نحوى تفسیر آن است ـ استفاده کرده اند: 1. ترتیل: و از آداب قرائت، که موجب تأثیر در نفس نیز هست و سزاوار است که شخص قارى مواظبت آن کند، «ترتیل» در قرائت است. و آن ـ به طورى که در حدیث است ـ عبارت است از: حد توسط بین سرعت و تعجیل در آن و تأنّى و فتور مفرط که کلمات از هم متفرق و منتشر گردد.عن محمّدبن یعقوب بإسناده عن عبداللّه بن سلیمان، قال: سألت أباعبداللّه ـ (ع) ـ عن قول اللّه تعالى: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً.» قال: قال أمیرالمؤمنین ـ (ع): «تبینه تبیانا، (خ ل: تبیینا) و لا تهذّه هذّ الشّعر [و لا تنثره ]نثر الرّمل، و لکن أفزعوا قلوبکم القاسیة، و لا یکن همّ أحدکم آخر السّورة.» 52 گوید: پرسیدم از حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه ـ از قول خداى تعالى که مى فرماید: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» مقصود چیست؟ فرمود: حضرت امیرالمؤمنین ـ (ع) ـ فرمود: یعنى: اظهار کن آن را اظهار نمودن کاملى، و سرعت مکن در آن؛ چنانچه در شعر سرعت مى کنى، و متفرّق مکن اجزاى آن را چون ریگ هاى متفرق که اجزایش با هم ملتئم نشود، ولیکن طورى قرائت کنید که تأثیر در قلوب کند و دل هاى سخت شما را به فزع آورد، و همّ شما آخر سوره نباشد. 53 2. استدراج: و اگر نادرا حق تعالى ظالمى را گرفتار کند مى توان گفت: از عنایات حق تعالى به آن ظالم است. اگر اهل معصیت و ظلم را به حال خودشان واگذار فرماید «استدراج» است؛ چنانچه خداى تعالى مى فرماید: «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» (اعراف: 182ـ183)؛ یعنى زود است که نعمت دهیم آنها [را] درجه درجه، از جهتى که نمى دانند، و مهلت دهیم آنها را. همانا اخذ من شدید است. ... و در مجمع البیان روایت کند از حضرت صادق ـ (ع): أنّه قال: «إذا أحدث العبد ذنبا جدّد له نعمة فیدع الاستغفار، فهو الاستدراج.» 54 فرمود: وقتى حادث کند بنده گناهى را تجدید شود براى او نعمتى، پس واگذارد استغفار را، پس آن استدراج است. 55 3. واژگان سوره توحید: اللّه: فرمود حضرت باقر ـ (ع): معنى «اللّه» معبودى است که خلق متحیرند از درک حقیقت او و احاطه به کیفیت او. 56 أحد: فرمود حضرت باقر ـ (ع): «احد» فرد یکتاست. و «احد» و «واحد» به یک معنا است؛ و آن یکتایى است که نظیرى براى او نیست. و توحید اقرار به وحدت است، و آن یکتایى است که نظیرى براى او نیست. و توحید اقرار به وحدت است، و آن انفراد است. و «واحد» عبارت از متباینى است که از چیزى منبعث نشود و با چیزى متّحد نگردد. و از اینجاست که گویند بناء عدد از «واحد» است و "واحد" از عدد نیست؛ زیرا که عدد به «واحد» گفته نشود، بلکه به دو تا گفته شود. پس معنى قول خدا: «اللَّهُ أَحَدٌ» آن است که معبودى که خلق متحیرند از ادراک او و احاطه به کیفیت او. یکتاست در خدایى، و متعالى از صفات خلق است. 57 و 58 صمد:فرمود حضرت باقر ـ (ع) ـ که حدیث کرد براى من پدرم، زین العابدین ـ (ع) ـ از پدرش، حسین بن على ـ علیهماالسلام ـ که فرمود: «صمد» آن است که جوف ندارد. و «صمد» آن است که آقایى او به منتها رسیده. و «صمد» آن است که نمى خورد و نمى آشامد. و «صمد» آن است که نمى خوابد. و «صمد» دائمى است که همیشه بوده و همیشه خواهد بود. فرمود حضرت باقر ـ (ع) ـ محمّدبن حنفیه مى گفت: «صمد» آن است که قائم بنفسه باشد و غنىّ از غیر باشد. و غیر او گفت: صمد متعالى از کَوْن و فساد است. و «صمد» آن است که موصوف به تغایر نباشد. و حضرت باقر ـ (ع) ـ فرمود: «صمد» بزرگ مُطاعى است که فوق او امر و نهى کننده اى نباشد. فرمود: سؤال شد على بن الحسین زین العابدین ـ علیهماالسلام ـ از صمد. فرمود: «صمد» آن کسى است که شریک از براى او نیست، و مشکل و ثقیل نیست براى او حفظ چیزى، و پوشیده نمى ماند از او چیزى. 59 و 60 ب. شرح مفاد ظاهر آیات شرح مفاد آیات قرآن و تبیین معنا و مضمون آیه از دیگر استفاده هاى امام خمینى قدس سره از روایات تفسیرى است. روایات تفسیرى در بسیارى موارد، تفسیر آیات را بر عهده دارد و با استفاده از آن، مى توان فهم آیه و منظور خداوند از ایراد آیه مورد نظر را دریافت. این گونه روایات بسیارى از سؤالاتى را که در مواجهه با آیه در بادى نظر به ذهن مى رسد، پاسخ مى دهد. نمونه هاى ذیل، که در آثار امام راحل پراکنده است، از این گونه روایات است که به کمک ایشان آمده و تفسیر و فهم آیه را آسان مى سازد. 1. تفسیر آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات: 10): در کافى شریف است: عن العقرقوفى، قال سمعت أباعبداللّه ـ (ع) ـ یقول لأصحابه: «اتّقوا اللّه و کونوا إخوة بررة متحابّین فى اللّه متواصلین متراحمین، تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا أمرنا و أحیوه»؛ 61 امام صادق ـ (ع) ـ به اصحابش فرمود: تقوا پیشه کنید و با یکدیگر برادرانى نیکوکار باشید که یکدیگر را براى خدا دوست دارند و با هم رابطه دارند، در حالى که با هم مهربانند. به دیدار و ملاقات یکدیگر بروید و امر ما را یاد کنید و آن را زنده کنید. و عن أبى عبداللّه ـ (ع) ـ قال: «یحقّ على المسلمین الاجتهاد فى التّواصل و التّعاون على التّعاطف و المواساة لأهل الحاجة و تعاطف بعضهم على بعض، حتّى تکونوا کما أمرکم اللّه ـ عزّو جلّ ـ: «رُحَمَاء بَیْنَهُمْ...» الآیة. 62 و عنه ـ (ع): «تواصلوا و تبارّوا و تراحموا، و کونوا إخوة أبرارا کما أمرکم اللّه ـ عزوجل»؛ 63 بر مسلمانان واجب است که در رابطه با یکدیگر و همکارى در مهربانى و مواسات به نیازمندان و مهربانى بعضى از آنها به بعضى دیگر، کوشش کنند تا همان گونه شوید که خداوند ـ عزوجل ـ به شما امر کرده است: «در میان خود، با یکدیگر مهربانند...» ایشان همچنین فرمودند: با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و به هم نیکى کنید و مهربانى نمایید و براى همدیگر برادرانى نیکوکار باشید؛ همان گونه که خداوند ـ عزوجل ـ به شما امر کرده است. 64 2. تفسیر آیه «اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابا مِن دُونِ اللّهِ» (توبه: 31)؛ در تفسیر مجمع البیان از ثعلبى از عُدى بن حاتم نقل شده است که گفت: به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و اله رسیدم، در حالى که این آیه از سوره «برائت» را قرائت مى کردند: «اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ...»، به آن حضرت گفتم: ما که رهبران و دانشمندان خود را پرستش نمى کنیم. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: «ألیس یحرمون ما احل اللّه فتحرمونه»؛ آیا چنین نیست که آنان حلال خدا را حرام مى کنند و شما نیز به پیروى از آنان، آن را بر خود حرام مى دانید، و حرام خدا را حلال مى کنند و شما هم آن را حلال مى دانید؟ مى گوید: گفتم: بله، همین گونه است. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: «فتلک عبادتهم»؛ همین کار شما، پرستش و عبادت آنان است. 65 روایات دیگرى نیز به این مضمون وجود دارد. این شرک به معناى حقیقى نیست. 66 3. تفسیر زنگار گرفتگى قلب در آیه «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ» (مطففین: 14): «از مراجعه به کتاب الهى و اخبار و آثار انبیا و اولیا ـ علیهم السلام ـ معلوم [مى]شود که [آنان] اهمیت به تطهیر قلوب، از تطهیر ظواهر بیشتر داده اند، بلکه [به نظر ائمه] جمیع اعمال و افعال ظاهره، مقدمه تطهیر قلوب [معرفى شده] است؛ چنانچه تطهیر قلوب مقدمه تکمیل آنهاست... ابى جعفر ـ (ع) ـ قال: «ما من عبد اِلّا و فى قلبهِ نقطَةٌ بیضاءٌ؛ فان اَذنَبَ ذَنبا خرجَ فى تلک النکتة نکتةٌ سوداء، فإن تاب ذَهَب ذلک السَّوداء، و ان تمادى فى الذُنوب زاد ذلک السوداء حتى یغَطِّى البیاض؛ فاءذا غُطِّى البیاضُ لم یرجع صاحبه الى خیر ابدا و هُوَ قولُ اللّه ـ عزَّوجل: «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ.» 67 امام باقر ـ (ع) ـ فرمودند: هیچ بنده اى نیست، مگر اینکه در قلبش نقطه سفیدى [و نورانى اى] است. اگر مرتکب گناهى گردد در آن نقطه، نقطه سیاهى پدیدار مى گردد. پس اگر بنده توبه کند آن نقطه سیاه از بین مى رود، و اگر در انجام گناهان اصرار ورزد آن سیاهى افزون گردد تا اینکه سفیدى قلب را فراگیرد و آن گاه است که نقطه سفیدى فراگرفته شد، صاحب آن هرگز به خیر و نیکى باز نمى گردد؛ و این سخن خداوند بلندمرتبه است که مى فرماید: «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛ هرگز چنین نیست، بلکه آنچه به دست آورده اند بردل هایشان زنگار گذاشته است. 68 ج. کشف پیام درونى آیات بخشى از روایات تفسیرى، دربردارنده موضوعاتى فراتر از شرح ظاهر آیه است. چنین روایاتى ممکن است جزئیات یک موضوع کلى را شرح دهد و یا به دلیل یا نتیجه یک واقعه قرآنى اشاره کند و یا یک موضوع قرآنى را به تصویر بکشد و یا حقیقت خارجى یک مفهوم قرآنى را شرح دهد. در نمونه هاى ذیل بدان ها اشاره مى شود: این شیوه اى است که در روایات تفسیرى قابل دست یابى است و امام خمینى قدس سره به خوبى از این دسته روایات در جهت کشف پیام هاى درونى آیات بهره برده اند: 1. تفسیر ولایت در آیه«النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»(احزاب: 6):شکى نیست که امر «ولایت» از نظر عقلا، مانند ارث در اموال قابل انتقال است. اگر کسى به آیه شریفه «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» نظر کند و این روایتى را که مى گوید: «العلماء ورثة الانبیاء» بنگرد، متوجه مى شود که مراد همین امور اعتباریه است که عقلا آن را قابل انتقال مى دانند. اگر این عبارت «العلماء ورثة الانبیاء» درباره ائمّه ـ علیهم السلام ـ وارد شده بود، همچنان که در روایت آمده که ائمّه در همه امور وارث پیغمبر (ص) هستند، جاى تردید نبود که مى گفتیم: ائمّه در همه امور وارث پیغمبر (ص) هستند، و این طور نبود که کسى بگوید که مراد وراثت در علم و مسائل شرعیه است. بنابراین، اگر ما فقط جمله «العلماء ورثة الانبیاء» را در دست داشتیم و از صدر و ذیل روایت صرف نظر مى کردیم، به نظر مى رسید که تمام شئون رسول اکرم (ص)، که بعد از ایشان قابل انتقال است، و از آن جمله امارت بر مردم، که بعد از ایشان براى ائمّه ثابت است، براى فقها هم ثابت مى باشد، مگر شئونى که به دلیل دیگرى خارج شود، و ما هم به مقدارى که دلیل خارج مى کند، کنار مى گذاریم. 69 2. حقیقت غیبت کردن با توجه به آیه «وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتا فَکَرِهْتُمُوهُ» (حجرات: 12):و در روایت دیگر است که غیبت کننده در روز قیامت، گوشت خود را مى خورد. و در وسائل از مجالس صدوق طائفه ـ رضوان اللّه علیه ـ سند به حضرت امیر ـ (ع) ـ رساند در ضمن مواعظش به نوف البکالى: قال قلت: زدنى. قال: «اجتنب الغیبة؛ فإنّها إدام کلاب النّار.» ثمّ قال: «یا نوف، کذب من زعم أنّه ولد من حلال و هو یأکل لحوم النّاس بالغیبة.» 70 نوف گوید: گفتم به مولى ـ (ع): زیاده از این موعظه فرما مرا. فرمود: دورى کن از غیبت؛ زیرا که آن نانخورش سگ هاى آتش است. پس از آن فرمود: اى نوف، دروغگوست کسى که گمان کند زاییده حلال است، و حال آنکه گوشت هاى مردم را مى خورد به غیبت.» 71 3. حقیقت «نور» با توجه به آیه «وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورا فَمَا لَهُ مِن نُورٍ» (نور: 40):حقیقت وجود عین نور است و عین علم است:«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.» (نور: 35) پس علم عین نور است. و در آیات شریفه، ایمان و علم را به نور تعبیر فرمودند:«وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورا فَمَالَهُ مِن نُورٍ» و در آیه شریفه «نور» به حسب تفسیر اهل بیت عصمت ـ علیهم السلام ـ نور تفسیر به علم شده است. 72 و 73 4. سبب نزول آیات «سبب نزول» در اصطلاح مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى، رویداد یا پرسشى است که به اقتضاى آن، قسمتى (آیه یا آیات یا سوره اى) از قرآن کریم همزمان یا در پى آن نازل شده است.74 بسیارى از مفسّران از اصطلاح «شأن نزول» به جاى «سبب نزول» استفاده کرده اند و تفاوتى میان این دو قایل نشده اند؛ اما با یک تعریف دقیق تر، مى توان مصادیق این دو اصطلاح را از یکدیگر بازشناخت. هرگاه به مناسبت جریانى درباره شخص یا حادثه اى، خواه در گذشته یا آینده و یا درباره فرض احکام، آیه یا آیاتى نازل شود، همه این موارد را «شأن نزول» آن آیات مى گویند؛ اما «سبب نزول» حادثه یا پیشامدى است که متعاقب آن، آیه یا آیاتى نازل شده و به عبارت دیگر، آن پیشامد موجب نزول گردیده است.75 بخشى از روایات تفسیرى موجود در کتب تفسیرى، روایاتى است که سبب نزول آیات و زمینه هایى را بیان کرده است که موجب نزول آیات شده اند. این اسباب و زمینه ها در شکل هاى گوناگون بروز داشته است. گاهى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله سؤالى مى شد، گاهى حادثه اى اتفاق مى افتاد، و گاهى شرایط سیاسى ـ اجتماعى روز ایجاب مى کرد که آیاتى نازل شود. اطلاع از این روایات، نقش مهمى در درک صحیح و تفسیر درست آیات دارد و در برخى موارد، آگاهى از تفسیر قرآن، بدون دانستن سبب نزول ممکن نیست.76 آیت اللّه معرفت معتقد است: «چه بسا آگاهى از حادثه نخستین و مناسبت اولیه اى که مقتضى نزول آیه بوده، از بهترین ابزارهاى پرده برداشتن از رخسار آیه است.»77 علّامه طباطبائى نیز، که به دلیل جهانى و جاودانه بودن معارف قرآن، براى سبب نزول نقش مهمى در فهم آیات قایل نیست،78 با این حال، تأثیر آن را در روشن شدن مورد نزول آیات پذیرفته، مى نویسند: «این زمینه ها را که موجب نزول سوره یا آیه مربوطه مى باشد، "اسباب نزول" مى گویند و البته دانستن آنها تا اندازه اى انسان را از مورد نزول و مضمونى که آیه نسبت به خصوص مورد نزول خود به دست مى دهد، روشن ساخته، کمک مى کند.»79 امام خمینى قدس سره در موارد گوناگون، از روایات تفسیرى در جهت بررسى سبب نزول آیات، بهره گرفته اند. تفسیر بخشى از سور قرآن کریم، که توسط امام خمینى قدس سره انجام شده و در دست ماست، شامل برخى از روایات اسباب نزول است. بررسى آثار تفسیرى و غیرتفسیرى ایشان نشان مى دهد تعامل امام راحل با روایات سبب یا شأن نزول، از لحاظ اعتبار و میزان کاربرد و مواجهه با متن و سند آن، همانند دیگر روایات تفسیرى است. ایشان در برخى موارد، به نقد نظر مفسّران را ذیل روایات اسباب نزول نیز مى پردازند. در این بخش، به چند نمونه از استفاده هاى ایشان از روایات تفسیرى براى ارائه سبب یا شأن نزول آیات، اشاره مى شود: 1. سبب نزول آیه «اکمال»:80 کشف سبب نزول آیه «اکمال» مى تواند مؤیّد یکى از دو دیدگاه شیعه یا اهل سنت درباره ولایت حضرت على (ع) باشد. حدیثى که امام راحل نقل کرده و بدان استناد جسته اند مؤیّد دیدگاه شیعه در نصب الهى جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است:حضرت ابوجعفر ـ (ع) ـ در ضمن روایتى طولانى در کافى فرموده اند: ثم نَزَلت الولایة، و انّما اَتاه ذلک فى یوم الجُمعة بِعرفة انزل اللّه تعالى: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»؛ 81 سپس «ولایت» نازل شد. و این [امر] در روز جمعه در صحراى عرفات واقع شد و خداوند این آیه را نازل فرمود: امروز دینتان را کامل کردم ونعمتم را بر شما تمام نمودم. و کمال دین به ولایت حضرت على ـ (ع) ـ بوده است. 82 2. سبب نزول آیه «غیبت»: ذکر و پذیرش سبب نزول آیه «غیبت» از میان روایاتى که ذیل آیه نقل شده، مى تواند برداشت مفسّر از آیه «غیبت» را متفاوت کند. امام خمینى قدس سرهدرباره آیه «غیبت» آورده اند:ظاهرا شأن نزول آیه: «وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضا» (حجرات: 12) بنابر آنچه که در تفسیر مجمع البیان آمده [بر طبق این نقل ]چنین مى باشد. امام (ع) فرمودند: آیه شریفه «وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضا...» در مورد دو نفر از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و اله نازل شد که غیبت رفیقشان را کرده بودند و رفیقشان سلمان بود که آن دو نفر سلمان را نزد پیامبر صلی الله علیه و اله فرستاده بودند تا غذایى براى آنان ببرد و پیامبر هم او را براى گرفتن طعام نزد اسامه بن زید، که خزانه دار پیامبر و مسئول بیت المال بود فرستاد. اسامه گفت: من چیزى ندارم که بدهم، سلمان نزد آن دو نفر رفت، [و ماجرا را ذکر کرد، اما] آن دو نفر گفتند: اسامه بخل ورزیده، و در مورد سلمان هم گفتند: اگر او را سر چاه آب هم مى فرستادیم، خشک مى شد. آن گاه خودشان براى آگاه شدن از جریان به طرف اسامه، مسئول بیت المال رفتند، در بین راه به حضور پیامبر صلی الله علیه و اله رسیدند، پیامبر به آنان گفت: من در دهان شما، آثار خوردن گوشت را مى بینم، شما چه خورده اید؟ جواب دادند: اى پیامبر، نه، ما امروز هیچ گوشتى نخورده ایم. پیامبر فرمود: چرا، شما گوشت سلمان و اسامه را خورده اید، و در این هنگام آیه شریفه نازل شد. 83 امام راحل سپس نظر خود را درباره این روایت و نقل طبرسى چنین بیان مى کنند:و معلوم است که سلمان و اسامه این طور نبودند که آن دو نفر گفتند. پس آیه شریفه بنابراین نقل، در مورد تهمت نازل شده است.از کلام طبرسى فهمیده مى شود که او یقین دارد شأن نزول آیه همین قصه بوده و این گونه نقل کردن مرسله از شخصى مثل طبرسى خالى از یک نوع اعتبار نیست. 84 3. سبب نزول آیات ابتدایى سوره «معارج»: از آیات ابتدایى سوره «معارج» برمى آید که سبب نزول خاصى داشته است. سبب نزول خاصى که امام راحل از منابع گوناگون ذیل این آیات نقل کرده اند منجر به اثبات عقیده شیعه در موضوع «ولایت» مى شود. ایشان نوشته اند:نعمان بن حرث چون شنید که پیغمبر (ص) امیرالمؤمنین (ع) را روز غدیر به امامت نصب کرد، آمد پیش پیغمبر (ص)، گفت: تو ما را از جانب خدا امر کردى که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو دهیم و امر کردى به جهاد و حج و صیام و صلات، ما نیز قبول کردیم. بعد از اینها، راضى نشدى، تا آنکه این بچه را نصب کردى براى امامت و گفتى: «هر کس که من مولاى او هستم، على هم هست.» این گفته را از خود آوردى یا از طرف خداست. پیغمبر (ص) سوگند خورد که از طرف خداست. نعمان بن حرث رو برگرداند و گفت: خدایا، اگر این راست است از آسمان به سر ما سنگ ببار. ناگهان خدا سنگى بر سر او زد و او را کشت، و این آیه نازل شد. امام ثعلبى در تفسیر کبیر [الکشف و البیان] خود و علّامه مصرى شلنجى در کتاب نور الابصار و حلبى در سیره خود در حجه الوداع و حاکم [نیشابورى] در مستدرک این قضیه را نقل نمودند و اینها از معتبرین [منابع] اهل سنت هستند. 85 نتیجه گیرى از مطالبى که گذشت، نکات زیر به دست مى آید: 1. امام خمینى قدس سره قایل به عدم حجّیت روایات تفسیرى غیرفقهى است، ولى آن را کنار نمى گذارد و از آن استفاده مى کند. 2. طبق نظر حضرت امام، دست یابى به علم تأویل قرآن براى غیرمعصومان نیز امکان پذیر است و هر کدام به میزان مرتبه وجودى شان مى توانند بدان دست یابند. 3. استفاده امام راحل از روایات تفسیرى گاهى در جهت تأویل آیات و تأیید معانى تأویلى است. ایشان در آیاتى که داراى شأن نزول خاص یا موضوع خاص هستند با الغاى خصوصیت، حکمى کلى برداشت مى کنند و آن را بر مصادیق دیگر تطبیق مى دهند. 4. امام خمینى قدس سره معتقدند: نوع تفاسیر رسیده از اهل بیت علیهم السلام از قبیل بیان مصداق است. کاربردهایى که ایشان از روایات در این زمینه داشته اند عبارت است از: تطبیق اهل بیت علیهم السلام و پیروان آنها با آیات، مصداق یابى مفاهیم فقهى و تطبیق مسائل روز جامعه با آیات. 5. امام راحل از روایات تفسیرى با هدف تفسیر، در سه موضوع استفاده کرده اند: تفسیر واژگان، شرح مفاد ظاهر آیات، کشف پیام درونى آیات. پی نوشت ها: 51ـ ر.ک: نحل: 44. 52ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 614. 53ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 503. 54ـ فضل بن حسن طبرسى، همان، ج 9ـ10، ص 510. 55ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 245ـ246. 56ـ همو، آداب الصلوة، ص 315. 57ـ محمدبن على صدوق، همان، ص 90. 58ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، آداب الصلوة، ص 315. 59ـ محمدبن على صدوق، همان، ص 90. 60ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، آداب الصلوة، ص 315ـ316. براى مطالعه بیشتر، ر.ک: همو، الخلل فى الصلاة، ص 322؛ همو، الطهارة، ج 3، ص 433ـ434 و 466؛ همو، شرح چهل حدیث، ص 213. 61ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 175. 62ـ همان. 63ـ همان. 64ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 310. 65ـ فضل بن حسن طبرسى، همان، ج 5، ص 37. 66ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، الطهارة، ج 3، ص 402. 67ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 273. 68ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، سرالصلاة، ص 36ـ37. براى مطالعه بیشتر، ر. ک: همو، شرح چهل حدیث، ص 321؛ همو، الطهارة، ج 2، ص 73ـ75؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 284ـ285؛ همو، شرح دعاى سحر، ص 60؛ همو، مصباح الهدایة، ص 47ـ48. 69ـ همو، ولایت فقیه، ص 101ـ102. 70ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 283. 71ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 304. 72ـ ر.ک: محمدبن على صدوق، همان، ص 157. 73ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 419. براى مطالعه بیشتر، ر.ک: همان، ص 326ـ327؛ همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 276 و 293. 74ـ على اکبر بابایى و دیگران، روش شناسى تفسیر قرآن، ص 144. 75ـ ر.ک: محمود رجبى، روش تفسیر قرآن، ص 121ـ122. 76ـ ر.ک: جلال الدین سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 93، نوع نهم؛ محمدعبدالعظیم زرقانى، مناهل العرفان، ج 1، ص 109، مبحث پنجم. 77ـ محمدهادى معرفت، التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 242. 78ـ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبائى، قرآن در اسلام، ص 137. 79ـ همان، ص 135. 80ـ مائده: 3. 81ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 290. 82ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح الدعاءالسحر، ص 66. 83ـ فضل بن حسن طبرسى، همان، ج 9ـ10، ص 203؛ سیدروح اللّه موسوى خمینى، مکاسب محرمه، ج 1، ص 385. 84ـ همان. 85ـ همو، کشف الاسرار، ص 136. براى مطالعه بیشتر، ر.ک: همو، ولایت فقیه، ص 100؛ همو، البیع، ج 4، ص 29؛ همو، کشف الاسرار، ص 130ـ131 و 137ـ138. منابع ـ ابن فارس، احمدبن، معجم مقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام هارون، قم، دارالکتب العلمیه، بى تا. ـ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار صادر، 1414ق. ـ ایازى، سیدمحمدعلى، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینى، قم، عروج، 1384. ـ بابایى، على اکبر و دیگران، روش شناسى تفسیر قرآن، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387. ـ بحرانى، سیدهاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق. ـ جزایرى، نورالدین، فروق اللغات فى التمییز بین مفادالکلمات، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1376. ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، چ دوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367. ـ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق. ـ رجبى، محمود، روش تفسیر قرآن، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387. ـ زرقانى، محمدعبدالعظیم، مناهل العرفان، بیروت، دارالفکر، 1988ق. ـ سیوطى، جلال الدین، الاتقان فى علوم القرآن، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قم، شریف رضى، بى تا. ـ صدوق، محمدبن على، التوحید، چ دوم، قم، جامعه مدرسین، 1398ق. ـ طباطبائى، سیدمحمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1417ق. ـ ـــــ ، قرآن در اسلام، به کوشش سیدهادى خسروشاهى، چ چهارم، قم، بوستان کتاب، 1389. ـ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، چ دوم، بیروت، دارالمعرفه، 1408ق. ـ قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، چ سى وچهارم، قم، فاطمه الزهراء، 1389. ـ قمى، على بن ابراهیم، تفسیر قمى، چ چهارم، قم، دارالکتاب، 1367. ـ کلینى، محمدبن یعقوب، اصول کافى، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365. ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1404ق. ـ معرفت، محمدهادى، التمهید فى علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1411ق. ـ مفید، محمدبن محمدنعمان، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق. ـ ملّاصدرا، الحکمة المتعالیه فى الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، بى تا. ـ موسوى خمینى، سیدروح اللّه، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1370. ـ ـــــ ، البیع، چ پنجم، بى جا، نشر اسلامى، 1415ق. ـ ـــــ ، الخلل فى الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378. ـ ـــــ ، الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1379. ـ ـــــ ، المکاسب المحرمة، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1374. ـ ـــــ ، انوارالهدایة فى التعلیقة على الکفایه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1372. ـ ـــــ ، تفسیر سوره حمد، چ سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1376. ـ ـــــ ، تقریرات فلسفه، تقریر آیت اللّه سیدعبدالغنى اردبیلى، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بى تا. ـ ـــــ ، جهاد اکبر، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بى تا. ـ ـــــ ، سر الصلاة، چ ششم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378. ـ ـــــ ، شرح الدعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1374. ـ ـــــ ، شرح چهل حدیث، چ دوم، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1371. ـ ـــــ ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1377. ـ ـــــ ، شرح دعاى سحر، ترجمه سیداحمد فهرى، چ سوم، تهران، تربت، 1384. ـ ـــــ ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378. ـ ـــــ ، کشف الاسرار، تهران، دفتر نشر فلق، بى تا. ـ ـــــ ، مصباح الهدایه الى الخلافه و الولایه، مقدمه سیدجلال الدین آشتیانى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1376. ـ ـــــ ، ولایت فقیه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1381. ـ مؤدب، سیدرضا، مبانى تفسیر قرآن، قم، دانشگاه قم، 1388. علیرضا کوهى/ کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم منبع: ماهنامه علمی ـ ترویجی معرفت شماره 180 انتهای متن/

93/06/23 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن