تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803941407




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امام خمینى و کاربردهاى روایات تفسیرى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
امام خمینى و کاربردهاى روایات تفسیرى
استفاده امام راحل از روایات تفسیرى گاهى در جهت تأویل آیات و تأیید معانى تأویلى است. ایشان در آیاتى که داراى شأن نزول خاص یا موضوع خاص هستند با الغاى خصوصیت، حکمى کلى برداشت مى کنند و آن را بر مصادیق دیگر تطبیق مى دهند.

خبرگزاری فارس: امام خمینى و کاربردهاى روایات تفسیرى



بخش اول چکیده اعتبار و کاربرد روایات تفسیرى همواره مورد بحث قرآن پژوهان بوده است. احادیث تفسیرى نزد امام خمینى قدس سره از منابع مهم و پرکاربرد تفسیرى است. در اندیشه ایشان، احادیث معصومان علیهم السلام داراى روحانیت و نورانیتى است که در دیگر کلمات نیست. هرچند ایشان برخلاف عقیده شان درباره روایات فقهى، براى روایات تفسیرى حجّیتى قایل نیست، اما این عدم حجّیت به معناى اسقاط روایات تفسیرى از درجه اعتبار و به کنار انداختن آنها نیست و از این رو، از آن در روش تفسیرى خود بسیار استفاده کرده اند. هدف این نوشتار بررسى میزان و چگونگى استفاده امام راحل از روایات تفسیرى است. بررسى کاربرد روایات تفسیرى در آثار حضرت امام نشان مى دهد، ایشان از روایات تفسیرى در کاربردهایى همچون تأویل، جرى و تطبیق و بیان مصداق آیات، تفسیر و سبب نزول آیات استفاده کرده اند. کلیدواژه ها: روایات تفسیرى، امام خمینى، قرآن، تفسیر، تأویل، تطبیق، سبب نزول. مقدّمه موضوع اعتبار و کاربرد روایات تفسیرى از گذشته مورد توجه قرآن پژوهان بوده است. على احمد ناصح در کتاب اعتبار و کاربرد روایات تفسیرى، دیدگاه هاى عالمان گذشته و حال را در این موضوع به تفصیل نگاشته و کاربردهاى روایات تفسیرى را به صورت عام شرح داده است. این تنها کتابى است که این موضوع را بررسى کرده است. تحقیقى که دیدگاه امام خمینى قدس سره را در این باره بررسى کند یافت نشد. این پژوهش در پى پاسخ به این سؤال اصلى است که کاربردهاى روایات تفسیرى در اندیشه امام خمینى قدس سرهکدام است؟ سؤال فرعى این نوشتار نیز آن است که نظر امام خمینى قدس سره در اعتبار و حجّیت روایات تفسیرى چیست؟ اندیشه قرآنى امام راحل مى تواند راهنماى قرآن پژوهان در فهم بهتر آیات باشد. روایات تفسیرى استفاده شده در روش تفسیرى امام خمینى قدس سرهبخشى از داده هاى تفسیرى ایشان است و بررسى آنها از بایسته هاى پژوهشى است که تاکنون مغفول مانده است. ایشان همانند بیشتر علماى شیعه، قایل به حجّیت خبر واحد فقهى است و به تفصیل، به موضوع «حجّیت خبر واحد» و ادلّه موافقان و مخالفان آن پرداخته و با ارائه دلایل قرآنى، روایى، عقلى و اجماع، این موضوع را به تفصیل بررسى کرده است.1 از جمله ویژگى هاى برجسته تأویل در عرفان شیعى، این است که زیربناى آن، روایات و آموزه هاى اهل بیت علیهم السلاماست. از دیدگاه امام خمینى قدس سره نیز احادیث عرفانى پایه و اساس تأویل عرفانى است. از دیدگاه ایشان، روایات گاهى نقش کلیدى در تأویل آیات و راه گشایى به اعماق اندیشه عرفان دارد و محورهاى مهم در تجلّى اسما و صفات در انسان کامل را مشخص مى کند، و مواردى نیز نقش تصحیحى دارد. در اندیشه امام راحل، احادیث معصومان علیهم السلام داراى روحانیت و نورانیتى است که در دیگر کلمات نیست؛ چراکه از سرچشمه علم رحمانى و فیض سبحانى نازل شده و دست تصرف هوا و نفس امّاره از آن دور بوده و شیطان از خیانت به آن محجور است.2 با وجود این، امام راحل خبر واحد را در تفسیرى ـ برخلاف فقه ـ حجت نمى دانند. ایشان معتقدند: خبر واحد معصومان فقط در عرصه فقه، حجّیت و اعتبار دارد: «و معلوم أنّ الاصول الاعتقادیة لایعتمد فیها بخبر الثقة»؛3 معلوم است که در اصول اعتقادى، به خبر ثقه اعتماد نمى شود. ایشان احادیث را به دو گونه علمى و عملى تقسیم کرده، احادیث عملى را احادیثى مى دانند که باید به آنها عمل شود و احادیث علمى را احادیثى برمى شمرند که جنبه عملى نداشته، آن را شامل موضوعاتى همچون تاریخ و جغرافیا و فلکیات و هیئت مى دانند. ایشان در ادامه مى نویسند:علما و فقها... احادیثى که از قبیل دسته دوم (تاریخى یا علمى) است، اساسا حجت نمى دانند و مورد اعتنا و بررسى هم قرار نداده، مى گویند: در بحث، اینها اثرى ندارد؛ اگر آنها موافق علم و عقل شد، که همان علم و عقل در کار است، و اگر مخالف آن شد باید آنها را کنار گذاشت 4 ... اگر فرض کردیم حدیثى با علم قطعى ـ یعنى علمى که به برهان ثابت باشد ـ نسازد آن نیز باید رد شود؛ لکن در احادیث. 5 هرچند ایشان براى روایات تفسیرى حجّیتى قایل نیست، اما ذکر این نکته ضرورى است که این عدم حجّیت به معناى اسقاط روایات تفسیرى از درجه اعتبار و به کنار انداختن آن نیست، بلکه منظور نفى حجّیتى است که براى روایات فقهى مطرح است و آن پذیرش تعبّدى است. بنابراین، روایات تفسیرى را نمى توان تعبدا پذیرفت، بلکه مى توان از آن با محک عقل، قرآن و روایات متقن استفاده کرد.امام خمینى قدس سره با این دیدگاه، از روایات تفسیرى در کاربردهایى متفاوت استفاده کرده اند. این نوشتار به بررسى این کاربردها مى پردازد. 1. تأویل لغت شناسان واژه «تأویل» را از ماده «أول» و به معانى گوناگونى همچون «رجوع و بازگشت به اصل»،6 «مقصود قطعى کلام»7 و «فرجام و نهایت»8 آورده اند. بنابراین، «تأویل» با توجه به ریشه اصلى اش، به معناى «ارجاع» است، جز آنکه تأویل در امور معنوى بیشتر به کار مى رود؛ مانند امور متشابه گفتار یا کردار که قابل توجیه و تأویل باشد. امام خمینى قدس سره معتقدند: «تأویل» به مفهوم برداشت معناى باطنى از ظواهر الفاظ قرآن است. ایشان آنجا که از قلوب معوج و مختلط با هواهاى نفسانى بحث مى کنند، مى نویسند: تأویل کتاب الهى، که عبارت از برگرداندن صورت به معنى و قشر به لُبّ است، به طور کمال میسر نشود، مگر براى آنان که خود آنها منحرف و معوج نباشند، و جز نور حق ـ تعالى شأنه ـ در قلب آنها چیزى نباشد، و به مقام مشیت مطلقه و فناى مطلق، که مقام تأویل است، رسیده باشند. 9 بنابر این تعریف، «مطلق برگرداندن صورت الفاظ آیات به معانى باطنى»، همان تأویل است. این سخن ایشان، چنین برمى آید که تأویل صحیح آن است که از قلوب منحرف و معوج برنخاسته باشد. ایشان بر این عقیده اند که تأویل و به طور کلى، تفکر در آیات قرآن مجید باید در جهت تأمین هدف قرآن مجید باشد و هدف قرآن همان گونه که خود قرآن فرموده، هدایت به راه هاى سلامت است. ایشان در توضیح آیه 7 سوره «آل عمران»، آیات قرآن را به دو گونه محکمات و متشابهات تقسیم مى کنند و بر این اساس، متشابهات را داراى تأویل و از قبیل رمز دانسته، تصریح مى کنند: «تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم، کسى نمى داند.»10 تأویل قرآن مجید آنچنان گریزناپذیر است که به نظر امام خمینى قدس سره، آنان که از تأویل پرهیز مى کنند، خود به تأویلى دیگر گرفتار شده اند. ایشان در بحث از تسبیح موجودات مى فرمایند:محجوبین از اهل فلسفه عامیه و اهل ظاهر، که نطق موجودات را نیافته اند، به تأویل و توجیه پرداخته اند، و عجب آن است که اهل ظاهر، که به اهل فلسفه طعن زنند که تأویل کتاب خدا کنند به حسب عقل خود، در این موارد، خود تأویل این همه آیات صریحه و احادیث صحیحه کنند، به مجرّد آنکه نطق موجودات را نیافته اند، با آنکه برهانى در دست ندارند. پس تأویل قرآن را بى برهان و به مجرّد استبعاد کنند. 11 تأویل بر پایه روایات اهل بیت علیهم السلام تفاسیر عرفانى و تأویلات موجود در آن، چنان وابسته به روایات عرفانى اهل بیت علیهم السلام است که بدون آن سامانى ندارد. بر همین اساس، امام خمینى قدس سره تأویلات عرفانى خود را بر پایه روایات اهل بیت علیهم السلام استوار ساخته اند و به این مهم، تصریح کرده اند:ما به رأى خودمان نمى توانیم قرآن را تأویل کنیم. ما باید «انّما یعرف القرآن من خوطب به.»12 ما از طریق وحى و از طریق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مى کنیم و بحمداللّه، از آن راه هم غنى هستیم.13 آثار عرفانى امام خمینى قدس سره نیز چنین شیوه اى را نشان مى دهد؛ چنان که در تمامى آثار ایشان، حضور پررنگ و تأثیرگذار روایات، نمایان است. از منظر ایشان، روایات اهل بیت علیهم السلام از سرچشمه الهى نشأت گرفته و آلوده به هوا و هوس نشده14 و از این رو، پاک و زلال است. ایشان درباره تفاوت فهم ما از قرآن با فهم معصومان علیهم السلاماز آن فرموده اند:ما یک صورتى، یک پرده اى از پرده هاى کتاب خدا را مى فهمیم، و باقى اش محتاج به تفسیر اهل عصمت است که معلَّم به تعلیمات رسول اللّه بوده اند.15 امام راحل بر این عقیده اند که دست یابى به علم تأویل قرآن براى غیرمعصومان نیز امکان پذیر است. بر این اساس، راسخان در علم، که در آیه 7 سوره «آل عمران» بدان اشاره شده، منحصر در رسول خدا صلی الله علیه و اله و اهل بیت ایشان نمى شود و دیگران نیز مى توانند به این عرصه وارد شوند. از همین روست که خود ایشان تأویلات عرفانى زیادى از آیات قرآن را در آثار خود بر جاى گذاشته اند. منتها از دیدگاه ایشان، دست یابى به تأویل قرآن مجید، با قدم طهارت نفس و تهذیب باطن امکان پذیر است. از این رو، فرموده اند:این حقیقت و لطیفه الهیه، که علم به تأویل است، به مجاهدات علمیه و ریاضات عقلیه، مشفوع به ریاضات عملیه و تطهیر نفوس و تنزیه قلوب و تقدیس ارواح حاصل شود... گرچه راسخ در علم و مُطَهَّر به قول مطلق، انبیا و اولیاى معصومین ـ علیهم السلام ـ هستند و از این جهت، علم تأویل به تمام مراتب آن، مختص به آنهاست، لکن علماى امت را نیز از آن به مقدار قدَم آنها در علم و طهارت، حظّ وافرى است. 16 از بیان چنین برمى آید که رسوخ در علم، امرى مشکّک بوده که مصداق اتمّ آن معصومان علیهم السلام هستند و دیگران از پیروان آنها، هر کدام به میزان مرتبه وجودى و علوّ روحانى شان، مى توانند بدان دست یابند. کاربرد روایات تفسیرى در تأویلات امام خمینى قدس سره امام خمینى قدس سره از روایات تفسیرى در جهت تأویل آیات قرآن، بسیار استفاده کرده اند. استفاده ایشان از این دسته روایات گاهى در جهت تأویل آیات و تأیید معانى تأویلى است. در این بخش، به نمونه هایى از این روایات، که ایشان از آنها در تأویل آیات استفاده کرده اند، اشاره مى شود: 1. در شرح حدیث جنود عقل و جهل، آیه «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» (عبس: 24) را، که با توجه به سیاق کلام و آیات صدر و ذیل آن، درباره توجه به طعام مادى است، با استفاده از روایتى از امام صادق (ع)، به غذاى معنوى تأویل کرده اند:در محل خود مقرّر است که علم و عالِم و معلوم باید با هم متناسب باشد، و علم غذاى عالم است. و چنانچه غذا با متغذّى باید مناسب باشد ـ زیرا که با متغذّى متحد شود ـ غذاى روحانى با متغذّى نیز باید متحد شود و با آن باید مناسب باشد؛ چنانچه در باب اتحاد عالم و معلوم و عاقل و معقول مبرهن است 17 و خداىِ تعالى در سوره مبارکه «عبس» آیه 24 فرماید: «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»؛ باید انسان البته نظر کند به طعام خود. و در کافى شریف، سند به حضرت صادق ـ (ع) ـ مى رساند که در معنى آیه شریفه فرمود: باید انسان نظر کند به علمش که اخذ مى کند، ببیند از که اخذ مى کند. 18 و شیخ مفید ـ رضوان اللّه علیه ـ از حضرت باقر ـ (ع) ـ به همین مضمون روایت فرموده است. 19 و 20 2. در تأویل آیه «إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ» (غاشیه: 25و26) با استفاده از فرازى از زیارت «جامعه کبیره»، که «و إیاب الخلق إلیکم و حسابهم علیکم» رجوع به انسان کامل را رجوع به اللّه مى دانند:و اینکه در آیه شریفه، حق مى فرماید: «إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ» و در زیارت «جامعه» مى فرماید: «و ایابُ الْخَلْقِ الَیکُمْ و حِسابُهُمْ عَلَیکُم» 21 سرّى از اسرار توحید، و اشاره به آن است که رجوع به انسان کامل، رجوع الى اللّه است؛ زیرا که انسان کاملْ فانى مطلق و باقى به بقاءاللّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتى ندارد، بلکه خود از اسماء حسنى و اسم اعظم است؛ چنانچه اشاره به این معنى در قرآن و احادیث شریفه بسیار است. 22 چنان که مشاهده مى شود، ظاهر آیه بیان کننده این حقیقت است که رجوع انسان به اللّه بوده و حساب رسى او بر عهده خداست، اما ایشان با استفاده از حدیث، رجوع انسان ها به معصومان علیهم السلام را، که انسان کامل هستند، رجوع به اللّه دانسته، بنابراین، ظاهر آیه را تأویل کرده اند. 3. داستان حضرت آدم و خوردن ایشان از شجره منهیه چند بار در قرآن تکرار شده است. تأویل امام خمینى قدس سره از شجره، عالم طبیعت است و این تأویل را با استفاده از روایات ذکر کرده اند:عالم طبیعت همان شجره است؛ چنان که در بعضى از اخبار وارد شده است، آن شجره منهیه درختى بود که در آن همه چیز بوده، از سیب و گلابى و جو و گندم و عسل و روغن و بادام و خلاصه آنچه که در طبیعت و زیر گنبد فلک است. البته چنین درختى، غیر عالم طبیعت نیست و متوجه شدن به این همه جهات کثرت، خطیئه آدم است که از آن خطیئه اوّلى و مقام تعلّم اسماء شروع شد. 23 از این دست تأویلات، مى توان نمونه هاى زیادى در نوشته ها و بیانات ایشان یافت که براى جلوگیرى از اطاله کلام، تنها به چند نمونه اشاره شد.24 2. جرى و تطبیق جریان آیات قرآن در گذر زمان، بر مصادیق جدید، که بى ارتباط با همان بطن آیات نیست، از ویژگى هاى قرآن است که پشتوانه مهمى براى جاودانگى قرآن گردیده است. طبق این دیدگاه، گرچه بخشى از آیات قرآن داراى سبب نزول خاص و داراى مصداق نخستین است، اما امکان تحلیل و تطبیق آن بر مصادیق دیگر نیز وجود دارد.25 بر این اساس، هرچند منطوق آیات در ظاهر، ناظر به امت هاى گذشته یا اتفاقات عصر نزول است، ولى روح و حقیقت آن در حصار هیچ زمانى محصور نیست، بلکه به تعبیر دیگر، «فرازمانى» است و در آیندگان همانند گذشتگان، جارى و سارى است. از این رو، با توجه به خصیصه کارآمدى و جاودانگى قرآن، مفاهیم آیات در طول زمان، بر همه موارد مشابه قابل تطبیق است؛ زیرا آیات قرآن محدود به مورد نزولشان نیست. از این رو، گرفتار رکود و درجازدگى نمى شود. از این خصیصه، در اصطلاح، به «جرى و تطبیق» یاد مى شود. در واقع، جرى و تطبیق رمز جاودانگى و پویایى قرآن را بیشتر نمایان مى سازد. علّامه طباطبائى اثر قاعده «جرى و تطبیق» را در توسعه مصادیق و مفاهیم قرآن و در نتیجه، جاودانگى آن مهم دانسته، مى نویسد:قرآن از نظر انطباق بر مصادیق و بیان حال آنها، از وسعت و مجال خاصى برخوردار است و هیچ یک به مورد نزول خاصى اختصاص ندارد، بلکه در هر موردى که با مورد نزول آن از جهت ملاک متحد است، جارى مى شود و این همان قاعده «جرى» است. 26  در بسیارى از روایات تفسیرى مفاد آیات بر غیر مورد نزول آن، از جمله پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل بیت علیهم السلام و موافقان و مخالفان آنها تطبیق شده است. جرى و تطبیق از دیدگاه امام خمینى قدس سره امام خمینى قدس سره در توجیه تفسیرها و تأویلات عرفانى موجود در کتاب آداب الصلاة، به چند موضوع اشاره مى کنند. ایشان در ابتدا آورده اند:ممکن است بعضى غفلت از حقیقت حال کنند و چون از معارف قرآنیه و دقائق سخن الهیه بى خبرند، بعضى از مطالب این رساله را «تفسیر به رأى» گمان کنند، و این خطاى محض و افتراى فاحش است. 27 ایشان در ادامه، به چند دلیل براى این موضوع اشاره مى کنند. دلیل سوم ایشان آن است که غالب مباحث تفسیرى ـ عرفانى شان از قبیل بیان مصداق است:... ثالثا، غالبا مطالبى که ما ذکر کردیم یا در بیان آیات شریفه ذکر مى کنیم، از قبیل بیان مصادیق مفاهیم است و بیان مصداق و مراتب حقائق، مربوط به تفسیر نیست، تا آنکه تفسیر به رأى باشد. 28 ایشان عقیده دارند: هر لفظى مانند «آمنوا» و «اتّقوا» را، که بر خلّص اولیا و ائمّه خاص تطبیق شده و در روایات یا اسباب نزول بر اشخاص معینى حمل گردیده است، بر مطلق حمل مى کنیم و وقتى در آیات قرآن «مؤمنون» یا «متقین» مى گوییم، آن را به همه مراتب آن حقایق حمل مى کنیم؛ چون این الفاظ عناوین موضوعات هستند، صرف نظر از هر قید و حدّى.29 از این رو، ایشان معتقد است:بنابراین، هر گروه و طایفه اى از مؤمنان را به معنى حقیقى شامل مى شود و مصادیق عنوان مطلق هستند و این مطلب راه گشاى فهم بسیار از اخبارى است که تطبیق آیاتى را بر یک گروه یا یک شخص نموده اند که توهّم مى شود اختصاص را، و این گونه نیست، بلکه ذکر مصداق یا مصادیق است. 30 امام خمینى1 در آیاتى که داراى شأن نزول خاص یا موضوع خاص هستند، با الغاى خصوصیت، حکمى کلى برداشت مى کنند و آن را بر مصادیق دیگر تطبیق مى دهند. نمونه این عمل ذیل آیه «وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» (مائده: 2) است که ایشان پس از تفسیر آیه و بحث بر اینکه مصداق «تعاون بر اثم» چیست، مى نویسند:حاصل آنچه گفته شد، همانا بعد از اینکه عرفا از آیه شریفه الغاى خصوصیت مى شود، حرمت آماده کردن وسایل گناه براى کسى که همّت به انجام گناه دارد، فهمیده مى شود. 31  بر اساس همین مبناست که ایشان در بسیارى از نوشته ها و سخنرانى هاى خود، از این شیوه استفاده کرده و موضوعات روز را نیز بر آیات قرآن تطبیق نمودند. نمونه هاى ذیل از این گونه است: 1. امام خمینى قدس سره درباره پیروزى رزمندگان جنگ تحمیلى آورده است:آیا آنچه خداوند تعالى مى فرماید: «وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقا» (احزاب: 26) مصداق ظاهرش در فتح مبین متحقق نیست؟ آیا آیه «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ» (فتح: 4) مصداق ظاهرش رزمندگان این جبهه نیست؟ مگر آنچه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشکر اسلام گردید جز اینها بود؟ 32 2. در یکى از بیانات ایشان چنین آمده است:«جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقا» (اسراء: 81) باطل الآن خودش را در مقابل حق زبون مى بیند و براى او باطل خیلى ارزشمند است. باطلِ آنها بود که همه کشورهاى اسلامى جهان را عقب نگه داشته است، باطل هاى آنها بود که از مرکز دانشگاه ها تا همه جاى کشور نفوذ کرده بودند و باطلِ خودشان را به پیش مى بردند و حالا مى بینند که در معرض زهوق است... ما باید کوشش کنیم که مفاد این آیه شریفه را متحقق کنیم و همه ملت هاى اسلامى باید کوشش کنند که حق را در جامعه خودشان پیاده کنند که مصداق «جَاء الْحَق» متحقق بشود. 33 بیان مصداق آیات با استفاده از روایات امام خمینى قدس سره معتقد بودند: نوع تفاسیر رسیده از اهل بیت علیهم السلام از قبیل بیان مصداق است. اگرچه این مصداق از حیث ظهور و خفا یا اشرفیت و افضلیت گوناگون است و به همین دلیل، گاهى درباره یک آیه، روایات متنوع و متفاوت وارد شده است، به گونه اى که کسى که اطلاع ندارد آنها را متعارض و متناقض مى پندارد. از دیدگاه ایشان، آیه کریمه در هر بار، به اقتضاى مناسبت، به مصداق جدیدى تفسیر مى شود، ولى جاهل گمان مى کند که بین روایات تعارض وجود دارد.34 ایشان ذیل تفسیر آیه «فطرت»، درباره روایات واردشده که فطرت را به «توحید» تفسیر کرده اند، مى نویسند:و باید دانست که گرچه در این حدیث شریف و بعضى از احادیث دیگر، 35 «فطرت» را تفسیر به «توحید» فرمودند، ولى این از قبیل بیان مصداق است، یا تفسیر به اشرف اجزاء شى ء است؛ چنانچه نوعا تفاسیر وارده از اهل عصمت ـ سلام اللّه علیهم ـ از این قبیل است. 36 یکى از راه کارهاى امام خمینى قدس سره براى رفع تعارض میان روایات تفسیرى، که ذیل یک آیه وارد شده، آن است که این روایات مختلف و متعارض را از قبیل بیان مصداق بدانیم و همه را بپذیریم. ایشان در تفسیر و مصداق یابى «حسنه» در آیه «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً» (بقره: 201) ضمن تفسیر و بیان چند مصداق براى آن مى فرمایند:روایات مختلفى که در این باب هست و تألیف شده است، مصادیقى را ذکر کرده اند ـ اختلاف ندارند. این روایات آنها مصادیق را ذکر مى کنند و لهذا، مصادیق مختلفه در روایات ذکر شده است و در لسان مفسرین هم جهات مختلف گفته شده است. 37 روایاتى که امام راحل در تعیین مصداق آیات به کار برده اند، در موضوعات گوناگونى است. بخش زیادى از این روایات، در تطبیق اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و پیروان آنها با آیات است. دسته اى دیگر مربوط به مصداق یابى مفاهیم فقهى است. برخى نیز تطبیق مسائل روز جامعه با آیات است. در اینجا، به چند نمونه از استفاده هاى ایشان از روایات تفسیرى در بیان مصداق آیات اشاره مى شود: الف. تطبیق بر معصومان علیهم السلام به عنوان مصداق اتم و اکمل: در برخى تفاسیر روایى مانند نورالثقلین و البرهان، روایات تفسیرى بسیارى وجود دارد که محتواى آن ذکر مصادیق امامت و ولایت و تطبیق این موضوعات بر آیات است. این تفاسیر تنها به نقل این روایات بسنده نموده اند. از دیدگاه امام خمینى قدس سره، تطبیق این گونه روایات بر اهل بیت علیهم السلام از قبیل تطبیق مصداق است. نمونه هاى ذیل از این گونه است: 1. مصداق «اهل ذکر» در آیه «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (نحل: 43): «از طریق سنّیان سه حدیث وارد شده که اهل ذکر على بن ابى طالب (ع)است.»38 2. مصداق «نفس مطمئنة» در آیه «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً» (فجر: 27ـ28):با یاد خداست که تزلزل ها ریخته مى شوند؛ اطمینان پیدا مى شود. وقتى اطمینان پیدا شد و ذکر خدا و یاد خدا شد، وقتى است که مخاطب مى شود به این خطاب: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» در روایتى است که خطاب به حضرت سیدالشهداست. 39 آن وقت است که به شما مى گویند که «فَادْخُلِی فِی عِبَادِی»، نه فى عباداللّه، نه فى عباد دیگر. 40 3. مصداق «وجه اللّه»:این ولایت مطلقه همان مقام فیض مقدس است که در کتاب شریف، اشاره به آن فرموده بقوله [تعالى]: «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (قصص: 88) و در حدیث شریف کافى، حضرت باقرالعلوم ـ (ع) ـ فرماید: «نحن وجه اللّه.» 41 و در دعاى «ندبه» است: «اَینَ وَجْهُ اللّه الذى الیه یتوجه الاولیاء، اَینَ السَببُ المُتصل بین الارض و السماء»؟ 42 و 43  براى بررسى بیشتر، پژوهشگران را به نمونه هاى دیگر ارجاع مى دهیم.44 ب. روایات بیانگر مصداق مفاهیم قرآنى: 1. مصداق آیه «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نور: 19):هرچند استدلال به خود آیه براى اثبات مدعا، تکلّف و به بى راهه رفتن است، پس بهتر است به این آیه به ضمیمه بعضى روایات استدلال شود؛ روایاتى مثل مرسله ابن ابى عمیر از امام ابى عبداللّه که امام گفت: «من قال فى مؤمن ما رَأته عیناه و سَمعته اُذناه، فَهُو مِن الذین قال اللّه ـ عزوجل (کسى که در مورد مؤمنى چیزى بگوید که چشمانش دیده و گوش هایش شنیده است، این همان کسى که خدافرموده است: «إِنَ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِیالَّذِینَ آمَنُوالَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ.» 45 و 46 2. مصداق «من شاء اللّه» در آیه «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ»(زمر: 68):و شاید در آیه شریفه «فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ»، مقصود از مستثنى این نوع از اهل سلوک باشد که براى آنها قبل از نفخ صور کلى، صعق و محو حاصل شده. و شاید یکى از محتملات فرمایش رسول خدا که فرمودند: «انَا وَ السّاعَةُ کَهاتَین» هستیم 47 ـ و جمع فرمودند بین دو سبّابه شریفه خود ـ همین معنى باشد. 48 3. مصداق آیه «لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابا» (نبأ: 23): «در ذیل آیه شریفه «لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابا» روایت شده که این "حقب" براى اهل هدایت و کسانى است که اصل ایمانشان محفوظ باشد.»49و50 پی‌نوشت‌ها: 1ـ ر.ک: سیدروح اللّه موسوى خمینى، انوارالهدایة فى التعلیقة على الکفایة، ج 1، ص 275؛ همو، تهذیب الاصول، ج 2، ص 437؛ همو، تنقیح الاصول، ج 3، ص 190. 2ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 4. 3ـ همو، تهذیب الاصول، ج 2، ص 468. 4ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، کشف الاسرار، ص 318. 5ـ همان، ص 320. 6ـ ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 174؛ راغب اصفهانى، المفردات، ص 99. 7ـ نورالدین جزایرى، فروق اللغات، ص 88ـ89. 8ـ احمدبن فارس، مقاییس اللغة، ج 1، ص 87. 9ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 311و312. 10ـ همو، کشف الاسرار، ص 323. 11ـ همو، تفسیر سوره حمد، ص 33. 12ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 24، ص 237ـ238. 13ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 18، ص 423. 14ـ همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 4. 15ـ همو، تفسیر سوره حمد، ص 93. 16ـ همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 61. 17ـ ملّاصدرا، الحکمة المتعالیة، ج 3، ص 312، فصل 7 از مرحله 10. 18ـ محمدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 1، ص 49. 19ـ ر.ک: محمدبن محمد نعمان مفید، الاختصاص، ص 4. 20ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 114. 21ـ شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. 22ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، آداب الصلوة، ص 263. 23ـ همو، تقریرات فلسفه، ج 3، ص 546. 24ـ نمونه هاى دیگر: تأویل آیه 2 سوره فتح، همو، شرح چهل حدیث، ص 338ـ341؛ تأویل «طه»، همان، ص 350؛ تأویل وضو و تیمم، همو، سرالصلاة، ص 41ـ43؛ تأویل آیه «بسم اللّه الرحمن الرحیم»، همو، شرح دعاى سحر، ص 52ـ53؛ همو، تفسیر سوره حمد، ص 6ـ7 و 133؛ همو، آداب الصلوة، ص 240ـ241؛ همو، تأویل عقده لسان حضرت موسى (ع)، تقریرات فلسفه، ج 1، ص 87 و... . 25ـ سیدرضا مؤدب، مبانى تفسیر قرآن، ص 304. 26ـ سیدمحمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 3، ص 67. 27ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، آداب الصلوة، ص 347. 28ـ همان. 29ـ سیدمحمدعلى ایازى، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینى، ج 1، ص 264. 30ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 18، ص 518. 31ـ همو، مکاسب محرمه، ج 1، ص 214. 32ـ همو، صحیفه امام، ج 16، ص 155. 33ـ همان، ج 13، ص 162ـ163. 34ـ ر.ک: همو، شرح چهل حدیث، ص 180. 35ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 12و13؛ محمدبن على صدوق، التوحید، ص 328ـ331؛ سیدهاشم بحرانى، البرهان، ج 3، ص 261ـ263. 36ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 180. 37ـ همو، صحیفه امام، ج 20، ص 395. 38ـ همو، کشف الاسرار، ص 139.. 39ـ على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 2، ص 422. 40ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 14، ص 210. 41ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 145. 42ـ شیخ عباس قمى، همان، دعاى ندبه. 43ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 635. 44ـ براى مطالعه بیشتر، ر.ک: سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 360 و 533ـ534 و 636؛ همو، کشف الاسرار، ص 139و140 و 163ـ164؛ همو، انوارالهدایه، ج 1، ص 310؛ همو، آداب الصلوة، ص 287ـ288؛ همو، صحیفه امام، ج 10، ص 533ـ534 و... . 45ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 12، ص 280. 46ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، مکاسب محرمه، ج 1، ص 373. 47ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 2، ص 309. 48ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، آداب الصلوة، ص 275. 49ـ ر.ک: فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج 9ـ10، ص 643. 50ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، جهاد اکبر، ص 34. منابع ـ ابن فارس، احمدبن، معجم مقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام هارون، قم، دارالکتب العلمیه، بى تا. ـ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار صادر، 1414ق. ـ ایازى، سیدمحمدعلى، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینى، قم، عروج، 1384. ـ بابایى، على اکبر و دیگران، روش شناسى تفسیر قرآن، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387. ـ بحرانى، سیدهاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق. ـ جزایرى، نورالدین، فروق اللغات فى التمییز بین مفادالکلمات، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1376. ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، چ دوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367. ـ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق. ـ رجبى، محمود، روش تفسیر قرآن، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387. ـ زرقانى، محمدعبدالعظیم، مناهل العرفان، بیروت، دارالفکر، 1988ق. ـ سیوطى، جلال الدین، الاتقان فى علوم القرآن، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قم، شریف رضى، بى تا. ـ صدوق، محمدبن على، التوحید، چ دوم، قم، جامعه مدرسین، 1398ق. ـ طباطبائى، سیدمحمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1417ق. ـ ـــــ ، قرآن در اسلام، به کوشش سیدهادى خسروشاهى، چ چهارم، قم، بوستان کتاب، 1389. ـ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، چ دوم، بیروت، دارالمعرفه، 1408ق. ـ قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، چ سى وچهارم، قم، فاطمه الزهراء، 1389. ـ قمى، على بن ابراهیم، تفسیر قمى، چ چهارم، قم، دارالکتاب، 1367. ـ کلینى، محمدبن یعقوب، اصول کافى، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365. ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1404ق. ـ معرفت، محمدهادى، التمهید فى علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1411ق. ـ مفید، محمدبن محمدنعمان، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق. ـ ملّاصدرا، الحکمة المتعالیه فى الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، بى تا. ـ موسوى خمینى، سیدروح اللّه، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1370. ـ ـــــ ، البیع، چ پنجم، بى جا، نشر اسلامى، 1415ق. ـ ـــــ ، الخلل فى الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378. ـ ـــــ ، الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1379. ـ ـــــ ، المکاسب المحرمة، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1374. ـ ـــــ ، انوارالهدایة فى التعلیقة على الکفایه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1372. ـ ـــــ ، تفسیر سوره حمد، چ سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1376. ـ ـــــ ، تقریرات فلسفه، تقریر آیت اللّه سیدعبدالغنى اردبیلى، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بى تا. ـ ـــــ ، جهاد اکبر، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بى تا. ـ ـــــ ، سر الصلاة، چ ششم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378. ـ ـــــ ، شرح الدعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1374. ـ ـــــ ، شرح چهل حدیث، چ دوم، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1371. ـ ـــــ ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1377. ـ ـــــ ، شرح دعاى سحر، ترجمه سیداحمد فهرى، چ سوم، تهران، تربت، 1384. ـ ـــــ ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378. ـ ـــــ ، کشف الاسرار، تهران، دفتر نشر فلق، بى تا. ـ ـــــ ، مصباح الهدایه الى الخلافه و الولایه، مقدمه سیدجلال الدین آشتیانى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1376. ـ ـــــ ، ولایت فقیه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1381. ـ مؤدب، سیدرضا، مبانى تفسیر قرآن، قم، دانشگاه قم، 1388. علیرضا کوهى/ کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم منبع: ماهنامه علمی ـ ترویجی معرفت شماره 180 ادامه دارد ...

93/06/22 - 01:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن