تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827538939




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مسجدی که از بساطی ورق فروش تا چهره های نهضت آزادی به آن می آمدند / گزارشی از مسجد خیابان استانبول


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


مسجدی که از بساطی ورق فروش تا چهره های نهضت آزادی به آن می آمدند / گزارشی از مسجد خیابان استانبول فرهنگ > دین و اندیشه - آیت الله سید محمود طالقانی با تشکیل جلسات تفسیر قرآن در مسجد هدایت خیابان استانبول جریانی را به وجود آورد که در گرایش بسیاری از جوانان آن دوره به دین موثر بود.

به گزارش خبرآنلاین، 19 شهریور ماه درگذشت عالم مجاهد آيت ‏الله سيد محمود طالقاني، روحانی مبارز و متفکر و اولين امام جمعه تهران است. آيت‏ اللّه طالقانی در كنار سال‏ های طولانی مبارزه در زمان حکومت پهلوی، از فعاليت‏ های علمي غافل نشده و آثار متعددي را به وجود آورد كه تفسير پرتوي از قرآن در 6 جلد، پرتوي از نهج‏ البلاغه، آزادي و استبداد، درسي از قرآن و درس وحدت، از آن جمله ‏اند. یکی از تاثیرگذارترین فعالیت های علمی و فرهنگی آیت الله طالقانی حضور در مسجد هدایت و برگزاری جلسات تفسیر قرآن در آن است که علاوه بر جوانان آن روز بسیاری از شخصیت های مبارز و متفکر نیز در آن شرکت می کردند. مسجد هدایت، مسجدی است که در خیابان جمهوری تهران، بین چهار راه فردوسی(استانبول) و چهار راه لاله زار قرار دارد. این مسجد از پایگاه های فعال سیاسی- مذهبی در جریان مبارزات ضدپهلوی بود. پس از در گذشت آیت الله طالقانی، حجت الاسلام و المسلمین حاج علی تهرانی امام جماعت این مسجد را تا کنون بر عهده دارد. در این گزارش روند شکل گیری و تاثیرگذاری مسجد هدایت در خیابان استانبول را با مرور خاطرات و گفته های شخصیت هایی که به این مسجد رفت و آمد داشتند بررسی می کنیم. مسجدی در قلب کاباره ها و سینما ها و مشروب فروشی های تهران آیت الله محمود طالقانی، پس از آمدن به تهران، ابتدا در مسجد ملک دروازه قزوین، تعلیم و تفسیر قرآن را آغاز کرد. این مسجد با آن که هم نزدیک منزلش قرار داشت و هم از محلات قدیمی و مرکز کاروانسراها و تجمعات مردم شهری و دهاتی بود و به خاطر وی توسعه و تجدید بنا گردیده بود، روح بزرگش را قانع نساخت و به دعوت عده ای به مسجد منشور السلطان رفت. این مسجد کوچک و کم مشتری به علت قرارداشتن در مرکز شهر و حوالی میدان سپه و نزدیک بودن به مدرسه «دارالفنون» و ادارات و وزارتخانه های جدید آن روز، برای جذب جوانان و نسل آگاه و تحصیل کرده، دارای موقعیت خاصی بود و به همین دلیل جلسات تعلیم و تفسیر قرآنش، خیلی زود بین علاقه مندان و به ویژه جوانان تحصیل کرده از مذهب گریخته، معروفیت پیدا کرد و آوازه آن تا مجامع دانشگاهی هم راه یافت. آیت الله طالقانی پس از چندی امامت این مسجد را به خواهر زاده اش، حجت الاسلام سید نورالدین علوی واگذار کرد و خود امامت مسجد هدایت را در سال 1327 قبول کرد.

شمس آل احمد، در مطلبی با عنوان "رثای سردار طالقان" در درباره شکل گیری مسجد هدایت و امامت جماعت آیت الله طالقانی در آن می نویسد: «در اواخر دهه 1320، خیابان های لاله زار و استامبول از خیابان های معروف و پررفت و آمد تهران بود. خیابان های پررفت و آمد لاله زار و استامبول، پر بود از سینماها و تئاترها و کاباره های مدرن، صندلی های بلند واکسی ها در مدخل پاساژها، داروخانه های آلمانی، سازمان های بیمه روسی، پیاله فروشی ها و چایخانه های مدرنی مثل کافه فردوسی که پاتوق روشنفکران و اهل ادبی چون صادق هدایت و سایر هنرمندان بود. در این وانفسا و بازار مکاره ی رنگارنگ، در خیابان استامبول، مسجد نوسازی دایر بود به نام مسجد هدایت. با پیشخوان و طاق بلند کاشی کاری شده و به امامت سید جوانی به نام سید محمود طالقانی، که سجاده اش را در این بازار کفر پهن کرده بود. او پس از سال ها فعالیت سیار در مساجد و اجتماعات مذهبی، اینک امامت مسجد هدایت را به عهده گرفته بود. بدین ترتیب این مکان که تا آن زمان، تکیه ای راکد بود و به شکل سنواتی اداره می شد، با آمدن این سید جوان از رکود در آمده و شور و نشاط تازه ای به خود گرفته بود.» حضور آیت الله طالقانی در این مسجد با وجود تاثیرات بسیاری که داشت همواره مورد انتقاد عده ای از متدینین و علمای دین هم بود، شمس آل احمد که خود از خانواده ای روحانی بود و رابطه خویشاوندی نزدیکی با آیت الله طالقانی داشت، می گوید: «پدرم به مرحوم طالقانی نظر خوشی نداشت. چرا که رفته بود و امام مسجد اسلامبول شده بود؛ مسجدی در محله بدنام اسلامبول که جای کافه ها بود و جای فسق و فجور. مسجد هدایت را که ساختند، هیچ روحانی- از سلک دوستان پدر- حاضر نشد امام جماعت آنجا را قبول کند. مرحوم طالقانی همسال برادر بزرگ من، محمد تقی بود. اما از برادرم، گشاده صدرتر. ابایی نداشت که برای اقامت نماز جماعت به راسته و محلی برود که یک در میان مغازه هایش، مشروب فروشی بود. «خاچیک» و «سلمان» پاتوق هایی بودند سالیان درازی که خود من به کنجکاوی آنجا ها می رفتم تا صادق هدایت و رحمت الهی و رجال آن روز ادب را ببینم که پاتوق هایشان آنجا بود.»

دکتر یدالله سحابی در یادنامه ای که توسط محمد ترکمان در سال 1377 به چاپ رسیده درباره فعالیت های آیت الله طالقانی پیش از آمدن به مسجد هدایت و دعوت ایشان به این مسجد، می گوید: «در سال 1322 عده ای از مردم روشنفکر ملی و متدین، یک انجمن اسلامی تشکیل داده بودند به نام کانون اسلام، که شب های جمعه در خیابان امیریه مجلس تذکری داشتند. سخنگوی آن مجلس، آقای طالقانی بود. من خودم شب های جمعه می رفتم و پای صحبت او می نشستم. ایشان هم خیلی گرم و علاقه مند، از افراد دانشگاهی و علم دوست استقبال می کرد. بعد از مدتی، ایشان امام جماعت مسجد منشور السلطان، واقع در سپه غربی شد. ما هم می رفتیم به آن مسجد و جوان ها و دانشجویان و خیلی از افراد تحصیل کرده هم جذب شدند. کم کم با رسیدن سال های 30 جوان ها بیشتر و بیشتر استقبال کردند و وارد مجلس شدند و کار سیاسی و بحث و ابراز عقاید، توسعه پیدا کرد. مسجد منشورالسلطان هم کوچک بود. آن زمان در خیابان استامبول، مسجد کوچکی با یک مقبره بود. علاقه مندان با کمک اصناف متدین خیابان استامبول و چند تن از دانشجویان و جوانان پرشور آمدند، مسجد را ساختند و آن را توسعه دادند و این مسجد هدایت که امروز هست، همان است که یک در، رو به کوچه و یک در به خیابان دارد.» وقتی بساطی ورق فروش به خاطر آیت الله با لات سیگاری درافتاد مسجد هدایت که در کوچه باریکی به نام «پارک» در خیابان استامبول قرار دارد. نام کوچه را به آن دلیل پارک می گفتند که در انتهای آن کوچه، سینمایی به همین نام وجود داشت. به موازات با شکوه تر شدن برنامه های مسجد هدایت، فیلم ها و پرده های سینمای پارک، مستهجن تر و زننده تر می شد. افرادی بودند که برای چرخاندن زندگی خود در کنار خیابان بساط می کردند و یا در کافه ها و سینماهای خیابان استامبول و لاله زار کار می کردند. در میان این افراد کسانی بودند که به شدت مقید به خواندن نماز در مسجد بودند و چون مسجد هدایت نزدیک ترین محل به کسب شان بود، برای اقامه نماز به مسجد هدایت می آمدند. آیت الله طالقانی وقتی بین دو نماز یا به مناسبت هایی سخنرانی می کرد، بیشتر از همه روی این افراد تاثیر می گذاشت. به طوری که هرگاه ماموران ساواک به حریم مسجد تجاوز می کردند و یا برای آیت الله طالقانی مزاحمتی ایجاد می شد، آنها به شدت از ایشان دفاع می کردند. سید حسین طالقانی فرزند آیت الله طالقانی در این باره می گوید: «بچه بودم و داشتم با فاصله پشت سر آقا می رفتم مسجد، یکی از لات های خیابان اسلامبول در حالی که سیگاری دستش بود، دنبال آقا راه افتاد و شروع کرد به حرف های نامربوط زدن و متلک گفتن. یک عزیزخانی در کنار خیابان بساط داشت و ورق و این چیزها را می فروخت. یک مرتبه دیدم بساطش را رها کرد و آمد این طرف خیابان و با آن مرد درگیر شد و کتک مفصلی به او زد، به طوری که آخر سر آقا میانجیگری کرد و فرد مزاحم را از دست عزیز خان و دوستانش نجات داد! آقا این طور روی آدم ها اثر می گذاشت و اعتقاد داشت که این ها آدم های بدبختی هستند که به خاطر شرایط به این راه ها کشیده شده اند، کما اینکه بعد از انقلاب در مورد قلعه شهرنو هم همین اعتقاد را داشت و می گفت نباید آن ها را اذیت و آزار کرد و می گفت بیخود آنجا را آتش زده اند. می گفت ما اگر قدرت داشته باشیم آنها را تحت سرپرستی و تعلیم قرار می دهیم.» آیت الله طالقانی با چه روش هایی جوانان این محل را به مسجد می کشاند؟ سید محمد سطوتی از علاقه مندان آیت الله طالقانی، درباره علل جذب جوانان به مسجد هدایت می گوید: «طالقانی در سردر ورودی این مسجد (سمت سینما) تابلوی کوچکی نصب کرده بود با این بیت شعر:                    متاع کفر و دین بی مشتری نیست              گروهی این، گروهی آن پسندند که این آزادی اندیشی موجب جذب جوانان به مسجد و کسادی سینما شد.تا جایی که صاحب سینما با دادن مبلغ دو هزار تومان آن روز به کلانتری، در بستن این مسجد کمک کرد. از طرف دیگر روحانیون وابسته یا منزوی، شروع کردند بر علیه طالقانی به تبلیغ، که این مسجد، مرکز تارک الصلوه هاست؛ مرکز فکل کراواتی هاست؛ مرکز سنی هاست.» ایشان توانست روی نسل جوانی که از دانشگاه به مسجد هدایت روی آورده بود، تاثیر بگذارد و نسل دانشگاهی که رژیم روی بی دینی آنها سرمایه گذاری کرده بود، به دین روی آورده و در جلسات تفسیر قرآن مسجد هدایت شرکت کنند. از خصوصیات بارز و جاذب این مسجد و کسانی که به این مسجد می آمدند این بود که بحث آزاد در اصول عقاید را رایج کرد و مجالس و محافل مذهبی، به ویژه جلسات تفسیرش را از یک طرفه بودن و متکلم وحده بودن خارج ساخت؛ به طوری که گاهی اوقات ساعت ها به نظریات و انتقادات و سوالات ناظرین گوش فرا می داد و بدون تعصب و با بردباری، موضوع بحث را به مذاکره و مناظره می کشاند. خصوصیت دیگر این مسجد این بود که نه امام جماعتش ادعای مرادی داشت و نه آنهایی که به مسجد می آمدند، عنوان مریدی داشتند. همه، ایشان را به نام «آقای طالقانی» نی شناختند و طالقانی هم مسجد و منبر را منحصر به خود یا قشر خاصی نمی دانست. سنت شکنی آیت الله در تفسیر قرآن به جای تلاوت و گفتن احکام در مسجد در مسجد هدایت پس از اقامه نماز های یومیه، تفسیر قرآن و مسائل فقهی و بحث های اخلاقی- اجتماعی توسط آیت الله طالقانی انجام می شد و معمولا در پایان جلسات به هنگام برنامه پرسش و پاسخ، به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز پرداخته می شد. آیت الله طالقانی نقش تاریخی خود را از طریق جلسات تفسیر قرآن آغاز کرد، در حالی که هنوز نه تنها در کل جامعه ایران، مطالعه قرآن به عنوان منبع اصلی فکر و اندیشه دینی مرسوم نبود، بلکه در حوزه های دینی رسمی و سنتی نیز قرآن جزو دروس حوزه قرار نداشت و صرفا و عمدتا برای فیض معنوی و ثواب اخروی خوانده می شد.

مهندس مهدی بازرگان در سخنرانی ای که در شهریور سال 59 در مسجد هدایت برگزار شد درباره سنت شکنی آیت الله طالقانی و رو آوردن ایشان به تفسیر قرآن در مسجد می گوید: « راه خدمت روحانیت، منبر بود، محراب بود و موعظه بود، مسئله بود. بسیار هم بجا بود. نمی خواهم بگویم بد چیزی بود؛ اما بشکست عهد صحبت اهل طریق را. ایشان شاید اولین انقلابی که کرد، به طوری که بعدا صحبت می کرد، این انقلاب را هم در قم کرد، بیان ایشان بود که می گفت: قم که بودم در سال آخر خیلی ناراحت بودم. دیدم فایده اش چیست. این، آن چیزی نیست که به درد بخورد. من بیایم تهران، یک مسجدی، امام جماعتش بشوم، منبری هم بروم، اصلا مسئله ای بگویم، موعظه ای بکنم. حس کرده بود این فایده ندارد، یعنی این نیست. درد و مریض با این نسخه دوا نمی شود. می گفت: من از همان جا شکستم و تصمیم بر این شد که رو به قرآن بیاورم، با قرآن کار کنم. به قدر کافی، اینها مسئله نجاست را، طهارت را، حیض و نفاس و نمی دانم، مکاسب را یا شنیده اند و یا می شنوند. تازه کسی که بی دین شد، وقتی از این حرف ها به او بزنی، بی دین تر می شود. این چیزها که در رساله ها هست، باید به اصل بیاییم. آن زمان طرح قرآن در حوزه علمیه در بین علما و علمای کلاسیک به اصطلاح متشرع، پسندیده نبود و از قرآن صحبت کردن، تفسیر قرآن و به اتکای قرآن چیزی گفتن را خوشبین نبودند. بدنامی می آورد. این عین بیان ایشان است حال شاید کلمه بدنامی را نگفت...گفت من تصمیم گرفتم که با قرآن سروکار داشته باشم. قرآن را بیاورم توی مردم، با آن که ممکن بود باعث تکفیرم بشود. این بود که ایشان رو به قرآن آورد و البته نه تنها منبر و محراب و مسئله را ترک کرد، لوازمش را هم ترک کرد. روحانیت کلاسیک آن زمان لوازمی می خواست، ایشان همه این ها را شکست، زیر پا گذاشت. برایش اهمیت اهمیت نداشت که منبر و محراب در اختیارش بگذارند یا نگذارند، برای ایشان هیچ مساله ای نبود که خودش مثلا این جلو بایستد یا دیگری، یا برود صف عقب یا فلان، نسبت به تمام این ها پشت پا زد. نه به عنوان اینکه بد است، برای اینکه کار دیگری می خواست بکند. برای ایشان نماز و منبر و ختم و سخنرانی و جشن و نماز جمعه، تماما وسیله بود برای تفسیر قرآن... طالقانی توجه به این معنا داشت و می دانست که اگر وارد مبارزه نشود، واعظ غیر متعظ است. ایشان باک نداشت. آمد و بعد هم کنار ننشست.» سبک تفسیری خاص / آیت الله طالقانی مطابق احتیاجات روز آیات قرآن را تفسیر می کرد مهندس مهدی بازرگان درباره صفات بارز سبک تفسیری آیت الله طالقانی می گوید: «طالقانی مفسر قرآن بود، اما مفسر قرآن خاصی بود، تفسیرهای دیگر را هم نگاه می کرد. به احادیث و اخباری که در این زمینه وارد شده، توجه داشت، به جنبه های ادبی آیه و به معنا، و معتقد به این بود که تفسیر به رای نباید کرد و قرآن به این سادگی نیست. ولی معذلک دو صفت بارز در سبک تفسیر مرحوم طالقانی بود: یکی اینکه می گفت باید ببینیم خود قرآن چه می گوید... دومین خصلت و خصوصیت سبک تفسیری او این بود که آن قسمت هایی از آن را بیان و توجه می کرد که مورد حاجت روز و مورد ابتلا باشد... ایشان هر دفعه، هر آیه ای، هر مجموعه آیه ای، اینجا، زندان، در انجمن معلمین، در هر جا که می گفت، می دیدیم رنگ تازه ای دارد. یعنی مطابق مسائل و احتیاجات روز است. نه اینکه تفسیر را عوض نمی کرد، به هیچ وجه؛ ولی این داروخانه دارویی را می آورد که به درد مریض بخورد. این بود که تفسیر ایشان جالب بود.... چرا؟ برای اینکه اولا سعی می کرد از خود چشمه، آب را در بیاورد و نرود آن هم از سر چشمه اش در بیاورد، بعد هم آن مقدار آب و آن آبی که به درد تشنه می خورد بدهد.» کشتی نجاتی که افراد را از انحراف به گرداب های چپ و راست حفظ می کرد

دکتر مصطفی چمران از جمله دانشجویانی بود که از همان آغاز در جلسات مسجد هدایت شرکت می کرد و با بهره گیری از برنامه های آن، از محضر آیت الله طالقانی درس مقاومت و پایداری می آموخت. او درباره مسجد هدایت و تاثیر جلسات آن بر نسل خود می گوید: «آشنایی من با ایشان از هنگامی است که به عنوان مستمع در جلسات او در مسجد هدایت شرکت می کردم. به راستی آن اجتماع کوچک با هدفی متعالی تشکیل می شد. در طوفان حوادث سیاسی آن روزگار، مانند کشتی نجات بود که ما را از خطرات فراوان انحراف به گرداب های چپ و راست حفظ می کرد. او برای ما منبع جوشانی از ایمان و ابر پرباری از رحمت و محبت بود. به طوری که هر حرف و مشکلی را با او مطرح می کردیم، برایمان پاسخ می داد. او با صبر و متانت راه را به ما نشان می داد. او سنگری بزرگ برای مبارزه بود. هرگاه دورویی ها و نیرنگ ها دلم را به درد می آورد، نزد او می رفتم و غم و درد خود را فراموش می کردم و از او درس مقاومت و مبارزه می گرفتم.» /6262



چهارشنبه 19 شهریور 1393 - 21:16:40





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن