محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852437520
طبقهبندی آموزههای اعتقادی در دورههای مختلف کلام اسلامی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
طبقهبندی آموزههای اعتقادی در دورههای مختلف کلام اسلامی
دورهبندی کلام اسلامی و طبقهبندی آموزههای اعتقادی به چهار دسته طبقه بندی می گردد. 1: تأسیس کلام اسلامی، 2: اختلاف و رقابت کلام و فلسفه، 3: انفعال دانش کلام و شکلگیری کلام فلسفی. 4: بازخوانی و بازسازی کلام (کلام معاصر)
چکیده علم کلام در جهت فهم، تبیین، توجیه و دفاع از تعالیم دینی شکل گرفته است. متکلم نقش واسطه میان نصوص دینی و ذهن و زبان مخاطبان را بر عهده داشته و غالباً همگام و همراه با تحولات زمانه و زمینه، تغییراتی در مفهومسازی و بهرهجویی از دستگاههای مفهومی موجود ایجاد کرده است. به موازات تطور و تحول در علم کلام، طبقهبندی تعالیم دینی به طور عام و آموزههای اعتقادی به طور خاص نیز دچار تحول شده است. گرچه لزوماً این تحول به معنای کاملشدن و دقیقتر شدن نبوده است، ولی بیشتر، سمت و سوی دقت در روششناسی و عمق در محتوا را پی میگرفته است. به هر میزان که در روششناسیها دقت بیشتر صورت گرفته، محتوا دچار تحول شده و طبقه بندی ارائه شده از تعالیم دینی نیز عینیتر شده است. طبقهبندیهای جدید ارائه شده از تعالیم دینی در بستر دانش تفسیر قرآن کریم و دانش کلام، به تدریج جایگاه خویش را در هندسة معرفت دینی بازیافته و سهم مؤثری در بازسازی، نوسازی و تنسیق دانش کلام ایفا خواهد کرد. این نوشتار گزارشی از تطورات دانش کلام در عرصة روششناسی و طبقه بندی تعالیم دینی، فراروی خواننده ارجمند قرار میدهد. درآمد دانش کلام از جمله دانشهایی است که در بستر اندیشه اسلامی شکل گرفته، و عوامل مختلفی در گسترش و غنای آن سهیم بوده است. ویژگیهای نصوص دینی و رویارویی مسلمانان با افکار غیر اسلامی از طریق افراد تازه مسلمان و تماس با غیر مسلمانان، از مهمترین عوامل شکلگیری و تطور کلام اسلامی به شمار میآید. اندیشهوران مسلمان با مجموعهای از تعالیم دینی در ساحتهای مختلف خداشناسی، انسانشناسی، جهانشناسی، ارزششناسی و تکالیف مواجه بوده، کوشیدهاند که درک و دریافتی روشمند، نظام یافته و ناظر به مخاطب از آنها داشته باشند. گاه مسائل تازهای فراروی ایشان قرار میگرفته و ناگزیر از اعلام موضع دین نسبت به آنها بودهاند. مجموعه این تلاشها دانش کلام را پدید آورده است. از سوی دیگر، وقتی خواستهاند مسائل را تنسیق کنند، گاه بیتوجه به نظم و سامان خاص، مسائل را به صورت مجزا تحلیل و بررسی نموده و گاه کوشیدهاند ربط و نسبتی میان یک سلسله مسائل بیابند و مجموعهای از مسائل را ذیل عنوانی واحد گرد آورند. نتیجه این تلاشها، طبقهبندیهایی بوده که در طول تاریخِِ دانش کلام فراهم آمده است. به لحاظ تاریخی، در دورههای نخست شکلگیری کلام اسلامی، طبقهبندیها نسبتاً بسیط بوده و بر اثر اختلاط کلام با فلسفه و متأثر شدن دانش کلام، دستهبندیهای فلسفی سلطة خویش را بر کلام جاری ساخته و کلام از ابتکار بازمانده است. اما در ادوار متأخر، با توجه به دقتهای انجام شده از یک سو و نیازهای معرفتی از سوی دیگر، طبقهبندیهای بدیعی صورت گرفته که هنوز جایگاه خویش را در بستر اندیشة کلامی بازنیافته و در آغاز راه قرار دارد. از باب نمونه، آنچه در بستر دانش تفسیر انجام شده میتواند راه نویی فراروی دانش کلام و متکلمان بگشاید و در ارتقای جایگاه آن نقش مؤثری ایفا نماید. نوشتار کنونی نقطة آغازی است در همین راستا که بیتردید، به دلیل تازه بودن مسئله و کمدانی نویسنده، رخنههایی در تبیین و تحلیل مباحث راه یافته است. نگارنده، موارد یادآوری شده از سوی اهلنظر را با آغوش باز پذیرفته و هدایتی در راستای هدایت فکری خویش قلمداد میکند. الف) مفهوم شناسی گرچه مفاهیم به کار رفته در عنوان این نوشتار، روشن است و نیازی به تفصیل ندارد، اما برای سهولت در مفاهمه و جلوگیری از بدفهمی، مفاهیم کلیدی به کار رفته در عنوان بحث به اختصار توضیح داده میشود. 1. کلام و گزارههای کلامی دانش متکفل فهم و دفاع از اصول اعتقادات اسلامی، نامهای مختلفی دارد و از آن با نامهایی چون علم توحید، علم ذات و صفات، علم اصول دین، علم عقاید، فقه اکبر و علمکلام ... یاد شده و1 به مرور زمان ـ به دلایل پیدا و ناپیدا ـ علم کلام برای آن تعین یافته است، ضمن آنکه اطلاق هیچیک از نامهای یادشده نیز برآن نادرست و بیمناسبت نمیباشد. البته در تعریف کلام و معنای متکلم، اختلافاتی میان صاحبنظران مشاهده میشود. گرچه ورود به بحثهای تفصیلی بیثمر است، اما نمیتوان از بیان مراد، دیده فرو بست. صاحبنظران تعریفهای مختلفی از علم کلام ارائه کردهاند. فارابی(م339ق) آن را صناعتی میداند که به وسیلة آن انسان بر نصرت باورها و افعال مشخصیکه بنیانگذار دین بدان تصریح کرده است، توانا میشود.2 ابنخلدون معتقد است دانش کلام، متضمن اثبات عقاید ایمانی به وسیلة ادله عقلی و رد بدعتگذارانی است که از اعتقادات مذاهب سلف و اهلسنت منحرف شدهاند.3 عضدالدین ایجی(م756ق) نیز کلام را علمی میداند که با آن میتوان عقاید دینی را از طریق اقامة ادله و دفع شبهات اثبات کرد. در توضیح مراد از عقاید دینی، قید «مایقصد به نفس الاعتقاد دون العمل» را ذکر کرده است.4 تفتازانی علم کلام را علم به عقاید دینی از روی ادلة یقینی تعریف کرده است.5 همانند اختلاف در تعریف علم کلام، در مورد موضوع آن نیز اختلاف نظر است. عضدالدین ایجی چند دیدگاه را در باب موضوع علم کلام بیان میکند. برخی موضوع کلام را ذات خداوند متعال انگاشتهاند، زیرا در آن از صفات، افعال و احکام آن بحث میشود. برخی دیگر موضوع آن را موجود بماهو موجود تلقی کرده و تفاوت آن را با فلسفه در این دانستهاند که در کلام، مباحث طبق قانون اسلام است، حال آنکه در فلسفه، قانون اسلام شرط نیست. از آنچه در تعریف علم کلام از بیان ایجی نقل شد، خود او موضوع آن را عقاید دینی میداند که از طریق اقامة دلیل و دفع شبهات اثبات میشوند. اما غایت علم کلام بستگی دارد به تعریفی که از علم کلام میشود. بنابراین، غایت علم کلام، براساس تعریفهایی که آن را به دفع شبهات خلاصه کردهاند، عبارت است از اثبات عقاید، و بر اساس تعریفهایی که آن را نوعی هستیشناسی تلقی کردهاند، غایت علمکلام شناخت هستی طبق تعالیم دینی است.6 برخی مستشرقان و همینطور برخی محققان معاصر، نظر دیگری ارائه کردهاند. در این برداشت، مراد از کلام، گفتوگو در معارف دینی است.7 با توجه به اینکه کلام در آغاز شکلگیری ـ چنانکه در تعریفهای فوق نیز مشاهده شد ـ دانشی بود که به وسیله آن از آموزهها و گزارههای دینی دفاع میشد، از اینرو، نامگذاری آن با کلمهای که همخانواده با واژه «تکلم» باشد، مناسبت بیشتری با چنین فعالیتهایی داشت. تعابیری نیز در برخی روایات وجود دارد که موید این برداشت است. روایاتیکه از گفتوگو درباره ذات خدا، کیفیت و قضا و قدر نهی میکند، همه به گونهای این برداشت را تقویت میکند. از باب نمونه، باب شصت و هفتم از ابواب توحید شیخ صدوق با عنوان: باب النهی عن الکلام و الجدال و المراء فیالله عزوجل نامگذاری شده است. در دیگر مجامع روایی نیز از این سنخ تعبیرها بسیار وارد شده است.8 بنابراین، قراین وشواهد متعددی این برداشت را تأیید میکند که مقصود از کلام، گفتوگو و نظرپردازی در باب معارف دینی است و بنابر این، تعبیر دقیق از کلام میتواند چنین باشد: دانش کلام دانشی است که وظیفه مناظره و نظر دربارة عقاید و معارف دینی را بر عهده دارد. کار ویژة اصلی علم کلام نیز قابل توجه است و تصویرهای متعدد و مختلفی در این زمینه وجود دارد. هویت دفاعی و معرفتی، دو تصویر عمدهای است که از مجموع اظهار نظرهای متفکران در طول تاریخ اندیشة کلامی قابل اصطیاد است. برخی محققان، هویت واسطهای را ترجیح دادهاند. در نگاه اینها ضمن اینکه در مقام توصیف، دانش کلام در بستر تاریخ، ناگزیر هر دو وظیفه را بر دوش کشیده است، در مقام توصیه نیز باید آن را به گونهای تعریف کرد که بتواند هر دو جهت را تحت پوشش قرار دهد. بر این اساس، دانش کلام دانشی است که هویت معرفتی و دفاعی به صورت توأمان دارد؛ هم ابزار دفاع از دین و هم معرفتزاست؛ یک طرف آن وحی است و طرف دیگر، ذهن و زبان مخاطبان. علم کلام در این میان نقش واسطه را دارد. طبق این برداشت، میتوان گفت که علم کلام عبارت است از تحصیل معرفت به عقاید و باورهای دینی، توضیح و فهم تعالیم دینی، تصحیح عقاید دینی، اثبات تعالیم وحی و دفع آرای معارض.9 ترسیم چنین وظیفهای برای علم کلام که بیشتر از قرن هفتم به بعد به آن توجه شده، به نظر میرسد از دقت بیشتری برخوردار است و به کاربستن روش منتهی به این هدف، موجب پویایی آن خواهد شد. اگر در اوایل شکلگیری این دانش، از آن به عنوان دانشی که وظیفه دفاع از عقاید و باورهای اساسی دین را دارد، یاد شده، تعبیر گزاف و بیوجهی نبوده است. ولی امروزه اگر دانشی به نام کلام بخواهد در منظومة دانشهای اسلامی حضور داشته باشد، راهی جز همین هویت واسطهای ندارد، چنانکه هر دانش دیگریکه ادعای بیان امتداد پیامهای جاودانة وحیانی را در سر داشته باشد، نمیتواند از این دایره بیرون بماند، بلکه لازم است هم نگاه معرفتی به تعالیم داشته باشد و هم از فهم بدست آورده، در برابر فهمهای رقیب و تعالیم ادیان و مکاتب فکری دیگر دفاع نماید. در هر زمینه و زمانه، این نیاز وجود دارد که بازسازی و تنسیق نو به نو از مسائل صورت پذیرد و به فراخور نظام دانایی و دستگاه مفهومی متعارف و منطق بین الاذهانی به تبیین و توجیه مسائل همت گماشته شود. این همان چیزی است که در همة سنتهای فکری بر دوش اندیشهوران پیرو آن سنت نهاده شده است. از باب نمونه، پل تیلیش، الاهیدان برجستة آلمانی ـ امریکایی، وظیفة الاهیدان را طرح مسائل برگرفته از فرهنگ زمانه و بیان پاسخهای برخاسته از تعالیم دینی میداند. به نظر او وظیفة اصلی الاهیدان، این است که میان پیام جاودانه و فرهنگ معاصر و انسان جدید رابطه برقرار کند. الاهیدان باید پیام کتاب مقدس را به موقعیت معاصر خود ارتباط دهد. انسان نمیتواند برای پرسشهاییکه هنوز نپرسیده است جواب دریافت دارد.10 بر این اساس، وظیفة علم کلام، طی چهارگام اصلی برای معارف دینی است: فهم و استنباط گزارههای دینی، تبیین، توجیه و دفاع از آنها. در گام نخست، باید گزارههای دینی از منابع اصلی و اصیل دین استنباط و فهم شود؛ در گام بعدی، باید معارف به دست آمده را در قالب مفهومی عقلی و عقلایی تنسیق و تبیین نماید؛ گام سوم، توجیه گزارههای فوق است؛ بدین معنا که استدلال عقلی، نقلی و تجربی یا تاریخی برای آن اقامه کند. و بالأخره در آخرین گام، لازم است از تعالیم دینی دفاع کند یا دستکم به فهم موجود از آن تعالیم و ردّ نظریههای دیگر همت گمارد. هر چهار مرحله از یک طرف به پیام جاودانة دینی مرتبط است و از سوی دیگر، به ذهن و زبان مخاطبان. پیام دین، فهمیده، تبیین، توجیه و مورد دفاع قرار میگیرد و از آن سو همة این روند طبق فهم و ذهن و زبان مخاطبان طی میشود. 2. اصول اعتقادات با توجه به اینکه دانش کلام متکفل بحث از اصول اعتقادات است، شایسته است اصول اعتقادات و شاخصهای مورد نظر در تمایز اصول و فروع نیز مشخص شوند. چنانکه پیداست، از دیرباز، مجموعة معارف دینی را به دو بخش اصول و فروع دین تقسیم میکرده و بر اساس آن مباحث را سامان میدادهاند. اینکه این تقسیمبندی ملاک داشته یا نه، جامع بوده یا نه، نیازمند تأمل بیشتر است. اما اجمالاً یادآور میشویم که در ترسیم جغرافیا برای تعالیم دینی، میتوان از چهار دستة عمده نام برد که حکم هرکدام به لحاظ معرفت شناختی تفاوت میکند:1. تعالیم ناظر به عقاید، 2. تعالیم ناظر به ارزشهای اخلاقی، 3. تعالیم ناظر به احکام شرعی و حقوقی، 4. تعالیم خارج از سه حوزة فوق و متضمن جهانشناسی، انسانشناسی، تاریخ، حوادث و رویدادها و مانند آن. با ادغام زیر مجموعههای برخی از طبقات یاد شده، میتوان از دلِ آموزههای دینی سه بخش عمده را مشخص و ساماندهی کرد: یکم، نظام تکوینی برآمده از این تعالیم که این نظام مشتمل بر امور اعتقادی و برخی دیگر از حوزههای معارفی، همانند جهانشناسی، انسانشناسی و مانند آن میشود؛ دوم، نظام ارزشی که در آن، نظام تکوینی، مفروض و مفروغعنه گرفته میشود و در آن بایدها و نبایدها و به طور کلی الزامات اخلاقی و مباحث زیباییشناسی مورد بحث قرار میگیرد؛ بخش سوم، نیز نظام حقوقی یا همان احکام شرعی است که با توجه به نظامهای تکوینی و ارزشی، چارچوبهای رفتاری انسان متدین را مشخص میکند. پرسش کلیدی در این زمینه این است که شاخص و ملاک تمایز میان اصول و فروع دین، چه بوده است؛ چه ملاکی باعث میشود یک مسئله، ذیل اصول بگنجد یا در دایرة فروع داخل شود. معیارهایی از سوی برخی از اندیشهوران ابراز شده، اما هنوز جای گفتوگوی فراوان وجود دارد و نمیتوان نظر قطعی ابراز کرد. شهرستانی (م548ق)در الملل و النحل خود معیارهایی را مطرح کرده است. به نظر ایشان یکی از معیارهای تمایز میتواند این باشد که آموزة مورد نظر، از امور معرفتی است یا از امور عملی: «ان الدین اذا کان منقسما الی معرفة و طاعة و المعرفة اصل و الطاعة فرع، فمن تکلم فی المعرفة و التوحید کان اصولیاً و من تکلم فی الطاعة و الشریعة کان فروعیاً».11 معیار دوم، این است که معقول باشد یا مظنون. اگر چیزی معقول بود، در دایرة اصول داخل است و اگر از امور مظنون بود و با قیاس و اجتهاد تحصیل میشد، در دایرة فروع داخل خواهد شد.12 فاضل مقداد در شرح باب حادیعشر، علم متکفل اصول را علمی میداند که در آن از یگانگی خداوند، صفات او، نبوت انبیا، اقرار به ما جاء به النبیˆ، امامت ائمه و معاد بحث میشود. طبعاً اصول دین را نیز همین امور یاد شده تشکیل میدهند.13 در این بیان، به جای بیان شاخص و معیار، به تعریف مبتنی بر نمونهیابی و به عبارت فنیتر به تعریف به مصداق پرداخته شده است. البته اگر در جایی امکان دستیابی به شاخص و معیار وجود نداشته باشد، استفاده از این روش، سودمند است، ولی وقتی میشود به معیار معتبر دست یافت، بهتر است که درپی آن بود. شیخ مرتضی انصاری در یکی از تنبیهات بحث انسداد فرائد الاصول، مطالبی دارد که از آن، معیار دیگری شبیه معیار نخست شهرستانی استنباط میشود: ...«مسائل أصول الدین... لا یطلب فیها أولاً و بالذات إلاّ الاعتقاد باطناً و التدین ظاهراً و إن ترتب على وجوب ذلک بعض الآثار العملیة...»14 طبق این عبارت، اصول اعتقادات چیزی است که اولاً و بالذات از آن تنها دو چیز مورد انتظار است: باطناً به آن اعتقاد و در ظاهر به آن تدین پیدا کنیم. ممکن است کسی بپرسد که در اینگونه مسائل نیز گاه افزون بر اعتقاد و تدین، عمل نیز وجود دارد. ایشان با دفع دخل مقدر میگوید که شاید برخی آثار عملی نیز بر آن بار شود، اما مهم، هویت این مسائل است که تنها اعتقاد باطنی و ایمان ظاهری به آن مراد است. شاید میان این شاخصها همپوشیهایی نیز وجود داشته باشد و هریک دچار کاستی نیز باشند و در نتیجه نتوانند تمایز قاطعی میان مسائل برقرار سازند، ولی به نظر میرسد ارتکاز اغلب اندیشهوران ناظر به موارد خاصی بوده است. چنانکه در طول نوشتار نیز با قراین و شواهد متعددی رو به رو خواهیم شد، به نظر میرسد معیار نخست مورد نظر شهرستانی با معیار شیخ انصاری تفاوت ماهوی نداشته باشد و همین دو، مرتکز اغلب صاحبنظران نیز بوده است. بنابراین، اصول اعتقادات، همان است که پس از معرفت پیدا کردن، باید بدان ایمان آورد، و ایمان به آن انسان را در دایرة مسلمان موحد داخل میکند و عدم اعتقاد به آن او را خارج از این دایره قرار خواهد داد. آنچه محتوای دانش کلام را تشکیل میدهد نیز همین بخش اصول عقاید است. مباحث اعتقادی وقتی مورد تأملات معرفت شناختی قرار میگیرد، لاجرم در قالب گزاره بیان خواهد شد؛ گزارههاییکه از خدا، انسان و جهان از منظر وحی گزارش میکنند. خود اینگزارهها نیز در درون خود نیازمند طبقهبندی است تا مرز مسائل از یکدیگر مشخص شود. با توجه به مسئولیت و هویتیکه برای دانش کلام شمرده شد، از تأمل در دورههاییکه کلام اسلامی به خود دیده است، سرخط اصلی تطور در طبقهبندی آموزههای اعتقادی نیز خود را نشان میدهد. میکوشیم ضمن بیان دورههای مختلف دانش کلام، به طبقهبندیهای موجود از عقاید نیز توجه داشته باشیم. یادآوری این نکته سودمند است که در برخی تقسیمبندیها، رویکرد اصلیِ طبقهبندی همه معارف دینی بوده، اما به دلیل وجود منطق و روششناسی خاص، طبقهبندی مباحث اعتقادی نیز قابل استخراج است یا در یک منظومة وسیعتر به بخش عقاید نیز توجه شده است که در حقیقت، دلیل استفاده از این طبقهبندیها همین نکته بوده است. 3. طبقه بندی رده یا طبقه به لحاظ لغوی، به دستهها و گروههای متمایز از همدیگر اطلاق میشود. در اصطلاح نیز ردهبندی یا طبقهبندی (classification) به معنای مرتبسازی و تنظیم امور عینی یا ذهنی بر اساس ما به الاشتراکها و ما به الامتیازهای ذاتی یا صفاتی، حقیقی یا مجازی است. هدف (اهداف) از این کار نیز ارائة تصویر روشن، واضح و متمایز ذهنی از صورت آن مجموعه است. دسترسی آسان به گستره و عمق آن مجموعه و تشخیص روابط و پیوندهای موجود میان واحدهای آن مجموعه از دیگر اهداف یک طبقه بندی به شمار میآید.15 اگر مجموعة تعالیم دینی طبقه بندی میشود، به این دلیل است که روششناسی خاصی بر یک مجموعه حاکم است و این نیاز وجود دارد که در یک منظومه به آنها توجه شود. این امر گرچه ممکن است در مقام فهم تأثیر چندانی شاید نداشته باشد، ولی در مقام مفهومسازی و تفهیم و انتقال به دیگران و همین طور در مقام تحقق، بیتردید مسائل مختلف، سهلالوصولتر خواهد شد. ب) دورهبندی کلام اسلامی و طبقهبندی آموزههای اعتقادی در باره چگونگی دورهبندی کلام اسلامی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. پرداختن به این دورهبندیها و کشف ملاک و شاخصهای مورد نظر یک اندیهشور، نیازمند مجال دیگری است. به هر حال، این دورهبندیها بر اساس تغییرات محتوایی، روشی، مکانی، زمانی و مانند آن صورت گرفته است. آنچه در این نوشتار پذیرفته شده، چیزی است که به گونهای میان این شاخصها جمع کرده است؛ هم به روش توجه کرده، هم تغییرات محتواییکه به تبع تغییر روشی حاصل میشود، از دیده دور نمانده و هم در عینحال از عنصر زمان غفلت نشده است.16 تلاش میشود ضمن بیان این دورهها، تطوراتیکه در طبقهبندی تعالیم دینی عرضه شده است، در منظر اهلنظر قرار گیرد. لازم به یاد آوری است که در این نوشتار، موضوع عام بوده و مباحث به فرقة خاصی ناظر نیست، البته تلاش میشود که مباحث بر مدار تفکر برخاسته از مکتب اهلبیت‰ سامان یابد. مرحله نخست: تأسیس کلام اسلامی در دورهبندیهای کلام اسلامی، نخستین مرحله، دورة شکلگیری تدریجی دانش کلام اسلامی بر اثر عوامل مختلف است. این مرحله، دورههای جزئیتر دارد که به صورت زنجیرهای به هم پیوسته در تکمیل آن ایفای نقش کردهاند. الفـ دورة پایهگذاری اندیشه کلامی: در این دوره، مؤلفههای اندیشه کلامی فرقههای مختلف و از جمله شیعه به صورت تدریجی تبیین شده است.17 بـ دوره شکلگیری کلام نظری: در این مرحله، اندیشههای شیعه بر پایة بنیادهای مفهومی، به دست بزرگان اصحاب امام سجاد تا امام رضا‰، بر محوریت و حضور فعال خود ائمه‰، تبیین و توجیه میشود. در فرقههای غیر شیعی، شاهد شکلگیری کلام معتزلی از یک سو، و سیطرة رهیافت مقبول اهلحدیث از سوی دیگر میباشیم. از دوران امام رضا† به بعد، به دلیل فشار سیاسی و فکری علیه شیعه، نوعی واگرایی و فترت در کلام شیعه آغاز میشود. در میان فرقههای غیر شیعی، گاهی اهلحدیث و گاه مکتب اعتزال بر صدر مینشیند و در کشاکش این نزاعهای علمی و عملی، شاهد شکلگیری مکتب اشعری، ماتریدی و طحاوی در نواحی مختلف بلاد اسلامی هستیم. پس از یک دورة فترت، کلام اسلامی در بستر شیعی، تحول قابل توجهی مییابد که آن را وارد مرحلة سوم میکند. جـ دورة تدوین منظومه کلامی شیعه: در این دوره، تلاشهایی در راستای تدوین منظومه اعتقادی شیعه به صورت فنیتر آغاز میشود؛ از یک سو محدثانی همانند شیخ صدوق و دیگران با دستهبندی سخنان معصومان میکوشند معارف شیعی را معرفی کنند، از سوی دیگر، نسل جدید متکلمان شیعه در بغداد و تفسیر حداقلی از معارف شیعه ظاهر میشود که بیشتر در چهرة خاندان نوبختی تبلور یافته است. در همین دوره، نگرشهای ژرفتری نیز شکل میگیرد و اندیشهورانی، همانند شیخ مفید، سید مرتضی و دیگران رهیافت نوین و اعتدالی را عرضه میدارند.18 در همین دوره، طبقهبندیهایی از تعالیم اعتقادی نیز در کلام اسلامی پدید میآید. در اوایل شکلگیری رسمی دانش کلام، بیشتر مباحث به صورت مسئلههای جداگانه که ربط و نسبت مشخصی با یکدیگر نداشتند، طرح میشد. معتزله از توحید، عدل، وعد و وعید، منزلة بین المنزلتین و امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان آوردند و در نهایت، اصول خمسه فوق، به عنوان منشور اعتقادات مکتب اعتزال اعلام شد. در این طبقه بندی و ساختار، نبوت و امامت، ذیل بحث عدل قرار گرفته و مجموع مباحث کلامی سامان مییافت.19 اشاعره نیز از زمان اشعری تا دورههای متمادی، معمولا مسئله محور بودند و طبقه بندی مدونی از مسائل کلامی نداشتند. نگاهی به آثار اشعری و اشعریان متقدم نشان میدهد که در آنها طبقهبندی مدونی از تعالیم دینی به طور عام و تعالیم اعتقادی به طور خاص وجود ندارد، بلکه طبقهبندیهایی در دورههای بعدی آغاز میشود که در پی خواهد آمد. پیگیری این مسئله در اندیشه شیعی ضمن مشابهتها، حکایت از تفاوتهای جدی نیز دارد. نزد متکلمان نخستین، توحید و عدل دو رکن اساسی شمرده شده و نبوت و امامت، ادامه بحث توحید، و معاد ذیل بحث عدل قرار میگرفت. فارغ از طبقهبندیهای کلامی که در بستر علم کلام به منصة ظهور رسیده، گاه دستهبندی از معارف دینی در مجموعههای روایی نیز صورت پذیرفته که حاکی از دقت نظر و عمق اندیشة گردآورندگان روایات بوده است. محمد بن یعقوب کلینی، محدث شیعی (م329ق) کوشیده است ضمن گردآوری و تنظیم احادیث شیعی، طبقه بندی خاصی از تعالیم دینی و از جمله تعالیم اعتقادی نیز عرضه کند. وی از عناوین عام به عنوان کتاب یاد کرده و روایات را ذیل آن سامان داده است. کتاب العقل و الجهل، کتاب فضل العلم، کتاب التوحید، کتاب الحجه، کتاب الکفر و الایمان، کتاب الدعاء، کتاب فضل القرآن، کتاب العشرة... و کتاب الأیمان و النذور و الکفارات. از کتاب الدعا یا کتاب العشرة تا نذور و کفارات به دلیل آنکه مربوط به آداب معاشرت و احکام فردی است، صرف نظر میکنیم. در بخشهای نخست ـ چنانکه ملاحظه میشود ـ نگرش کلینی در نوع خود یک طبقهبندی بیبدیل از مباحث اعتقادی، همراه با سیر منطقی و رویکرد پاسخگویی به مباحث موجود میباشد. پس از مباحث معرفتشناختی، توحید ذکر شده و ذیل کتاب الحجه نیز نبوت و امامت بیان شده است. کفر و ایمان و شاخصهای آن، که از مباحث مهم آن دوره به حساب میآید نیز مورد توجه قرار گرفته و به طور مستقل ذکر شده است. در بستر اندیشه کلامی شیعی، همپای تطورات دانش کلام، طبقهبندیها نیز متحول شده است. در النکت الاعتقادیه که منسوب به شیخ مفید است ـ اگر این انتساب درست باشدـ ، مفید نیز همانند نگاه اشاعره، مباحث را به صورت سؤال و جواب و مسئله مسئله طرح کرده است. سید مرتضی در الذخیره و الملخص و شیخ طوسی در التمهید نیز به همین صورت مباحث را سامان دادهاند. سید مرتضی در جمل العلم و العمل کوشیده است از معارف دینی، طبقهبندیای ارائه دهد که در نوع خود یک آغاز به شمار میآید. وی مجموعه معارف دینی را تحت عنوان تکلیفهای واجب آورده است: تکلیفهای واجب اعتقادی و تکلیفهای واجب عملی، آنگاه ذیل واجبات اعتقادی، توحید و عدل را گنجانده است، همچنان که نبوت و امامت را به لحاظ ملاکها، ذیل عدل شمرده، ولی تصریح میکند که آنها را مستقل از عنوان عدل مورد بحث قرار خواهد داد و در عمل چنین کرده است. ابوالصلاح حلبی شاگرد سید مرتضی، نیز طبقهبندی دیگری در کتاب الکافی20 ارائه کرده است. به نظر وی راه شناخت تکلیف، عقل یا سمع است. در جاییکه عقل میشناسد، یا به گونهای است که عقل بر آن مفطور است، آن را ضروریات مینامد، یا اینکه با استدلال به آن میرسد که ذیل نظریات میگنجد. اما در جاییکه سمع راه شناخت باشد، یا از طریق اخبار خداوند است که راه دستیابی به آن کلام توأم با معجزه میباشد و یا اینکه کلام خود به گونهای است که بر صدق خود دلالت میکند (این بخش را کتاب مینامند). یا اینکه از طریق اخبار فرد صادق به آن میرسیم (که آن را سنت مینامد). وی در تقسیمبندی دیگری، تعالیم دینی را که از آن به تکالیف یاد میکند، به دو قسم ضروری و مکتسب تقسیم میکند. تکلیف ضروری به دو قسم واجب و مندوب، و تکلیف مکتسب به شرعی و عقلی طبقهبندی میشود. ذیل مکتسب عقلی، توحید و عدل گنجانده شده و خود عدل، نبوت و امامت را نیز در بر میگیرد. مکتسب عقلی خود به عبادات، محرمات و احکام تقسیمبندی میشود. طبقهبندیهای دیگری نیز در این زمینه عرضه شده، اما شاکلة اصلی آن تفاوتی با گذشته ندارد. مرحله دوم: اختلاف و رقابت کلام و فلسفه در دورههای پایانی مرحلة نخست، به دلیل عوامل مختلف، کلام اسلامی شاهد اخذ و اقتباس تدریجی دستگاه مفهومی و روشهای فلسفی است. در این دوره، متکلمان ضمن تأکید بر عقاید مستقر در کلام متقدمان، با آرای فلسفی و عرفانی مستقر در جهان اسلام، با نگاه انتقادی مواجه میشوند. در این رفت و آمدها ـ چنانکه اشاره شد ـ تمایلاتی به دستگاههای فلسفی و عرفانی مستقر نیز یافت میشود. نخست، نگرش منفی که نسبت به منطق وجود داشت از میان میرود، سپس برخی از قواعد و براهین فلسفی نیز وارد دانش کلام میشود. ابنخلدون در تحلیل سیر تحول علم کلام که عمدتاً به مکتب اشعری ناظر است، میگوید: پس از بنیانگذاری این رویکرد توسط اشعری، ابوبکر باقلانی این طریقه را تهذیب کرد و به وضع مقدمات عقلی ... پرداخت. وی قواعد منطقی را از لحاظ وجوب اعتقاد به آنها تابع عقاید ایمانی قرار داد، زیرا این ادله، بر عقاید مزبور متوقف است، و معتقد بود که بطلان دلیل، سبب بطلان مدلول میشود. به تدریج، علم منطق در میان مسلمانان انتشار یافت و مردم به خواندنش پرداختند و میان آن و علوم فلسفی تفاوت گذاشتند و گفته شد که منطق، معیار سنجش ادله است. از آن پس قواعد مقدماتی فن کلام مورد تأمل واقع شده و با بسیاری از آنها مخالفت کردند و چه بسا از براهینی سود جستند که مقتبس از فیلسوفان بود. در این فرایند، چون متکلمان علم کلام را با معیار منطق آزمودند، آن را به اصول منطقی بازگرداندند، میان دلیل و مدلول در صحت و بطلان تفکیک کردند، از بطلان دلیل، بطلان مدلول را نتیجه نگرفتند، از اینرو، چنین حکم کردند که بهره جستن از قواعد منطقی در تبیین تعالیم دینی و گزارههای کلامی منعی ندارد. نخستین کسیکه در علم کلام بر این منهج و شیوه به تألیف پرداخت، غزالی بود. کار غزالی توسط دیگران پی گرفته شد و دانش کلام به مراحل بعدی منتقل شد که در آن، مرز میان فلسفه و کلام برداشته شده بود.21 البته در این دوره، طبقهبندی خاصی از گزارههای کلامی به چشم نمیخورد؛ یا طبقهبندیهای پیشین حضور دارد یا به شیوه مألوف و به صورت مسئله مسئله، مباحث پیگرفته میشود. مرحله سوم: انفعال دانش کلام و شکلگیری کلام فلسفی در مرحلة سوم، کلام اسلامی که در هر دو منهج شیعی و غیر شیعی رقابت و اختلاط با فلسفه جایش را به فلسفی شدن دانش کلام و کلامی شدن فلسفه میدهد، مرزهای علوم قدری دستخوش تحول میشود. کتابهای کلامی این دوره، در بسیاری از موارد، مشحون از مبانی، اصول و مفروضات فلسفی میشود. در اینکه چنین امری، روندی گریز ناپذیر بود یا رویکردی ناموجه، جای گفتوگوهای فراوانی وجود دارد.22امثال شهید مطهری هرچند ناخنک زدنهای متکلمان را مایة برکت برای فلسفه تلقی کرده و گویی جدایی آنها را برای هر دو طرف، مفیدتر ارزیابی میکند، ولی در برخی موارد، فلسفی شدن علم کلام را امری مستحسن انگاشته و تأیید میکند. در جایی مینویسد: حقیقت این است که اگر به متون اصلی اسلام، یعنی قرآن، نهج البلاغه، روایات و ادعیة مأثوره از اهلبیت‰ مراجعه کنیم، این سبک[=کلام برهانی فلسفی] را از آن سبک [= جدلی غیر فلسفی] به زبان و منطق اصلی پیشوایان دینی نزدیکتر میبینیم.23 در مقابل، برخی دیگر آن را نادرست انگاشتهاند. در هر صورت، در تفکر اشعری که غزالی این سبک جدید را پی نهاده بود، فخررازی و دیگران مشی غزالی را پیگرفتند. به تصریح ابنخلدون، سرانجام، متأخران کتابهای فلسفه را چنان با فن کلام درآمیختند که موضوع دو علم برایشان مشتبه شد و به سبب تشابه در مسائل دو دانش، موضوع فلسفه و کلام را یکی شمردند.24 اختلاط و امتزاج روشی و محتوایی فلسفه و کلام، در تقسیم بندی گزارهها نیز خود را نشان داد. تقسیمبندیهای این دوره، در اغلب مباحث متأثر از فلسفه بود. برای نمونه، فخررازی در آثار مختلف خود کوشیده است با تأثیرپذیری از فلسفه، طبقهبندی نویی ارائه دهد. در المحصل مباحث را ذیل چهار عنوان که از آنها به رکن تعبیر میکند، سامان داده است. در رکن اول، مباحث مربوط به منطق و مخصوصاً مسائل معرفت و علم را بررسی کرده است. در رکن دوم، معلومات را مورد بحث قرار داده و در آن از موجود و احکام آن بحث کرده است. در رکن سوم، به الهیات پرداخته و به ترتیب درباره ذات، صفات، افعال و اسما بحث کرده است. تا پیش از رکن سوم، دقیقاً مشی فلاسفه را متابعت کرده و در خود رکن سوم نیز هرچند نظام مفهومی کلامی مورد استفاده بوده، اما در اصل عنوان با فلسفه تفاوتی ندارد. تمام مباحثیکه بیرون از دایرة فوق میماند، در رکن چهارم، ذیل سمعیات گنجانده شده است. نبوت، معاد، اسما و احکام و امامت را ذیل سمعیات مورد بحث قرار داده است. ایجی و تفتازانی در المواقف و شرح المقاصد از همین مشی فخر رازی پیروی کردهاند. سایر متکلمان بر منهج فکری رازی، آمدی و ایجی مشی کردهاند. محمود شافعی، دوره پس از رازی و ایجی را دوره سیطره حواشی و شروح میانگارد که امثال میرزاخان، سیالکوتی،خیالی، عصام و دیگران سردمدار آن بودهاند.25 این جریان، هرچند با شدت و ضعف، در کلام شیعی نیز امتداد یافته است. محقق طوسی نیز به دلیل تأثر از فلسفه، در تنظیم مباحث کلامی، دو بخش نخست تجرید الاعتقاد را در باب وجود و احکام آن قرار داده و مقصد سوم را به اثبات صانع اختصاص داده و تصریح میکند که نبوت(عامه و خاصه) امامت و معاد، ذیل افعال الهی میگنجند. این نگاه میان متکلمان بعدی نیز جریان داشته است. پس از محقق طوسی، شارحان آثارش مشی او را دنبال کردهاند و طی چند سده، نگاه ایشان سیطره داشته است به گونهای که با گذشت چند قرن و آمدن متکلمان برجستهای، همانند علامه حلی، دشتکیهای فارس، محقق خفری، میرداماد و دیگران، بازهم تحول چندانی در محتوا و روش دیده نمیشود. برای نمونه، مهمترین متکلم شیعی در قرن یازدهم، ملا عبدالرزاق لاهیجی(م1072ق) است که ایشان چه در شوارقالالهام، به عنوان شرح بر تجرید الاعتقاد محقق طوسی، و چه در گوهر مراد و سرمایة ایمان، از همان مشی گذشتگان و بهویژه محقق طوسی پیروی کرده است. در سرمایة ایمان پس از آنکه برخی از اصطلاحات منطقی و معرفتشناختی را در مقدمه توضیح میدهد، مباحث را ذیل توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد میگنجاند. در گوهر مراد، پس از مباحث مقدماتی، نخست به خودشناسی بر اساس علمالنفس فلسفی میپردازد، آنگاه به خداشناسی پرداخته و ذیل افعال الاهی از حقیقت تکلیف و مسائل مرتبط با آن، سخن به میان آورده، سپس درباره نبوت، امامت و معاد بحث کرده است. مرحله چهارم: بازخوانی و بازسازی کلام (کلام معاصر) در مرحلة چهارم، نوعی تهافت میان روش متداول در کلام موجود با محتوای معارف دینی از یک سو، و پاسخگو نبودن به مسائل جدید کلامی از سوی دیگر، مشاهده میشود؛ به تعبیر دیگر، کلام دورة سوم، هم به لحاظ حجیت و هم به لحاظ کارآمدی مورد سؤال قرار میگیرد، به همین دلیل، شاهد نوعی بازسازی در کلام اسلامی میباشیم. در این دوره، تمام اندیشههای کلامی و رویکردهای متکلمان پیشین به نوعی بازخوانی و بازسازی میشود و شاهد نومعتزلی، نواشعری، نوسلفی و مانند آن هستیم.26 اندیشة شیعی نیز پس از دورههای طولانی انزوای تحمیلی، بار دیگر به عرض اندام پرداخته و به بازسازی و بازپیرایی و بازخوانی آن همت گماشته شده است. از زمانیکه جریان احیای فکر دینی و اصلاح وضع دینداری در دنیای اسلام پیگرفته شد، شیب این حرکت تندتر شد. در قرن اخیر شاهد ظهور شخصیتهای برجستهای در تفکر اسلامی بودیم. در بستر شیعی، شخصیتهای بزرگی، همانند علامه بلاغی، اخوان مظفر، شهید محمدباقر صدر، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، علامه محمدتقی جعفری و شاگردان علامه طباطبایی، نظیر شهید مرتضی مطهری، آیتالله محمدتقی مصباحیزدی، آیتالله عبدالله جوادی آملی، آیتالله جعفر سبحانی و بسیاری دیگر در نجف و قم گامهایی را برداشتهاند که از آن میتوان به بازسازی کلام شیعه یاد کرد. این امر، بهویژه با حرکت فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی امام خمینی€ وارد مرحلة تازهای شد. برجستهسازی تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه توسط ایشان، ضمن آن که کلام سیاسی را رونق بخشید، به دلیل چالشهاییکه حکومت اسلامی در عمل با آن روبهرو بود، زمینه را برای رشد این جریان و بازخوانی و بازسازی و نوسازی دانش کلامی بیشتر فراهم ساخت. حجم قابل توجهی از این بازسازیها و بازخوانیها در بستری غیر از دانش کلامِ متعارف و از جمله، تفسیر قرآنکریم انجام یافته است. در این بستر، ضمن آنکه با نگاهی نو به مسائل کهن توجه شده، مسائل جدیدی وارد کلام شده و برخی حتی سخن از کلام جدید به میان آوردهاند، مرزهای دقیقتری میان مسائل نیز گذاشته شده و طبقهبندیهای جامعتری از تعالیم دینی عرضه شده است. ممکن است به لحاظ طبقهبندی دانشی، آنچه در برخی از این آثار وارد شده است، ذیل دانشهایی غیر از کلام بگنجد، ولی هویت مباحث، هویت کلامی است. تراکم اطلاعات و یافتهها، زمینه را برای تحول در مبانی، اصول موضوعه، روششناسی و محتوای دانش کلام فراهم ساخته است. جناب مظفر در عقاید الامامیة هرچند مباحث را در قالب همان طبقه بندی متداول از کلام اسلامی، آورده، ولی بسیار تلاش کرده است تا متناسب با فضای ذهنی معاصر، مسائل را ساماندهی کند. علامهطباطبایی نیز در المیزان به سبک خود، رویکرد جدیدی را پیافکنده است؛ سبکیکه هم در ربط و نسبت عقل، وحی و سنت به عنوان منابع معرفت دینی ثمرهاش را نشان داده است و هم در شیوة فهم و استنباط معارف اعتقادی و هم در پاسخگویی به شبهات و دفاع از عقاید ظاهر شده است. در مجموعه آثار استاد مطهری نیز به طور کلی نوعی بازسازی معارف اسلامی مشاهده میشود، سلسلة مقدمه بر جهان بینی اسلامی در این میان، ضمن تنسیق تازه از مفاهیم دینی، ناظر به آن است که پرسشهای ایجاد شده در بستر تمدن غربی درباره دین و معارف دینی را نیز پاسخ گوید. این امر در معارف قرآن استاد مصباح یزدی ژرفایی بیشتر یافته است؛ مجموعهایکه از خداشناسی آغاز میشود، در میانة راه به جهانشناسی، انسانشناسی، راه و راهنما شناسی میرسد، در نهایت به جامعه و تاریخ و حقوق و سیاست از منظر قرآن خاتمه میپذیرد. آنچه پیش از این تحت عنوان معاد و زندگی پس از مرگ نامیده میشد، در طبقهبندی جدید، ذیل انسانشناسی مورد بحث قرار گرفته است. به طور کلی در این طبقه بندی از خداوند آغاز شده و به سیاست و اجتماع از منظر قرآن پایان پذیرفته است. تفسیر تسنیم و تکنگارههای دیگر استاد جوادی آملی نیز همگی به گونهای حاکی از بازسازی و متناسبسازی معارف اسلامی با ذهن و زبان مخاطبان امروزی است.27 در میان متفکران عرب نیز تحول در روششناسی، محتوا و طبقهبندیها مشاهده میشود. از باب نمونه، حسن حنفی که خود را یک نو معتزلی مینامد، در یکی از مجموعههای التراث و التجدید، تحت عنوان من العقیدة الیالثوره کوشیده است همان کلام متداول را در قالب جدیدی بازسازی کند. حنفی مقدمه این حلقات پنجگانه را "منالدعاء للسلاطین الیالدفاع عن الشعوب" عنوان کرده، در تفصیل آن، رویکرد خویش را نیز توضیح داده است. به گمان او، دعا برای سلاطین به دلیل آن بوده که سلطان ظلالله انگاشته میشده و علم کلام، همه چیز را بر محور خدا و سلطان سامان میداده، ولی امروزه تغییر ایجاد شده و دفاع از تودهها در کانون امور قرار گرفته است. به همین دلیل ایشان کلام بازسازی شدة معتزله را به طور خاص، و اهلسنت را به طور عام، بر محوریت انسان سامان داده است. وی همانند آثار گذشتگان که از معرفت آغاز میشد، کار را با مباحث معرفتشناختی آغاز کرده است. در حلقة دوم، به جای خداشناسی، عنوان انسان کامل قرار گرفته و مقصود از آن همان توحید است. مطالب طرح شده در باب خداشناسی و توحید در این قالب بازسازی شده است. در حلقة سوم، انسان متعین عنوان عام قرار داده شده و مباحثیکه ذیل عدل میگنجید، در آن به بحث گذاشته شده است. در حلقة چهارم، تاریخ عام، عنوان مجموعه قرار گرفته و ذیل آن، نبوت و معاد گنجانده شده است. نبوت به معنای امکانات در دسترس انسان و معاد به عنوان سرنوشت نهایی او تحلیل و بررسی شده است. حلقة پنجم، تاریخ معین نامیده شده و ایمان، عمل و امامت ذیل آن بررسی شده است. محمود شافعی، از نومعتزلی، نوسلفی، نواشعری، نوماتریدی و مانند آن یاد میکند که هرکدام به سهم خود در این راستا تلاش کرده و ادبیات جدیدی را تولید کردهاند.28 جمعبندی چنانکه ملاحظه شد، دانش کلام بهرغم فراز و فرودهای بسیار، در مجموع، به سمت دقت در روششناسی و عمق در محتوا حرکت کرده است. دقت در طبقهبندیِ گزارهها بخشی از این ادعا را اثبات میکند. در مرحلهای که اکنون قرار داریم و از آن به مرحلة بازسازی و نوسازی دانش کلام تعبیر شد، نیازمند تأمل و دقت بیشتر هستیم تا بتوانیم جایگاه کلام را در منظومه دانشهای اسلامی ارتقا بخشیم و در نهایت بتوانیم تبیین درست، نظاممند، کارآمد، قابل فهم و برخوردار از دستگاه مفهومی فرافرهنگی از تعالیم دینی ارائه نماییم. میزان حضور اندیشة اسلامی در فضای فکری و عینی جوامع بشری، وابسته به میزان قوت، دقت و عمق روشی و محتوایی دستگاههای مفهومی مورد استفاده است. هیچ دانش دیگری جز کلام نمیتواند این مهم را عهدهدار شود. تحول در بستر دانش کلام نیز اگر بخواهد با معیار قرار دادن شاخصهای انسانمدارانه به تنسیق مباحث همت گمارد، ره به جایی نمیبرد، بلکه لازم است با توجه به روح حاکم بر خداشناسی، انسانشناسی و جهانشناسی دینی، به تحول در مقامهای تفهم، تفهیم و تحقق تعالیم دینی اهتمام ورزد. به همین دلیل، نگرههای مورد قبول امثال حسن حنفی و دیگر نوگرایان مسلمان نمیتواند در دستیابی به این مهم، مفید واقع شود. ممکن است در این نگرهها تبیینهای کارآمد از تعالیم دینی عرضه گردد، ولی بُعد دیگر قضیه که حجیت فهم به دست آمده است، تأمین نمیشود، چنانکه عکس مسئله نیز صادق است؛ یعنی با تبیینهای سنتی و حضور در درون الگوهای قدیمی، هرچند حجیت فهم حاصل شده تأمین میشود، از حیث کارآمدی گرفتار مشکل است. دستیابی به فهمی که از یک سو بُعد حجیت و از سوی دیگر بُعد کارآمدی را تأمین نماید، نیازمند دقت و تأمل بسیار است. پی نوشت: 1. حسن حنفی، من العقیدة الیالثورة، ج1، ص53. 2. محمد بن طرخان فارابی، احصاء العلوم، تعلیق و مقدمه د. علی بوملحم، ص86-87. 3. عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج2، ص940. 4. عضدالدین ایجی، المواقف، ص7. 5. سعدالدین التفتازانی، شرحالمقاصد،تحقیقوتعلیق د.عبدالرحمنعمیره، ج1، ص163. 6. عضدالدین ایجی، المواقف، ص6؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج1، ص177ـ186. 7. فان اس جوزیف، علم الکلام و المجتمع فیالقرنین الثانی و الثالث للهجرة، ترجمه سالمه صالح، ص82-90؛ و محمدتقی سبحانی، تاریخ کلام شیعه، جلسه دوم. 8. ر.ک: احمدبن محمد برقی، المحاسن، ج1، ص238؛ محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج1، باب النهی عن الکلام فی الکیفیه، ص92-95. این مطالب در دیگر مجامع روایی نیز قابل پیگیری است. 9. حسن محمود شافعی، المدخل الی دراسة علم الکلام، ص18-20؛ احد فرامرز قراملکی، هندسه معرفتی کلام جدید، ص40 و108. 10. ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طاطه وس میکائیلیان، ص141. 11. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 41. 12. همان، ص42. 13. فاضل مقداد، شرح باب الحادی عشر للعلامة الحلی، تحقیق محسن الصدر الرضوانی، ص 6. 14ا. شیخ مرتضی نصارى، فرائد الأصول، ج 1، ص273. 15. محمد باقر مقدم، درآمدی بر ردهبندی علوم، ص40. 16. این دورهبندی برگرفته از دکتر حسن محمود شافعی در کتاب المدخل الی دراسة علم الکلام صفحات 53-129 و درسهای استاد آقای دکتر محمد تقی سبحانی دام عزه در درس تاریخ تطور کلام شیعه جلسه دوم و سوم میباشد، حاصل تلفیق این دو دوره بندی چیزی است که در منظر خوانندة ارجمند قرار دارد. محمود شافعی مرحلة نخست را مرحلة شکل گیری ،مرحلة دوم را مرحلة تدوین و ظهور فرق و مذاهب عنوان کرده است. مرحلة سوم را مرحلة تطور و اختلاط کلام با فلسفه نامیده و مرحلة چهارم را دورة رکود و تقلید و مرحلة پنجم را مرحله بازسازی و بازیابی هویت اسلامی نامیده است. در این نوشتار دو مرحلة نخست مورد نظر شافعی را تلفیق کرده و یک مرحله قرار دادهایم: مرحلة شکلگیری و ظهور فرق و مذاهب. 17. شافعی، همان، ص53-70. 18. ر.ک: حسن محمود الشافعی، المدخل الی دراسة علم الکلام، ص 107. 19. ر.ک: قاضی عبدالجبار معتزلی، شرح اصول الخمسة، تعلیق امام احمدبن الحسینبن ابیهاشم. 20. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ص35 به بعد. 21. ابنخلدون، مقدمه، ص946. 22. ر.ک: همان. 23. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج3، ص95. 24. ابنخلدون، مقدمه، ص946 25. حسن محمود شافعی، المدخل، ص122. 26. همان، ص124-129. 27. برای تفصیل بیشتر نک: تفسیر تسنیم، دین ودنیا، دینشناسی،فلسفه دین، منزلت عقل در هندسة معرفت دینی، اسلام و حقوق بشر و آثار مختلف دیگر ایشان. 28. حسن محمود شافعی، المدخل، ص124-129. سیدمحمدمهدی افضلی/دانش آموخته سطح چهار و دانشجوی مقطع دکتری کلام اسلامی جامعة المصطفی العالمیة. منبع: دو فصلنامه پژوهش شماره 3 پایان متن/
93/05/18 - 00:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
صفحات پیشنهادی
مرز جغرافیایی در جامعه اسلامی نمی تواند مانع همبستگی اعتقادی شود
دین و اندیشه اندیشمندان معاون پارلمانی رئیس جمهور مرز جغرافیایی در جامعه اسلامی نمی تواند مانع همبستگی اعتقادی شود حجت الاسلام مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور گفت اگر عدهای با خود فکر کنند که مسئله قدس به ما مربوط نمیشود اساسا نگاهشان نگاه نادرستی است چون در جامعه ادیدار مسؤولان، سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم با رهبر انقلاب
۲۱۴۸۵۴ ۱۳۹۳ ۵ ۷ - ۱۵ ۴۹گزارش تصویری دیدار مسؤولان سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم با رهبر انقلاب منبع leader ir اجرا توقف ذخيره تمام تصاوير ۱۳۹۳ ۵ ۷ - ۱۵ ۴۹جهاد، مفهومی ارزشی در فرهنگ اسلامی است
شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵ ۲۱ یک محقق و پژوهشگر حوزه علمیه کشور گفت جهاد مفهومی ارزشی در فرهنگ اسلامی است که بیانگر تلاش و مجاهدت مقدس در عرصههای گوناگون است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خراسان حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا کتابی در جمع مدیران فرهنگی افلسفه اسلامي؛ نردباني به سوي معرفت الهي
فلسفه اسلامي نردباني به سوي معرفت الهي فلسفه اسلامي پايه و دستگاهي بوده كه انسان را به دين خدا و معرفت ديني نزديك ميكرده است فلسفه براي نزديك شدن به خدا و پيدا كردن يك معرفتِ درست از حقايق عالم موجود است لذا بهترين فلاسفه ما ـ مثل ابنسينا و ملاصدرا ـ عارف هم بودهاند اصلادبیر باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی: دورههای آموزشی والفجر ویژه دانشجویان و طلاب در مشهد برگزار میشود
دبیر باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی دورههای آموزشی والفجر ویژه دانشجویان و طلاب در مشهد برگزار میشوددبیر باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی گفت دورههای آموزشی والفجر ویژه دانشجویان و طلاب به همت این باشگاه در مشهد برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد مرتضی سعیدی زراهپیمایی «اعلام همبستگی و حمایت از مقاومت اسلامی غزه» در شهرهای مختلف ایران
سیاسی سایر حوزه ها پس از پایان نماز جمعه امروز صورت گرفت راهپیمایی اعلام همبستگی و حمایت از مقاومت اسلامی غزه در شهرهای مختلف ایران پس از پایان نماز جمعه امروز نمازگزاران در شهرهای مختلف کشور در راهپیمایی اعلام همبستگی و حمایت از مقاومت اسلامی غزه شرکت کردند به گزارش خببرگزاری دورههای بازآموزی کوتاه مدت برای فارغ التحصیلان/تکمیل اتوماسیون اداری دانشگاه آزاداسلامی
رییس دانشگاه آزاد اسلامی عنوان کرد برگزاری دورههای بازآموزی کوتاه مدت برای فارغ التحصیلان تکمیل اتوماسیون اداری دانشگاه آزاداسلامی اساسنامه سازمان سما ساختار تشکیلاتی معاونت آزمون و ساختار تشکیلاتی سازمانی مرکز آموزشهای کوتاه مدت کاربردی از جمله مواردی بود که دیروز در جلسه کرهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان، سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم: گستاخی صهیونیستها نتیجه تف
رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم گستاخی صهیونیستها نتیجه تفرقه دنیای اسلام است دولتهای اسلامی برای کمک به غزه همدست شوند غزه نیازمند امکانات حیاتی و سلاح استرهبر معظم انقلاب اسلامی همه مسلمانان را به یاری مظلومان فلسطین فراخوانهویت علوم انسانی اسلامی؛ از دیدگاه روششناختی
هویت علوم انسانی اسلامی از دیدگاه روششناختیجهت تحقق تمدن اسلامی به منظومه ای معرفتی نیازمندیم که علوم انسانی در لایة میانی اش قرار دارند به تعبیر دیگر سه لایة معرفتی برای شکل گیری تمدن اسلامی ضرورت می یابد نظام معارف دینی نظام علوم هماهنگ و دستیابی به الگوها و ساختارها جهتدیدار مسئولان،سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم با رهبر معظم انقلاب
دیدار مسئولان سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم با رهبر معظم انقلاببه مناسبت عید سعید فطر پیش از ظهر امروز مسئولان نظام سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند عکس leader ir1393 05 07 - 12 18 دریافت کل گزارش تصویریگزارش تصویری - دیدار مسئولان ، سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم
دیدار مسئولان سفرای کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم سهشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲ ۳۴وزیر امور اسلامی فلسطین نسبت به طرح تقسیم مسجدالاقصی توسط صهیونیستها هشدار داد
دین و اندیشه در حالی که دنیا به غزه نگاه می کند وزیر امور اسلامی فلسطین نسبت به طرح تقسیم مسجدالاقصی توسط صهیونیستها هشدار داد وزیر اوقاف و امور اسلامی فلسطین هشدار داد در شرایطی که دنیا روی جنگ و تجاوز صهیونیستها در غزه متمرکز شده رژیم اشغالگر قصد در نظر دارد طرح تقسیم مسجدالاسلفی گری و انحرافات اعتقادی
سلفی گری و انحرافات اعتقادینگاه سلفیان به مسئله وحدانیت بدان گونه است که آن را نخستین پایه اسلام میدانند ولى آنان معتقدند توسل به خدا از طریق یکى از بندگانى که مرده و به سوى پروردگارش شتافته است با عقیده وحدانیت منافات دارد بخش اول سلفیان و سلفى گرى منظور ما از سلفیه هماناثر دورههاي مختلف چرخه عمر بر سودآوري و رشد بنگاههاي تجاري
۳ مرداد ۱۳۹۳ ۲۲ ۲۱ب ظ اثر دورههاي مختلف چرخه عمر بر سودآوري و رشد بنگاههاي تجاري بنگاههاي تجاري نيز مانند ساير موجودات زنده از منحني عمر پيروي ميکنند بر اساس نظريههاي اقتصادي شرکتها نيز متولد ميشوند رشد ميکنند و بعد از مدتي به سمت پيري و زوال ميروند به گزارش خبرگزاطلاعیه پذیرش پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی منتشر شد
دین و اندیشه از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای اطلاعیه پذیرش پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی منتشر شد از سوی موسسه پژو هشی فرهنگی انقلاب اسلامی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای اطلاعیه ای جهت پذیرش پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی منتشر شد به گزفراخوان پذیرش دانشجو برای مرکز تربیت پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی
فراخوان پذیرش دانشجو برای مرکز تربیت پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی فرهنگ > دین و اندیشه - مرکز تربیت پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی وابسته به مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای با هدف تربیت تخصصی عناصر علمی پژوهشی آموزشی در سالآیات و روایات بذر فلسفه اسلامی را گذاشتند/ فیلسوفان اسلامی نباید اینقدر بر قدمت زمانی عالم پافشاری می کردند
دین و اندیشه در گفتگو با مهر عنوان شد آیات و روایات بذر فلسفه اسلامی را گذاشتند فیلسوفان اسلامی نباید اینقدر بر قدمت زمانی عالم پافشاری می کردند رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد با تأکید بر اینکه آیات و روایات بذر فلسفه اسلامی را گذاشتند گفت درباره نقش فلسفه یونان در شکل گیری فلسفه-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها